تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798677011




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کاربرد قرآن در روش اجتهادی شهید ثانی(ره)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
کاربرد قرآن در روش اجتهادی شهید ثانی(ره)
این نوشتار کارکرد قرآن در اجتهاد شهید ثانی را به بررسی می کند و به سه موضوع قرآن آموزی، قرآن پژوهی و تفسیر آموزی و آثار قرآنی بر جای مانده از شهید پرداخته و آنگاه به تبیین دیدگاه شهید ثانی در منزلت و کارکرد قرآن در اجتهاد اشاره کرده است.

خبرگزاری فارس: کاربرد قرآن در روش اجتهادی شهید ثانی(ره)



بخش اول چکیده این نوشتار کارکرد قرآن در اجتهاد شهید ثانی را به بررسی نشسته است نویسنده در آغاز به سه موضوع قرآن آموزی، قرآن پژوهی و تفسیر آموزی و آثار قرآنی بر جای مانده از شهید پرداخته و آنگاه به تبیین دیدگاه شهید ثانی در منزلت و کارکرد قرآن در اجتهاد اشاره کرده است ارائه نمونه‌های عینی از کاربرد قرآن در مبادی اجتهاد و دانش و اصول نیز استنباط احکام فقهی بر اساس شالوده آیات قرآنی سازواره اصلی این پژوهش را سامان بخشیده است. شیخ زین الدین بن نورالدین علی بن احمد (965-911ق) نام بردار به «شهید ثانی» از اندیشمندان قرن دهم هجری است که در جبل عامل لبنان چشم به جهان گشود. شهرت علمی ‌شهید ثانی در وهله نخست به فقاهت، آموخته‌ها، آثار مهم و پر ثمر فقهی وی بر می‌گردد. او به حق اندیشمند خبیر و چیره دست فقه بود که افزون بر فقه شیعی، دانش احکام و روش استنباط آن از نظرگاه مذاهب چهارگانه اهل سنّت را نیز می‌دانست و در نزد استادان بزرگ دانش فقه از مذاهب حنبلی، مالکی، شافعی و حنفی تلمّذ کرده و مدت زمانی در «بعلبک» مدرس فقه این مذاهب بود. و از همه مهم‌تر، کتاب‌های گرانسنگ و معتبری همچون «الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه» و «مسالک الافهام فی شرح شرایع الاحکام» را در فقه نگاشت که سال‌ها در شمار متون درسی حوزه‌های علمیه و منابع فقه شیعی بوده و هیچ فقیه و مجتهدی خود را از آنها بی نیاز نمی‌دیده است. این همه سبب گردیده است تا وی به عنوان فقیه فرزانه و کم بدیل شناخته شود و سایر دانش‌ها و تخصّص‌ها‌ی او تحت الشعاع فقاهت و توانمندی‌های فقهی وی قرارگیرد، حال آنکه شهید به دانش‌های گوناگون دیگری چون اصول، حدیث، کلام، هندسه، معانی، بیان، عروض، منطق و سایر علوم عقلی، نقلی و دینی آشنا و در برخی از این علوم، دارای اثر و تألیف بود. خوانساری، صاحب روضات الجنات، درباره شهید ثانی می‌گوید: «تا کنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسی را به یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش فهمی، حسن سلیقه، داشتن نظم و برنامه تحصیلی، کثرت اساتید، ظرافت طبع، معنویت سخن و پختگی و بی نقص بودن آثار علمی به پای او برسد، بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت، چنان می‌نمایاند که تالی تلو معصوم(ع)است و بلافاصله در رده پس از معصومان:قرار دارد.» (خوانساری، 3/337) ازجمله دانش‌ها و تخصص‌های شهید ثانی را می‌باید دانش تفسیر و علوم قرآنی دانست. علامه سید محسن عاملی در این باره می‌نویسد: «و اما علوم القرآن العزیز و تفاسیره من البسیط و الوجیز فقد حصل علی فوائد‌ها و حازها و عرف حقائقها و مجازها و علم اطالتها و ایجازها.» «و اما علوم قرآن، فواید و نکات تفسیرهای مفصل و مختصری را که بر قرآن نوشته شده بود، به دست آورد، حقایق و مجاز قرآن را شناخت، به ایجازها و تطویل‌های علوم قرآن آگاهی یافت.» (امین،7/147) شاهد بر درستی این مطلب، می‌توان از استناد شهید ثانی به تفسیر‌های مختلف یاد کرد؛ تفسیرهایی چون «التبیان فی تفسیر القرآن» شیخ طوسی(ره)، «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» علامه طبرسی(ره)، «روض الجنان و روح الجنان» ابوالفتوح رازی(ره)، «الکشاف» زمخشری، «مفاتیح الغیب=التفسیر الکبیر» فخررازی و دیگر تفاسیر، که شهید در جای جای مباحث کلامی، تفسیری و حتی فقهی خویش نام برده و به آنها استناد ورزیده است. (شهید ثانی، مجموعه رسائل، 2/28-3) قرآن آموزی شهید شیخ از همان کودکی در خانه و نزد پدر خود «شیخ نور الدین» به تعلیم و آموختن قرآن پرداخت و نُه ساله بود که تمام قرآن را فرا گرفت. در نسخه‌ای خطی که شهید از زندگی خویش بر جای نهاده، گفته است: «کان مولدی فی یوم الثلثاء 13 شهر شوال سنه 911 من الهجره النبویه ولا احفظ مبدأ اشتغالی بالتعلم لکن ختمی ‌لکتاب الله العزیز سنه 920 من الهجره النبویه و سنی اذ ذاک تسع سنین.» (همان، 7/147) «من در روز سه شنبه سیزدهم شوال سال نهصد و یازده هجری به دنیا آمدم. یادم نیست که در چه سنی به آموزش قرآن پرداختم، اما نه ساله بودم که قرآن را به پایان بردم.» دانش پژوهی تفسیری شهید منابع تاریخی نشان نمی‌دهد شیخ در مدت اقامت در زادگاه خود زیاده بر فراگیری و خواندن متن قرآن، از علوم و تفسیر قرآن نیز چیزی آموخته باشد، بلکه دستاوردها و تحصیلات تفسیری و علوم قرآنی شهید، به سفرهای علمی ‌و دانش‌پژوهی وی به شهرهایی چون دمشق و مصر آن زمان بر می‌گردد. الف) قرآن پژوهی شهید در دمشق نخستین سفر علمی‌ تفسیری شهید به دمشق (937 ق) بود که در نزد شیخ شمس الدین محمد بن مکی به تلمّذ پرداخت و دانش‌های طب، هیئت، فلسفه، حکمت و شیوه‌های قرائت قرآن و نیز کتاب «الشاطبیه فی علم القرائه» را از شیخ احمد بن جابر فرا گرفت. خود در این باره می‌گوید: «وقرأت فی تلک المده بها علی المرحوم الشیخ احمدبن جابر، «الشاطبیه فی علم القرائه» وقرأت القرآن بقرائه نافع و ابن‌کثیر و ابی‌عمر و عاصم.» (امین،7/147) «در مدت اقامت در دمشق، کتاب شاطبیه در علم قرائت را نزد شیخ احمد بن جابر خواندم و نیز قرائت قرآن به روایت نافع، ابن‌کثیر، ابوعمر و عاصم را فرا گرفتم.» ب) قرآن پژوهی شهید در مصر در خلال هجده ماه حضور و دانش اندوزی در مصر، شهید نزد شانزده تن از برترین عالمان دینی مصر به تلمّذ نشست و از ذخایر علمی آنان در عرصه‌های گوناگون فقه، اصول، منطق، هندسه، معانی، بیان، عروض، علوم قرآن، تفسیر و سایر علوم بهره‌ها برگرفت. استادان مصری شهید در تفسیر و علوم قرآن اساتید مصری شهید در تفسیر و قرائت قرآن به روایت شاگرد وی، ابن عودی، از جمله بارزترین شخصیت‌های مصری در این دانش‌ها بوده‌اند. شماری از استادان قرآن را که تلمّذ و تفسیرآموزی شهید نزد آنها مسلم است، بدین ترتیب می‌توان نام برد: الف) از جمله کسانی که شهید نزد او به دانش پژوهی تفسیری و علوم قرآنی پرداخت، شیخ ابوالحسن البکری بود که مهارت و حافظه شگفتی در علم تفسیر و حدیث داشت، شهید خود از دانش اندوزی و تلمّذ نزد شیخ بکری بدین‌سان یاد می‌کند: «وسمعت علیه جمله من الکتب فی الفقه والتفسیر ... .» (همان، 7/147) «و در نزد او شماری از کتاب‌های فقهی و تفسیری را آموختم.» به گفته ابن عودی، شهید پیوسته از این استاد مصری خود به خوبی یاد کرده و می‌گفته است: «او تسلط شگفتی بر تفسیر و حدیث داشت، چندان که گویی این دو دانش، نصب العین او بود.» (همان، 7/148) ب) دومین استاد قرآنی شهید در مصر، شیخ ناصر الدین اللقانی(الملقانی) المالکی، محقق و فاضل زمان بوده است که به گفته خود شهید، کسی برتر از او را در سرزمین مصر در علوم عقلی و عربی نیافته بود و نزد همو بود که کتاب «البیضاوی فی التفسیر» و نیز دانش‌های دیگری را آموخت. ج) استاد قرآنی دیگر شهید، شیخ ناصرالدین طبلاوی شافعی بوده که شهید یک بار قرآن را به قرائت و روایت «ابی‌عمرو» و نیز رساله‌ای در علم قرائت را که تألیف استاد وی بوده است، از نزد وی فرا گرفت. د) شهید در نزد شیخ شمس الدین محمد بن ابی النحاس، کتاب «الشاطبیه فی علم القرائه» را که یک بار دیگر و پیش از این در دمشق نزد شیخ احمد بن جابر خوانده بود و مشتمل بر قرائت‌های هفت گانه قرآن است آموخت. به گفته ابن عودی، شهید بار‌ها از این استاد خود به صلاح، حسن اخلاق و تواضع یاد کرده و می‌گفته است: «فضلای مصر پیوسته برای آموختن دانش قرائت قرآن نزد او رفت و آمد داشتند و او چندان مسلط بر این دانش بود که فراگیران مشغول قرائت می‌شدند و استاد، بی آنکه نیاز باشد چکش را بگذارد و کار خود را که مسگری بود تعطیل کند، به تلاوت آنان گوش می‌داد و قرائت‌های مختلف را به ایشان می‌آموخت.» (همان، /149) از این روی شهید بر آن شد که قرائت قرآن بر اساس ده قرائـت مشهور را نزد این استاد فن بیاموزد، اما چنان که خود می‌نویسد، توفیق آن را نیافت؛ «و شرعت اقرأ علیه العشره و لم اکمل الختم بها.» (همان) «فراگیری قرآن بر اساس ده قرائت را نزد او شروع کردم، لکن توفیق ختم قرآن را نیافتم.» (همان) دانش پژوهی در مصر، ره آوردهای علمی بس ثمین و گرانقدر، به ویژه در عرصه تفسیر و علوم قرآن برای شهید داشت، چه اینکه مصر در شمار کانون‌های قرآنی در گذار تاریخ اندیشه دینی و جلودار تفسیر و علوم قرآنی بوده و در زمانی که شهید به آن سامان سفر کرد، مصر نهضت قرآن پژوهی و علوم قرآنی را پشت سر گذاشته و آثار گرانسنگی چون «مواقع العلوم من مواقع النجوم» عبدالرحمن جلال الدین بلقینی (م824 ق) و «الاتقان فی علوم القرآن» جلال الدین عبدالرحمن سیوطی(911-849 ق) در علوم قرآنی تألیف یافته بود. (سیوطی،1/8-4). مدت اقامت شهید در مصر طبق یک روایت هجده ماه به طول انجامید. اهتمام شهید به علم قرائت از جمله نکته‌های در خور درنگ و تأمل در شیوه دانش پژوهی تفسیری شهید ثانی، اهتمام افزون وی به علم قرائت است که نزد چندین استاد و در هر دو زمان دانش پژوهی در دمشق و مصر، درس قرائت قرآن به روایت‌های گوناگون را فرا‌ گرفت و چنان که یادآور شدیم، کتاب «الشاطبیه فی علم القرائه» را دو بار و نزد دو استاد شامی ‌و مصری خواند. در پاسخ این رویکرد برخی گفته‌اند یکی از عالمان سنّی مذهب به نام شیخ داوود انطاکی طبیب، به شهید در نماز اقتدا کرد و پس از فراغ، مدعی شد قرائت را بهتر از شهید می‌داند. چون شهید این را شنید، بر آن شد تا دانش قرائت را به حد اعلای آن فرا گیرد. (شهید ثانی، اللمعه الدمشقیه، 1/166) گذشته از صحت و سقم این رویداد، گمان می‌رود عوامل خرد پذیر دیگری بتوان برای این رویکرد سراغ گرفت. الف) مکانت علم قرائت در زمان شهید نخستین عاملی که برای رویکرد و اهتمام شهید به علم قرائت می‌توان بر شمرد، این است که در هر زمان و بر اساس شرایط و مقتضیات برآمده از نیازهای فکری، فرهنگی، دانش و یا موضوعی خاص از مسائل و مباحث دینی، اهمیت ویژه می‌یابد و نگاه عالمان زمان را به خود معطوف می‌دارد. در زمان شهید، گویا علوم قرآنی و از جمله علم قرائت، از چنین ویژگی برخودار بوده است. از شواهد درستی این مدعا می‌توان به مطلب پیش گفته در خصوص پدید‌ایی نهضت علوم قرآنی در مصر و نگارش آثار کم نظیر در علوم قرآنی در قرن نهم و دهم هجری اشاره داشت. با نگاه از همین منظر است که می‌توان رهیافت درست به ایده و باور شهید در شرایط و باید‌های اجتهاد و مجتهد داشت، که افزون بر آگاهی تفسیری، رسیدن به اجتهاد و توان استنباط را متوقف بر دانستن پاره‌ای از علوم قرآنی همچون معرفت ناسخ و منسوخ می‌داند و می‌گوید: «و یتوقف علی معرفه الناسخ منها من المنسوخ و لو بالرجوع الی اصل یشتمل علیه.» (شهید ثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، 1/277) «اجتهاد متوقف بر دانستن آیات ناسخ و منسوخ قرآن است، هر چند از راه در اختیار داشتن مرجع و کتابی که در بردارنده آیات ناسخ و منسوخ باشد.» ب) کاربرد علم قرائت در تفسیر در تبیین و رهیافت به دومین عامل قرائت آموزی شهید، به نقش اثر گذار و کاربردی دانش قرائت در فهم و تفسیر کلام وحیانی خداوند می‌توان اشاره داشت، چه اینکه «قرائت» در لغت به معنای خواندن و تلفظ کلمات و در اصطلاح، تلفظ کردن الفاظ قرآن کریم به همان شیوه‌ای است که رسول خدا(ص)از منبع وحیانی فرا‌ گرفته و تلفظ کرده است. رهیافت به چنین منظوری، پیدایی دانشی به نام علم قرائـت را برتافته است. از آن سبب که تفسیر، پی بردن به مرادها و مقصودهای خداوند از آیات قرآن است و چنین امری آن‌گاه امکان پذیر است که قرائت واقعی آیات بدان گونه که پیامبر(ص)فرا می‌گرفته و تلاوت می‌فرموده است، به دست آید تا آیات وحیانی قرآن بر اساس آن تفسیر شود، ضرورت آگاهی از علم قرائت آشکار می‌شود؛ از همین سبب محققان علوم قرآنی، علم قرائت را از جمله علوم پیش نیاز و ضروری در تفسیر به شمار آورده‌اند و مفسران به آن توجه فراوان داشته و کم و بیش، اختلاف قرائت آیات را در تفسیر‌های خویش گزارش کرده و برخی نیز کتاب‌هایی مستقل در علم قرائت نگاشته‌اند. آثار قرآنی شهید ثانی علامه سید محسن امین در اعیان الشیعه، از میان هفتاد و نه اثر چاپ شده و چاپ ناشده شهید، از جمله دو اثر قرآنی را نام می‌برد: 1- «رساله فی شرح البسمله» (که هم اکنون در مجموعه رسائل شهید به چاپ رسیده است.) 2- «رساله فی تفسیر قوله تعالی:(وَالسَّابِقُونَ ‌الأوَّلُون)(توبه/100)» (امین،7/155) چنان که آقای سید محمد باقر حجتی در مقدمه ترجمه کتاب «آداب المفید والمستفید» شهید ثانی تنها از رساله شرح بسمله یاد می‌کند. (حجتی،/ مقدمه) اما شاید بتوان از دو اثر قرآنی دیگر برای شهید یاد کرد. نخست، «اسرار الزکات و الصوم و الحج». این کتاب را برخی از تاریخ نگاران همان کتاب «منار القاصدین فی اسرار معالم الدین» شهید می‌دانند (همان) که هرگاه چنین باشد، این کتاب در زمره آثار اخلاقی و عرفانی شهید جای می‌گیرد. لکن بر اساس استنباط صاحب کتاب «کشف الحجب» که می‌گوید کتاب اسرار الزکات و الصوم و الحج شهید بر گرفته از «جواهر القرآن» غزالی است، این کتاب در شمار آثار قرآنی و تفسیری شهید قرار می‌گیرد. (همان،/156) دیگر اینکه شهید در مسیر سفر به روم شرقی، به تألیف رساله‌ای همت گماشت که بخشی از آن تفسیر قرآن بود. در خاطرات شهید از این موضوع بدین گونه سخن رفته است: «وکان وصولنا الی مدینه قسطنطنیه یوم الاثنین 17 شهر الربیع الاول سنه 952... وبقیت بعد وصولی 18 یوماً لا اجتمع باحد من الاعیان ثم اقتضی الحال ان کتبت فی هذه الایام رساله جیده تشتمل علی عشره مباحث جلیله کل بحث فی فنّ من الفنون العقلیه والفقهیه والتفسیر وغیر‌ها و اوصلتها الی قاضی العسکر وهو محمدبن قطب‌الدین بن محمدبن محمدبن قاضی زاده رومی... فوقعت منه موقعاً حسناً وحصل لی سبب ذلک منه حظ عظیم واکثر من تعریفی... .» (همان،/151) «ما در روز دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال 952 قمری به شهر قسطنطنیه رسیدیم، هجده روز در آنجا اقامت گزیدم و در این مدت با هیچ یک از بزرگان آن دیار ملاقات نداشتم. شرایط ایجاب کرد که در روزهای اقامت در قسطنطنیه به تألیف رساله‌ای مشتمل بر ده موضوع مهم در علوم عقلی، فقهی، تفسیری و جز اینها بپردازم و آن را برای قاضی عسکر محمد بن قطب‌الدین بن محمد بن قاضی زاده رومی ‌بفرستم و این سبب شد منزلت و جایگاه ویژه‌ای نزد او بیابم و بهره‌های بسیاری از او نصیبم گردد که فراتر از توصیف است.» اشعار قرآنی شهید ثانی در آثار علمی‌ شهید، اشعاری نیز بر جای مانده که نمایانگر قریحه شعری وی است. از جمله این اشعار، شعری است که وی در ضمن آن، به یک آیه از قرآن درباره مسئله کلامی «جبر و اختیار» استدلال کرده است: «لقد جاء فی القرآن آیه محُکمه تدمر آیات الضلال ومن یجبر و تخبر أن ‌الاختیار لنا (فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُر)» (همان،/156) «در قرآن آیتی است محکم که نابود کننده جبر و دلایل گمراه‌گر جبریان است و خبر می‌دهد که برای ما انسان‌هاست اختیار [و آن آیه این است] «هرکس می‌خواهد ایمان آورد و هر که خواهد راه کفر در پیش بگیرد.» تفسیر قرآن پیش نیاز اجتهاد شهید، پس از آنکه اجتهاد را در لغت به «تحمل سختی و دشواری» و در شرع به دو معنای «ملکه و نیروی توانایی بخش بر استنباط احکام شرعی از ادله تفصیلی» و «کار استنباط» (=‌استدلال) تعریف می‌کند، (شهید ثانی، مجموعه رسائل،2/776-768) حفظ و فهم آیات الاحکام قرآن و یا دست کم فهم مقتضیات و معانی آن آیات را که شمار آنها به حدود پانصد آیه می‌رسد، از شرایط رسیدن به مقام استنباط و اجتهاد قلمداد می‌کند، چنان که در کتاب قضا، از جمله شرایط قضاوت را اجتهاد و توان استنباط احکام شرعی می‌داند و تحقق اجتهاد را در گرو آگاهی به دانش‌های گوناگون، از جمله دانش تفسیر قرآن برشمرده می‌گوید: «والمعتبر من الکتاب الکریم معرفته ما یتعلق بالاحکام و هو نحو من خمسمأه آیه اما بحفظها او فهم مقتضاها لیرجع الیها متی شاء.» (شهیدثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه،1/277) «آنچه از قرآن کریم دانستن آن برای مجتهد لازم است، آگاهی به آیات مربوط به احکام می‌باشد که حدود پانصد آیه است؛ به این شیوه که آن آیات را حفظ باشد و یا مقتضی و مفاهیم آن آیات را بداند که هر زمان خواست، بدان‌ها مراجعه کند.» ادله استنباط و اولویت قرآن هر مجتهدی برای استنباط حکم شرعی از مصادر و منابع آن، ناگزیر از داشتن مکانیسم و اولویت بندی آن منابع است. شهید ثانی، روش استنباط احکام از ادله و منابع و نیز جایگاه و ترتیب مصادر احکام را بدین گونه ترسیم می‌کند: «فطریق معرفه الاحکام التی لا تکون ضروریه ان یراجع اولاً الکتب الفقهیه، فما ذکروا فیه بالاجماع فهو اجماعی وما اختلفوا فیه فلابد من رده الی اصله ومأخذه. فان ثبت حکمه من الکتاب العزیز بطریق النص او بطریق الاجتهاد فهو المراد و الا فلیرجع الی السنه النبویه او الامامیه ... و ان لم یوجد الحکم فی الکتاب و لا فی السنه لا صریحاً و لا بالاجتهاد و التفریع فیرجع الی ادله العقل من برائه الذمه و الاصل و الاستصحاب.» (شهید ثانی، مجموعه رسائل، 2/776-768) «راه شناخت احکام غیر بدیهی آن است که در گام نخست به کتاب‌ها و منابع فقهی مراجعه می‌شود، پس اگر حکمی‌ اجماعی بود همان است، اما اگر درباره حکمی میان علما اختلاف بود، باید آن را از منابع و مآخذ سراغ گرفت، پس اگر حکم آن موضوع از قرآن، چه به گونه صریح و یا از راه کار بست اجتهاد و استنباط به دست آمد، مراد حاصل شده است، در غیر آن به سنت نبوی و یا سنت معصومان:مراجعه می‌شود. چنانچه حکم یک موضوع در قرآن و سنت به هیچ یک از دو شیوه صریح و یا اجتهاد و تفریع فروع بر اصول به دست نیامد، نوبت به ادله عقلی همچون برائت ذمه، اصل و استصحاب می‌رسد.» ره‌آورد آنچه آمد، این است که شهید گذشته از آنکه دانش تفسیری و علوم قرآنی را از شرایط و باید‌های رسیدن به مرتبه اجتهاد می‌شمارد، قرآن را در جایگاه نخست منابع استنباط احکام نظری جای می‌دهد و اجتهاد را مستلزم تلاش و تحمل سختی و دشواری‌هایی می‌داند که ممکن است در فهم متون و منابع دینی از جمله قرآن رخ دهد. کاربست قرآن در مبادی فقه (علم اصول) علم اصول در جایگاه دانش تولید کننده اصول و قواعد استنباط، اجتهاد و فقاهت را سمت و سو می‌بخشد. مبانی و دیدگاه‌های فقیهان در علم اصول، زاده و پرورده می‌شود و در دانش فقه ثمر می‌دهد و به بر می‌نشیند. حضور و کاربست منابع فقه همچون قرآن و سنت در دانش اصول، جز در آن موارد که برای اثبات حجیت و اعتبار یک اصل و قاعده استدلال می‌شود، لازم و ضروری نمی‌نماید. با این وصف، اگر مجتهدی در سایر عرصه‌های دانش اصول، مانند تبیین مفاهیم، اصطلاحات، کارکرد قواعد و اصول، از قرآن و سنت مدد بجوید، نمایانگر انس و الفت ذهنی و احاطه علمی ‌آن فقیه بر قرآن و سنّت است. شهید ثانی را باید در شمار کسانی جای داد که از این ویژگی برخوردار و در علم اصول دارای چنین رویه‌ای بوده است. او در جای جای مباحث اصولی از جمله مباحث الفاظ، از قرآن سود جسته است. 1. قرآن و مباحث الفاظ بخشی از مباحث کاربردی علم اصول را مباحث الفاظ تشکیل می‌دهد، مانند بحث اوامر، نواهی، عموم و خصوص، مطلق و مقید، مفاهیم و... . این مباحث را می‌باید-‌در مرحله توضیح و تبیین- از دورترین مسائل علم اصول در ارتباط با قرآن به حساب آورد. با این وصف، شهید در تبیین این سلسله مباحث از تعلق خاطر به قرآن دور نمانده و در هر فرصت و مناسبت به آیات، شواهد و نمونه‌های قرآنی اشاره کرده است، همچون موارد زیر: الف) اوامر 1. دلالت امر بر وجوب بخشی از احکام شرعی در قالب‌های گوناگون «امر» و دستور بیان شده است. مفهوم و معنایی که از این قالب‌های امری استفاده می‌شود چیست؟ در باور شهید: «الامر سواءً کان بلفظ «افعل» ک‍»اترک» او«اسکت» او اسم الفعل ک‍»نزال» او «صه‌» او المضارع المقرون باللام کقوله تعالی: (وَلْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ) (نساء/102) للوجوب عند اکثر المحققین اذا لم تقم قرینه علی خلافه.» (شهید ثانی، تمهید القواعد، /122) «ساختار واژگانی «امر» چه با واژه «افعل» باشد یا واژه «أسکت» یا اسم فعل، همچون «نزال» و «صه» یا در قالب مضارع مقرون با لام، مانند کلام خداوند: (وَلْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ) در باور بیشتر محققان دلالت بر وجوب دارد، اگر قرینه‌ای بر خلاف آن وجود نداشته باشد.» 2. دلالت امر بر تکرار و فور در استفاده فور و تراخی و نیز یک بار و یا مکرر انجام دادن کاری که فرمان و امر بدان تعلق گرفته، میان اصولیان دو دیدگاه است. شهید بر آن است که: «متی قلنا ان الامر المطلق یفید التکرار فانه یفید الفور ایضاً و ان لم نقل به لم یدل علی فور و لا علی تراخ بل طلب الفعل خاصه علی المختار.» (همان، /132) «هرگاه واژه «امر» به صورت مطلق باشد، اگر گفتیم دلالت بر تکرار می‌کند، باید بگوییم دلالت بر فور نیز دارد و اگر امر مطلق را دلالت کننده بر تکرار ندانستیم، دلالت کننده بر فور یا تأخیر نیز نخواهیم دانست، بلکه در این صورت (چنان‌که نظریه مختار ماست) تنها بر خواستن فعل و کاری دلالت می‌کند که امر بدان تعلق گرفته است.» وی سپس مثال و نمونه‌ای را از قرآن یاد آور می‌شود که در آن، قرینه و شاهد بر فوری بودن مفاد امر وجود دارد، و آن آیه شریفه این است که در رد جواب سلام آمده است: (وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا) (نساء/86) «اگر کسی بر شما سلام کرد شما پاسخ بهتر از آن بدهید یا اصل همان سلام را به گوینده برگردانید.» (همان، /134) 3. امر پس از تحریم پیش‌تر آوردیم که امر، در هر ساختار واژگانی و کلامی که باشد، به نظر شهید وجوب و باید الزامی ‌را می‌رساند. از جمله پرسش‌هایی که در این باره پدید می‌آید، این است که اگر کاری تحریم شود و پس از آن متعلق امر قرار گیرد، آیا در این مورد باز هم امر دلالت بر وجوب می‌کند؟ پاسخ شهید چنین است: «اذا فرغنا عن ان الامر للوجوب فورد بعد التحریم فالاصح انه یحمل ایضاً علی الوجوب لان الامر یفیده والحرمه لا تدفعه.» (همان، /124) «با در نظر داشت دلالت امر بر وجوب، اگر امری پس از تحریم قرار گرفت، رأی درست‌تر آن است که در این حال نیز دلالت بر وجوب می‌کند، زیرا علی الفرض، امر، وجوب را می‌رساند و حرمت آن را دفع می‌کند.» پس از تثبیت این قاعده کلی، شهید در پی استنباط و تفریع مسائل جزئی بر این قاعده بر می‌آید: «و من فروع القاعده: الامر بالکتابه، فی قوله تعالی: (فکاتبوهم) (نور/33) فانه وارد بعد التحریم علی ما ذکره بعضهم من حیث ان الکتابه بیع مال الشخص بماله و هو ممتنع ففی حمل الامر علی الاستحباب او للاباحه وجهان.» (همان، /125) «بر پایه این قاعده، فروعی استوار می‌گردد، مانند: امر به نوشتن در کلام الهی (فکاتبوهم) پس از تحریم آمده است (حسب آنچه که برخی از عالمان گفته‌اند)، زیرا کتابت (برده‌ای را با شرایط و اقساط بندی پرداخت قیمت از سوی خود او آزاد کردن) چون فروش مال شخص به مال خود او می‌باشد، نارواست، پس باید که امر در این مورد به استحباب کتابت و یا مباح بودن آن معنا شود.» ب) حقیقت و مجاز شهید ثانی در تبیین مباحث ادبی و بیانی نیز از مثال‌ها و نمونه‌های قرآنی سود جسته است، همچون نمونه‌هایی که در زیر اشاره می‌شود: 1. مجاز در اضمار در بحث حقیقت و مجاز، شهید از جمله گونه‌های مجاز در کلام را، مجاز در اضمار بر می‌شمرد و در مقام ارائه مثال از این آیه شریفه یاد می‌کند:(وَاسْأَلِ الْقَرْیَه)(یوسف/82). در این آیه هر چند به ظاهر پرسش منسوب به قریه است، اما در حقیقت اهل قریه که در تقدیر است، طرف پرسش می‌باشند. 2. مجاز در سببیت شهید از گونه‌های دیگر مجاز، مجاز در سببیت را نام می‌برد که بر دو گونه است: نخست کاربرد اسم مسبب بر سبب و دو دیگر عکس صورت اول؛ یعنی کاربرد اسم سبب بر مسبب که خود بر چهار گونه و از جمله کاربرد اسم سبب غایی بر مسبب است. شهید گذشته از آنکه برای این نوع کاربرد، آیتی از قرآن را مثال می‌آورد -(إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا) (یوسف/36) «و من در خواب دیدم که شراب می‌فشارم.»- که در آن، اسم سبب غایی (=انگور) بر شراب (=مسبب) به کار رفته است، (همان،/101) بر اساس این قاعده، به استنباط فروع و احکام فقهی بر می‌آید که در آیات الاحکام قرآن مطرح شده است؛ «فمن فروع المسئله ... ان النکاح یطلق علی العقد و الوطی فمن الاول قوله تعالی:(وَأَنْکِحُوا الأیَامَى مِنْکُم)(نور/32) و قوله تعالی:(وَلا تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاء)(نساء/22) ومن الثانی قوله تعالی:(فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجًا غَیْرَه)(بقره/230) والاشتراک مرجوح بالنسبه الی المجاز، فوجب المصیر الی کونه فی احدهما مجازاً و لا شک ان العقد سبب فی الوطی و هو العله الغائیه له غالباً فان جعلناه حقیقه فی العقد مجازاً فی الوطی، کان ذلک المجاز من باب اطلاق اسم السبب علی المسبب و ان جعلناه بالعکس فبالعکس... .» (همان، /102-101) «از فروع قاعده یاد شده این است که واژه نکاح هم بر عقد (سبب) و هم بر عمل زناشویی (مسبب) به کار می‌رود. اول مانند کلام خداوند متعال:(وَأَنْکِحُوا الأیَامَى مِنْکُم)و کلام دیگر خداوند:(وَلا تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاء). دوم نیز مانند این کلام خداوند:(فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجًا غَیْرَه). در این موارد می‌توان به اشتراک لفظ «نکاح» نظر داد، ولی اشتراک نسبت به مجاز مرجوح است، پس باید گفت لفظ «نکاح» در یکی از این دو معنا حقیقت و در دیگری مجاز است. تردیدی نیست که عقد، سبب وطی و در بیشتر موارد علت غایی برای آن است. پس اگر نکاح را حقیقت در عقد و مجاز در آمیزش جنسی بدانیم، این نوع مجاز از نوع کاربرد اسم سبب بر مسبب است و اگر عکس آن را گفتیم، کاربرد نیز به عکس خواهد بود (کاربرد اسم مسبب بر سبب).» ج) کاربست قرآن در تبیین مفاهیم شناخت مفهوم و مفاد واژگان و یا جمله‌هایی که در متون فقهی وجود دارد، در شمار بحث‌های جدی و پر گفت وگوی مسائل اصول است. شهید ثانی در کتاب «تمهید القواعد» افزون بر آنکه در خلال تبیین این مفاهیم، به پیمانه وسیعی از مثال‌های قرآنی سود جسته، به استنباط احکام فرعی پرداخته است که از دل قواعدی بنا شده بر اساس آن مفاهیم، بر می‌آید، و در بیشتر این موارد به آن دسته از نمونه‌ها و احکامی‌ پرداخته که در آیات قرآنی مطرح شده است، مانند: 1. مفهوم موافق مفهوم، که در اصطلاح اصولیان در برابر منطوق و مدلول پیدای یک سخن به کار می‌رود، بر اساس انواع سخن‌ها، به گونه‌های مختلف تقسیم می‌شود. در حجیت و اعتبار منطوق یک کلام و سخن، عالمان و خردمندان تأمل و تردید روا نمی‌دارند. اما آیا مفاهیم نیز از چنین اعتباری برخوردار است یا خیر، پرسشی است که پاسخ‌های ناهمسان را برتافته است. از جمله آن مفاهیم، مفهوم موافق است. در این گونه از مفهوم چون حکم مستفاد از مفهوم با حکم مستفاد از منطوق از نظر سلب و ایجاب همانند است، بدان مفهوم موافق می‌گویند. شهید ثانی در زمره کسانی است که به حجیت و اعتبار مفهوم موافق باور دارند؛ «مفهوم الموافقه حجه عند الجمیع لان الحکم فی المسکوت عنه اولی به فی المنطوق ... و من مثله دلاله قوله تعالی:(فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ)(اسراء/23) علی تحریم ضربهما و نحوه من انواع الاذی. والجزاء بما فوق المثقال من قوله تعالی: (فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ)(زلزله/7) و تادیه ما دون القنطار(مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ)(آل‌عمران/75) و عدم الآخر(لا یُؤَدِّهِ إِلَیْک) (آل‌عمران/75) و هو تنبیه بالادنی فلذلک کان فی غیره اولی.» (همان، /109-108) «مفهوم موافق به نظر تمام اصولیان حجت است، زیرا حکم در مسکوت، اولی است از منطوق و از همین باب است دلالت کلام خداوند: «بر آن دو (پدر و مادر) اف نگویید.» بر حرمت زدن پدر و مادر، و مانند زدن از گونه‌های دیگر آزار و اذیت. و همین سان پاداش دادن به عمل بیشتر از مثقال، در کلام الهی که گفته است: «هر کس به اندازه مثقال ذره عمل کند، آن را خواهد دید.» و نیز دلالت کلام خداوند: «از اهل کتاب کسانی هستند که اگر مال بسیاری به آنان بدهی، آن را به تو بر می‌گردانند.» بر پس دادن مال اندک. و همین سان، کلام الهی که در آن خداوند کمترین را یاد کرده و گفته است: «و از اهل کتاب کسانی هستند که اگر یک دینار به آنان بدهی به تو بر نمی‌گردانند.» بر پس ندادن بیشتر از یک دینار ـ‌که در منطوق کلام مطرح شده‌ ـ به طریق اولی دلالت دارد.» 2. مفهوم شرط و وصف در باور شهید، هیچ یک از دو مفهوم «وصف» و «شرط» چون نظر به اکثریت موارد دارد، معتبر و حجت نیست، از این روی در آن موارد که دلیلی از ادله شرعی دارای چنین مفهومی ‌باشد، نمی‌توان به مفهوم آن استناد کرد و به حکم شرعی دست یازید. بر این اساس در حکم «طلاق خلع» با استنباط از آیه شریفه دویست و نهم سوره مبارکه بقره می‌گوید: «ومنها: [فروع عدم حجیه مفهوم الشرط والوصف] جواز مخالعه الزوجین عند الأمن من اقامه الحدود والخوف من عدم اقامتها مع ان الله تعالی قد قال:(فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا فِیمَا افْتَدَتْ بِه)(بقره/229) لان الغالب ان الخلع لا تقع الا فی حاله الخوف، فلا یدل ذلک علی المنع من الخلع عند انتفاء الخوف وذهب بعض العامه الی عدم جوازه الا فی هذه الحاله عملاً بظاهر الآیه.» (همان،/113) «و از فروع عدم حجیت مفهوم شرط و وصف، جواز طلاق خلع در هنگام امن از اقامه حدود و نیز هنگام خوف از عدم اقامه حدود الهی از سوی زن و شوهر است، با اینکه پروردگار متعال فرموده است: «اگر خوف داشتید که زن و شوهر حدود الهی را رعایت نمی‌کنند، باکی نیست که با گرفتن فدیه (خلع) زنان را طلاق دهید.» زیرا در غالب موارد، طلاق خلع در حالت خوف انجام می‌شود، پس بر این مطلب دلالت ندارد که اگر حالت خوف نبود، طلاق خلع جایز نیست. اگر چه برخی از عالمان اهل سنت به دلیل عمل به ظاهر آیه گفته‌اند طلاق خلع جز در صورت خوف از اجرا نشدن حدود الهی روا نیست.» 3. مفهوم عدد در شمار مفاهیمی‌ که اصحاب اصول درباره آن به گفتگو پرداخته و برخی آن را معتبر و گروه دیگر فاقد اعتبار و یا به تعبیر بهتر، آن را تهی از مفهوم دانسته‌اند، مفهوم عدد است. شهید دیدگاه خود در مفهوم عدد را با یاد کرد مثالی از قرآن باز می‌گوید؛ «مفهوم العدد حجه عند جماعه من الاصولیین لانه لما نزل قوله تعالی:(إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ)(توبه/80) قال النبی(ص):«والله لأزیدن علی السبعین» و ذهب المحققون الی انه لیس بحجه مطلقاً الا بدلیل منفصل.» (همان، /115-114) «مفهوم عدد را جمعی از اندیشمندان اصول، حجت دانسته‌اند، به این استدلال که آن گاه که آیه نازل شد: «اگر هفتاد مرتبه برای آنان استغفار کنی، خداوند آنان را نمی‌بخشد»، پیامبر فرمود: «سوگند به خدا من بیشتر از هفتاد بار استغفار خواهم کرد.» [و این نشانگر حجیت مفهوم عدد و وصف در نظر پیامبر است.] ولکن اهل تحقیق از اندیشه‌وران علم اصول بر این نظرند که مفهوم عدد وصف حجیت نیست، مگر آنکه قرینه‌ای در کار باشد.» 4. معیار تحقق حکم معلق بر اسم در تحقق حکم معلق بر عنوان «اسم» دارای مراتب، وجود کدام مرتبه از مراتب آن اسم لازم است؟ آنچه در باور شهید درست می‌نماید، این است که: «الحکم المعلق علی اسم یکفی فیه الاقتصار علی ما یتحقق (معه فی) اقل مراتبه و قیل: لابد من آخر مراتبه احتیاطاً و من فروعه: اذا اطلق الحامل فولدت توأمین فان عدتها تنقضی بوضع الأول علی الأول و بالثانی علی الثانی. والمسأله موضع خلاف و یمکن بنائه علی القولین و الاقوی توقف انقضائها علی وضع الجمیع لتعلیق اجلهن فی الآیه بوضع حملهن و لا یتحقق وضع الحمل المضاف الیهن الا بوضع الجمیع ... .» (همان، /119) «در تحقق حکم معلق بر اسم، وجود و پیدایش کمترین مراتب آن اسم کفایت می‌کند. برخی نیز گفته‌اند احتیاط می‌طلبد که آخرین مرتبه‌ای که برای آن اسم وجود دارد، باید محقق شود تا حکم بر آن تعلق بگیرد. از فروع این مسئله آن است که اگر زن بارداری را طلاق دهند و او دوگانه بزاید، بر اساس نظریه نخست با زاده شدن نخستین فرزند، عده آن زن به پایان می‌رسد. و اما بر اساس نظر دوم، با زاده شدن فرزند دوم است که عده پایان می‌پذیرد. این مسئله مورد اختلاف است و بر هر یک از دو مبنای پیش گفته می‌توان آن را بنا کرد. ولکن قول اقوی آن است که عده در پایان وضع حمل هر دو فرزند پایان می‌یابد، زیرا مدت عده در آیه شریفه به وضع حمل زنان باردار معلق شده است و وضع حمل زن باردار آن وقتی است که تمامی فرزندان به دنیا آمده باشند.»   منابع و مآخذ 1. امین، سید محسن؛ اعیان الشیعه، چاپ اول، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1403 ق. 2. حجتی، محمدباقر؛ آداب تعلیم وتعلم در اسلام، چاپ اول، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، بی تا. 3. خوانساری، محمد باقر؛ روضات الجنات، چاپ اول، بیروت، دار الاسلامیه، 1411ق. 4. سیوطی، عبد الرحمن؛ الاتقان فی علوم القرآن، چاپ دوم، قم، منشورات رضی، 1367ش. 5. شهید ثانی؛ الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، چاپ اول، تهران، انتشارات کتاب فروشی اسلامی، 1309 ق. 6. ــــــــ ؛ اللمعه الدمشقیه، تحقیق و تعلیق سید محمد کلانتر، چاپ دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق. 7. ــــــــ ؛ تمهید القواعد، تحقیق عباس تبریزیان، سید جواد حسنی، عبدالحکیم ضیاء، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1416ق. 8. ــــــــ ؛ رسائل الشهید الثانی، تحقیق مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه، چاپ اول، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1421 ق. 9. ــــــــ ؛ رسائل الشهید الثانی، تحقیق رضا مختاری، چاپ اول، قم، بوستان کتاب، 1422 ق. 10. منبع اینترنتی: www.andisheqom.com.   سید حسین هاشمی، منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی شماره 58 ادامه دارد/  

93/05/11 - 01:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن