تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829618797




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مبادی علوم قرآنی و تفسیر ترتیب نزولی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مبادی علوم قرآنی و تفسیر ترتیب نزولی
اگر روش موجود در ترتیب آیات قرآن وحیانی و توقیفی باشد، این رخداد طبعاً تابع حکمت و دلایلی است؛ دلایلی که صرفاً در محدوده تلاوت باقی نمی‌ماند، بلکه مقوله تفسیر و فهم را نیز در بر می‌گیرد.

خبرگزاری فارس: مبادی علوم قرآنی و تفسیر ترتیب نزولی



بخش اول تفسیر ترتیبی شایع‌ترین روش تفسیرنگاری در تاریخ تفسیر است. این گونه تفاسیر، ترتیب فعلی قرآن را معیار قرار داده و از آغاز آن (سوره فاتحه) یا از آغاز یک سوره به تفسیر می‌پردازند. در سده معاصر گونه‌ای دیگر از تفسیرنگاری ترتیبی مطرح شده است که گرچه می‌کوشد پیشینه خویش را به عصر نخست تاریخ تفسیر بازگرداند، اما بدون تردید طرح و شیوع آن در دهه‌های اخیر رخ نموده است. این شیوه گرچه تفسیر ترتیبی (و نه موضوعی) را همت می‌گمارد، اما ترتیب تفسیر را نه بر اساس ترتیب موجود، بلکه بر بنیان ترتیب نزول قرار می‌دهد. شاید بتوان مهم‌ترین دعاوی این دیدگاه را در دو گزاره زیر خلاصه‌بندی داشت:1. دستیابی به سیر ترتیبی نزول سوره‌ها و آیات قرآن ممکن است.  2. تفسیر بر اساس ترتیب نزول قرآن هم مشروع است و هم مطلوب و هم مفید و نکته آموز. مشهورترین مدافعان این دیدگاه را کسانی چونان ملاحویش آل غازی (م 1398ق)، محمد عزّت دَرْوَزه (م 1404ق)، عبدالرحمن حنبکه (م 1425ق)، محمد عابد الجابری (م 2010م) و در میان قرآن پژوهان ایرانی، آقایان مهندس بازرگان (م 1373 ش)، جلال‌الدین فارسی، بهجت‌پور، نکونام و ... تشکیل می‌دهند. نویسندگان یاد شده گاه با تفسیرنگاری متداول تئوری خود را ارائه کرده‌اند؛ نظیر «بیان المعانی» (از آل غازی)، «التفسیر الحدیث» (دروزه) و ...، و گاه در قالب تألیفی مستقل که بیانگر نظریه یاد شده است، چونان مهندس بازرگان در کتاب «سیر تحول قرآن»، و گاه در صورت کتاب‌های موضوع نگارانه و با فاصله‌ای از تفسیرنگاری متداول، که شاید بتوان کتاب‌هایی از قبیل «پیامبری و انقلاب» و مجلدات پس از آن (از جلال‌الدین فارسی) و یا «تفسیر القرآن المرتّب منهج للیسر التربوی» (از اسعد احمد علی) و ... را در این زمره نام برد.      بی‌تردید طرح و ظهور رویکردها و روش‌های نو در قرآن‌پژوهی، ره‌آورد مبارکی را در عرصه مطالعات قرآنی دارد. نگرش یاد شده نیز در مدت حیات بانشاط خود، چه در عرصه ایجاب و طرح دیدگاه و چه در حوزه نقد و انتقادات، نتایج مثبتی را به همراه داشته و دارد. به‌‌رغم باور به این نکته، گمان می‌رود که این دیدگاه هنوز در شفافیت، تحکیم و تثبیت مبادی روش شناختی خویش نیازمند مطالعات و تأملات ژرفکاوانه‌تری است. بخشی از این مقولات به مبادی علوم قرآنی این نظریه بازمی‌گردد.  در این جستار کوشش می‌شود که دامنه گسترده ارتباط این دیدگاه (به ویژه در ادعای نخست نظریه) با مباحث مطرح در علوم قرآن بازنمایی شود و بیشتر به طرح موضوعات و سؤالاتی بپردازد که به نظر می‌رسد برای تقویت این دیدگاه بایستی به کاوش‌های اطمینان‌ساز در آن محورها دست یافت. نزول قرآن  قرآن کریم از تعبیرات زیر در «نزول وحی» سخن گفته است: (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ)(قدر/1)،(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ)(بقره/185)، (بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ * فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ)(بروج/21-22)،(إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ) (دخان/3)،(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ)(شعراء/193)، (وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ)(فرقان/32) و ... .بر اساس آیات فوق ـ و پاره‌ای از روایات ـ مراحلی برای نزول قرآن مطرح شده است: الف) نزول در لوح محفوظ: این مرحله از نزول مستند به آیات 22-21 سوره بروج است. همچنین آیات دیگر ذیل نیز ناظر به همین مرحله از نزول دانسته شده است:(وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ)(زخرف/4)،(إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ *فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ)(واقعه/78-77). در چند و چون این مرحله از نزول قرآن غالب مفسّران و دانشوران علوم قرآنی با ابهام و ایجاز عبور کرده‌اند و آن را در قلمرو علم غیب الهی تلقّی نموده‌اند، اما علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به ماهیت‌شناسی این مرحله از نزول پرداخته‌ است. ایشان با استناد به وصف «حکیم» در آیه (وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ) (زخرف/4) و نیز «کتاب» در آیه (کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ) (هود/1) اظهار می‌دارد که قرآن در این مرتبه از نزول در قالب تفصیلی و ترکیبی از کلمات، جملات، آیات و سوره‌ها نبوده است. این رخدادها در مراحل پسین نزول اتفاق افتاده است. همچنین تصریح می‌دارد که قرآن در این مرحله از نزول در قالب مفاهیم و معانی (و بالتبع الفاظ) هم نبوده است. ایشان تعبیر «لعلیّ» که در ذیل آیه چهار زخرف آمده است را ناظر به همین نکته می‌داند که چون قرآن در لوح محفوظ فراتر از مفاهیم و الفاظ است، پس فراتر از دسترس عقول خواهد بود. (طباطبایی، 18/132-130)  ب) نزول دفعی: گفته شده است که پاره‌ای از آیات به نزول دفعی قرآن اشارت دارد (از جمله بقره/185، دخان/3، قدر/1 و ...). سخن در آن است که اوّلاً این نزول در کدامین عالم بوده است؟ و ثانیاً ویژگی‌های قرآن در این مرحله از نزول چه بوده است؟ در پاسخ به سؤال نخست دو دیدگاه عمده وجود دارد: 1ـ نزول در عالم دنیا (بیت العزه یا بیت المعمور) 2ـ نزول بر قلب پیامبر (ص).      از آنجا که نزول یکپارچه قرآن در ماه رمضان یا شب قدر منافی با نزول تدریجی آن در بیست و سه سال نبوت پیامبر (ص) است، از آن آیات این گونه تفسیر و برداشت کرده‌اند که قرآن، نزول ملکوتی از لوح محفوظ به جهان مادی در ماه رمضان و شب قدر داشته است. حال یا در بیت العّزه یا بیت المعمور (و آسمان دنیا) و یا بر قلب پیامبر(ص). البته برخی از مفسران چونان فیض کاشانی، آن دو را به یک معنا باز گردانده‌ و فرموده‌اند: «و کانّه ارید به [البیت المعمور] نزول معناه علی قلب النبی(ص)» (فیض کاشانی، 1/64-66) و اما در پاسخ به سؤال دوم به نظر می‌رسد که ظاهر روایات نزول دفعی قرآن، آن را در قالب الفاظ و مفاهیم موجود تصویر می‌کنند.      ابن عباس اظهار می‌کند که قرآن در شب قدر، مجموعاً از لوح محفوظ به بیت العزّه نازل شد و سپس در بیست سال نزول [تدریجی] یافت. (ابن جوزی، 1/5) همچنین از امام صادق(ع) نقل شده است که: «انزل القرآن جمله واحده فی شهر رمضان الی البیت المعمور ثم نزل فی طول عشرین سنه.» (فیض کاشانی، 1/66-64)      اما در همین مورد نیز به نظر می‌رسد که علاّمه طباطبایی نزول دفعی را متفاوت با نزول تدریجی قرآن می‌داند و رابطه میان دو مرحله از نزول را رابطه اجمال و تفصیل می‌داند. ایشان اظهار می‌دارد که بی‌تردید قرآن موجود از سور و آیاتی ترکیب شده است و سیاق‌های متفاوت آن برخاسته از مقاطع نزول جزئی و مشخص است. بنابراین قرآن موجود به عینه نمی‌تواند نزول دفعی بیابد. چه اینکه آیات که در وقایع شخصی گوناگون نازل شده‌اند، جز در مصادیق زمانی و مکانی خود منطبق نمی‌شود و در پایان نتیجه می‌گیرد: فلا یمکن احتمال نزول القرآن و هو علی هیأته و حاله بعینها مره جمله و مره نجوماً.» (طباطبایی، 18/132-130)      شایان ذکر است که پاره‌ای از مفسران و دانشوران، نزول دفعی قرآن را نپذیرفته‌اند و با ردّ روایات و توجیه آیات نزول در شب قدر یا ماه رمضان، به انکار این مرحله نزولی پرداخته‌اند. (به عنوان نمونه: مفید، 5/123؛ رشید رضا، 2/161؛ فضل حسن عباس، 1/149؛ یوسف خلیف، /18؛ دروزه، 1/263-257) ج) نزول تدریجی: این مرحله از نزول بخش آشکار نزول قرآن است که در مدت بیست و سه ساله رسالت، پیامبر(ص) و مسلمانان عصر بعثت با آن مواجه بوده‌اند.      محورهای یاد شده در مباحث نزول قرآن این پرسش را مفروض قرار می‌دهد که آیا سه مرحله نزول قرآن مورد قبول است یا خیر؟ پس از پاسخ مثبت به این پرسش بنیادین و قبول مراحل سه گانه، موضوعات زیر قابلیت طرح را می‌یابند: پرسش نخست: آیا رابطه انسان با «قرآن مضبوط در لوح محفوظ» رابطه‌ای قطع شده و دست‌نایافتنی است؟      بی‌تردید هواداران نظریه روش تفسیر بر طبق ترتیب نزول، قرآن نازل در مرحله سوم را معیار قرار می‌دهند و شیوه ترتیبی آن را توصیه می‌کنند، اما پرسش اساسی آن است که آیا رابطه میان قرآن لوح محفوظ (که مسلماً چون در عالم امر است، به دور از تدریج و تدرّج است) با قرآن عالم خلق و جهان فهم انسانی، منقطع و بریده شده است؟      در مباحث پیشین اشارت شد که مفسّران کمتر به چند و چون آن ورود دارند‌ ـ و بیشتر مکتوبات عرفانی و یا تفاسیر اشاری از آن سخن گفته‌اند ـ.‌ اما در این میان، علامه طباطبایی همان‌گونه که گفته شد، این تعبیر را دارد که قرآن در لوح محفوظ از جنس معانی و الفاظ نیست، از این رو فراتر از دسترس عقول است. تا اینجای سخن ایشان رابطه‌ای منقطع را می‌توان نتیجه گرفت، اما ایشان در ادامه سخن به رابطه «قرآن عربی» و «قرآن لوح محفوظ» پرداخته و اظهار می‌کند: «یمکن ان یکون النسبه بین ما عندنا و ما فی امّ الکتاب نسبه المثل و الممثل، فالمثل هو الممثل بعینه لکنّ الممثل له لا یفقه الّا المثل فافهم ذلک.»(طباطبایی، 18/85)«نسبت میان قرآن موجود و قرآن در لوح محفوظ می‌تواند چونان رابطه مثل و ممثل (نماد و معنا) باشد که مثل همان ممثل است، اما مخاطب فقط مثل را می‌شنود و درک می‌کند.» در این بیان علامه طباطبایی، رابطه‌ای میان «قرآن موجود» با «قرآن محفوظ» وجود دارد؛ رابطه‌ای که راهی به رهیافت آن هست؛ هر چند در قالب مثالی و تمثیلی. صد البته اکنون جای تصدیق و تکذیب اصل مدعا و یا نکته اخیر ایشان نیست، اما در مجموع اگر تدریج و تدرج تنها در مرحله سوم نزول وحی است، بایستی به مراحل پیشین نزول قرآن نیز پرداخت و تکلیف ماهیت و ارتباط تفسیر نزولی را با آن دو مرحله روشن ساخت. پرسش دوم: رابطه میان قرآن نازل به نزول دفعی با قرآن نازل به نزول تدریجی چگونه است؟ باورمندان به نظریه تفسیر بر اساس ترتیب نزول، در صورت پذیرش نزول دفعی بر آسمان دنیا یا قلب پیامبر(ص)، با این پرسش مواجه‌اند که یک مرحله از نزول قرآن، نزول مجموعه‌ای بوده است و قرآن موجود یا به عین آن و یا با تفاوت به اجمال و تفصیل در شب قدر ماه رمضان یک بار نازل شده است. نزول دفعی این پرسش را مطرح می‌کند که تدریج و ترتیب نزولی در چه سطح می‌تواند در ماهیت حقایق قرآنی دخیل باشد؟ چه اینکه اگر این دخالت جدّی و بنیادین می‌بود، آیا قرآن نازل به نزول تدریجی می‌توانست با قرآن نازل به نزول دفعی مطابقت بیابد و دومی آینه‌ای از اولی باشد؟ پرسش سوم: حکمت نزول تدریجی قرآن چه بوده است؟      این پرسش از همان زمان نزول قرآن مطرح بوده است و قرآن، این شبهه کافران را مطرح می‌کند و پاسخ می‌دهد؛(وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ)(فرقان/32)«کافران می‌گویند چرا این قرآن یکباره و یکجا بر او فرود نمی‌آید، چنین می‌کنیم تا دلت را با آن قوی داریم.»      به نظر می‌رسد که نزول یکپارچه تورات (اعراف/145) چونان انتظار و یا باوری را ایجاد کرده بود که چرا قرآن کریم نزول یکپارچه نداشته و ندارد. مفسران و دانشمندان علوم قرآنی فواید گوناگونی برای نزول تدریجی قرآن بیان کرده‌اند. معتقدان به دانش تفسیر بر اساس ترتیب نزول، تنها به یک حکمت توجه می‌کنند و همان را مبنای توصیه روش خویش قرار می‌دهند. به نظر آنان حکمت نزول آیات در ظرف بیست و سه سال، رعایت اصل تدریج در تربیت فردی و اجتماعی مسلمانان صدر اسلام بود.      گرچه این حکمت در کلمات گذشتگان و معاصران دیده می‌شود، اما به نظر می‌رسد که بایستی به چند نکته توجّه کرد: 1. قرآن کریم خود در پاسخ معترضان و منتقدان به نکته‌ای اشاره می‌کند: «لنثبّت به فؤادک». به نظر می‌رسد که اگر نگوییم این موضوع تنها علت نزول تدریجی قرآن است، حداقل می‌توان با اعتماد از این نکته سخن گفت که در میان علل و عوامل آن، جزء مهم‌ترین علل نزول تدریجی قرآن است؛ چه اینکه نزول تدریجی وحی در طول بیست و سه سال، به شیوه‌های مختلف، در تقویت قلبی پیامبر (ص) در مسیر انجام رسالت موثر بوده است همچون: * ارتباط مستمر وحیانی روحیه پیامبر(ص) را در قبال مشرکان تقویت می‌کرده است.* نزول آیات بشارت در مواقع سخت و حسّاس تاریخی به تقویت روحی پیامبر (ص) می‌انجامیده است.* امتداد وحی در طول بیست و سه سال (به صورت منظم و مستمر) به ارتقای وجودی پیامبر(ص) منتهی شده است.* تدریج وحی، تثبیت الفاظ و مفاهیم وحی شده بر پیامبر(ص) را در بر داشته است.و ... بنابراین با تأکید قرآن بر حکمت «تثبیت وجودی پیامبر(ص)»، شاید چندان نتوان از محوریت حکمت تربیتی تدریج سخن گفت.      2. در میان عوامل و دلایل نزول تدریجی قرآن، نکاتی دیگر نیز اهمیت ویژه دارند که از حکمت تدریج تربیتی برترند و یا حداقل برابر می‌نمایند. مواردی چونان:* تمهید حفظ قرآن از آفات نسیان* اثبات اعجاز قرآن در عدم تناقض و تهافت (هر چند در طول بیست و سه سال نازل شد)* امکان طرح سؤالات و شبهات مسلمانان صدر اسلام در متن قرآن و ارائه پاسخ‌های جاودان* تحدّی مستمر به قرآن در طول بیست و سه سال (اگر قرآن یکباره نازل می‌شد، تنها یک مرتبه تحدّی صورت می‌گرفت، اما نزول در طول بیست و سه سال امکان یک مبارزه تحدّی گونه را در طول دوره رسالت فراهم می‌ساخت) و نکات فراوان دیگر.   توجه به موارد فوق نشان می‌دهد که بایستی دامنه حکمت نزول تدریجی قرآن را فراتر از «اصل تربیت تدریجی» دید. این سخن به آن معناست که حتی اگر این حکمت در حکمت‌های نزول تدریجی دخیل باشد، نباید در نقش آن به اغراق رو آورد. 3. به فرض آنکه در نزول تدریجی قرآن، حکمت تربیت تدریجی را دخیل دانسته و آن را در نزول تدریجی مؤثر بدانیم، اما آیا می‌توان آن را در تفسیر قرآن هم دخالت داد و به عنوان یک توصیه روشی بازگو کرد؟ به دیگر سخن آیا در این میان مغالطه‌ای بین «دلایل وقوع یک پدیده» و «فهم یک پدیده» اتفاق نمی‌افتد؟ اینکه قرآن کریم به واسطه رعایت اصل تدریج، تدریجی نازل شده است، چگونه می‌تواند ما را به این نکته رهنمون سازد که بایستی برای فهم این پدیده تدریجی نیز همان مسیر را پیمود تا به فهم درست نایل شد؟ البته در این زمینه مدافعان و منتقدان نظریه روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول سخنانی گفته‌ و مباحثاتی را در فراروی داشته‌اند. منابع و مآخذ: 1. آلوسی، سید محمود؛ روح المعانی، چاپ چهارم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق. 2. ابن جوزی، جمال‌الدین عبدالرحمن؛ زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ چهارم، بیروت، المکتب الاسلامی، 1407ق. 3. بازرگان، مهدی؛ سیر تحول قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1360ش. 4. جابری، محمد عابد؛ فهم القرآن الحکیم، بیروت، مرکز الدراسات الوحده العربیه، 2008م. 5. حویزی، عبد علی؛ تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415ق. 6. دروزه، محمد عزت؛ التفسیر الحدیث، چاپ دوم، بیروت، دارالغرب الاسلامیه، 1431ق. 7. حسن عباس، فضل؛ اتقان البرهان فی علوم القرآن، عمان، دار الفرقان، 1997م. 8. رشیدرضا، محمد؛ تفسیر المنار، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا. 9. زرقانی، محمد عبدالعظیم؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، چاپ دوم، تحقیق فوّاز احمد زمرلی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1417ق. 10. زرکشی، محمد بن عبدالله؛ البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالمعرفه، 1415ق. 11. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، 1391ق. 12. فیض کاشانی، ملا محسن؛ التفسیر الصافی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، بی‌تا. 13. معرفت، محمد هادی؛ التمهید فی علوم القرآن، چاپ دوم، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1415ق. 14. مفید، محمد بن نعمان؛ الإرشاد، قم، کنگره بزرگداشت شیخ مفید، 1413ق. 15. تصحیح الاعتقاد، قم، کنگره بزرگداشت شیخ مفید، 1413ق. 16. مهدوی راد، محمد علی؛ آفاق تفسیر، تهران، هستی نما، 1382ش. 17. نعمانی، محمد بن ابراهیم؛ کتاب الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، بی‌تا. 18. نکونام، جعفر؛ درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، تهران، هستی نما، 1380ش. 19. یوسف خلیف؛ دراسات فی القرآن و الحدیث، قاهره، مکتبه غریب، بی‌تا. سیّد عباس صالحى  منبع: فصلنامه پژوهش‌های قرآنی شماره 62و 63 ادامه دارد...........

93/04/18 - 01:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن