تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815574004




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی آراء منکرین و مثبتین نسخ در آیه نجوا


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی آراء منکرین و مثبتین نسخ در آیه نجوا
در میان مثبتین نسخ، اعتقاد به نسخ در آیه نجوا اجماعی است و تمام کسانی که وقوع نسخ در قرآن را معترفند، به نسخ در آیه مذکور معتقدند.

خبرگزاری فارس: بررسی آراء منکرین و مثبتین نسخ در آیه نجوا



بخش دوم و پایانی ج) نجوا در نظر منکران نسخ منکران نسخ آیه نجوا دلایل متعددی در انکار نسخ در آیه مذکور بیان کرده‌اند. در ذیل ابتدا به نقل آراء و دلایل شش تن از منکران نسخِ آیه مورد بحث پرداخته و سپس دلایل آنان را مورد بررسی قرار می‌دهیم. 1. نجوا در نظر مصطفی ابراهیم مصطفی ابراهیم پس از بیان نظرات افرادی چون سیوطی، مصطفی زید، آیت الله خویی و دیگران در مورد نسخ آیه نجوا، می‌گوید: «صواب آن است که حکم آیه مذکور تا زمانی که جهان برپاست، باقی است؛ زیرا: 1- آیه منبعی شرعی برای وضع قیود در هر زمان و مکان برای مراجعت به مسئولین است؛ چرا که مسئولین (مسئول مراکز سیاسی، اداری، اجتماعی و...) مالک وقت خویشتن نیستند که هر گونه که بخواهند آن را صرف نمایند، پس وضع قیود معقول برای مراجعه به افراد مسئول ـ مگر در امور مهم ـ واجب است. 2- خداوند خواسته برای مراجعه مردم به پیامبر(ص)که سلطنت دینی و دنیوی را به عهده داشته و مردم وقت گرانبهای ایشان را گرفته و در مناسبات مختلف به ایشان رجوع می‌کردند، قید وجوب صدقه را قرار دهد. 3- صدقه برای بیت المال و رفع نیاز مساکین بود، نه حضرت رسول(ص)و با صدور حکم بین دو هدف جمع شده: یکی قیدگذاری برای مراجعت به پیامبر(ص)و دیگری برطرف کردن نیاز فقرا و مساکین. 4- اگر نسخ در آیه مورد بحث را قبول نماییم، دو محال پیش می‌آید: یا باید ملزم شویم خداوند علم به عدم قدرت یا عدم تمایل مردم به پرداخت صدقه داشته، با این وجود این حکم را تشریع کرده و سپس نسخ نموده است. و یا اینکه خداوند علم به عدم قدرت یا عدم تمایل مردم به پرداخت صدقه نداشته و حکمی را تشریع کرده، سپس متوجه شده که حکم اجرا شدنی نیست، پس آن را به وسیله حکم دوم لغو کرده است. این دو امر عقلاً محال و باطل است، بنابراین نسخ در آیه نجوا باطل است. 5- حکم اول وجوب پرداخت صدقه و حکم دوم رخصت و اجازه عدم پرداخت صدقه را بیان می‌کند و از این رو کسانی که به نسخ در آیه نجوا حکم کرده‌اند، مابین نسخ و رخصت خلط کرده‌اند. 6- آنچه مولای ما علی‌ ـ‌کرّم الله وجهه‌ـ، ابن عباس، قتاده، مجاهد و غیر ایشان از سلف صالح مبنی بر نسخ آیات نقل کرده‌اند، مرادشان عام و خاص، مطلق و مقید، تفصیل و اجمال، تدرّج و رخصت و مانند آن است؛ چون در نزد آنان نسخ به معنای اصولی آن معروف نبوده است. 7- آراء و اقوال قائلین به نسخ بر پایه آیه معینی که بگوید آیه نجوا منسوخ به آیه اشفاق است و یا حدیث متواتر و اجماع صحابه و تابعین نبوده، بلکه بر اساس اجتهاد است، اجتهاد نیز مفید ظن است. در حالی که آیات قرآن با تواتر ثابت شده و آنچه با یقین ثابت شود، جز با یقین از میان نمی‌رود. 8- افرادی که قائل به نسخ در آیه نجوا شده‌اند، آیه را مختص زمان حضرت رسول(ص)دانسته‌اند. در حالی که آیات قرآن ‌ـ‌گرچه خطابش پیامبر(ص)باشد‌ ـ ‌اختصاص به زمان و افراد خاص ندارند و یک قاعده و دستور کلی برای تمامی بشر هستند.» (الزلمی،/417-411) 2. نجوا در نظر محمد محمود ندا وی می‌گوید: «اگر در این تکلیف و سبب آن تدبر کنیم، برای ما روشن می‌شود که دلیل تشریع این حکم آن است که وقت گرامی حضرت رسول(ص)حق همگان است، نه فرد خاص و هر کس بخواهد قسمتی از وقت پیامبر(ص)را به خود اختصاص دهد، باید به عوض آن صدقه‌ای که منافع آن به تمامی مسلمین باز می‌گردد، پرداخت کند. این تکلیف برای جلوگیری از اتلاف وقت حضرت محمد9وضع شده است. آیه دوم نیز برای اینکه حکم آیه اوّل را به طور کلی رفع کند نازل نشده، بلکه این آیه افرادی را که از تقدیم صدقات ‌ـ‌نه صدقه واحد‌ـ‌ می‌ترسیدند، مخاطب قرار داده و این به خاطر کثرت اوقاتی بود که می‌خواستند با آن حضرت خلوت کنند و آنها را مکلف کرده تا نماز به پا دارند و زکات پرداخت نمایند و این است معنای صدقه و اطاعت خدا و رسول. در عصر کنونی جای بحث درباره نسخ آیه نجوا نیست؛ چرا که حکم متعلق به مناجات با حضرت رسول(ص)در زمان حیات ایشان بوده است.» (ندا،/157-156) محمد محمود ندا سپس به بیان سخن ابن عربی در رد روایات حضرت علی(ع) پرداخته و نظر ایشان را توجیهی صحیح برشمرده و اضافه می‌کند: «مراد از «فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا» در آیه نجوا اهل باطل است، نه همه مسلمانان. بنابراین حکم پرداخت صدقه ـ‌با تخفیف‌ـ ‌باقی است، هر کس می‌خواهد، صدقه بپردازد، یا اگر می‌خواهد، نماز بخواند یا اعمال دیگری که اطاعت از خدا و رسول است، انجام دهد.» (همان) 3. نجوا در نظر محمد عفانه ایشان در کتاب «الرأی الصواب فی منسوخ الکتاب» پس از مردود دانستن نسخ آیه نجوا و نقل روایاتی از حضرت علی(ع) دال بر یکه‌تاز بودن ایشان در پرداخت صدقه، می‌گوید: «حقیقت آن است که این روایات به نسخ در نزد علمای علم اصول تصریح دارد، ولیکن آیا این روایات صحیح است یا خیر؟ قطعاً صحیح نیست؛ زیرا: 1- روایت با لفظ «روی» نقل شده که دال بر ارسال حدیث یا ضعیف الاسناد بودن آن است و علت در متن نیز واضح است. 2- نص آیه با عباراتی چون «أَ أَشْفَقْتمْ» و «فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا» صراحت در عدم پرداخت صدقه توسط همگان دارد و آیه استثنایی ذکر نکرده و فرموده «وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ» و نفرموده مگر یک نفر از شما. بنابراین روایت با نص آیه قطعی الصدور و قطعی الدلاله تعارض دارد. در حالی که روایت، خبر واحد ظنی الثبوت است، بنابراین روایت کنار گذاشته می‌شود. 3- روایت مذکور در مواضع دیگر به گونه‌ای دیگر نقل شده که زشتی آن کمتر از روایت مورد بحث است. اینکه حضرت یک بار بیشتر صدقه پرداخته ننموده‌اند و این جریان ـ ده بار صدقه دادن ‌ـ ‌نه تنها مدح حضرت علی(ع) به حساب نمی‌آید، بلکه ذم ایشان است. چگونه ایشان می‌گویند: حضرت رسول(ص)از سؤال کردن مسلمین خسته می‌شدند ـ در حالی که سؤال کردن سوای از نجوا نمودن است ـ و اقرار می‌کنند که مسلمین از پرداخت صدقه و نجوای رسول (یا سؤال از رسول) خودداری کردند، در حالی که در بین آنها افرادی همچون ابوبکر، عمر و دیگر افراد از اکابر صحابه بودند و فقط ایشان به این آیه عمل نمودند؟! آیا این مدح علی است یا ذم ایشان؟ آیا ممکن است فردی مثل علی که از صحابه و از جمله افقهان آنان بوده، چنین عملی را انجام دهد و بدان مباهات کند؟! سپس ابن سلامه گوید: «اختص علی بفضلها»؟! 4- فردی که چنین حدیثی را ساخته، تمییز بین مسئله و نجوا قائل نشده، در حالی که این قصه در مورد دیگری وارد شده و آن آیه 101 سوره مائده است: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از چیزهایی که اگر برای شما آشکار گردد شما را اندوهناک می‌کند، مپرسید.» و نجوا و گفتگوی سرّی امری جدای از مسئله است. و حقیقت این است که اگر قصه هم درست باشد، در این آیه نسخ صورت نگرفته؛ زیرا اکثر علمای علم اصول در نسخ، شرط داشتن بدل را واجب دانسته‌اند، از جمله شافعی، در حالی که در مورد این آیه بدلی وجود ندارد.» (عفانه،/97-99) 4. نجوا در نظر ایهاب حسن عبده ایشان در کتاب «استحاله وجود النسخ بالقرآن» در مقام رد نسخ در آیه نجوا می‌گوید: «آیه نجوا مؤمنین را مورد خطاب قرار داده تا قبل از گفتگوی سرّی با رسول خدا9صدقه پرداخت نمایند، اگر استطاعت پرداخت آن را داشته باشند. آیه دوم کسانی را خطاب قرار داده که استطاعت پرداخت صدقه را ندارند و از این رو می‌فرماید: آیا از مسئله پرداخت صدقه به خاطر عدم استطاعت ترسیدید؟... پس حکم پرداخت صدقه قبل از نجوا مستمر است برای افراد مستطیع تا زمان وفات حضرت رسول(ص) و حکم آیه اشفاق در مورد افراد غیر مستطیع است.» (عبده،/342-341) 5. نجوا در نظر هبه الدین شهرستانی هبه الدین شهرستانی در مقام رد نسخ آیه نجوا می‌گوید: «جمهور مدعی هستند که آیه اولی حکمش به آیه دوم منسوخ شده است و این به جهاتی که ذیلاً می‌گویم بعید به نظر می‌رسد: 1) اینکه نسخ عبارت از ابطال حکم و تبدیل آن به بدلی است، یعنی ابطال محض نیست. چنان که در آیه «ما نَنْسَخْ مِنْ آیٍَه...» و در آیه «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَهً مَکانَ آیَهٍ...» تحقیق نمودیم و این آیه موضوعاً خارج از عنوان نسخ است، چنان که حکماً نیز خارج است و بدل دانستن اقامه نماز و احکام مابعد آن از حکم صدقه درست نیست؛ زیرا نماز قبل از آن و همیشه ثابت بوده و بعد از آن هم لایزال ثابت است. 2) اینکه آیه نسخ کننده یعنی آیه «أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا...» متصل به آیه منسوخه است به اتصال در لفظ و معنا و اتصال در تلاوت و تاریخ نزول و آن را ناسخ آیه قبلی قرار دادن گفتاری تام و صحیح نمی‌باشد. 3) آنکه آیه‌ای که می‌گویند نسخ شده، حاوی حکمت‌ها و مصلحت‌هایی است که سزاوار نسخ نیست، بلکه به مقتضای حکم و مصلحت باید خداوند آن را ثابت بدارد، نه نسخ فرماید، چنان که می‌فرماید: «ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ»، یعنی برای بقای جامعه ملی نیکوتر و برای جلب قلوب افراد اطهر و پاکیزه‌تر است. و خلاصه آنکه قول به نسخ در این دو آیه بعید است و در اینجا نه ناسخی است و نه منسوخی، بلکه از طرفی تشدیدی است در حکم و از طرف دیگر تخفیفی است در حکم برای کسانی که واجد چیزی برای پرداخت صدقه نمی‌باشند.» (شهرستانی،/41) 6. نجوا در نظر آیت الله معرفت آیت الله معرفت در کتاب «التمهید» خود به نسخ آیه مذکور تصریح کرده می‌فرماید: «و النسخ هنا من القسم الناظر و من ثم لم یناقش فیه احد.» (معرفت، التمهید فی علوم القرآن، 2/303) «نسخ در اینجا از اقسام نسخ ناظر (آیه ناسخ ناظر به آیه منسوخ) است و از این رو هیچ کس در آن اختلافی ندارد.» اما ایشان پس از مدتی تغییر عقیده داده و نسخ در آیه مذکور را ملغی دانسته و می‌گویند: «این پیام همیشه پابرجاست تا مراجعه به سران مسئول در مسائل کلان و ارزشمند کشوری ـ دینی بوده باشد، نه در مسائل ریز و کم‌ارزش.» (معرفت، مجله بینات، 44/104) بررسی دلایل منکران نسخ همان گونه که از مطالب بالا به دست می‌آید، منکران نسخ در آیه نجوا دو دسته‌اند: برخی چون محمد محمود ندا معتقدند حکم آیه شریفه تا پایان حیات حضرت رسول(ص)ادامه داشته و برخی دیگر حکم مذکور را تاکنون نیز جاری می‌دانند، همانند آیت الله معرفت و مصطفی ابراهیم. برخی از دلایل منکران نسخ آیه نجوا قانع کننده نبوده، از جمله: 1- پذیرش نسخ در آیه نجوا یعنی پذیرش یکی از دو محال: الف) خداوند علم به عدم قدرت یا عدم تمایل مردم در پرداخت صدقه داشته. ب) خداوند متعال علم مذکور را نداشته، حکم پرداخت صدقه را صادر نمود و سپس آن را نسخ کرد. نقد: دلیل مطرح شده به هیچ وجه قانع کننده نیست؛ زیرا مسلماً خداوند متعال با علم بی‌پایان خویش آگاه به عدم پرداخت صدقه توسط صحابه بوده، اما علم ازلی و ابدی و بی‌انتهای خداوند هرگز مانع آزمایش بندگان و بیان حقایق، معارف و احکام الهی نمی‌شود. آزمایش مکلفین در حکم اتمام حجت و روشن شدن درجه ایمان آنان نزد خودشان است، و الاّ با آزمایش آنان چیزی بر علم خداوند افزوده نمی‌شود. اشکال مطرح شده دقیقاً همانند آن است که گفته شود معلم با علم به مردود شدن دانش‌آموز، نباید او را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد. 2- افرادی که معتقد به نسخ در آیه نجوا هستند، میان نسخ و رخصت خلط نموده‌اند. نقد: نسخ عبارت است از رفع حکم شرعی متقدم به واسطه حکم شرعی متأخر. ممکن است حکم ناسخ (منسوخ به) و منسوخ حکمی تکلیفی (واجب، مستحب، مکروه، حرام و مباح) باشد و یا حتی از احکام وضعیه باشد، بنابراین هیچ مانعی ندارد که حکم واجبی به وسیله حکم مباح یا مستحبی برداشته شود یا حکم وجوب به واسطه حکم عدم وجوب رفع گردد. 3- نسخ یعنی ابطال و تبدیل به بدل. در نسخ مذکور حکمی بدل و جایگزین وجوب پرداخت صدقه نشده و از این رو یکی از شرایط نسخ در آیه مذکور محقق نشده است. نقد: اگر شرط مذکور (بدل داشتن حکم منسوخ) را در نسخ روا بدانیم ـ‌کما اینکه برخی شرط جایگزینی و بدل داشتن را نپذیرفته‌اند6ـ و بگوییم بنابر آیات (ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها)(بقره/106) «هر حکمی را نسخ کنیم، یا آن را به [دست] فراموشی سپاریم، بهتر از آن یا مانندش را می‌ آوریم» و(وَ إِذا بَدَّلْنا آیَهً مَکانَ آیَهٍ)(نحل/101) «و چون آیه‌ای را جایگزین آیه‌ای دیگر کنیم.» قطعاً باید حکمی جایگزین حکم اول شود، در اینجا نیز حکم آیه دوم جایگزین حکم آیه اوّل است. به عبارت دیگر حکم عدم وجوب جایگزین حکم وجوب پرداخت صدقه قبل از گفتگوی خصوصی با پیامبر(ص)شده است. برخی از منکران نسخ گفته‌اند: حکم نجوا بدل ندارد و حکم صلاه نمی‌تواند جایگزین حکم صدقه شود؛ زیرا حکم نماز همیشگی بوده و قبل از نزول آیه مذکور نیز واجب بوده است. در نقد این سخن نیز باز همان پاسخ گفته شده فوق را تکرار می‌کنیم که اکثر قریب به اتفاق معتقدان به نسخ آیه نجوا برآنند که حکم وجوب صدقه، رفع، و حکم عدم وجوب جایگزین شده، نه حکم نماز. 4- این دو آیه به یکدیگر متصل بوده و از این رو آیه اشفاق به علت عدم تراخی با آیه نجوا، منسوخٌ به آن نمی‌تواند باشد. نقد: اگر دو آیه هم‌زمان با هم نازل شوند، به علت به وجود آمدن تناقض، دور بودن از حکمت الهی و نداشتن یکی از شروط اساسی نسخ (دلیل منسوخ به متأخر از دلیل منسوخ باشد) از دایره نسخ خارج خواهد بود. اما توجه به این نکته نیز ضروری است که به صرف اتصال دو آیه در قرآن نمی‌توان تراخی و تقدّم و تأخّر آنان را بر یکدیگر مردود دانست؛ چرا که اولاً آیات قرآن همگی به ترتیب نزول مرتب نشده و ثانیاً تمام سوره‌های قرآن یکباره و یکجا بر رسول اکرم9نازل نشده است. ممکن است آیاتی از قرآن که به یکدیگر متصل بوده، نزول آنها با فاصله ـ‌هر چند اندک‌ـ صورت گرفته باشد. در مورد آیه نجوا و اشفاق از جهت تقدم و تأخر مشکلی وجود ندارد، اما آنچه مورد اشکال است، فاصله زمانی مابین نزول دو آیه است. البته باید توجه داشت که این بر عهده قائلین به نسخ است که ثابت نمایند دو آیه با فاصله زمانی نازل شده است و اثبات این مسئله با توجه به روایات متعدد سبب نزول این دو آیه، غیر ممکن نیست، بلکه توجه به مفاد و مفاهیم این دو آیه، نزول یکباره آن را بعید و دور از ذهن می‌نماید و محال است خداوند به پرداخت صدقه امر فرموده و بدون اینکه به مردم فرصت انجام فرمان الهی داده شود، بفرماید: «شما از پرداخت صدقات در هراسید» و بلافاصله حکم وجوب را ملغی اعلام نماید. در این صورت حجت بر صحابه تمام نمی‌شد و آنها می‌توانستند اعتراض کنند و اعتذار آورند که اگر فرصت در اختیارشان قرار می‌گرفت، به آیه نجوا عمل می‌کردند. 5- آیه نجوا حاوی حکمت‌ها و مصالح و فوایدی است که سزاوار نسخ نیست. نقد: در اینکه تمامی احکام صادر شده از جانب خداوند حکیم دارای حکمت و مصالحی است، هیچ گونه شک و تردید وجود ندارد و اینکه صدقه دادن قبل از نجوای رسول دارای منافعی برای رسول(ص)و مسلمانان بوده نیز کاملاً صحیح است، اما حکم عدم وجوب به علت حکمت و منفعتی دیگر ـ‌آسان‌گیری بر امت‌ـ جایگزین حکم اول شده است. بنابراین همان گونه که حکم نجوا دارای مصالحی است، حکم آیه اشفاق نیز دارای مصالحی حداقل مساوی ـ یا بهترـ با مصالح آیه نجواست و اشکالی ندارد که حکمی که دارای مصالح و فوایدی است، به علت تخفیف بر مسلمانان برداشته شود. اینکه چه خوب است مردم وقت مسئولان حکومتی، دینی و... را در مسائل ریز و جزئی نگیرند، دلیل بر پابرجا بودن حکم وجوب صدقه نیست. می‌توان از آیه شریفه و داستان (شأن نزول) آن یک درس اخلاقی استخراج نمود، اما مسئله نسخ به حکم شرعی برمی‌گردد. 6- آیه نجوا خطاب به افراد مستطیع و آیه اشفاق خطاب به افراد غیر مستطیع نازل شده است، بنابراین مخاطب دو آیه متفاوت و موضوع آن دو مختلف است، در نتیجه یکی از شروط نسخ رعایت نشده است. نقد: با وجود عبارت «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا» در آیه نجوا، واضح است که مخاطب آیه نجوا تنها افراد مستطیع نبوده، بلکه افراد غیر مستطیع را هم در بر دارد و تکلیف هر دو گروه را مشخص می‌کند؛ الزام به پرداخت صدقه برای افراد مستطیع و عفو و گذشت از افراد ناتوان. با روشن شدن حکم افراد غیر مستطیع در آیه اول، دیگر ترسی از عدم پرداخت صدقه به خاطر عدم استطاعت باقی نخواهد ماند که بگوییم آیه دوم افراد ناتوان از پرداخت صدقه را مخاطب قرار داده است. بنابراین آیه اول کل مسلمین و آیه دوم افراد مستطیع و خائف از پرداخت صدقه را مورد خطاب قرار داده است. 7- حکم نجوا حکمی موقتی بوده که پس از به پایان رسیدن مدت آن، حکمش رفع شده و حکم موقت از دایره نسخ خارج است. نقد: در عین حال در بیان نظریه آیت الله خویی گفته شد که مراد از دائمی بودن حکم (موقت نبودن آن) علی الظاهر است، نه واقعاً؛ چرا که رفع حکم ثابتِ واقعی مخالف با حکمت و علم الهی است. در آیه مورد بحث هیچ نشان و قرینه‌ای از موقت بودن حکم حتی به طور اجمال و یا به اشاره یافت نمی‌شود که بگوییم یکی از شرایط نسخ (یعنی حکم منسوخ ظهور در استمرار داشته باشد یا موقتی نباشد) محقق نشده است. اگر بگوییم زمان آن از ادلّه دیگر مثلاً سنت حاصل می‌شود، در این صورت باید جمعی از صحابه ـ با علم به موقت بودن آن‌ـ به آن عمل می‌کردند و با پرداخت صدقه‌ای نام خویش را تا ابد در صف عاملین به این آیه ثبت می‌کردند؛ اما همان‌گونه که در آیه اشفاق آمده است، ترس آنان از همیشگی بودن حکم و پرداخت صدقه‌های فراوان بود، نه پرداخت یک صدقه. با بررسی گزارش‌های تاریخی روشن می‌شود که هیچ کس جز امیرالمؤمنین علی(ع) ادعای عمل به آیه نجوا را نکرده است. 8- روایات مربوط به حضرت علی(ع) مبنی بر یکه‌تاز بودن ایشان در عمل به آیه مذکور جعلی و ساختگی است؛ زیرا دارای ضعف سند، متن، تعارض با نص صریح آیات و... است. نقد: باید توجه داشت که ضعف سندی این روایات به قدری نیست که بتوان مُهر جعلی بودن بر این روایات نهاد، زیرا هر روایت به صرف مرسل بودن و ضعف سندی مطروح و مردود نمی‌شود، چه رسد به آنکه بگوییم جعلی است. حکم بر جعلی بودن روایت نیاز به قرائن و شواهد دیگر از جمله اعتراف راوی، متهم بودن راوی به کذب و جعل و... دارد که منتقد هیچ یک از این موارد را بیان نمی‌کند. از سویی نقل‌های مکرر از این واقعه نشانِ صحت وقوع آن است، گرچه در برخی جزئیات نیز باز هم اختلاف داشته باشند. همان‌گونه که صاحب کتاب وزین «البیان» می‌فرمایند: «شیخ شرف الدین گوید: محمد بن عباس در تفسیرش 70 حدیث از طرق خاصه و عامه نقل کرده که نجوا کننده با حضرت رسول(ص)تنها امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است.» (خویی،/377) البته طبیعی است جریانی که توسط افراد گوناگون ‌ـ با70 سند‌ـ بیان شود، در برخی از جرئیات با یکدیگر تفاوت اندک داشته باشند. اما تعارض با نص قرآن و الفاظی همچون «أَ أَشْفَقْتُمْ» و «فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا» و...، نشان عمل نکردن هیچ یک از صحابه به آیه نجواست. در نقد این سخن می‌توان گفت که الفاظ مذکور در مذمت صحابه از باب غالبیت بیان شده است و این شیوه‌ای بسیار معمول در زبان عربی است که اگر تعداد زیادی از یک گروه مرتکب عملی شوند، عمل به کل گروه نسبت داده می‌شود. همانند آیه 23 سوره نساء: (وَ رَبائِبُکُمُ اللاَّتِی فِی‏حُجُورِکُمْ) «دختران همسرانتان که در دامان شما پرورش یافته‌اند.» علامه طباطبایی; در ذیل آیه می‌فرمایند که قید «فِی‏حُجُورِکُمْ» قیدی است غالبی نه دائمی، غالباً چنین است که بچه‌های همسر در دامن ما رشد می‌کنند، نه دائماً. (طباطبایی، 4/265- 264) همچنین گفته شده داستان ذکر شده مربوط به آیه 101 سوره مائده است نه آیه نجوا. از بررسی شأن نزول آیه 101 سوره مائده دو شأن نزول برای آیه مذکور به دست می‌آید: یکی اینکه برخی از صحابه با سؤالات بیهوده و فراوان موجبات ملالت حضرت رسول(ص)را فراهم کرده بودند و دیگر آنکه برخی از صحابه از اموری پرسش می‌نمودند که حضرت رسول(ص)از بیان آن خودداری می‌کردند و دانستن آن امور تنها موجبات سنگین شدن تکلیف صحابه می‌شد و در واقع به ضرر آنها بود. (طباطبایی، 6/156- 154؛ طبرسی، 3/387) بررسی روایات ذکر شده در منزلت حضرت علی(ع) در ذیل آیه نجوا نشان می‌دهد که در بسیاری از آنها بحثی از رنجش خاطر حضرت رسول نیست که منتقد بگوید: «چگونه ممکن است حضرت علی(ع) بگوید حضرت رسول(ص)از سؤالات صحابه خسته و آزرده دل شده بودند؟ و سؤال کردن غیر از نجوا کردن یعنی گفتگوی سرّی است.» ضمن آنکه هر گفتگوی سرّی، با هدف درخواست و سؤالی صورت می گیرد، خواه این درخواست پرسش باشد یا مشورت و حاجتی دیگر. البته با توضیحاتی که خود منتقد ذکر کرده است، علت انکار روایات منزلت حضرت علی(ع) مبنی بر یکه‌تاز بودن ایشان در بذل صدقه قبل از نجوای با رسول(ص) روشن است. وی با تعجب و انکار می‌گوید: «چگونه ممکن است که علی(ع) ادعا کند که هیچ یک از صحابه به آیه نجوا عمل نکرده‌اند، در حالی که در بین آنها ابوبکر، عمر و دیگر بزرگان صحابه بودند؟!» بنابراین علت انکار این گونه روایات چیزی جز تعصب و زیر سؤال رفتن مقام و منزلت، درجه ایمان و عدالت خلفای سه‌گانه و صحابه نیست. آنجا که می‌گوید: «این روایات سبب ذم حضرت علی(ع) است نه مدح ایشان. اگر مقصود ایشان آن است که آیه می‌خواست از گفتگوی خصوصی زیاد با حضرت رسول(ص)جلوگیری کند، پس چگونه ممکن است حضرت علی(ع) ده بار با حضرت محمد9گفتگوی سرّی انجام دهند. در این صورت موجبات رنجش خاطر ایشان را فراهم کرده‌اند.» باید بگوییم: گفتگوی حضرت علی(ع) با رسول گرامی اسلام9هرگز موجبات رنجش خاطر ایشان را فراهم نمی‌کرد، بلکه در روایات آمده است: حضرت علی(ع) فرموده‌اند: «کنت اذا سألت رسول الله9أعطانی و اذا سکت ابتدأنی»؛ «هرگاه از حضرت رسول(ص)سؤال می‌کردم، ایشان پاسخ می‌گفتند و هرگاه ساکت می‌شدم، ایشان شروع به سخن گفتن با من می‌نمودند.» (صدوق،/315) همچنین حضرت رسول در پاسخ به اعتراض صحابه که چرا ایشان با حضرت علی(ع) نجوا می‌کنند، ولی با آنها نجوا نمی‌کنند می‌فرمایند: «ما انا انتجیته بل الله انتجاه»؛ «من به خواسته خود نجوا نمی‌کنم، بلکه این خواست خداست.» (مجلسی،21/169؛ متقی هندی،11/625) شاید بتوان گفت که گاهی تعصب مذهبی‌ ـ به جای قواعد و استدلال‌های علمی ـ موجب انکار روایات شأن نزول آیه نجوا شده است. 9- مراد صحابه از نسخ آیات، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین و... است. نقد: باید توجه نمود با توجه به روایات ائمه:، از همان ابتدای اسلام واژه «نسخ» دارای مفهومی جدای از تخصیص، تقیید، استثنا، بیان مجمل و ... بوده، اما به علت عدم ارائه تعریف، شرایط و مبانی نسخ، گاهی صحابه در بیان مصادیق نسخ اشتباه کرده و موارد مشابه را نسخ نامیده‌اند. (مولایی نیا،/95-93) اما منتقد بیان نداشته است که آیا در مورد آیه نجوا صحابه دچار خطا و اشتباه شده‌اند یا خیر؟ و مورد اخیر جزء کدام یک از موارد عام و خاص و ... است؟ ضمن آنکه در بسیاری از روایات شأن نزول، از جمله روایت عبدالله بن عمر و امام صادق(ع)، صراحتاً رفع حکم از همگان مطرح شده که منطبق با هیچ یک از موارد تخصیص و تقیید و... نیست و اگر فرض نماییم واژه نسخ در زمان صحابه مشترک لفظی بین رفع حکم، تخصیص، تقیید، تبیین و موارد مشابه است، توسط روایات مذکور کاملاً تبیین شده و جای هیچ شک و شبهه‌ای را باقی نمی‌گذارد که مراد از نسخ در روایات شأن نزول آیه نجوا، همان رفع حکم و نسخ اصطلاحی است. در واقع برخی از افرادی که تلاش کردند تا نسخ در آیه نجوا را ملغی اعلام کنند ـ همان‌گونه که خود نیز بیان کرده‌اند‌ـ، می‌خواهند اثبات کنند که آیات قرآن اختصاص به زمان و افراد خاص ندارد و یک دستور کلی برای تمامی ابنای بشر است و در واقع نمی‌خواهند برخی از آیات قرآن را از وظیفه هدایت بشر تعطیل کنند؛ چرا که تمامی آیات «هدی للناس» است. در رفع شبهه ایجاد شده باید بگوییم اگر حکم شرعی آیه‌ای نسخ شود، دلیل بر آن نیست که دیگر باید آیه را به کناری نهاد و آن آیه دیگر «هدی للناس» نیست و مختص به افراد خاص، آن هم در زمان محدودی بوده است، بلکه از نزول آیات، غیر از بیان حکم شرعی، اهداف دیگری نیز مد نظر است. از آیه می‌توان درس اخلاق و زندگی آموخت، از قرائت آن به ثواب و مقامات والای معنوی نائل گشت و از بُعد هنری قرآن، زیبایی های لفظی، فصاحت و بلاغت آن لذت برد و ... . همان‌طور که تمامی ‌آیات قرآن، آیات الاحکام نبوده و هرگز نمی‌توان مدعی شد که آیاتی که موضوع آن اخبار امم گذشته و یا توصیف بهشت و جهنم است، «هدی للناس» نیستند. آیا می‌توان ادعا نمود که آیاتی از جمله آیه (إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلىَ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکمُ‏ُ بَیْنهَُمْ یَوْمَ الْقِیَمَهِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یخَْتَلِفُونَ)(نحل/124) «[بزرگداشت‏] شنبه بر کسانی که درباره آن اختلاف کردند مقرر گردید، و قطعاً پروردگارت روز رستاخیز میان آنها درباره چیزی که در مورد آن اختلاف می‏کردند، داوری خواهد کرد.» نمی‌تواند هدایتگر انسان امروزی بلکه عصر پیامبر(ص)باشد؛ چرا که حکم ممنوعیت ماهی‌گیری برای قوم خاصی بوده و سال‌ها قبل از بعثت حضرت رسول(ص) نسخ شده است؟! در مورد آیه نجوا تنها حکم شرعی آیه نسخ شده است، اما این به آن معنا نیست که آیه بلا استفاده شده، بلکه می‌توان از منافع دیگر آیه نجوا (غیر از حکم شرعی آن) بهره برد. بهره‌هایی از جمله دستیابی به نکته‌ای از نکات اخلاقی که عامه مردم برای هر امر جزئی به مسئولان مراجعه و از آنها تقاضای گفتگوی خصوصی نکنند و وقت آنها را بیهوده تلف ننمایند. و مهم‌تر آنکه نسخ در آیه مذکور دلالت بر فضیلتی دیگر از فضایل بی‌شمار حضرت علی(ع) داشته و یکه‌تاز بودن ایشان در عمل به آیه نجوا نشانی از نشانه‌های فراوان افضیلت ایشان بر سایر صحابه است. خداوند متعال در آیه 12 سوره مجادله پرداخت صدقه به فقرا قبل از نجوا نمودن با رسولش را حکمی‌ خیر و اطهر معرفی می‌نماید؛(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَهً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ)و اگر قرار است ظرف زمانی چنین حکمی‌ کوتاه باشد، از میان صحابه چه کسی شایسته است تا به حکم «خیر» و «اطهر» عمل نماید جز بی‌گناهترین و پاک‌ترین مردم عصر خویش و کسی که خیر در سایه پیروی از او حاصل می‌گردد؟ و چه کسی مطهرتر از آن که خدا او را پاک گردانید و چه خیری بالاتر از خیری که خداوند وعده فرمود؟ آری، به حکم «اطهر» و «خیر» جز کسی که خدا او را پاک گردانید؛ (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ‏ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا) (احزاب/33) و اطاعت از او را برای امت اسلام خیر قرار داد؛ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ... ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً)(نساء/59)، فرد دیگری عمل ننمود. منابع و مآخذ: 1.    قرآن کریم. 2.    آرین، محسن؛ «مبانی و شروط نسخ در دیدگاه صاحب البیان فی تفسیر القرآن»، بینات، شماره 13، سال چهارم، ص 71-52. 3.    ابن جوزی، عبدالرحمن؛ نواسخ القرآن، شرح: شیخ ابراهیم رمضان، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1992م. 4.    ابن فارس، احمد؛ معجم مقاییس اللغه، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق. 5.    ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو؛ تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق. 6.    ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق. 7.    بحرانی، سید هاشم؛ البرهان فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، 1419ق. 8.    بغدادی، هبۀ الله بن سلامه؛ الناسخ و المنسوخ، تحقیق: دفتر موسب بنایی علوان، بی‌جا، الدار العربیه للموسوعات، 1989م. 9.    بیضاوی، عبدالله بن عمر؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق. 10.    خویی، سید ابوالقاسم؛ البیان فی تفسیر القرآن، قم، انوار الهدی، 1401ق. 11.    رازی، ابوالفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1408ق. 12.    رازی، فخر الدین؛ مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق. 13.    راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات فی غریب القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بی‌تا. 14.    زرقانی، محمد عبدالعظیم؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دار احیاء الکتب العربیۀ، بی‌تا. 15.    الزلمی، مصطفی ابراهیم؛ التبیان لرفع غموض النسخ فی القرآن، بی‌جا، مکتب التفسیر للطباعۀ و النشر، 2000م. 16.    زمخشری، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق. 17.    زید، مصطفی؛ النسخ فی القرآن الکریم دراسۀ تشریعیۀ تاریخیۀ نقدیۀ، بی‌جا، دار الیسر، 1427ق. 18.    شهرستانی، هبه الدین محمد؛ تنزیه التنزیل، تبریز، کتاب فروشی صابری، 1370ش. 19.    صدوق، محمد بن حسن؛ الامالی، قم، مؤسسۀ البعثۀ، 1417ق. 20.    طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1425ق. 21.    طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1372ش. 22.    طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارا حیاء التراث العربی، بی‌تا. 23.    عبده، ایهاب حسن؛ استحالۀ وجود النسخ بالقرآن، بی‌جا، بی‌نا، 2005م. 24.    عبیدات، محمود سالم؛ دراسات فی علوم القرآن، عمان، دار عمار، 1411ق. 25.    العتاعقی الحلی، کمال الدین؛ الناسخ و المنسوخ، تحقیق: دکتر عبدالهادی الفضلی، بی‌جا، المکتبه الاسلامیه، 1402ق. 26.    عفانه، جواد موسی محمد؛ الرأی الصواب فی منسوخ الکتاب، عمان، دار البشیر، 1412ق. 27.    العمری، نادیه شریف؛ النسخ فی دراسات الاصولین، بیروت، موسسۀ الرسالۀ، 1405ق. 28.    فیروز آبادی، محمد بن یعقوب؛ القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق. 29.    متقی هندی، علی بن حسام الدین؛ کنزل العمال، تحقیق: بکری حیانی و شیخ صفوۀ السقا، بیروت، مؤسسه الرسالۀ، 1409ق. 30.    مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق. 31.    مدیر شانه چی، کاظم؛ علم الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1377ش. 32.    معرفت، محمد هادی؛ التمهید فی علوم القرآن؛ قم، موسسۀ النشر الاسلامی، 1425ق. 33.    علوم قرآنی؛ قم، مؤسسه انتشاراتی التمهید، 1378ش. 34.    «نسخ در قرآن در تازه‌ترین دیدگاه‌ها»، بینات، شماره44، سال یازدهم، ص 107- 99. 35.    موسوی شمس آباد، سید محسن؛ رساله ناسخ و منسوخ در قرآن و دیدگاه علامه طباطبایی، تهران، دانشکده الهیات،1374ش. 36.    مولایی نیا، عزت الله؛ نسخ در قرآن؛ نقد نظریه انکار نسخ در قرآن، تهران، انتشارات رایزن، 1378ش. 37.    نحاس، ابوجعفر؛ الناسخ و المنسوخ فی کتاب الله عزوجل و اختلاف العلماء فی ذلک، تحقیق: دکتر سلیمان بن ابراهیم، بیروت، مؤسسه الرساله، 1412ق. 38.    ندا، محمد محمود؛ النسخ فی القرآن بین المؤیدین و المعارضین، بی‌جا، مکتبۀ الدار العربیۀ للکتاب، 1417ق. 39.    نصیری، علی؛ «نقد نظریه نسخ از دیدگاه آیت الله خویی»، بینات، شماره 31، سال هشتم، ص71-58. 40.    واحدی، علی بن احمد؛ اسباب النزول، ترجمه: علی‌رضا ذکاوتی، تهران، نشر نی، 1383ش . فاطمه ژیان منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی شماره 60 و 59 پایان متن/

93/04/11 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن