تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش روشنى بخش انديشه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834823864




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اصل مردم‌داری در مدیریت اسلامی و معیارهای آن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
اصل مردم‌داری در مدیریت اسلامی و معیارهای آن
در رویکرد دینی، نوع ارتباط میان مدیران و افراد زیر مجموعه و چگونگی رفتار رؤسا با زیردستان و مردم با توجه به حوزة معرفتی و ارزشی مدیر صورت می‌گیرد. بسیاری از مناقشات، سوء تفاهمات، کم‌کاری‌ها و فرار از اجرای خوب و کیفی کارها، نتیجة ارتباط غیر مؤثر با افراد زیرمجموعه است.

خبرگزاری فارس: اصل مردم‌داری در مدیریت اسلامی و معیارهای آن


چکیده با مطالعة منابع اسلامی، می‌توان به خوبی درک کرد که اسلام نه تنها بر جنبه‌های معنوی انسان، اخلاقیات، تقوای افراد و رابطة انسان با خدا تأکید داشته، بلکه عنایت زیادی به روابط اجتماعی میان مردم و ادارة امور جامعه داشته است. به دلیل آنکه مدیر، کارها را به وسیلة افراد انجام می‌دهد، ضروری است ارتباطات با معنا و قابل درک و روشن داشته باشد. مدیران باید از نظر ارتباطات، چه با کارکنان و چه با مردم، به گونه‌ای مؤثر عمل کنند. در رویکرد دینی، نوع ارتباط میان مدیران و افراد زیر مجموعه و چگونگی رفتار رؤسا با زیردستان و مردم با توجه به حوزة معرفتی و ارزشی مدیر صورت می‌گیرد. در حوزة معرفتی و ارزشی اسلام، برای رفتار مدیران و سرپرستان ویژگی‌ها و اصولی در نظر گرفته شده است که اگر مدیران به طور عام بتوانند به آن اصول آراسته گردند، بی‌شک در ارتباطات با افراد زیرمجموعه موفق خواهند بود. از بارزترین این اصول، «مردم‌داری» است. پیامبران و ائمّه اطهار(ع) می‌توانند الگوهای مناسبی برای مدیران جامعة اسلامی باشند. در این پژوهش، با روش اسنادی، تلاش شده اصل مردم‌داری، که از اهمیت فوق‌العاده‌ای در مدیریت اسلامی برخوردار است، بررسی و معیار‌های آن، با مراجعه به منابع دینی استخراج شود. کلیدواژه‌ها: مردم‌داری، مدیر، ارتباط، اسلام. مقدّمه مهم‌ترین پشتوانة کار مدیران در پیشبرد اهداف بزرگ خود، حمایت‌های مردمی و علاقه و محبتی است که مردم نسبت به آنها دارند. این مهر و محبت قطعاً وقتی ایجاد می‌شود که مردم احساس کنند مدیر نیز با عشق و علاقه به آنها خدمت می‌کند. مدیر باید تمام تلاش خود را برای ارتباط مناسب با زیردستان و مردم به کار ببندد. مردمی بودن یک مدیر تأثیر بالایی در جلب اعتماد زیردستان دارد. مقصود از «مردم‌دار بودن» هر نوع برخورد و رفتاری است که موجب نزدیک شدن مردم یا زیردستان با مدیر می‌شود، به گونه‌ای که انس و الفت میان آنان را زیاد می‌کند، اگرچه تألیف قلوب و پیوند نفوس کاری سخت و دشوار است. در بحث مربوط به مدیریت، گاهی مدیریت را به مفهوم خاص «مدیریت سازمان‌ها»، که امروز در کتب مربوط به مدیریت مطرح است، گرفته‌اند و گاهی به مفهوم عام آن که شامل «رهبری و هدایت در هر سطح و برای هر مجموعه از انسان‌ها» می‌گردد.1 از نظر لغت، کلمة «مدیر» از مصدر «اداره» است و کلمات «مدیر، مدیریت و اداره» در اصل، از ماده «دَوَرَ» گرفته شده که مصدر «دَوَران» یعنی: گردیدن. بدین‌روی، «مدیر» به معنای «گرداننده» است. در صورتی که «مدیر» را به معنای «گرداندن» بدانیم شامل هر نوع مدیریت در هر سطح می‌گردد و آنگاه می‌توان مفاهیمی همچون رهبری، هدایت و امامت را نیز از موارد شمول آن دانست.2 در این مقاله، مقصود از «مدیر» همان معنای عام آن است و هر سطحی از مدیریت را شامل می‌شود؛ از رهبری یک جامعة اسلامی تا رئیس اجرایی جامعه و وزیران و مدیران سازمان‌ها را شامل می‌شود. اگرچه تمامی مدیران در هر سطحی که باشند، می‌توانند رفتارها و سیرة معصومان(ع)، به‌خصوص دوران حاکمیت پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) را الگوی خود قرار دهند و به بهترین شکل به آنان تأسی کنند، اما نحوة الگوگیری هر یک از مدیران با توجه به نوع مدیریت و سطح مدیریتی که بر عهده گرفته، متفاوت است. قطعاً یک مدیر خرد نمی‌تواند رفتارهایی را که مختص به مدیریت کلان است، الگوی خود قرار دهد و بعکس. به عبارت دیگر، مدیری که مدیریت کلان جامعه را بر عهده دارد رفتارهایی از آن حضرات را الگوی خود قرار می‌دهد که بیشتر مربوط به مدیریت کلان است. الگوی اصلی مدیران در رعایت این اصل، پیامبران و امامان(ع) هستند. پیامبران الهی خاستگاهی مردمی داشتند. آنان از میان مستضعفان بر‏خاستند و هرگز در دوران زندگی و رسالتشان، خود را وابسته و اسیر قدرت‏های پوشالی نساختند؛ از جمله خاتم پیام‌آوران‏ الهی و در امتداد آن، پیشوایان دینی که جلوه‏های کامل رحمت و نرمی، گذشت و بزرگواری، و مدارا و مردم‌داری بودند. کتاب یا مقاله‌ای که به صورت مجزّا به اصل «مردم‌داری» و معیارهای آن پرداخته باشد، مشاهده نشد. اگرچه در برخی کتب مدیریت اشاراتی به این اصل شده، ولی آنها نیز به بیان معیارهای مردم‌‌داری نپرداخته‌اند. بدین‌روی، شاید این مقاله بتواند این خلأ را پر کند. مهم‌ترین نوآوری این مقاله همین است که با نگاهی جامع به منابع دینی، به بیان اصل «مردم‌داری» ومعیارهای آن پرداخته است. با توجه به رسوخ مدرنیته در تمام عرصه‌های جامعه، خلأ این اصل بیش از بیش در جامعه احساس می‌شود. مدیران کمتر در کنار مردم می‌نشینند و مشکلات آنان را گوش می‌دهند. مدیران کمتر در جریان همة کار‌های مردم قرار می‌گیرند و این خود بر مشکلات مردم افزوده است. اگرچه توقّع نیست که مدیر تمام وقت خود را در میان مردم باشد، بلکه انتطار این است که یک مدیر در طول دوران مدیریت خود، با مردم ارتباطی نزدیک داشته باشد. چنین مدیری با مشکلات واقعی مردم روبه‌رو می‌شود و زودتر می‌تواند چاره‌ای بیندیشد. مردمی‌بودن معیارهای فراوانی دارد که این پژوهش کوشیده است از ابعاد گوناگون به این معیارها توجه کند؛ از جمله ملایمت با مردم، مهربانی، صبر در برابر مشکلات مردم، دوستی و محبت، بخشش اشتباهات آنان، کنار آنها بودن، ارتباط چهره به چهره با ایشان، خشنود کردن آنان، ساده زیستن، مدیریت بر دل‌های آنان، و اخلاق نیکو با مردم. سؤال اصلی پژوهش این است که معیارهای مردم‌داری در ارتباط مدیر با زیردستان و مردم در جامعة اسلامی چیست؟ به عبارت دیگر، اصل «مردم‌داری» از دیدگاه اسلام، دارای چه ویژگی‌هایی است، به گونه‌ای که اگر بخواهیم اصل مردم‌داری را در مدیریتی بسنجیم با این معیارها بتوان آن را سنجید. معیارهای مردم‌داری در مدیریت اسلامی الف. حسن خلق اخلاق خوب با زیردستان از مهم‌ترین معیارهای مردم‌داری در مدیریت اسلامی است. در اهمیت این معیار، همین بس که رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «اجر خوش‌خوی همانند اجر روزه‏دار شب زنده‏دار است.»3 امام محمّد باقر(ع) نیز می‌فرمایند: «با ایمان‌ترین مردم خوش‌خوی‌ترین آنهاست.»4 امام صادق(ع) هم در بیان ثواب خوش‌خلقی می‌فرمایند: «خدای تبارک و تعالی همانند ثواب کسی را که صبح و شام در راه خدا جهاد کند به بندة خوش‌خلق می‏بخشد»5 و «خوش‌خویی گناهان را ذوب می‌کند، همچنان که آفتاب یخ را آب می‏کند.»6 مدیر می‌تواند با اخلاق خوب خود، مردم را گرد خود جمع کند و در بسیاری از مشکلات، از کمک آنان بهره‌مند شود؛ چنان‌که خداوند دربارة پیامبر به همین مطلب اشاره می‌کند و می‌فرماید: «حسن خلق و مهربانی با مردم، رحمتی است از جانب خداوند، و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند.» (آل‌عمران: 159) بدخلقی مدیر موجب وحشت مردمان و سبب از بین رفتن انس و الفت میان آنان می‏گردد.7 مدیر باید با اخلاق مناسب خود، الگویی برای زیردستان و مراجعه‌کنندگان باشد. به همین دلیل، پیامبر اکرم(ص) هنگام فرستادن معاذ به یمن، به او چنین سفارش کردند: «ای معاذ، کتاب خدا را به آنان بیاموز و ایشان را بر اساس اخلاق پسندیده، به نیکی تربیت کن.»8 ب. آسان گرفتن بر مردم مدیر باید بر زیردستان خود آسان بگیرد. اسلام دین اعتدال و ملایمت و مدارا محور است. رسالت جهانی و همیشگی پیامبر چنین اقتضا می‏کند. ایشان هنگام اعزام معاذبن‌جبل برای رهبری مردم یمن، به او فرمودند: «بر آنان آسان بگیر، نه سخت، تمایل آنان را برانگیز و ترغیبشان کن و از راه تخویف و ایجاد هراس وارد نشو. کاری نکن که مردم احساس تنفّر کنند.»9 اگر مدارای دینی نفی گردد دین و دین‌داری و روابط انسانی و اجتماعی به وسیله سخت‌گیری و نابردباری آسیب‏های جدّی می‏بیند. پیام‏آور رحمت خطاب به عثمان بن مظعون فرمودند: «عثمان! خداوند مرا به رهبانیت نفرستاده، بلکه مرا بر شریعت و دینی معتدل و حق‌گرا و آسان و باگذشت برانگیخته است.»10 امام علی(ع) در نامة خود به مالک اشتر، بر آسان‌گیری بر مردم تأکید کردند: «اگر گناهی از آنان سر می‏زند، یا علت‏هایی بر آنان عارض می‏شود، یا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتکب می‏گردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان‌گیر؛ آن‌گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.»11 ج. رسیدگی شخصی به امور مردم مدیر باید در زمان‌های مناسب، شخصاً به میان مردم برود و از نزدیک به درخواست‌های آنان گوش فرادهد و ارتباطی چهره به چهره با کارمندان و مراجعه‌کنندگان خود داشته باشد و از مشکلات و دشواری‌های آنان آگاه گردد. بدین‌روی، در تاریخ اسلام، به خوبی مشهود است که رسول خدا(ص) در همة احوال، در میان مردم بودند. اگر مسلمانان در جنگ بودند رسول خدا(ص) در میان آنان بود. اگر در مساجد شرکت داشتند پیامبر بزرگوار در میان آنان بود و مردم همة گرفتاری خود را با حضرت در میان می‌گذاشتند. امام علی(ع) به زیبایی، این نکتة مهم را به مالک اشتر گوشزد می‌کنند: «بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصاً به امورشان رسیدگی کنی، و در مجلس عمومی با آنان بنشین.»12 اهمیت این کار در اسلام به گونه‌ای است که امام علی(ع) می‌فرمایند: «هر کس کارهای مسلمانان را به عهده گیرد ولی درِ خانة خود را به روی آنها ببندد و مردم را از خود دور کند مورد خشم و غضب خداوند قرار می‏گیرد، مگر اینکه درِ خانه‏اش را باز کند و به اوضاع و احوال مردم رسیدگی نماید و نیاز آنها را تأمین کند.»13 مدیر در برخی امور، باید شخصا به کارها بپردازد تا امور به خوبی سامان یابد و بر اساس اهداف پیش رود. امیرمؤمنان(ع) خطاب به مالک اشتر می‌فرمایند: «بخشی از کارها به گونه‏ای است که خود باید انجام دهی؛ مانند پاسخ دادن به کارگزاران دولتی در آنجا که منشیان تو از پاسخ دادن به آنها درمانده‏اند.»14 د. تواضع یکی از معیار‌های مردم‌داری مدیر «رفتار متواضعانه با دیگران» است؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ» (حجر: 88)؛ نسبت به مؤمنان متواضع باش. پیامبر فرمان یافته است در روابط اجتماعی و مناسبات هدایتی خویش، چنین باشد و پر و بال رحمت و محبّت خود را بر مردمان و اهل ایمان بگستراند. این تعبیر کنایه‏ای زیبا از تواضع و رفق همراه با مهر و ملاطفت است. همان‌گونه که پرنده برای رشد دادن جوجه‏های خود و اظهار محبّت به آنها، بال‏های خود را می‏گستراند و پایین می‏آورد و آنان را زیر بال و پر می‏گیرد، پیامبر نیز مأمور است این‌گونه با مردم رفق و محبّت داشته باشد.15 رفتار پیامبر(ص) متواضعانه و پاک از هر نوع استکبار و غرور بود. ابن مسعود می‌گوید: مردی نزد پیامبر(ص) آمد و با ایشان سخن می‏گفت و در آن حال، لرزه بر اندامش افتاده بود. پیامبراکرم(ص) فرمودند: «راحت باش! من که شاه نیستم؛ من فرزند همان زنم که گوشت خشکیده می‏خورد.16مدیر باید از رفتار متکبّرانه دوری کند. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «کسی که در ریاستش تکبّر کند، حماقتش را آشکار می‌سازد.»17 ه‍. تأمین نیازهای مردم با سرعت و بدون تأخیر مدیر نباید جلوی تأمین نیازهای مردم را بگیرد؛ زیرا هر حاکمی که از تأمین حوایج مردم جلوگیری کند خداوند روز قیامت از قضای حوایج او ممانعت خواهد کرد.‏18 علاوه بر تأمین نیازهای مردم، مدیر مردم‌دار می‌تواند با برآورده کردن سریع نیازهای مردم، اعتماد آنان را جلب کند؛ زیرا به تأخیر نینداختن خواست‌های مشروع مردم می‌تواند از شاخص‌های مردم‌داری باشد. حضرت علی(ع) در بیانی شیوا، به مالک اشتر سفارش می‌کنند: «‏بخشی از کارها به گونه‏ای است که خود باید انجام دهی‏... بر آوردن نیاز مردم در همان روزی که به تو عرضه می‏دارند و یارانت در تأمین نیاز آنان ناتوانند. کار هر روز را در همان روز انجام ده؛ زیرا هر روزی کاری مخصوص به خود دارد.»19 و. نرمی و مدارا با زیردستان و مردم خداوند در سوره آل عمران می‌فرماید: «به لطف رحمت الهی، با آنان نرم‌خوی و پرمهر شدی، و اگر درشت‏خوی و سخت‏دل بودی بی‏شک، از اطرافت پراکنده می‏شدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه.» (آل‌عمران: 159) سیاست، حکومت و مدیریت فارغ از رفق و مدارا، راه به جایی نمی‏برد و گرفتار آسیب‏های جدّی و اساسی می‏گردد. هیچ چیز همچون رفق و مدارا روابط اجتماعی را در جهت مطلوب تسهیل نمی‏کند. انسان فطرتش متمایل به رفق و مدارا، و منزجر از درشتی و خشونت است. از این رو، هر کاری بر این مبنای فطری انجام شود، پذیرش آن بهتر و راه تحقق آن هموارتر است، و اساساً با به‌کار گرفتن رفق و مدارا بهتر می‏توان بر مشکلات اجتماعی فائق آمد و به مقاصد اصلاحی دست یافت.20 در سیره اجتماعی رسول خدا(ص) رفق و مدارا نقشی مبنایی داشت و مایة قوام و دوام روابط و مناسبات صحیح اجتماعی بود. ایشان همان‌گونه که مأمور برپایی واجبات بودند، مأمور به رفتاری از سر مدارا بودند و می‏فرمودند: «خدای متعال همان‌گونه که مرا به برپایی واجبات فرمان داده، به مدارا با مردمان امر فرموده است.»21 در حقیقت، خوی نرم پیامبر بود که دل‏ها را جذب می‌کرد و بین آنها الفت می‌بخشید، و اگر این روحیه نبود قطعاً پیوند میان دل‏ها و وحدت در جامعه و آن حرکت اصلاحی بزرگ میسّر نمی‏گردید. با همین جهت‏گیری بود که امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرمودند: «هرگاه زمام‌داری شدی، باید رفق و مدارا در پیش گیری.»22 «رفق و مدارا خوب سیاستی است.»23 و کارگزاران خود را به رفق و مدارا با مردمان فرمان می‏دادند و از آنان می‏خواستند تا آنجا که ممکن است این‌گونه عمل کنند و از شدت عمل بپرهیزند؛ چنان که در نامه‏ای خطاب به مالک اشتر نوشتند: «در مشکلات، از خدا یاری بجوی، و درشت‌خویی را با اندکی نرمی بیامیز. در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، و در جایی که جز با درشتی کار انجام نمی‌گیرد درشتی کن. پر و بالت را در برابر رعیّت بگستران، با مردم گشاده‌روی و فروتن باش، و در نگاه و اشارة چشم، و در سلام کردن و اشاره کردن، با همگان یکسان باش.»24 حضرت علی(ع) حاصل عقل را مدارا با مردم می‌دانند.25 ز. گشاده‌رویی مدیر باید با کارمندان و مراجعه‌کنندگان خود در ارتباط باشد و با آنان با گشاده‌رویی برخورد کند. پیامبر اکرم(ص) همیشه متبسّم و گشاده روی بودند. ایشان خطاب به فرزندان عبدالمطلّب می‌فرمودند: «ای فرزندان عبدالمطلّب، شما هرگز نمی‏توانید با اموالتان در زندگی مردم گشایشی حاصل کنید. پس با چهرة باز و خوش‌رویی با آنها برخورد کنید.»26 امام علی(ع) در نامه‌ای به فرماندار مصر، محمّد بن ابی بکر، هنگامی که او را در آغاز سال 37 هجری به سوی مصر فرستادند توصیه کردند: «با مردم گشاده‌رو و خندان باش»27 زیرا اخم کردن بر مردم موجب دشمنی می‌گردد.28 ایشان در وصیت به محمّد بن حنفیه فرمودند: «با خوش‌رویی و دوستی، به تودة مردم بذل و بخشش کن.»29 ح. خشنود کردن مردم مدیر علاوه بر اینکه باید خودش خوش‌برخورد باشد، باید در جهت شاد کردن مردم نیز تلاش کند؛ زیرا پیشوایان دین تلاش در جهت شاد کردن مردم را از جمله وظایف همة مؤمنان دانسته‌اند؛ به گونه‌ای که شاد کردن مؤمنان را شاد کردن خدا دانسته و فرموده‌اند: «هر کس مؤمنی را شاد سازد به یقین، مرا شاد ساخته است، و هر کس مرا شاد کند، به راستی خدا را شاد کرده است.»30 ط. دوستی با مردم سیره رسول خدا(ص) این‌گونه بود که با مردم انس می‏گرفتند و آنان را از خود دور نمی‏ساختند.31 حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر به خوبی این شاخص را بیان کرده و مدیر را به پدری مهربان تشبیه کرده و فرموده‌اند: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش... پس در کارهای آنان به گونه‏ای بیندیش که پدری مهربان در بارة فرزندش، و مبادا آنچه آنان را بدان نیرومند می‏کنی در نظرت بزرگ جلوه کند، و نیکوکاری است نسبت به آنان را ـ هرچند اندک باشد ـ بی‌فایده مدان؛ زیرا نیکی، آنان را به خیرخواهی تو می‌خواند و گمانشان را نسبت به تو نیکو می‌گرداند.»32 آن حضرت همچنین به فرزندشان محمّد حنفیه برای فرمان‌داری مصر توصیه کردند: «خودت را به دوستی با مردم و صبر در برابر مشکلات آنان وادار نما.»33 دوستی و مهربانی بین مدیر و مردم باید به گونه‌ای باشد که احساس انس و الفت در میان آنان برقرار شود؛ همان‌گونه که امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) می‌فرمایند: «برترین شما خوش‌خوترین و بخشنده‏ترین شماست و آنان که با مردم انس می‏گیرند و دیگران با آنان مأنوس می‏شوند و با مردم رفت و آمد می‌کنند.»؛34 زیرا «مردم هر که را با ایشان انس و الفت داشته باشد دوست دارند»35 و «دل‌های مردم رمنده است؛ هر که به آنها محبت کند به او رو می‌آورند.»36 ی. ساده‌زیستی مدیر باید تلاش کند سطح زندگی‌اش معقول و منطقی باشد، و هر قدر زندگی‌اش، به پایین‌ترین زیردستانش شباهت بیشتری داشته باشد مشکلات کمتری در ارتباط با زیردستان خواهد داشت. مشی پیامبر اکرم(ص) نیز ساده و به دور از اشرافی‌گری بود و این می‌تواند الگوی مدیران جامعه اسلامی باشد. رسول خدا(ص) می‏فرمودند: «پنج چیز است که تا هنگام مرگ از آن‏ها دست برنخواهم داشت: غذا خوردن بر زمین با بندگان؛ و سوار شدن بر الاغ و پالان کردن آن؛ و دوشیدن شیر از ماده بز با دست خودم؛ و پوشیدن پارچة پشمی؛ و سلام کردن به کودکان، تا سنّتی باشد پس از من.»37 حضرت علی(ع) نیز در پی‌روی از پیامبر اکرم(ص)، زندگی خود را در سطح پایین جامعه آن زمان نگه داشتند و در بیانی رسا، وظیفة کارگزاران و حاکمان جامعة اسلامی را این‌گونه بیان می‌کنند: خداوند بر پیشوایان دادگر واجب ساخته است خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا فقر، فقیر را به هیجان و طغیان در نیاورد.»38 امیرالمؤمنین(ع) در نامة مفصّلی که به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، گوشه‏ای از زندگی سادة خود را خاطرنشان ساخته، فرمودند: «آگاه باشید که پیشوای شما از دنیای خود، به دو جامه کرباس و دو قرص نان اکتفا نموده است. گویی می‏بینم کسانی از شما خواهند گفت: اگر غذای فرزند ابی‌طالب این باشد ضعف و ناتوانی بر وی چیره می‏شود و ازجنگ با اقران و امثال و پیکار با شجاعان و دلیران باز می‏ماند.» برای اینکه در بارة آن حضرت چنین گمانی نبرند و او را ناتوان و ضعیف نپندارند و از نظر زیستی، غذاهای رنگارنگ و رفاه زندگی را معیار قوّت و نیرومندی تصوّر نکنند، به حیات درختان وحشی و اهلی و قوّت و ضعف آنها اشاره نموده، فرمودند: «درختان برّی و جنگلی چوبشان محکم‌تر است و درختان سرسبز باغ‌ها پوستی نازک‌تر دارند. آتش نباتات خودروی بیابان‌ها فروزان‏تر است و دیرتر خاموش می‏شود. به‌خدا قسم، اگر تمام عرب‌ها برای جنگ با من متّحد شوند از آنان روی نمی‌گردانم و اگر فرصتی به‌دست آید خود به‌این کار می‏شتابم.»39 روایت کرده‌اند که حضرت علی(ع) وقتی از جبهة جنگ بازمی‌گشتند به تعلیم و تدریس و قضاوت در بین مردم می‌پرداختند و چون از این کار فارغ می‌شد در باغچة شخصی خود به کارهایی همچون بیل زدن، نهر کندن و آب کشیدن می‌پرداختند، و در همان حال نیز از یاد خدا غافل نبودند.40 اگر تمامی مدیران و کارگزاران جامعة اسلامی زندگی ساده و به دور از تجمّل و تشریفات داشته باشند مردم و زیردستان بهتر با آنان ارتباط برقرار می‌کنند و مدیران را افرادی مثل خود می‌پندارند و در نتیجه، برای حل مشکلات، به مدیر کمک خواهند کرد. ک. معاشرت نیکو با مردم مدیر باید با دیگران معاشرت نیکو داشته باشد، به‌خصوص با یتیمان و فقرا؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) چنین فرمودند: «خوشا به حال آن کس... که با بیچارگان و مسکینان معاشرت‏ دارد.»از دیگر مصادیق معاشرت نیکو، معاشرت با راستگویان و پرهیزگاران است. حضرت علی(ع) به مالک اشتر چنین فرمودند: «تا می‏توانی با پرهیزگاران و راستگویان بپیوند، و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند، و تو را اعمال زشتی که انجام نداده‏ای تشویق نکنند؛ چراکه ستایش بی‏اندازه، خودپسندی می‏آورد، و انسان را به سرکشی وامی‏دارد.»41 امام صادق(ع) دربارة معاشرت با دیگران این‌گونه می‌فرمایند: «تا می‏توانی با کسانی معاشرت کن که نفعت به آنها می‌رسد؛ زیرا گاهی بنده در عبادت کوتاهی می‏کند، ولی اخلاقش نیکوست و خدا به سبب حسن خلقش، او را به درجة روزه‏دار شب زنده‏دار می‏رساند.» ل. در دسترس مردم بودن مدیر باید برنامه‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کند که مردم بتوانند در صورت نیاز، به نزد او بردند و مشکلاتشان را مطرح کنند؛ یعنی مدیر باید همیشه در دسترس مردم باشد. به عبارت دیگر، مردم باید بتوانند صدای خود را به گوش مدیر برسانند. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «کسی که در مسئولیت کارگشایی مسلمانان، در به روی بیچاره و ستم‌دیده و حاجتمند ببندد خداوند نیز به هنگام حاجتمندی‌اش درهای رحمت خود را به رویش می‌بندد.»42حضرت رضا(ع) با تشبیه زیبایی بر این امر تأکید می‌کنند: «مگر نمی‌دانی که والی مسلمانان مانند ستون است و همواره باید در وسط جمعیت باشد و هر کس بخواهد بتواند او را ملاقات کند و دردهای خود را به او بگوید؟!»43 از اصبغ بن نباته روایت شده است که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «هر والی که خود را هنگام نیاز مردم پنهان کند خداوند نیز در روز قیامت، خود را از او بپوشد و به حاجاتش در آن روز نرسد.»44 آن حضرت در نامه‌ای به قثم بن عبّاس، فرماندار مکّه،‏ می‌نویسند: «هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مگردان.‏»45 و به مالک اشتر توصیه می‌کنند که از مردم پنهان نگردد و ضررهایی را که پنهان شدن از مردم دارد به او گوشزد می‌کنند: «هیچ‌گاه خود را فراوان از مردم پنهان مکن؛ که پنهان بودن رهبران نمونه‏ای از تنگ‌خویی و کم‌اطّلاعی از امور جامعه است. نهان شدن از رعیّت، زمام‌داران را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، باز می‏دارد. پس کار بزرگ اندک، و کار اندک بزرگ جلوه می‏کند، زیبا زشت، و زشت زیبا می‏نماید، و باطل به لباس حق در می‌آید. زمامدار آنچه را مردم از او پوشیده دارند نمی‏داند، و حق را نیز نشانه‏ای نیست تا با آن راست از دروغ شناخته شود، و تو به هر حال، یکی از آن دو نفر هستی: یا خود را برای جان‌بازی در راه حق آماده کرده‏ای که در این حال، نسبت به حقّ واجبی که باید بپردازی یا کار نیکی که باید انجام دهی ترسی نداری، پس چرا خود را پنهان می‏داری؟ و یا مردی بخیل و تنگ‌نظری که در این صورت نیز مردم چون تو را بنگرند مأیوس شده، از درخواست‌کردن باز می‌مانند، با اینکه بسیاری از نیازمندی‏های مردم رنجی برایت نخواهد داشت؛ یا از ستمی شکایت دارند، یا خواستار عدالتند، یا در خرید و فروش خواهان انصافند.»46 م. احترام به آراء مردم یکی از مهم‌ترین معیارهای مردم‌داری مدیر، احترام به نظر و رأی مردم است. مدیر باید در ارتباط با مردم، از دیدگاه و نظرات و پیشنهادات آنان استفاده کند. مدیر نمی‌تواند با زور و استبداد، با مردم برخورد کند و این برخلاف سیرة پیشوایان دین است. حضرت علی(ع) در نامه‌ای به اشعث بن قیس، فرماندار آذربایجان، به شدت این عمل را محکوم می‌کنند و به او می‌فهمانند که اگر می‌خواهی فرماندار خوبی برای مردم باشی نباید با مردم مستبدانه برخورد کنی؛ می‌فرمایند: «پست فرمان‌داری برایت وسیلة آب و نان نیست، بلکه امانتی بر گردن توست. باید از امام خود اطاعت کنی. حق نداری نسبت به رعیّت استبدادی بورزی، و بدون دستور به کار مهمّی اقدام نمایی. در دست تو اموالی از ثروت‌های خدای بزرگ و عزیز است، و تو خزانه‌دار آنی تا به من بسپاری. امیدوارم برایت بدترین زمامدار نباشم.»47 و آن حضرت در نامة معروف خود، به مالک اشتر نیز بر این امر تأکید می‌دارند: «ای مالک، بدان که هیچ وسیله‏ای برای جلب اعتماد والی به رعیّت بهتر از نیکوکاری به مردم، و تخفیف مالیات، و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند، نیست.»48 ن. اجتناب از اجحاف به مردم از معیارهای مهم مردم‌داری، عدم اجحاف به آنان است؛ زیرا وقتی فرمانروا به مردم اجحاف نمود، اختلاف به‌وجود می‏آید و آثار ظلم و ستمگری پدیدار می‏شود و فریب‌کاری در دین فراوان می‌گردد و سنّت و روش عالی ترک می‏شود و در نتیجه، مردم مطابق میل و هوای نفس خود عمل می‌کنند و احکام تعطیل می‏گردد و عذر و بهانه‏تراشی فراوان می‌شود، و کسی باکی ندارد از اینکه حقی ضایع شود یا باطلی صورت گیرد. در چنین زمانی، پاک‌مردان خوار می‌شوند و مردمان شرور و ناپاک عزّت می‏یابند و خشم خدا بر چنین مردمی زیاد خواهد شد.49 ش. بخشش اشتباهات مردم از جاهایی که مدیر می‌تواند مردم‌داری خود را نشان دهد زمانی است که زیردستان یا مراجعه‌کنندگان اشتباهی مرتکب می‌شوند؛ آنان را ببخشند؛ زیرا چشم‌پوشی والی از خطای رعیّت، برای بقای سلطنت مؤثّرتر از انتقام اوست.‏50 حضرت علی(ع) در سخنان جامع و کامل خود به مالک اشتر، به بیان این مطلب می‌پردازند و می‌فرمایند: «اگر گناهی از آنان سر می‏زند یا علت‏هایی بر آنان عارض می‏شود، یا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتکب می‏گردند آنان را ببخشای، و بر آنان آسان گیر؛ آن‌گونه که دوست داری خداوند تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.»51 و در فرازی دیگر، بر این مطلب تأکید می‌ورزید: «هرگز با خدا مستیز؛ که تو را از کیفر او نجاتی نیست، و از بخشش و رحمت او بی‏نیاز نخواهی بود. از بخشش دیگران پشیمان مباش، و از کیفر....»52 ع. توجه به زیردستان و خدمت به آنان از معیارهای دیگر مردم‌داری، توجه به زیردستان و خدمت به آنان است. پیامبر گرامی(ص) می‌فرمایند: «رئیس گروه خدمتگزار آنهاست.»53 و در جایی دیگر، خطاب به حضرت علی(ع) بر توجه به زیردستان تأکید می‌کنند: «ای علی، نخست نماز را بر پا دارید، و از زیردستان خویش غفلت مورزید؛ نگذارید برهنه و گرسنه بمانند و رضا ندهید که دل‌تنگ و افسرده باشند.»54 حضرت علی(ع) نیز با الگو از پیامبر اکرم(ص) در نامه‌ای به فرماندار اصفهان، بر توجه به مردم تاکید می‌کنند: «با مردم به سبب آنکه بر آنها حکومت دارید بی‌اعتنایی نکنید؛ چراکه مردم برادران دینی، و یاری‌دهندگان در استخراج حقوق الهی‌اند.»55 مدیر باید با خدمت و توجه به مردم، هزینه‌های آنان را سبک کند؛ زیرا این کار آثار مثبتی بر جای خواهد گذاشت؛ همان‌گونه که حضرت علی(ع) به مالک اشتر توصیه می‌کنند: «وقتی هزینه‏های مردم را سبک می‌گردانی، این کار نباید برایت گران آید؛ زیرا آن اندوخته‏ای است که مردم با آباد کردن شهرها و آراستن آبادی‌هایت به تو بازمی‏گردانند؛ نیز ستایش آنان را به خود جلب کرده‏ای، و از آنکه عدالت را میانشان گسترانیده‏ای شادمانی.» ف. رفتار نیک با مردم نیکی به مردم از جمله معیارهای مردم‌داری است که مدیر می‌تواند با انجام آن، به مردم نزدیک‌تر شود. خداوند نیز در این باره از زمام‌داران می‌پرسد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «خداوند بزرگ از هر زمام‌داری دربارة زیردستش می‌پرسد که آیا از او به نیکی مراقبت کرده یا آن را تباه ساخته است.»56 و در جایی دیگر فرموده‌اند: «هر کس ریاست قومی را بر عهده گیرد و با آنان به نیکی رفتار نکند او را در برابر هر روزی هزار سال در گوشه‏ای از دوزخ زندانی می‏کنند، و با دست‌های غل شده بر گردن محشور می‏شود.»57 حضرت علی(ع) با فرماندهان و مردم به نیکی رفتار می‌کردند و به همة زمام‌داران نیز تأکید می‌کردند که با رفتاری نیک بر دل‌های مردم مدیریت کنند. ایشان در نامه به فرماندار بصره نوشتند: «با مردم آن، به نیکی رفتار کن، و گره وحشت را از دل‏هایشان بگشای.»58 آن حضرت آفت زمام‌داران را بدی سیرت (طریقة نادرست در سلوک با مردم) می‌دانند.59 امام صادق(ع) نیکی به دیگران را موجب جلب محبت دیگران می‌دانند و می‌فرمایند: «نیکی به دیگران و خوش‌رویی محبت می‏آورد و آدمی را به بهشت داخل می‏کند. بخل و ترش‌رویی انسان را از خدا دور می‌سازد و وارد دوزخ می‏گرداند.»60 ص. پرهیز از مشاجره و خصومت با مردم مدیر مردمی هیچ‌گاه با مردم و رعیت و حتی با زیردستان خود مشاجره و دشمنی نمی‌کند؛ زیرا این کار آثار بدی بر جای می‌گذارد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «از خصومت با مردم بپرهیزید؛ زیرا خصومت موجب آزار و غرامت است و عیب نهفته را آشکار سازد.»61 حضرت علی(ع) این کارها را تحریک شیطان می‌دانند و در نامه‌ای به عبداللّه بن عبّاس، هنگامی که در سال 36 هجری او را به فرمان‌داری بصره نصب کردند، فرمودند: «با مردم، به هنگام دیدار و در مجالس رسمی و در مقام داوری، گشاده‌رو باش و از خشم بپرهیز؛ چراکه سبک‌مغزی تحریک شیطان است. و بدان، آنچه تو را به خدا نزدیک می‏سازد از آتش جهنّم دور می‌کند، و آنچه تو را از خدا دور می‏سازد، به آتش جهنّم نزدیک می‏گرداند.»62 ق. بردباری و صبر مدیر در تحمّل سختی‌ها باید صبر پیشه کند؛ چنان که امام علی(ع) می‌فرمایند: «بردباری و تحمّل سختی‏ها ابزار ریاست است.»63 منظور از «صبر» فرو بردن خشم است؛ همان‌گونه که از امام مجتبی(ع) سؤال شد که «حلم» چیست؟ فرمودند: «خشم را فروخوردن و اختیار خود را داشتن.» ف. دور کردن وحشت از دل‌های مردم مدیر مردم‌دار تلاش می‌کند مردم در امنیت خاطر زندگی کنند و هر چه را موجب وحشت و ترس مردم می‌شود از ایشان دور می‌کند. امام علی(ع) به فرماندار بصره فرمودند: «با مردم به نیکی رفتار کن، و گره وحشت را از دل‏هایشان بگشای.»‏64 نتیجه‌گیری این پژوهش، کوشید با نگاهی جامع به متون دینی، معیارهای مردم‌داری مدیر در جامعة اسلامی را بیان کند. با مطالعة فراوان، نوزده ویژگی برای این اصل بیان شد. معمولاً مدیران برای نفوذ و تأثیرگزاری بیشتر بر کارکنان، نیاز به مهارت ارتباطی دارند. بسیاری از مناقشات، سوء تفاهمات، کم‌کاری‌ها و فرار از اجرای خوب و کیفی کارها، نتیجة ارتباط غیر مؤثر با افراد زیرمجموعه است. قطعاً مدیری که با الگو قراردان پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) به این شاخص‌‌ها توجه کند و بتواند ارتباطی مؤثر با مردم و زیردستان خود داشته باشد به موفقیتی چشم‌گیر خواهد رسید.   پی‌نوشت‌ها: 1 عبدالله جاسبی، مباحثی از مدیریت اسلامی، ص 5. 2 همان 3. ابونصرمحمد فارابی و همکاران، آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص 114. 4. همان، ص 114. 5. همان، ص 116. 6. همان، ص 115. 7. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 264. 8. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 19ـ20. 9. سیره ابن هشام، ج4، ص 237. 10 محمدبن یعقوب، الکافى، ج 5، ص 494. 11. نهج البلاغه، نامه 53. 12. همان. 13. عبدالله محمدی و مهدی هوشمند، مشکاة الانوار، ترجمه عطاردى ص 297. (در ارتباط با حکام) 14. نهج البلاغه، نامه 53. 15. سیره نبوى «منطق عملى»، ج‏2، ص 19. 16. سیدمرتضی فیروزآبادی‏، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج‏1، ص 125. 17. عبدالواحدبن محمد تمیمی آمدی، همان، ص346. 18. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 10، ص345. 19. نهج البلاغه، نامه 53. 20. مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوى «منطق عملى»، ج‏2، ص 27. 21. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏2، ص 69. 22. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، همان، ص 244. 23. همان، 331. 24. نهج البلاغه، نامه 27. 25. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، همان، ص 53. 26. علیرضا صابری‌یزدی، الحکم الزاهرة، ترجمه انصارى، ص 385. 27. نهج البلاغه، نامه 27. 28. ابونصرمحمد فارابی و همکاران، همان، ص 24. 29. شیخ صدوق، خصال، ص 166. 30. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج‏71، ص 287. 31. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص 318. 32. نهج البلاغه، نامه 53. 33. محمدباقر مجلسی، همان، ج‏71، ص 175. 34. ابونصرمحمد فارابی و همکاران، همان، ص 119. 35. غررالحکم ج2 ص622 36. ابونصرمحمد فارابی و همکاران، همان، ص 119. 37. الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج‏2، ص 73. 38. نهج البلاغه، خطبه 209. 39 محمدتقی فلسفی، الحدیت ـ روایات تربیتى، ج‏3، ص 427. 40. همان، ج‏3، ص 428. 41. نهج البلاغه، نامه 53. 42. نظام الحکم و الاداره الاسلام ص238. 43. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، ص 130. 44. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه علی‌اکبر غفارى، ص 596. 45. نهج البلاغه، نامه 67. 46. همان، نامه 53. 47. همان، نامه 5. 48 همان، نامه 53. 49. محمدباقر مجلسی، همان، ج‏5، ص 204. (بخش امامت، ترجمه جلد هفتم) 50. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ترجمه علی‌اکبر غفارى، ج‏6، ص 320 حدیث 5830. 51. نهج البلاغه نامه 53. 52. همان. 53. نهج الفصاحه، ص372. 54. همان، ص 48. 55. نهج البلاغه، نامه 26. 56. نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص142، ح 702. 57. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 569. 58. نهج البلاغه، نامه 18. 59. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، همان، ص 347. 60. ابونصر محمد فارابی، همان، ص 120. 61. همان، ص 176. 62. نهج البلاغه، نامه 76. 63. همان، حکمت 176. 64. همان، نامه 18.   منابع نهج الفصاحة، ترجمه ابو القاسم پاینده‏، تهران، دنیای دانش، 1382. نهج‌البلاغه، ترجمه سید رضی، قم، هجرت، 1414 ق. ابن‌هشام، عبدالملک بن هشام، قاهره، مؤسسة العربیة، بی‌تا. انصاری محلاتی‏، محمدرضا، ثواب الاعمال، قم، نسیم کوثر،1382. تمیمی آمدی‏، عبد الواحدبن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‏، قم، دفتر تبلیغات‏، 1366. حرانی، ابن‌شعبه، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم‏، جامعه مدرسین‏، چاپ دوم، 1404ق. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، چ دوم، تهران، دریا، 1385، ج 2. صابری‌یزدی، علی‌رضا و محمدرضا انصاری‌محلاتی‏، الحکم الزاهرة، قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‏،1375 ش. صدوق، (شیخ) محمدبن علی‏، الخصال، قم، جامعه مدرسین،1362. ـــــ ‏، عیون أخبار الرضا علیه السلام‏، تهران، جهان، 1378 ق ـــــ ‏، من لا یحضره الفقیه، چ دوم، قم، جامعه مدرسین‏، 1404 ق. طبرسی، فضل‌بن حسن، مکارم الأخلاق، چ چهارم، قم، شریف رضی‏، 1370. عطاردی‏، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام‏، تهران، کتابخانه صدر، 1397 ق‏. غفاری‏، علی‌اکبر، ثواب الاعمال، تهران، کتاب فروشی صدوق‏، بی‌تا. فارابی، ابونصرمحمدو یعسوب عباسی علی کمر، آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام‏، مشهد، آستان قدس‏،1380ش. فلسفی، محمدتقی، الحدیت ـ روایات تربیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‏، 1368. فیروزآبادی‏، سیدمرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، چ دوم، تهران، اسلامیه‏، 1392 ق‏. کلینی، محمد بن یعقوب‏، الکافی، تهران، اسلامیه،1362ش. کمره‏ای،‏ محمدباقر، آداب معاشرت، ترجمه جلد 16 بحار الانوار، تهران، اسلامیه‏، تهران، 1374. مجلسی‏، محمدباقر، بحار الأنوار، تهران، اسلامیه، بی‌تا. رفیع‌الدین اسماعیلی/ دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه باقرالعلوم(ع)                                                حسن یوسف‌زاده/ دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم(ع) منبع: فصل‌نامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی شماره4

93/02/02 - 01:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن