تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805449702




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تأثیر کنش و واکنش انسان و عالم هستی بر اخلاقی زیستن از دیدگاه قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تأثیر کنش و واکنش انسان و عالم هستی بر اخلاقی زیستن از دیدگاه قرآن
آیات قرآن با تأکید بر واکنشِ نظام عالم هستی به رفتار انسان، ما را به اخلاقی زیستن و رعایت موازینِ اخلاقی در زندگی فردی و اجتماعی فرا می‌خواند و بیانگر نسبت دوستانه دین و اخلاق در عرصه تربیت اخلاقی است.

خبرگزاری فارس: تأثیر کنش و واکنش انسان و عالم هستی بر اخلاقی زیستن از دیدگاه قرآن


بخش دوم و پایانی سه. تأثیر تقوا و پرهیزکاری در زندگی انسان در برخی آیات قرآن (طلاق / 4 ـ 2) به تأثیر تقوا در گشایش زندگی انسان و رهایی از سختی‌ها و تنگناهای زندگی و افزایش رزق و روزی مادی و معنوی (طباطبایی، 1417ق: 19 / 331 ‌ـ 328؛ ابن‌عربی، 1368: 2 / 660) و نیز افزایش بصیرت انسان در تشخیص حق از باطل، (انفال / 29) اشاره شده است. در واقع تقوا و پرهیزگاری، قلب انسان را به نور بصیرتِ عقلانی منور می‌سازد تا حق را از باطل تمییز دهد. (بنگرید به: ابن‌عربی، 1368: 1 / 474) تشخیص حق از باطل که در آیه فوق از ثمرات تقوا بشمار آمده است، هم در مقام اعتقاد است که شاملِ تفکیک ایمان و کفر و هدایت و ضلالت می‌شود؛ و هم در مقام عمل است که شاملِ تمایز میان اطاعت و معصیت می‌شود؛ و هم در مقام رأی و نظر است که فرق نهادن میان درست و نادرست را در برمی‌گیرد. (طباطبایی، 1417ق: 9 / 56) همچنین برخی آیات قرآن (اعراف / 128؛ طه / 132؛ قصص / 83) ثمره تقوا و پرهیزکاری را حُسن عاقبت و خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی دانسته‌اند که تأکیدی بر سنت الهی حاکم بر نظام هستی است. (همان: 8 / 230؛ 16 / 83 ـ 82) چهار. تأثیر عمل صالح بر زندگی انسان گفته شد که میان اعمال انسان و زندگی فردی و اجتماعی او رابطه‌ای حقیقی برقرار است. در بسیاری از آیات قرآن از تأثیر عمل صالح و رفتار نیک بر زندگی دنیویِ انسان (افزون بر زندگی اخرویِ او)، سخن گفته شده است که شاهدی بر نظام کنش و واکنش انسان و عالم هستی است؛ از جمله: 1. و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید، و با بیم و امید او را بخوانید که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. و اوست که بادها را پیشاپیش [باران] رحمتش مژده‌رسان می‌فرستد، تا آنگاه که ابرهای گرانبار را بردارند، آن را به‌سوی سرزمینی مرده برانیم، و از آن، باران فرود آوریم و از هرگونه میوه‌ای [از خاک] برآوریم. بدین‌سان مردگان را [نیز از قبرها] خارج می‌سازیم، باشد که شما متذکر شوید. و زمین پاک [و آماده]، گیاهش به اذن پروردگارش برمی‌آید و آن [زمینی] که ناپاک [و نامناسب] است [گیاهش] جز اندک و بی‌فایده برنمی‌آید. این‌گونه، آیات [خود] را برای گروهی که شکر می‌گزارند، گونه‌گون بیان می‌کنیم. (اعراف / 58 ـ 56) از آیات فوق می‌توان دریافت هرچند رحمت الهی عام و مطلق است، تفاوت انسان‌ها در بهره‌مندی از این رحمت گسترده الهی، به تفاوتِ شخصیت و رفتار آنان باز می‌گردد و نیکوکاری، از عوامل جلب رحمت الهی است؛ همچنان‌که کفر و ناسپاسی، انسان را از رحمت الهی محروم می‌سازد. (همان: 8 / 164 ـ 162؛ میبدی، 1371: 3 / 638 ـ 637) باران که در لطافت طبعش خلاف نیست   در باغ لاله روید و در شوره بوم خَس (سعدی، 1372: 65) 2. در آیات 24 تا 27 سوره ابراهیم(ع)  نیز با بیانی تمثیلی، بهره‌مندی یا محرومیت انسان‌ها در نظام هستی، به تفاوت شخصیت و رفتار آنها مرتبط شده است. 3. از آیات 22 و 56 سوره یوسف(ع)  چنین برمی‌آید که بهره‌مندی از «حکم و علم و قدرتِ دنیوی» به‌عنوان موهبت و رحمت الهی، به‌طور اتفاقی یا بیهوده و گزاف نیست و موهبت ابتدایی بشمار نمی‌آید، بلکه پاداش نیکوکاری حضرت یوسف(ع)  دانسته شده و شخصیت و رفتار آن حضرت در این بهره‌مندی تأثیر داشت. و در پایان هر دو آیه، وعده نیکوی الهی در پاداش دنیویِ همه نیکوکاران آمده است. (طباطبایی، 1417ق: 11 / 122 ـ 121 و 205) 4. در برخی آیات، (نحل / 30؛ زمر / 10؛ محمد / 3) افزون بر وعده سعادت اخروی برای اهل ایمان و تقوا و عمل صالح، پاداش دنیویِ آنان، یعنی زندگی خوش و سعادتمندانه همراه با آرامش و سلامتِ نفس در اجتماعی صالح و عادل نیز مطرح شده است. (همان: 12 / 235 ـ 234؛ 17 / 245؛ 18 / 227) همچنان‌که در آیه‌ای دیگر، (نحل / 97) حیات طیّبه را نتیجه ایمان و عمل صالح دانسته است. 5. کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به‌زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دل‌ها] قرار می‌دهد. (مریم / 96) وعده زیبای الهی در آیه فوق، یعنی قرار دادن مودّت و محبّت مؤمنینِ نیکوکار در دل‌های دیگران، وعده‌ای عام و مطلق است و زندگی دنیوی را نیز شامل می‌شود. (همان: 14 / 111) 6 . در برخی آیات (انبیاء / 105؛ نور / 55) نیز وراثت زمین و تسلط بر آن و بهره‌مندی از برکات زندگی دنیوی، از آثار و نتایج ایمان و عمل صالح دانسته شده است. (همان: 14 / 332 ـ 331؛ 15 / 157 ـ 151) 7. در آیاتی از قرآن، (نحل / 122 ـ 120؛ عنکبوت / 27) افزون بر اجر و پاداش اخروی، به پاداش دنیویِ حضرت ابراهیم(ع)  یعنی زندگی و معیشت خوب نیز اشاره شد و او دارای ثروتی فراوان و مروّتی عظیم بوده است. (همان: 12 / 369؛ 16 / 126 ـ 125) 8 . مگر پاداش احسان جز احسان است؟ (الرحمن / 60) هرچند آیه فوق در مقام تبیین رابطه پاداش اخروی با اعمال و رفتار شایسته دنیوی است، می‌تواند شاهدی بر کنش و واکنشِ اخلاقی انسان و عالم هستی در زندگی دنیوی نیز باشد. بدین‌معنا که انسان واکنش و بازتاب نیکی‌های خود را در همین دنیا نیز می‌بیند و «از هر دست بدهد، از همان دست می‌گیرد». در آیات و عناوین فوق، به‌طورکلی به تأثیر پرهیزکاری و نیکوکاری در زندگی انسان پرداختیم که با توجه به انواع کارهای نیک و اعمال صالح، می‌توان تأثیر یکایک آنها را از دیدگاه آیات قرآن بررسی و آیات را ذیل عناوین جزئی گنجاند. پنج. تأثیر انفاق و قرض الحسنه در زندگی انسان در برخی آیات قرآن از جمله آیات 245 و 261 سوره بقره، آیه 92 سوره آل‌عمران، آیه 39 سوره سبأ، آیات پانزده تا هفده سوره تغابن و آیات پنج تا هفت سوره لیل از تأثیر انفاق و بخششِ مال و ثروت بر زندگی انسان سخن گفته شده است که هم شامل پاداش اخروی و هم خیر و برکت در زندگی دنیوی می‌شود. البته انفاق، منحصر در انفاق مالی و مادی نیست و شامل انفاق معنوی در باب دارایی‌های غیر مادی نیز می‌شود. (جوادی‌آملی، 1388: 18 / 658 ؛ ابن‌عربی، 1368: 1 / 150) در این آیات با تأکید بر ربوبیت الهی در تأمین و تعیین رزق، انفاق و بخششِ مال در راه خدا سبب افزایش و گسترش رزق و روزی و مال و ثروتِ انسان در زندگی دنیوی دانسته شده است. درواقع خداوند که روزی‌دهنده حقیقی است، انفاق را یکی از راه‌ها و اسباب خیر و برکت در زندگی دنیوی دانسته و تأکید کرده است که بدون بخشش و گذشت از آنچه دوست دارید، به خیر و نیکی و نیکوکاری نمی‌رسید و خدا که بهترین روزی‌دهندگان است، انفاق شما را با لطف و فضلِ خود در دنیا و آخرت، چندین برابر پاداش خواهد داد؛ (طباطبایی، 1417ق: 2 / 288 و 399 ـ ‌387؛ 3 / 394؛ 16 / 391؛ 19 / 322) و زمینه انجام کارهای نیک را برای شما فراهم خواهد ساخت. (همان: 20 / 345) البته این آثار نیک دنیوی و اخروی، برای کسانی است که با نیّت خالصانه و از روی ایمان و تقوا و برای رضای خدا و به دور از ریا و خودنمایی از مال پاکیزه و حلال انفاق می‌کنند و از منّت نهادن بر انفاق‌گیرندگان و اذیت و آزارِ آنان اجتناب می‌نمایند. (بقره / 274 ـ 261؛ لیل / 7 ـ 5) ازاین‌رو، کفّاری که به خدا و آخرت باور ندارند و ریاکارانه یا در راه دشمنی با دین خدا انفاق می‌کنند، به تلاشی پوچ و بیهوده و باطل پرداخته‌اند که چیزی جز بدبختی و همنشینی با شیطان برای آنان به بار نمی‌آورد؛ (آل‌عمران / 117 ـ 116؛ نساء / 38) چراکه عمل فاسد به آثار و پیامدهای فاسد می‌انجامد. (همان: 3 / 441؛ ابن‌عربی، 1368: 1 / 151 ـ 150) در تفسیر کشف الاسرار ذیلِ آیه «لَن تَنالُواْ الْبرَّ حَتى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ ...»، (آل‌عمران / 92) چنین آمده است: ابوذر غفاری را مهمانی رسید، به آن مهمان گفت که این ساعت مرا عذری است که بیرون نتوانم شد. تو به فلان جایگه شو که شتران من ایستاده‌اند، یکی نیکوتر فربه‌تر بیار، تا خرج کنیم. آن مهمان رفت و یکی ضعیف‌تر [و] نزارتر بیاورد. ابوذر گفت: این چه بود که کردی؟ که آن نزارتر آوردی، و فرمان من نبردی؟ گفت: آن فربه‌تر نیکوتر از آن نیاوردم تا روز حاجتت بود که حاجت از این مهم‌‌تر افتد. ابوذر گفت: «حاجت من این است که با من در خاکست، و مهم من این است که در گور با من قرین است.» این چنین است! و بر سر این آنست که ربّ العالمین گفت: « لَنْ تَنالُوا الْبرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ». (میبدی، 1371: 2 / 200) به نظر می‌رسد این آیه به‌روشنی بیانگر این است که تا انسان از آنچه دوست دارد، نبخشد و تا گذشتِ بزرگی در زندگی خود انجام ندهد، به جایی نخواهد رسید: این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد   اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند   (حافظ شیرازی، 1369: 114) هر کاری که انسان را به خدا نزدیک سازد، برّ و نیکی است و قرب الهی جز با بریدن از غیر خدا حاصل نمی‌شود. در واقع انسان با خداگزینی و گذشتن از مال و جان در راه خدا، در مسیر بندگی و تقرب به‌سوی خداوند باقی می‌ماند؛ اما محبتِ غیر خدا و خودگزینی به‌جای خداگزینی، انسان را از بندگی و قرب الهی دور می‌سازد. (ابن‌عربی، 1368: 1 / 202 ـ 201) البته لطف و فضل الهی در افزودن و چند برابر ساختنِ خودِ نیکی‌ها یا پاداش کارهای نیک، قانونی کلی در قرآن است که افزون بر انفاق، شامل دیگر اعمال صالح نیز می‌شود (نساء / 40؛ انعام / 160؛ نمل / 89؛ قصص / 84) و بر واکنش نظام عالم هستی به رفتار انسان تأکید می‌کند. نزول برکت الهی و افزایش خیرات از ناحیه خداوند که در این آیات از آن سخن گفته شده است، در طول سایر اسباب و عوامل، از جمله اعمال و رفتار انسان است، نه در عرض آنها؛ ازاین‌رو، تأثیر اراده الهی تأثیر اسباب و عللِ دیگر را باطل نمی‌کند. (طباطبایی، 1417ق: 7 / 291) شش. تأثیر سعی و تلاش انسان در زندگی دنیوی آیاتی از قرآن (آل‌عمران / 145؛ هود / 15؛ اسراء / 20 ـ 18؛ شوری / 20؛ نجم / 40 ـ 39) به تأثیر دنیویِ سعی و تلاش انسان پرداخته‌اند که درواقع بیانگر نقش نظام اسباب و مسبّبات در رساندن انسان به نتایج و آثار دنیویِ اعمالش است (همان: 10 / 168؛ 13 / 68 ـ 63 ؛ 18 / 41) و شاهدی بر وجود نظام کنش و واکنشِ میان انسان و عالم هستی بشمار می‌رود. البته در این آیات، نگرش قرآن در تفاوتِ بهره‌مندی کسانی که برای حیات اخرویِ ابدی تلاش می‌کنند و کسانی که تنها به زندگی زودگذرِ دنیوی توجه دارند و تلاش و کوششِ خود را محدود به اهداف دنیوی می‌سازند، به‌خوبی دیده می‌شود. هفت. بازتاب شکر و سپاسگزاری در زندگی انسان حقیقت شکر کاربرد نعمت در مسیری است که یادآور انعامِ مُنعِم می‌شود و بیانگر احسان او است و به شکر خداوند، ایمان و تقوای الهی می‌انجامد. در واقع انسان وقتی می‌تواند حقیقت شکر را به‌جا آورد که هم نسبت به مُنعِم و نعمت‌های او معرفت داشته باشد و هم کاربرد درست نعمت را بداند. آیاتی از قرآن (ابراهیم / 7؛ نمل / 40؛ لقمان / 12؛ سبأ / 17 ـ 15؛ قمر / 35 ـ 33) با تکیه بر استغنا و بی‌نیازیِ خداوند، به‌روشنی بیانگر این است که نفع شکر و سپاسگزاریِ انسان و نیز ضرر کفر و ناسپاسیِ او، در دنیا و آخرت به خودش بازمی‌گردد. (همان: 12 / 21؛ 16 / 221 ـ 220) این حقیقت قرآنی که شکر و سپاسگزاری، موجب افزایش نعمت و نجات از هلاکت می‌شود و کفر و ناسپاسی به آثار ناگواری می‌انجامد، در واقع شاهدی بر واکنشِ نظام عالم هستی به رفتار انسان است. ناگفته نماند که آیاتی از قرآن (اعراف / 10 و 17؛ ابراهیم / 34؛ نحل / 18؛ سبأ / 13؛ و ...) بیانگر فراوانیِ نعمت‌های الهی و ناتوانیِ انسان در شمارشِ آنها بوده، بیشترِ انسان‌ها را ناسپاس می‌داند. هشت. تأثیر استغفار بر زندگی دنیوی انسان در برخی آیات قرآن (هود / 3 و 52؛ نوح / 12 ـ 10) از تأثیر استغفار و توبه در گسترش خیرات و نزول برکات و بهره‌مندی در زندگی دنیوی و افزایش قدرت، مال و فرزند سخن گفته شده است که بیانگر رابطه‌ای عمیق بین رفتار انسان و اجتماع انسانی با حوادث خارجی و اوضاع و احوال عمومی جهان است. درواقع، طلب مغفرت از پروردگار و آمرزش گناهان، تأثیری جدّی در رفع گرفتاری‌های عمومی و گشایش درهای نعمت از آسمان و زمین دارد. (طباطبایی، 1417ق: 10 / 135 و 288؛20 / 34) این آیات نیز شاهدی بر نظام کنش و واکنشِ میان انسان و عالم هستی است. نُه. سنت املا و استدراج سنّت املا و استدراج، از سنن و نوامیس الهیِ حاکم بر زندگی انسان و جامعه انسانی است و بیانگر حاکمیت و ربوبیّت الهی در نظام هستی است. آیات 178 سوره آل‌عمران، 42 و 45 سوره انعام، 182 و 183 سوره اعراف، شانزده سوره اسراء و آیات 44 و 45 سوره قلم ضمن تأکید بر اندیشه توحیدی، بر نظام پویا و زنده عالم هستی در واکنش به رفتار انسان دلالت دارند. بنابر سنت املا و استدراج، مهلت خداوند به کافرین و فاسقین و تکذیب‌کنندگانِ آیات الهی و فراوانی و گشودنِ باب نعمت بر آنها که ظاهراً خیر و خوشبختی به نظرشان می‌رسد، درواقع، موجب افزایش گناهان و سیر تدریجی آنان به‌سوی عذاب و افتادن در ورطه هلاکت و نابودی است که البته به ظلم و بدیِ رفتار و سوء اختیارِ خودشان بازمی‌گردد. (بنگرید به: همان: 4 / 81؛ 7 / 94 ـ 93؛ 8 / 351؛ 13 / 60؛ 19 / 402) درحقیقت، زوال و نابودی یک تمدن یا اجتماع بشری، حاصلِ انحراف از صراط مستقیم الهی یا همان شریعت و قانونِ نگهدارنده نظام اجتماعی است؛ به این معنا که چون وقت نابودی یک قوم فرا رسد، آن قوم استحقاقِ هلاکت را با نافرمانی از دستورهای الهی و خروج از مسیر بندگی خدا فراهم می‌آورد؛ پس آنگاه که اراده الهی به هلاکت آن قوم تعلق گرفت، نخست زمینه فسق و سرکشی و فسادِ آنهایی که خوشگذرانی می‌کنند را مهیا می‌سازد تا عذاب و هلاکت بر آن قوم واجب و لازم گردد. (ابن‌عربی، 1368: 1 / 713 ـ 712) افزون بر این در آیات پرشماری از قرآن، از جمله آیات دهم و یازدهم سوره آل‌عمران، آیه ششم سوره انعام، آیات سیزدهم و شانزدهم سوره یونس، آیات 45 و 46 سوره حج و آیات 21 و 22 سوره غافر سرگذشت و سرانجامِ شوم و ناگوار اقوام و امت‌هایی آمده است که با سرکشی، نافرمانی و فسق و فجورِ خود و با تکذیب آیات و پیامبران الهی، به هلاکت رسیدند. این آیات از یک‌سو ما را به تدبر در سرگذشت آنان و عبرت‌آموزی از سرنوشتشان فرامی‌خواند؛ و از سوی دیگر، بخشی از نظام عالم هستی را در بازتاب رفتار انسان و اجتماع انسانی نمایان می‌سازد و نوعی ضمانت اجرایی فردی و جمعی برای اخلاقی زیستن و رعایت موازین اخلاقی و حدود الهی فراهم می‌آورد. ده. تأثیر گناه بر معرفت انسان همان‌طورکه از نظر قرآن تقوا و پرهیزکاری موجب افزایش معرفت و بصیرت انسان در تشخیص حق از باطل می‌شود، (انفال / 29) برخی آیات قرآن نیز به تأثیر گناه بر معرفت انسان اشاره می‌کند که درواقع تأکید و شاهدی بر واکنش نظام عالم هستی به رفتار انسان است. برخی از آیات مزبور عبارت‌اند از: ثُمَّ کاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أ‌َسَاءُوا السُّوأ‌َی أ‌َن کَذَّ بُواْ بایَاتِ اللَّه وَ کاَ نُواْ بها یَسْتَهْز‌ِءُونَ. (روم / 10) آخر سرانجام کار آنان که بسیار به اعمال زشت و کردار بد پرداختند این شد که آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند (زیرا معصیت، دل را تاریک کند و چون بسیار شود به ظلمت کفر انجامد). بنابر تفسیری از این آیه که با دو ترجمه اخیر (الهی قمشه‌ای و مکارم) سازگار است، ارتکاب گناهان بر معرفت انسان تأثیر می‌گذارد و مانع درک حقیقت می‌شود و کار افراد گناهکار به‌جایی می‌رسد که آیات الهی را تکذیب و مسخره می‌کنند. البته در تفسیر آیه مزبور اختلاف‌نظر وجود دارد. برای نمونه علامه طباطبایی در تفسیر این آیه، هرچند تأثیر گناه را در کشاندنِ انسان به تکذیب و استهزای آیات الهی می‌پذیرد، تفسیر فوق را تنها به‌عنوان یک احتمال تفسیری از سوی برخی مفسرین نقل می‌کند و آن را نمی‌پذیرد و آیه را با توجه به سیاق و تناسبش با آیات قبلی، چنین معنا می‌کند: آنگاه عذاب بد، سرانجام کسانی شد که بدی می‌کردند و چون آیات خدا را تکذیب و مسخره می‌کردند، سرانجامی جز این نداشتند. (طباطبایی، 1417ق: 16 / 164) بااین‌حال، جالب است که علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی از قرآن، (بقره / 61 ؛ توبه / 77؛ مطففین / 12) از آیه مورد بحث (روم / 10) به‌عنوان شاهد استفاده کرده و طوری سخن گفته است که با تفسیر نخست (و مطرح در نوشتارِ حاضر) سازگار است. (بنگرید به: همان: 1 / 190؛ 9 / 362؛20 / 259) وای بر تکذیب‌کنندگان در آن هنگام؛ آنان‌که روز جزا را دروغ می‌پندارند. و جز هر تجاوزپیشه گناهکاری آن را به دروغ نمی‌گیرد. [همان که] چون آیات ما بر او خوانده شود، گوید: [اینها] افسانه‌های پیشینیان است. (مطففین / 13 ـ 10) آیات فوق نیز به خوبی بیانگر تأثیر گناه بر معرفت انسان است و روشن می‌سازد که تعدی و تجاوز از اعتدال فطری و غرق شدن در شهوات و گناهان، کار انسان را به انکار قیامت و زندگی اخروی و تکذیب آیات الهی و باطل شمردن و افسانه دانستن آن می‌کشاند. (همان: 20 / 259؛ ابن‌عربی، 1368: 2 / 779) نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب می‌شدند زنگار بر دل‌هایشان بسته است. (مطففین / 14) این آیه نیز در ادامه آیات پیشین، به تأثیر گناه بر معرفت انسان می‌پردازد؛ با این بیان که گناهان موجب زنگار بستنِ دل می‌شود و صفای قلب و جلا و پاکی نفس را از بین می‌برد و مانع درک حقیقت و تشخیص حق از باطل می‌گردد. (طباطبایی، 1417ق: 20 / 260 ـ 259) درحقیقت، تکرار و انباشته‌شدنِ گناهان و رسوخ آن در قلب، حجاب میان انسان و نورِ حقّ و حقیقت می‌شود و قلب آدمی، دیگر به صفای فطری و پاکی نخستینِ خود باز نمی‌گردد؛ (ابن‌ عربی، 1368: 2 / 779) ازاین‌رو، کسانی که دل‌نگرانِ معرفت راستین و درک و دریافت حقّ و حقیقت‌اند، با الهام از این آیات الهی، از حریم جان و دلِ خود مراقبت نموده، صفای قلب خویشتن را با آلودگی گناهان و رذائل اخلاقی تیره و تار نمی‌سازند. نکته: مسئله تأثیر گناه بر معرفت، برای پیروان ادیان آسمانی و کسانی که در عرصه عرفان و اخلاق قدم می‌نهند، پذیرفته و مفروض است و انسان پیش از تشویق به کسب معرفت در این عرصه‌ها بیشتر به تهذیب نفس و پاک‌سازی اخلاقی موظف می‌گردد. افزون بر این، امروزه این بحث در عرصه معرفت‌شناسی نیز مطرح و مورد توجه است و بر آن تأکید می‌شود که نه‌تنها آلودگی‌های اخلاقی می‌تواند معرفت بشر را به انحراف بکشاند، بلکه آن را باید از مقولات اصلی معرفت‌شناختی دانست. (بنگرید به: ملکیان، 1381؛ پورسینا، 1385: 15 ـ 14) در واقع راستی و درستی انسان در این است که مطابق تدبیرِ قانون الهی قدم بردارد تا چنان‌که باید، بیندیشد، بخواهد و عمل کند. ازاین‌رو، گناه و معصیت، مخالفت با قانون الهیِ حاکم بر جهان است و نظم الهی جهان را برهم می‌زند. (بنگرید به: ژیلسون، 1370: 504 و 516) یعنی انسان با اختیار خود، که همانا به‌کارگیری آزادانه اراده است، می‌تواند تابع نظام اخلاقی نشود و گناه را برگزیند. (بنگرید به: پورسینا، 1385: 176 ـ 175) یازده. تأثیر رباخواری در زندگی دنیوی آیاتی از قرآن که به تأثیر رباخواری در زندگی دنیوی پرداخته‌اند، شاهدی بر واکنشِ نظام عالم هستی نسبت به رفتار انسان، بشمار می‌آیند: کسانی که ربا می‌خورند، برنمی‌خیزند مگر مانند برخاستنِ کسی که شیطان بر اثر تماس، آشفته‌سَرَش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: «دادوستد صرفاً مانند رباست». و حال آنکه خدا دادوستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس، هرکس، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید، و [از رباخواری] باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار می‌شود، و کسانی که [به رباخواری] باز گردند، آنان اهل آتش‌اند و در آن ماندگار خواهند بود. (بقره / 275) علامه طباطبایی در تفسیر آیه فوق پس از بیان مطالب ارزشمندی در باب تأثیر رباخواری در زندگی فردی و اجتماعی به این نتیجه رسید که ربا تعادل و موازنه ثروت را در جامعه به هم می‌زند، و آن نظامی که فطرت الهی به آن راهنمایی می‌کند و باید در جامعه حاکم باشد را مختل می‌سازد. (طباطبایی، 1417ق: 2 / 415 ـ 414) خدا از [برکتِ] ربا می‌کاهد، و بر صدقات می‌افزاید، و خداوند هیچ ناسپاسِ گناهکاری را دوست نمی‌دارد. (بقره / 276) این آیه با بیان اینکه خداوند ربا را دچار نقصان و بی‌برکتی می‌کند اما صدقات را افزایش، و به آن برکت می‌دهد، به کنش و واکنش میان انسان و عالم هستی اشاره می‌نماید؛ چراکه این کاهش و بی‌برکتی یا افزایش و برکت، هم اخروی و هم دنیوی است. بنابراین یکی از خصوصیات صدقات، این است که نمو می‌کند و این نمو، لازمه قهری صدقه است و از آن جداشدنی نیست؛ همچنان‌که یکی از خواص ربا کاهش مال و فنای تدریجی آن است و آنهایی که سرگذشت رباخواران را دیده‌اند همه از نکبت و نابودی اموال آنان و ویرانی خانه‌ها و بی‌ثمر ماندن تلاش‌هایشان خبر می‌دهند. (همان: 2 / 423) به‌تعبیر ابن‌عربی، افزایش و کاهش به اعتبارِ نتیجه و بهره دنیوی و اخروی سنجیده می‌شود؛ ازاین‌رو، ثروتی که از راه رباخواری به‌دست آید، برکتی ندارد؛ زیرا از راه مخالفت با خدا فراهم شده است؛ پس نتیجه و سرانجامی شوم و ناگوار خواهد داشت و صاحب چنین ثروتی به گناهان دیگر نیز آلوده می‌شود؛ زیرا هر غذایی، انگیزه‌ها و رفتارهایی از جنس خود را در خورنده‌اش درپی دارد و لقمه حرام، انگیزه کارهای حرام را تقویت می‌کند. بنابراین رباخوار هم بار گناه رباخواری را بر دوش می‌کشد و هم آثار گناهانِ ناشی از آن برعهده اوست و چنین کسی در دنیا و آخرت زیان‌کار است. (ابن‌عربی، 1368: 1 / 159) نکته: ربای فردی و اجتماعی در اصلِ زوال و محاق، یکسان و در آثار با هم متفاوت‌اند؛ برای نمونه از یک‌سو بسیاری از بیماری‌ها، کیفری است که رباخوار گرفتار آن و سپس زمین‌گیر و مطرود جامعه می‌شود و از سوی دیگر مردم کینه او را به دل می‌گیرند و با رفتارهای منفیِ خود او را منزوی می‌سازند. در ربای بانک‌ها یا شرکت‌های دولتی و مردمی، آثار فردیِ ربا، مانند انزوا، سرزنش یا لعن، کمتر دیده می‌شود؛ ازاین‌رو، آنها بیشتر به گرفتن ربا تشویق می‌شوند ولی دیری نمی‌پاید که جامعه به دو طبقه مرفه و محروم تقسیم می‌شود و به‌تدریج طبقه محرومان در برابر سرمایه‌داران می‌شورند و زمان زوال جامعه فرا می‌رسد و عمر جامعه کوتاه می‌شود. (جوادی آملی، 1386ب: 12 / 557 ـ 556) دوازده. تأثیر کم‌فروشی بر زندگی انسان برخی آیات قرآن (اعراف / 85؛ هود / 86 ـ 84؛ اسراء / 35؛ شعراء / 183 ـ 181؛ مطففین / 3 ـ 1) که می‌توان آنها را شاهدی بر نظام کنش و واکنش میان انسان و عالم هستی بشمار آورد، انسان‌ها را به رعایت حق و انصاف در معاملات اقتصادی تشویق کرده و کم‌فروشی را موجب فساد و اختلال در نظام اقتصادی دانسته‌اند. علامه طباطبایی در این باب می‌گوید: آنچه را که یک انسان در زندگی‌اش احتیاج ضروری دارد و آنچه را هم که باید در مقابل به‌عنوان بها بپردازد با پیمانه یا وزن اندازه‌گیری می‌کند و زندگی خود را براساس این اندازه‌گیری و این تدبیر اداره می‌کند. بنابراین اگر در معامله‌ای از راه نقص پیمانه و میزان به او خیانتی شود که خودش ملتفت نگردد تدبیر او در زندگی‌اش تباه و تقدیر و اندازه‌گیری‌اش باطل می‌شود ... درنتیجه دیگر نمی‌تواند به درستی نظر و حُسن تدبیر خود اعتماد کند، و در مسیر زندگی دچار آشفتگی می‌شود و این، خود، فساد است. حال اگر این فساد در اجتماع شیوع یابد، چیزی نمی‌گذرد که وثوق و اعتماد افراد به یکدیگر از دست می‌رود و امنیت عمومی از آن جامعه رخت برمی‌بندد و این، خود، نکبتی است عمومی که صالح و ناصالح و کم‌فروش و غیر کم‌فروش را به یک‌جور دامن‌گیر می‌شود و اجتماعشان براساس نیرنگ و افساد حیات اداره می‌شود نه براساس تعاون برای تحصیل سعادت. پس مراد خداوند از آیه «بَقِیَّتُ اللَّه خَیرٌْ لَّکُمْ إ‌ِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ...» (هود / 86) این است که اگر به خدای تعالی ایمان دارید سودی که بقیه‌ای است الهی، و خدای تعالی شما را از طریق فطرتتان به‌سوی آن هدایت فرموده، بهتر است از مالی که شما آن را از طریق کم‌فروشی و نقص مکیال و میزان به‌دست می‌آورید. (طباطبایی، 1417ق: 10 / 353 ـ 351؛ برای مطالعه بیشتر، بنگرید به: ابن‌عربی، 1368: 1 / 578 ـ 577) سیزده. تأثیر رفتار نادرستی که سهواً و از روی ناآگاهی انجام شود انسان نه‌تنها بازتاب رفتار عمدی و آگاهانه خود را در دنیا می‌بیند، بلکه تأثیر رفتار سهوی و ناآگاهانه‌اش نیز به او می‌رسد. قرآن کریم نیز به این مطلب توجه داشته است: و اوست همان کسی که در دل مکّه ـ پس از پیروزکردن شما بر آنان ـ دست‌های آنها را از شما و دست‌های شما را از ایشان کوتاه گردانید، و خدا به آنچه می‌کنید همواره بیناست. آنها بودند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و نگذاشتند قربانی [شما] که بازداشته شده بود به محلّش برسد، و اگر [در مکه] مردان و زنان با ایمانی نبودند که [ممکن بود] بی‌آنکه آنان را بشناسید، ندانسته پایمالشان کنید و تاوانشان بر شما بماند [فرمان حمله به مکه می‌دادیم] تا خدا هر که را بخواهد در جوار رحمت خویش درآورد. اگر [کافر و مؤمن] از هم متمایز می‌شدند، قطعاً کافران را به عذاب دردناکی معذّب می‌داشتیم. (فتح / 25 ـ 24) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌گوید: اگر مردان و زنان مؤمنِ ناشناسی در بین مردم مکه نبودند، تا جنگ شما باعث هلاکت آن بی‌گناهان شود و به‌خاطر کشتن آن بی‌گناهان دچار گرفتاری می‌شدید، هر آینه ما دست شما را از قتال اهل مکه باز نمی‌داشتیم و اگر بازداشتیم برای همین بود که دست شما به خون آن مؤمنین ناشناس آلوده نشود و به‌خاطر آن، گرفتار ناملایمات نشوید. (طباطبایی، 1417ق: 18 / 292) این آیه شاهدی بر واکنش نظام عالم هستی به رفتار انسان است؛ چراکه حتی اعمال و رفتاری که نادانسته و ناخواسته باعث آسیب رساندن به افراد بی‌گناه شود، در زندگی انسان اثر وضعی داشته، پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. همچنان‌که اگر انسان به‌طور سهوی به طبیعت آسیب برساند، آثار ناخوشایند و گریزناپذیری بر محیط زیست و سلامت انسان دارد. بنابراین ما انسان‌ها حتی نمی‌توانیم از بار مسئولیت اخلاقی ناشی از گناهان جزیی و رفتار نادرستی که از روی غفلت یا ناآگاهی و به‌طور سهوی انجام می‌دهیم شانه خالی کنیم؛ چه رسد به گناهان بزرگ و رفتار ظالمانه‌ای که آگاهانه و به‌طور عمدی انجام شود. چهارده. اسباب خواری و ذلّت در زندگی دنیوی آیاتی از قرآن از جمله آیات 61 ، 65 ، 85 ، 88 ، 90 و 114 سوره بقره، 86 ، 89 و 112 سوره آل‌عمران، آیه سیزده سوره مائده، آیه 152 سوره اعراف، آیه 25 سوره رعد و آیات 25 و 26 سوره زمر بیانگر این است که پیامد برخی اعمال انسان افزون بر عذاب اخروی، خواری و ذلت در زندگی دنیوی و گرفتار شدن به خشم و غضب و لعنت الهی است. آن‌طور که از این آیات برمی‌آید، اسباب و عوامل خواری و ذلّت در زندگی دنیوی و گرفتار شدن به خشم و لعنت الهی، عبارت‌اند از: ناسپاسی نسبت به نعمت‌های الهی، رعایت نکردنِ ادب دعا و درخواستِ ترجیح بلامرجح، کفر و تکذیب آیات الهی، کشتنِ پیامبران الهی، سرکشی و سرپیچی از فرمان الهی، تکه‌تکه کردنِ تعالیم کتاب آسمانی و پذیرفتنِ برخی و نپذیرفتنِ برخی دیگر، بازداری از پرستش و یاد خدا و تلاش در جهتِ تخریب مساجد، شکستنِ عهد و پیمان الهی، شرک و بت‌پرستی و دروغ‌پردازی، فساد در زمین و گسیختنِ آنچه خدا به پیوندِ آن امر کرده است. مولوی نیز در ابیاتی به تأثیرِ بی‌ادبی در محرومیّت از لطف و رحمت الهی پرداخته و ضمن اشاره به برخی آیات قرآن (بقره / 61 ؛ نساء / 79) و روایات، نظام عالم هستی در بازتاب رفتار انسان را یادآور شده است: از خدا جوییم توفیقِ ادب   بی‌ادب محروم گشت از لطفِ رب بی ادب تنها نه خود را داشت بد   بلکه آتش در همه آفاق زد مائده از آسمان در می‌رسید   بی‌صُداع و بی‌فروخت و بی‌خرید در میانِ قومِ موسی چند کس   بی‌ادب گفتند: کو سیر و عدس؟! منقطع شد نان و خوان از آسمان   ماند رنج زرع و بیل و داسمان ابر برناید پیِ منعِ زکات   وَ ز زنا، افتد وبا اندر جهات هرچه بر تو آید از ظُلْمات و غم   آن ز بی‌باکی و گستاخی است هم (مولوی، 1372: دفتر اول، ابیات 89 ـ 78) همچنان‌که در ابیات زیر، با اشاره به آیاتی دیگر (مائده / 60 و 112) از تأثیر شکستنِ توبه و نقضِ عهد و پیمان الهی، در گرفتار شدن به خشم و لعنت خداوند، سخن گفته است: نقض میثاق و شکست توبه‌ها   موجب لعنت شود در انتها نقض توبه و عهد آن اصحاب سَبت   موجب مَسخ آمد و اِهلاک و مَقْت پس خدا آن قوم را بوزینه کرد   چونکه عهدِ حق شکستند از نبرد اندرین امّت نبُد مسخِ بدن   لیک مسخِ دل بود‌ای ذوالفِطَن (همان: دفتر پنجم، ابیات 2594 ـ 2591) نتیجه‌ 1. قرآن کریم عالم هستی را مجموعه‌ای زنده، پویا، آگاه و باشعور می‌داند که تحت حاکمیت و ربوبیت الهی، تدبیر و کنترل می‌شود. 2. آیات قرآن با تأکید بر واکنشِ نظام عالم هستی به رفتار انسان، ما را به اخلاقی زیستن و رعایت موازینِ اخلاقی در زندگی فردی و اجتماعی فرا می‌خواند و بیانگر نسبت دوستانه دین و اخلاق در عرصه تربیت اخلاقی است. 3. اشاره و توجه آیات به آثار یکسان یا مشترک برای دو یا چند رفتارِ متفاوت، تأکیدی تأمل‌برانگیز بر نظام آگاه و باشعورِ عالم هستی است و زوایای دقیقی از این نظام را نمایان می‌سازد و از انسجام حکیمانه عالم هستی حکایت می‌کند. 4. نظام طبیعت با فطرت انسان و شریعت الهی هماهنگ است و اگر انسان در طبیعت و یا با طبیبعت، برخلاف فطرت و شریعت رفتار کند، طبیعت ضد انسان واکنش نشان می‌دهد. 5. آن دسته از شواهدِ نظام عالم هستی در قرآن کریم که مرتبط با رفتار متقابل و کنش و واکنش انسان و طبیعت‌اند، می‌توانند در گسترش رویکرد دینی و معنوی به حفظ محیط زیست و جلوگیری از تخریب طبیعت مؤثر باشند؛ چیزی که در دهه‌های اخیر با عنوان «الهیات محیط زیست» شکل گرفته و به تأسیس نهادها و سازمان‌های دینی فعال در عرصه زیست‌محیطی انجامیده است. 6 . برخی آیاتی که در این نوشتار به آنها استناد شده است، بیانگر توجه دین مبینِ اسلام به رعایت حقوق دیگران و در واقع تأکیدی بر اهمیت حقوق بشر از دیدگاه اسلام است. منابع و مآخذ 1. ابن‌عربی، محی‌الدین، 1368، تفسیرالقرآن الکریم، تحقیق و مقدمه مصطفی غالب، تهران، ناصرخسرو. 2. اسلامی، محمدتقی و دیگران، 1386، اخلاق کاربردی: چالش‌ها و کاوش‌های نوین در اخلاق عملی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. 3. ایتن، گای، 1384، شکوای زمین، ترجمه مهدی زمانی، در جام نو و می‌کهن: مقالاتی از اصحاب حکمت خالده، به اهتمام مصطفی دهقان، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی. 4. بینای مطلق، محمود، 1385، نظم و راز، تهران، هرمس. 5. پورسینا، زهرا، 1385، تأثیر گناه بر معرفت با تکیه بر آرای آگوستین قدیس، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. 6. جوادی آملی، عبدالله، 1386 الف، اسلام و محیط زیست، قم، اسراء. 7. ـــــــــــــــ ، 1386 ب، تسنیم، تفسیر قرآن کریم، جلدهای 1، 6، 8 ، 17، 18 و 20، قم، اسراء. 8. حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد، 1369، دیوان حافظ، تهران، اقبال. 9. زمانی، کریم، 1379، شرح مثنوی، تهران، اطلاعات. 10. ژیلسون، اتین، 1370، روح فلسفه قرون وسطی، ترجمه ع. داوودی، تهران، علمی و فرهنگی. 11. سعدی شیرازی، 1373، گلستان، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، صفی علیشاه. 12. صدرالدین شیرازی، محمد، 1389 الف، تفسیر القرآن الکریم، ج 6، تصحیح، تحقیق و مقدمه محسن پیشوایی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا. 13. ـــــــــــــــ ، 1389 ب، تفسیر القرآن الکریم، ج 8 ، تصحیح، تحقیق و مقدمه محمد‌هادی معرفت و سید صدرالدین طاهری، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا. 14. ـــــــــــــــ ، محمد، 1428 ق، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، قم، طلیعه النور. 15. طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. 16. فنایی، ابوالقاسم، 1384، دین در ترازوی اخلاق، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط. 17. مجلسی، محمدباقر، 1404 ق، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء. 18. ملکیان، مصطفی، 1381، سیری در سپهر جان: مقالات و مقولاتی در معنویت، تهران، نگاه معاصر. 19. مولوی، جلال‌الدین محمد بلخی، 1372، مثنوی، با تصحیح رینولد نیکلسون، تهران، بهزاد. 20. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، 1371، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر. 21. نصر، سید حسین، 1384، انسان و طبیعت، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 22. ـــــــــــــــ ، 1385، دین و نظم طبیعت، ترجمه انشاءالها رحمتی، تهران، نی. 23. نوری، حسین، 1408 ق، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث. منبع: فصلنامه اخلاق - شماره 13 پایان متن/

93/02/01 - 00:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن