واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
داد و ستدهای نوروز و سنت دینی/ روزی که معبود از عاشقش پیمان گرفت فرهنگ > دین و اندیشه - دکتر مهراب صادق نیا / جامعهشناس دین و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم
اعیاد و آیینهای درپیوند با آنها برای همه فرهنگها یک امتیاز و ضرورت فرهنگی هستند. کارکرد اصلی اعیاد را باید در افزایش همبستگی اجتماعی و بازآفرینی هنجارها و ارزشهای فرهنگی دانست. مردم در این روزها با گردهم آمدن، دید و بازدید و همیابی، در حقیقت بر باورها و ارزشهای اجتماعی و نیز پیوندهای مشترک خود تأکید میکنند و ضمن یادآوری آنها به یکدیگر بر التزام اخلاقی و تعهد خود به فرهنگ خویش پای میفشارند و بدینسان بر انسجام و همبستگی گروه و جامعه خویش میافزایند. در فرهنگ اسلامی- ایرانی اعیاد و مناسک فراوانی وجود دارد که این نقش را ایفا میکند. یکی از مهمترین این جشنها، نوروز است که امروزه با پیشینهای سه هزار ساله کهنسالترین عید ملی در دنیاست که هنوز باقیمانده و از عوامل پایداری فرهنگ ایرانیان است. چون آیینهای آن در تمام این سالها دگرگونی چندانی نیافته است. حتی با آمدن اسلام به این سرزمین و پذیرش سنتهای دینی اسلامی، هنوز هم نوروز برای ایرانیان مسلمان با همان آیینهای چند هزار ساله پابرجاست. چالش زندگی در دو تقویم دینی و ملی
قرنهاست ایرانیانِ خوشپسند و پاک نهاد پذیرای اسلام شدهاند. در تمام این قرنها آشتی و همدلی غریبی میان فرهنگ ملی و دین در این سرزمین وجود داشته است. با پذیرش اسلام ایرانیان عملاً با دو گاهشمار دینی و ملی زندگی کردهاند. این دو گاهشمار به دلیل متغیر بودن یکی (گاهشمار قمری) و ثبات دیگری گاه به ظاهر تزاحم آیین داشتهاند؛ به گونهای برابر یک تقویم باید رفتاری داشت که براساس دیگری آن رفتار در آن روز ناپسند است. برای مثال در این قرون متمادی بارها نوروز با عاشورا همسایه شده است. دو مناسبت که یکی شادی میجسته و دیگری غم و سوگ. این حالت میتواند یک چالش فرهنگی باشد و در نهایت سبب شود که یک تقویم آسیب ببیند. با این حال، ایرانیان با سلیقه و تدبیر ذاتی و هنرمندانه خود میان این دو تقویم آشتی برقرار کرده و از این چالش گذشتهاند. آنان توانستهاند این دو گاهشمار را به هم به گونهای نزدیک کنند که هیچکدام آسیب نبیند و به گونهای سنتدار باشند که هم محرم با سنتهای دینی و ملیاش باقی بماند و هم نوروز. مردم ایران بیآنکه از یک نهاد رسمی و برابر یک منشور مصوب رفتار کنند و حتی بیآنکه مورد حمایت متولیان فرهنگ اجتماعی باشند (در دوران پیش از انقلاب) همواره به گونهای رفتار کردهاند که در هیچ شرایطی بر دینداریشان خدشهای وارد نشود. داد و ستدهای نوروز و سنت دینی
از زاویهای دیگر، داد و ستدهای فراوانی میان نوروز و فرهنگ دینی اسلامی وجود دارد. از یک سو، سنت اسلامی با تأییدهای خاص و عام سنتهای نوروزی به آداب و رسوم ملی مشروعیت دینی داده است و از سوی دیگر نوروز محل احیا و پاسداشت آداب و اخلاق دینی شده است. برای نمونه روایتی معروف به روایت معلی بن خنیس از حضرت امام صادق(ع) است که گفته است: نوروزی به خدمت حضرتش رسیدم، فرمود: «میدانی امروز چه روزی است؟ » عرض کردم: «روزی است که ایرانیان آن را بزرگ میدارند و در آن برای یکدیگر هدیه میبرند.» و بعد ادامه میدهد که امام(ع) فرمودند:
«به خدای مکه سوگند که مبارکی این روز دلایلی به قدمت جهان دارد که به تو میگویم تا بدانی...» آنگاه امام(ع) دلایلی مبنی بر میمنت نوروز بیان کردند و از آن جمله فرمودند: «نوروز روزی است که خورشید برای نخستین بار طلوع کرد و بادها به حرکت درآمدند. روزی است که خداوند از انسان پیمان گرفت که بندگی و عبودیت او را گردن گذارد و به پیامبرانش ایمان آرد. نوروز، روزی است که سفینه نوح(ع) پس از نشستن توفان، بر کوه جودی (آرارات) قرار گرفت. روزی است که ابراهیم خلیل(ع) بتهای بتکده را درهم شکست. نوروز روزی است که فرشته وحی بر پیامبر(ص) فرود آمد. روزی است که علی(ع) پا بر شانه پیامبر(ص) نهاد و بتهای کعبه را فرود آورد. نوروز روزی است که پیامبر (ص) یارانش را به بیعت با علی(ع) فرمان داد و خلاصه نوروز روزی است که «قائم» ما در آن روز ظهور خواهد کرد. هیچ نوروزی نیست مگر آنکه ما در آن روز انتظار «فرج» داریم زیرا این روز، از روزهای ما و شیعیان ماست که ایرانیان آن را حفظ کردند و شما اعراب آن را ضایع ساختهاید.» البته به نظر می رسد در روایت فوق، در تطبیق بعضی از موارد یادشده جای تأمل بسیار دارد. روشن است که این روایت که مورد قبول علمای صاحب نام شیعه است و روایتهایی نظیر آن، به نوروز و جشنهایش مشروعیت دینی میدهند و مردم را برای شرکت در این جشنها به معنای شرکت در یک کنش دینی ترغیب میکنند.
در کنار این تأییدها که نوروز را به شکل خاص در سنت دینی اسلامی مهم و مشروع میکنند، این روز با ادبیات عامتری هم به وسیله آیات و روایات حمایت میشود. برای نمونه نوروز و تحویل سال، روز تجلی قدرت خدا شمرده شده و به همین دلیل اهمیت مییابد. روزی که خداوند زمین مرده را جان میدهد و زمین خشک و یخ بسته به امر خدا و تدبیر او جانی تازه میگیرد. به گونهای که پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اِذا رَأَیتُم الربیعَ فَأَکْثِروا ذِکرَ النشورِ؛ هر وقت بهار را دیدید، بسیار از قیامت یاد کنید». این گونه معنایابی از نوروز به معنای تأیید عام آن توسط روایت و سنت دینی است. در آیات قرآنکریم، خداوند به این زمانها سوگند خورده است، «والعصر»، «واللیل»، «و الضحی» و... قسم به زمانها به دلیل آن است که تجلیگاه قدرت خدا هستند. روی همین اصل هم نوروز دارای اهمیتی فراوان است. از سوی دیگر نوروز هم با سنتهای متراکمش به بازآفرینی و نیز احیای سنت دینی کمک کرده است. به این بیان که نوروز با سنتهای فرهنگیاش سبب میشود تا نرخ دینداری مردم به فزونی گراید و به اصطلاح دینی رفتار کنند. مردم ایران سفرههای هفت سین خود را به قرآنکریم مزین و مبارک میکنند، بزرگترها عیدی خود را به نیت تبرک از لابهلای صفحههای قرآن درآورده و اهدا میکنند، هنگام تحویل سال تلاش میکنند آراسته باشند و با وضو و طهارت کامل، قرآن بخوانند یا در شریفترین مکانهای مذهبی و زیارتی قرار گیرند، با آغاز سال تحویل دعای «یا مقلب القلوب و الابصار» بخوانند و با خدای خود نجوا کنند، به دیده بوسی و دست بوسی بزرگترها بروند و... اینها همه، بخشی از آن چیزی است که نوروز ایرانی در پاسداشت و تکریم سنتهای دینی دارد. نوروز موعد آشتی و برادری، زدودن کینهها، نظافت دل و منزل، صله ارحام، سفر و تفریح، نشاط و شادی و مجموعهای از فضایل مورد تأکید اسلام است. با آمدن نوروز اخلاق اسلامی متراکم میشود، رغبت به اخلاق و آموزههای دینی بالا میرود و این به معنای کمک به پایایی اخلاق و آداب دینی در جامعه ایرانی است. علاقه شورمندانه به دین و فرهنگ
زندگی در دو تقویم دینی و ملی که پیشتر از آن به عنوان یک چالش فرهنگی اشاره کردم، ممکن است گروهی را وادارد که در نفی یکی به سود دیگری بکوشند. به این معنا که فرهنگ اصیل و ناب ایرانی را به ناهماهنگی با آداب اسلامی و تقویم دینی محکوم کنند یا برعکس، فرهنگ غنی و متعالی دینی را به خیال ناهماهنگی و تزاحم با فرهنگ ملی نادیده انگاشته و نفی کنند. از نگاه نگارنده این یک بدسلیقگی است، افزون بر آن که امکانپذیر نیست. در این میان صدا و سیمای ملی نقشی پررنگتر دارد. باید قبول کرد در روزگاری که هیچکس دلنگران این تعارض نبود (پیش از انقلاب) و شاید برعکس تلاش میکردند تا فرهنگ ملی را بر فرهنگ دینی غالب کنند، باز هم مردم با پاسداری و آشتی هنرمندانه این دو، هر دو را پاس داشته و زنده نگه داشتهاند. امروز هم بدسلیقگی است که از سر دلسوزی برای یکی به نفی دیگری بپردازیم. امسال که شهادت حضرت زهرا(س) در روزهای آغازین سال جدید قرار دارد، ممکن است این دغدغه بیشتر شود و این تعارض نمایانتر گردد، اما باز هم معتقدم باید به شعور و هنر ایرانی اعتماد کرد و یقین داشت که این مردم با علاقه شورمندانه به دین و فرهنگ به گونهای رفتار خواهند کرد که در نهایت، هم تعلقشان را به دین نشان دهند و هم به فرهنگ ملی. * این یادداشت در روزنامه ایران منتشر شده است.
یکشنبه 25 اسفند 1392 - 13:11:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]