محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842849508
تأملی در مقایسه تطبیقی تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن و المیزان
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تأملی در مقایسه تطبیقی تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن و المیزان
عبدالکریم خطیب در تفسیر برخی از آیات سعی نموده تا از سیاق و ساختار آن فهم درستی ارائه نماید، اما وی به درستی نتوانسته حقیقت معانی آیات را به نیکویی بیان کند و به ناچار فهم و درک خود را در تفسیر آیات داخل نموده است.
بخش اول چکیده یکی از روشهای تفسیر قرآن در عصر حاضر «روش تفسیر قرآن به قرآن» است. این منهج ریشه در روش تفسیری معصومین (ع) دارد. پژوهش حاضر، مقایسهای گذرا میان دو تفسیر «التفسیر القرآنی للقرآن» از عبدالکریم خطیب و «المیزان» سید محمدحسین طباطبایی میباشد. از آنجا که این دو مفسر، تفسیر خود را بر اساس روش قرآن به قرآن نگاشتهاند، مقاله در صدد آن است تا بخشی از دیدگاههای تفسیری خطیب، در مواجهه با اندیشههای تفسیری طباطبایی را به شیوه تطبیقی مورد نقد و بررسی قرار دهد. هر چند تفاسیر مذکور، از روش تفسیر قرآن به قرآن بهره جستهاند، اما التفسیر القرآنی للقرآن بر خلاف المیزان، رویکرد تفسیری خود را بیشتر بر پایة تأمل و تدبّر در خودِ آیات قرآن و اهتمام به عقل و خرد آزادِ مفسر، بدون امعان نظر به روایات و دیدگاههای تفسیری دیگر مفسران، استوار نموده است. واژگان کلیدی التفسیر القرآنی للقرآن، المیزان، خطیب، طباطبایی، روش تفسیری. طرح مسئله یکی از متقنترین و استوارترینِ منابع در تفسیر و تبیین آیات الهی، خود قرآن کریم است. (معرفت، 1380: 1 / 18؛ ابنتیمیه، بیتا: 39) ازاینرو برخی بهترین روش و صحیحترین راه در تبیین آیات قرآن را روش تفسیر قرآن به قرآن میدانند (ابنکثیر، 1419: 1 / 8) و بسیاری از قرآنپژوهان شیعی نیز از این شیوه بهعنوان روش پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) یاد میکنند و تنها روش قابل اعتماد برای راهیابی به معارف الهی میدانند. (طباطبایی، 1374: 1 / 20) در تفسیر قرآن به قرآن، مفسر با رجوع به کتاب خدا، ملاک و محور بیانات خود را قرآن قرار داده و از روشنگریها و اشارات کلام وحی در فهم آیات بهره میگیرد؛ پیامبر اکرم(ص) در تأیید این شیوه تفسیری میفرماید: إنّ القرآن لیصدق بعضه بعضاً فلا تکذبوا بعضه ببعض. (متقی، 1409: 1 / 619) از جمله تفاسیری که در سالهای اخیر بر پایه این روش به تحریر درآمده است، تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن نوشته عبدالکریم خطیب است؛ با دقت در این تفسیر بهدست میآید که وی در تفسیر آیات، با اصل قرار دادن قرآن کریم، از این کتاب آسمانی بهره فراوان برده و تا آنجا که در برابر روایات و اقوال مفسران پیشین، مقاومت نموده و تفسیر خویش را با کمترین نقل قول بیرونی و استقلالبخشی به قرآن، تدوین کرده است. از آنجاییکه هدف پژوهش حاضر نقد و بررسی تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن میباشد، بیشک یکی از منابعی که به کمک آن میتوان دیدگاههای عبدالکریم خطیب را مورد بررسی قرار داد، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن است؛ زیرا علامه طباطبایی در این تفسیر، آرائ بسیاری از مفسران برجسته را در ترازوی نقد و تحلیل قرار داده و با دیدگاه مذهب تشیع مقایسه نموده است. با توجه به اینکه این دو مفسر در یک عصر و دوره زمانی میزیستهاند و کتابهای تفسیریشان نزدیک به هم منتشر شده است ـ تفسیر المیزان در سال 1382 در 20 جلد و التفسیر القرآنی للقرآن در سال 1388 در 16 جلد ـ در تفسیر المیزان سخنی از آرای و نظرات عبدالکریم خطیب بهمیان نیامده است؛ همانطورکه در تفسیر القرآنی للقرآن به تفسیر المیزان اشارهای نشده است. این نوشتار در پی آن است تا با ارائه معیارها و شاخصههایی، برخی از دیدگاههای عبدالکریم خطیب را در مواجهه با اندیشههای علامه طباطبایی در بوته نقد قرار دهد و این دو تفسیر را بهصورت تطبیقی مقایسه نماید. شیوه تفسیرنگاری عبدالکریم خطیب در جریان تفسیرنگاری و بازشناسی تحولات مربوط به آن، قرن چهاردهم از ویژگی و جایگاه ارزشمندی برخوردار است؛ زیرا با گسترش نهضت تفسیرنگاری و تحول شگرف آن در ابعاد مختلف، زمینه رشد و پویایی بیش از پیش روش تفسیر قرآن به قرآن، به گونهای گسترده فراهم گردید. عبدالکریم خطیب یکی از مفسرانی است که با نگارش التفسیر القرآنی للقرآن به روش قرآن به قرآن روی آورد. عنوان اثر وی به خوبی بازگوکننده روش تفسیری آن است و با نگاه اولیه در این تفسیر میتوان اینگونه حدس زد که مفسر خود را ملزم به پایبندی و بهرهگیری از چنین طریقهای نموده است؛ اما وی با ابتناء به آراء و عقاید خویش هدف اصلی خود را که تفسیر قرآن به قرآن بوده به فراموشی سپرده و نظرات شخصی خود را به آیات وحی الصاق نموده است. (ظلام، 1397: 1164) عبدالکریم خطیب در بسیاری از موارد بر آن است تا از آیات و سیاق آن فهم درستی ارائه نماید اما رَه به بیراهه برده و نتوانسته است روح و حقیقت معانی آیات را به نیکویی بیان کند و به ناچار فهم و درک خود را در تبیین برخی از آیات وحی داخل نموده است. وی در مقدمه تفسیر با انتقاد از فهم نادرست از قرآن در جوامع اسلامی، اینگونه بیان میکند که تنها راه فهم صحیح آیات الهی، تأمل و تدبر عمیق در قرآن، درک اسلوب بیان قرآن و آگاهی از رازها و اسرار آن است. و تأکید دارد، برای رهایی از روایات جعلی در تفسیر، تمام تلاش وی بر آن است تا غیر قرآن در تفسیر آیات بهکار گرفته نشود و نورانیت آیات تحت تأثیر امور دیگر قرار نگیرد. (خطیب، بیتا: 1 / 11) وی، با بیتوجهی به احادیث بزرگان دین، خرد و اندیشه آزاد مفسر را بیش از روایات تفسیری و دستاوردهای مفسران پیشین مورد عنایت قرار داده و به آن اعتماد نموده است؛ ازاینرو بیان میدارد که به جای رجوع به کتابها و آثار گذشتگان، آیات قرآن کریم را میخواند و همان چیزی را که خداوند به دل او افاضه نموده است، بیان میکند. (خرمشاهی، 1377: 1 / 738) از ویژگیهای تفسیر خطیب این است که وی همه آیات قرآن را به شیوه ترتیبی و به صورت کامل تفسیر نموده است؛ در این تفسیر آیات قرآن کریم اصل بوده، و روایات و اقوال مفسران پیشین در آن جایی ندارد و نویسنده با اهتمام به این مقوله، تفسیر خود را از این حیث نسبت به دیگران متمایز نموده است. اما وی در برخی از موارد، اقوال و روایاتی را نیز در تأیید تفسیر خود، مورد اشاره قرار داده است: (خطیب، بیتا: 3 / 1033؛ 5 / 851 ؛ 7 / 513؛ 7 / 172؛ 8 / 751؛ 9 / 1231؛ 11 / 569؛ 13 / 275؛ 13 / 440؛ 14 / 809 ؛ 14 / 907؛ 15 / 1216؛ 15 / 1250؛ 15 / 1289؛ 16 / 1623) شیوههای نقد دیدگاههای خطیب در مقایسه با المیزان پر واضح است که علامه طباطبایی در نگارش تفسیر المیزان، پایه و اساس تفسیر خود را آیاتِ الهام بخش الهی قرار داده و با اسلوبی زیبا و در خور تحسین به اینکار مهم پرداخته است؛ ایشان علاوه بر قرآن، از مصادر و منابع مختلف روایی، تفسیری، تاریخی و ... نیز بهره فراوان برده و اندیشههای مخالفان و موافقان زیادی را مورد استفاده، نقد و بررسی قرار داده است. با دقت در کتاب التفسیر القرآنی للقرآن درمییابیم که پارهای از دیدگاههای مؤلف در تقابل آشکار با تفسیر المیزان است. از بررسی و تطبیق التفسیر القرآنی للقرآن و المیزان، روشها و شیوههای ذیل را میتوان دستهبندی نمود: یک. استفاده از قاعده سیاق سیاق در لغت بهمعنای راندن، اسلوب، طریقه، روش، سبک و فن تحریر محاسبات به روش قدیم است و «سیاق کلام» را به اسلوب سخن و طرز جملهبندی معنا کردهاند. (دهخدا، 1376: 8 / 12227؛ معین، 1375: 2، ذیل واژه سیاق) توجه به سیاق آیات، یک اصل مهم در تفسیر قرآن بهشمار میآید؛ علامه در نقد آراء دیگران، از قاعده سیاق بهره فراوان برده و بدین وسیله آراء آنها را به نقد کشیده است؛ عباراتی همچون «این آیه بهطوری که از سیاق آن برمیآید مذمت و سرزنش منافقین است»، (طباطبایی، 1374: 9 / 381) «از ظاهر سیاق آیه برمیآید که صدر آیه بیان ذیل آیه قبل است»، (همان: 11 / 483) «سیاق آیات، سیاق عتاب است و با این روایت سازگار نیست»، (همان: 14 / 412) «معنای اول با سیاق موافقتر است» (همان: 18 / 568) و ... در تفسیر ایشان، گواه روشنی بر این مسئله مهم و اساسی است. در ادامه به نمونههایی از آن اشاره میشود: 1. مراد از میثاق در آیه هشتم سوره مبارکه حدید وَ ما لَکُمْ لا تُؤمِنُونَ باللهِ وَ الرَّسُولُ یَدعُوکُمْ لِتُؤمِنُوا بربّکُم وَ قَدْ أخَذَ مِیثاقَکُمْ إنْ کُنتُمْ مُؤمِنینَ. (حدید / 8) نویسنده التفسیر القرآنی للقرآن در تفسیر آیه فوق، با اشاره به آیه شریفه «وَ إذ أخَذَ رَبّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِن ظُهورِهِمْ ذُرّیتَهُمْ وَ أشْهَدَهُمْ عَلی أنفُسِهمْ ألَسْتُ بربّکُمْ قالُوا بَلی»، (اعراف / 172) مقصود از «میثاق» را همان فطرتی میداند که خداوند در انسان به امانت گذاشته و آدمی براساس آن آفریده شده است و هر کس که این دعوت را انکار کند و یا آن را ترک نماید از فطرت خود خارج شده است. و «وَما لَکُمْ لا تُؤمِنُونَ باللهِ وَالرَّسُولُ یَدعُوکُمْ لِتُؤمِنُوا بربّکُم وَقَدْ أخَذَ مِیثاقَکُمْ إنْ کُنتُمْ مُؤمِنینَ» (حدید / 8) دو جمله بیان کننده حال مخاطبان است که به ایمان دعوت شدهاند اما دعوت را اجابت نکردند. (خطیب، بیتا: 14 / 753) علامه طباطبایی در تبیین آیه هشتم سوره حدید، مراد از میثاق را پیمانی میداند که خداوند متعال خود از بندگانش گرفته و یا مسئولیت آن را بدون واسطه به پیامبر اکرم(ص) سپرده است؛ وی با استناد به قاعده سیاق و در نقد چنین تفسیری مینویسد: بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از میثاق آن عهدی است که در روز الست در عالم ذر از هر انسانی گرفتهاند، و بنابراین احتمال ضمیر در«أخَذَ» تنها میتواند به خدای سبحان برگردد، ولی این احتمال از سیاق آیه، که سیاق احتجاج علیه مؤمنین است، به دور میباشد؛ برای اینکه مؤمنین به یاد چنین میثاقی نبودهاند. افزون بر این، میثاق در عالم ذر به مؤمنین اختصاص ندارد، بلکه کفار و منافقین نیز چنین میثاقی سپردهاند. (طباطبایی، 1374: 19 / 267) 2. مقصود از «معاد» در آیه 85 سوره قصص إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بالْهُدی وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبینٍ. (قصص / 85) عبدالکریم خطیب در تفسیر آیه فوق، مراد از کلمه «معاد» را وعده نیکویی میداند که خداوند به رسولش بشارت داده و آن چیزی جز لقاء و دیدار پروردگار متعال در روز قیامت نمیباشد: و المعاد الذی یرد إلیه الرسول، هو لقاء ربه، و تلقی ما وعده اللّه به من رضا و رضوان ... . (خطیب، بیتا: 10 / 393) اما مؤلف المیزان، معاد در این آیه را به «شهر مکه» تفسیر میکند؛ وی در تفسیر این آیه، ابتدا به بیان اقوال مختلف در اینباره میپردازد و در ادامه با استناد به قاعده سیاق، آنها را به کلی رد مینماید؛ علامه در تبیین این آیه مینویسد: با دقت در سیاق آیات سوره قصص میتوان گفت: آیه شریفه تصریحی است به محتوای داستانی که در ابتدای سوره به آن اشاره شده است و آیات بعدی نیز مؤید آن میباشد؛ چون این داستان به دلالت التزامی، دلالت میکند بر اینکه میخواهد به مؤمنین وعدهای جمیل دهد که بهزودی از فتنهها و شدائد نجاتشان میدهد و دینشان را بر همه ادیان برتری میبخشد و آنان را در زمین مکنت میدهد. این سیاق هر شنوندهای را امیدوار میسازد، که منظور پروردگار از «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ» و آنچه را که بهزودی به اشاره و دلالت التزامی فهمانده، همان وعده جمیلی است که مؤمنین منتظرش بودهاند؛ پس معنای آیه این میشود: آن کسی که قرآن را بر تو واجب نمود بهزودی تو را به آن محلی برمیگرداند که این برگشتن تو عود باشد و آنجا معادت شود ... معلوم است که رسول خدا(ص) قبلاً در مکه بوده است، مکهای که انواع شدائد و فتنهها را در آن دید، آنگاه مهاجرت کرد و دوباره بدانجا بازگشت. (طباطبایی، 1374: 16 / 129) دو. استناد به آیات قرآن همانگونه که گفته شد تفسیر المیزان بر پایه روش تفسیر قرآن به قرآن نگاشته شده است، ازاینرو علامه در نقد آراء مفسران دیگر نیز از آیاتی که دارای ساختار تفسیری مشابه هم میباشند، بهره گرفته و سعی نموده است صحت و سقم دیدگاه آن مفسر را در مطابقت با آیات الهی مورد نقد و سنجش قرار دهد. در زیر به دو نمونه از آن اشاره میشود: 1. نسبت آزر با حضرت ابراهیم(ع) یکی از مباحث کلامی، که همواره در میان امامیه و سایر فِرَق اسلامی مورد بحث واقع شده این است که انبیا از اصلاب موحّدان به دنیا آمدهاند نه از نسل انسانهای غیرموحّد؛ اما برخی مخالف چنین دیدگاهی هستند؛ از جمله دلایلی که مخالفان این نظریه بدان استناد نمودهاند این آیه شریفه است: و إذ قالَ إبراهیمُ لأبیه آزرَ أ تَتّخِذُ أصناماً آلهةً إنّی أراکَ وَ قَومَکَ فِی ضَلالٍ مُبین. (انعام / 74) از دیدگاه خطیب، مفسران در تفسیر واژه «أب» در این آیه، راه به بیراهه برده و با اقوال پراکنده و مختلف خود دچار سردرگمی شدهاند؛ زیرا آنها براساس کتاب تورات، چنین استدلال نمودهاند که نام پدر حضرت ابراهیم(ع) تارُخ میباشد نه آزر و بدینوسیله با دادن چنین نسبتی به پیامبر خدا، دست به تأویل آیه فوق زدهاند. از نظر وی، اساس اظهار نظر در اینباره خود آیات قرآن میباشد که در آن به صراحت نام پدر ابراهیم(ع) را آزر بیان کرده است؛ خطیب در تفسیر این آیه میگوید: با وجود آنکه قرآن کریم در آیات مختلف نام پدر ابراهیم را آزر دانسته است، چگونه برخی از افراد به خود این اجازه را میدهند که با استناد به تورات، چنین استدلال و تأویلاتی از قرآن داشته باشند؟ بیتردید او پدر ابراهیم بوده و نامش آزر میباشد، این بیان قرآن است و بر ماست که آن را بدون هیچ حدس و گمانی بپذیریم. (خطیب، بیتا: 4 / 222 ـ 220) علامه طباطبایی در نقد گفتار فوق، با استناد به آیه شریفه «رَبّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الْحِسابُ» (ابراهیم / 41) مینویسد: یکی از لطایفی که در این آیه است و شاهدی بر مدعای ماست، این است که حضرت ابراهیم(ع) در این آیه از پدر و مادر خود به کلمه «والدی»، که جز بر پدر و مادر صلبی اطلاق نمیشود، تعبیر کرده و در آیه مورد بحث و سایر آیات، کلمه «أب» را به کار برده است، که به غیر پدر هم اطلاق میشود؛ این کلمه همانطوری که گفته شد به غیر پدر از قبیل جد، عمو و ... نیز اطلاق میشود. مثلاً در خود آیات قرآن از ابراهیم که جد یعقوب است و از اسماعیل که عموی اوست، به پدر تعبیر کرده و میفرماید: «أمْ کُنتُمْ شُهَداءَ إذْ حَضَرَ یَعقُوبَ الْمَوْتُ إذْ قالَ لِبَنیهِ ما تَعبُدُونَ مِن بَعْدی قالُوا نَعبُدُ إلهَکَ وَ إلهَ آبائِکَ إبراهِیمَ وَ إسماعِیلَ وَ إسحاقَ إلهاً واحِداً وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمُونَ». (بقره / 133) و آنجا که از قول یوسف میفرماید: «وَ اتّبَعتُ مِلّةَ آبائِی إبراهِیمَ وَ إسحاقَ وَ یَعقُوبَ»، (یوسف / 38) با اینکه اسحاق جد یوسف، و ابراهیم جد پدر او میباشد. بنابر این آزر پدر حقیقی ابراهیم نبوده و ناچاراً در او عنوانی بوده که به خاطر آن عنوان او را پدر خطاب کرده است». (طباطبایی، 1374: 7 / 234) 2. مرجع خطاب در آیات ابتدایی سوره عبس عَبَسَ وَ تَوَلَّی * أَنْ جاءَهُ الأَعْمی * وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّ کَّی * أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری * امّا مَنِ اسْتَغْنی * فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّی. (عبس / 6 ـ 1) عبدالکریم خطیب، مخاطب آیات اولیه سوره عبس را شخص پیامبر اکرم(ص) میداند؛ از نگاه وی، ضمیر در دو آیه اول این سوره به صورت غائب ذکر شده است تا به قداست و بزرگی پیامبر(ص) اشاره کند و تلویحاً بفهماند که انجام دهنده این عمل، ایشان نبوده است. او معتقد است در آیات بعدی نیز، خداوند پیامبر(ص) را با ضمیر حاضر مخاطب نموده است تا باز هم قداست ایشان را با ابراز خشنودی بعد از عتاب و سرزنش بیان نماید؛ زیرا همیشه اقبال بعد از اعراض، تکریم و احترام شخص مقابل میباشد. (خطیب، بیتا: 16 / 1449) صاحب المیزان این تفسیر را نمیپسندد و با استناد به آیاتی از قرآن کریم آن را مورد نقد قرار میدهد؛ از دیدگاه علامه نمیتوان تصور کرد که خداوند در آیاتی نظیر «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»، (قلم / 4) «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ و َلا تَحْزَنْ عَلَیْهمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنینَ» (حجر / 88) و «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأقْرَبینَ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» (شعرا / 215 ـ 214) که در اوائل بعثت و قبل از سوره عبس نازل شده است، پیامبر(ص) را بهطور مطلق، به خُلقی نیکو و عظیم میستاید، اما بعداً بهخاطر رفتاری نامناسب، ایشان را مذمت میکند!؟ چگونه است که از پیامبر میخواهد تا بال و پر محبت خود را دائماً بر سر اهل ایمان بگستراند و با بیاعتنایی به زرق و برق دنیا در مقابل مؤمنین تواضع نماید، ولی پیامبر با بیتوجهی به فرمان الهی، به جای اعراض از مشرکین، از مؤمنین اعراض مینماید و به جای تواضع در برابر مؤمنین در برابر مشرکین تواضع میکند!؟ بنابراین زشتی این عمل به گونهای است که هر عاقلی از آن روی گردان است، چه رسد به رسول اکرم(ص) که آخرین فرستادة برگزیده الهی است و چنین قبیح عقلی برای ایشان، احتیاجی به نهی لفظی از سوی خداوند متعال ندارد. (طباطبایی، 1374: 20 / 332 ـ 331) سه. مددجویی از اسباب نزول آیات بدون تردید بسیاری از آیات و سوَر قرآنی از جهت نزول با حوادث و اتفاقاتی که در خلال مدت دعوت رخ داده است، ارتباط دارد؛ از نگاه علامه اسباب نزولِ آیات، شرایطی است که موجب نزول آیه یا سورهای میشود و اطلاع از آن زمینه را برای آگاهی مفسر از مورد نزول و مضمونی که آیه نسبت به نزول خود بهدست میدهد، فراهم میآورد. (طباطبایی، 1372: 117) در ادامه به مواردی از روایات اسباب نزول جهت نقد آراء خطیب اشاره میگردد: 1. شأن نزول آیه 56 سوره قصص إنّکَ لا تَهدِی مَن أحبَبْتَ وَ لکِنّ اللهَ یَهدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أعلَمُ بالمُهتَدِین. (قصص / 56) گروهی از مفسران اهلسنت بر این باورند که این آیه شریفه در شأن «ابوطالب» عموی پیامبر اکرم(ص) نازل شده است؛ آنها میگویند: ابوطالب از ایمان آوردن به خداوند امتناع ورزید و گفت: «میترسم اگر ایمان بیاورم قومِ من مرا دشنام دهند و سرزنش کنند، و اگر ترس این را نداشتم به تو ایمان میآوردم. (زمخشری، 1407: 3 / 422؛ قرطبی، 1364: 14 / 299؛ طبری، 1412: 20 / 58؛ سیوطی، 1404: 5 / 133) هرچند مؤلف التفسیر القرآنی للقرآن در ذیل این آیه شریفه سخنی از شأن نزول آن به میان نیاورده است، اما از تفسیر وی اینگونه بر میآید که باور و اعتقاد مفسران پیشین آنچنان در او رسوخ نموده است که وی با الهام از این تفاسیر، گفتاری شبیه سخن آنان ارائه نموده است. از نگاه عبدالکریم خطیب، آیه فوق به بسیاری از مشرکین قوم پیامبر(ص) اشاره دارد که علیرغم قرابت فامیلی با ایشان هرگز از نعمت حضور پیامبر در میان خود بهرهای نبرده و همواره از خوان گستردة رحمت و هدایت الهی بینصیب ماندهاند؛ هرچند پیامبر علاقه وافری داشته است که آنان را هدایت نماید. وی در ادامه با شگفتی تمام، از مقدمه فوق اینگونه نتیجه میگیرد که: «ما بر سر این سفرة بیانتهای هدایت الهی، مردانی همچون: بلال حبشی، سلمان فارسی و صهیب رومی را میبینیم اما در این میان از ابوطالب عموی پیامبر، خبری نیست و او را نمیبینیم». (خطیب، بیتا: 10 / 366) علامه طباطبایی در نقد این گفتار میگوید: «روایات بسیار زیادی از اهلبیت(ع) نقل شده است که در آنها به ایمان ابوطالب اشاره شده است؛ همچنین اشعاری از وی باقی مانده است که نشانگر اقرار أبوطالب به صدق گفتار پیامبر و حقانیت دعوت وی میباشد». سپس علامه به ذکر جایگاه ممتاز ابوطالب در کنار پیامبر اکرم(ص) میپردازد و مینویسد: ابوطالب کسی است که پیامبر در دوران کودکی، در دامان وی پرورش یافته و تا سال دهم بعثت از ایشان حمایت نموده است. مجاهدت و حمایتی که ارزش آن در حفظ جان شریف پیامبر، معادل است با ارزش مجاهدتهای مهاجرین و انصار در ده سال بعد از هجرت؛ آن وقت چگونه ممکن است چنین کسی ایمان نیاورده باشد؟ (طباطبایی، 1374: 16 / 81) با توجه به گفتار مؤلف المیزان در مورد ایمان ابوطالب، ذکر نکات زیر در این رابطه ضروری به نظر میرسد: الف) مفسران عامه تصریح نمودهاند که مسلمین بر شأن نزول آیه 56 سوره قصص در مورد ابوطالب اجماع دارند؛ اما با دقت در سند روایاتِ مرسلِ رسیده از منابع اهلسنت، نام افراد مشکوک و دروغپردازی وجود دارد که هیچگونه جایگاه و اعتباری نزد علمای علم رجال ندارند. ب) سند عمده روایات نقل شده، به إبنعباس میرسد که مؤلف کتاب الغدیر در مورد وی میگوید: «ابنعباس سه سال قبل از هجرت متولد شده و در هنگام وفات ابوطالب کودکی شیرخوار بوده است!» آیا این مسئله نشان دهنده ضعف روایات فوق نمیباشد؟ (امینی، 1387: 8 / 20) ج) افزون بر این در سند برخی از این روایات ابوسهل سری و عبدالقدوس ابوسعید دمشقی میباشد که علامه امینی اولی را با عبارت «أحد الکذابین وضاع کان یسرق الحدیث» و دومی را با جمله «أحد الکذابین» توصیف نموده است. (امینی، 1387: 8 / 20) د) روایت دیگر از ابوهریره نقل شده است که درمورد شخصیت وی میتوان گفت: «به گفته اکثر مورخان، ابوهریره در سال هفتم هجری اسلام آورده است که تقریباً ده سال پس از رحلت ابوطالب میباشد! بنابراین وی زمان وفات ابوطالب نبوده است تا بتواند چگونگی رحلت عموی پیامبر را گزارش نماید؟» (امینی، 1387: 8 / 20) ﻫ) نکته قابل تأمل اینکه از دیدگاه فخررازی ظاهر آیه «إنّکَ لا تَهدِی مَن أحبَبتَ ولکنّ اللهَ...» هیچگونه دلالتی بر کفر و بیایمانی ابوطالب ندارد. (رازی، 1420: 25 / 5) و) همانگونه که علامه بیان نمود، روایاتی از اهلبیت(ع) رسیده است که در آنها به ایمان أبوطالب اشاره شده است؛ مانند روایت امام صادق(ع) : «إنّ مثل أبیطالب مثل أصحاب الکهف أسرّوا الایمان و أظهروا الشّرک فأتاهم الله أجرهم مرّتَین» (کلینی، 1365: 1 / 448) که در آن ایمان ابوطالب به ایمان اصحاب کهف تشبیه شده است. (نیز بنگرید به: بحرانی، 1416: 4 / 277؛ حرعاملی، 1409: 6 / 171؛ صدوق، 1361: 285؛ ابن ابیالحدید، 1378: 14 / 70) ز) امام علی(ع) هنگامی که در پاسخ به نامه معاویه فضائل اهلبیت(ع) را برمیشمرد، میفرماید: «و أما قولک: إنا بَنو عَبد منافٍ، فکذلک نَحنُ، ولکن لیس اُمیّة کَهاشمِ، و لا حَربٌ کَعبد المُطلّب، و لا اَبوسفیانَ کَأبی طالبٍ». این سخن امام علی(ع) بیانگر تفاوت آشکار مبانی اعتقادی و دینی ابوطالب و ابوسفیان است؛ زیرا آن حضرت با اشاره به اسلام ظاهری خاندان ابوسفیان، خاندان خود را جزء سابقین در دین اسلام و نخستین ایمان آورندگان به پیامبر اکرم(ص) معرفی میکند و استدلالِ امام، حکایت از جایگاه ممتاز وی و پدرانش در میان دیگر قبائل عرب است؛ «کُنتُم مِمّن دَخل فی الدّین، اما رَغبةً و رَهبةً، علی حین فازَ أهلُ السّبقِ بِسَبقِهِم...». (دشتی، 1383: 354) 2. سبب نزول سوره مبارکه کوثر إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الأَبتَرُ. (کوثر / 3 ـ 1) درمورد شأن نزول سوه مبارکه کوثر، اقوال مختلفی بیان شده است؛ مفسران مشهورترین قول را چنین دانستهاند: هنگامی که قاسم و عبدالله، دو تن از فرزندان پیامبر(ص) از دنیا رفتند، فردی از قریش، پیامبر(ص) را مقطوع النسل خوانده و ایشان را به اجاق کوری و نداشتن فرزند ذکور، زخمزبان زده است. سوره کوثر نیز در پاسخ به چنین کسی نازل شده است. در روایات تفسیری، نام فرد شماتت کننده به صُوَر مختلف است؛ مانند: عاص بن وائل، ولید بن مغیره، ابوجهل، عقبه بن أبی معیط، کعب بن أشرف؛ اما اخبار مُعتبر حاکی از آن است که فرد سرزنشکننده عاص بن وائل بوده است. (آلوسی، 1415: 15 / 482؛ سیوطی، 1404: 6 / 404؛ قمی، 1367: 2 / 445) عبدالکریم خطیب در تفسیر این سوره، وجود چنین روایاتی را بهعنوان سبب نزول نمیپذیرد؛ زیرا از دیدگاه وی، بُنمایه و اساس این سوره بسیار بالاتر و برتر از آن است که با پرداختن به این روایات، که در آن از فرزند و حفظ نسل پیامبر سخن میگوید، شأن و منزلت سوره را پایین آورده و به طرح چنین مباحثی در تفسیر آن بپردازیم. (خطیب، بیتا: 16 / 1694) از نظر عبدالکریم خطیب، کوثر نه به مفهوم حفظ نسل و فرزند، بلکه بهمعنای خیر کثیر و همه آن چیزی که خداوند به مردم قبل و بعد پیامبر داده است، میباشد؛ از قبیل: مال، فرزند، علم، معرفت، هدایت، نور و هر آنچه که در آن خیر مادی و معنوی باشد؛ همچنین از نظر وی، دشمن خشمگین پیامبر با پشت پا زدن به تعالیم وحی، از همه نیکوییها و خیرها محروم و منقطع گشته است. (خطیب، بیتا: 16 / 1693ـ 1690) اما علامه طباطبایی چنین رأیی را نمیپذیرد و آن را نامربوط و بیوجه میخواند؛ ایشان با توجه به آیه «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الأَبْتَرُ»، از همان ابتدای سوره مقصود از کوثر را کثرت و زیادی فرزندان پیامبر اکرم(ص) تفسیر میکند و مینویسد: با عنایت به آیه آخر که فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الأَبْتَرُ» و با در نظر گرفتن اینکه کلمه «أبتَرُ» در ظاهر بهمعنای اجاق کور است و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله فوق از باب قصر قلب است، چنین بهدست میآید: منظور از کوثر، تنها و تنها، کثرت ذریهای است که خداوند متعال به پیامبرش ارزانی داشته است؛ یا مراد از آن، هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه؛ زیرا کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است و اگر مراد از مسئله ذریه به استقلال و یا بهطور ضمنی نبود، آوردن کلمه «إنّ» در آیه بیفایده بود؛ زیرا «إنّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم میرساند و معنا ندارد مثلاً بفرماید ما به تو حوض دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور و یا بیخیر است. ایشان در ادامه میگوید: روایات بسیار زیادی نقل شده است که سوره کوثر در پاسخ به کسی میباشد که پس از رحلت فرزندان پیامبر(ص) یعنی قاسم و عبدالله، ایشان را به اجاقکوری زخم زبان زده است؛ پس با این بیان روشن شد که سخن آن مفسر که گفته «منظور صاحب این زخم زبان از کلمه «أبتَرُ» انقطاع از خیر بوده و خداوند در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چیز است» سخن بیوجهی است؛ زیرا عبارت «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الکوثر» در مقام منت نهادن میباشد و با سیاق متکلم معالغیر (انّا) آمده است که بر عظمت دلالت میکند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول اکرم(ص) بوده مطلب را با واژه اعطا که ظاهر در تملیک است بیان نموده است: «انّا اعطیناک الکوثر.» این جمله از این دلالت خالی نیست که فرزندان فاطمه÷ ذریه رسول خدا(ص) هستند و این خود یکی از خبرهای غیبی قرآنکریم است. (طباطبایی، 1374: 20 / 639 ـ 638) نکته دیگری که در تکمیل این بحث میتوان افزود، این است که از نظر عبدالکریم خطیب آیه کوثر بدون هیچ قیدی و به صورت مطلق ذکر شده است تا قدر و منزلت آن را نشان دهد؛ خیر مطلقی که از هر شائبه و ظلمتی پاک و مبرا میباشد. (خطیب، بیتا: 16 / 1690) اما با دقت در تفسیر علامه طباطبایی درمییابیم که ایشان برخلاف آقای خطیب، کوثر را به کثرت ذریه پیامبر(ص) مقید نموده است و اقوال گفته شده پیرامون آن را سخنانی بیدلیل و از روی تحکم بیان میکند. به نظر میرسد که این اختلاف دیدگاه، نشأت گرفته از باورهای این دو مفسر میباشد؛ زیرا همانطور که گفته شد، علامه و خطیب آیات کلام وحی را بر پایه باورها و شاخصهای اساسی خود تفسیر و تبیین نمودهاند که ریشه در مذهب، گرایشهای فکری و مبانی تفسیری آنان دارد. منابع و مآخذ 1. آلوسی، سید محمود، 1415ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیة. 2. ابن ابیالحدید معتزلی، عبدالحمید، 1378ق، شرح نهجالبلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه. 3. ابنبابویه قمی، محمد بن علی (شیخ صدوق)، 1361ش، معانی الأخبار، قم، جامعه مدرسین. 4. ابنتیمیه، احمد، بیتا، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت، دار المکتبة الحیاة. 5. ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیة. 6. امینی، عبدالحسین، 1397ق، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، چ چهارم. 7. بابایی و دیگران، 1379، زیر نظر محمود رجبی، روششناسی تفسیر قرآن، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت. 8. بحرانی، سید هاشم، 1416ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، نشر بنیاد بعثت. 9. ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، 1418ق، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی. 10. حجتی، سید محمدباقر، 1389، اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ پانزدهم. 11. حرّ عاملی، محمد بن حسن، 1409ق، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت(ع) . 12. حویزی، عبد علی بن جمعه العروسی، 1415ق، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان. 13. خرمشاهی، بهاءالدین، 1377، دانشنامه موضوعی قرآن، تهران، دوستان. 14. خطیب، عبدالکریم، بیتا، التفسیر القرآنی للقرآن، بیجا، بینا. 15. دهخدا، علی اکبر، 1376، لغتنامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. 16. رازی، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ سوم. 17. زمخشری، محمود، 1407ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چ دوم. 18. سید رضی، 1383، نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، شهابالدین. 19. سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن، 1404ق، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشینجفی. 20. طباطبایی، سید محمدحسین، 1372، قرآن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم. 21. ـــــــــــــــ ، 1374، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم. 22. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، 1412ق، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه. 23. ظلام، سعد، 1397ق، (مقاله) دراسة و عرض و نقد، مصر، بینا. 24. عیاشی، محمد بن مسعود، 1380ق، کتاب التفسیر، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، چاپخانه علمیه. 25. فیضکاشانی، ملامحسن، 1415ق، الصافی فی تفسیر القرآن، تهران، الصدر، چ دوم. 26. قرطبی، محمد بن احمد، 1364ق، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو. 27. قمی، علی بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چ چهارم. 28. کلینی، محمد بن یعقوب، 1365، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة. 29. متقی هندی، 1409ق، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرسالة. 30. مجلسی، محمدباقر، 1404ق، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء. 31. معرفت، محمدهادی، 1381، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید. 32. معین، محمد، 1375، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، چ نهم. منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 8 ادامه دارد ...
92/12/14 - 00:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]
صفحات پیشنهادی
آشنایی با خادم القرآن آیت الله قرشی/ نویسنده تفسير احسن الحديث
دین و اندیشه آشنایی با خادم القرآن آیت الله قرشی نویسنده تفسير احسن الحديث خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه ازجمله فعاليتهاي آموزشي آیت الله سیدعلی اکبر قرشی كه به صورت غيررسمي و مستمر از پيش از انقلاب تا به حال ادامه يافته است برگزاري جلسات تفسير قرآن در مساجد و خانه ها مي باجریان انحرافی «احمد الحسن» شبیه فرقه ضاله بهائیت است/ مطالعه تطبیقی سازمان و نهاد روحانیت شیعی و مسیحی انجام م
دین و اندیشه جریان انحرافی احمد الحسن شبیه فرقه ضاله بهائیت است مطالعه تطبیقی سازمان و نهاد روحانیت شیعی و مسیحی انجام می شود جریان انحرافی احمد الحسن در پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بررسی و کارشناسان اظهار کردند این جریان به فرقه ضاله بهائیت شبیانس با قرآن با تفسیر سوره مبارکه حمد
انس با قرآن با تفسیر سوره مبارکه حمد شاید بسیاری از مومنین این دغدغه را داشته باشند که چگونه میتوان با قرآن انس پیدا کرد با اینکه میدانیم و معتقدیم قرآن کتاب الهی است و کاملترین کتابهاست نمیدانیم چگونه با آن ارتباط برقرار کرده و از خواندنش لذت ببریم برای رفع این مشگرایش تفسیر سیاسی قرآن
گرایش تفسیر سیاسی قرآندر مبانی تفسیر سیاسی توجه به اصل توحید و یگانه دانستن خداوند جداییناپذیری دین از سیاست استدلال بر آن نبوت امامت متمم رسالت اهداف بلندمدت و کوتاهمدت در سیاست با ارائه آیاتی از قرآنکریم بیان شده است چکیده با توجه به تحولات اجتماعی سیاسی و علمی درآسیبشناسی تفسیر علمی با محوریت تفسیر پرتوی از قرآن
آسیبشناسی تفسیر علمی با محوریت تفسیر پرتوی از قرآنگرچه تفسیر پرتوی از قرآن دارای نقاط قوت زیادی است ولی در مواردی نیز در تفسیر علمی آیات دچار آسیبهای روششناختی است و اتخاذ مبانی اثباتنشده و تطبیقهای بدون دلیل گزارههای علمی بر آیات شده است چکیده بیش از 700 آیه قرآن به مسائلفلسفه تطبیقی با همزبانی فلاسفه و فلسفه امکان تحقق مییابد
دین و اندیشه فلسفه تطبیقی با همزبانی فلاسفه و فلسفه امکان تحقق مییابد حجت الاسلام والمسلمین منفرد در نشست فلسفه تطبیقی چیست با بیان اینکه فلسفه تطبیقی به معنی تطبیق یک فلسفه در تمامیت آن بر فلسفه دیگر و حتی بر تاریخ فلسفه است گفت فلسفه تطبیقی با همسخنی و همزبانی میان فلارمضانی: وحدت شخصی وجود أم المسائل عرفان نظری است/ فیاضی: در موضوع وحدت شخصی وجود 20 تفسیر وجود دارد
دین و اندیشه در نشست واکاوی نظریه وحدت شخصی وجود مطرح شد رمضانی وحدت شخصی وجود أم المسائل عرفان نظری است فیاضی در موضوع وحدت شخصی وجود 20 تفسیر وجود دارد آیت الله حسن رمضانی در نشست واکاوی نظریه وحدت شخصی وجود گفت مساله وحدت شخصی وجود أم المسائل عرفان نظری است و همواره امهمترین هدف الهیات تطبیقی پل زدن بین دین و محبت است
یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳ ۰۵ گروه گفتوگوی ادیان مرکز پژوهشی جامعةالمصطفی مشهد نشستی با عنوان الهیات تطبیقی اهداف و روشها با حضور پروفسور فون اشتوش از دانشکده الهیات تطبیقی پادربورن آلمان برگزار کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه خراسان در این نشست که با حورود سبکترین تبلت 8 اینچی به بازار ایران/ مقایسه با مدل مشابه
دانش و فناوری گزارش مهر از بازار فناوری ورود سبکترین تبلت 8 اینچی به بازار ایران مقایسه با مدل مشابه سبکترین و باریکترین تبلت 8 اینچی با بدنه ای از جنس آلومینیوم و قابلیت پشتیبانی از سیستم عامل ویندوز 8 1 با نام Miix 2 وارد بازار ایران شد این تبلت از لحاظ سیستم عامل و سایز صفحمقایسه تعطیلی 7لیگمعتبر با ایران
مقایسه تعطیلی 7لیگمعتبر با ایران در برنامه نود دوشنبه شب 5 اسفند 92 نموداری نمایش داده شده بود که در آن تعطیلی 39 روزه و غیرمعمول لیگ ایران با چند لیگ معتبر اروپایی مقایسه شده بود 1392 12 6تعرفه بستههای اینترنت رایتل در مقایسه با سایر رقبا چگونه است؟
با حفظ تمام ویژگیهای متمایز و ویژهی رایتل در مقایسه با سایر اپراتورها شامل سرعت بالا کیفیت مناسب اتصال همیشگی و قابلیت تحرک در سرعت بالا قیمت اینترنت رایتل از بقیه رقبا به مراتب پایینتر است با حفظ تمام ویژگیهای متمایز و ویژهی رایتل در مقایسه با سایرمقایسه بسیار دیدنی از پراید ایرانی و پراید کره ای + عکس
مقایسه بسیار دیدنی از پراید ایرانی و پراید کره ای عکس تاریخچه پراید و اصلیت آن را دیگر کمتر کسی است که نداند اما شاید کمتر افرادی باشند که بدانند پراید هنوز در کره جنوبی تولید می شود با همین نام اما با وضعیتی متفاوت تر از آنچه در ایران می گذرد به گزارش سرویس علمی جام نمقایسه اظهارات فائزه هاشمی با آمار واقعی
مقایسه اظهارات فائزه هاشمی با آمار واقعی در حال حاضر ۳۶۹ نشریه از سوی زنان اداره میشود و ۶۶۴ زن نیز عضو خانه سینما هستند که این آمارها از حضور گسترده زنان در عرصه فرهنگ آن هم پس از انقلاب حکایت دارد بسيج فائزه هاشمی اخیرا مصاحبه ای با روزنامه الشرق الاوسط داشته است که طی آنمقایسه پراید ایران با پراید کره +تصاویر
مقایسه پراید ایران با پراید کره تصاویر مقایسه پراید ایران با پراید کره مقایسه پراید ایران با پراید کره مقایسه پراید ایران با پراید کره سه شنبه 6 اسفند 1392مقایسه گلکسی اس5 سامسونگ با اکسپریا زد2/ال جی جی پرو2/اچ تی سی وان
مقایسه گلکسی اس5 سامسونگ با اکسپریا زد2 ال جی جی پرو2 اچ تی سی وان فناوری اطلاعات > سخت افزار - دوشنبه شب کمپانی کره ای سامسونگ جدیدترین گوشی هوشمند خود را در کنفرانس جهانی موبایل MWC2014 اسپانیا معرفی کرد گوشی که قرار بود با معماری 64 بیت راهی بازار شود اماسازمان نهاد روحانیت شیعه و مسیحیت مقایسه شد
در نشستی علمی سازمان نهاد روحانیت شیعه و مسیحیت مقایسه شد خبرگزاری رسا ـ استاد جامعه المصطفی العالمیه با بیان اینکه تشیع توانسته به بهترین شکل وظیفه خود را انجام دهد گفت تنها شیعه به عنوان یک مکتب می تواند از لحاظ سازمانی جهان را اداره کند به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا نشستمقایسه اصول حکومتداری بر مبنای ولایت فقیه و سکولاریسم
در کرسی آزاداندیشی حوزه علمیه اصفهان مطرح شد مقایسه اصول حکومتداری بر مبنای ولایت فقیه و سکولاریسم خبرگزاری رسا ـ مدیر مدرسه علمیه امام علی ع اصفهان با اشاره به تفاوت های فلسفه سیاسی غرب و جهان اسلام گفت در دوران سیطره کلیسا بر اروپا در دوره رنسانس روشنفکران برای مبارزه با کل-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها