واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راز آن سيب بهشتي... نويسنده:حجت الاسلام محمد غفراني انديشه ها و سيره رفتاري حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)او در حالي پاي به دنيا گذاشت كه كم كم موهاي پدر چهل و پنج ساله رو به سفيدي مي رفت و مادر نيز به سن 60 سالگي رسيده بود.(1) اميد و نشاط همراه با لبخندي از سر دلدادگي ميهمان خانه پدر شد. نامش را چنان كه خودش نيز بهشتي است، فاطمه گذاشتند تا جحيم و آتش، حساب كار دستشان آيد.(2)سيبي از بهشت به مولودي مبدل شد تا انسان را به بهشت رهنمون كند.(3) اين همان رازي است كه هر كس خواست از فاطمه(س) سخني بر زبان براند يا سطوري را سرمشق ديگران كند، لب به اعتراف گشود كه از فاطمه سخن گفتن سخت است كه نه تنها علم، كه دل مي خواهد.كنجكاوانه به دنبال نام قدسي فاطمه در لابه لاي سخنان عدل قرآن يعني اهل بيت(ع) گشتي زده تا در كنار درياي مالامال از عرفان، تشنگي خود را به قدر وسع برطرف كنيم و من هر چه بيشتر جلو رفتم به جاي سيراب شدن، بيشتر تشنه دانستن شدم. اين چه سري است كه خود مجمع اسرار الهي است؟ اين چه پديده اي است كه پيچيدگي مفاهيم بلند دانش و معرفتش ما را در پيچ پيچ جاده شناختش بر سر منزلهاي پرنعمت متحير مي كند؟ بين انديشه هاي بلند و سيره عملي او نه توان تفكيك است نه مجال انتخاب.كردار انسان نشان از دو چيز است: يكي زيربناي فكري و دوم شاكله باطني. حضرت فاطمه(س) مادر را خيلي زود از دست داد(4) و از آن پس نقش مادر را براي پدر به خوبي ايفا كرد. تا جايي كه پيامبر(ص) نه تنها همدم وي شد كه نگاه به دختر، جايگزين نگاه به مادرش آمنه شد. اين اولين حركت ارادي در زندگي ايشان است. كسي مي تواند مدال مادري را به گردن آويزد كه صفاتي چون رأفت، دلسوزي، فداكاري و پروانه وار گشتن گرد كسي را با تمام وجود داشته باشد و فاطمه (س) با تمام علاقه اش به پدر، غم بي مادري خود را با پدر شريك شد و پدر به پاس آن همه زحمت به زبان تشكر فرمود: ام ابيها (5)چگونه است كه دختري كم سن، به جايي مي رسد كه در وصفش پدر فرمود: مادر پدرش، و اين نيست مگر شيوه رفتاري صديقه كبري(س). گفته اند كه در جريان برخي جنگها به سراغ پدر رفته و زخمها را مداوا مي كرد، تيرها از بدن بيرون آورده و پانسمان مي كرد و در يك كلمه پرستار پيامبر(ص) بود. (6)نشان وابستگي پيامبر(ص) به دختر را در كثرت ملاقات پدر با دختر بايد جستجو كرد، به صورتي كه تاريخ از كتمانش عاجز است. هرگاه بر آستانه منزل فاطمه (س) قرار مي گرفت با صداي رسا بر ايشان سلام مي كرد و دختر نيز با روي باز، در خانه را باز كرده و پاسخ پدر را با لبخند مي داد. پيامبر(ص) هر گاه براي جنگ يا مسافرت به خارج شهر قصد عزيمت مي كرد، يك بار به هنگام خروج و يك بار هم پس از بازگشت كنار خانه حضرت فاطمه(س) آمده و با ايشان ملاقات مي كرد.جالب است كه در يكي از اين آمد و شدها، پيامبر(ص) به گردن دختر، گردن بندي ديدند و بدون هيچ كلامي روي برگردانده و قصد مراجعت كردند. دختر اين نگاه معنادار پدر را به سان درسي سنگين خواند. سريع و بدون هيچ مقاومتي و حتي دريغ از يك كلمه «چرا؟» به منويات پدر عمل كردند. فقير و سائل از راه رسيد و دختر آن گردنبند را به وي بخشيد. (8)انقياد و شكردر يكي از روزها پيامبر(ص) به خانه فاطمه (س) آمدند، صحنه اي ديد كه اشك بر چشمان پيامبر(ص) پر شد، فاطمه در حالي كه گندم آسياب مي كرد، به فرزندش نيز شير مي داد. فرمود: دخترم به زودي تلخي دنيا را به حلاوت آخرت جايگزين خواهي كرد و دختر در جواب پدر گفت: الحمدلله بر نعمتهاي خداوندي و شكر بر آلاء پروردگار. حمد و شكر عملي است كه نشان از پشتوانه فكري مي باشد و سيره عملي حضرت حتي در سخت ترين لحظات زندگي(9) زبان قدرداني است و تا انسان به مقام كمال نرسد، فرهنگ تشكر را فرا نخواهد گرفت.انقياد و شكر، دو سيره زندگي بانوي بهشتي، فاطمه زهرا(س) است كه در بسياري از جاهاي زندگي ايشان به چشم مي خورد. وقتي اين دو در طول زندگي انسان پررنگ شد، مي توان آن زندگي را با صبغه الهي توصيف كرد. منشأ اين نيز همان راضي بودن به رضاي خداوند است و آيه نازل شد: «ولسوف يعطيك ربك فترضي». اطاعت از پدر به عنوان رسول خداوند از ديگر برنامه هاي زندگي صديقه كبري است و اين را مي توان در آن صحنه ديد كه با بيان سختي كار در منزل، تقاضاي خادمي نمود و پدر در جواب به ايشان، اسم اعظم را ياد دادند و دختر با انباني از عرفان به خانه بازگشت.همين رفتار از او شخصيتي بزرگ ساخته بود تا جايي كه ام سلمه نقل مي كند: فاطمه(س) شباهت زيادي به پدر داشتند. (10) و عايشه لب به اعتراف مي گشايد كه فاطمه(س) بعد از پدر، صادق ترين انسان بود. (11)نماز عميق ترين رابطه انسان با خداست. هر چه اين رابطه پشتوانه فكري محكمي داشته باشد، شكل و محتواي آن نيز متفاوت خواهد بود و چون صديقه كبري در زندگي چيزي غير از خدا، نمي ديدند به همان خاطر، در نماز كمال لقا را كسب كرده و با رسيدن به مقام قرب، باب گفتگو را باز كرده و نماز را در قالب گفت و شنود اقامه مي كردند و يك جريان دو سويه را به نمايش مي گذاشتند.سعادت در قرآن نمونه هاي فراواني از اطعام و احسان فاطمه(س) آمده است. كسي نيست كه آيه و يطعمون الطعام علي حبه... (12) را ناديده بگيرد و كسي نيست كه انكار كند كه وي در شب عروسي، لباس سفيد عروسي اش را نپوشيد و خود با همان لباس عادي به خانه علي(ع) وارد شد و فرداي آن روز با بيان برهاني در پاسخ پدر كه فرمود: دخترم لباس عروسي ات را چه كردي؟ پاسخ داد: آن را به دختر يتيم و فقيري دادم با اين كار هم فقير شاد شد و هم پدر. (13)اينها همه بخشي از پايبندي و تدوين حضرت فاطمه(س) است. ايشان در اجراي دستورهاي خداوندي هيچ كوتاه نمي آمدند و با اين كه به خاندان وحي انتساب داشتند، اين را براي خود امتيازي به شمار نمي آوردند.مديريت در زندگيدر زندگي مشترك با علي(ع) همواره دو نكته مديريت سياسي و اخلاق خانوادگي را به دقت مراعات مي كردند. روزهاي اول زندگي، با تقسيم كار، وظايف هر دوي آنها روشن شد. البته زندگي كاملاً ساده و فقيرانه بود.اين نوع زندگي عاشقانه كه با كنار آمدن نداشته هاي هم شروع و با داشته هاي معنوي، عرفاني ، ادامه مي يابد فقط در سايه انديشه هاي عميق امكان پذير است. اين است كه تفكيك سيره زندگي از انديشه فاطمه(س) به سختي امكان دارد، تا آدمي از درون به رشد و تعالي نرسيده باشد، قادر به اجراي چنين حركتهايي در زندگي پرپيچ و خم نيست. اين نداري اقتصادي يك طرف، مطالبه مردم از خاندان وحي نيز طرف ديگر. بارها اتفاق افتاده است كه نان در خوان حضرت يافت نمي شد، اما حضرت از سر شرم و سخاوت، ميهمان را بر سر سفره فرا مي خواند و خود با دروني تهي از طعام سر بر بالين مي گذاشت. (14)ترويج فرهنگ دينيايشان علاوه بر كارهاي منزل، در امر ترويج فرهنگ ديني اهتمام نيز داشتند. زنان به منزل ايشان مي آمدند و مسأله شرعي سؤال كرده و يا حديث گوش مي دادند. در باب علل تشريع برخي احكام و نيز پايه هاي فكري ديني احاديثي بيان كرده اند كه نشان از جايگاه علمي اين بانوي نمونه است و وي را به مقام محدثه نائل كرده است. (15)پی نوشت:1- زندگاني حضرت زهرا(س)، سيد جعفر شهيدي2- علت نام گذاري فاطمه(س) چنين است كه اين نام مانع مي شود تا آتش جهنم محبين و دوستداران آن حضرت را در خود جاي دهد.3- الحدائق الناضره، محقق بحراني، ج 3، ص 296 4- مسايل عام الحزن /قاضي نعمان مغربي5- معالم المدرستين، سيد مرتضي عسكري، ص 1976- رياض الشريعه، محمدباقر مجلسي7- بحارالانوار/ج 178- همان/ ج 43/ص 849- همان10- همان11- همان12- انسان/813- منتهي الامان - شيخ عباس قمي/ج114- همان15- الاحتجاج / شيخ طبرسي منبع: روزنامه قدس
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]