محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826416586
گفتوگوي فارس با مترجم قرآنقرآن خيلي راحت برايم ترجمه شد/ ترجمههايي كه جنايت است و تحريف/ لزوم ترجمه قرآن براي ۳ قشر جامعه
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگوي فارس با مترجم قرآنقرآن خيلي راحت برايم ترجمه شد/ ترجمههايي كه جنايت است و تحريف/ لزوم ترجمه قرآن براي ۳ قشر جامعه
محمدحسن تقيه گفت: بصيرت اين روزها خيلي استفاده ميشود و مقام معظم رهبري به آن اشاره دارند. بصيرت يعني درك كردن. همه مترجمان «ان الله بصير بالعباد» را معنا كردهاند خدا بيناست. اما معنايش اين است كه خدا بندگانش را درك ميكند.
خبرگزاري فارس- مهناز سعيدحسيني، سيدوحيد سمناني: آنچه كه در ادامه ميآيد گفتو گوي ما با محمدحسن تقيه استاد دانشگاه علامه طباطبايي در رشته زبان و ادبيات عرب است. اين استاد دانشگاه كه دست پري در نوشتن كتاب و ارائه مقالات دارد، اخيرا دست به ترجمه قرآن كريم زده است كه به گفته خودش تفاوتهاي بنيادي با ديگر ترجمهها دارد.
ما با او درباره ترجمه قرآن كريم و چالشهاي پيش رو صحبت كردهايم. تقيه از آنجا كه استاد دانشگاه است و نه سياستمدار ، حرفهايي زد كه شايد در نگاه اول خيلي تند و غير منصفانه باشد، اما اگر صبر كنيد و تا پايان اين گفتوگوي چالشي با اين مصاحبه همراه شويد، مطمئن ميشويد ما كه همه سوالها و ابهامهاي پيش آمده را از او پرسيدهايم.
**ترجمههايي كه جنايت است و تحريف!
فارس: با وجود ترجمههاي متعدد از قرآن كريم چرا باز هم به سراغ ترجمه مجدد قرآن رفتيد؟
بحث درباره ترجمه قرآن نياز به مقدمهاي درباره خود ترجمه دارد. ترجمه متون ديني به 3 ركن نياز دارد. اول تخصص دوم حرفه و سوم موضوع. ترجمههاي متعددي در جامعه وجود دارد، اما اگر كنكاش كنيد دو مورد از اين اصول در آنها رعايت نشده است. به قول ما طرف يك كتب كتبا خوانده و با اندك دانشي از علوم قرآني به اين سمت و سو رفتهاند. ضمن اين است كه هركس فكر ميكند ترجمه ديگر ايراد دارد و ميخواهد ترجمه بهتري انجام دهد اما كار جديدي ارائه نميدهد و فقط متن را كمي بالا و پايين ميكند. از آنجايي هم كه ترجمه قرآن نقد دقيق علمي، نميشود، هر كسي دلش بخواهد وارد اين حوزه ميشود. هر كس به صورت جزيرهاي مستقل كار ميكند و هيچ وقت تحقيقات منسجم نيست. بعد هم دولت چون ديني است و بايد حمايت كند، يارانه ميدهد و ترجمهها به راحتي چاپ ميشوند. ترجمههاي سفارشي هم كه بينهايت آسيب ميزنند. خلاصه وضع به گونهاي ميشود كه ترجمهها منتشر ميشود و كسي هم چيزي نميگويد. اما وقتي كسي چون من كه الفباي ترجمه را ميدانم اين ترجمهها را ميبينم ، متوجه ميشوم كه در ترجمهها جنايت كردهاند. وضع به قدري خراب شده كه در بعضي موارد معنا تحريف شده است. البته اين را هم بگويم كه همه ما ميدانيم در متن اصلي قرآن در اعراب هم چيزي كم و زياد نشده است اما مترجمان قرآن با اين ترجمهها تحريف كردهاند.
**قضيه ترجمه متون ديني فرق ميكند
فارس: البته شايد نتوان با اين شدتي كه شما ميگوييد اسم اين كار را تحريف گذاشت. خيليها با نگاه معنوي و علاقه به قرآن دست به اين كار ميزنند.
اگر متن علمي يا متن معمولي باشد اگر در ترجمه اشتباه كنيد، در نهايت يك اشتباه است اما در متون ديني قضيه فرق ميكند. متون ديني به 3 دليل ترجمهاش سخت است. اولا وحياني است قرآن وحي مستقيم است و نهج البلاغه وحي غير مستقيم. دوم با عقيده مردم سرو كار دارد و مورد سوم هم كهن بودن متون است. و همين دلايل ترجمه را سخت ميكند. اما در جواب اينكه شما ميگوييد به خاطر معنويت و تقريب به خدا دست به ترجمه ميزنند، بگويم در قانون اساسي هر كشور هميشه اصل بر برائت است مگر خلافش ثبات شود. اما در علم ترجمه اصل بر خيانت است. يعني ميگويند مترجم خائن است. مگر خلافش ثابت شود.
فارس: كجا اين اصل را گذاشته اند؟
اين يك ضرب المثل ايتاليايي است كه ميگويد مترجم خائن است مگر اينكه خلافش را ثابت كند. ما هم ِميگوييم مترجمها خائن هستند مگر اينكه خلافش را ثابت كنند. شما هر قرآني را كه ميخواهيد از 100 ترجمه موجود بگوييد كدام ترجمه خوب است تا با هم درباره اش بحث كنيم.
فارس: اين حرفهاي شما با عقل جور در نميآيد. به هر حال وزارت ارشاد ساز و كاري براي انتشار قرآن دارد و ترجمهها بدون نظارت منتشر نميشد. چه طور اين حرف شما را قبول كنيم؟ پس آنها چه ميكنند؟
يكي از مشكلات اين حوزه اين است كه ما متخصص نداريم. شما ميگوييد در شوراي وزارت ارشاد قرآن تاييد ميكنند. يك نفر از اينها بيايد و بگويد يك مقاله درباره ترجمه قرآن دارد. كدامشان تز دكتري يا ارشد يا پيشينه علميشان ترجمه است؟ اينها بر اساس اينكه آدمهاي مذهبي هستند و قرآن را در دانشگاه يا هر جاي ديگر خواندهاند در اين شورا حضور پيدا ميكنند. شما ميگوييد به خاطر معنويت دست به ترجمه قرآن ميزنند اما كسي كه دست به كاري بزند كه از آن چيزي نميداند به خصوص درباره دين و اعتقادات مردم، محصول اين كار خيانت است هرچند قصد خيانت نداشته باشد. متاسفانه هيچ چارچوبي براي ترجمه متون ديني ما وجود ندارد و مشكل بزرگي است.
**امام علي ضد زن نيست برايتان بد ترجمه كردهاند
فارس: با اين توصيف شما ما بايد به همه ترجمهها شك كنيم؟
بله. من چند نمونه برايتان ميآورم از نهج البلاغه. ترجمهها در حدي بد است كه حتي همكاران من كه تحصيل كرده هستند درباره نهج البلاغه و سخنان حضرت علي (ع)ميگويند كه حضرت ضد زن است چه برسد به عموم مردم. خيليها ميپرسند چرا نهج البلاغه ضد زن است؟ چون كسي كه نهج البلاغه را ترجمه ميكرده، نفهميده كه امام علي درباره گروهي زن اين سخن را گفته است. اگر اين را گسترش بدهيد در طول تاريخ، چه چيزي غير از جنايت است؟
**90 درصد مترجمان از روي متنشان نميتوانند روخواني كنند
فارس: شايد اين توضيح در متن عربي نهج البلاغه نيامده و مترجم هم نفهميده است، اينجا اشكال از مترجم نيست؟
در متن عربي نيامده باشد. مترجم يعني كه؟ يعني كسي كه زباني را به زبان ديگر ترجمه كند تا مخاطب روح مطلب را بفهمد. مشكل ما در ترجمه علوم ديني اين است كه طرف ميخواهد امانت دار لفظ باشد اما مترجم بايد امانتدار معنا باشد. مثال خيلي سادهاش اين است. شما ترجمه قرآن را باز كنيد ميبينيد همه ترجمهها تحت الفظي است اما وقتي ترجمه را مقابلتان ميگذاريد نميفهميد كه چه گفته شده است. من به جرات ميگويم اگر از 90 درصد مترجمان بخواهيد از ترجمه خودشان روخواني كنند به خداوندي خدا نميتوانند. در صورتي كه اصل ترجمه ميگويد اگر چيزي را ترجمه كردي و خودت نفهميدي، بدان كه ترجمه خوبي نيست.
فارس: اين نكته درباره متون ديني بيشتر صادق است اما درباره خود قرآن من از بسياري مترجمان شنيدهام كه اصلا قرآن به نحو كامل و درست قابل ترجمه نيست چون معجزه است و ما تلاشهايي ميكنيم و اينكه كسي بگويد من قرآن را كاملا ترجمه مي كنم اصلا شدني نيست؟
من يك مقاله دارم سال 81 در روزنامه جام جم منتشر شد با عنوان ترجمه قرآني. ترجمه قرآن معاني مختلفي دارد. يكي به معناي انتقال زباني است. يكي بيوگرافي است. مثل ترجمة حافظ كه معنايش زندگينامه ميشود و يكي هم به معناي تفسير است. وقتي ميگوييم ترجمه قرآن بايد بگوييم تفسير قرآن به معنايي يعني ترجمه لفظي نميشود،بايد ترجمه معنايي شود و امانتدار معنا بايد بود نه لفظ. اما بيشتر امانتدار لفظ بودهاند و به دليل وحياني بودنش مترجمان قرآن وسواس داشتهاند كه كلمه جا به جا نشود و همين مشكلات زيادي به وجود آورده است.
فارس: شما حتي ترجمه علما را هم دچار اين اشكالها ميبينيد؟
بله متاسفانه.
فارس: البته ترجمه آقاي مكارم بين ترجمههاي ديگر با استقبال بيشتري مواجه شده است و نظرها غالبا مثبت است؟
چون تفسير آيت الله مكارم كمي همراه با تفسير است و انصافا از بقيه ترجمهها بهتر است اما در همين ترجمه هم جاهايي درست ترجمه نشده است. من وقتي ميگوييم قرآن را تحريف كردهاند دليل دارم. مثالي ميزنم. ما در قرآن حروفي داريم به اسم حروف تاكيد كه حتما بايد بيايد. مثال سادهاش اين است «ان الله رحيم». طرف ترجمه ميكند خدا بخشنده است. خدا «ان» را براي چه آورده است؟ آورده كه ما ترجمهاش نكنيم؟ شما بيشتر ترجمهها را ببينيد متاسفانه همين نكته ريز را رعايت نكرده اند. شايد «اِنّ و اَنّ» بيش از هزار بار در قرآن آمده باشد ولي ترجمهاش نكردهاند. ولي اين تاكيد است. اين بايد با قيد تاكيد فارسي ترجمه شود. مثال خيلي سادهاش را ميگويم. قل هو الله احد. بياريد ببينيد چه ترجمه كردهاند.
فارس: آقاي قمشهاي معنا كردهاند او خداي يكتا است. آيت الله مكارم هم ترجمه كردهاند او خداوند يكتا و يگانه است؟
اما معناي اين آيه اين نيست. سوال اين است كه چرا كلمه «هو» در اين آيه آمده است. گفتم مشكل ما اين است كه طرف صرف و نحو را علمي آكادمي بلد نيست. عربي تنها زباني كه دستور زبانش روي ترجمه به شدت اثر ميگذارد. در اينجا «هو» را گرفتهاند او. در صورتي كه هو ضمير شان است. يعني پيامبر بگو موضوع مهم يگانگي خداوند است. جايگاه و مرتبه را مشخص ميشود. «يا لا اله الا الله» را ببينيد. ترجمه كردهاند، نيست خدايي به جز خداي يگانه. اولا وقتي ميگوييم خدا منظورمان چيست؟
فارس: پروردگار يگانه؟
درست است اما ما بايد كلمه معبود را به كار بريم . معبود اعم از خدا است. ممكن است معبود براي هر كسي و هرچيزي باشد. ما بايد بگوييم معبودي جز خدا نيست. اگر شما سر يخچال برويد ميگوييد نيست ميوهاي جز پرتقال؟ يا ميگوييد فقط پرتقال است؟ مشكل ترجمههاي امروز اين است كه علم ترجمه را نخواندهاند و زبان شناسي را هم نخواندهاند. اگر بخواهيم آسيب شناسي كنيم، 27-28 مورد را بر ميشمارم. از مترجمهاي قرآن بپرسيد كدامشان صرف و نحو را علمي آكادميك خواندهاند؟ ادبيات عرب را چند واحد گذراندهاند؟ كدامشان عربي را ريشهاي كار كردهاند؟ كدامشان زبان شناسي را در حد تخصصي نميگويم در حد عمومي كار كردهاند؟ وقتي زبان شناسي نميدانند اين همه مشكل ايجاد ميشود. مثال ديگري ميزنم درباره كلمه «زن». زن يك كلمه منفي است ما بايد بگوييم خانم، بانو، همسر. زن بار معنايي منفي دارد كسي كه ترجمه ميكند بايد اينها را بفهمد تا مخاطب ارتباط برقرار كند. يا كلمه «زينت»، همه «زينة الحيوة الدنيا» را زينت ترجمه كردهاند ولي زينت يعني نياز روحي و رواني. ولي شما ترجمهها را ببينيد همه ترجمه كردهاند به زيور. ما حتي در قرآن كلمه آلزايمر داريم. خدا شاهد است. در قرآن آمده خداوند شما را آفريد و بعد مدتي به مرحلهاي ميرسيد كه آلزايمر است.
**از مشكلات ترجمههاي قرآن اين است كه با مخاطب ارتباط برقرار نميكند
فارس: وَاللّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لاَ يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً؟
آفرين. عدهاي ميميريد و عدهاي پير ميشويد تا ايي كه چيزي را به ياد نميآوريد. همه همين طور ترجمه كردهاند. در حالي كه وقتي ميگوييم آلزايمر مخاطب دقيقا معنا را ميگيرد. مترجم بايد با مخاطب ارتباط برقرار كند. يكي از مشكلات ترجمههاي قرآن اين است كه با مخاطب ارتباط برقرار نميكند. من خودم براي دوره دكتري نشستم و ترجمه قرآن را خواندم. متن عربي را ميفهميدم ولي ترجمه را نميفهميدم. براي چه يك مترجم كلمه سگال انديشي و ژاژ خواهي را در ترجمهاش آورده است؟ چرا مترجم قرآن در تلويزيون ميگويد در ترجمه قرآن افتخارم اين است كه واژههاي 800 سال پيش را آوردهام و مجري يك كلمه نگفت آقا ترجمه علم روز است حتي مال 50 سال پيش هم نيست يعني بايد واژه هاي روز را به كار برد. چون علم ترجمه را نخواندهاند چنين ميگويند. نمونههاي مختلفي در اين رابطه وجود دارد.
فارس: آقاي خرمشاهي هم در نقدي كه بر يكي از ترجمههاي قرآن نوشته بود كه گر چه ترجمه فارسي است اما واژههاي روز را ندارد؟
برگردم به عقب. الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ.. ترجمه كرده اند. زن كژدمي است گزيدنش شيرين! ديگري ترجمه كرده است گزيدن زن شيرين است! من ترجمه كردهام: زن (يعني فلاني)عقرب شيرين نيشي است كه زود احساساتي ميشود. چون عقرب سريع ميگزد. بايد ترجمه شود زن زود احساساتي ميشود نه اينكه نيشش مثل عقرب ميماند. اينها را ميگويند كه خيليها به زنشان ميگويند حضرت علي گفته نيشت مثل عقرب ميماند.
**به ترجمه شورايي اعتقاد دارم
فارس: اين بر ميگردد به ادبيات عرب.در ادبيات عرب چنين مثالي بوده كه شما زود احساساتي شدن را برداشت كردهايد؟
بله. اينها برميگردد به بلاغت. من خودم اعتقاد به ترجمه شورايي دارم. منتها چه شورايي؟ صرفي نحوي بلاغي زبان شناس ،مترجم حرفهاي، استاد ادبيات و به نسبت موضوع جامعه شناس، ستاره شناس، پزشك . اينها جمع شوند و يك ترجمه خوب ارائه دهند. اما الان ترجمه شورايي اين است كه ميگويند پولي بگيريم و باهم قرآن را ترجمه كنيم. همه ما همتخصص هستيم. درصورتي كه ترجمه متون ديني بايد اين شرايط را داشته باشد و 10-15 متخصص نياز دارد. من كه الان ترجمه كردهام در علم صرف و نحو اولين نفري هستم كه تز دكتري دارم. سال80 دفاع كردم. تا آن موقع روي ترجمهها حساس نبودم اما وقتي كنكاش كردم ديدم حتي يك مقاله درباره ترجمه متون قديمي وجود ندارد كه چگونه باشد. هر كس بنا به سليقه خودش ترجمه ميكند.
فارس: ترجمههاي قديمي قرآن چه طور بود؟ مثلا 400 سال پيش فيلسوفها و عارفان آنها هم با اين مشكل مواجه بودند؟ يعني در اين 1400 سال يك ترجمه خوب از قرآن و متناسب با زبان روزگار نشده است؟
ببينيد ترجمههاي متون كهن دو ديدگاه وجود دارد. يك عده ميگويند بايد به زبان كهن باشد و عدهاي ميگويند به زبان امروز باشند. اگر امروز فردوسي در همين ميدان فردوسي زنده شود، زبان امروز من و شما را ميفهمد؟ نميفهمد.
آنها به علم روز خودشان ترجمه كرده بودند. اولين ترجمه به 700-800 سال پيش بر ميگردد. آنها به زبان خودشان ترجمه كردهاند و اين زبان رسم بوده است. زبان در حال تغيير بوده است. يك موقع كلمه زن بار معنايي مثبت داشته اما امروز بار معنايي منفي دارد.
فارس: پس حرف شما متوجه ترجمههاي اخير است نه ترجمه الهي قمشهاي كه مال 60 سال پيش است؟
اتفاقا من به ايشان خرده نميگيرم. شايد زبان 50 سال پيش آن بوده. گرچه ترجمه اش خيلي اشكال دارد. من ايراد به ترجمهاي ميگيرم كه مترجمش ميگويد 8 سال طول كشيده است. علم ترجمه ميگويد ترجمهاي كه پيوسته نباشد كيفيت خودش را از دست ميدهد.
فارس: چرا علماي ما چيزي نميگويند؟ علماي ما كه دين شناس هستند و اگر ترجمه مخالف روح قرآن باشد بايد اعتراض كنند طبيعتا؟ يا اينكه عالمي كه دانشگاه نيامده بالاخره صرف و نحو در حوزه ميآموزند و اين طور نيست كه عربي ندانند.
صرف نحو را چگونه ميخوانند؟ جامع المقدمات ميخوانند كه خودش گيج كننده است. علم روز عربي متفاوت از چيزي است كه آنها ميخوانند. مترجم بايد با واژگان روز عرب آشنا باشد.
**ذهن خالي مترجمان از واژههاي فارسي
فارس: روز عرب يا آن روز عرب؟
يعني از آن روز تا امروز. مثلا كلمه آلزايمر از فارسي امروز بيرون آمده است. يا مشكل ديگر اين است در بيشتر ترجمهها مترجمان قرآن را از متن اصلي بيشتر ترجمهكردهاند. چون واژه در ذهن ندارند و تنها كاري كه مي كنند اين است با كلمههاي محدود خود جملههاي طولاني ميسازند. خيلي از جاها در قرآن داريم «يا ايها الذين آمنوا» و دقيقا ترجمه كردهاند اي كساني كه ايمان آوردهايد. شما اگر بخواهيد آبدارچي را صدا كنيد ميگوييد اي كسي كه آب ميآوري؟ يا ميگويي آبدارچي؟ ما در قرآن نميتوانيم كوچكترين دخالتي داشته باشيم حتي در لفظ و معنا ولي در معاني هم دست بردهاند. سوره والعصر را بياوريد. «الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات» ترجمه كردهاند مگر كساني كه ايمان آوردهاند و كار نيكو انجام ميدهند. خب راحت ترجمه كنيد مگر مومنان و نيكوكاران. ببينيد چه قدر قشنگتر است و مخاطب راحتتر ارتباط برقرار ميكند.
فارس: قشنگ بودن يك بحث است، اشتباه بودن يك بحث ديگر؟
نه. مساله همين جا است. زبان شناس مثل يك معمار است كه مصالح را درست و به جا استفاده ميكند تا خانه ساخته شود. كار مترجم هم همين است كه هر چيز را سر جاي خودش استفاده كند. اگر يك آجر بيرون بزند كه هم زشت است و هم معماري درستي نيست.
فارس: من برميگردم به صحبتهاي خودتان كه اين ترجمهها را خيانت دانستيد. شايد كساني كه اين مصاحبه را ميخوانند بپرسند اين خيانت نيست بلكه متن نياز به ويرايش و پيراست دارد و به جاي خائن دانستن مترجمان بايد از ضرورت حضور يك ويراستار سخن بگوييد وبا اين شدت و حدت نبايد گفت اينها خائن هستند؟
نه. من اصل را گذاشتم بر خيانت كه اصل اساسي ترجمه است. بايد ثابت كنند خائن نبودهاند. من از شما ميپرسم كدام ترجمه قرآن را ميفهميد؟ يك ترجمه را بگوييد.
فارس: با توجه به علم من كه زياد به عربي مسلط نيستم با بعضيها ميتوانم ارتباط برقرار كنم. مثل ترجمه آقاي بهرام پور كه بهتر است.
مترجم بايد جوري ترجمه كند كه اگر آن را كسي خواند نفهمد ترجمه است. يعني اين قدر بايد حرفهاي باشد. من چند كلمه از شما ميپرسم. وكيل يعني چه؟
فارس: در زبان فارسي امروز؟
نه. در قرآن يعني چه؟ كفا بالله وكيلا. همه ترجمه كردهاند شاهد يا وكيل درصورتي كه ترجمه وكيل روزي دهنده كافي است. كجاي اين ترجمه خوب است؟ اين تحريف معنايي قرآن است.
فارس: همين روزي دهنده كافي هم از ذهن و زبان مخاطب امروز دور است؟
يعني به اندازه كافي روزي ميدهد.
فارس: خب شما هم بگوييد خدا به اندازه كافي روزي ميدهد. چرا روزي دهنده كافي؟
بله. اما وكيل در فارسي معناي متفاوتي دارد كه در ترجمهها همان وكيل آمده است.
فارس: اصلا خيلي از كلمهها در فارسي و عربي از نظر لفظ مشابه هستند اما معناي متفاوتي دارند.
نكته خوبي اشاره كرديد. جاهل در زبان فارسي يعني چه؟
فارس: نادان.
آن وقت ما در قرآن هم بايد نادان ترجمه كنيم؟ اتفاقا عصر جاهلي از نظر فرهنگي متفاوت از چيزي است كه ما با جهل مترادف ميدانيم و در نوع خودشان مترقي بودند! مثل امروز دانسيگ داشتند! و از سوي ديگر كلمه اسلام يعني پذيرفتن. جاهلي دربرابر اسلام قرار ميگيرد. جاهلي يعني سركشي. عصر جاعلي يعني دوره سركشي. حالا هي در ترجمه بنويسند ناداني. آنها نادان نبودند از دانايي سركش شده بودند.
**بيشتر مترجمان از فرهنگ لغت استفاده نكردهاند
فارس: مثل جاهليت مدرن امروز؟
آفرين. همه ما شنيدهايم «جوان هستي و جاهل» اين هم به معناي نادان نيست به معناي سركش است. باورتان نميشود اما بيشتر مترجمان ما فرهنگ لغت استفاده نكردهاند. ميتوانم قسم بخورم. در حالي كه يك مترجم خوب حتما چند فرهنگ دوزبانه كنار دستش باشد.
فارس: مترجم خوب از نظر شما حتما بايد از دل دانشگاه بيرون بيايد؟
مترجم خوب از هر جايي ميتواند بيرون بيايد منتها 3 ويژگي كه گفتم را بايد داشته باشد. موضوع،حرفه، تخصص. تخصص ترجمه را داشته باشد، حرفهاش هم ترجمه باشد و به موضوع هم مسلط باشد. علم ترجمه زير مجموعه زبان شناسي است. الان يك دانشگاه را پيدا كنيد كه رشته ترجمه داشته باشند. يك دو جا دارند اما مدرسانشان خودشان تحصيل علمي در اين باره ندارند.
فارس: شما گفتيد 8 سال براي ترجمه كردن خيلي زياد است. كاري كه خودتان روي قرآن انجام داديد در چه مدتي انجام داديد؟ باتوجه به مثالهايي كه زديد روز تك تك كلمات قرآن اين وسواس را داشتيد؟
من به ترجمه شورايي اعتقاد داشتم اما من در جامعهاي زندگي ميكنم كه كار شورايي معنا ندارد. وقتي ديدم با هر كسي ميخواهم همكاري كنم، مهمترين مساله برايشان مساله مالي بود. ديدم نميتوان كار شورايي انجام داد. خودم به تنهايي انجام دادم. منتها تمام ترجمههاي قبلي را كنكاش كردم و نقاط ضعفشان را پيدا كردم.
**تفسير علامه طباطبايي از همه راه گشاتر بود
فارس: يعني همه 100 مورد ترجمه موجود؟
صد مورد نه. اما بيش از 20 مورد را كه قابل اعتنا هستند جمع كردم. حتي در حد تورق هم شده اين كار را كردم. قرآن 6666 آيه دارد، 5هزار آيه خيلي مشكل ندارد. هزار مورد مشكل داشت. مثلا براي همين كلمه وكيل به بيش از 10 تفسير مراجعه كردم و از همه مهمتر و راهگشاتر تفسير علامه طباطبايي. خيلي قشنگ بيان كرده است. بنابراين به تنهايي ترجمه كردم. من متخصص ترجمه هستم. اهل تعارف هم نيستم از خودم. تخصصم ترجمه است اما براي اين كار كتابهاي موجود درباره زبان شناسي را مطالعه كردم. من دهها كتاب زبانشناسي عربي را مطالعه كردم. درباره بعد ديني هم من از 10 سالگي با قرآن آشنا بودم. البته جامعه ايراني اين طور است. در اين سالهاي مختلف كه بيش از 20 سال استاد دانشگاه در رشته ادبيات عرب هستم به طور مرتب با قرآن سرو كار داشتم ولي در يك سال اخير ديدم نياز هست كه قرآن را ترجمه كنم و ترجمه من يك سال و اندي طول كشيد.
**قرار بود طلبه شوم/مترجمان هيچ كدام ديگري را قبول ندارد
فارس: درباره مقدار آشناييتان با علوم ديني و قرآني بيشتر توضيح ميدهيد؟ از ميزان احاطه تان به علوم ديني و قرآني ميگوييد؟
رشته ما شايد 60-70 درصدش علوم ديني است. من بيش از 40 واحد در دانشگاه تفسير قرآن خواندم. غير از اين درسهايي داشتيم كه متن قرآن و متون ديني بوده است. جداي اينها من علاقه زيادي به علوم ديني داشتم و قرار بود طلبه شوم. زمينه ديني و مطالعه ديني داشتم. تخصص نگرفتم. در ترجمه قرآن هرجا به مشكل برميخوردم به تفسيرها مراجعه ميكردم. چون زبان دومم عربي است حتي از تفسيرهاي كاملا عربي هم استفاده كردم و روي تك تك كلمات هم حساس بودم. مثال ديگري ميزنم. كلمه بصيرت اين روزها خيلي استفاده ميشود و مقام معظم رهبري به آن اشاره دارند. بيشتر مردم معناي بصيرت را نميدانند. بصيرت يعني درك كردن. همه مترجمان «ان الله بصير بالعباد» را معنا كردهاند خدا بينا است. در صورتي كه معنايش اين است كه خدا بندگانش را درك ميكند. از جمله خدا نسبت به بندههايش بينا است، چه ميفهميد؟
يكي از مشكلات ترجمه قرآن نداشتن زبان معيار است. مترجمان نميدانند زبان معيار چيست. مترجمان هيچ كدام ديگري را قبول ندارد . من هم هيچ كس را قبول ندارم. حتي در اين ميان بعضيها حوزه هم درس نخواندهاند، ترجمه هم نميدانند و بعد قرآن را ترجمه كردهاند! حداقل در حوزههاي علميه روي متون ديني كنكاش ميشود ولي در دانشگاه كه اين اتفاق نميافتد. اينها كه روحاني نبودند، علوم ديني را از كجا ياد گرفتند؟ يكي از مشكلات جامعه ما اين است كه كتاب را سفارشي كار ميكنند. در حالي كه اين نميشود. اسم اين كار پژوهش نيست. اين بدبختي جامعه است.چون فلان كس مشهور است، نميتواند مترجم قرآن باشد. ترجمههاي قرآن غالبا از اين صنف هستند.
**لزوم ترجمه قرآن براي سه رده از جامعه
الان ما كسي را داريم كه سخنران فوق العادهاي است ولي در ترجمه قرآن جنايت كرده است. جنايت به خاطر اينكه وقتي من و شما از ترجمه هيچ نميفهميم، زده ميشويم. مشكل جوان امروزي اين است كه متون ديني را نميفهمد. ولي متون ديني را به زبان خودش ارائه بدهيد ببينيد چه قدر از مشكلات حل ميشود. الان ترجمه انجيل به 3 گروه ترجمه شده است. براي كودكان براي تحصيل كردهها و براي عموم جامعه. چرا درباره قرآن چنين كاري نكرديم؟ بياييم براي كودكان قرآن را به زبان كودك و بدون تحريف ترجمه كنيم. پيش فرض تمام حرفهاي من اين است كه تحريف نشود براي اينكه تحريف نشود بايد همه مسائل را كار كرده باشد. زبان كودك بسيار سخت است. براي تحصيل كردهها و عوام هم به همين شكل.
فارس: با اين بحثها مترجمهاي ديگر هم ميتوانند همين ان قلت را روي كار شما هم بگذارند؟
من از همه ميخواهم ترجمه من را ببينند و مقايسه كنند. باز هم مثال ميزنم آن هم نهج البلاغه.«الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا». ترجمه كردند زن همهاش بدي است. ديگري ترجمه كرده زن و زندگي همه دردسر است. يكي ترجمه كرده همه چيز زن شر است. واقعا اين ترجمهها چه حسي در زنان به وجود ميآورد؟ در حالي كه من ترجمه كردم زن بلاست خدا كند خانهاي بي بلا نباشد همان چيزي كه در فارسي ميگوييم.
فارس: و لابد فيها فكر كنم همان معناي «خانهاي بي بلا نباشد» را ميدهد؟
بله. دقيقا همين است.
فارس: يعني منظور امام هم همين بود؟
بله.
فارس: از كجا اين قدر با يقين صحبت ميكنيد؟
اين همان چيزي است كه گفتم. مترجم حرفهاي كارش اين است؛ نمونههايي در بلاغت همان زمان پيدا و ترجمه ميكند.
فارس: اينكه بعد از 1400 سال بگوييم منظور امام همين جمله رايج امروز ما است كمي عجيب است و ممكن است خيليها قانع نشوند.
شما واژههاي فرهنگ لغت را نگاه كنيد. هر كلمه حداقل ده معنا دارد. همين كلمه جاهل را كه مثال زدم، هم ناداني معني شده هم سركشي. لسان العرب يك فرهنگ شش جلدي است بايد مراجعه كرد و ديد. قدما روي آيات قرآن كار كردند و همه معاني را آوردند. اما مترجم بايد بين ده معنا يكي را انتخاب كند.
فارس: شما با توجه به معناهاي مختلف اين طور ترجمه كردهايد؟
بله.
**آيه به آيه ترجمه نكردهام
فارس: شما در مجموع چه كار جديدي در ترجمه قرآن انجام داده ايد؟
من چند كار جديد انجام دادهام. اولا ترجمه آيه آيه نياوردم. قرآن آيه آيه نيست. گاهي چند آيه پيوست معنايي دارد و چند آيه را با هم ترجمه كردهام.
فارس: پس چرا اصل قرآن آيه آيه است؟ و شماره زده است؟
بله اين منوال و روش قرآن است. قرآن تنها كتابي است كه حتي حركتي از آن تحريف نشده اما اين دليل نميشود آيه به آيه ترجمه كنيم. وقتي آيه به آيه ترجمه شود به مشكل بر ميخوريم. قل هو الله احد بگو خدا يكي است. الله صمد خدا بينياز است...اما ترجمه كل سوره توحيد اين است: «اي پيامبر به مردم بگو كه موضوع مهم يگانگي، بي نيازي، زاييدن و نزاييدن و بيهمتايي خداوند است.»
شما داستان يوسف را در ترجمههاي موجود بخوانيد ترجمه من را هم بخوانيد. ترجمه به گونهاي است كه متوجه ترجمه بودن متن نميشويد. ميتوانم قسم بخوريم يك كلمه هم انحراف صورت نگرفته اما حرفهاي بوده است.
فارس: يعني مثل قصه روايت كرديد؟
بله. دقيقا. در خيلي از سورهها، قرآن داستان چند پيامبر را نقل ميكند. من داستان هر پيامبر را پشت سر هم آوردم. نه آيه آيه.
فارس: در چند سوره قرآن صحبت از حضرت موسي شده، شما همه را يكجا جمع كرديد؟
نه. من ترتيب آيهها را دست نزدم. در همان سوره چنين كردهام. مثلا جايي گفته «و نوحا» «و موسي» «و عيسي». داستاني كه در چند آيه آمده،من داستان را 10 قسمت نكردهام و يكجا آوردهام.
فارس: اما در بعضي سورههاي بين داستان آيهاي آمده است كه ربطي به داستان ندارد حداقل ظاهرا و خداوند تنبه ميدهد،با اين آيههاي وسط داستانها چه كرديد؟
مثال ميزنم. سوره عاديات را بياوريد.
فارس: آقاي قمشهاي ترجمه كردهاند قسم به اسباني كه نفسشان به شماره افتاده و آيت الله مكارم نوشتهاند سوگند به اسبان دونده در حالي كه نفس زنان به پيش ميتاختند.
ببينيد اگر همين طور تك تك ترجمه كنيم جواب نميدهد. ترجمه من اين است : به اسب سوراني كه در حال مبارزه با كافران نفس زنان به پيش ميرفتند، سوگند.
فارس: در ترجمههاي قبلي اسبان بوده و شما ميگوييد اسب سوران.
احسنت. چرا؟ چون اين بلاغت است.در قرآن داريم يدالله فوق ايديهم. چرا ترجمه ميكنيد دست خدا بالاتر از دستهاي ديگر است؟ بگوييد خدا بالاترين قدرت و توان را دارد. يد نشانه قدرت است.
فارس: يد مجاز است؟
آفرين. مترجم بايد بلاغت را خوانده باشد تا بتواند درست ترجمه كند. بنابراين قسم به اسبها. اسب منظور نبوده، منظور اسب سوار بوده.
**به اين راحتي ترجمه نكنيد زنانتان را بزنيد!
فارس: البته ما در فارسي داريم كه دست بالاي دست بسيار است و معناي اشتباهي به ذهن فارسي زبانان نميرساند؟
ما داريم قرآن را ترجمه ميكنيم. بايد ترجمه صحيح ترين حالتش باشد و بعد اين معنا در پرانتز هم بيايد. چون دست در فارسي تجسمي دارد اما قرآن ميگويد «يد» يعني قدرت. همه اينها در بلاغت برداشت ميشود. كسي ميتواند قرآن را ترجمه كند كه به مكالمه عربي مسلط باشد. در قرآن در سوره نساء درباره زنان آمده: «واضربوهن» دانشجو به من ميگويد استاد در قرآن آمده زنان را بزنيد. در حالي كه ضرب ده معنا دارد. يكي از معناهايش دور شدن است. اينجا معنايش دور شدن است كه اگر با خانمت مشكل پيدا كردي مدتي از او دور شو. تازه مرحوم علامه يا طبرسي ميگويند اگر بخواهيد زن را بزنيد پيامبر ميفرمايد با چوب مسواك آن هم آهسته و... صد تا شرط دارد كه عملا يعني نزن. ولي ما راحت ترجمه ميكنيم بزنيد! من واقعا به ترجمههاي عجيبي در قرآن برخوردهام مثلا يوم تقوم الساعة
برويد ساعت را ببينيد. در دعاي فرج هم آمده الساعه الساعة. من همه جا ديدم ترجمه كردهاند همين ساعت. در عربي ساعت يعني لحظه. وقتي ميگويم در ترجمه قرآن جنايت شده چون در ترجمه اين آيه آمده قيامت يك ساعت تاخير ندارد. در صورتي كه ساعت پيش من و شما 3600 ثانيه است. ولي منظور قرآن يك لحظه و يك آن است. اينها خيلي با هم فرق دارد. خيلي از آيات چنين است از ابتدا تا انتها. من ميتوانم از سوره بحث آيه به آيه بحث كنم و مثال بياورم و نكته مهم اين است كه زبان امروز است.
**ترجمه قرآن بايد با مخاطب ارتباط برقرار كند
فارس: سورهاي در قرآن بود كه ترجمهاس براي شما سختتر باشد؟
سوره نساء سختترين سوره بود چون درباره ارث و مسائل خانمها صحبت ميكند درباره احكام صحبت ميكند. به خدا قسم من ترجمهها را ميخواندم و هيچ چيزي نميفهميدم. چه طور يك جوان اين چيزها را بفهمد؟ ترجمه قرآن بايد با مخاطب ارتباط برقرار كند. يعني ضمن حفظ معنا به مخاطب توجه شود، چيزي كه در ترجمهها امروز وجود ندارد.
فارس: اين ترجمه چه زماني چاپ ميشود؟
ترجمه من آماده است. اما با ناشري صحبت نكردم. هر كس ميخواهد بيايد و ترجمه من را ببيند و با ترجمههاي ديگر مقايسه كند. من حتي فهرست سورههاي قرآن را بر اساس حروف الفبا نوشتهام. چون مثلا اگر كسي بخواهد صفحه سوره ناس را بين 114 سوره پيدا كند، سر در گم ميشود اما اين فهرست كاملا قابل استفاده است. البته فهرست عربي و اصلي قرآن را هم آوردهام و دو نوع فهرست آوردهام. امافعلا قصد چاپش رادر ايران ندارم و دارم با جايي صحبت ميكنم كه آنجا برايم چاپ كند.
فارس: يعني خارج از كشور؟
بله.
**چون وابسته به جايي نيستم ترجمهام را چاپ نميكنند
فارس: چرا؟ مگر مخاطب شما فارسي زبان نيست؟
چرا. به دست مخاطب فارسي زبان ميرسد اما چه كسي دنبال ترجمه من آمد؟ من روي سايت اطلاع رساني كرده بودم. حتي يك نفر زنگ نزد و بگويد اصلا چرا ترجمه كردي؟ يا بيخود كردي كه سراغ ترجمه قرآن رفتي؟ هيچ كس اين كار را نكرد. من هم چون وابسته به كسي نيستم و دانشگاهي هستم كسي نميآيد ترجمه من را بگيرد و چاپ كند. در صورتي كه من حاضرم ترجمه را جلوي صدها نفر بگذارم تا نقد كنند. همان طور كه الان در معرض قضاوت خيليها گذاشتهام و اتفاقا خيلي پسنديدهاند. من الان بخشي از ترجمه را به شما ميدهم و خودتان نظر بدهيد. كجايش را نميفهميد؟ البته ويرايش نهايي نشده است.
فارس: مقدمه هم كه نوشتهايد! ديگر مقدمه نوشتن بر ترجمه قرآن را نديده بوديم كه ديديم.
بايد مقدمه نوشته شود تا به مخاطبم بگويم چه كردهام.
**با يك ويرستار اديب ترجمه بينقصتر ميشود
فارس:(پس از مطالعه ترجمه چند سوره در جزء30): ترجمه شما بسيار روانتر و نزديك به ذهنتر از ترجمههاي ديگر است اما به نظر من با ادبيات امروز و آنچه كه براي تاثير در ذهن مخاطب امروزي نوشته ميشود، باز هم فاصله دارد. مثلا يقين مدار واقعا از ذهن مخاطب امروز دور است؟
چرا. خيليها از اين كلمه استفاده ميكنند. اما قبول دارم كه كمي از ذهن عامه دور است. وقتي ميخواستم اولئك هم يوقنون را ترجمه كنم، حقيقتش اين است كه از معناهايي چون آنها اصحاب يقين هستند، خوشم نيامد و خيلي دور ديدم. مدار را بر اساس اصل گذاشتم. با اين حال معتقدم ترجمه من از اين هم بهتر ميشد و يك ويراستار اديب بايد آن را بررسي كند.
فارس: به نظر من هم اگر يك ويراستار اديب جملهها را ويرستاري كند، متن بسيار خوشخوانتر خواهد شد.
قطعا. من ويراستاري نهايي را براي كسي گذاشتم كه ميخواهد كتاب را چاپ كند. من اين قرآن را صبح ها از ساعت 8 صبح تا 3 نيمه شب ترجمه ميكردم نزديك 3 ماه اين اواخر اين طور بود. قبلش كه كلاس داشتم فاصلههاي زماني بيشتري ميشد. فكر ميكنم ترجمه را عيد فطر يا يكي دو روز مانده به عيد تمام كردم. من سحري هم نميخوردم و يك سر ترجمه ميكردم.
**قرآن خيلي راحت برايم ترجمه شد
فارس: توسل و امداد خاصي كه لازمه ترجمه متني با اين عظمت است، داشتيد؟
آدم متظاهري نيستم. ادعايي هم در اينكه ثابت كنم دين من چنين و چنان است ندارم. اعتقاداتي دارم و خدا را شكر ميكنم در اين سالها عمگرا بودم. قرآن ميفرمايد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ». روي سوره نساء زجر كشيدم ولي كل قرآن برايم ملموس بود. اگر جايي به مشكل ميخوردم، از تفاسير استفاده ميكردم. حتي از تفسيرهاي اهل سنت هم استفاده كردم. من كتاب زياد ترجمه كردهام و در ترجمههايم خيلي سختي كشيدهام ولي به همين قرآن قسم، قرآن خيلي راحت برايم ترجمه شد. انگار روي روال بود. من همين طوري هم نميتوانم اين همه ساعت يك جا بنشينم اما به عشق قرآن از 8 صبح تا 3 نصف يك بند سر ترجمه بودم و خسته هم نميشدم. قرآن خيلي به من انرژي ميداد. وقتي ترجمههاي بد را ميديدم و وقتي خودم روان ترجمه ميكردم، تمام خستگيام از بين ميرفت.
فارس: شما در اين گفتوگو به خيلي از مترجمان عملا حمله كرديد، آيا اين به آن معنا است كه شخصيت و علم آنها را هم زير سوال ميبريد؟
نقد گزنده است اما هر كدام از بزرگان را استاد خودم ميدانم واقعا علم و جايگاه دينيشان قابل احترام است. اما نقد بايد بدون توجه به جايگاه فرد باشد. من انگشت كوچك هيچ كدام از اين افراد نميشوم اما در حوزه ترجمه نقد دارم و نقدهايم هم جدي است چون بحث علمي است و تخصصي.
انتهاي پيام/و
جمعه 29 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]
صفحات پیشنهادی
ترجمه گفتمان سيدحسن نصرالله به فارسي/ برگزاري دومين سمينار مردمسالاري ديني در انديشه رهبر انقلاب
ترجمه گفتمان سيدحسن نصرالله به فارسي برگزاري دومين سمينار مردمسالاري ديني در انديشه رهبر انقلاب مدير پژوهشكده مطالعات ديني و فلسفي المعارف الحكميه لبنان گفت دومين سمينار بين المللي بررسي انديشههاي حضرت آيت الله العظمي خامنهاي با عنوان مردم سالاري ديني در انديشههاي معظم لههاشمزاده در گفتوگو با فارس:از رفتار خسوس ناراحت شدم اما به خاطر منافع ملي چيزي نگفتم/ او عذرخواهي كرد
هاشمزاده در گفتوگو با فارس از رفتار خسوس ناراحت شدم اما به خاطر منافع ملي چيزي نگفتم او عذرخواهي كرد مربي تيم ملي فوتسال گفت از رفتار خسوس در ديدار دوستانه با تيم ملي روسيه ناراحت شدم اما به خاطر منافع ملي چيزي نگفتم محمد هاشمزاده در گفتوگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري فارسگفتوگوي مشروح فارس با عليرضا راهداريبسياري از راههاي آموزش جرم و جنايت در اينترنت/ فعاليت القاعده در فضاي سا
گفتوگوي مشروح فارس با عليرضا راهداريبسياري از راههاي آموزش جرم و جنايت در اينترنت فعاليت القاعده در فضاي سايبر چگونه است عليرضا راهداري گفت تروريستها از طريق اينترنت مهارتها و دانش خود را با يكديگر در سطح جهان به اشتراك ميگذارند آموزش روشهاي جرم و جنايت براي اهداف تروريستيگپ و گفت مفصل فارس با بهروز قزلباشهيچ كششي برايم بالاتر از اين نبود كه زمان جنگ يك رزمنده باشم
گپ و گفت مفصل فارس با بهروز قزلباشهيچ كششي برايم بالاتر از اين نبود كه زمان جنگ يك رزمنده باشم به كوري چشم دشمن پشيمان نيستم اما نميتوانم درد بچهها را فرياد نكشم حنجره ممكن است مال من باشد اما صداي درد و زخم و سوز ديگري در آن است خبرگزاري فارس - گروه ادبيات انقلاب اسلامي بهبراي رسيدن به اوج خيلي خوب استراحت كردممهديزاده: ميخواهم در كاراته تاريخ ساز شوم/ استارت خوبي در فرانسه زدم
براي رسيدن به اوج خيلي خوب استراحت كردممهديزاده ميخواهم در كاراته تاريخ ساز شوم استارت خوبي در فرانسه زدم دارنده نشان طلاي مسابقات جهاني كاراته فرانسه گفت ميخواهم با كسب دومين مدال طلا در مسابقات جهاني آلمان تاريخ ساز شوم امير مهديزاده در گفتوگو با خبرنگار ورزشي خبرگزارينصرتي: نرفتن به جام جهاني برايم ناراحتكننده است/ بايد جاسم كرار را كنترل كنيم
نصرتي نرفتن به جام جهاني برايم ناراحتكننده است بايد جاسم كرار را كنترل كنيم به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين او با اينكه امسال بازيهاي خوبي را براي تراكتور انجام داده ولي به تيم ملي دعوت نشده است با اين حال نصرتي اميدش را از دست نداده و خودش معتقد است كه شرايط حضور در تيم ملي رابحث مجري و كارشناس بيبيسيعربي بر سر نام خليج فارس / جايگاه خيلي ويژه براي تماشاي فوتبال + فيلم
بحث مجري و كارشناس بيبيسيعربي بر سر نام خليج فارس جايگاه خيلي ويژه براي تماشاي فوتبال فيلم در بالاتر از خبر اين هفته عناويني چون مهمان نوازي ايرانيها باعث ماندن يك خوانواده آلماني در ايران شد مدلهاي نامناسب مو در ورزش و مورد بررسي قرار گرفت جمعه 22 آذر 1392ترجمه نمايشنامههاي فارسي به كردي
ترجمه نمايشنامههاي فارسي به كردي مريوان حلبچهاي از ترجمه نمايشنامههاي فارسي به كردي خبر داد اين مترجم كُرد درباره ترجمه اين نمايشنامهها به خبرنگار ادبيات و نشر خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا گفت پڕوژەاي را بە نام ترجمەي نمايشنامەهاي ايراني در دست انجام دارم كه ميخواهممهدي غبرايي در گفتوگو با برنا: بازار طبع آزمايي در ترجمه داغ است/يك كتاب و پانزده مترجم
مهدي غبرايي در گفتوگو با برنا بازار طبع آزمايي در ترجمه داغ است يك كتاب و پانزده مترجم مهدي غبرايي گفت بازار طبع آزمايي درحيطه ترجمه داغ است و همين مسئله موجب بروز ترجمه هاي همزمان شده است به گزارش خبرنگار ادبيات برنا مهدي غبرايي از مترجمان نام آشناي كشور است او در كارنامهتعداد ترجمههاي فارسي از آخرين رمان خالد حسيني به 8 عنوان رسيد/ ترجمههاي ديگري هم در راه است!
تعداد ترجمههاي فارسي از آخرين رمان خالد حسيني به 8 عنوان رسيد ترجمههاي ديگري هم در راه است با انتشار ترجمههاي مهدي غبرايي و شبنم سعادتي از آخرين رمان خالد حسيني و انتشار آن توسط نشر ثالث و افراز تعداد ترجمههاي فارسي از اين رمان به هشت عنوان رسيد به گزارش خبرنگار مهر با اانتشار كتاب خودآموز جامع ترجمه براي مترجمان
انتشار كتاب خودآموز جامع ترجمه براي مترجمان كتاب مترجم خود باشيد با تاليف پرويز مصلينژاد محمدرضا اربابي و فاطمه صالحي مقدم به عنوان نخستين خودآموز جامع آموزش ترجمه براي فراگيري الفباي ترجمه توسط انتشارات منتشران انديشه منتشر شده و به تازگي وارد بازار نشر شده است پرويز مصلينترجمه فارسي
ترجمه فارسي هومن جعفري يك طنزنويس خوب بايد در كنار همه فاكتورهاي لازم از عنصر پيشبيني برخوردار باشد يعني اينكه حواسش را جمع كند و دقيقا بفهمد كه باد قرار است از كدام طرف بوزد يك طنزنويس خوب هم درست مثل يك تحليلگر كارآمد بايد از مصاحبههاي مختلف بتواند درك كند كه حرفي كه زده شدهرئيس فراكسيون «انتفاضه شعبانيه» عراق در گفتوگو با فارس:اعمال جنايتكاران در اربعين حسيني را بيپاسخ نميگذاريم
رئيس فراكسيون انتفاضه شعبانيه عراق در گفتوگو با فارس اعمال جنايتكاران در اربعين حسيني را بيپاسخ نميگذاريم رئيس فراكسيون انتفاضه شعبانيه عراق با اشاره به هدف قرار دادن مكرر زائران اربعين حسيني تاكيد كرد كه اعمال جنايتكاران در اربعين حسيني را بيپاسخ نميگذاريم ابو الفقار-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها