تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816815870
امام خمينى در پنج حوزه معرفتسياسى (4)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خمينى در پنجحوزه معرفتسياسى (4) نويسنده: سيدعلى قادرى ديدگاههاى امام درباره جنگ تحميلى نكته مهم ديگرى كه در حوزه آراى سياسى حضرت امام قابل ذكر است اينكه: اغلب سياستمداران و مديران در بعضى مواقع نمىتوانستند بخوبى نظرات سياسى ايشانرا درك كنند; نه اينكه اين نظرات پيچيده باشد بلكه هركس نظر ايشان را در خم آراى سياسى خود فرو مىبرد و آن را به رنگ آراى خود درمىآورد. يا به تعبير ديگر بدان جهت كه هركس براى خود نظراتى داشت، نظراتش حجابى براى درك نظرات آن حضرت مىشد; چنانكه در جنگ تحميلى گويا چنين بوده است. جو غالب و حماسههايى كه مخلصين در جبههها مىآفريدند، مانع از آن مىشد كه بخوبى درك شود نظرات ايشان در پايان بردن جنگ چيست؟ مرحوم حاج احمد آقا طى مصاحبهاى گفتند كه ايشان معتقد بودند خوب است در فتح خرمشهر جنگ پايان يابد. بعضى افراد نيز با شنيدن سخنانى ديگر، دلايلى غير از اين دارند; از جمله اينكه وقتى مىفرمودند: "جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم" همين افراد مىگويند منظورشان ادامه جنگ بوده است. همچنين وقتى قطعنامه هشت مادهاى را براى امنيت روانى - اجتماعى جامعه با وضوح تمام بيان فرمودند، باز هم تاويلات مختلفى از آن شد و حتى نهادهاى انقلابى آن را يكسان تفسير نكردند، حال آن كه ظاهرا تفسير بردار نبود و خود مفسر خود بود. در مورد سازمان مجاهدين قبل از انقلاب و منافقين فعلى، ملىگراها، مصدق، آيةالله كاشانى، موتلفه، انجمن حجتيه، مبارزه مسلحانه يا مبارزه پارلمانى نيز نظراتى داشتند كه هركس آن را براى خود واضح و بدون ابهام مىداند; ولى برداشت از اين نظرات يكسان نيست. چنانكه در مورد مرحوم دكتر شريعتى نيز نظرات متفاوتى از ايشان منقول است كه مخالفان مرحوم شريعتى به آنها استناد مىكنند و دوستان او دلايلى دارند كه آن حضرت به مرحوم دكتر شريعتى علاقه خاصى داشتهاند. در مورد بسيارى از شخصيتهاى سياسى و فرهنگى جامعه نيز آراى ايشان هنوز جاى بحث و بررسى دارد و به نظر نمىرسد كه نتايجبررسيها مورد قبول همگان واقع شود. زيرا هركس خود داراى آراى سياسى است كه ريشه در اميال شخصى، صنفى، حزبى، رفاقت، رقابت و نيز جهانبينى و اطلاعات و دهها عامل ديگر دارد. بزرگترها به خاطر دارند، كسانى كه مشى مسلحانه را براى براندازى رژيم گذشته تنها راه مبارزه قلمداد مىكردند، بهگونهاى سخن مىگفتند كه گويا معظم له چنين جواز دادهاند و پس از انقلاب كه تئورى تسلط بر قواى مجريه در آراى سياسى ايشان مطرح گرديد، معلوم شد ايشان از همان دورانى كه فداييان اسلام را به خاطر حميت و غيرت دينىشان مىستودند، نسبتبه مشى مسلحانه آنها نظر مساعدى نداشتند. راهيابى به آراى سياسى امام اگر ليستى از آراى سياسى آن حضرت تهيه شود، بالغ بر هزارها موضوع كلى و جزئى قابل شناسايى است كه شايد بيش از دهها هزار تاويل داشته باشد. اما به رغم آن كه تعدد موضوعات و تعدد برداشتها بسيار است، اينگونه نيست كه هرگز نتوان به آراى سياسى معظم له به طور متقن راه يافت; زيرا براى بررسى آراى سياسى شخصيتهاى سياسى نيز روشهاى منطقى وجود دارد. از جمله اين روشها اينكه ابتدا فهرستى از موضوعاتى كه به نحوى به آنها پرداختهاند تهيه گردد. درستتر آن است كه اين هرستبراساس تاريخ حوادث سياسى گردآورى شود. (5) پس از تهيه ليست، موضوعات به كلى و جزئى و سپس هر كدام به داخلى و خارجى تقسيم گردد. به طور طبيعى بعضى مسائل، هم داخلى است و هم خارجى; مانند جنگ تحميلى كه شق سومى را مىطلبد. با تهيه چنين ليستى، آن دسته از آراى سياسى ايشان كه با مسائل بينالمللى ارتباط مستقيم دارد، از دسته ديگر كه به موضوعات داخلى مربوط مىشود، جدا خواهد شد و نيز آن دسته از نظرات معظم له كه آراى سياسى كلى است، از نظرات سياسى جزئى قابل تفكيك خواهد بود. من خود با چنين روشى به طور ناقص، آراى سياسى ايشان را در حد درك و توان خود استقرار كردهام و اگر بخواهم نتايج آن را در چند جمله به طور اجمال عرض كنم، ناگزير به ذكر چند مورد بيشتر نخواهم بود و موارد ديگر را ديگران بايد برشمرند. چند موردى كه نسبتبه آنها حضور ذهن بيشتر دارم چنين است: در حوزه روابط بينالملل، به تئورى توطئه معتقد بودند; اما نه به گونهاى اغراقآميز كه بعضيها گمان مىكنند ردپاى هر ركتسياسى را بايد در سفارت انگليس و سفارتخانههايى كه به جاسوسخانه تبديل شدهاند پى گرفت. همچنين به عكس تئورى توطئه به اين اصل نيز معتقد بودند كه نظام بينالملل فقط ميدانگاه قدرتهاى بزرگ نيست; هر ملتى به قدر توان و هوشيارى خود در نظام بينالملل ميدان بازى دارد. بر همين اساس نسبتبه كسانى كه در مقابل تئورى توطئه به طور تمام عيار سر خم كردهاند، نظر مساعدى نداشتند و معتقد بودند كه اينها نظام بينالملل را درست نمىشناسند و خودباختگى آنها نسبتبه بيگانه بالاخص نسبتبه غرب سياسى، از اين عدم شناخت ناشى مىشود. من خود نظام بينالملل را سيال ناميدهام; بويژه در اين دوره كه با طرح نظام نوين بينالملل، بسيارى از اذهان مرغوب اين مغالطه شده كه با فروپاشى اتحادجماهيرشوروى، ايالات متحده آمريكا يكهتاز ميدان سياستبينالملل است. اين سيال بودن را از معظم له الهام گرفتهام (نه آن كه واژه بلكه مفهوم را) و گمان مىكنم، در آراى سياسى معظم له نظام بينالملل، هم سيال و هم در حال تغيير دايمى تصويرشدنى است. در اين زمينه به نظرمىآيد آنقدر آراى سياسى ايشان قوام گرفته است كه شايد بتوان آن را از حوزه آراى سياسى بيرون كشيد و در حوزهانديشه سياسى جاى داد كه دوباره به آن اشاره خواهيم كرد. تاكيد بر ضرورت حضور در صحنهها يكى ديگر از نظرات كلى ايشان در زمينه روابط بينالملل، مسئله حضور است. بدين معنا كه تا حد امكان و مقدور بايد در تمام زمينههاى بينالمللى حضور دايمى داشت و ايجاد و حفظ رابطه، اصالت ذاتى دارد. به تعبير ديگر، اصل بر رابطه است و قطع رابطه، استثناست. منشا اين نظر نيز ريشه درانديشه سياسى اصل دعوت و جهانشمولى اسلام دارد. اصل عدم دخالت در امور داخلى ديگران را به طور كامل قبول نداشتند، زيرا هيچكس اين اصل را به طور واقعى و دربست نپذيرفته و اجرا نكرده است. اين اصل كه در حقوق بينالملل از اصل حاكميت منشا مىگيرد، بيشتر يك شعار ديپلماتيك شده است تا واقعيت عينى. اصل عدم دخالتبا چاشنى حفظ حقوق، ظاهر عوامپسندى دارد، اما در واقع افكار عمومى نيز آن را با تحفظ و به شكل خاصى مىپذيرد و شايد از امورى است كه پذيرش آن به طور يك جانبه مطلوبيت دارد; مثلا اينكه هر كشورى حق داشته باشد، هرگونه كه مايل است، از جنگلهاى خود بهرهبردارى كند و هيچ كشورى حق مداخله در اين مورد را نداشته باشد، امروزه به طور كامل مردود است و سازمانهاى بينالمللى محيطزيستبه عنوان جلوگيرى از نابودى جنگلها دخالتخواهند كرد و جار و جنجال به راه خواهندانداخت. همچنين براى مسئله حقوق بشر كه امر جهانى شده و تا حدود زيادى در نظم سيال فعلى خلا ايدئولوژى را پر كرده است، دهها سازمان بينالمللى خصوصى شكل گرفته و آنجا كه بخواهند براحتى اجازه نمىدهند در داخل يك كشور، هر قدرتمندى با اتباع خود هرگونه كه ميلش كشيد رفتار كند. اينها از مصاديقى است كه هركس و هر كشور به خود اجازه مىدهد، به طور موثر نسبتبه آنها موضعگيرى كند و در امور داخلى ديگر كشورها دخالت نمايد. البته حقوقدانان براى جلوگيرى از هرجومرج و تهديد جنگ، با اين تحفظ، اين نوع دخالتها را مىپذيرند كه ابتدا موضوعات قابل دخالت در حقوق بينالملل نهادى شود تا نام دخالت نداشته باشد و سپس دخالتها به صورتهاى مجاز عملى گردد. ولى وقتى به ماهيت دخالت توجه شود، همه يك ذات دارند و فقط موضوعات و شيوه عمل آنها متفاوت است. بنابر چنين نظرى، ديگر نمىتوان ساكتبود و مشاهده كرد كه بوسنى در خون بغلتد، شوروى سابق مسلمانان را از رفتن به مساجد منع كند، عربستان هرگونه كه مايل باشد حرمين شريفين را اداره كند و يا اسرائيل غاصب دست پسربچهاى را كه براى دفاع از وطن خويش سنگ پرتاب مىكند، در برابر دوربين تلويزيون و چشمان ميليونها بيننده بشكند. كسانى كه نمىتوانندحكم سلمان رشدى را از وجه سياستبينالملل بخوبى دريافت دارند و آن را از مصاديق دخالت تلقى مىكنند، نمىدانند كه دخالتيك امر هميشه جارى است. منتها بعضى از انواع آن از سوى كشورى ديگر موهبت است; مانند دخالت در جلوگيرى از برادركشى در افغانستان و برخى بسيار بد; مانند دخالتى كه روس و انگليس و پس از اين دو، آمريكا در شئون داخلى ما داشتند، و همچنين دخالت فرانسه در انتخابات الجزاير. بعضى از انواع دخالتها در حقوق بينالملل مطرح شده و برخى بىآنكه طرح شده باشد به مرحله اجرا درمىآيد. بحث دخالت از امور دشوارى است كه توضيح آن، زمان بيشترى مىطلبد، بالاخص اگر ذهن و قلب كسى را اين شعار ديپلماتيك پر كرده باشد كه به طور واقعى نبايد در امور داخلى ديگران دخالت داشت. شايد بتوان گفت اگر در همين حدى كه ديپلماسى اقتضا مىكند كه گفته شود، دخالت در امور داخلى ديگران مذموم است، آنگاه يك شعار تاكتيكى پيش روست كه شايد بتوان در نظرات سياسى حضرت امام (ره) شواهدى يافت كه نشان دهد، ايشان اين اصل را به عنوان يك تعارف ديپلماتيك براى كارگزاران سياسى جايز و بلكه واجب مىدانستند. بحث دخالت وجه ديگرى دارد كه مفهوم استقلال سياسى را خدشهدار مىكند. در اين بخش نظر قاطعى داشتند كه شايد از دوران نوجوانى تا هنگام ارتحال بر آن وفادار ماندند و بيش از پانصد بار پس از انقلاب راجع به حفظ استقلال يعنى دخالت نكردن در امورى كه يك ملت، خود بايد براى خود تصميم بگيرد سخن گفتهاند. شايد بتوان گفت كه وقتى مصداق دخالتبراى حفظ ارزشهاى عام است، ارزشهايى كه اديان، ارزشى بودنش را تقرير مىكنند يا فطرت بر اصالت آن گواهى مىدهد، دخالت در نظرگاه ايشان امرى لازم و ضرورى و بلكه واجب است و جان باختن بر سر حفظ چنين ارزشهايى شهادت خواهد بود. ولى وقتى دخالت در امورى است كه به ارزشهاى ملى و فرهنگى بازمىگردد، دخالت را مذموم و دخالتكننده را متعدى و متجاوز مىدانستند و خودشان هرگز حتى يك مورد را ندارند كه نسبتبه امرى كه به ارزشهاى فرهنگى ديگر ملل بازمىگردد و با ارزشهاى عام بشرى در تعارض نيست، سخنى گفته باشند. بخشهايى از مفهوم استقلال و كوتاه كردن دست اجانب از شئون داخلى در ديدگاه ايشان، خود را تا حد موضوعاتانديشه سياسى بالا كشيده است. رابطه با آمريكا از نمونه آراى سياسى ايشان در زمينههاى بينالمللى كه از امور جزئى است، (جزئى به معناى منطقى آن و نه به معناى ىاهميتبودن مسئله) مىتوان به رابطه با آمريكا اشاره كرد كه در اين زمينه تاكنون بحثهاى زيادى مطرح شده و جنجالهاى بسيارى را شاهد بودهايم. بنابراين نبايد توقع داشتبه بحثى كه دهها صاحبنظر راجع به آن سخن گفتهاند بپردازيم و منتظر نتيجه قطعى آن باشيم. اما مىخواهيم اين يادآورى را داشته باشيم كه جايگاه چنين موضوعى در معرفتسياسى حضرت امام، در حوزه آراى سياسى است و نه در حوزهانديشههاى سياسى ايشان. اين تفكيك براى كسانى كه مىخواهند بواقع نظرهاى ايشان را در اين باب جويا شوند، اهميت فوقالعاده دارد. چرا كه "انحراف از خط امام" كه بعضيها بعضى ديگر را به آن متهم مىسازند، در جايى است كه ازانديشههاى سياسى آن حضرت عدول شود; نه جايى كه حوزه آن، آراى سياسى است. بنابراين مىبينيم افرادى كه نشان دادهاند در واقع به آن حضرت علاقهمند بوده و در مقابلانديشههايش به نوعى تسليم همراه با رضا رسيدهاند، گاه گفتهاند رابطه با آمريكا جاى بحث دارد و در مقابل، دستهاى ديگر كه آنها نيز عشق و ارادت خود را به حضرتش اثبات كردهاند، به طور جدى در مقابل اين نظر موضع گرفتهاند. لازم است در همين جا بگوييم كه هر دو گروه مسامحه كردهاند. يك گروه آراى سياسى آن حضرت را در اين خصوص باانديشههايش اشتباه گرفته و گروه ديگر بىاعتنا به آراى كسى كه حيات سياسى و وجهه بينالمللى ما مرهونانديشههاى اوست، نظرى را ابراز داشتهاند ولى با بيان اين نكته كه در حوزه آراى سياسى، اظهارنظر محترم است اما گاه مخرب نيز هست. چه در بعضى حوزههاى معرفتسياسى ابراز نظر درحد ابراز نظر مىماند و يا به معتقد شدن معلومات عمومى منجر مىشود، ولى در حوزه آراى سياسى، هر نظرى به طور مستقيم در امر سياست دخالت مىكند. همانگونه كه آراى مردم در انتخاب نماينده يا رئيس جمهور دخالت مستقيم دارد، آراى سياسى نخبگان در امور مختلف با درجاتى از حساسيتهاى متفاوت به طور مستقيم دخيل خواهد بود. بحثبر سر نظرات جزئى بينالمللى حضرت امام (ره) بود كه به عنوان نمونه پراهميت، رابطه و مذاكره با آمريكا مطرح شد. اظهارنظرهاى ايشان در اين خصوص پس از تحليل و علم به حوادث گذشته، به صورت يك نظر پيچيده سياسى مطرح استحال آن كه رابطه با رژيم اشغالگر قدس از آراى ايشان بيرون نمىآيد بلكه مبناى آن درانديشه سياسى و به سهولت قابل درك است; همچنانكه رابطه با آفريقاى جنوبى چنين بود. زيرا اين دو كشور در مشروعيت، داراى مشكل بودند كه يكى آن را حل كرد و اسرائيل قادر به حل آن نيست. حال آنكه آمريكا در عملكرد سياسى، داراى مشكل است. بنابراين همانطور كه ديديم، آفريقاى جنوبى مشكل مشروعيت را حل كرد و بسرعت رابطه سياسى با آن برقرار شد، در صورتى كه آمريكا مشكل مشروعيت ندارد. مشكل اساسى رابطه سياسى با آن كشور، برخاسته از عملكرد آن كشور از كودتاى 28 مرداد تا كنون استحال اگر شرايط عوض شود، تحليلها و به تبع آن نظرها در اين خصوص عوض خواهد شد. چنانكه آن حضرت قريب به اين مفهوم فرمودند: "اگر آمريكا آدم شود، رابطه برقرار مىشود." اگرچه اين نظرى كه اكنون ارائه شد شايد سادهترين نظر در اين خصوص باشد كه به كار قانع كردن ديپلماتها مىخورد وانديشمند را قانع نمىسازد، اما در عين حال نظر نادرستى نيست. چرا كه قضيه نداشتن رابطه ديپلماتيك با آمريكا در نگاه ايشان، يك امر بينالمللى است; اگرچه به هيچ كشورى فشار نمىآورند كه رابطه خود را با آمريكا قطع كنيد. زيرا چنين توصيهاى از سر ضعف و ناتوانى است، چنانكه آمريكاييها چنين مىكنند، اما قطع رابطه جمهورى اسلامى ايران به عنوان يك انقلاب و يك نهضت پرخروش، نظام بينالملل را به نفع جهان سوم متوازن ساخته است. البته براى حفظ امانتبايد عرض كنم كه اين يك برداشتشخصى است و مستندات ذهنىام قابل عرضه و استناد عام نيست. با اين حال نظرم را با اين جمله تكميل كنم كه اگر بعضيها گمان مىكنند، برقرارى ارتباط با آمريكا، بسيارى از مشكلات جمهورى اسلامى ايران را حل خواهد كرد و به فرض آنكه در پس چنين نظر خوشبينانهاى، يك سادهنگرى نهفته نباشد و بواقع چنين نظرى مشكلات را يكشبه حل كند، با اين حال جهان سوم در اين ميان بازنده اصلى است. چرا كه تا رابطه برقرار نيست، جلالت، ابهت و اقتدار سياستخارجى هجومگرا و سلطهآميز آمريكا همواره در معرض تهديدى تحقيرآميز قرار خواهد داشت; چيزى كه اگر چندى ديگر ادامه يابد جهان سوم را در مقابل تصميمات خود تشجيع مىكند و ساختار سياستخارجى آمريكا را تا حدودى كه براى جهان سوم قابل تحمل باشد، اصلاح خواهد كرد. بنابراين گمان مىكنم، يكى از دلايلى كه آمريكا به طور مستقيم به جمهورى اسلامى حمله نمىكند، به اين دليل است كه به برقرارى ارتباط ديپلماتيك براى شكستن ابهت انقلاب، طمع بسته است و اگر اين نياز مرتفع گردد براى تضمين بازنگشتن به شعارهاى قبلى، سياستمداران راديكالتر آمريكا، گوشمالى جانانهاى را تجويز خواهند كرد. البته به رغم آنكه شديدترين انواع موضعگيرى در فرمايشات حضرت امام نسبتبه آمريكا ديده شده است، ايشان به هيچوجه معتقد به ايجاد تشنج نبودهاند و كارگزاران سياستخارجى را به رفع تشنجها، نه حتى در روابط دوجانبه بلكه در روابط چندجانبه تشويق مىكردند و اين از بلندنظرى ايشان نشات مىگيرد، و مىتوان گفت كه در مباحث كلى، آراى سياسى ايشان در زمينههاى بينالمللى رفع تشنج، خود يك نظر تثبيتشده ايشان است و از اينكه حتى بين دو كره يا هند و پاكستان تشنجبرقرار باشد رنج مىبردند. تفكيكناپذيرى دين از سياست حال چطور مىتوان آراى سياسى ايشان را در موضوعات مختلفى كه در آن موضوع موضع گرفته يا اظهارنظر كردهاند، از حوزهانديشه سياسىشان بازشناخت؟ اين سوال بحقى است كه وقتى به حوزهانديشه سياسى رسيديم، پاسخ دقيقتر خواهيم يافت. ولى يك خصيصه ديگر را در همين جا ذكر كنيم كه حوزه آراى سياسى، حوزهاى است كه نظرها در آن حوزه همچنان سيالاند و هر آن در معرض تحول. اگر جز اين باشد تحجر و خشكنگرى بر افكار حاكم خواهد بود و به هر مقدار، سياستمدارى سيطره اقتدارش بيشتر باشد، تحجر و يكدندگى او براى ملتخطرناكتر است. حال آنكه درانديشه سياسى، مبانى تفكر نسبتا پايدار است و كسى كه به طور دايم حرف تازهاى مىزند وانديشه نويى مىآفريند، هرگز نخواهد توانستبه جامعه و حكومتى امنيت و ثبات ببخشد. به عبارت ديگر، حوزهانديشه سياسى، روندهاى ثابتى است و حوزه آراى سياسى، روندهاى متغير. بنابراين هرگاه به سخنى برخورديم كه در فاصله زمانى كوتاه تغيير كرده بود، بايد آن را در حوزه آراى سياسى جاى دهيم. همچنين هرگاه به نظرى برخورديم كه مىتوانستبىآنكه چهره سياسى كسى را دگرگونه كند، دگرگون شود، آن نظر در حوزه آراى وى جاى دارد. مثلا اعتقاد به اصل ولايت فقيه، در حوزهانديشه سياسى معظمله جاى مىگيرد. تفكيكناپذيرى دين از سياست، در همين حوزه است.چرا كه اگر در هريك از اين دو اصل، تغيير راى مىدادند، تغيير شخصيتسياسى نيز داده بودند. ولى اينكه براى جلوگيرى از خطركودتا كه همواره نظامهاى مردمى جهان سوم را از سوى قدرتها تهديد مىكند، بايد نيروهاى مسلح از تماميت ارضى كشور حراست كنند، يك نظر سياسى ايشان بود كه بالفعل تغيير نكرد، ولى تصور تغيير آن از او دو شخصيت نمىساخت; همچنين اظهارنظر در اينكه به جاى خليج فارس بگوييم خليج اسلام. ولى پس از مدتى معلوم شود كه اسلام در قلوب شيوخ خليجفارس آنقدرها نور نتابانده كه اين معنا را درك كنند كه در جهان، خليجى به نام خليج اسلام تابلوى وحدت مسلمانان باشد و اختلافاتى كه جمال عبدالناصر در لجبازى با شاه ايجاد كرده بود و خليج فارس را خليج عربى ناميد، در سايه يك عقبنشينى به نفع اسلام حل گردد، وقتى ديدند كه چنين لياقتى در شيوخ نيست، نظر خود را پس گرفتند و خليج فارس را به روايت تاريخ، همچنان خليج فارس مىناميدند. معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]
صفحات پیشنهادی
امام خمينى در پنج حوزه معرفتسياسى (4)
امام خمينى در پنجحوزه معرفتسياسى (4) نويسنده: سيدعلى قادرى ديدگاههاى امام درباره جنگ تحميلى نكته مهم ديگرى كه در حوزه آراى سياسى حضرت امام قابل ذكر است اينكه: ...
امام خمينى در پنجحوزه معرفتسياسى (4) نويسنده: سيدعلى قادرى ديدگاههاى امام درباره جنگ تحميلى نكته مهم ديگرى كه در حوزه آراى سياسى حضرت امام قابل ذكر است اينكه: ...
انديشه سياسي امام خميني، ثابت يا متغير؟
تمسك به بخشهايى از تفكر سياسى امام، به هدف تحكيم ديدگاههاى جناحى و يا توجهاتى كه از ... (4)مخصوصا نامههايى كه در آخرين سالهاى زندگى ايشان صادر شده است. .... با تفكيك حوزههاى معرفتسياسى به پنجبخش حوزه علم سياست، حوزه حوادث سياسى، حوزه ...
تمسك به بخشهايى از تفكر سياسى امام، به هدف تحكيم ديدگاههاى جناحى و يا توجهاتى كه از ... (4)مخصوصا نامههايى كه در آخرين سالهاى زندگى ايشان صادر شده است. .... با تفكيك حوزههاى معرفتسياسى به پنجبخش حوزه علم سياست، حوزه حوادث سياسى، حوزه ...
قدرت از ديدگاه امام خمینی (1)
حضرت امام خمينى (ره) نيز در مقام يك انديشه ور سياسى, ناگزير با اين پرسش رو به رو بوده و ... (4)) رهاورد اين دوران, علاوه بر تربيت شاگردان بسيار, نگارش كتاب ها و رساله هاى ..... ك: سيد على قادرى, ((امام خمينى در پنج حوزه معرفت سياسى)), حضور (زمستان ...
حضرت امام خمينى (ره) نيز در مقام يك انديشه ور سياسى, ناگزير با اين پرسش رو به رو بوده و ... (4)) رهاورد اين دوران, علاوه بر تربيت شاگردان بسيار, نگارش كتاب ها و رساله هاى ..... ك: سيد على قادرى, ((امام خمينى در پنج حوزه معرفت سياسى)), حضور (زمستان ...
انداموارگى دين و سياست در انديشه احيايى امام خمينى (ره )
(4) در ارتباط با نهضت عاشورا است كه امام راحل (ره ) تفسير احياگرانه خويش مبنى بر ... شـايـد بـراى اولـيـن بـار در حـوزه معرفت سياسى اين اوست كه وقتى سعادت حـقيقى ...
(4) در ارتباط با نهضت عاشورا است كه امام راحل (ره ) تفسير احياگرانه خويش مبنى بر ... شـايـد بـراى اولـيـن بـار در حـوزه معرفت سياسى اين اوست كه وقتى سعادت حـقيقى ...
جايگاه گفتمان سياسى امام خميني(ره)
جايگاه گفتمان سياسى امام خميني(ره)-جايگاه گفتمان سياسى امام خميني(ره) مهدى جعفرى دانش آموخته حوزه علميه قم و كارشناس ارشد علوم سياسي انديشه سياسى امام(ره) را مىتوان ... (4) در مكتب شيخ انصاري( 1281-1214ق) گرايش سلبى نسبت به ولايت سياسى .... داود ، دانش قدرت مشروعيت در اسلام ، صص 50-44 و فصلنامه معرفت شماره 44،ص 50 ...
جايگاه گفتمان سياسى امام خميني(ره)-جايگاه گفتمان سياسى امام خميني(ره) مهدى جعفرى دانش آموخته حوزه علميه قم و كارشناس ارشد علوم سياسي انديشه سياسى امام(ره) را مىتوان ... (4) در مكتب شيخ انصاري( 1281-1214ق) گرايش سلبى نسبت به ولايت سياسى .... داود ، دانش قدرت مشروعيت در اسلام ، صص 50-44 و فصلنامه معرفت شماره 44،ص 50 ...
چگونه امام خمینی را بخوانیم2
چگونه امام خمینی را بخوانیم2-چگونه امام خمینی را بخوانیم(قسمت دوم)قسمت اول این مقاله را در ... الرحیمامام خمینی(ره) اندیشمندی بود که در ساحتهای گوناگون معرفت به تلاش فکری و عملی ... در اندیشه و عمل سیاسی حضرت امام(ره) عنصر خیر خواهی نقش برجستهای دارد. ... 4. طه، آیه:44. 5. سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص12. 6. ر.
چگونه امام خمینی را بخوانیم2-چگونه امام خمینی را بخوانیم(قسمت دوم)قسمت اول این مقاله را در ... الرحیمامام خمینی(ره) اندیشمندی بود که در ساحتهای گوناگون معرفت به تلاش فکری و عملی ... در اندیشه و عمل سیاسی حضرت امام(ره) عنصر خیر خواهی نقش برجستهای دارد. ... 4. طه، آیه:44. 5. سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص12. 6. ر.
انديشه سياسي امام خميني(رحمت الله علیه)، ابعاد وزوايا
معرفت دروني ، شناختي استدلالي است به گونه اي كه روش پژوهشگر در مقام گردآوري و ... تاكنون غالب برخوردهايي كه در ميان پژوهشگران داخلي با انديشه هاي سياسي امام ( قده ) ... اين رويكرد ، لزوما رويكردي ‹‹ فروكاستي ›› 4 است به اين معنا كه همواره دليل را به علت ... بيروني مي توان انتظار داشت كه درانديشه هاي سياسي يك انديشه ور در سه حوزه زير ...
معرفت دروني ، شناختي استدلالي است به گونه اي كه روش پژوهشگر در مقام گردآوري و ... تاكنون غالب برخوردهايي كه در ميان پژوهشگران داخلي با انديشه هاي سياسي امام ( قده ) ... اين رويكرد ، لزوما رويكردي ‹‹ فروكاستي ›› 4 است به اين معنا كه همواره دليل را به علت ... بيروني مي توان انتظار داشت كه درانديشه هاي سياسي يك انديشه ور در سه حوزه زير ...
نهضت امام خميني(ره) و تحولات حوزه علميه مشهد (2)
نهضت امام خميني(ره) و تحولات حوزه علميه مشهد (2)-نهضت امام خميني(ره) و تحولات ... (4) موقع آنان صبح جمعه1314/4/19نظاميان مسجد را به محاصره کامل خود درآوردند و از ... (11) حضور آيت الله ميلاني در حوزه علميه مشهد تحول شگرفي از لحاظ علمي و سياسي به وجود آورد. ... فلسفه برتري داشت؛ ايشان با مبناي فلسفه موافق نبود و اعتقاد داشت معرفت و ...
نهضت امام خميني(ره) و تحولات حوزه علميه مشهد (2)-نهضت امام خميني(ره) و تحولات ... (4) موقع آنان صبح جمعه1314/4/19نظاميان مسجد را به محاصره کامل خود درآوردند و از ... (11) حضور آيت الله ميلاني در حوزه علميه مشهد تحول شگرفي از لحاظ علمي و سياسي به وجود آورد. ... فلسفه برتري داشت؛ ايشان با مبناي فلسفه موافق نبود و اعتقاد داشت معرفت و ...
فلسفه سیاسی دين در انديشه امام خمينى
فلسفه سیاسی دين در انديشه امام خمينى نويسنده: نبى اللّه ابراهيم زاده امام خمينى ره به ... 4 اكـنـون كـه بـه مـوضـوع كلامى يا فقهى صرف بودن ولايت فقيه اشاره شد, .... هاى دينى آاسـلامى و بويژه روش فهم متون دينى آن اجتهاد مصطلح حوزه ها با بيش از 1400 .... هيچ مرجع و مـفـسر رسمى از آن وجود ندارد و در معرفت دينى همچون هر معرفت بشرى ديگرى , قول ...
فلسفه سیاسی دين در انديشه امام خمينى نويسنده: نبى اللّه ابراهيم زاده امام خمينى ره به ... 4 اكـنـون كـه بـه مـوضـوع كلامى يا فقهى صرف بودن ولايت فقيه اشاره شد, .... هاى دينى آاسـلامى و بويژه روش فهم متون دينى آن اجتهاد مصطلح حوزه ها با بيش از 1400 .... هيچ مرجع و مـفـسر رسمى از آن وجود ندارد و در معرفت دينى همچون هر معرفت بشرى ديگرى , قول ...
قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي امام خميني(ره) (2)
قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي امام خميني(ره) (2)-قرائت هاي مختلف از انديشه ... مسئله دين يا سنت دوم ـ مسئله سياست سوم ـ مسئله معرفت شناسي اين سه شاخص مثلث تمدني ... و نهادينه سازي، بکار ببرد؛ مثلاً بتواند در حوزه دين، روحانيت يا سياست، نهادهايي را ... 4 ـ جريان تمدن مدار: اين جريان به جامعه ايران از منظر تمدني نگاه مي کند و معقتد ...
قرائت هاي مختلف از انديشه سياسي امام خميني(ره) (2)-قرائت هاي مختلف از انديشه ... مسئله دين يا سنت دوم ـ مسئله سياست سوم ـ مسئله معرفت شناسي اين سه شاخص مثلث تمدني ... و نهادينه سازي، بکار ببرد؛ مثلاً بتواند در حوزه دين، روحانيت يا سياست، نهادهايي را ... 4 ـ جريان تمدن مدار: اين جريان به جامعه ايران از منظر تمدني نگاه مي کند و معقتد ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها