تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل كنده‏اند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803100163




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه
سرمقاله روزنامه هاي كيهان،خراسان،رسالت،وطن امروز و ... را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

روزنامه كيهان مطلبي را با عنوان««كري» كه كر نيست !»در ستون سرمقاله خود در رابطه با پاسخ سركار خانم افخم، سخنگوي وزارت خارجه كشورمان به يكي از خبرنگاران و به قلم حسين شريعتمداري به چاپ رساند كه در ادامه ميخوانيد:

ديروز سركار خانم افخم، سخنگوي وزارت خارجه كشورمان در پاسخ به يكي از خبرنگاران كه درباو
ره محتواي مذاكره تلفني اخير آقاي ظريف و جان‌كري سؤال كرده بود، گفت: «جزئيات مذاكرات ظريف و كري قابل انتشار نيست»! سخنگوي وزارت خارجه همانگونه كه از عنوان مسئوليت ايشان برمي‌آيد، ديدگاه و سياست وزارت متبوع خود را بيان كرده است، از اين روي در اين وجيزه روي سخن با وزارت محترم امور خارجه است كه چرا و با كدام توضيح و توجيه منطقي، متن مذاكرات تلفني ميان ظريف و كري را غيرقابل انتشار و محرمانه مي‌داند؟ زيرا مفهوم محرمانه بودن مكالمه تلفني ياد شده آن است كه اين مذاكره حاوي نكات و مطالبي است كه افشاي آن مي‌تواند به منافع ملي كشورمان آسيب برساند! و مثلاً؛ در ادامه مذاكرات هسته‌اي با 5+1 خلل و خدشه‌اي ايجاد كند، آيا محرمانه بودن مكالمه مورد اشاره مي‌تواند علت و دليل ديگري داشته باشد؟ پاسخ اين سؤال به يقين منفي است، بنابراين بايد گفت؛آيا وزارت محترم امور خارجه نگران است كه مبادا، علني كردن آنچه ميان ظريف و كري رد و بدل شده است به گوش افراد نامحرم برسد؟ اگر چنين تصوري در ميان است، اين افراد نامحرم چه كساني هستند؟! و در صورت اطلاع از متن مذاكره تلفني، قرار است مطالب - به قول وزارت خارجه- محرمانه آن را براي كدام كانون و مركز بيگانه و يا افراد و اشخاص نامحرم فاش كنند كه وزارت خارجه كشورمان براي پيشگيري از افشاي آن، تصميم گرفته است محتواي اين مكالمه ، محرمانه و غيرقابل انتشار بماند! در اين‌باره فقط چند احتمال قابل تصور خواهد بود.

1- وزارت خارجه نگران است مبادا متن مذاكره به گوش جاسوسان حريف برسد! اين احتمال از پايه و اساس باطل است چرا كه مطابق اين فرضيه، جاسوسان حريف در نهايت تلاش خواهند كرد متن مذاكره را به گوش دشمن برسانند. و اين در حالي است كه بلندپايه‌ترين مقام حريف يعني وزير خارجه آمريكا از محتواي مذاكره با خبر است زيرا خود او طرف مذاكره تلفني بوده است!

2- ممكن است گفته شود آقاي ظريف در مكالمه تلفني با جان كري مطالبي را مطرح كرده است كه نمي‌خواهد به گوش برخي از همپيمانان آمريكا برسد و يا جان ‌كري به نكاتي اشاره داشته كه ترجيح مي‌دهد ساير همپيمانان كشور متبوعش از آن باخبر نباشند! اين احتمال نيز كمترين توجيه منطقي و پايه و اساس عقلايي ندارد. چرا كه يكي از اصلي‌ترين همپيمانان آمريكا، رژيم كودك‌كش و جعلي اسرائيل است و مقامات رسمي و بلندپايه آمريكا- از جمله جان‌كري- بارها به صراحت اعلام كرده و در عمل نشان داده‌اند كه هيچ نكته و مسئله مربوط به مذاكره هسته‌اي با ايران را نه فقط از دولتمردان رژيم صهيونيستي پنهان نمي‌كنند بلكه قبل از هر مذاكره درباره آنچه قرار است مطرح كنند با مقامات رژيم اشغالگر قدس رايزني كرده و رضايت آنان را جلب مي‌كنند و بعد از هر مذاكره نيز به تل‌آويو رفته و آنچه مطرح كرده‌اند را با دولتمردان رژيم جعلي اسرائيل در ميان مي‌گذارند. آيا غير از اين است؟! و آيا تأسف‌آور نيست، جناب آقاي ظريف وزير خارجه محترم كشورمان، از اين نكته بديهي كه ابتدايي‌ترين الفباي ديپلماسي است بي‌خبر باشند!

3- ممكن است منظور و مقصود وزارت خارجه كشورمان از محرمانه دانستن اين مكالمه، پنهان كردن متن مذاكره از ساير كشورهاي گروه 5+1 باشد! كه در اين صورت بايد پرسيد؛ آيا تصور مي‌كنيد، آمريكا در مذاكره و تعامل! با ايران، منافع ملي جمهوري اسلامي ايران را به منافع همپيمانان اروپايي خود، يعني انگليس و فرانسه و آلمان ترجيح مي‌دهد؟! اگر چنين نيست - كه هرگز نيست- محرمانه دانستن متن مذاكره تلفني ياد شده براي چيست؟!

4- شايد مقصود وزارت محترم امور خارجه، پنهان داشتن محتواي مذاكره تلفني از نگاه دو عضو ديگر گروه 5+1 يعني روسيه و چين باشد كه بايد گفت؛

الف: مگر موضوع مذاكره تلفني درباره چالش هسته‌اي و مذاكرات پيش روي با 5+1 نبوده است؟ اگر پاسخ مثبت است -كه‌نمي‌تواند و نبايد منفي باشد - هر نكته رد و بدل شده و يا قول و‌قرار احتمالي با وزير خارجه آمريكا نهايتا بايستي در مذاكرات ايران و 5+1 روي ميز مذاكره گذارده شود و دو كشور چين و روسيه به عنوان دو عضو اصلي گروه 5+1 از آن باخبر خواهند شد ضمن آن كه دشمني و كينه‌توزي آمريكا و متحدان اروپايي آن با جمهوري اسلامي ايران بارها به اثبات رسيده است ولي چين و روسيه اگرچه مانند هر كشور ديگري در جريان مذاكرات به منافع خود نظر دارند، اما، تاكنون و به دفعات، از تن دادن به باج‌خواهي آمريكا و اتحاديه اروپا عليه ايران خودداري ورزيده‌اند. بنابراين، در صورتي كه احتمال ياد شده در اين بند، مورد نظر وزارت خارجه كشورمان بوده باشد، نه تنها از پنهان داشتن متن مذاكرات طرفي نبسته است، بلكه كفه دشمني 5+1 عليه ايران اسلامي را سنگين‌تر كرده و فرصت بهره‌گيري از اختلاف‌نظر موجود ميان چين و روسيه با آمريكا و سه كشور اروپايي را با بي‌سياستي و بي‌تدبيري - كه از دولت موسوم به تدبير - پذيرفتني نيست، از دست داده است.

ب: آمريكا اصرار دارد كه خود را «عضو برتر»! و «تصميم‌گيرنده نهايي»! در گروه 5+1 بداند و اين توهم را به جهان اسلام و نهضت‌هاي اسلامي الگو گرفته از انقلاب اسلامي پمپاژ كند كه در عصر جديد، جانشين «ژوليوس سزار» امپراتور روم باستان است و بر اين باور كه «همه راه‌ها به روم ختم مي‌شود»!اين در حالي است كه انقلاب اسلامي به رهبري امام راحل(ره) و خلف حاضر او، «تابو»ي كدخدايي آمريكا را شكسته و نه در تئوري بلكه در عمل نشان داده است كه آمريكا به قول حضرت امام(ره) هيچ غلطي نمي‌تواند بكند. از اين روي، مذاكره تلفني آقاي ظريف با جان كري وزير خارجه آمريكا و محرمانه دانستن آن، توهم فرو ريخته مورد اشاره را در نگاه جهانيان زنده مي‌كند و اين تلقي موهوم را دامن مي‌زند كه گويي، جمهوري اسلامي ايران نيز «كدخدايي آمريكا»! و مديريت آن در مذاكرات با 5+1 را پذيرفته است! و حال آن كه ايران اسلامي طي سي و چند سال گذشته با مقاومت جانانه و مثال‌زدني خود، بارها پوزه آمريكا را به خاك ماليده است، تا آنجا كه به نوشته نشريه آمريكايي ويكلي استاندارد «همه روساي جمهور آمريكا، از جيمي كارتر تا باراك اوباما در يك نقطه با امام خميني[ره] اشتراك‌نظر دارند و آن، اين كه آمريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند».

5- مردم به تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي و در راس آنها آقايان ظريف و عراقچي اعتماد كامل دارند و آنان را فرزندان انقلاب مي‌دانند، بنابراين، احتمال آن كه آقاي ظريف در مذاكره تلفني با جان كري، مطالب و نكاتي را مطرح كرده باشد كه نمي‌خواهد مردم ايران از آن باخبر باشند، حتي در دورترين افق ذهن ملت شريف‌ايران نيز جايي ندارد. اما، اين پرسش جدي و منطقي نيز در ميان است كه ايشان با كدام توجيه و توضيح منطقي، متن مذاكره تلفني ياد شده را براي مردم ايران محرمانه مي‌داند و براي دشمنان مردم و نظام محرمانه نمي‌داند؟ «جان كري» كه «كر» نيست! هست؟! و دشمن هم كه هست، نيست؟! بنابراين چرا دشمنان مردم براي وزارت خارجه كشورمان محرمند و مردم نامحرم؟!

6- و بالاخره اگر موضوع مذاكره تلفني آقاي ظريف با جان‌كري، در محدوده چالش هسته‌اي بوده است كه مطابق آنچه گذشت نمي‌تواند از نگاه دشمن پنهان بماند و اگر مسائل ديگري غير‌از چالش هسته‌اي در ميان بوده كه آقاي ظريف چنين اجازه‌اي نداشته است و تيم مذاكره‌كننده به قول حضرت آقا، تنها براي مذاكره درباره برنامه هسته‌اي كشورمان ماموريت داشته‌‌اند و جناب ظريف نيز بارها به صراحت بر اين نكته تاكيد ورزيده‌اند. بنابراين، علت محرمانه بودن مذاكره‌اي كه براي دشمنان تابلودار مردم و نظام محرمانه نيست، چيست؟!

سيد محمد اسلامي ستون سرمقاله روزنامه خراسان را به مطلبي با عنوان«هم اكنون با چه اروپايي روبه رو هستيم؟»اختصاص داد كه در زير مطالعه ميكنيد:

10 سال پيش، سال 2003 ميلادي هنگامي كه دكتر حسن روحاني به عنوان دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام مذاكره كننده ارشد كشورمان در موضوع هسته اي بود، ايران و تروئيكاي اروپايي مذاكراتشان را خارج از چارچوب آژانس بين المللي انرژي اتمي آغاز كردند. فرانسه، آلمان و انگليس 3 كشوري بودند كه به اتكاي نفوذ و تاثيرشان در تصميم هاي اتحاديه اروپا طرف مذاكره ديپلمات هاي ايراني قرار گرفتند. آن زمان دكتر محمد جواد ظريف، نماينده ايران در سازمان ملل متحد و عضو تيم مذاكره با 3 كشور اروپايي موسوم به E3 بود. 7 سال بعد در سال 2010 روابط ايران با اتحاديه اروپا دچار تنش شد و اتحاديه اروپا همساز با آمريكا، ايران را تحريم كرد. اين تحريم ها، سختگيرانه ترين تحريم هاي تاريخ اتحاديه اروپا عليه يك كشور توصيف شده اند. اكنون در واپسين روزهاي سال 2013 ميلادي ديپلمات هاي ايراني بار ديگر با اروپايي ها دست توافق داده اند. 3 روز پيش نيز خانم "تاريا گرانبرگ" رئيس كميته روابط ايران در پارلمان اروپا با ايران از آغاز تدوين استراتژي همكاري اروپا با ايران خبر داد. با اين حال پرسشي تعيين كننده در اين ميان وجود دارد. اتحاديه اروپا در 10 سال گذشته چه تغييراتي كرده است؟

اروپا، اتحاديه سختي هاي مشترك با راه حل هاي متفرق

انتخاب 3 كشور فوق (تروئيكاي اروپايي) به عنوان طرف مذاكره ايران، به پيشينه تئوري "توازن قدرت" در اين اتحاديه باز مي گردد. اروپايي ها معتقدند اين 3 كشور نقش رهبري اتحاديه اروپا را بر عهده دارند. به گونه اي كه در سياست ها و اقدامات اقتصادي، دوگانه فرانسه-آلمان اين اتحاديه را رهبري مي كند و در سياست ها و اقدامات نظامي و امنيتي، دوگانه فرانسه-انگليس اين نقش را بر عهده دارد. اتحاديه اروپا تلاش مي كند به ديگر كشورهاي جهان اثبات كند كه يك بدنه واحد و داراي سازوكار رهبري واحد است. در حالي كه چالش هاي عيني 10 سال گذشته چنين ادعايي را با ابهام جدي روبه‌رو كرده است. اين چالش ها به طور كلي اروپا را با 3 مشكل اساسي روبه‌رو كرده اند: الف) تضعيف اتحادهاي دروني ب) تضعيف اتحادهاي خارجي و ج) تقويت اتحادهاي خارجي رقيب.

تضعيف روح مشترك اروپايي

10 سال پيش همزمان با آغاز مذاكرات ايران و 3 كشور اروپايي، رهبران اروپايي براي نخستين بار سند "استراتژي امنيتي اروپايي" را تدوين كردند. اين سند در 10 سال گذشته آنچنان اهميت داشته است كه برخي اروپايي ها آن را "متني مقدس" توصيف كردند. براساس اين سند، كشورهاي اروپايي سياست همگرايي اروپاي قديم و جديد را دنبال مي كنند. اين سند غرب را متشكل از آمريكا و اروپا به عنوان پيروز جنگ سرد، رهبر اصلي جهان توصيف مي كند. در همان سال متناسب با روح سند استراتژي امنيتي، فرانسه فرماندهي نخستين مداخله نظامي مشترك ارتش هاي اروپايي را در جمهوري دموكراتيك كنگو بر عهده مي گيرد. اما در تغييري چشمگير 10 سال بعد همين كشور براي حمله به مالي و چند ماه پس از آن براي حمله به كشور آفريقاي مركزي متحدي ندارد. گويي شرايط چنان تغيير كرده است كه بر خلاف آموزه هاي "متن مقدس" اروپايي، يك كشور اروپايي براي مداخله نظامي با هدف دفاع از منافع اقتصادي كشورهاي اروپا در آفريقا همراهي نمي يابد. اين اختلاف درباره بحران سوريه نيز به روشني هويداست.

در حالي كه فرانسوي ها تا واپسين لحظات ادعا مي كردند آماده حمله به سوريه هستند، انگليس نخستين كشوري بود كه پاي خود را از ايده حمله به سوريه عقب كشيد. نمونه اي روشن از تضعيف دوگانه رهبري نظامي و امنيتي اتحاديه اروپا. يكي از جديدترين گزارش هاي شوراي روابط خارجي اروپا، تصريح مي كند كه تجربه حمله به افغانستان و عراق، اساسا ايده موسوم به "مداخله آزادي خواهانه" را با سياست عدم مداخله جايگزين كرده است. آمارها نيز مويد همين رويكرد هستند. هزينه هاي نظامي كشورهاي اروپايي در 10 سال گذشته، به رغم گذر زمان و انتظار براي افزايش آن، 23 درصد معادل 56 ميليارد يورو كاهش داشته است. در اين 10 سال حتي كار به جايي رسيده است كه برخي ايده "ژاپن اروپايي" را مطرح كرده اند. اتحاديه اي كه توان يا انگيزه اي براي استفاده از قدرت نظامي اش جز در مورد دفاع از خود نداشته باشد.

از سوي ديگر بحران مالي در اروپا و مشخصا در كشورهاي حوزه يورو نيز اختلافات مبنايي و تضاد منافع كشورهاي اروپايي را هويدا كرده است. در اين مورد نيز برخلاف آن چه ادعا مي شود فرانسه و آلمان رهبري بحران را بر عهده نداشتند. بلكه آلمان به تنهايي و براساس سياست هاي محافظه كارانه آنگلا مركل، صدراعظم اين كشور راهي را در پيش گرفت كه خشم بسياري از مردم اروپا را عليه اين كشور برانگيخت. به عنوان يك شاخص مهم، هم اكنون پروژه پول واحد اروپايي كارنامه موفقي ندارد. در 10 سال گذشته مشكلات مالي يونان، پرتغال، ايرلند و اسپانيا گريبانگير سياست هاي واحد اقتصادي اين اتحاديه و همچنين اين كشورها بوده است تا جايي كه در سال هاي گذشته هريك از آن ها به نوعي زمزمه يا فرياد جدايي از منطقه يورو را مطرح كردند.

نكته مهم اين است كه اكنون هريك از كشورهاي اروپايي، دلسرد شده از راه واحد اروپايي براي درمان بحران مالي، به تنهايي به دنبال رفع مشكل خود از طريق ايجاد مراودات اقتصادي با كشورهاي متنوع خارج از اروپا هستند. گزارش شوراي روابط خارجي اتحاديه اروپا در اين باره مي گويد: «هم اكنون بسياري از ملت هاي اروپايي هنوز به گونه اي رفتار مي كنند كه گويي آن ها مي توانند اهداف اقتصادي ملي شان را در آسيا بدون همكاري مشترك يا توسعه يك پز سياسي امنيتي يكسان در منطقه دنبال كنند.» اين در حالي است كه بحران مالي قاره سبز همچنان بدون راه حل مانده است. هفته گذشته در ششمين نشست كنفرانس"سياست جهاني"، بحران مالي اروپا يكي از 8 چالش اساسي پيش روي كشورهاي جهان معرفي شد. اختلاف رويه ها در برابر بحران مالي و پنهان كاري ها در حوزه امنيتي نشان مي دهد، سياست همگرايي در اروپا جاي خود را به واگرايي داده است. اين شرايط بار ديگر اين احتمال را جدي مي كند كه تفرقه سنتي در كشورهاي اين اتحاديه زنده شود. شرايطي كه تفرقه در دسته بندي سنتي 3گانه كشورهاي اروپايي را زنده كند. به گونه اي كه جهاني گراها، منطقه گراها و بي تفاوت ها بار ديگر هريك ساز خود را بنوازند.

تضعيف عمومي پيمان هاي اروپا با ديگران

در خارج از مرزها نيز شرايط اگر بدتر نباشد، بهتر نيست. به عنوان نمونه، در سال 2008 گوردون براون، نخست وزير انگليس و نيكولا ساركوزي، رئيس جمهور فرانسه سياست تقويت گروه 20 را با هدف مشاركت دادن قدرت هاي اقتصادي نوظهور در مباحث اقتصاد جهاني در پيش مي گيرند. در حالي كه در اين سال ها قرار بوده كه نشست هاي گروه 20 ابزاري براي كنترل چين و ديگر كشورهاي بريك (BRIC) باشد، در نشست هاي 2011 و 2012 اروپا به جاي آن كه "راه حل" باشد، "بحران" بوده است كه ديگر اعضاي گروه 20 بايد براي آن راه حلي مي يافته اند. بنابراين سياست همگرايي با قدرت هاي نوظهور نيز جاي خود را به منازعه اقتصادي داده است. اكنون اروپايي ها به جاي اينكه به فكر همكاري با چين در G20 باشند، به پيمان منطقه آزاد تجاري بين اروپا و آمريكا (Transatlantic Trade and Investment Partnership )(TTIP) بازگشته اند تا بتوانند غول اقتصادي جهان را كنترل كنند. اين در حالي است كه اروپايي ها حتي روي ديوار آمريكا نيز نمي توانند با خيال راحت يادگاري بنويسند. گزارش اخير شوراي روابط خارجي اروپا تاكيد مي كند كه «سياست آمريكا درباره موضوعات متعدد از بحران سوريه گرفته تا بحران مالي جهاني، پرسش هاي بزرگي را براي اروپايي ها ايجاد كرده است».

تقويت پيمان ها و اتحادهاي رقيب اروپايي ها

در حالي كه اروپا روزهاي سختي را مي گذراند، روسيه در شرق اروپا گام هاي تشكيل اتحاديه اوراسيا را آرام آرام بر مي دارد. نگراني از ايجاد اين محور جدي رقابت، وقت و سرمايه اروپا را صرف نيازهاي هنگفت سپر دفاع موشكي مي كند. به علاوه اين كه دلارهاي بسياري هم بايد براي حفظ يا برگرداندن كشورهايي مانند اوكراين صرف شوند. اين در حالي است كه روسيه تنها رقيب اتحاديه اروپا نيست. در بحران 3 سال گذشته مصر، هرگاه كه كشورهاي اروپايي دولت اين كشور را به قطع كمك هاي سالانه تهديد مي كنند، عربستان و قطر هر يك با انگيزه اي كاملا آماده و مشتاق هستند كه جاي اروپا را براي اعطاي اين اعانه بگيرند.

افق پيش رو

براساس آن چه گفتيم، در مذاكرات هسته اي كه هم اكنون جريان دارد، ايران بايد آلترناتيو براي اين سه كشور اروپايي را جدي بگيرد. يكي از دلايل متعدد براي اين رويكرد، توجه به اين واقعيت است كه اكنون برخلاف 10 سال پيش با اروپايي متفرق روبه‌رو هستيم كه حداقل ديگر اين 3 كشور نقش رهبري آن را برعهده ندارد. افزون بر اين كه كشورهاي ديگر اروپايي نيز در فرآيندي منطقي رويكرد هاي منحصر به فردي را در سياست خارجي شان در نظر مي گيرند.

ستون سرمقاله روزنامه رسالت را مرور ميكنيم كه مطلبي را در ستون سرمقاله خود با عنوان«سردرگمي غرب در مذاكرات ژنو 2»نوشته شده توسط حنيف غفاري به چاپ رسانده است:

كنفرانس "ژنو2" از اكنون به نقطه آشكار ساز اختلاف طرفهاي غربي و عربي بر سر تحليل و تفسير واقعيات جاري در دمشق تبديل شده است. اگرچه مقامات آمريكايي و اروپايي در توصيف اوليه صورت مسئله "بحران سوريه " به نقطه مشترك رسيده اند! با اين وجود "تشريح بحران" به مراتب از توصيف آن سخت تر است. خط مقدم جبهه نبرد با نظام حاكم بر سوريه را ايالات متحده آمريكا ، فرانسه و انگليس تشكيل مي دهند. كشورهاي عربستان سعودي،قطر و تركيه نيز طي سالهاي اخير بيشتر نقش "ناقل بحران امنيت" در سوريه را ايفا كرده اند. ترسيم مختصات ميدان نبرد تسليحاتي و تبليغاتي غرب عليه سوريه نشان مي دهد كه كشورهاي عربي خاورميانه و تركيه تابعي از بازي واشنگتن و متحدان آن در قبال حكومت بشار اسد بوده اند.

تراژدي دمشق محصول مشترك "ايده پردازي آتلانتيكي" و "اجراي خاورميانه اي " بوده است. در اين ميان پيمانكاران و مجريان طرح "سقوط حكومت سوريه" هزينه هاي سختي بابت بقاي حكومت سوريه و تضعيف جبهه معارضين پرداخت كرده اند. بار اصلي اين هزينه ها بر دوش كشورهاي منطقه اي پيرو سياستهاي آمريكا بوده است. عربستان سعودي ميلياردها دلار سرمايه گذاري لجستيكي خود در راستاي تشكيل گروههاي تروريستي در دمشق،حلب ،درعا و حمص را نقش بر آب مي بيند. بي دليل نيست كه شاهزاده بندر بن سلطان رئيس دستگاه امنيت عربستان قدرت پنهان كردن خشم خود از عدم سقوط حكومت سوريه را از دست داده است. اما بزرگترين شوك ممكن به متحدان منطقه اي آمريكا را جان كري وزير امور خارجه دولت اوباما به آنها وارد كرده است.جان كري درست در برهه اي كه متحدان منطقه اي آمريكا بيش از هر زمان ديگري به حمايت واشنگتن نياز دارند، از رياض خواسته است تا اگر ايده اي در قبال سقوط حكومت اسد دارد هر چه سريع تر آن را اجرايي كند و در غير اين صورت، به تغيير بنيادين رويكرد خود در قبال سوريه تن دهد! منظور كري از بيان اين موارد، آماده سازي متحدان آمريكا جهت "گذار از وضعيت موجود" و تن دادن به وضعيتي است كه دو سال قبل براي واشنگتن و متحدانش يك "امر ناممكن" محسوب مي شد. بقاي حكومت سوريه ، شكست گروههاي افراطي و مسلح و ايجاد شكاف در جبهه مخالفان داخلي و خارجي بشار اسد جملگي قدرت مانور مقامات آمريكايي را نسبت به لزوم اعمال تغيير بنيادين در قبال دمشق مجاب ساخته است. نكته جالب توجه اينكه دولت اوباما در چنين برهه حساسي براي كشورهاي منطقه وابسته به خود "نقش مستقل" قائل شده و به گونه اي رفتار مي كند كه گويا اقدامات تروريستي كشورهايي مانند عربستان و قطر در سوريه طي دو سال اخير بدون چراغ سبز واشنگتن صورت مي گرفته است!

كنفرانس ژنو 2 در حالي برگزار مي شود كه حكومت و ارتش سوريه با دستاني پرتر نسبت به معارضين و گروههاي تروريستي در صحنه مذاكرات حاضر خواهند شد.پيروزيهاي ارتش سوريه در "القصير" و "القلمون" در مقابل تشديد نزاع مسلحانه ميان ارتش آزاد و داعش سبب شده است تا حكومت سوريه در موضعي برتر نسبت به مخالفان خود قرار گيرد. در حالي كه دمشق آماده است مرگ تروريسم را در كشور خود جشن بگيرد، واشنگتن و متحدان غربي و عربي آن خود را بازنده قماري بزرگ و بلند مدت در دمشق مي بينند..اين در حالي‌است كه موقعيت منطقه اي جمهوري اسلامي ايران به عنوان تنها كشور حامي سوريه در منطقه تحكيم شده است. اظهارات اخير وزير امور خارجه فرانسه در خصوص برگزاري كنفرانس ژنو 2 در نوع خود قابل تامل است. لوران فابيوس در سخناني درباره اوضاع سوريه و كنفرانس ژنو 2 از حصول نتيجه در اين كنفرانس ابراز بدبيني كرده است:

" دست يافتن به نتيجه در كنفرانس ژنو بسيار دشوار است. به اين صورت كه هر يك از دو طرف اصلي ماجرا در تضاد كامل با يكديگر هستند.آقاي بشار اسد مي گويد نمايندگان خود را به ژنو اعزام خواهد كرد. اما اگر صادق باشيم آيا واقعاً تصور مي كنيد كه نمايندگان آقايبشار اسد درباره شيوه هايي كه موجب شود وي همه قدرت خود را از دست بدهد وارد مذاكره مي شوند؟از سوي ديگر مخالفان ميانه رو هم با مشكل مواجه خواهند بود.ما به عنوان كشور فرانسه در كنفرانس ژنو دو به گونه اي عمل خواهيم كرد كه حداكثر تلاش خود را براي حصول نتيجه صورت دهيم اما خودم شخصاً به حصول نتيجه بدبين هستم."اظهارات فابيوس از ابعاد و زواياي مختلفي قابل رمزگشايي است. فابيوس بخشي از واقعيت را به صورت ناگفته، بخشي ديگر از آن را به صورت معكوس و بخش اندكي از آن را به صورتي واقعي بيان كرده است! شايد واقعي ترين بخش اظهارات فابيوس به دشوار بودن مذاكرات ژنو 2 باز گردد. همه طرفهاي مذاكره بر اين باورند كه به دست آمدن نتيجه اي موثر در خصوص منازعات سوريه ، آن هم در قالب نشستي چند روزه عملا دشوار است. در اينكه دو طرف معادله نيز در تضاد كامل با يكديگر هستند و اهداف متفاوتي نيز در سر مي پرورانند كمترين شك و شبهه اي وجود ندارد!

به عبارت بهتر، فابيوس به بيان مجدد صورت مسئله اي پرداخته كه براي همگان واضح است. اما در بخشي ديگر از اظهارات فابيوس، شاهد انعكاس ناقص واقعيات مربوط به صحنه پردازي كنفرانس ژنو 2 هستيم. وزير امور خارجه فرانسه اعلام كرده است كه نمايندگان بشار اسد مخالف از دست رفتن قدرت كامل وي هستند و مخالفان ميانه رو نيز با مشكل مواجه خواهند بود!واقعيت امر اين است كه فابيوس در طيف بندي مخالفان حكومت اسد به شدت محافظه كارانه عمل كرده است! وزير امور خارجه فرانسه از مشكلات مخالفان اسد از جمله فعال بودن گروههاي تروريستي مسلح مورد حمايت واشنگتن،لندن و پاريس و كشمكش داخلي ميان آنها و اختلافات عميق ميان مخالفان ارتش سوريه سخني به ميان نياورده است! به عبارت بهتر، فابيوس در ترسيم جبهه طرفداران و مخالفان اسد به ذكر بخش كوچكي از واقعيات بسنده كرده است. نكته مهم تر اينكه فابيوس متعاقبا نسبت به نتيجه بخش بودن كنفرانس ژنو 2 ابراز نااميدي و بدبيني كرده است.

بدبيني فرانسه نسبت به كنفرانس ژنو 2 پيام نهفته اي براي آمريكا و ديگر طرفهاي غربي دارد. واقعيت امر اين است كه پاريس هزينه استراتژيك و سياسي زيادي در سوريه نسبت به آلمان و انگليس متحمل شده است و در برهه فعلي نمي تواند خود را صرفا
قطعه اي از يك پازل بزرگ قلمداد كند. در جريان تهديدات آمريكا مبني بر حمله نظامي به سوريه، دولت فرانسوا اولاند علي رغم مخالفت عمومي شهروندان فرانسوي با مشاركت در اين اقدام نظامي موافقت كرد. اين در حالي بود كه لندن و برلين هر يك به بهانه اي از حضور در اين بازي از پيش باخته اجتناب كردند. در نهايت زماني كه واشنگتن از حمله به سوريه عقب نشيني كرد، پاريس بدترين هزينه سياسي را در اين خصوص متحمل شد و نام كاخ اليزه به عنوان اصلي ترين كانون جنگ طلبي در اروپا ثبت و ضبط شد.

فراتر از آن، واشنگتن و تروئيكاي اروپايي خود يكي از اصلي ترين مولدين بحران در سوريه طي دو سال اخير بوده است. حمايتهاي مكرر مالي و تسليحاتي از گروههاي تروريستي و زمينه سازي براي ورود عوامل تكفيري به ميدان نبرد در سوريه و تشويق كشورهايي مانند عربستان، قطر و تركيه جهت شعله ور ساختن آتش بحران در دمشق جملگي مواردي آشكار محسوب مي شود. به راستي در چنين شرايطي عوامل مولد بحران در سوريه چگونه مي خواهند نقش ايجاد كننده ثبات در دمشق را ايفا كنند؟ در نهايت اينكه كشمكشهاي آشكار و پنهان كاخ سفيد و كاخ اليزه و ديگر كشورهاي اروپايي در كنفرانس ژنو 2 مسئله اي محتوم خواهد بود.در چنين شرايطي مشخص است كه سه كشور عربستان سعودي، تركيه و قطر نيز با نگراني محض به رصد نزاع پنهاني سرمايه گذران غربي پروژه شكست خورده "سقوط حكومت سوريه" خواهند پرداخت.

مطلبي كه روزنامه وطن امروز در ستون يادداشت روز خود به چاپ رساند نوشته اي است با عنوان«رئيس‌جمهور و رانندگان تاكس»كه توسط سيروس محموديان نوشته و به چاپ رسيد:

1-- هرچه از شروع فعاليت دولت يازدهم بيشتر مي‌گذرد زواياي جديدتري از آثار سوء مباني انديشه‌اي نظريه‌پردازان پشت پرده دولت آشكار مي‌شود. اخيرا طرح مباحثي در رابطه با دسته‌بندي مذموم شهروندان به درجه يك و دو و متعاقبا قائل‌شدن امتيازات علي‌حده براي شهروندان درجه يك برخلاف اصول مصرح قانون اساسي مطرح شده است. فارغ از اصل توهين سريع‌القلمي يك فعال سياسي وابسته به جريان اصلاحات به دانش اجتماعي - سياسي شهروندان ايراني مانند لبوفروش و راننده‌ تاكسي بايد گفت، رئيس‌جمهور اساسا منتخب همين اقشار بوده و هويتا اعتبار اداري خويش را از همين انتخاب برمي‌گيرد. قاعدتا رئيس‌جمهور بايد پيگير و مجري مطالبات همين اقشار باشد. قائل شدن ‌شأن خواصي براي جمعي قليل و راندن عامه مردم با چوب عوامي و بيسوادي ميراث شوم به يادگار مانده از دوران سازندگي و اصلاحات است كه در حال حاضر نيز خصلتا گريبانگير دولت يازدهم شده است.

2- استفاده يك‌سويه ابزاري از پتانسيل اجتماعي آحاد مردم بدون داشتن اعتقاد واقعي به جايگاه آنان يكي از ويژگي‌هاي بارز جريان اصلاحات است. آقايان اصلاح‌طلب تا ديروز با حربه لزوم برگزاري رفراندوم در موضوعات مختلف كشور قصد به چالش كشانيدن حاكميت به دست همين مردم را داشتند و امروز به شكلي تبعيض‌آلود و توهين‌آميز آشكارا مدعي هستند يك لبوفروش يا راننده ‌تاكسي حق اظهارنظر درباره مسائل جاري كشور را ندارد. عدم تحمل پخش يك اظهارنظر تلويزيوني از سوي قشر زحمتكش رانندگان تاكسي و گشودن زبان طعنه و اهانت از سوي برخي افراد اصلاح‌طلب نشانه بارزي از استبداد باطني و فكري اصلاح‌طلبان در برخورد با عامه مردم است.

3- از سوي ديگر ‏براساس بندهاي 7، 8، 9 و 14 اصل سوم قانون اساسي ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ دولت مكلف است آزادي‌هاي‏ سياسي‏ و اجتماعي‏ در حدود قانون را براي همه آحاد جامعه تامين نموده و زمينه ‎‎‎‎‎‎مشاركت‏ عامه‏ مردم را‏ در تعيين‏ سرنوشت‏ سياسي‏، اقتصادي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ خويش‏ فراهم‌سازد. واضح است راننده تاكسي يا يك لبوفروش نيز جزو عامه مردم محسوب مي‌شوند. همچنين رفع تبعيضات‏ ناروا و ايجاد امكانات‏ عادلانه‏ براي‏ همه‏، در تمام‏ زمينه‏‌هاي مادي‏ و معنوي و تامين‏ حقوق‏ همه‏‌جانبه‏ افراد از زن‏ و مرد و ايجاد امنيت‏ قضايي‏ عادلانه‏ براي‏ همه‏ و تساوي‏ عموم‏ در برابر قانون از تكاليف مصرحه دولت است.

4- نگاهي به مبنا و اهداف اين تفكيك ظالمانه كه مسبوق به سوابق سياسي ـ اجرايي اصلاح‌طلبان است، روشن مي‌سازد اين جريان سياسي معمولا به محض قبضه قدرت اجرايي كشور تلاش مي‌كند تا منافع خارج از قانوني را در قالب‌هاي مبتذلي مانند شهروند درجه يك و دو به نفع وابستگان حزبي مصادره كرده و بهره‌گيري نامشروع از مجموعه ظرفيت‌هاي متنوع اقتصادي ـ اجتماعي را به سود اصلاح‌طلبان مدعي قانون و قانونگرايي فراهم كند. محدودكردن مساله مشاركت همگاني در دايره تنگ نخبگان حزبي و سياسي آفت سهمگيني بر جريان غربزده اصلاح‌طلبان است.

5- به‌طور معمول تبليغ رسانه‌اي و حاكميت تدريجي چنين روند توهين‌آميزي در عرصه اجرايي كشور به اعتمادسوزي عمومي، افزايش شكاف طبقاتي، برخورداري نامشروع برخي از مزاياي غيرقانوني و به بوته فراموشي سپرده‌شدن نقش حقيقي مردم در مراحل مختلف اتخاذ تصميمات كشوري منجر مي‌شود. ضروري است دولتمردان بي‌توجه به چنين نظريات مسمومي ضمن رعايت قوانين و مقررات در مواجهه با عامه مردم شفافيت در انجام امور را در دستور كار قرار داده و با پرهيز از سياسي‌كاري‌هاي رايج با مردم احترام‌آميز و صادقانه رفتار كنند.

6- با وجود اصرارهاي تبليغاتي رئيس‌جمهور در همين مدت اندك معلوم شده است جريان افراطي اصلاحات در يك اقدام ارتجاعي قصد دارد زمينه را براي اجراي سياست‌هاي منحط مديريت اشرافي در كشور به مرجله اجرا گذارد.تهديد دكتر روحاني به گذر اصلاح‌طلبان از وي يكي از شگردهاي اساسي افراطيون اصلاح‌طلب از سال‌هاي نه‌چندان دور است. آنها مي‌كوشند در لابه‌لاي واژه‌هاي تبليغي اعتدال و تدبير و وادادگي سياسي، افراط را با خط كش‌هاي نفساني عينيت اجتماعي بخشند.

7- قائل‌شدن جايگاه و‌ شأن مديريتي يا سياسي علي‌حده براي مديران دولتي و فعالان سياسي هم‌حزبي و همچنين مصادره ظرفيت‌هاي اقتصادي و فرهنگي كشور به نفع جريان اصلاحات از ويژگي‌هاي بارز اين نظريه‌پردازان پشت پرده است.منطبق با قواعد حاكم بر معارف و ادبيات سياسي حاكم بر جريان اصلاحات اصل احترام حقيقي به مجموعه آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي يك تشريفات صرف سياسي است كه متناسب با آموزه‌هاي مكتب ماكياولي بايد متناوبا در دستور كار قرار گيرد.

8- به‌طور طبيعي دوگانگي عملكرد دولت يازدهم در مقابل مردم عادي و مديران ارشد دولتي نمونه بارزي از برتر دانستن مديران نسبت به مردم عادي بوده و از تبعيضات تضييقي محصور در انديشه‌هاي اصلاح‌طلبان نشات مي‌گيرد. بازبيني عملكرد جريان اصلاحات در 30 سال گذشته مويد آن است كه حزبي انديشيدن و منحصركردن همه امتيازات قابل تصور در حوزه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و حتي قضايي براي وابستگان حزبي و اطرافيان از خصوصيات ذاتي جريان اصلاح‌طلبي در ايران است.

9- براي نمونه مديران دولت يازدهم كه با قيافه حق به جانب در مواجهه با كاركنان زحمتكش دولت با شدت و حدت غيرقابل وصف و كنترلي برخورد مي‌كنند در مقابل اطرافيان با اغماض قابل تاملي رفتار مي‌كنند. مثلا درباره افزايش چند دهم درصدي حقوق كاركنان دولت در پيچ و خم‌هاي اداري دولت ـ با وجود تورم‌هاي كمرشكن كنوني ـ كارشكني‌هاي غيرمعقول صورت مي‌گيرد اما همين افراد به‌راحتي به توجيه حقوق‌هاي ماهانه 15 ميليوني معاونان وزراي دولت يازدهم مي‌پردازند. توجيهات رسانه‌اي اخير معاون برنامه‌ريزي دولت يازدهم در اين رابطه نيز بسيار قابل تامل است.

مطلبي كه روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند نوشته ايست با عنوان«غرب در باتلاق سوريه»كه به شرح زير است:

در پي تشديد درگيري‌هاي مخالفان سوري با همديگر و برتري يافتن شورشيان افراطي وابسته به القاعده عليه تشكيلات موسوم به "ارتش آزاد" سوريه، وحشت و نگراني اردوگاه غرب را فرا گرفته است. غربي‌ها از آن بيم دارند كه افراطيون وابسته به گروه‌هاي تكفيري از جمله گروه تروريستي القاعده، ابتكار عمل در جبهه مخالفان دولت سوريه را به طور كامل دردست بگيرند و عوامل طرفدار غرب در سوريه را از صحنه خارج سازند، اتفاقي كه نشانه‌هاي آن به طور جدي درحال آشكار شدن است.اكنون غرب در سوريه با مسئله‌اي رو به رو شده است كه به مثابه كابوسي براي غرب است، تروريستهايي كه غربي‌ها آنها را بوجود آورده و به آنها بال و پر دادند به ماري در آستين غربي‌ها تبديل شده‌اند. علت اصلي وحشت غربي‌ها نيز آن است كه اين شورشيان از كنترل آنها كاملاً خارج شوند كه در آن صورت نه تنها سوريه و منطقه براي سالهاي طولاني روي آرامش و امنيت نخواهد ديد بلكه مي‌تواند امنيت خود غربي‌ها را نيز به طور جدي به مخاطره اندازد و خواب خوش را از آنها سلب كند.

در تازه‌ترين تحول در صحنه جنگ، گروه‌هاي شورشي تكفيري انبارهاي تسليحات ارتش آزاد سوريه را در منطقه مرزي با تركيه به تصرف در آوردند و مقدار قابل توجهي سلاح از جمله موشكهاي قابل حمل و پيشرفته اهدايي غرب را در اختيار گرفتند.در پي اين اقدام، آمريكايي‌ها با دست پاچگي از تركيه خواستند مرز خود با سوريه را ببندد، آمريكا و انگليس نيز اعلام كرده‌اند كليه كمك‌ها به شورشيان مستقر در شمال سوريه از جمله تحويل كمك به ارتش آزاد را متوقف نموده‌اند چرا كه اين كمك‌ها به دست افراطيون تكفيري مي‌افتد.بيهوده نيست كه رئيس سابق سيا اعلام مي‌كند ادامه درگيري‌ها در سوريه، آنچنان تهديد بزرگي را متوجه منطقه و غرب مي‌كند كه تا پيش از اين، تصور نمي‌شد. وي اعتراف مي‌كند با وجود ناخوشايند بودن براي غرب، پيروزي بشار اسد بهترين گزينه براي سوريه است. وي هشدار مي‌دهد سوريه درحال انفجار است كه در آن غرب هيچ كنترلي بر اوضاع نخواهد داشت.

چندي پيش نيز رسانه‌هاي غربي فاش كردند حدود 2000 تروريست غربي در سوريه درحال جنگ هستند كه تعداد اين افراد روز به روز درحال افزايش است. اكنون نارضايتي در جوامع غربي از سياست‌هاي غلط دولتمردان غرب درحال اوج‌گيري است. ملت‌هاي غربي، دولتهاي خود را سرزنش مي‌كنند كه فريب سياستهايي را خورده‌اند كه پشت اين سياستها، صهيونيست‌ها قرار دارند. صهيونيست‌ها با هدف ساقط كردن حكومت سوريه، و مستقر ساختن حكومتي باب طبع خود به آتش بحران در سوريه دامن زده و در آن دميدند و كشورهاي ديگر را نيز با فريبكاري به داخل اين آتش كشاندند.اكنون بسياري از اين كشورها، بحران سوريه را به عنوان ميدان قماري مي‌دانند كه در آن ميدان باخته‌اند.در ابتداي شروع بحران سوريه، كشورهاي دنباله رو سياستهاي ضد سوري بالغ بر يك صد كشور بودند كه هم اكنون، صهيونيست‌هاي گرداننده بحران سوريه به سختي مي‌توانند 30 كشور را در نشست‌هاي ضد سوري خود جمع كنند.

البته، تنها كشورهاي غربي نيستند كه در بحران سوريه شكست خورده اند، برخي دولتهاي مرتجع منطقه به سردستگي عربستان و همچنين تركيه نيز جزء طرفهايي هستند كه در سوريه شكست خورده‌اند و احساس مي‌كنند كه نمي‌توانند تبعات اين شكست سياسي و حيثيتي را جبران كنند.به سخن ديگر، سوريه اكنون به باتلاقي براي بانيان و به وجود آورندگان بحران آن تبديل شده است، چرا كه اساس سياستها و اقدامات اين كشورها برپايه غلط و پيروي از طرح‌هايي بوده كه توسط صهيونيست‌ها برنامه‌ريزي شده بود.صهيونيستها پس از آنكه دريافتند قادر نيستند حكومت سوريه را وارد حلقه سازش كنند و چندين دهه تلاش‌ آنها براي به تسليم كشاندن سوريه به ناكامي منجر شد در انديشه ساقط كردن حكومت سوريه برآمدند تا بلكه بتوانند از اين طريق به اهداف خود برسند. آغاز تحولات در منطقه و قيام‌هاي مردمي در كشورهاي عربي اين توهم را براي صهيونيست‌ها به وجود آورد كه فرصت براي محقق ساختن هدف آنها ايجاد شده است. صهيونيست‌ها تلاش كردند با سوار شدن بر موج برخي اعتراضات داخلي در سوريه، كشورهاي ديگر را نيز به اين بحران بكشانند و آنرا بين‌المللي نمايند تا زمينه سقوط حكومت سوريه فراهم شود.

حكومت سوريه بارها اعلام كرد حاضر است مسائل داخلي را به طور مسالمت‌آميز حل و فصل كند ولي در برابر توطئه صهيونيست‌ها ايستادگي كرد و اين پايداري منشأ شكست توطئه صهيونيست‌ها شده است.اكنون در سوريه، نيروهاي دولتي كاملاً دست بالا را دارند و بسياري از شهرها و مناطق، به ويژه مناطق استراتژيك در اختيار ارتش سوريه است. معدود مناطقي نيز هنوز در اشغال مخالفان است كه در اين ميان افراطيون مذهبي و تكفيري‌ها درحال خارج كردن شورشيان هوادار غرب از صحنه هستند. در واقع جبهه ضد سوري متشكل از رژيم صهيونيستي، غرب، تركيه و برخي حكام عرب حاشيه خليج فارس بازنده اصلي مي‌باشند، آنها با اين كابوس مواجهند كه نه تنها چيزي در سوريه عايدشان نشده بلكه چه بسا آثار و عواقب بحران سوريه به عنوان تهديدي طولاني مدت، سالها دامن آنها را بگيرد.

سردرگمي دولتهاي غربي در مواجهه با بحران سوريه كاملاً آشكار است. آنها، درحالي كه كينه حكومت سوريه را دارند ولي در عين حال گزينه ديگري براي انتخاب نمي‌يابند. اين وضعيت، جبهه ضد سوري غرب و متحدانش را به شدت آزار مي‌دهد و اين جبهه را بر سر يك دوراهي دشوار قرار داده است كه هيچ يك از اين راهها موافق خواست و منافع آنها نيست. با اينحال وحشت قدرت گيري گروههاي افراطي و جبهه تروريست‌ها در سوريه آنچنان گسترده است كه غرب چاره‌اي ندارد جز اينكه خود را با واقعيات سوريه و كنار آمدن با حكومت سوريه منطبق سازد.

ستون سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد را ميخوانيد كه به مطلبي با عنوان«موفقيت ديپلماسي توسعه اقتصادي»نوشته شده توسط محمود اسلاميان اختصاص يافت:

دولت آقاي دكتر روحاني با حمايت مسوولان تراز اول كشور و به‌كارگيري عناصر مجرب موفق شد در چارچوب اقتدار نظام اسلامي به توافقات مهمي دست يابد. بي‌شك اين رويكرد باعث ايجاد اميد و نشاط توام با عزت در جامعه شده است. آنچه مهم است و توسط دولتمردان هم طرح موضوع گرديد استفاده از فضاي ايجاد شده جهت توسعه اقتصادي است. فراموش نكنيم، هدف نهايي تحريم‌ها فشار بر اقتصاد و مردم در دو حوزه اشتغال و معيشت بوده است.اجازه دهيد همگان بر اين مساله اجماع داشته باشيم كه هدف تحريم فشار بر مردم در دو حوزه ذكر شده است؛ بنابراين، هر اقدامي كه بتواند اشتغال و معيشت مردم را بهبود بخشد مقابله با تحريم و جهاد اقتصادي است و هر حركتي كه به اين دو مقوله آسيب وارد سازد، همراهي خواسته يا ناخواسته با تحريم‌ها است.ديپلماسي صرفا مي‌تواند فشار تحريم‌ها را كاهش دهد. ليكن ما صدها مساله داخلي در حوزه اقتصاد داريم كه بي‌توجهي نسبت به آنها باعث مي‌شود نتوانيم از موفقيت‌هاي حاصله استفاده مطلوب را ببريم.

تجربه هشت سال ثروت و تزريق 720 ميليارد دلار به اقتصاد بيمار چه اثري جز ركود و تورم به همراه داشته است؟ بي‌توجهي به عارضه‌هاي اصلي اقتصادي كشور و دلخوش كردن به ژنو راه به بيراهه بردن است. صرف نقد آماري دولت گذشته، كافي نيست بايد گذشته به صورت نهادي سيستماتيك و بنيادي مورد مطالعه قرار گيرد؛ زيرا اگر اين كار انجام نشود و سيستم معيوب باقي بماند، خروجي آن باز هم مثل گذشته خواهد بود. با اين تفاوت كه ديگر منابعي وجود ندارد كه بشود اين ضعف نهادي را با پول جبران كرد. تحليل بنيادي گذشته يك وظيفه ملي و فرادستگاهي و ضرورت فوري است. ليكن در وسع خويش مطالبي بيان مي‌شود.كشور داراي 5/3 ميليون بيكار و 5 ميليون دانشجوي در انتظار شغل است. تورم و رتبه‌ پايين فضاي كسب‌وكار و مشكلات ديگر شرايطي ايجاد كرده‌است كه كشور نياز به يك تحول جدي اقتصادي مبتني بر واكاوي عالمانه دارد.

1- 70 تا 80 درصد اقتصاد كشور در اختيار دولت و سازمان‌هاي شبه‌دولتي قرار دارد كه به‌دليل تغييرات مكرر مديران، انتصابات غيرعقلاني، نداشتن برنامه، به‌رغم حمايت‌هاي بسيار بالا به روايت آمار شرايط ناگواري دارند. روند بدهي‌هاي اين‌گونه شركت‌ها كار را به سمت از بين بردن منابع ملي سوق خواهد داد. داستان تامين اجتماعي معلول يك علت است؛ اقتصاد دولتي كه عمدتا متاثر از نفوذ سوسياليسم در دنيا و كشور بوده است، سال‌ها است ناكارآمدي خود را نشان داده است. اصل 44 نويدي براي عبور از اقتصاد دولتي بود، ضعف در اجراي قانون باعث شد نتيجه عكس حاصل شود. مركز پژوهش‌هاي مجلس مطالعاتي را در انحرافات كمي انجام داده است، اي كاش اين بررسي در حوزه بهره‌وري و كيفي انجام مي‌شد. هر چند مقامات عالي‌رتبه دولتي تاكيد بر اجراي درست قانوني دارند، ولي حلاوت اداره اين‌گونه مجموعه‌ها مقاومت زيادي به‌همراه خواهد داشت. اصلاح قانون اصل 44 و اجراي آن متناسب با روح قانون يك ضرورت اجتناب‌ناپذير است.

2- سيستم‌هاي غيرمولد

تعادل در اقتصاد يك اصل است. تعادل در حوزه‌هاي تجاري و توليد در كشور وجود ندارد؛ در حالي كه توليد كشور در شرايط نگران‌كننده به سر مي‌برد، توسعه بنگاه‌هاي مالي و ورود آنان به حوزه‌هاي متعدد اعجاب‌انگيز است. تحريم‌ها نيز باعث رونق اين‌گونه فعاليت‌ها شده است. متاسفانه، تعادل اقتصادي كاملا به ضرر توليد و به نفع حوزه‌هاي مالي به هم خورده است. هرچند در درازمدت اين يك بازي باخت– باخت خواهد بود؛ زيرا شكست توليد مآلا شكست حوزه‌هاي مقابل را به همراه خواهد داشت. اشتغال از رهگذر توليد فراهم مي‌شود.

3- امنيت اقتصادي

بدون ترديد، ميهن اسلامي در منطقه آشوب‌زده خاورميانه به تدبير مقامات ارشد نظام و ساير مسوولان و مردم از امنيت بالايي برخوردار است. تغيير مكرر بخشنامه‌ها در دولت گذشته و برخوردهاي سليقه‌اي تصميم‌گيران و برخوردهاي سليقه‌اي در برخورد با تخلفات اقتصادي، فضايي ايجاد كرده كه باعث فرار سرمايه طي سال‌هاي گذشته از كشور شده است. با ثبات قوانين و خارج كردن اقتصاد از حوزه‌هاي امنيتي، مي‌توان فضايي آرام ايجاد كرد تا بتوانيم ميلياردها دلار سرمايه‌هاي ايرانيان را به داخل كشور جذب كنيم. اين حوزه نياز به يك مطالعه جدي دارد، ما فقط مي‌دانيم مشكل داريم. ما فقط مي‌دانيم امن‌ترين كشور در منطقه هستيم، ليكن نياز به يك واكاوي عالمانه داريم تا با اصلاح قوانين و مشخص كردن حوزه فعاليت سازمان‌هاي مسوول به يك سطح بالاي سرمايه‌پذيري برسيم.

ميهن اسلامي به دليل مواضع حق‌طلبانه و عزت‌مدارانه از سوي غرب در فشار قرار گرفته است، هدف نهايي اين تحميلات معيشت و اشتغال مردم است. موفقيت ديپلماسي شرط لازم براي عبور از مشكلات است، ليكن شرط كافي نيست. شرطي كردن اقتصاد كشور و بي‌توجهي به توانمندي داخلي جهت تدبير براي حل مشكلات عاقلانه نيست. بسياري از سوءتدبيرها با برخوردهاي عالمانه و ايجاد اجماع عمومي قابل حل است، به هيچ عنوان نمي‌خواهم موفقيت سربازان وطن در حوزه ديپلماسي را كمرنگ كنم، فقط مي‌خواهم بگويم اين موفقيت با تدبير و تلاش در حوزه‌هاي داخلي مي‌تواند شكوفا شود. اين دو حوزه لازم و ملزوم هم هستند. درس از گذشته بايد در هر دو حوزه باشد، همان‌گونه كه در حوزه ديپلماسي محور رياست محترم جمهوري بوده و به لطف خداي مهربان و همراهي همه دستگاه‌ها موفقيت حاصل شد، اگر اشتغال و معيشت مردم اولويت اول است، پرچم حمايت از اين حوزه نيز بايد بر دوش رييس محترم قوه مجريه باشد، در اين صورت همه دستگاه‌ها احساس مسووليت كرده و به حمايت برخواهند خاست.

مطلبي را با عنوان«تضمين‌هاي از سرگيري مذاكره»به قلم حشمت الله فلاحت پيشه چاپ شده در ستون يادداشت اول روزنامه تهران امروز ميخوانيد:

توافقي كه ديروز بين عباس عراقچي، معاون وزارت خارجه با كاترين اشتون، رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا به‌عمل آمد تا گفت‌وگوهاي كارشناسي هسته‌اي بين ايران و گروه 5+1 ادامه پيدا كند، از يكسو خطراتي را كه متوجه توافقنامه ژنو بود، تا حدي رفع كرده است و از طرف ديگر اين سوال پيش آمده است كه ايران براي جلوگيري از نقض اين توافقنامه از سوي غربي‌ها به‌ويژه آمريكا چه كارهايي انجام بدهد؟ چرا كه تحريم جديد آمريكا عليه ايران بعد از توافقنامه ژنو، خودبه‌خود اين احتمال را به‌وجود آورده است آمريكا تحريم‌هاي ديگري را عليه ايران اعمال كند. البته زماني كه توافق ژنو بين �





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن