محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829977448
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي سهشنبه
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي سهشنبه
سرمقاله هاي روزنامه هاي كيهان،خراسان،رسالت،وطن امروز و ... را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
در ابتدا به ستون يادداشت روز،روزنامه كيهان ميپردازيم كه به مطلبي با عنوان«اربعين و راه پيش روي ما»به قلم سعد الله زارعي اختصاص يافت:
اربعين يكي از مهمترين علامات شيعه به حساب آمده است. شيخ الطايفه، ابوجعفر محمد طوسي معروف به شيخ طوسي (385-460 ق) در دو كتاب «تهذيب الاحكام» و «مصباح المتحجد و سلاح المتعبد» در روايتي از حضرت امام حسن عسكري(ع)، بزرگ داشتن اين روز را يكي از پنج علامت مومن برشمرده است. در روايات ديگر اربعين را يكي از «اختصاصات» حضرت ابيعبدالله الحسين(ع) دانستهاند و گو اينكه قبل و بعد از ايشان براي هيچ پيامبر يا امام ديگري اربعين گرفته نشده و نميشود.درباره اربعين و گراميداشت آن روايات زيادي رسيده و زيارت مخصوصي نيز وارد شده است.«صفوانجمال» كه يكي از اصحاب ثقه امام صادق(ع) بود ميگويد امام به من زيارت روز اربعين را- به نحوي كه در مفاتيح آمده است- تعليم فرمود. در اين زيارت كه علاوه بر تكريم و تعظيم آن حضرت، نوعي مجلس سوگ و نوحهسرايي هم به حساب ميآيد، امام صادق(ع) هدف از قيام جد مظلومش امام حسين(ع) را در يك عبارت كوتاه و زيبا بيان كرده است. ايشان خطاب به خداي متعال ميگويد: «ليستنقذ عبادك منالجهالهًْ و حيرهًْ الضلالهًْ» يعني حسين(ع) قيام كرد تا بندگان خدا را از گرداب جهالت و ناداني و سرگردان شدن در وادي گمراهي نجات دهد.
بر اين اساس ميتوان گفت جداي از اين كه عظمت مقام و منزلت امام حسين(ع) و بزرگ داشتن واقعه سال 61 كربلا، اقتضاي بزرگداشت اربعين دارد، حفاظت و صيانت از راه، منطق و شيوهاي كه امام و ياران مظلومش در دفاع از دين خدا و مبارزه با انحراف و فساد و ستمگري داشتند، نيز بر ضرورت آن ميافزايد. درست به همين دليل اربعين هميشه پناهگاه مظلومين و سبب ترس و اضطراب ستمگران و منحرفين بوده است.اربعين در ميان مسلمانان و بخصوص شيعيان، بيرق استقامت در راه دين بوده است از اين رو يكي از سنتهاي اربعين در ميان شيعيان برگزاري «راهپيمايي» در اين روز ميباشد. راهپيمايي در اين روز حسب نظر علما و مراجع- در صورتي كه براي اقامه عزا و يا براي زيارت قبر سيدالشهدا باشد- ثواب زياد داشته و امري پسنديده براي اعتلاي كلمه توحيد است، در عين حال راهپيمايي در فرهنگهاي مختلف يك حركت انقلابي و سياسي هم به حساب ميآيد و بيانگر زنده بودن ماجراي عاشورا و كربلاست و اين پيام ميتواند يزيديان را در هر زمان به عقبنشيني وادار نمايد.
حسب آنچه در خبرگزاريها آمد، امسال نزديك به 20 ميليون نفر در راهپيمايي اربعين در عراق شركت كردهاند و اگر جمعيت راهپيمايان اربعين در سراسر دنيا را به اين عدد بيفزاييم احتمالا روز گذشته نزديك به 100 ميليون نفر در راهپيمايي اربعين در سراسر دنيا شركتكردهاند و اين يك واقعه نادر به حساب ميآيد. خود اين ماجرا به خوبي از پيروزي مطلق امام مظلوم در ماجراي عاشورا حكايت ميكند كما اين كه امام صادق(ع) در فقرات اول زيارت اربعين به آن اشاره كرده است (الفائز بكرامتك، اكرمته الشهاده)
امسال در راهپيماييهاي اربعين عراق علاوه بر مردم شخصيتهاي سياسي و مذهبي عراق و هيئتهاي مختلفي از كشورهاي آسيايي، اروپايي و آفريقايي هم شركت داشتهاند و اين نشان ميدهد كه اربعين به يك روز بزرگ جهاني تبديل شده است. شركت هيئتهاي مختلف كه در بعضي از موارد مسلمان هم نبودهاند يك علامت بزرگ سياسي و به عبارتي يك «نه» از سوي جبهه مقاومت به جبهه مشترك استكبار جهاني است كه سعي ميكند با منطق يزيدگونه دنيا را زير شمشير به تبعيت از خود وادارد. مردم دنيا در همين 10 سال اخير شاهد شش جنگ بزرگ جبهه استكباري عليه مردم مظلوم اين منطقه اسلامي بودهاند جنگ عراق، جنگ افغانستان، جنگ ليبي، جنگ سوريه، جنگ 33 روزه لبنان، جنگ 22 روزه و 8 روزه غزه با محوريت همين قدرتهاي يزيدي صورت گرفته است و اربعين فرصتي است تا همه مردم در اين منطقه به اين جبهه شرور استكباري «نه» بگويند.
روز اربعين يك «نه» به جبهه تكفيري تروريستي هم بود در واقع بزرگداشت اربعين و عاشورا منطق كساني است كه فدايي دين ميشوند و منطق تكفير و وهابيت و تروريزم منطق جبههاي است كه دقيقا مانند معاويه و يزيد در پوشش دروغين دينخواهي، با نفي و قتل مخالفين و موانع پيشروي خود ميخواهند بر مردم سيطره پيدا كنند. روز اربعين يك فرصت مهم براي مقابله جدي با اين جبهه منحط خونريز هم بود كما اينكه اين جبهه شرور كه از حمايت اطلاعاتي و تداركاتي جبهه استكباري نيز برخوردار ميباشد، پيشاپيش تهديد كرد كه راهپيمايي عزاداران اربعين را به خاك و خون ميكشد و به چند اقدام عليه راهپيمايان در بغداد و... نيز متوسل گرديد. در واقع راهپيمايي اربعين به دنيا نشان ميدهد كه جبهه اصلي اسلام كه توانسته در عراق 20 ميليون نفر را پاي كار بياورد، جبهه اربعين است و اين متن اصلي دين است كه نه تنها اجازه نميدهد خوني از انساني بيگناه بر زمين بريزد بلكه آماج حملات دو جبهه استكباري و تكفيري نيز هست. بر اين اساس ميتوان گفت اربعين خود يك پرچم برافراشته است كه حقيقت دين و انسانيت را به زيبايي و رسايي اعلام ميكند.
اربعين در عين حال يك روز بزرگ غمبار نيز هست، اربعين روز بيقراري و شوريدگي نيز هست. اگر اين روايت را قطعي تلقي كنيم كه در اربعين كاروان اسيران كربلا بار ديگر در كربلا گرد هم آمدهاند ميتوانيم حرارت اين روز را به خوبي احساس كنيم. وقتي به ياد بياوريم كه حضرت زينب-سلامالله عليها- و امام زينالعابدين- سلامالله عليه- به همراه بقيه عائله سيدالشهدا- عليهالسلام- پس از پشت سرگذاشتن چهل روز سخت و طاقتفرسا و توأم با درد و رنج و خاطرات مختلف به نقطهاي بازگشتهاند كه چهل روز قبل از اين، آن همه حوادث تلخ و شيرين را به چشم ديدهاند، قلبمان درهم فشرده ميشود و ميخواهد از تپش باز ايستد. اگر اين روايت را قطعي تلقي كنيم كه عائله امام حسين(ع) در اربعين سه روز در كربلا مانده و سپس به مدينه عزيمت كردهاند ميتوانيم اوضاع آن روزها را كمي ادراك نمائيم عجيب اين است كه كسي از آن سرزمين زنده باز گشته باشد و اين چه حكايت عجيبي است. اين حكايت را شخصيتهاي نكتهپردازي در آن روزگار و بعدها بيان كردهاند ولي نتوانستهاند جز يكي دو صفحه بنويسند گويا آنچه ديده يا شنيدهاند فقط اشك بوده، اشكي كه نه گوينده را امان گفتن داد و نه شنوند را امان شنيدن داد: «كاري نكردهاي كه توان بازگفتنش گر بازگويمت نتواني شنفتنش»
اگر روايت زيارت صحابي بزرگوار پيامبر-ص- جابرابن عبدالله انصاري و مصاحب او جناب «عطيه» را قطعي تلقي كنيم ميتوانيم از متن اين ماجرا عظمت بقعهاي كه در زير آن جسم مطهر حضرت ابيعبداللهالحسين(ع) قرار گرفته و حسب روايت، دعا در آنجا به اجابت ميرسد، دريابيم. ميتوان اين احتمال قوي را داد كه نحوه زيارت عجيب و استثنايي اين دو صحابي توسط پيامبر عظيمالشأن اسلام-ص- سفارش شده چه اينكه كاري كه جابر در اين زيارت كرده از عقل و ادراك يك فرد معمولي برنميآيد. پيادهروي جابر، سپس غسل زيارت او در فرات، پس از آن ورود از پايين پاي حضرت سيدالشهدا و نوحههاي آنچناني تا آنجا كه از هوش رفته و سپس آن عبارات را در حق امام مظلوم با صداي رسا و توأم با ناله سر داده و بعد بگويد «ما هم با شما در ماجراي عاشورا شريك هستيم» و حال آنكه جابر به دليل كهولت سن و نابينايي قادر به حضور در ركاب سيدالشهدا نشد و بعد در برابر تعجب جناب عطيه كه پرسيد: «ولي ما كه به همراه اين مظلوم در سرزميني فرود نيامديم و از تپهاي بالا نرفتيم، شمشيري نزديم و مثل او سر از تنمان جدا نشده، اولادمان يتيم و زنانمان بيوه نشده است»، گفت من از حبيبم پيامبرخدا-ص- شنيدم كه گفت: «هر كه دوست دارد گروهي را، با ايشان محشور شود و هركس دوست داشته باشد عمل قومي را، در آن شريك شود» تعليمات جناب جابربن عبدالله انصاري كه پايه آنها در تعليمات رسول خدا-ص- است به ما ميگويد عاشورا يك روز تاريخي نيست كه آمده و رفته باشد بلكه يك روز جاري در بستر همه زمانها از اول خلقت تا آخر خلقت است و از اين رو گفتهاند «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا و كل شهر محرم» با اين وصف ما ميتوانيم با زيارت ابيعبدالله در روز عاشورا يا اربعين و يا هر روز ديگر با او نسبت پيدا كنيم البته حتما بايد به لوازم زيارت و آنچه در متن آن و عبارات زياراتي نظير اربعين و عاشورا آمده تا سر حد امكان و اختيار پايبند باشيم.
مردم ايران در اربعين و عاشورا به عنوان «يك ملت» از مرز ادعا گذشتهاند و از اين روست كه اربعين و عاشورا هر ايراني را به «جبههها» ميبرد 8 سال دفاع مقدس و پيش از آن 2 سال مبارزه با ضد انقلاب و پس از آن 35 سال استقامت در راه انقلاب، به خوبي متن و محتواي اين ملت را نشان ميدهد. با اين وصف جداي از اين كه نگارنده اين سطور و امثال آن در اين راه ضعف دارد ولي ملت ايران ثابت كرده است كه پاي اين دستگاه حسيني ايستاده و رهبر حسيني آن را به هيچ وجه تنها نميگذارد. اين واقعيت غيرقابل انكاري است كه دشمن را به سختي آزار ميدهد چرا كه دشمن ميبيند رخنه در بعضي از شخصيتها و طيفي از نخبگان چندان دشوار نيست ولي رخنه در ملت ايران و جدا كردن آن از راهي كه نزديك به 35 سال در آن قرار گرفته بسيار دشوار و در مرز ناممكن قرار دارد از اين رو دشمن حتي وقتي احساس ميكند كه در مواجهه با جمهوري اسلامي به يك پيروزي دست پيدا كرده به دوام آن اعتماد ندارد. يكي از اصليترين جنبه حفظ تحريمها هم همين است. دشمن اين تحريمها را عليه ملت و براي به زانو درآوردن آن تصويب و اجرا كرده نه براي آزار دادن اين يا آن شخصيت و يا اين يا آن گروه نخبه سياسي. لذا دليلي نميبينند كه وقتي از سخنان كساني بوي كوتاه آمدن به مشامشان ميرسد، تحريم و فشار را بردارند.
سيد محمد اسلامي در مطلبي كه با عنوان«بابانوئل ايراني پشت دروازه رُم»در ستون يادداشت روز،روزنامه خراسان به چاپ رساند اينطور نوشت:
قرار بود سال 2013، سال نهايي نتيجه دادن اولين تجربه اتحاديه اروپا در اجراي نقشه راه 10 ساله مشترك براي اعمال سياست خارجي واحد باشد. 10 سال پيش زماني كه خاوير سولانا، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بود براي نخستين بار در تاريخ اين اتحاديه، سند "استراتژي امنيتي اروپا" موسوم به ESS تدوين و تصويب شد. پيش از اين در يادداشت «هم اكنون با چه اروپايي رو به رو هستيم؟» در تاريخ 27 آذر به اين موضوع اشاره كرديم كه اهميت اين سند چنان است كه بين كشورهاي اروپايي به "Holy Writ” به معناي "متن مقدس" مشهور شد. براساس اين سند به طور كلي كشورهاي عضو بايد به صورت واحد و مشترك از منافع يكديگر در خارج از مرزهاي اتحاديه حمايت كنند. اما در مروري سريع و كوتاه بايد بگوييم كه برخلاف برنامه ريزي هاي استراتژيك قبلي، سال 2013 با انزواي فرانسه در حمله به كشور مالي آغاز شد.
رويدادي كه نتيجه فقدان تصميم گيري و اقدام واحد اتحاديه اروپا براي حفظ منافع كشورهاي عضو در خارج از مرزهاي اين اتحاديه بود. جالب اين كه پايان سال 2013 هم انزواي مجدد فرانسه در حمله به كشور آفريقاي مركزي بود. حتي نشست امنيتي سران اتحاديه اروپا كه همين هفته در بروكسل برگزار شد هم صحنه جدال لفظي بين كشورهاي مختلف به ويژه تروئيكاي اروپايي درباره اختلاف هايشان بود. ديگر اتفاق مهم سال 2013، از دست دادن اوكراين و هديه كردن مجدد اين كشور به روسيه است كه براي اروپايي ها از جمله آخرين خاطرات تلخ سال كهنه ميلادي به شمار مي آيد. همچنين اتحاديه اروپا در اين سال نتوانست نقش تعيين كننده اي در تحولات مصر به عنوان تحول شاخص منطقه داشته باشد. سياست كشورهاي عضو اين اتحاديه درباره سوريه هم مانند بومرنگ نامباركي بود كه عاقبت دامن گير شد و امروز موضوع نشست ژنو2 درباره سوريه، چگونگي كنترل اتباع اروپايي شده است كه پس از آموزش تروريسم از سوريه به كشورشان باز مي گردند. بنابراين در سال 2013 اروپايي ها در اتخاذ تصميم هاي هماهنگ و تعيين كننده شكست خوردند.
مهم ترين دستاوردهاي اروپا در 2013
كارشناسان حوزه اروپا در بررسي مهم ترين دستاوردهاي سياست خارجي اتحاديه اروپا در سال 2013، 3 مورد را بيان كرده اند. نخستين مورد توافق ۱+۵ با حضور تروئيكاي اروپايي (آلمان، فرانسه و انگليس) با ايران است. دومين مورد توافق بين كوزوو و صربستان درباره حقوق اقليت صرب ساكن كوزوو است. سومين مورد هم مذاكرات تجارت آزاد با آمريكا است. درباره مورد دوم بايد بگوييم واضح است كه وزن تنش بين كوزوو و صربستان در ميان ديگر رويدادهاي جهان بسيار ناچيز است و به هيچ وجه متناسب با ادعاي تاثيرگذاري جهاني اتحاديه اروپا نيست. تجارت آزاد بين اروپا و آمريكا هم هنوز به نتيجه نهايي نرسيده است، به علاوه اين كه بيشتر فرار از ستون وابستگي به چين به سوي ستون وابستگي مجدد به بازارهاي آمريكايي است.
سلام اروپا به ايران 2014
بنابراين بيراه نيست اگر بگوييم كه مهم ترين رويداد شاخص براي اتحاديه اروپا موضوع توافق درباره يك برنامه اقدام مشترك با ايران بوده است. اما در اين مورد هم همه مي دانند كه آن چه كار را به نتيجه رساند پيشنهاد بسيار ارزشمند و قابل توجه ايران بود، نه تصميم گيري برنامه ريزي شده، استراتژيك و واحد اتحاديه اروپا. به عبارت ديگر ما در تعامل سياسي و اقتصادي با اروپايي روبه رو هستيم كه به دلايل متعدد به ويژه بحران طولاني شده مالي جهاني، درباره مجموعه گسترده و متنوعي از موضوعات از جمله موضوع ايران "نمي تواند" تصميم جامع بگيرد. بنابراين مي توان طرف مذاكره ايران را فقط تروئيكاي اروپايي، به مجموعه گسترده تري از كشورهاي اروپا افزايش داد. اين واقعيتي است كه بيش از ما و پيش از ما كشورهاي اروپايي به آن واقف هستند. سفر همين روزهاي وزير خارجه ايتاليا به ايران و مذاكرات انجام شده به روشني نشان مي دهد كه نتايج جانبي اما تعيين كننده سياست خارجي معقول و اعتمادساز ايران در ژنو آغاز شده است. ايتاليا از جمله كشورهايي است كه سال هاست در تصميمي غيرمنطقي از مذاكرات ايران با ۱+۵ دور نگه داشته شده است.
اگر اين نظريه درباره توافق ژنو را بپذيريم كه آمريكايي ها در عمل تحريم آلمان براي بهره بردن از صنعت پتروشيمي ايران و همچنين تحريم فرانسه براي بهره بردن از بازار خودروي ايران را لغو كردند، كاملا منطقي است كه ديگر كشورهاي اروپايي از جمله ايتاليا به دنبال سهم خود در احياي تعامل اقتصادي با ايران باشند. به ويژه برخي كشورهاي اروپايي بحران مالي همچنان گريبانگير آن ها است و مبادلات اقتصادي با ايران مي تواند براي آن ها حياتي باشد. خانم بنينو، وزير خارجه ايتاليا روز يكشنبه در پاسخ به سوال خبرنگاري در اين باره كه وي در گفت وگو با يك روزنامه اعلام كرده بعد از توافق ايران و 1+5 در ژنو يك مسابقه در بين كشورها براي حضور در ايران شكل گرفته كه هر كدام روابط بهتري با ايران داشته باشند، گفت: «باعث خوشبختي است كه ايتاليا برنده اين مسابقه باشد، اعتقاد دارم اگر دورنماي كار بهتر شكل بگيرد، بر تعداد مسابقه دهندگان اضافه خواهد شد و شاهد رقابت بيشتري خواهيم بود. رقابت وجود دارد و ايتاليا نيز مقام خوبي را دارد.»
در ايران وقتي پاييز به آخر برسد، سال ميلادي تمام مي شود و وقتش مي رسد تا اروپايي ها جوجه هايشان را بشمارند. آيا كشورهاي اروپايي آماده جبران گذشته و به دست آوردن آينده هستند؟ سال 2014 مي تواند سال بازگشت كشورهاي اروپايي به سياست هايي مبتني بر واقعيت در قبال ايران باشد.
روزنامه رسالت مطلبي را با عنوان«لزوم نوگرايي در مدل تشكيلاتي اصولگرايان»به قلم دكتر امير محبيان در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رساند كه در ادامه ميخوانيد:
جريان اصولگرايي پس از شوكي كه پس ازدوم خرداد 76 دريافت كرد تعادل بنيادين و تشكيلاتي خود را از دست داده و تمامي
تلاش ها براي متعادل سازي آن به نتايج نامطلوب انجاميده است.اين واقعيتي است كه نبايد چشم برآن بست.محوريت تشكيلاتي جريان اصولگرا در دوران پيش از پيروزي سيد محمد خاتمي در سال 76 مبتني بر "شيخوخيت" و نوعي "اطاعت تشكيلاتي"ويژه بود كه عملا رقبا را در هر رقابت انتخاباتي با تشكيلاتي منسجم و مطيع مواجه مي ساخت.اما لرزه اي كه بر اركان اصولگرايي پس از شكست دوم خرداد 76 وارد آمد؛ كفايت اين روش را زير سئوال برد و زمينه را براي ظهور پاره اي تشكل ها عليه نظم پيشين نظير جمعيت ايثارگران فراهم كرد.امتيازاتي كه جريان سنتي به گروههاي نوخاسته داد عملا مسير واگرايي را هموارتر كرد و اين مسير بعدها توسط جمعيت رهپويان و جبهه پايداري نيز طي شد.
در تمام اين مدت جريان سنتي اصولگرا تلاشي فاقد موفقيت براي بازسازي(هژموني) استيلاي شيخوخيت بر تشكيلات به انجام رساند كه اين تلاش ها عملا با پيروزي محمود احمدي نژاد با عدم توفيق كامل روبهرو شد.رويكردي كه در عمل باعث شد به مرورحجت الاسلام والمسلمين ناطق نوري، با تجربه ترين مدير تشكيلاتي جريان سنتي، كنار كشيده وآيتالله مهدوي كني شاخص ترين چهره ايدئولوژيك اصولگرا نيز از نافرماني تشكل هاي اصولگرا در انتخاب هاي بعد منجمله انتخابات رياست جمهوري 92 گلايه مند بود.با اين واگرايي كه اكنون با درگذشت مرحوم عسكراولادي شديدتر خواهد شد چه بايد كرد؟
ترديدي وجود ندارد كه وضعيت جريان اصولگرا وضعيتي عادي نيست و سال ها تجربه نشان داده است كه مديريت كلاسيك جريان اصولگرا قادر به حل معضلات آن نخواهد بود.زماني كه روندها حالتي طبيعي ندارد و نوعي از مركز گريزي به رفتار عرف تبديل شده است؛ضروري است مدل هاي ديگر مديريت تشكيلاتي مورد بررسي قرار گيرد.تئوري آشوب كه براي كشف نظم درون بي نظمي ها طراحي شده است براي توجيه وضعيت اصولگرايان نظريه مناسبي است.تئوري آشوب را بعضا با تعريف«نظم در بي نظمي» مي شناسند،برخلاف برداشت اوليه از نام آشوب، در واقع منظور از آشوب در ادبيات تئوري آشوب، ناكارآمدي، به هم ريختگي و نظاير آن نيست. بلكه در واقع همان گونه كه نظريه پردازان اين تئوري مطرح مي كنند: بينظمي و آشوب، نوعي بينظميِ منظم يا نظم در بينظمي است. بينظم از آن رو كه نتايج آن غيرقابل پيش بيني است و منظم بدان جهت كه از نوعي قطعيت برخوردار است. بينظمي در مفهوم عملي يك مفهوم رياضي محسوب ميشود كه ميتوان آن را نوعي اتفاقي بودن همراه با قطعيت دانست. قطعيت آن به خاطر آن است كه بينظمي دلايل دروني دارد و به علت اختلالات خارجي رخ نميدهد و اتفاقي بودن به دليل آنكه رفتار بينظمي، بيقاعده وغير قابل پيش بيني است.بر پايه اين تئوري يكي از مدل هاي نوين مديريتي كه براي كنترل شرايط بي نظمي و سازمان نيافتگي يا در هم ريختگي سازماني مورد استفاده قرار مي گيرد؛مدل مديريت آشفتگي است.
بر اساس اين مدل:
در محيط متلاطم و آشوب زده بايد به جاي تمركز بر تصميمگري بلند مدت،بايد تصميم گيري كوتاه مدت وانعطاف پذير را مدنظر قرار داد.
برنامه ريزي اقتضايي وانعطاف پذير به عنوان بخشي از فرآيند تصميم گيري هر سازمان اهميت زيادي پيدا خواهد كرد.
مديران خود نيز بخشي از اين تغيير هستند. آنها بايد به جاي طرح ريزي و كنترل به شكل سنتي ، به روان سازي فرآيند تغيير بينديشند.
-براي انجام تغييرات بزرگ نياز به دستگاههاي عريض و طويل نيست بلكه بايد نقاط حساس وتعيين كننده را پيدا كرد و آنگاه بااعمال تغيير كوچكي سازمان را به سوي تغييرات بزرگ هدايت كرد.
-در سيستم هاي پيچيده و غيرخطي ،نظير وضعيت فعلي اصولگرايان امكان طرح ريزي و پيش بيني دقيق عمليات سيستم وجود ندارد. تشكلها و وضعيتها خود ظهور مي كنند و نمي توان آنها را تحميل كرد.مديران تشكيلاتي تنها قادرند كه زمينه هاي بروز را ايجاد كنند يا اينكه پارامترهايي را كه برروند تكاملي سيستم موثر هستند ؛ را تغيير دهند.بي گمان اين مدل رويكردهاي فراواني براي حل مسئله تشكيلاتي در اختيار اصولگرايان قرار مي دهد ؛ زيرا بايسته است پيكره تشكيلاتي اصولگرايان از قالبي تغيير ناپذيربه مدلي زنده وتحول پذير مبتني بر رويكردي نوانديشانه تغيير يابد والا بايد شاهد ادامه واگرايي يا پيروزي هايي با نتايج خارج از محاسبه باشيم.
ستون زاويه ديد روزنامه جام جم را مرور ميكنيم كه مطلبي را با عنوان«پرهيز از ارائه اطلاعات نادرست»توسط آذر مهاجر به چاپ رساند:
در عصر ارتباطات، دسترسي به اطلاعات دشوار نيست، اما تشخيص اطلاعات موثق از اطلاعات غيرموثق ميتواند بسيار دشوار باشد؛ چراكه منابع مختلف، اطلاعات متعددي درباره يك موضوع مشترك در اختيار افراد قرار ميدهد كه گاه ممكن است اين اطلاعات در يك راستا نباشد. راديو و تلويزيون به عنوان گستردهترين رسانههاي جمعي از آن زمان كه رسانههايي نوظهور محسوب شد تا امروز مورد وثوق بوده و برنامهسازان توانستهاند با ارائه اخبار و اطلاعات دقيق و درست، نظر مخاطبان را به خود جلب كنند. بنابراين در عصر ارتباطات، كار برنامهسازان راديو و تلويزيون در مقايسه با گذشته دشوارتر شده است.
پيش از رواج و گستردگي اينترنت، برنامهسازان براي تهيه محتواي برنامهها به سراغ موضوعاتي ميرفتند كه اطلاعات دقيق و درستي از آنها در دسترس بود يا ميتوانستند با اتصال به منابع مورد وثوق، اطلاعات صحيح به دست آورند و در اختيار مخاطبان قرار دهند، اما حالا ممكن است به دليل فشردگي كار، فرصت محدود براي برنامهسازي و وجود منابع متعدد اطلاعاتي كه دسترسي به آنها در دنياي مجازي وجود دارد، يك برنامه با كمترين تحقيقات و حتي اطلاعات نهچندان درست به مخاطبان ارائه شود.
گرچه اين آفت به دنياي رسانههاي ديگر هم سرايت كرده، اما راديو و تلويزيون با توجه به حجم مخاطبان و سابقه و جايگاهي كه نزد مردم دارد، در شرايطي دشوارتر و حساستر قرار گرفته است. به عنوان نمونه هفته گذشته در برنامه «راديو هفت» اطلاعاتي درباره چنگيز جليلوند به مخاطبان ارائه شد كه برخي از آنها صحت نداشت. جليلوند يكي از دوبلورهاي مطرح كشورمان است كه به جاي بازيگران بسياري در فيلمهاي ايراني و خارجي صحبت كرده است، اما او تنها دوبلوري نيست كه به جاي مارلون براندو صحبت كرده باشد و عليالخصوص او در فيلم «پدرخوانده» به جاي براندو صحبت نكرده است؛ در حالي كه بخشهايي از فيلم «پدرخوانده» به عنوان نمونهاي از دوبله جليلوند به مخاطبان برنامه راديو هفت ارائه شد!
مخاطب امروز يا درباره يك مسئله اطلاعات دارد و با دريافت اطلاعات اشتباه اعتمادش را به يك برنامه تلويزيوني از دست ميدهد، يا اطلاعات ندارد و هرآنچه را كه به او ارائه ميشود، ميپذيرد و به حافظهاش ميسپارد. در هر دو حالت از ارائه اطلاعات نادرست به مخاطب به رسانه آسيب ميزند.وقتي برنامهسازان براي كسب اطلاعات دقيق و درست تلاش كنند، مخاطب با اطمينان بيشتري برنامههاي راديو و تلويزيون را دنبال ميكند. به نظر ميرسد در دورهاي كه دسترسي به اطلاعات براي همه آسان است، اهالي راديو و تلويزيون بايد دقيقتر باشند، از منابع بيشتر و درستتري اطلاعات را گردآوري كنند و در بستههاي جديد به مخاطب ارائه كنند.
حسين قدياني مطلبي را با عنوان«نبض حوادث جهان دست حسين(ع) است»در ستون يادداشت روز،روزنامه وطن امروز به چاپ رساند:
ق حسين (ع) است، چهها ميكند. آقاسيدالشهدا، آن از عاشورايش، اين هم از اربعينش. تازه ما «ظهور» را هم از چشم دلرباي ارباب ميبينيم. اينك اما همه نگاهها معطوف به كربلاست. امام ما را همه ميشناسند. نشان به نشان غوغاي فراملي كربلا، نبض حوادث جهان، دست خون حسين است و بس. دشمن و اصحاب صلح با بطالين، هرگز سيلي به اين محكمي نخورده بودند كه ديروز خوردند. توافق اصلكاري، توافق ابناي آدم با قيام حسين بنعلي(ع) است. اينك روي ميز بشريت، «گزينه كربلا» ميدرخشد. و دست بالاتر از آن «زيارت اربعين» است. تو گويي، اين فقط خون حسين(ع) نيست كه بر شمشير يزيد و يزيديان پيروز شده، اشك بر سالار شهيدان هم پرچمش بالاست، اربعين هم پرچمش بالاست. به كوري چشم همه كساني كه اسلام را منهاي سياست و جنگ و جهاد و عقيده و انقلاب و دشمنشكني و كفرستيزي ميخواهند و صدالبته به كوري چشم استكبار اينك ديگر جهانيترين فرد هستي، حضرت حسين بن علي(ع) است و اين مهم، بلاشك متاثر از انقلاب اسلامي خميني بت شكن بوده است. اين درست كه انقلاب اسلامي ملت ايران، خود طفيلي انقلاب عاشوراست اما جهانيان، حسين(ع) را سي و چند سال بعد از انقلاب اسلامي، بهتر و بيشتر ميشناسند. لبيك انقلاب اسلامي به نداي هل من ناصر حسين(ع) كار خود را كرده است.
چه كسي بود كه ميخواست براي منطقه غرب آسيا، نقشه راه اسلام منهاي سياست و جهاد و مقاتله بكشد؟! هماينك ببيند نقش اربعين را بر صفحه روزگار. اگر تا قبل از انقلاب اسلامي ملت ما، گزاره «حسين(ع)، جهانيترين فرد روزگار»، فقط براي اهل دل قابل تشخيص بود، اينك به هزار و يك دليل، اين تنها اسلام با قرائت خون حسين(ع) است كه بر قلب اولاد آدم حكومت ميكند. اربعين، نمونه برعكس هم دارد، بياورد دشمن! عاشورا مثال برعكس هم دارد، رو كند دشمن! اين، روز ما بود كه چه باشكوه بود. همه از همه جاي عالم آمده بودند كربلا. روز دشمن كجاست؟! امام ما حسين(ع) جايگاهش نزد جهانيان روشن است. كجايند اسلاف قبيله شبپرستان؟! چه بسيار كه شهداي ما در دوران قشنگ دفاع مقدس در وصيتنامههايشان مينوشتند؛ «ما كربلا را براي خود نميخواهيم، براي نسلهاي بعد ميخواهيم». اينك سر رسيدهاند نسلهاي بعد. راهپيمايي فراملي و جهانشمول اربعين، اثبات اين اعجاز است كه خون پدران ما در خاك شلمچه و فكه همچنان در جوش و خروش است. آري، آنچه تعبير ميشود خواب نيست، خون است. آنان كه در همين چند وقت اخير مرتب خواب آمريكا را ديدند، ديروز سيلي از كنگره عظيم اربعين خوردند. دنيا عاشق انتقام خون حسين(ع) است، نه توافق با يزيد. دنيا توافق دارد با ابرمرد علقمه و شايد زينب(س) همين روزها را ميديد كه ميفرمود؛ «ما رأيت الا جميلا». ميپرسي؛ چه رخ داده است در كربلا؟ ميگويم؛ دقيقا عكس آن كه استكبار براي بينالنهرين و بينالحرمين ميخواست! عزم دشمن بر آن بود كه روح جهاد را از اين خاك بگيرد، غافل از اينكه اسلام منهاي سياست و خون، چون اسلام منهاي حسين بن علي(ع) است، هرگز خريدار ندارد.
سران كاخ رسوا و روسياه سفيد، چه نقشهها كشيدند بلكه جهان را از شيعه بترسانند، غافل از اينكه شيعه با امام عاشورا ميآيد، شيعه با دست پر ميآيد، شيعه با كربلا ميآيد... و شيعه با «محبوبيت» ميآيد. آنچه ديروز در جاي جاي جهان، بويژه در جاي جاي ايران، بالاخص در بينالحرمين عباس(ع) و حسين(ع) گذشت، ثمره كاملا معنيدار سياست شيعههراسي بود! حالا از نجف تا كربلا، هم از عربستان زائر دارد، هم از خود آمريكا. اين سيلي بسي محكمتر از آن است كه با ننگ هيچ توافقي پاك شود. دشمن در ميدان اصلكاري، سالهاست كه به خون سرخ حسين(ع) باخته است، در ميادين فرعي و توافقات بيروح، دنبال كدام پيروزي حداقلي ميگردد؟! راه اصلكاري، راه اربعين است كه دقيقا خلاف خواست دشمن به تحقق پيوست، ليكن در كوچه پس كوچههاي روزگار هم، تا مردي از سلاله حسين(ع) رهبر انقلاب است، منتهااليه هر شبهتوافقي، به رسوايي بيشتر دشمن منجر خواهد شد و به نفرت بيشتر جهانيان از استكبار.
ما آن روز را هم انشاءالله ميبينيم. اگر دشمن امتيازات خود را دارد، امتياز بزرگ ما به حسين(ع) است. امام اربعينيان، حضرت سيدالشهدا، بالاترين نماد اسلام انقلابي است. دقيقا همان اسلامي كه دشمن نميخواست در منطقه حاكم شود، اربعين نمادش، دل برده از عالميان. ديروز هيچ كم از عاشورا نداشت، و از اين پس، هر روز كه بر ما بگذرد، همين است. دشمني كه ميخواست شيعههراسي كند و دوست ناداني كه ميخواست جهاد را تعليق كند، اين هر دو، فكر اربعين را نكرده بودند! كاخ هر كاخي كه ميخواهد باشد، خاك هر خاكي، و روزگار هر روزگاري... از شام زمان، آنچه هرگز خاموش نميشود، صداي خطبه
دشمن شكن خانم زينب(س) است. «اگر اسلام منهاي ايستادگي، اسلام منهاي اربعين است، پس ما به شرط حسين(ع) و زينب(س)، مسلمانيم». ديروز حرف حساب هستي اين بود! ديروز حرف حساب كربلا اين بود؛ حتي اين قيامت عظمي هم براي خون حسين(ع) انتقام نميشود. رسما قيام لازم است. تكيه بايد بزند مردي به كعبه... .
«واگرائي انقلابها در جهان عرب»عنواني است كه روزنامه جمهوري اسلامي به ستون سرمقاله خود اختصاص داد:
دادگاه عالي مصر، اين هفته با صدور حكمي ممنوعيت فعاليت "حزب دموكراتيك ملي" مصر، كه حزب متعلق به حسني مبارك است، را لغو كرد. بدين ترتيب، اين حزب و رهبران آن كه حاكمان سابق مصر هستند ميتوانند در انتخابات رياست جمهوري آينده اين كشور شركت كنند.
توالي اقدامات دولت موقت كنوني حاكم بر مصر، كه كارگردان اصلي آن ژنرال عبدالفتاح السيسي است، در ماههاي اخير به روشني نشان ميدهد هدف از اين اقدامات، باز گرداندن حاكمان قبل از انقلاب 1389 مصر به قدرت و از بين بردن كليه آثار انقلاب مردم مصر ميباشد. ژنرال عبدالفتاح السيسي در شبانگاه 12 تير 92 با حضور سران ارتش، رئيس دانشگاه الأزهر و رهبر مذهبي مسيحيان قبطي مصر بركناري محمد مرسي رئيسجمهور منتخب مردم مصر را از تلويزيون قاهره اعلام و با گماشتن يك دولت موقت، رئيسجمهور قانوني مصر و رهبران اخوان المسلمين و حزب حاكم وقت مصر را بازداشت كرد. حاكم نظامي و كودتائي مصر، به اعتراضات مردم مصر اعتنائي نكرد و با سركوب خونين تظاهرات و به راه انداختن تظاهرات مشابه توسط طرفداران خود، در افكار عمومي چنين وانمود كرد كه مردم مصر خواهان سازوكار جديدي براي نظام سياسي مصر هستند.
بعد از آنكه كودتاچيان به رهبري ژنرال عبدالفتاح السيسي حاكميت خود را به طور نسبي تثبيت كردند، به اقدامات موردنظر خود براي واگرائي انقلاب مصر روي آوردند.تبرئه حسني مبارك و آزاد كردن او از زندان در تاريخ 31 مرداد92، تهيه پيشنويس قانون اساسي جديد با گرايش تمركز قدرت دردست نظاميان، تبرئه جمال و علا، پسران حسني مبارك از مفاسد مالي و در نهايت لغو ممنوعيت فعاليت حزب متعلق به حسني مبارك، اقداماتي هستند كه تاكنون در اين چارچوب انجام گرفتهاند. البته ميتوان پيشبيني كرد اين روند به اقدامات ديگري نيز منجر شود كه انتظار ميرود يكي از آنها طلبكار كردن حسني مبارك از انقلاب و پرداخت غرامت به او و فرزندان وي باشد!آنچه در اين ميان، مهم و قابل تأمل است، روند بازگشت به نظام حكومتي قبل از انقلاب مصر، يعني رژيم ديكتاتوري وابسته به آمريكا، آلت دست صهيونيسم و جدا از ملت و اعتقادات ديني مردم است. هر چند عملكرد غيراصولي اخوانالمسلمين در مدت يكسال زمامداري مصر و دخالت سلفيها در حاكميت با روشهاي مشكوك نيز در ناكامي انقلاب مصر مؤثر بودند ولي اين موضوع نيازمند بررسي بيشتري است و نبايد از كنار آن بدون حساسيت عبور كرد.
موضوع واگرائي انقلاب مصر هنگامي اهميت و حساسيت بيشتري پيدا ميكند كه به وضعيت مشابه آن، البته با شكل و شمايلي ديگر در ساير كشورهاي عربي انقلاب كرده همچون تونس، ليبي و يمن توجه كنيم. بعد از آنكه بيداري اسلامي در كشورهاي عربي شمال آفريقا منجر به سقوط ديكتاتورها شد، قدرتهاي سلطهگر غربي براي حفاظت از منافع نامشروع خود، با دو شگرد وارد صحنه شدند؛ اول اينكه براي آينده كشورهاي انقلاب كرده، نقشه راه ترسيم كردند تا بتوانند با مصادره انقلابها همه چيز را به حالت قبل از انقلاب برگردانند و دوم اينكه در خاورميانه عربي، يك جريان انقلابي نما به راه انداختند تا نيروها و امكانات ملتهاي منطقه را در اين چارچوب تلف كنند بطوري كه هرگونه زمينه و امكان انقلاب جديد از بين برود و مردم با ديدن سرنوشت انقلابها از ادامه راه انقلاب پشيمان شوند.
جريان انقلابي نما در سوريه وارد عمل شد و توانست با موفقيت به پيش برود. اين جريان هر چند نتوانست سرنگوني حكومت سوريه را، كه يكي از اهداف آن بود، تحقق بخشد ولي به اهداف ديگر خود كه خريد وقت براي رژيم صهيونيستي، دور نگهداشتن بقيه ديكتاتورهاي عرب از انقلابهاي مردمي و مردد ساختن ملتهاي عرب نسبت به ادامه راه انقلاب بود رسيد. در كشورهاي عربي جنوب خليج فارس و شيخ نشينها هر چند مردم از تكاپوي مقابله با ديكتاتورها و خاندانهاي حاكم نيافتادهاند، ولي اين مناطق با انقلابهاي ناتمامي مواجه هستند كه به دليل هزينه شدن جوانان، فكرها و نيروهاي زيادي از ملت هايشان براي درگيريهاي جعل شده توسط همان جريان انقلابي نما، اكنون امكان چنداني براي به نتيجه رسيدن انقلابهاي واقعي وجود ندارد. قدرتهاي سلطهگر غربي نيز با تمام امكانات مالي، تسليحاتي، سياسي و تبليغاتي از رژيمهاي مرتجع و حاكمان ديكتاتور منطقه در برابر مخالفان حمايت و انقلابيون را سركوب ميكنند.
شگرد اول كه مصادره انقلابها بود، در مصر به ميزان قابل توجهي به نتيجه مطلوب رسيده است. در يمن از همان ابتداي سقوط ديكتاتور علي عبدالله صالح، كاملاً عملي شد و با جايگزيني معاون دستآموز وي، همه چيز همچنان در اختيار مهرههاي ديكتاتور باقي ماند، در تونس عناصر سكولار توانستند در حاكميت نفوذ كنند و انقلاب را عقيم نمايند و در ليبي خود قدرتهاي غربي مهرههاي مورد نظرشان را مستقيماً به كار گماردند و برنامه خود را براي شكل دادن به ساختار سياسي و حكومتي اين كشور بدون آنكه با مانعي برخورد كنند به پيش ميبرند. شگفت انگيز آنكه درست هنگامي كه ما وقت خود را برسر اينكه آنچه در كشورهاي عربي رخ داده "بيداري اسلامي" است يا "بهار عربي" تلف ميكرديم، غربيها در حال برنامه ريزي براي مصادره انقلابهائي بودند كه ملتهاي عرب براي به ثمر رسيدن آنها خونهاي زيادي دادند و امروز فرا رسيدن فصل خزان اين انقلابها را جشن ميگيرند.
به نظر ميرسد اكنون غربيها فارغ از مصادره انقلابهاي عربي، درصدد شيطنتهاي جديدي در لبنان، فلسطين و عراق هستند. آنها با آتشي كه در سوريه برافروختهاند، علاوه بر هدف شوم واگرائي انقلابهاي مردمي در كشورهاي عربي، درصدد سوزاندن ريشههاي انقلاب در منطقه به ويژه در لبنان و فلسطين و عراق نيز هستند. از كنار حوادث تروريستي ماهها و هفتههاي اخير لبنان، كه بسيار حساب شده صورت گرفتهاند، نبايد بيتفاوت گذشت. انقلابيون جهان اسلام بايد براي مقابله با زيادهخواهيهاي قدرتهاي غربي، طرح و برنامه داشته باشند و متحد و هماهنگ عمل كنند. آنچه اين روزها در مصر رخ ميدهد، نقشه راه پيش روي قدرتهاي زياده خواه و سلطهگر غربي براي كل منطقه خاورميانه است. آمريكا و ساير دولتهاي استعماري غرب براي بلعيدن كامل اين منطقه و تثبيت رژيم صهيونيستي آماده شدهاند. آنها اگر اينبار موفق شوند، حداقل براي يك قرن انقلابهاي منطقه را متوقف خواهند كرد. با همبستگي و برنامهريزي دقيق ميتوان اين توطئه را خنثي كرد بشرط آنكه ارادهاي براي انجام آن وجود داشته باشد.
مطلبي را كه روزنامه ي دنياي اقتصاد با عنوان«هدفمندسازي يارانهها: دهكهاي بيمحك»به قلم سيد امير رضا خسرو شاهي در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند به شرح زير است:
مشكلي كه دولت فعلي در زمينه ادامه برنامه هدفمند كردن يارانهها با آن روبهرو است، مشكل پيچيدهاي به نظر ميرسد. از يك طرف بيشتر بودن هزينههاي طرح « يارانههاي نقدي» در مقايسه با درآمدهاي حاصل از افزايش قيمت سوخت، كسري بودجه هنگفتي را به بار آورده كه خود باعث تورم ۴۰ درصدي شده است و از طرف ديگر، در شرايط ركود فعلي، افزايش قيمت انرژي يا كاهش يارانهها نزد مردم بسيار نامحبوب خواهد بود و دولت در اجراي آن با سختي و مقاومت روبهرو خواهد شد. در اين شرايط سياست درست چيست؟ يك راه براي پاسخ به اين پرسش آن است كه ببينيم هدف طرح از اساس چه بوده و قرار بوده به كجا برسيم؟ در اين طرح قرار بوده است كه از يك طرف قيمت انواع انرژي در كشور اصلاح شود و از طرف ديگر، اين افزايشها در قيمت انرژي خانوارها و بنگاههاي آسيبپذير، طي يك دوران گذار، جبران شوند. چشمانداز بلندمدت طرح اين بوده است كه از يك طرف انرژي با قيمت آزاد و در يك بازار رقابتي عرضه شود (تا با فروش و سوزاندن سوخت ارزان فرصت صادرات آن را با قيمت بالاتر از دست ندهيم و هواي خود را بيش از حد آلوده نكنيم) و از طرف ديگر بخشي از اين درآمد صرف حمايت هدفمند از افرادي شود كه بيشترين آسيب را از اين شوك قيمتي دريافت ميكنند، اما پس از عبور از شوك، حمايتها در قالبهاي شناخته و آزمون شده در جهان مانند بيمههاي تامين اجتماعي ادامه پيدا كند؛ يعني وضعيتي كه در بسياري از اقتصادهاي پوياي دنيا برقرار است.
اما آنچه قطعا هدف طرح نبوده اين است كه دولت هر ماه به تمام ايرانيان مبلغ مشخصي پول پرداخت كند. پرداخت ماهانه مبلغ مشخص پول به همه جمعيت راه اداره اقتصاد يك كشور نيست و كاري نيست كه علم اقتصاد يا حتي عقل سليم توصيه كند و نميتواند براي مدت طولاني قابل دوام باشد. اگر تنها همين نكته مورد توجه قرار بگيرد، آنگاه ابهام تا حدي بر طرف ميشود و دولت مسير رسيدن را طوري طراحي ميكند، تا به آن چشمانداز اصلي برسيم. اما اساسا چرا كار به اينجا كشيد كه يارانه به تمام ايرانيان پرداخت شد؟ يك دليل آن استفاده نابجا از مفهومياست به نام «دهك». دهكهاي درآمدي، به دلايلي كه در ادامه خواهم گفت، به هيچ عنوان معيار درستي براي تشخيص افراد واجد شرايط دريافت حمايت نيستند و بايد بهطوركل كنار گذاشته شوند و به جاي آن معيارهاي ديگري برگزيده شود: اول اينكه دهكهاي درآمدي معياري نسبي هستند و نه مطلق. اينكه خانواري جزو دهكهاي پايين درآمدي باشد، به خودي خود آنها را مستحق دريافت حمايت نميكند و اينكه درآمد يك خانوار در مقايسه با كل جمعيت در چه رتبهاي قرار ميگيرد، نبايد معيار دريافت يارانه باشد.
بلكه آنچه مهم است ميزان مطلق قدرت خريد خانوار است. با مشخص كردن صحيح معيارهاي مطلق، ديگر مهم نيست كه چند دهك از جمعيت تحت پوشش قرار ميگيرند.
از طرف ديگر، گذشته از تمام مشكلات اجرايي در تشخيص دهك درآمدي، دهكي كه هر خانوار به آن تعلق دارد، ثابت نميماند. با تغييراتي كه در درآمد افراد رخ ميدهد خانوارها ممكن است بين دهكها جابهجا شوند و اين بازشناسي هر ساله دهكها را ايجاب ميكند كه عملي نيست. به علاوه، خود پرداخت يارانه ممكن است باعث تغيير دهكها شود و يك خانوار كه در دهك بالاتر قرار دارد و يارانه نميگيرد با احتساب دريافت يارانهها به دهك پايين برود و واجد دريافت شود. بنابراين دهكها به عنوان معيار پرداخت يارانه بس نابهجا و داراي اشكالات متعدد مفهوميو عملي هستند و بازگشت به آنها حتي در دوران گذار و به صورت موقت به هيچ وجه قابل توصيه نيست. به جاي استفاده از دهكها، دولت بايد از معيارهاي مطلق، عيني و تا جاي ممكن قابل اندازهگيري استفاده كند. اين معيارها ميتواند شامل محل زندگي (مانند استفاده از نقشه فقر كه دكتر سوري در سرمقاله ۱۳ آذر اين روزنامه مطرح كردند)، وضعيت شغلي سرپرست خانوار، تعداد افراد در خانوار، و ميزان درآمد (تا جايي كه قابل تعيين است) باشد. از طرف ديگر فرآيند ثبت نام براي دريافت حمايت بايد طوري طراحي شود كه افراد پردرآمد انگيزه كمتري براي ثبت درخواست داشته باشند. اين كار با پرداخت (بخشي از) يارانه به صورت كالايي يا با پرهزينه كردن فرآيند ثبت نام از نظر زماني، به نحوي كه براي افراد پردرآمد هزينه- فرصت ثبت نام بالا باشد، قابل انجام است.
به عنوان مثال ثبت نام بايد تنها به صورت حضوري (و نه اينترنتي) و در دفاتري باشد كه در نقاط فقيرتر شهر و دور از مناطق مرفه واقعاند و انجام آن نيازمند صرف كامل يك يا دو روز كاري باشد. با چنين اقداماتي به دليل هزينه فرصت بالاي ثبت نام افراد پردرآمد انگيزه كميبراي ثبت نام يا تقلب خواهند داشت، اما هزينه فرصت ثبت نام براي افراد كمدرآمد يا بيكار چندان زياد نخواهد بود. به علاوه، براي اطمينان از اينكه دريافتكنندگان يارانه همچنان واجد شرايط هستند، پرداختها بايد براي مدت محدود (مثلا يك ساله) باشد و بعد از آن يارانهها قطع شود، مگر آن كه ثبت نام تمديد شود و ارزيابي مجدد صورت گيرد.
نتيجه آنكه به نظر ميرسد دولت بايد در اولين زمان ممكن شيوه فعلي پرداخت يارانه به همه جمعيت را متوقف كند و طرحي نو در افكند و در اين طرف نو بايد فراخوان براي ثبتنامهايي با معيارهايي جديد صورت بگيرد كه مطلق و عيني و پرهزينه براي افراد پردرآمد هستند و از طرف ديگر و به طور همزمان قيمت سوخت را نيز متناسب با قيمت بالقوه صادراتي آن به تدريج افزايش دهد. اين بايد مسيري باشد براي رسيدن به چشمانداز اصلي كه در ابتداي متن ترسيم شد و در حال حاضر نيز در بسياري از كشورهاي جهان بدون مشكل فعال است؛ يعني بازار آزاد و بدون يارانه انرژي و نظام تامين اجتماعي براي حمايت از خانوارهاي آسيبپذير. در راه رسيدن به اين هدف دولت بايد از طرحهاي ديگر مانند وصل كردن ميزان يارانههاي نقدي به ميزان تحقق درآمد حاصل از فروش سوخت (كه در سرمقاله ۱۴ آذر اين روزنامه مطرح شد) اجتناب كند؛ چرا كه نه تنها هدف اصلي را محقق نخواهند كرد؛ بلكه اقتصاد در وضعيت تعادلي نامطلوب ديگري قرار خواهند داد كه خروج از آن ميتواند بسيار مشكل باشد.
براي طراحي و طي اين مسير دولت ميتواند و بايد از تجريبات و دانش كارشناسان سطح جهاني مانند بانك جهاني بهره بگيرد؛ چرا كه مساله به غايت بزرگ و پيچيده و اجراي آن احتمالا فراي تجربه و تخصص موجود در داخل كشور است. هر گونه طرح اصلاحي به هر حال با مخالفت عدهاي روبهرو خواهد شد كه از وضعيت فعلي نفع ميبرند. اين نبايد دليل توقف طرحهاي اصلاحي باشد. اميد است كه دولت جديد با اتكا به پشتوانه قوي مردميو محبوبيت بالاي خود در ابتداي كار، در اجراي سياستهاي اصلاحي همچون دولت قبلي جسارت نشان دهد با اين تفاوت كه اين بار تدبير را نيز چاشني آن كند.
حسين بهشتي پور مطلبي را با عنوان«دلايل كندي مذاكرات چيست؟»در ستون يادداشت اول روزنامه تهران امروز به غير ممكن بودن رسيدن به يك توافق نهايي در مدت زمان كوتاه اشاره كرده است:
در روزهاي اخير شاهد بوديم كه مسئولان دستگاه ديپلماسي و اعضاي تيم مذاكرهكننده هستهاي كشور با توجه به مذاكرات كارشناسي كه ميان ايران و گروه 5+1 در ژنو صورت گرفت و بدون حصول نتيجه خاصي به پايان رسيد، اظهاراتي را مبني بر پيشرفت «كند» مذاكرات هستهاي بيان كردند. هر چند كه امكان دستيابي به توافق نهايي را قابل دستيابي دانستند اما به زمان بر بودن مذاكرات و نياز به مذاكرات بيشتر اشاره كردند و امكان رسيدن به يك توافق نهايي را در مدت زمان كوتاه غيرممكن دانستند. اما چرا مذاكرات كند پيش ميرود؟ براي پاسخ به اين سوال بايد در وهله اول به تغيير رويكرد مذاكرات از بحث درباره مسائل «كلي» به سمت مسائل «جزئي» اشاره كرد. در مذاكرات قبلي عمدتا بحثها حول محور مباحث كلي بود و دو طرف روي خطوط كلي به توافق رسيده بودند، اما در مذاكرات چند روز گذشته مذاكرات روي جزئيات متمركز شده بود و به همين دليل رسيدن به توافق روي جزئيات امري زمان بر است كه نيازمند مذاكرات بيشتري است. مهمترين بحثي كه در جزئيات مطرح شده است اين است كه چه زماني تحريمها عليه ايران بايد برداشته شود و نظارتهاي بينالمللي چه زماني بايد اجرايي شوند. آنچه كه مربوط ب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي امروز
گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير آمده است كيهان حرمت اين حريم را نشانه رفته اند حرمت اين حريم را نشانه رفته اند عنوان يادداشت روز كيهان به قلم حسين شريعتميك پيروزي ديگر در انتظار دستگاه ديپلماسي؟ گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح پنجشنبه
يك پيروزي ديگر در انتظار دستگاه ديپلماسي گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح پنجشنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان همچون تخمين تورم سال بعد با فرض ادامه وضع موجود حرمت اين حريم را نشانه رفتهاند توازن مينياتوري يك پيروزي ديگر دگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي خراسان رسالت جمهوري اسلامي دنياي اقتصاد و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد ستون يادداشت روز روزنامه خراسان را ميخوانيد كه به مطلبي با عنوان ضرورت خروج هدفمندي از اتاق مراقبت هاي ويژه نوشته شده توسط مهدي«دودسياه» برفراز كاخ سفيد گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح يكشنبه
دودسياه برفراز كاخ سفيد گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح يكشنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله سهم مردم در تدبير و اعتدال مديريت علوي و اخلاق اداري تنظيمات مجلس را تغيير دهيم اعتدال كجاي نامعادله ژنو اسگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي پنجشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي پنجشنبه سرمقاله روزنامه خراسان رسالت وطن امروز جمهوري اسلامي و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران روزنامه خراسان مطلبي را با عنوان چرا آمريكا با حضور ايران در نشست سوريه مخالفت مي كند در ستون يادداشت روز خود به قلم دكتيكي بود، يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح دوشنبه
يكي بود يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح دوشنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله يكي بود يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود آغاز و پايان اين راه چهار چالشگزيده سرمقالههاي امروز روزنامههاي چاپ كابل
گزيده سرمقالههاي امروز روزنامههاي چاپ كابل روزنامههاي امروز چاپ كابل سرمقالههاي خود را به بررسي اهداف سفرهاي منطقهاي كرزي حكم دادگاهي در آلمان مبني بر عدم پرداخت غرامت به خانوادههاي قربانيان حملات هوايي ناتو و بحث امضاي پيمان امنيتي كابل-واشنگتن اختصاص دادند به گزارش خبرندوستانه با ظريف گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح سه شنبه
دوستانه با ظريف گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح سه شنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند از جمله تيغ هاي شيطان و يك سوال از نمايندگان متن و واقعيت يك سند زمامداران مالزيائي در دام افراطيون رسيدگي و تصويب بودجه دگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي يكشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي يكشنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان خراسان رسالت جمهوري اسلامي و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد در ابتدا ستون يادداشت روز كيهان را نگاهي مي اندازيم كه به مطلبي با عنوان اعتدال كجاي نامعادله ژنو است نوشته شده توسط محمد ايماني اختصاص يافت اگر متنگزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابلغارت معادن افغانستان از سوي افراد با نفوذ/شب يلدا در افغانستان
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابلغارت معادن افغانستان از سوي افراد با نفوذ شب يلدا در افغانستان تاراج معادن افغانستان از سوي افراد بانفوذ اظهارات رئيسجمهور آمريكا در خصوص شباهتهاي جنگ عراق و افغانستان مراسم شب يلدا و ناهماهنگي ميان نهادهاي 3گانه دولت محورهاي اصلي سرمگزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابل
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابل پايان ضربالاجل امضاي قرارداد امنيتي بين كابل ـ واشنگتن آمادگي طالبان براي تصرف يكي از ولايتهاي هممرز پاكستان و بررسي فعاليت نامزدان انتخابات رياستجمهوري محورهاي اساسي سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابل را تشكيل ميدهند به گزارش خبرنگچرا زبان آقاي صانعي به برائت از دولت آمريكا نميچرخد؟ گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح سه شنبه
چرا زبان آقاي صانعي به برائت از دولت آمريكا نميچرخد گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح سه شنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان همچون بابانوئل ايراني پشت دروازه رُم نبض حوادث جهان دست حسين ع است نگاه اردوغان به اسلامآبادگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي شنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي شنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان خراسان رسالت وطن امروز و را ميتوانيد در اين قسمت مطالعه كنيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران روزنامه كيهان مطلبي را با عنوان چرايي نياز آمريكا به مذاكره در ستون يادداشت روز خود به قلم سعد الله زارعي به چاپ رساند كه-
گوناگون
پربازدیدترینها