محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826399736
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي شنبه
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي شنبه
سرمقاله روزنامه هاي كيهان،خراسان،رسالت،وطن امروز و ...را ميتوانيد در اين قسمت مطالعه كنيد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
روزنامه كيهان مطلبي را با عنوان«چرايي نياز آمريكا به مذاكره» در ستون يادداشت روز خود به قلم سعد الله زارعي به چاپ رساند كه در ادامه ميخوانيد:
آمريكا بشدت از اينكه ايران ميز مذاكره را ترك گويد، نگران است و از اين رو ميتوان در لابلاي خط و نشان كشيدنها و شرطگذاريهايش، نگراني آن از قطع گفتگو و بازگشت ايران به شرايط پيش از مذاكرات و توافقات اخير ژنو را ديد. به اين عبارتهاي جان كري وزير امور خارجه آمريكا كه در جلسه استماع كنگره بيان شده است، توجه كنيد: «نقض توافق ژنو توسط ايران، واكنش نظامي آمريكا را در پي دارد»، «ما در يك دو راهي قرار داريم يا ديپلماسي يا ادامه خصومت و احتمالاً درگيري». يك نشريه آمريكايي - پليتيكو- دو روز پيش نوشت وزير خزانهداري آمريكا براي قانع كردن مجلس سنا به عدم تصويب تحريمهاي جديد عليه ايران با نمايندگان آن گفتوگو ميكند. پليتيكو در ادامه نوشت: «عدم تصويب تحريمهاي جديد عليه ايران پيروزي بزرگي براي اوباماست». با اين عبارات ميتوان فهميد كه هيأت حاكمه آمريكا با هر اقدامي كه ايران را به شرايط قبل از مذاكرات و موافقتنامه اخير برگرداند، بشدت مخالفند البته اين به معناي پايبندي آمريكا به تعهداتش نيست كما اينكه اظهارات مقامات ارشد دولت آمريكا از عدم پايبندي حكايت ميكنند.
آمريكاييها معتقدند توافق ژنو يك فرصت استثنايي براي كنترل ايران در اختيار واشنگتن قرار داده و ميتواند مبناي محكمي براي وادار كردن ايران به امتيازدهي در ساير پروندهها باشد. دولت آمريكا معتقد است خود توافق ژنو راههايي را براي فرار از به رسميت شناختن حقوق ايران و در نتيجه عمل نكردن غرب به تعهدات مندرج در بخش دوم توافقنامه در اختيار آنان قرار داده و ميتواند در فرايند مذاكراتي تأمين گردد. بنابراين وقتي تحريم بعنوان يك اقدام فراتوافقنامه، اين امكان بزرگ كه غرب براي رسيدن به زمان آن، 10 سال خون دل خورده است را از آنان ميگيرد، چرا بايد تصويب شود. غرب و بويژه آمريكا تصويب چنين تحريمهايي را به نفع ايران ارزيابي ميكنند.جان كري به نمايندگان مجلس سناي آمريكا ميگويد ما بر سر دو راهي قرار داريم يا بايد با مذاكره به هدف برسيم يا بايد بجنگيم. تكليف جنگ كاملاً معلوم است هر عنصر نظامي يا سياسي ميداند كه آمريكا جرأت ورود به يك جنگ ديگر را ندارد. اجتناب از جنگ در سوريه دقيقاً در همين چارچوب صورت گرفت. پس اگرچه اوباما و كري هر روزه از «گزينه جنگ» سخن ميگويند ولي قطعاً و طي دهها سال آينده از جنگ عليه ايران خبري نيست. پس آمريكا يك راه در پيش رو دارد و آن هم مذاكره است.
تحليل آمريكاييها، انگليسيها و فرانسويها و حتي رژيم صهيونيستي اين است كه مذاكرات ژنو يك پيروزي بزرگ براي غرب بوده است - اين تحليل درست باشد يا نباشد، اعتقاد و جمعبندي غرب از مذاكرات و توافق اخير است - لذا چيزي كه غرب آن را پيروزي بزرگ ميخواند چرا بايد كنار بگذارد؟ از سوي ديگر غرب پيروزي در مذاكره را نتيجه تحريم ميداند نه هنر ديپلماسي كما اينكه آنان توافقات ژنو را توافق ايران و نه توافق دولت روحاني ارزيابي ميكنند. با اين وصف چرا غرب بايد موضوعي كه سبب شكل دادن به يك مذاكره پيروز شده است را كنار بگذارد از اين رو اين طبيعيترين و منطقيترين صورتبندي است. الف: راه مواجهه با ايران مذاكره است، ب: راه موفقيت مذاكره، تحريم شديد است. در نتيجه: راه امتياز گرفتن از ايران تحريم شديد است. كاملا پيداست كه در چنين معادلهاي ايران به هيچوجه نميتواند با مذاكره به رفع تحريمها دست پيدا كند و از اين رو اين حرف آمريكاييها دقيق است كه ميگويند با توافق ژنو و با رسيدن به مرحله نهايي هم تحريمهاي شديد عليه ايران حفظ ميشود و در موضوعاتي از تشديد آن خودداري ميشود. بر اين اساس جان كري به كنگره ميگويد: «همچنان قاطعانه به اجراي تحريمها عليه ايران ادامه ميدهيم. براساس گامنهايي، ايران حق داشتن نيروگاه آبسنگين را ندارد.» وي همچنين در جلسه كميته روابط خارجي مجلس سنا ميگويد: « اگر ايران حمايتش از سوريه و حزبالله را ادامه دهد، تحريمها كاهش نمييابد.تحريمهاي نفتي همچنان ادامه دارد.» و تلويزيون بيبيسي ميگويد: «توافق ژنو نشانه موفقيت سياست تحريم است لذا بعيد است به سادگي تحريمها برداشته شوند».
با اين وصف ميتوانيم قاطعانه بگوئيم از منظر آمريكاييها بهترين راهي كه آنان را به هدف «مهار ايران» نزديك ميكند، امتيازگيري از طريق مذاكره و در عين حال حفظ سختگيريهاي گذشته است. اما در اين خصوص به چند نكته اساسي بايد توجه كرد:
1- مذاكره ضمن آنكه تنها راه مواجهه با ايران است در عين حال براي رسيدن به نتيجه به ضمائم و الزاماتي نياز دارد. يكي از الزامات اين است كه طرف مقابل يعني ايران هم به مذاكره رغبت نشان داده و آن را تنها راه تلقي كند. اگر مذاكره كه تنها راه پيش روي آمريكاست، تنها راه پيش روي ايران نباشد و يا ايران خود را در شرايط مشابه آمريكا نبيند، اطميناني به تداوم مذاكره و به نتيجه رساندن آن وجود ندارد. كاملا واضح است كه اگر ايران بتواند فشار كنوني ناشي از تحريمها را تحمل كند و فشار ناشي از سوءمديريتها را علاج كند، ميتواند زير بار «مذاكره تحميلي» نرود. همينطور اگر ايران از يك سو بداند كه تحريمهاي اقتصادي به سقف رسيده و امكان عبور از اين سقف هم براي تحريمكنندگان وجود ندارد و از سوي ديگر بداند كه آمريكاييها بهعنوان اصليترين كشور تحريمگر، بنا ندارند خدشهاي به چارچوبهاي اصلي تحريم وارد شده و در اندازهاي كه اثر تحريمها كاسته شود، ظاهر گردد و دليلي براي تن دادن به چنين مذاكرهاي وجود ندارد. همينطور اگر ايران بداند كه حفظ آن تحريمها بعد از دو سال عملاً مقدور نيست و كشورهاي همپيمان حاضر به ادامه اين راه نيستند و جمهوري اسلامي ميتواند با كمك بعضي از كشورها زهر اين تحريمها- بهخصوص در دو حوزه بانكي و نفتي- را بگيرد، چرا بايد به چنين مذاكرهاي روي خوش نشان بدهد.
با اين وصف كاملاً واضح است كه آمريكاييها در عين آنكه واقعاً نميخواهند، اجرتالمثل همكاري ايران (با 1+5، شوراي امنيت سازمان ملل و آژانس بينالمللي انرژي اتمي، آنگونه كه در مقدمه و مؤخره توافقنامه ژنو، به آن حكم شده است) را بپردازند در عين حال نميتوانند با يك صورت مسئله كاملاً ضد ايراني هم به ميدان بيايند و لذا صورت موضوع را بهگونهاي تنظيم كردهاند كه طرف ايراني بتواند در داخل كشور خود ادعا كند كه گامها دو جانبه و متوازن بوده است. با اين وصف از همين حالا ميتوان صورتبندي- رنگ و لعاب- و ماهيت- واقعيت- گام نهايي مورد نظر آمريكاييها را به طور نسبتاً دقيق، پيشخواني كرد.
2- كاملاً واضح است كه آمريكاييها بابت تضمين تداوم پيدا كردن مذاكرات ژنو، فقط نگران رفتار و تصميم ايران نيستند، بلكه به نظر اين قلم، بيش از آن، آمريكاييها نگران حفظ موضع واحد 1+5 در قبال ايران هستند. آمريكاييها معتقدند عدم پايبندي ايران به تعهدات خود در سند ژنو، موضع 1+5 را منسجم ميكند اما اگر گروه 1+5 با نظر آمريكا همراه نشوند، ايران ترديدي در كنار گذاشتن توافق ژنو نميكند. اظهارات چند روز پيش جانكري در جلسه استماع مجلس سناي آمريكا از عمق اين نگراني حكايت ميكند. كري گفت: «تصويب تحريم جديد عليه ايران، اتحاد گروه 1+5 را از هم ميپاشد» به نظر ميآيد كه بكار بردن عبارت جنگ از سوي مقامات ارشد آمريكا در حد فاصل گام اول تا گام نهايي مذاكرات ژنو نه براي ترساندن ايران و واداشتن آن به تداوم مذاكره و ادامه مسير از گام اول به گام آخر بلكه براي منسجم نگه داشتن گروه 1+5 ميباشد به اين معنا كه آمريكا ميخواهد آنان را متقاعد كند كه بين پذيرش جنگ آمريكا با ايران يا جمع شدن حول محور آمريكا عليه ايران يكي را انتخاب كنند و از آنجا كه اين كشورها در ماجراي سوريه نشان دادند كه با جنگ مخالفند بنابراين آنان را به گزينه دوم يعني همراهي با آمريكا در ژنو در حد فاصل گام اول تا گام آخر سوق ميدهد.ادامه يافتن مذاكرات ژنو و به نتيجه رساندن آن، از نظر آمريكا قطعي نيست و ميتواند يا به دليل پا پس كشيدن ايران و يا به دليل عدم همراهي گروه 5+1 در نيمه راه از بين برود و اين براي آمريكا كه واقعا گزينه ديگري در اختيار ندارد، خطرناك بوده و يك شكست فاحش ميباشد.
3- آمريكاييها از داخل ايران نيز به شدت نگران ميباشند. مقامات آمريكايي در يك تحليل نسبتا دقيق ميگويند اختيارات روحاني و تيم او در مذاكره محدود به همراهي ساير بخشهاي نظام جمهوري اسلامي است بنابراين اگر در فضاي ملي و نخبگي، جمعبندي ايرانيان نسبت به مذاكرات، روند و سرانجام آن مثبت نباشد، اين مذاكرات در هر نقطهاي كه باشد متوقف ميشود كما اينكه يك مصوبه دو خطي مجلس ميتواند توافقات ژنو را كانلميكن نمايد چه رسد به اين كه رهبري محبوب نظام در واكنش به زيادهخواهي آمريكا، با يك جمله كوتاه روند را متوقف گرداند. همين سه روز پيش موسسه معتبر نظرسنجي «زاگبي»، نتيجه نظرسنجي تلفني اخير خود از شهروندان ايراني را اينگونه منعكس كرد: «96 درصد شهروندان ايراني معتقدند ادامه برنامه اتمي به تحريمهاي وضع شده ميارزيد» اين موسسه آمريكايي نتيجه گرفت: «تصور غرب درست نيست، اكثر ايرانيان از ادامه برنامه اتمي ايران با وجود تحريمها، حمايت ميكنند.» با اين وصف تكليف تيم مذاكره با زيادهخواهي غرب و تغيير تدريجي نگاه داخل نسبت به مذاكرات ژنو، معلوم است. تيم ايراني ميتواند در اين فضا تا حد زيادي فضاي مذاكرات را عوض كند. كما اينكه يك خط پاسخ دكتر ظريف به مجله «تايم» آمريكا- مبني بر اين كه تصويب هر نوع تحريم جديد در كنگره بنياد توافق ژنو را بهم خواهد ريخت- آمريكاييها را به شدت نگران كرد و وزراي سياسي و اقتصادي دولت - خارجه و خزانهداري- را وا داشت كه جلوي هر اقدام جديد را بگيرند. اين به خوبي نشان ميدهد كه آمريكا از بهم ريختن وضعيت موجود نگران است و اين همان نقطه ضعف بزرگي است كه ديپلمات ميبايد روي آن سوار شود.
4- تيم مذاكرهكننده ايران بايد از فضاي خوشبيني كنوني خارج شود و بداند كه اصولا بحث هستهاي ايران در هر دو شكل مورد بحث غرب، يك موضوع حاشيهاي است البته موضوعي كه با همه حاشيهاي بودن يك شاخص براي ارزيابي قدرت ايران در دفاع از استقلال، هويت و حقوق خود است، مسئله اصلي غرب، «قدرت» ايران است كه توانايي هستهاي با همه اهميت آن يك نقطه در اين قدرت است. توانايي ايران در مديريت تحولات منطقه و شكلدهي به يك قدرت بزرگ منطقهاي و بينالمللي نقطه كانوني و اصلي «قدرت» ايران است و از اين روست كه در بحبوحه بحث مذاكرات مقدماتي ژنو، جانكري پاي بحث سوريه و حزبالله را به ميان كشيد و كاهش تحريمها را منوط به كوتاه آمدن ايران در اين قبيل پروندهها كرد.
محمد سعيد احديان در مطلبي كه با عنوان«آقاي ظريف تا فرصت هست «اروپاي دوم» را جدي بگيريد»در ستون سرمقاله روزنامه خراسان به چاپ رساند اينطور نوشت:
اظهارات جديد اوباما در انديشكده بروكينگز كه احتمال موفقيت تفاهم با ايران را حدود 50 درصد دانسته بود بار ديگر اين سوال را پيش روي سياستگذاران ايران قرار داد كه آيا درست است كه همه تخم مرغ هاي خود را درون سبد تفاهم نهايي با 1+5 گذاشت يا بايد راه هاي جايگزين را نيز در دستوركار قرار داد تا اگر كار به بن بست رسيد در موضع انفعال قرار نگيريم؟ اصولا آيا راه جايگزيني جز تمركز برتفاهم با 1+5 وجود دارد و در صورت پاسخ مثبت آن سياست جايگزيني كه بهتر است به صورت همزمان پيگيري شود، چيست؟ پاسخ به اين سوال را در جمله اي خلاصه مي كنم: راهبرد وارد كردن «اروپاي دوم» به صحنه ديپلماسي هسته اي بهترين سياست جايگزين است كه بايد همزمان با راهبرد تفاهم با 1+5 در دستور كار ديپلماسي هسته اي ايران قرار گيرد.
پيش از اينكه تعريفي از اروپاي دوم ارائه كنم و راهبرد پيشنهادي را توضيح دهم ضروري است تاكيد شود استراتژي تك راهبردي تيم هسته اي ايران كه صرفا بر به "تفاهم" رسيدن با 1+5 تمركز دارد ممكن است باعث فرصت سوزي بزرگي شده و خطر انفعال ديپلماتيك را در آينده ايجاد كند. استراتژي تك راهبردي مذكور بر دوپايه استوار است: اول حقانيت و منطقي بودن مواضع صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي و دوم پذيرش اين مواضع توسط كشورهاي مقابل در صورت ديپلماسي فعال همراه با منطق و انعطاف. اما آيا اعتمادصرف به اين دو مبنا امري پرريسك محسوب نمي شود؟
غير از مانع بزرگ و غيرقابل پيش بيني مانند كنگره آمريكا كه حداقل فعلا تحت نفوذ لابي صهيونيستي و نئومحافظه كاران قرار دارد، مي توان به يادآورد كه اعتماد به همين دو مبنا بود كه باعث شد آقاي روحاني با اينكه سيگنال هاي خيلي مثبتي در اجلاسيه هاي اسفند 82 و شهريور 83 شوراي حكام آژانس در تعديل قطعنامه سوم و پنجم آژانس از سوي روسيه و چين گرفته بود همچنان صرفا تفاهم با سه كشور اروپايي را تنها راهبرد خود قرار داده و توافقنامه پاريس را در آذر 1383 به اميد به تفاهم رسيدن امضا كند و حكم بر ادامه تعليق كامل فعاليت هاي هسته اي ايران دهد اما نتيجه اين شد كه بعد از بدعهدي هاي مكرر اين سه كشور كه مورد اعتراض صريح و تند خاتمي رئيس جمهور وقت قرار گرفت، ديپلماسي او در موضع انفعال كامل قرار گرفت و به منتقد آن دوران خود يعني لاريجاني سپرده شد.
البته آن دوران، انفعال ديپلماسي روحاني معادل بن بست كامل سياست خارجي ايران نبود چرا كه از يك طرف ايران در فناوري صلح آميز هسته اي راه نرفته بسياري پيش روي خود مي ديد كه بد عهدي سه كشور اروپايي را بسان فرصتي، غنيمت شمرد و يك به يك گام در مسير تحقق آن ها گذاشت و از طرف ديگر لاريجاني با وارد كردن «شرق» به صحنه ديپلماسي هسته اي، 1+5 را بنيان نهاد و جايگزين سه كشور اروپايي كرد و توانست با ديپلماسي فعال از صدور قطعنامه به مدت يك سال جلوگيري كند و در نهايت نيز تا زماني كه لاريجاني مديريت ديپلماسي هسته اي را به دست داشت با تحريم هايي كم دامنه و كم اثر روبهرو شود. اما اكنون كه ايران به نهايت خواسته هاي هسته اي خود از نظر فني رسيده است و با تحريم هايي موثر روبهرو است آيا شكست احتمالي دوباره استراتژي تك راهبردي دولت روحاني، بن بستي پرهزينه بر كشور تحميل نخواهد كرد؟
به نظر مي رسد سه راه پيش روي ديپلماسي ايران باشد اول "تفاهم" با 1+5 كه در صورت موفقيت بهترين و پرمنفعت ترين نتيجه را در پي دارد ، دوم ايجاد شكاف درون 1+5 و "منزوي كردن" آمريكا همانند سال هاي85 و 86 و سوم وارد كردن بازيگران جديد به عرصه ديپلماسي هسته اي همانند دوره وارد كردن روسيه و چين به مذاكرات. راه اول توسط آقاي ظريف به جد درحال پيگيري است و همچنان بايد در دستوركار قرار داشته باشد. با توجه به اينكه اوباما ، بوش نيست و هم اكنون سه كشوراروپايي نيز خود جزو تحريم كنندگان اصلي ايران محسوب مي شوند راهبرد دوم يعني شكاف بين اروپا و آمريكا مشابه دوره سالهاي 85 و 86 را مي توان منتفي تلقي كرد اما راهبرد سوم مي تواند فرصتي باشد براي دولت خوشنام روحاني در ميان دولتمردان كشورهاي "اروپاي دوم" به عنوان بازيگران جديد. در اين راهبرد، همزمان كه براي "تفاهم" تلاش مي شود، به جاي شكاف در 1+5 شكاف در اتحاديه اروپا هدف دوم ديپلماسي قرار ميگيرد .
اشتباه نشود منظور ما از «اروپاي دوم» كشورهاي فقير اروپايي نيست بلكه اتفاقا منظور اصلي كشورهاي مهم اروپايي مانند ايتاليا، اتريش، فنلاند، نروژ، هلندو...هستند كه اتفاقا از نظر اقتصادي و رفاه جزو كشورهاي توسعه يافته تلقي مي شوند اما بدون در نظر گرفتن منافع ملي و منطقه اي براساس غفلتي تاريخي از لحاظ سياسي دنباله رو چشم و گوش بسته كشورهاي فرانسه ، انگليس و آلمان هستند.
منطق مواضع هسته اي جمهوري اسلامي رسيدن به جايگاهي است كه هم نياز توليد سوخت ايران در آن تامين مي شود هم با پذيرفتن نظارت هاي بين المللي تضمين هاي كافي به ديگر كشورها داده مي شود به گونه اي كه اين اطمينان داده مي شود كه امكان توليد سلاح هسته اي در ايران ميسر نخواهد بود. اين منطق كه حتي كليات راهكار فني آن نيز پيش از اين در مداليته مردادماه 1386 بين ايران و آژانس مورد توافق قرار گرفته بود، به قدري قابل دفاع است كه اگر مورد پذيرش چهار كشور غربي 1+5 قرار نگيرد به معناي زياده خواهي آن كشورها محسوب مي شود و دليلي ندارد كه اگر ديگر كشورهاي اروپايي در جريان متن مذاكرات و مواضع منطقي ايران قرار گيرند منطق مستدل و محكم ايران را نپذيرند.
به سه دليل احتمال جدي دارد كه سه كشور آمريكا و انگليس و فرانسه بعلاوه كشور آلمان كه تلاش مي كند خود را در تراز بين المللي با آن ها همراه كند،حاضر به پذيرش موضع منطقي ايران نشوند: اول برخي تندروي هاي گروه هاي پرنفوذ داخلي آمريكا، انگليس و فرانسه براي رعايت منافع اسرائيل؛ دوم منافع استراتژيك در دست داشتن انحصار غني سازي و توليد سوخت هسته اي كه همچنان مهمترين منبع انرژي قرن 21 محسوب مي شود و سوم منافع استراتژيك ناشي از حفظ سلطه هژمون برنظام بين الملل براي كشورهايي كه از بعد از جنگ جهاني مديريت نظام بينالملل را در دست داشته اند و ايران اين جايگاه را به شدت به خطر انداخته است اما كشورهاي اروپاي دوم كه زمام تصميم گيري درباره سياست خارجي خود را به چند كشورخاص سپرده اند، نه منافعي در سه محور فوق دارند و نه هيچ يك از آن سه محور، دغدغه اي جدي در سياستگذاري هاي ملي آن ها محسوب مي شود.
آنها فقط به دليل نگراني از به وجود آمدن كشوري داراي سلاح هاي هسته اي، با تحريم هاي شديد عليه ايران موافقت كرده اند اين سوء برداشت نتيجه اطلاع رساني يك طرفه امپراتوري رسانه اي غرب و ديپلماسي منفعل تيم آقاي دكتر جليلي است اما نگاهي ژئوپلتيك به اروپا تاييد مي كند كه درون اروپا شكاف هاي تاريخي، فرهنگي، قومي، سياسي و اقتصادي زيادي وجود دارد و به همين دليل عمده كشورهاي اروپايي غير از چند كشوري كه در ماجراي پرونده هسته اي ايران در عمل رهبري ديگران را به عهده گرفته اند ، نه تنها با ايران هسته اي كه حاضر به پذيرفتن تمام نظارت هاي بين المللي است، «تضاد منافع استراتژيك» ندارند بلكه در شرايطي كه اتحاديه اروپا با بحران اقتصادي دست و پنجه نرم مي كند، مي توانند از تعامل با ايران به عنوان بزرگترين منبع نفت و گاز دنيا، مرهمي براي دردهاي اقتصادي خود استفاده كنند و روشن است كوچكترين شكاف در اتحاديه اروپا يعني بي ثمر شدن تحريم ها و يا حداقل مجبور كردن آمريكا به امتياز دادن براي حفظ اجماع عليه ايران.
تنها مانع اين مسئله درحاشيه ماندن و بي اطلاعي آن ها از واقعيت مواضع هسته اي ايران و عدم روشنگري توسط ايران است زماني كه شهريور 1386 در اجلاس فنلاند 22 كشور اروپايي خواستند پاسخ 21 صفحه اي ايران به پيشنهاد 1+5 را ببينند با پاسخ منفي سه كشور اروپايي روبهرو شدند كه باعث اعتراض جدي اين كشورها به رهبري ايتاليا و هلند شد. ورود 22 كشور اروپايي به بازي هسته اي كمك زيادي كرد به نزديكي اروپا به ايران و انزواي دولت بوش.
با علني شدن فعاليت فردو و بازگشت بي اعتمادي به اروپاييها و همچنين تغيير سياست دولت اوباما كشورهاي اروپاي دوم دوباره نقش دنباله روي را به عهده گرفته اند. آنها مدت ها است همه چيز را از نگاه رسانه هاي غربي ديده اند حال كه دولت روحاني توانسته است فضاي مثبتي را از خود به نمايش بگذارد و حرف هايش توسط انديشمندان مستقل دنيا و همچنين دولتمردان كشورهاي اروپاي دوم شنيده شود، فرصتي استثنايي پيدا شده است تا آقاي ظريف همزمان با ادامه مذاكره براي تفاهم با 1+5 ، در عرصه ديپلماسي عمومي نگاهي جدي به دولتمردان و انديشمندان كشورهاي اروپاي دوم داشته باشد و با فعال كردن سفارت خانه تحت نظارت خود، اين دولتمردان را نيز نسبت به روند جزئيات مذاكرات آگاه كند تا در صورتي كه آمريكا و سه كشور اروپايي خواستند خلاف منطق و منافع ديگر كشورهاي اروپايي بازي دو طرف برد را به هم بزنند، اين بازيگران جديد وارد بازي شوند در آن صورت حتي اگر نتوانستيم پنج بعلاوه يك را تبديل به «پنج بعلاوه اروپاي دوم» كنيم، خواهيم توانست بنيان تحريم هاي اتحاديه اروپا را از بين ببريم.
صالح اسكندري ستون سرمقاله روزنامه رسالت را به مطلبي با عنوان«تهاجم فرهنگي با آتش تهيه تحريم هاي اقتصادي»اختصاص داد:
اين راهبرد در سخنان اخير "وندي شرمن" اينطور انعكاس يافت" تنها تعهدي كه ما در توافق ژنو به ايران داده ايم اين است كه تحريم جديدي در ارتباط با پرونده هسته اي وضع نكنيم. كنگره آمريكا مي تواند بدون به كار بردن كلمه هسته اي اقدام به وضع تحريم هاي جديد عليه ايران كند." يعني آمريكا مي تواند به بهانه حقوق بشر، فعاليت هاي موشكي، پيشرفت هاي نظامي ايران و ... را تحريم كند.در واقع آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده اند با توسل به ابزار "تحريم هاي هوشمند" همانطور كه در عرصه هسته اي توانستند با ايران مذاكره كنند، مي توانند تحريمها را تبديل به آتش تهيه اي براي تهاجم فرهنگي به بهانه نقض حقوق بشر نمايند. تحميلات غير قانوني به كشورهاي مخالف آمريكا به بهانه حقوق بشر و تاثيرات تدريجي آنها يكي از ابعاد نسخه جديد تهاجم فرهنگي است. فشار بر دولت ها به منظور تجديد نظر در قوانين مربوط به انتشار كتاب، مطبوعات، آزادي هاي ديني و به رسميت شناختن حق ارتداد، لغو مجازات ها و ممنوعيت هاي مربوط به روابط جنسي نا مشروع و غير متعارف مثل ارتباط جنسي محارم، زنان شوهر دار با مردان ديگر، هم جنس بازان، رفع فيلترهاي مصونيت بخش در فضاي مجازي و به خصوص شبكه هاي اجتماعي و ... در واقع از بين بردن حداقل مقاومت هاي فرهنگي جوامع در برابر شبيخون فرهنگي دشمن است.
در واقع اگر اين شبيخون را به يك صحنه نبرد تشبيه كنيم دشمن در صدد است تا سنگرهاي مقاومت را يكي پس از ديگري خالي و سپس فتح كند تا تاخت و تاز فرهنگي در عرصه افكار و اذهان عمومي را با حداقل مخالفت ممكن صورت دهد. در جبهه اي كه خاكريز و سنگري مقابل دشمن نباشد اشغال اذهان مردم با سرعت بيشتري صورت مي پذيرد. هر چند اين خاكريزها اگر صرفا رويكرد انفعالي و پدافندي داشته باشند به خاطر صبغه نبرد فرهنگي با سنگر خالي تفاوتي ندارند. حال اگر اين صحنه نبرد را مقابل چشمانمان بياراييم دشمن براي خالي كردن سنگرها و حذف مقاومت هاي فرهنگي متوسل به ابزار تحريم شده است. چرا كه بر اساس تئوري "قدرت هوشمند" آقاي جوزف ناي استاد دانشگاه هاروارد كه تركيبي از قدرت سخت و نرم است و به طور مشخص در موضوع هسته اي ايران به زعم آمريكايي ها پاسخ گو بوده است در عرصه فرهنگي نيز مي توان از آن بهره برد.
در الگو ي فرهنگي اين تئوري ابزار تحريم مولد نوعي قدرت سخت است و حذف هدايت ها، نظارت ها و كنترل هاي فرهنگي دولت هاي مخالف آمريكا همان قدرت نرم است. تركيب خلاقانه اين قدرت سخت و قدرت نرم توليد كننده قدرت هوشمندي براي آمريكا در عرصه تهاجم فرهنگي است كه با چالشها و ناكامي هاي گذشته همراه نخواهد بود و باعث مي شود سبك زندگي غربي كاملا بر زندگي اسلامي و ايراني در عرصه هاي مختلف غلبه يابد.با اين اوصاف در عرصه كارزار فرهنگي كه دشمن با تاكتيك هاي نوشونده و در اختيار داشتن تكنولوژي روز به روز جلوتر مي آيد ضرورت دارد تا مقاومت فرهنگي در كشور از جانب يك اتاق فرماندهي و يا يك قرارگاه مركزي فرماندهي شود. تا توان سنگرهاي مقاومت فرهنگي تجميع گردد، تا زماني كه يك نقشه عمليات آفندي براي مقابله با تهاجم فرهنگي وجود نداشته باشد، تا وقتي كه رويه هاي شناسايي و اطلاعات عمليات منجر به گردش صحيح اطلاعات در بين مراكز فرهنگي نشود و ... نمي توان اميدوار بود كه دشمن را مي توانيم در جنگ فرهنگي ناجوانمردانه زمينگير كنيم. همه اين امور مسبوق به وجود يك قرارگاه مركزي و اتاق فرماندهي مقتدر و باهوش است كه بتواند برايند تمام انرژي هاي فرهنگي در كشور را مقابل دشمن همسو نمايد و در مواقع مقتضي كنشهاي بهنگام فرهنگي را سامان دهد. اين قرارگاه مركزي به تعبير مقام معظم رهبري جايي نمي تواند باشد جز شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه مصوبات آن شانيت قانوني دارند و بايد اين مصوبات ضمانت اجرا داشته باشند.
جايگاه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در نظام جمهوري اسلامي تابعي از نگاه ديني حكومت به مقوله فرهنگ است. حكومت ديني نه مي تواند معتقد به رهاسازي و ولنگاري در عرصه فرهنگ باشد و نه به سختگيري ها و بايد ها و نبايدهاي متحكمانه باور دارد. در نگاه دين محور، حكومت اسلامي در برخورد با موضوع فرهنگ مانند باغبان است. به تعبير رهبر معظم انقلاب «در مقوله فرهنگ، رفتار حكومت بايد دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان به هنگام، نهال ميكارد به هنگام، آبياري ميكند به هنگام، هرس ميكند به هنگام، سمپاشي ميكند به هنگام، هم ميوهچيني. بايد فضاي فرهنگي كشور را باغباني كرد.»
اين باغبان بايد دلسوز باشد، علف هاي هرز را هرزه رويي كند. هوشمندانه، متفكرانه، آگاهانه، باغ جامعه را بارور كند. به فصل ميوه چيني نگذارد درختان زير بار سنگين، شاخه خم كنند و...امام خميني (ره) در23/3/59 فرماني را مبني بر تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي صادر نمودند. در قسمتي از فرمان ايشان آمده است:” مدتي است ضرورت انقلاب فرهنگي كه امري اسلامي است وخواست ملت مسلمان ميباشد اعلام شده است وتا كنون اقدام موثري انجام نشده است و ملت اسلامي وخصوصا دانشجويان با ايمان متعهدنگران آن هستند ... كه خداي نخواسته فرصت از دست برود وكار مثبتي انجام نگيرد وفرهنگ همان باشد كه در طول مدت سلطه رژيم فاسد كارفرمايان بيفرهنگ اين مركز اساسي رادر خدمت استعمارگران قرار داده بودند...”
امروز در شرايطي كه دشمن نبرد تمام عيار فرهنگي را عليه ملت ايران با توسل به آخرين متدهاي جنگي و استفاده از تمام ابزارهاي در اختيار خود آغاز كرده است ضرورت دارد كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در قد و قامت يك قرارگاه مركزي ظاهر شود و ضمن تبيين صحنه جنگ فرهنگي براي افكار عمومي تمام نيروها و انرژي هاي فرهنگي موجود را براي مقابله دشمن بسيج نمايد.
روزنامه وطن امروز مطلبي را با عنوان«دولت جديدهم وكيلالدوله ميخواهد»در ستون يادداشت روز خود و به قلم محسن جندقي به چاپ رسانده است:
1- در سالهاي گذشته هنگامي كه نمايندگان مجلس به وظايف قانوني خود عمل ميكردند و وزرا و مسؤولان دولت پيشين را به مجلس ميآوردند و با تذكرها و اخطارهاي متعدد از مديران كلان توضيح ميخواستند، رسانهها و دوستداران دولت پيشين مجلس را نقد ميكردند و مدعي بودند كه تذكرها، سوالات و دعوتهاي مكرر مجلسيها موجب ميشود وقت وزرا و مسؤولان گرفته شود و كارها بر زمين بماند. نمايندگان مجلس اما به اين انتقادات توجهي نميكردند و به وظايف قانونيشان عمل ميكردند و همواره از مسؤولان بابت عملكردشان سوال كرده و توضيح ميخواستند. يكي از موارد اعتراضي دولتيها موضوع بودجه بود و حتي دولت مدعي ميشد مجلسيها آنقدر در لايحه بودجه دست ميبرند كه آن را تبديل به طرح ميكنند. با وجود اين انتقاد اما قانون از مجلس حمايت ميكرد و اين موضوع خوراك مناسبي براي رسانهها و منتقدان اصلاحطلب فراهم ميكرد. آنها از مجلس حمايت ميكردند و حتي اظهارات نمايندگان مجلس را تيتر اول خود ميكردند. بگذريم از اينكه دوستان اصلاحطلب از اين انتقادات و تذكرهاي مجلسيان بهرهبرداري سياسي ميكردند و با هيجان و ذوقزدگي خاصي آن را به مخاطبان عرضه ميكردند. نمايندگان مجلس بحق از عملكرد اقتصادي و حتي سياسي دولت قبل انتقاد ميكردند و مدام به دولتيها تذكر و اخطار ميدانند. در همان زمان دولت وقت هجمههاي فراواني عليه نمايندگان مجلس وارد ميكرد و عملا دوست داشت نمايندگان مجلس، نماينده حلقه به گوش دولت باشند اما اين اتفاق رخ نداد.
2- همانطور كه پيشبيني ميشد مجلس شوراي اسلامي با استقرار دولت جديد هم همان رويه پيشين را در پيش گرفت و مانند يك پارلمان پويا با دولت جديد برخورد كرد. البته مجلسيها براي كمك به دولت پيشقدم شدند و اين همكاري در حوزههاي مختلف مانند راي اعتماد به وزرا بهخوبي نمايان شد. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در ادامه به اظهارات و عملكرد منفي برخي از وزرا و مسؤولان دولت جديد واكنش نشان دادند و در كمال تعجب مشاهده كرديم كه حاميان ديروز مجلس كه مدام از عملكرد مجلس در قبال دولت قبل حمايت ميكردند به سرعت رنگ عوض كرده و در مقابل انتقادات مجلسيها از دولت جديد گارد گرفتند. متاسفانه دولت جديد و حاميان آن، همان رويه دولت قبل را در پيش گرفته و نمايندگان حلقه به گوش دولت ميخواهند. اين موضوع در هفته گذشته بشدت توي ذوق زد و حتي كار به توهين دولتيها به نمايندگان مجلس كشيده شد. نمايندگان مجلس در ابتداي هفته گذشته به وزير اقتصاد اخطار دادند و در ادامه نمايندگان بسياري از استانها در اعتراض به لايحه بودجه 93 انتقادات فراواني را متوجه دولت كردند اما همين دو مورد كافي بود تا رسانههاي متعدد دولت عليه مجلس موضعگيري كنند و حتي كار به توهين و افترا هم كشيده شود.
جالب اينكه رفتارهاي دوگانه دولتيها را هيچ كس نديد و نقد نكرد؛ وزير اقتصاد در صحن علني مجلس نمايندگان را تهديد به استعفا كرد تا رسانههاي دولتي نمايندگان را به لجبازي متهم كنند اما در مقابل استعفاي نمايندگان شهرستانها در قبال بودجه 93 هر گونه توهيني را متوجه مجلسيها دانستند و آن را نمايشي و تبليغاتي خواندند. كار به جايي رسيد كه نوبخت معاون رئيسجمهور در تلويزيون به پشتوانه همين رسانهها و منتقدان هميشه در صحنه با بيادبي به نمايندگان مجلس توهين ميكند و ميگويد: «اينطور نيست كه دارايي ريخته شده [باشد و] اينها نماينده بفرستند كه كيسه را پُر كنند.» البته كار دولتيها به اينجا ختم نشد و برخي از رسانههاي دولت با انتشاركاريكاتورهاي توهينآميز سعي در لوث كردن انتقاد نمايندگان داشتند.
3- در همين 4 ماهي كه از آغاز دولت جديد ميگذرد، مسؤولان نشان دادهاند كه دوست دارند هيچ نشاني از دولت قبل نباشد. ما نيز دوست داريم دولت جديد برخلاف دولت سابق با مديريت بهتر بتواند در همه عرصهها (نه فقط در عرصه سياست خارجي) بويژه در حوزه اقتصادي موفق باشد. در سالي كه به نام حماسه سياسي، حماسه اقتصادي مزين شده است بايد كاري حماسي در حوزه اقتصادي صورت بگيرد و موضوع معيشت و تورم و گرانيها بايد مورد توجه مسؤولان باشد. در اين راه همه بايد به دولت جديد كمك كنند. از طرفي رئيسجمهور همواره از انتقاد به دولتش حمايت كرده و آن را موجب پيشرفت كشور ميداند اما مسؤولان دولتي با عملكردشان نشان دادهاند كه كمترين توجهي به همين سخن رئيس دولت ندارند و هر نقدي را با تيزي و تندي پاسخ ميدهند و در مقابل منتقد صفآرايي ميكنند.از طرفي حاميان و مسؤولان دولت فعلي گويا تحمل انتقاد نمايندگان مجلس را ندارند و بدتر از دولت پيشين در مقابل اين نقد و نظر و تذكرها ميايستند.
4 - دولت سابق با عدم تحمل نقد و نظرها و تذكرهاي نمايندگان مجلس نشان داد كه انتظار دارد بر صندليهاي مجلس، وكيلالدولهها تكيه بزنند نه وكيلالملهها. برخي از مسؤولان دولت فعلي نيز در گفتوگوها و فيسبوكها و اظهارات مختلف نشان دادهاند كه از حضور در مجلس ناراضي هستند و دوست ندارند سوال بشنوند و جواب بدهند. بعضي از مسؤولان ديگر هم با انتشار آمار سوالها و تذكر مجلسيها برآشفتهاند كه چرا اين همه مجلس وقت دولت را ميگيرد. مگر آنها همين چند ماه پيش نميگفتند كه سوال و تذكر حق نمايندگان مجلس است و دولت بايد به تصميم مجلسيها احترام بگذارد اما حالا چه شده كه در زمان صدارت خودشان نمايندگان منتقد و سوالكننده را بهانهجو ميدانند. عملكرد دولت جديد هم نشان داده كه مسؤولان فعلي هم دوست دارند با وكيلالدولهها مواجه شوند نه وكيلالملهها و اين زنگ خطري براي روحاني و دولت يازدهم است؛ خطري كه ميتواند مانند سلف روحاني حاشيههاي سياسي را پررنگتر از متنهاي اقتصادي و معيشتي كرده و به جاي بحرانزدايي، بحرانزايي كند.
«دو صد گفته»عواني است كه ستون سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي به چاپ رسيده است:
زياد حرف زدن، وعدههاي فراوان دادن و مردم را طلبكار كردن، يكي از آفتهاي دولتهاست كه اكثر دولتمردان به آن مبتلا هستند. اظهارات روزهاي اخير سخنگوي دولت يازدهم متأسفانه نشان داد كه اين دولت نيز به اين آفت مبتلاست.يكي از ويژگيهاي دولت "اعتدال" بايد اين باشد كه در وعده دادنها نيز معتدل باشد، مسئولان دولتي كمتر حرف بزنند و بيشتر عمل كنند، تلاش آنها بر اين باشد كه مردم را با واقعيتها آشنا و مأنوس كنند و طوري حرف نزنند كه مردم بيجهت احساس طلبكاري نمايند. اين روزها حتي بسياري از دوستان و طرفداران و حاميان دولت يازدهم ميگويند اين دولت در پارهاي موارد از جمله انتصابات و كوتاهي در بهرهمند شدن از مشورت صاحبنظران، از مرز اعتدال خارج شده است. اين آفت، در زياد حرف زدن و بسيار وعده دادن نيز به سراغ دولتمردان كنوني آمده و آنها را از مرز اعتدال خارج ساخته است. افراد معتدل كساني هستند كه ابتدا عمل كنند و سپس از عملكردهاي خود خبر بدهند.
سخنگوي دولت، در هفته گذشته و قبل از آن، چند بار درباره سبدهاي كالا كه قرار است به اقشاري از مردم داده شود وعدههائي داد. آقاي رئيسجمهور نيز در گزارش راديو تلويزيوني 100 روزه خود درباره سبدهاي كالا سخن گفت. مردم در سالهاي اخير از زبان دولتمردان بارها اين عنوان زيبا و اميدوار كننده را شنيدهاند و از بس كه در اين زمينه تخلف ديدهاند، درحال حاضر نسبت به چنين عنواني به نوعي "شرطي" هستند. به همين جهت، هرگاه عنوان "سبد كالا" به گوشها ميخورد، حساسيت ايجاد ميشود. به همين دليل بهتر است دولتمردان كنوني سخني از "سبد كالا" نگويند و اگر به هر دليل ضرورت ايجاب ميكند در اين باره سخن گفته شود فقط يكبار به آن اشاره كنند و بعد از آن، تا زماني كه به وعده خود عمل نكردهاند آن را تكرار نكنند و به اين حساسيت دامن نزنند.
برخلاف اين نسخه واقع بينانه و مشفقانه، متأسفانه سخنگوي دولت در اظهارات روز چهارشنبه خود گفت: در بهمن و اسفند امسال سبد كالائي خواهيم داد و كارگران، كارمندان رسمي، پيماني و قراردادي، كليه شاغلان و بازنشستگان دولت و نيروهاي مسلح، مشمول دريافت اين سبد كالائي ميشوند. وي به اين وعدهها اكتفا نكرد و افزود: علاوه بر آنچه براي افراد تحت پوشش كميته امداد و بهزيستي در نظر گرفته شده است، به صورت جداگانه سبد كالائي بهمن و اسفند ماه به اين افراد نيز اختصاص خواهد يافت.علاوه بر اين وعدههاي پر و پيمان! سخنگوي دولت حتي به سراغ اقشاري رفت كه ايكاش از آنها نام نميبرد و اگر قرار است كمكي به آنها بشود بيسرو صدا و محرمانه صورت بگيرد و در بوق و كرنا دميده نشود. وي گفت: "براي آنكه شمول افراد دريافت كننده اين سبدهاي كالايي افزايش پيدا كند، نياز به مصوبه دولت داشتيم كه در جلسه تصميم گيري شد و دانشجويان، طلاب، خبرنگاران و هنرمندان نيز به جمع دريافت كنندگان اين سبد كالائي اضافه شدند."
سخنگوي دولت، فراتر از اين هم رفت و وعده سبد كالائي را به سالي چند نوبت رساند و در توضيح ادامه توزيع سبدهاي كالائي يارانهاي در سال 93 گفت: "توزيع سبدهاي كالايي يارانهاي در سال 93 حداقل هر فصل يكبار انجام ميشود و رئيسجمهور به معاونت برنامهريزي و نظارت راهبردي مأموريت داد موضوع ارائه بيش از يك سبد كالائي در هر فصل را براي سال آينده بررسي كند."اينكه آقاي رئيسجمهور به معاونت برنامهريزي و نظارت راهبردي مأموريت داده موضوع ارائه بيش از يك سبد كالائي در هر فصل را بررسي كند، داراي ماهيت مأموريتي است و صرفاً براي اينست كه مورد بررسي قرار گيرد تا در صورت امكان به آن عمل شود. بنابر اين، قبل از آنكه نتيجه اين بررسي مشخص شود نميتوان اين دستور را خبري كرد. عجله سخنگوي دولت براي خبري كردن اين دستور و مأموريت، از مصاديق خروج از "اعتدال" است. در اين مورد نيز توصيه مشفقانه ما به سخنگوي دولت اينست كه نه تنها قبل از بررسي و مشخص شدن نتيجه بلكه قبل از اقدام به تحويل كالا به مردم، درباره اين موضوع چيزي نگويند.
نكته مهمتر اينكه شرايط اقتصادي كشور هنوز به حالت عادي برنگشته و خط "اقتصاد مقاومتي" بايد همواره مورد نظر دولتمردان باشد. اگر قرار باشد حركتها برمبناي "اقتصاد مقاومتي" باشد، همواره در اظهارنظرها بايد خط "اعتدال" مورد توجه قرار گيرد. اصولاً وعده دادن با اقتصاد مقاومتي تناسبي ندارد به ويژه وعدههائي كه معلوم نيست با شرايط پيچيده اقتصادي كنوني چقدر قابل تحقق است. ما به توافق ژنو خوشبين هستيم، ولي اين توافق دشمنان زيادي دارد و به همين دليل نميتوان مطمئن بود كه در تحقق آن مشكلي پيش نيايد. همه ما اميدواريم و تلاش ميكنيم گرهها باز شوند و مشكلات از بين بروند و كشور به گشايش اقتصادي برسد، لكن تا قبل از تحقق اين آرزو نبايد به مردم وعدههائي بدهيم كه هنوز درباره قدرت تحقق بخشيدن به آنها ترديد داريم.
همين روش را بايد معاونت برنامهريزي و راهبردي رئيس جمهور، در انجام مأموريتي كه براي بررسي امكان افزايش سبدهاي كالائي برعهده گرفته است نيز بكار ببندد. اين معاونت بايد با توجه به مشكلاتي كه بر سر راه اجرائي شدن توافق نامه ژنو وجود دارد و با محور قرار دادن اقتصاد مقاومتي، درباره امكان يا عدم امكان افزايش سبدهاي كالائي تصميم بگيرد و در اين زمينه دچار شتاب زدگي و اميد دادنهاي كاذب نشود. مسئولان دولتي فقط اگر اميدي بدهند كه صد درصد عملي است اقدام مثبتي خواهد بود، ولي اميد دادنهائي كه در تحقق آنها ترديد وجود دارد نتيجه منفي خواهد داشت. دولت يازدهم بايد در زمينه وعده دادن از سرنوشت دولتهاي نهم و دهم عبرت بگيرد. اينكه همواره به دولتهاي نهم و دهم به عنوان كيسه بوكس نگاه ميشود كار درستي نيست، حداقل سودي كه آن دو دولت براي دولتمردان بعد از خودشان دارند اينست كه ميتوان از تجربههاي تلخ آنها براي درست عمل كردن استفاده كرد. كمترين تجربهاندوزي اينست كه سخنگوي دولت يازدهم توجه داشته باشد به جاي آنكه خبرهاي وعدهاي بدهد، از عملكردها سخن بگويد و همواره اين بيت فردوسي را نصبالعين خود قرار دهد كه: بزرگي سراسر به گفتار نيست - دوصد گفته چون نيم كردار نيست.
دكتر پويا جبل عاملي مطلبي را در ستون سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد با عنوان«سازگار نمودن اهداف اقتصادي»به چاپ رساند كه اين مطلب به شرح زير است:
اقتصاد ايران هم اكنون به باور كارشناسان در وضعيت ركودي – تورمي حاد است. اما دولت ابتدا بايد به كدام معضل رسيدگي كند؟ تورم يا بيكاري؟ اين پرسش از آن رو عنوان ميشود كه برخي معتقدند، سياستهاي مديريت تقاضاي دولت در يك زمان نميتواند، دوهدف تورم و بيكاري را با هم دنبال كند و به اصطلاح نوعي بده – بستان (Trade off) بين اهداف وجود دارد. به عبارت ديگر اگر دولت بخواهد هدف كاهش تورم را دنبال كند، اين كار به هزينه افزايش بيكاري خواهد بود و بالعكس.با وجود اين ميتوان مثال هاي نقض بسياري را براي اين رويكرد چه در اقتصاد ايران و چه در اقتصاد جهاني شاهد آورد. به عنوان مثال در اقتصاد آمريكا و اروپا طي ركود اخير بارها بستههاي انبساطي نظير برنامههاي تسهيل مقداري انجام شد تا رشد اقتصادي جان تازهاي بگيرد و بيكاري كاهش يابد و در عين حال، با وجود اين سياستهاي انبساطي، تورم در اين كشورها افزايش محسوسي نيافت. از سوي ديگر در ايران، مثلا در دوره رياست طهماسب مظاهري بر بانك مركزي، سياست انقباض پولي محسوسي اعمال شد كه در نتيجه آن با يك تاخير زماني تورم حتي در دورهاي تكرقمي شد، اما رشد اقتصادي تغيير محسوسي نكرد و بيكاري نيز افزايش نيافت.
از اين مثالها بسيار است، مثالهايي كه نشان ميدهد نتايج بلندمدتي كه در تئوري اقتصاد كلان مورد اجماع است، در كوتاهمدت نيز رخ داده است، يعني اگر چنانكه نظر اجماعي ميگويد: رابطه بلندمدتي بين تورم و بيكاري نيست اين عدم رابطه در كوتاهمدت نيز صادق است.اگر بحث بده- بستان بين اهداف نقض شود، آن گاه اولويتبندي بين اهداف، آن چنان معنادار نخواهد بود. از اين رو اي بسا دولت ميتواند، سياستهايي را به پيش ببرد كه با اثرگذاري مثبت بر هر يك از دو متغير تورم و بيكاري، بر متغير ديگر تاثير منفي نداشته باشد و به نظر نگارنده دولت فعلي و اقتصاددانان آن به اين امر به خوبي واقف هستند. سياستهاي مديريت تقاضا در ايران بيش از هر چيز بر تورم موثر است و با چنين ديدي است كه مجموعه دولت به دنبال سياستهاي انقباضي است. از يك سو بودجه انقباضي بسته شده (كه البته دليل ديگرش كاهش درآمدهاي ارزي است) و بانك مركزي نيز بر سياستهاي انقباض پولي تاكيد ميكند.
اما از آنجا كه مشكل ركود اقتصاد ايران وابسته به تنگناهاي توليد است، اين انقباض در طرف تقاضاي كل بر آن موثر نيست و اي بسا با كاهش سطح تورم و ايجاد ثبات اقتصادي بيشتر، بتوان سرمايه بيشتري جذب كرد و بر توليد و رشد اقتصادي افزود و در نتيجه بيكاري كاهش يابد. براي غلبه كردن بر ركوداقتصاد ايران، سياستهاي مديريت تقاضا، اثر معنيداري نخواهد داشت، بلكه بايد با رفع موانع مختلف در بازارها، تعميق حقوق مالكيت، سياستهاي جذب سرمايهگذاري خارجي، كاهش ريسكها و ... به جنگ با ركود رفت؛ سياستهايي كه به هيچ رو با سياستهاي اتخاذي براي كاهش تورم ناسازگار نيست. البته به دليل ماهيت متفاوت دو مشكل بيكاري و تورم و سياستهاي مقابله با آنها، ميتوان انتظار داشت كه كاهش تورم خود را زودتر از رشد اقتصادي بروز دهد.
روزنامه تهران امروز در مطلبي با عنوان«با عربستان سعودي چه كنيم؟»نوشته شده توسط دكتر حجا كاظمي در ستون يادداشت اولش اينطور نوشت:
در يك دهه گذشته و در روندهاي تشديد يابنده تخاصم با جمهوري اسلامي ايران؛كشوري كه كوشيد تا خود را به صدر ليست دشمني با ايران برساند؛ عربستان سعودي بود.شواهد نشان ميدهد در هر تلاشي براي تضعيف موقعيت منطقهاي و جهاني ايران سعوديها كوشيدهاند تا نقش پيشرو را داشته و با استفاده از توان مالي خود نقش قوام بخش و محرك را در تقويت و تشديد اقدامات خصمانه و ديگر اقدامات عليه ايران ايفا كنند.نيت واقعي سعوديها آنجايي آشكار شد كه ويكي ليكس از تحريك آمريكا توسط سعوديها براي حمله به ايران پرده برداري كرد.در اين ميان طرح عربستان براي ايجاد نيروي مستقل نظامي به عنوان نهادي وابسته به شوراي همكاري خليجفارس گامي است كه ميكوشد تا 6 كشور جنوبي خليجفارس را چون يك مجموعه متحد در مقابل ايران قرار داده و ابزار جديدي براي بسط نفوذ منطقهاي سعوديها خلق كند.گام آخر اين رويكرد خصمانه در ماجراي توافق اخير هستهاي آشكار شد؛ آنجاييكه پيدا و پنهان قضيه آشكار كرد كه سعوديها در كنار اسرائيل مخالف توافق بودهاند؛ به آن دليل كه معتقدند فشارها به ايران بايد چنان تشديد شود كه منجر به تسليم ايران گردد.در مورد ريشههاي اين دشمني و چگونگي برخورد با آن ميتوان به چند نكته اشاره كرد:
- در مورد ريشه اين دشمنيها تقريبا اجماعي وجود دارد كه راهبرد كلان سعوديها متمركز بر بدل شدن به هژمون اصلي منطقه است و در اين راه جمهوري اسلامي ايران و موقعيت منطقهاي آن را به عنوان اصليترين مانع خود تصور ميكنند.از نگاه سعوديها ماجراي تشديد درگيري ايران و غرب در �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]
صفحات پیشنهادی
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي پنجشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي پنجشنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان خراسان رسالت جمهوري اسلامي و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد در ابتدا نگاهي مي اندازيم به ستون يادداشت روز روزنامه كيهان كه به مطلبي با عنوان راه ماندگار نوشته شده توسط حسين شمسيان به چاپ رسيده است خيزش عظيمگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي خراسان رسالت جمهوري اسلامي دنياي اقتصاد و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران ستون يادداشت روز روزنامه خراسان را ميخوانيد كه به مطلبي با عنوان ضرورت خروج هدفمندي از اتاق مراقبتدوستانه با ظريف گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح سه شنبه
دوستانه با ظريف گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح سه شنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند از جمله تيغ هاي شيطان و يك سوال از نمايندگان متن و واقعيت يك سند زمامداران مالزيائي در دام افراطيون رسيدگي و تصويب بودجه دگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي سهشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي سهشنبه سرمقاله هاي روزنامه هاي كيهان خراسان رسالت وطن امروز و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد در ابتدا به ستون يادداشت روز روزنامه كيهان ميپردازيم كه به مطلبي با عنوان اربعين و راه پيش روي ما به قلم سعد الله زارعي اختصاص يافت اربعين يكي از معجله براي رفتن به جهنم! گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح شنبه
عجله براي رفتن به جهنم گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح شنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله دوئل با پدرخوانده تعجبآور بود عجله براي رفتن به جهنم دوران سخت مركل نقض مكرر اصول قانون اساسي در بودجهرييك پيروزي ديگر در انتظار دستگاه ديپلماسي؟ گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح پنجشنبه
يك پيروزي ديگر در انتظار دستگاه ديپلماسي گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح پنجشنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان همچون تخمين تورم سال بعد با فرض ادامه وضع موجود حرمت اين حريم را نشانه رفتهاند توازن مينياتوري يك پيروزي ديگر دگزیده ای از سرمقاله روزنامه های سهشنبه
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های سهشنبه سرمقاله روزنامه های کیهان رسالت وطن امروز و را میتوانید در این قسمت بخوانید مجله شبانه باشگاه خبرنگاران محمد ایمانی در مطلبی که با عنوان نقشه راه ما میتوانیم در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان به چاپ رساند اینگونه نوشت ما میتوانیم مناز سوراخ فتنه دو بار گزيده نشويم گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح چهارشنبه
از سوراخ فتنه دو بار گزيده نشويم گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح چهارشنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان همچون تحولات تركيه و تزلزل اردوغانيسم حاشيهسازيهاي فرصت سوز اقتدار اقتصادي در اقتصاد مقاومتي از سوراخ فتنه دو بار گزيدگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي يكشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي يكشنبه سرمقاله روزنامه هاي خراسان رسالت وطن امروز جمهوري اسلامي و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران مقاله ي كورش شجاعي كه با عنوان جوشش ابدي خون حسين ع در ستون سرمقاله روزنامه خراسان به چاپ رسيد را در ادامه ميخوانيدگزیده ای از سرمقاله روزنامه های یکشنبه
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های یکشنبه سرمقاله روزنامه های کیهان خراسان رسالت و را میتوانید در این قسمت بخوانید مجله شبانه باشگاه خبرنگاران حسین شریعتمداری در مطلبی که با عنوان آن سوی اشکها و لبخندها در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان به چاپ رساند اینگونه نوشت 1- وقتی برایچرا زبان آقاي صانعي به برائت از دولت آمريكا نميچرخد؟ گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح سه شنبه
چرا زبان آقاي صانعي به برائت از دولت آمريكا نميچرخد گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح سه شنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان همچون بابانوئل ايراني پشت دروازه رُم نبض حوادث جهان دست حسين ع است نگاه اردوغان به اسلامآبادگزیده ای از سرمقاله روزنامه های شنبه
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های شنبه سرمقاله روزنامه های کیهان خراسان رسالت وطن امروز و را میتوانید در این قسمت بخوانید مجله شبانه باشگاه خبرنگاران جعفر بلوزی در مطلبی که با عنوان گرگ که چوپان نیست در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان به چاپ رساند اینگونه نوشت فساد بزرگ مالی درگزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابل
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابل روزنامههاي چاپ كابل در سرمقالههاي امروز خود به بررسي چرايي تأكيد آمريكا بر امضاي پيمان امنيتي تنقاضگوييها در مورد روند صلح با طالبان واكنشها به اظهارات نخستوزير انگليس و خاموشي معنادار طالبان در روزهاي اخير پرداختند به گزارش خبرن-
گوناگون
پربازدیدترینها