پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850879482
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي يكشنبه
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي يكشنبه
سرمقاله روزنامه هاي خراسان،رسالت،وطن امروز،جمهوري اسلامي و ...را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
مقاله ي كورش شجاعي كه با عنوان«جوشش ابدي خون حسين(ع)»در ستون سرمقاله روزنامه خراسان به چاپ رسيد را در ادامه ميخوانيد:
حدود ۱۴۰۰ سال از ريختن آن خون هاي پاك بر سرزمين كربلا مي گذرد اما گويي هنوز و تا ابد همچنان جوشش و رويش اين خون ها استمرار دارد. دو دليل عمده را مي توان براي جوشش آن خون ها و تداوم و مانايي واقعيت ها و حقيقت هاي عاشورا و قيام حسين بن علي(ع) برشمرد.اول آن كه آن خون ها به پاي حقايقي ريخته شد كه خداي تعالي آن حقايق را بر انبياء و خاتم آنان محمد مصطفي(ص) ابلاغ و اعلان فرمود و آنان به عنوان دريافت كنندگان و امناي وحي و ابلاغ كنندگان پيام الهي، آن حقايق و معارف را براي سعادت بندگان خدا تبيين و ترويج كردند. حقايقي كه صاحبان زر و زور و تزوير از آن، پوستين وارونه اي براي استثمار و استعمار و استحمار بسياري از مردمان ساخته بودند اما حسين بن علي(ع) براي دوباره آشكار كردن آن حقايق و احياي دين و اسلام راستين و پيراستن آيين محمدي(ص) از آن همه پيرايه ها و بيراهه ها در اوج ايثار و جوانمردي با همه هستي خود، فرزندان، خانواده، برادران و ياران اندكش پا به عرصه اصلاح امت جدش رسول مكرم اسلام و احياي امر به معروف و نهي از منكر گذاشت.
سالار شهيدان در حالي به مهمترين تكليف الهي خود اقدام فرمود كه فتنه امويان با برق سكه هاي زرشان بسياري را فريفته و به حيلت تزويرشان، ديدگان بصيرت خيل كثيري را فروبسته و به زور شمشير به ناحق كشيده شان دهان بسياري را مُهر كرده بودند اما وظيفه امام در آن شرايط و زمان، چنان ايجاب مي كرد كه حسين بن علي(ع) براي نجات اسلام و احياي آيين محمدي(ص) دانسته، گام در راهي بگذارد كه راه و چاره اي جز پيمودن آن طريق براي نجات دين خدا وجود نداشت و امام حسين(ع) بدون هيچ شك و ترديدي و در اوج ايثار و خداباوري با خانواده و اندك يارانش تمام قد و در عين حق بودن در مقابل تمامي باطل ايستاد، سالار شهيدان آن سيد جوانان اهل بهشت با خلق آن حماسه بي بديل و بي نظير در تاريخ بشريت و بذل جان خود و ياران باوفايش براي احياء دين و اصلاح امت جدش چراغ و خورشيدي هميشه پرفروغ و بي غروب فرا راه همه جويندگان طريق حقيقت و هدايت برافروخت و آن رشادت ها و ايثارها و بذل جان كردن ها و خون هاي حسين (ع) و يارانش بدنه كشتي بس امن و مباركي را ساخت براي نجات همه كساني كه به دنبال رستگاري و نجاتند و چون خون حسين (ع) و يارانش در راه جاودانگي و مانايي حقيقت و پيراستن آيين ناب محمدي(ص) از همه پيرايه ها و بيراهه ها و براي احياي سنت الهي و براي فروزان ماندن چراغ هدايت بشر و رساندن انسان به ساحل امن نجات ريخته شد، هيچ گاه و در هيچ زمان حقيقت اين خون ها از جوشش و رويش باز نخواهد ماند آن چنان كه در اين ۱۴۰۰ سال با همه ترفندها و دسيسه ها و فتنه ها، حقيقت اين خون ها و حقيقت تمام خوبي ها و باورهاي ارزشمند خدايي كه مايه فلاح و نجات و رستگاري تمامي انسان ها در تمامي زمان ها است از جوشش و رويش بازنمانده و نخواهد ماند.
اما نكته دوم در علت استمرار رويش و جوشش خون ها و حقيقت هايي كه در روز عاشورا سالار شهيدان، خود و فرزندان و خانواده و يارانش را فداي آن ها كردند، شخصيت آن حجت خدا و فرزندان و برادران و زينب كبري(س) و ياران باوفايش بود. حسين(ع) را همه مي شناختند حتي آنان كه با شمشيرهاي آخته پس از آن نامه هاي بنوشته براي امام (ع) در كربلا به رويارويي و قتالش آمده بودند، آن ناجوانمردان و ناپاكان كه برخي شان خود از دعوت كنندگان حسين(ع) بودند مي دانستند كه آن آقايي كه به جنگ با او آمده اند آن هم با هزاران تن، كسي نيست جز فرزند دختر رسول خدا(ص)، همو كه پيامبر عظيم الشأن اسلام درباره اش مي فرمود «حسين مني و انا من حسين» همو كه با برادرش حسن بن علي(ع) بر شانه هاي رسول خدا مي نشستند و پيامبر اين عزيزانش را بر زانوان مباركش مي نشاند و سر و صورت و گلويشان را بوسه مي زد. آنها مي دانستند كه حسين (ع) همان بزرگوار انسان و امامي است كه رسول خدا درباره او و برادرش مي فرمود «حسن و حسين سيد و سالار جوانان اهل بهشتند» آنها مي دانستند كه رسول خدا درباره حسين فاطمه فرموده بود «همانا كه حسين چراغ هدايت است و كشتي نجات» همه مي دانستند كه حسين برادر امام حسن و فرزند علي (ع) و فاطمه (س) است و با اين كه آن ناجوانمردان مي دانستند كه او فرزند ابوتراب، امام و وصي برحق پيامبر خدا و زاده منصوره دو عالم، آن نامبردار شده به «كوثر» در قرآن و پاره تن رسول خاتم است اما از آن جا كه چشم برخي هاشان را برق سكه ها گرفته بود و اندكي به زور آمده بودند و بسياريشان، ناداني هايشان و بي بصيرتي هايشان چشم جانشان را بسته بود و بسياريشان نيز خود چشم بر حقيقت ها بسته بودند و به فرمايش حسين بن علي(ع)، دين لقلقه زبانشان شده بود و شكم هايشان از حرام پر شده بود بر حجت خدا آن زاده زهرا و علي مرتضي و آن فرزند دختر رسول خدا تيغ جفا كشيدند.
و در اين حقيقت روشن تر از روز شكي نيست كه اسلام راستين و سنت نبوي با خون حسين بن علي(ع) و ياران باوفايش پابرجا و جاودان مانده است همان حسين(ع) كه فرزند دختر رسول خدا و بزرگوار امامي است كه حضرت محمد مصطفي (ص) درباره اش آن سخنان را فرموده است و چون خون حسين (ع)، ثارا... شده و به پاي حقايق اصيل دين الهي ريخته ، هيچ گاه آن خون و آن حقايق الهي از رويش و جوشش بازنخواهد ايستاد حتي اگر هزاران تاسوعا و عاشورا و اربعين از آن حماسه تاريخي بي بديل بگذرد.
روزنامه ي خراسان در مطلبي با عنوان«عاشوراي61- عاشوراي88- عاشوراي92»نوشته شده توسط دكتر حامد حاجي حيدري و چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامه رسالت اينگونه نوشت:
مردان كارزار سياست، بايد بدانند و آگاه باشند كه بر روزگار، زمانههايي ميگذرد كه فعل قبيح در گروههايي از مردم، چنان اپيدمي و همهگير ميشود كه ذهن نادقيق، ممكن است آن را معمولي و سهل بگيرد، ولي فقط در چرخش روزگار است كه معلوم ميشود كه آن فعل، تا چه اندازه قبيح بوده است.نمونه تام اين دست رويدادها و آن دست چرخش روزگارها، ماجراي عاشوراي سال شصت و يك هجري است كه در آن هنگام، سي هزار نفر گمان كردند كه در دست زدن به سبعانهترين جنايتها، مرتكب فعل معمول ميشوند، ولي اندكي از چرخش روزگار، بر خود آنها معلوم كرد كه مرتكب شنيعترين افعال تاريخ شدهاند.
نمونه ديگر رفتارهاي شنيع معمول در جماعتهاي خودفريفته، عاشوراي هشتاد و هشت خورشيدي بود كه عدهاي چنان دور هم گرم سياهكاري شدند و كارهاي قبيح انجام دادند، كه وحشيانه، بر برهنه ساختن يك جوان، صحه گذاشتند. البته پيش از آن، به هتك حرمت مام ميهن مشغول بودند، ولي برهنه ساختن آن جوان، سمبلي شد براي آشكار شدن خداجو نبودن و شيطانصفتي فتنهگران، پس از شش ماه سياهكاري و شيطانصفتي.اين روزها، استقبال اصلاحطلبان از رويدادهاي اوكراين، نمونه ديگري شده است كه نشان ميدهد، خط سياهكاري در اين جماعت ناتمام است. اتفاقات جاري در اوكراين، نشان دهنده آن است كه اصول مسلم حقوق بين الملل، به طرز قبيحي در حال نقض هستند، بدون آنكه سخني به اعتراض از سوي نهادهاي جمعي دنيا برآيد. انگار، ديگر، مداخله بيپرده در امور داخلي يك كشور، و نقض استقلال يك دولت ملت، يك اصل به رسميت شناخته حقوقي نيست. از آن بدتر، مردمي هستند كه خودشان به سياستمداران خارجي خوشامد ميگويند تا كشور خود را به آنها بفروشند.
ماجراي اوكراين كه انگار به دهان روشنفكر كارگزار و اصلاحطلب شيرين آمده، استمرار همان خطي است كه مجوزهاي سازمان ملل به ناتو براي مداخله در كشورها، و بروز جنگ نيابتي در سوريه تبلورهاي يك اپيدمي غيرمنطقي و هولناك هستند، كه لشكركشي سبعانه غرب و غربگرايان را مشروع جلوه ميدهد.آيا با تكرار آغاز قرن بيستم مواجهيم، وقتي كه نيهيليسم پايان قرني، نخبگان و تودههاي مردم را كرخت كرد تا رفتارهاي شنيع را تحمل كنند؟ آيا دنيا، مجدداً به سوي ناكجاآبادي از شر و شرارت رهسپار است؟
حكايت روشنفكر كارگزار و اصلاحطلب
حكايت روشنفكر كارگزار و اصلاحطلب هم، حكايت غرقه شدن در چنين پنداري است: رفتارهاي شنيع معمول در جماعتهاي خودفريفته.
از وانفساي هشتاد و هشت كه به همين جهت وانفسا بودن، "فتنه" نام گرفت، روشنفكر كارگزار و اصلاحطلب در محافل خود گير كرد، و كارهاي ناگفتني از او سر زد، شيوههاي شرمآوري براي رسيدن به مقاصد نامشروع خود انتخاب نمود، و بيپرده به مردم خويش خيانت ورزيد. جالب آن كه هنوز بيدار نشده است و ادامه ميدهد. او به بيشرميهاي خود ادامه ميدهد. وقتي روشنفكر كارگزار و اصلاحطلب، كه كشور خود را لااقل براي نيم قرن عقب انداخته، بيشرمانه از "بخشش دو جانبه" حرف ميزند، اين نشان ميدهد كه اين روشنفكر، به مصيبت اشقياي كربلا گرفتار است. در گروهي براي خود ميگويند و براي خود هورا ميكشند. البته او از بيشرميهاي خويش، طرفي نبسته است و نميبندد، ولي آن چه براي خود ميافزايد، سياهرويي و سياهروزي در حافظه تاريخي ملت است. آنها گرماند و خطاهايشان از شماره برون تاخته.
وقتي روشنفكر كارگزار و اصلاحطلب، طوري به بازتاب ويژه و جانبدارانه وقايع اوكراين در مطبوعات زنجيرهاي مشغول است، تو گويي آنها آرزو ميكنند كه در سفارت انگليس باز شود، و آنها ضمن تناول مجدد پلو در باغ سفارت، سفير انگليس را به مداخله در كشور خود فرا بخوانند، معلوم ميشود كه اين روشنفكر به مصيبت اشقياي كربلا گرفتار است؛ در گروههايي گير كرده است كه پيوسته براي او هورا و هوار ميكشند.وقتي پرده از وقايع تلخ سفارت يونان، روبهروي اسنودنخانه سابق آمريكا، و وطنفروشي بيپرده آن دو نفر، و همچنين، دم و دستگاه مسئولي كه پس از آن رويداد سياه، حتي از احضار سفير يونان پرهيز كرد؛ اينها وقايع فوقالعاده شرمآور، مهيب و شنيعي هستند كه تنها از سياهكاران گرم و داغ برميآيد. آنها گرماند و بدجوري از احوال خود غافل.
اكنون، در آستانه اربعين و سالگرد نه دي، روشنفكر كارگزار و اصلاحطلب، ميتواند به اين خيل عظيم راه پيما به سمت حضرت حسين عليهالسلام بنگرد، و لااقل اين عبرت را بگيرد كه رفتار خود را به ترازوي حسين عليهالسلام بسپارد. اين قطعاً از ولنگاري پسامدرنيستي او بهتر است. اين چه ذلتي است كه او براي رسيدن به آرمان بيآرماني خود به آن تن ميدهد؟ به سفارت بيگانه، مقابل اسنودنخانه سابق آمريكا، برود؛ حجاب نداشته را از سر بردارد؛ و به بهاي خيانت به ملت خويش، مزد خود را تحويل بگيرد.
روزنامه وطن امروز ستون يادداشت روز خود را به مطلبي با عنوان«برند انقلاب را خراب نكنيد!»و چاپ شده به قلم حسين قدياني اختصاص داد:
يك: «غربيها مثل گاو تحليل ميكنند!» اين جمله براي هر كس ناآشنا باشد، براي آقاي رفسنجاني كاملا آشناست، چه ميگويم كه جمله از آن ايشان است و متعلق به زماني كه آقاي رفسنجاني، آقاي هاشمي بود و خطيب نماز آدينه. آن روزها غربيها، ميخواستند هم نميتوانستند اين بزرگوار را تحقير كنند، چرا كه حتي دشمن هم لااقل در مقام اعتراف و حداقل در ضمير خود، براي انقلابي مقاوم احترام بيشتري قائل است تا انقلابي خسته و خداي نكرده بريده و دست و پا بسته. در اين 10 سال گذشته بويژه در مقطع فتنه 88 جناب رفسنجاني، به زعم بعضيها كم قند در دل غربيها آب نكرد، ليكن چه جوابي دادند غربيها به ايشان، جز اينكه يك زنيكه عضو پارلمان اروپا رسما ايشان را تحقير كند؟! پس غربيها علاوه بر آنكه مثل گاو تحليل ميكنند، لزوما جواب خوبي را با خوبي نميدهند و آدمي را در روز روشن تحقير ميكنند. در مثل مناقشه نيست؛ شايد هيچكس در جهان عرب، از ميان آنان كه توقع مبارزه هست، اندازه ياسر عرفات براي دشمن خود خوشرقصي نكرد اما پاسخ آن همه شاخه زيتون را دست آخر اسرائيليها با مسموم كردنش دادند، البته بعد از آن همه كه توافق پشت توافق تحقيرش كردند. اين وسط، آزادهاي هم به نام نامي سيدحسن نصرالله وجود دارد كه حتي نتانياهو و پرز هم اگر چه با او تا حد جان خصومت دارند اما به ناچار در برابر شكوه اين رهبر عربي، سر تعظيم فرود ميآورند.
دو: «حقش است!» اين جمله را خيليها بعد از ديدن فيلم و عكسهاي تحقير آقاي رفسنجاني توسط زنيكه اروپايي بر دل و زبان خود جاري كردند اما كمي اگر بر افق نگاه خود بيفزاييم، بايد متوجه شويم معالاسف همه اين تحقيرها برند ممتاز جمهوري اسلامي را نشانه رفتهو الا آقاي رفسنجاني همانطور كه خود هم بارها اذعان كردهاند، بدون انقلاب و جمهوري اسلامي، هيچ اهميت خاص ديگري ندارند. اينجاست كه بايد دلنگران همه آن رخدادهاي ضد غرور ملياي باشيم كه دقيقا از بعد توافق ژنو، يكي پس از ديگري رخ مينمايد. در اين مقام، اصلا بحث بر سر اين نيست كه فلاني از گروه ما هست يا نه، بهماني راي ما هست يا نه، آن ديگري با ما هست يا نه. دشمن صرف نظر از اين تقسيمبنديها، با سوءاستفاده از آنچه در ژنو داديم، غرور ملي همه ما را از مراجععظامتقليد گرفته تا رانندگان تاكسي مورد هجوم قرار داده است. روزي برخلاف روح توافق، تحريم جديدي وضع ميكنند، آنگاه مدعي ميشوند اين تحريمها جديد نيست و ادامه همان تحريمهاي قبلي است.
دگر روز و اين بار شايد برخلاف جسم توافق (!) باز هم تحريم جديد وضع ميكنند و تو گويي مسرور از اين تحقير برميدارند اينگونه به ريش ما ميخندند؛ «اين دور جديد تحريمها اصلا ربطي به هستهاي ندارد و مخصوص حقوق بشر است!» در ادامه، يك روز جان كري، يك روز هم اوباما، در روزگار ذلت برند آمريكا در دنيا، مرتب و پشت بند هم عليه ما شاخ و شانه ميكشند كه گزينه نظامي همچنان روي ميز است! در اين بين، هر از چندي هم وزير خارجه آمريكا، سفر به تلآويو را فراموش نميكند، بلكه گزارش كار خود را بهموقع به اسرائيل داده باشد! و همچنان در همين بين، هياتي از پارلمان اروپا راهي ايران ميشود تا نه با آقاي رفسنجاني، بلكه با رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ديدار و علاوه بر تحقير استوانه انقلاب، اعلام دارند؛ «هدف ما از سفر به ايران، ديدار با فلان مجرم فتنه 88 و آن ديگري بود!»
سه: خطر بشدت، برند جمهوري اسلامي را تهديد ميكند. عاقبت خنده به دشمن هم معلوم شد. گمانم ديگر بس است. هر آن كه بايد متوجه خوي زشت و كثيف آمريكاييها شده باشد، شده، آن هم كه نشده، ديگر مسؤوليتي متوجه جمهوري اسلامي نيست. شرط است كه دقت كنيم در ازاي تنبه بعضيها، دقيقا داريم چه امتيازي به دشمن ميدهيم و چه لطمهاي به برند 300 هزار خون مظلوم وطن وارد ميكنيم؟! بيفزايد خداوند بر درجات امام راحل كه ميگفت؛ «كساني كه خواب آمريكا را ميبينند، انشاءالله خدا بيدارشان كند». آن كه خواب آمريكا ميبيند و در سر سوداي غرب دارد، هزار بار ديگر هم آقاي رفسنجاني توسط غربيها تحقير شود، باز حرف خود را ميزند.
چهار: «حقوق شهروندي» ذيل «حقوق ملي» تعريف ميشود. دولت بايد جمع كند اين بساط را. مجلس بايد به ميدان بيايد. اين اخبار تحقيرآميز، بيگانه است با روح و جسم نظام مقدس ما. اين اخبار را ما عادت نداريم. گويي اخبار نظامي ديگر است، هر نظامي غير از نظام جمهوري اسلامي. اين اخبار، بيگانه است با روح روحالله. بيگانه است با خشم خميني. بيگانه است با 30 سال انتظار مادر شهيد گمنام. بيگانه است با غيرت ايراني... . تا ما باور كنيم كه قطار انقلاب از ريل عزت خارج نشده، بايد قطع شود اين روند. رانندگان تاكسي از نظر مشاور عالي بعضيها نميفهمند، مراجع تقليد چه؟!
«براي پالايش عزاداريها»عنوان مطلبي است كه روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند:
ارزيابي عزاداريها از اول محرم امسال تا اربعين، نشان ميدهد جريان مهملگو و ايجاد كننده انحراف در اعمال و رفتار مداحان و منبريهاي كم سواد، تا حدودي كنترل شده است. اين روند اگر ادامه يابد، در آيندهاي نزديك به نقطهاي خواهيم رسيد كه نگرانيها در اين زمينه رفع خواهد شد.ايجاد تعادل در عزاداريها را تا حدود زيادي مرهون تذكرات مفيد رهبر معظم انقلاب، مراجع عظام تقليد و رسانهها هستيم. يك نمونه از بيانات مؤثر رهبري كه در آبان ماه امسال گفتهاند اينست:
"واقعاً يكي از گرفتاريهاي ما اينست كه از مداحها و غيرمداحها و منبريها و مانند اينها مواردي ديده شده كه حرفهاي نامناسبي از اينها صادر شده... در جمع مستمعهاي ميليوني بايد محاسبه شود يك حرف غلط و نامناسب بر روي مخاطب چيست. يك عدهاي همان حرف را قبول ميكنند و يك معرفت غلطي پيدا ميكنند، يك عدهاي آنرا استنكار ميكنند و اين استنكار موجب ميشود كه از اصل دين زده بشوند، بين كساني و كساني سر اين حرف اختلاف ميافتد. ببينيد از چند جهت مجاري فساد به وجود ميآيد براي يك حرف غلطي كه يك نفر ميزند... منبري يا مداح سر منبر خطاب به اميرالمؤمنين ميكند و ميگويد "آقا هرچهداري از امام حسين داري".شما فكرش را بكنيد اين چه حرفي است و اين چه مهملگوئي است كه كسي درباره اميرالمؤمنين اينجور حرف بزند. امام حسين هرچه دارد از اميرالمؤمنين دارد، امام حسين هرچه دارد از پيغمبر دارد.
چرا نميفهمند اين معاني و اين مسائل را؟ آنوقت ادعا هم دارند هرچه هم به دهنشان بيايد ميگويند."در اين فراز از بيانات رهبر انقلاب، به يكي ازخطرناكترين انحرافات معارفي اشاره شده كه متأسفانه در قالب روضهخوانيها و مداحيها يعني مؤثرترين عوامل بر روح مذهبي پيروان اهل البيت عليهم السلام به مستمعين القاء ميشود و علاوه بر اينكه به تعبير رهبر انقلاب "معرفت غلطي" به مردم منتقل ميگردد، موجب ميشود عدهاي از اصل دين زده شوند و اختلافاتي ميان مردم پديد بيايد. اين قبيل اختلافات از اين جهت كه ميان پيروان اهلالبيت و عاشقان نهضت عاشوراو امام حسين است، پديده خطرناكي است. به عبارت روشنتر، مجالس و محافل مرتبط با كربلا و نهضت عاشورا به جاي آنكه موجب همبستگي بيشتر رهروان امام حسين عليه السلام شوند، آنها را از همديگر جدا ميكنند. بطوري كه گاهي در مقابل يكديگر قرار ميگيرند.
متأسفانه عوارض منفي انحرافات در عزاداريها به اينجا ختم نميشود و اين قصه سر دراز دارد.يكي ديگر از انحرافات، دروغ بستن به فقه و اعتقادات اسلامي با هدف گرم كردن بازار روضهخواني و عزاداري است. مداح يا منبري كم سواد، تصور ميكند با بيگانه دانستن اهل سنت از اعتقادات اسلامي و خارج ساختن آنها از اسلام، به فتح نماياني در عرصه تبليغ اسلام دست پيدا ميكند و از اين طريق ميتواند مكتب اهل البيت عليهم السلام و امام حسين و شهداي كربلا را ترويج كند. اين افراد بايد اين واقعيت را بفهمند كه مهمترين دستاورد عزاداري شهداي كربلا تقويت دين اسلام ميتواند باشد و اين دستاورد فقط ازطريق ايجاد الفت ميان شيعه و سني و تحكيم مباني وحدت امت اسلامي قابل تحقق است. اينكه نظام جمهوري اسلامي و مشخصاً رهبر انقلاب براي وحدت امت اسلامي آنهمه سرمايهگذاري ميكنند، به اين دليل است كه هدف والائي را در نظر دارند كه تمام اقدامات، تبليغات، برنامههاي مذهبي و اجتماعي ما بايد با اين هدف هم جهت و هماهنگ باشند.
آنچه در بعضي محافل عزاداري از بعضي مداحان و منبريهاي كم مايه و بياطلاع از مباني اسلام شنيده ميشود، درست در جهت مقابل وحدت امت اسلامي و عامل مؤثري براي تخريب اين بناي عظيم و رفيع است. چرا بايد آنهمه سرمايهگذاري مادي و معنوي كه براي شكل گرفتن وحدت امت اسلامي به عمل آمده و ميآيد، با نادانيها و ندانم كاريهاي عدهاي مداح و منبري بيگانه از معارف ديني بر باد برود وئ حتي به كينهتوزيها و گسترش اختلافات و عداوتها منجر شود؟در بررسي عوامل گسترش دامنه عمليات انتحاري وهابيها، و سلفيها و تكفيريها عليه شيعيان كه اين روزها در عراق به ويژه در مسير زائران امام حسين عليه السلام مشاهده ميشود و بيش از دو سال است كه در سوريه و چندين سال است كه در پاكستان نيز جريان دارد، درست است كه جهل مفتيها، دلارهاي نفتي سران ارتجاع عرب و طرحهاي قدرتهاي استعماري از عوامل مهم هستند، ولي نبايد نادانيهاي مداحان و منبريهاي كم سواد و سخنان سخيف و نادرست آنها در زمينه تشديد اختلاف ميان شيعه و سني را در اين مجموعه عوامل لااقل به عنوان بهانه و دستاويز ناديده گرفت. بسيار ديدهايم كه سي ديها و نوارهاي همين محافل عزاداري را در رقمهاي ميليوني تكثير كرده و در ميان اهل سنت توزيع نمودهاند و كينههاي زيادي در دلهائي كه بايد مالامال از دوستي و صميميت نسبت به شيعيان باشد پديد آوردهاند.
در بسياري از نقاط دنياي اسلام، فراوان ديده ميشوند پيروان اهل سنت كه در عزاداريهاي امام حسين عليه السلام شركت ميكنند و به سر و سينه ميزنند و حتي در نذريها مشاركت مينمايند. مداحان و منبريهاي مدعي ترويج مكتب امام حسين نبايد به جاي تلاش براي جذب اين دلهاي آماده، كاري كنند كه آنها را از اين مكتب و پيروان آن دور نمايند. درست است كه بخشي از مخالفتها، ترورها، انفجارها و عمليات انتحاري تكفيريها، وهابيها و سلفيها از توطئههاي برنامهريزي شده دستهاي پشت پرده منطقهاي يا فرامنطقهاي ناشي ميشود، اما همان دستهاي پنهان هم از بهانههائي كه به آنها داده ميشود براي توجيه توطئههاي خود بهرهبرداري ميكنند. طبيعي است كه اگر اين بهانهها در اختيار توطئهگران پشت پرده نباشد، كار آنها مشكلتر ميشود. بنابر اين، مداحان و منبريها نبايد به آنها بهانه بدهند و به جاي آن بايد از طريق بالا بردن سطح معلومات ديني و اطلاعات سياسي و اجتماعي خود، براي پالايش عزاداريها از انحرافات و تبديل كردن آن به وسيلهاي براي تحكيم وحدت امت اسلامي تلاش كنند.
براي پالايش عزاداريها از انحرافات و خرافات، اقداماتي بايد صورت بگيرد كه مهمترين آنها را ميتوان اينگونه فهرست كرد:
1 - تلاش براي بالا بردن سطح معلومات ديني و آگاهيهاي سياسي و اجتماعي مداحان و منبريها.
2 - پاكسازي جامعه مداحان و اهل منبر از عناصر بيمايه و ناخالص كه حاضر نيستند در چارچوب تقواي الهي و بر محورهاي مشخص شده توسط رهبري و مراجع تقليد عمل كنند.
3 - تلاش مسئولان صدا و سيما براي ارتقاء محتواي مباحث ديني و خودداري از ترويج مداحان و منبريهاي كم سواد و ناخالص.
4 - پخش آن بخش از جملات امام، رهبر معظم انقلاب و مراجع عظام تقليد كه در نكوهش انحرافات موجود در عزاداريها بيان شده و رهنمودهائي كه براي پالايش عزاداريها مفيد و مؤثر هستند از شبكههاي مختلف راديو و تلويزيون.
5 - پخش سخنرانيهاي شهيد آيتالله مطهري در مورد انحرافات و تحريفات مربوط به عزاداريها از شبكههاي مختلف راديو و تلويزيون.
6 - همكاري مستمر رسانهها اعم از رسانه ملي، مطبوعات و رسانههاي مجازي با دستگاههاي فرهنگي براي شناسائي انحرافات و تحريفات عزاداريها و برنامهريزي براي مقابله با آنها.
اكنون كه راه براي پالايش عزاداريها از انحراف باز شده است، همه بايد براي پيموده شدن همراه با موفقيت اين راه با همديگر همكاري كنند و عزاداريها و محافل مذهبي را به جايگاهي برسانند كه شايسته نظام جمهوري اسلامي است. اين، كاري قابل انجام است البته اگر اراده و همت لازم وجود داشته باشد.
روزنامه دنياي اقتصاد مطلبي را با عنوان««تمركزگرايي بودجهاي» كي پايان مييابد؟»به قلم رضا اميدي به چاپ رساند كه در آن به تشكيل شوراي برنامهريزي و توسعه استانها و اهم وظايف آن ها نيز اشاره شده است:
تا پيش از اجراي برنامه سوم توسعه، فرآيند بودجهريزي بهطور كاملا متمركز انجام ميشد و استانها نقش تعيينكنندهاي در توزيع منابع نداشتند. بهموجب ماده 70 قانون برنامه سوم توسعه و در راستاي تمركززدايي از امور سياستگذاري، تشكيل شوراي برنامهريزي و توسعه استانها بهمنظور تصميمگيري، تصويب، هدايت، هماهنگي و نظارت در امور برنامهريزي و توسعه و عمران استانها پيشبيني و وظايف شورا بهاستناد ماده71 همان قانون تعيين شد. اهم وظايف اين شورا عبارتند از: تنظيم برنامههاي بلندمدت و ميانمدت توسعه استان، تهيه طرحهاي توسعه و عمران، اتخاذ تدابير لازم براي تحقق درآمدهاي پيشبينيشده، تنظيم و ارايه بودجه سالانه استان، توزيع اعتبارات عمراني و
از مهمترين شاخصههاي اين نوع تمركززدايي، پيشبيني و تامين منابع مورد نياز جهت پيگيري و تحقق وظايف مذكور است. در همين راستا از زمان اجراي برنامه سوم، روند واگذاري بخش بيشتري از منابع بودجه عمومي كشور به استانها مدنظر قرار گرفت و اين ميزان در سال 1385 به حدود 8/21 درصد رسيد، اما پس از آن با شيب تندي رو به كاهش نهاد، بهطوريكه در لايحه بودجه سال 1392 حدود 7/6 درصد بودجه عمومي دولت به استانها اختصاص يافت كه نشانگر تمركز هرچه بيشتر در منابع مالي است. اين روند كاهشي در لايحه بودجه 1393نيز ادامه يافته است و سهم استانها به حدود 5/4 درصد رسيده و اين در حالي است كه بنابر گزارشهاي سازمان مديريت و برنامهريزي، پروژههاي استاني بهلحاظ كيفيت و پيشرفت فيزيكي وضعيت مناسبتري نسبت به پروژههاي ملي دارند.
طي سالهاي اخير، دولت از يكسو در قالب بودجههاي سنواتي، بدون توجه به شرايط فعاليتي و مزيت نسبي استانها، الزاماتي را تعيين و شوراي برنامهريزي استانها را مكلف ميكرده تا بخش قابلتوجهي از منابع سالانه را به اموري خاص اختصاص دهند كه چهبسا هيچگونه انطباقي با اولويتهاي استانها ندارد و از سوي ديگر نيز، استانها در راستاي عملياتيشدن و تحقق مصوبات سفرهاي استاني هيات دولت، ناگزيرند بخش ديگري از منابع مالي سالانه را به اين امر اختصاص دهند. به بيان ديگر، در عمل بخش زيادي از اعتبار در اختيار استانها، از سوي دولت و بهصورت متمركز تعيين تكليف ميشود. تاكيد بر انجام تكاليف غير اولويتدار و الزام به پيگيري مصوبات سفرهاي هيات دولت كه بار مالي فراواني را بر استانها تحميل كرده است، در عمل حيطه تصميمگيري شوراهاي برنامهريزي را محدود كرده و موجب شده است تا ضمن ايجاد بيانضباطي مالي در استانها، اعتبارات عمراني حتي تكافوي اجراي عمليات مربوط به پروژههاي مستمر سالانه را ندهد و اجراي برخي پروژهها نيز بهدليل تاميننشدن منابع مالي مورد نياز دچار وقفه شود.
ازاينرو، بسيار خوب بود اگر دولت سعي ميكرد در تدوين لايحه بودجه سال 1393 از يكسو بخش بيشتري از منابع را به استانها واگذار كند و از سوي ديگر، بهسمت حذف تدريجي الزامات قانوني اعتبارات تملك داراييهاي سرمايهاي استانها حركت كند. بديهي است در نتيجه تمركزگرايي در بودجه، وزارتخانهها و سازمانهاي مركزي نقش تعيينكنندهاي در توزيع منابع بهدست ميآورند و اين موضوع باعث ميشود تا ظرفيت لابيگري نمايندگان و مديران استاني در تعيين ميزان بودجهاي كه وزارتخانهها به استانها اختصاص ميدهند تاثيرگذار باشد.همچنين اولويتبندي پروژهها براساس پيشرفت فيزيكي، لزوما شيوه كارآمدي در برنامهريزي براي خاتمه پروژهها نيست. تعيين برنامه زمانبندي براي خاتمه پروژهها بايد براساس ميزان اهميت و تاثيرگذاري آنها براي مناطق باشد و معيارهاي اولويتبندي پروژهها بايد از سوي شوراي برنامهريزي استانها تعيين شود. در شرايطيكه در قالب سفرهاي استاني هيات دولت، پروژههاي بسياري بدون رعايت اولويت استانها تصويب و عملياتي شده است، چهبسا متوقفكردن يا به تاخير انداختن برخي از اين پروژهها با هر ميزان پيشرفت فيزيكي اولويت بيشتري داشته باشد. ناديدهگرفتن اين مسايل باعث ميشود تا استانها در اجراي قوانين بودجه سنواتي و مواد برنامه توسعه، در جستوجوي خلأها و تناقضهاي قانوني براي اجرا نكردن آن برآيند و اين موضوع به تهيشدگي دولت ميانجامد، به اين معنا كه دولت قوانين و احكامي را وضع ميكند كه مديران استاني با توجه به اولويتهاي منطقهاي، در برابر اجراي آنها مقاومت ميكنند.
مراد عنادي در مطلبي با عنوان«دو نتيجه سفر وزير خارجه ايتاليا به ايران»كه در ستون يادداشت روز،روزنامه تهران امروز به چاپ رساند اين چنين نوشت:
سفر وزير خارجه ايتاليا به تهران در دو سطح داراي اهميت است،سطح نخست به تمايل ايتاليا براي بسط روابط دو جانبه با ايران بازميگردد.اين موضوع از اين نظر براي ايتاليا مهم است كه در مذاكرات ايران و گروه 5+1 نمايندگان تروئيكاي اروپا يعني آلمان،فرانسه و انگليس حضور دارند اما ايتالياييها در اين مذاكرات عملا حضور ندارند.به همين دليل ايتاليا مايل است خارج ازاين چارچوب در تعاملات دو جانبه رابطه با ايران را گسترش دهد. پيش از اين شركتهاي ايتاليايي در حوزه نفت و گاز ايران حضور داشتهاند كه به علت تحريمها اين حضور كمرنگ شده است كه اكنون با فضاي جديدي كه در سياست خارجي به وجود آمده است ايتاليا بهدنبال اين است كه در بازار ايران مجددا حضور داشته باشد.از طرف ديگر در بعد سياسي با توجه به جايگاه ايران در خاورميانه دولت ايتاليا مايل است با ايران رايزنيهاي نزديكتري داشته باشد.در پي سفر وزير خارجه كشورمان به ايتاليا و اكنون نيز سفر وزيرخارجه ايتاليا به تهران به نظر ميرسد تهران و رم براي بسط مناسبات دوجانبه مصمم هستند.
سطح دوم اهميت رابطه ايران و ايتاليا به دغدغههايي كه در اتحاديه اروپا نسبت به ايران وجود دارد برمي گردد.ايتاليا به عنوان يكي از اعضاي موثر اتحاديه اروپا ميتواند بر تقويت همكاري ايران و اتحاديه اروپا موثر باشد.در گذشته ايران و اتحاديه اروپا تجربه گفتوگوهاي انتقادي و سازنده را در كارنامه خود داشتهاند.اما در چند سال گذشته گفتوگوهاي ايران و اتحاديه اروپا عملا متوقف شده بود.با توجه به قطع روابط ايران و انگليس و پيشگامي فرانسه و انگليس در اعمال تحريمهاي بانكي بر عليه ايران، روابط ايران و اتحاديه اروپا دوران پر تنشي را پشت سرگذاشت.اما در شرايط جديد و رويكرد دولت يازدهم و ديدارهايي كه رئيسجمهور و وزيرخارجه در حاشيه نشست سالانه مجمع عمومي سازمان ملل با مقامات كشورهاي اروپايي داشتند بهنظر ميرسد روابط ايران و اتحاديه اروپا وارد فصل جديدي شده است.
شاخصهاي چنين موضوعي عبارتند از برقراري مجدد روابط ديپلماتيك ايران و انگليس، فراهم شدن مقدمات حضور شركتهاي خودروساز اروپا در بازار ايران،نقش آفريني مثبت آلمان و تا حدودي انگليس در جريان مذاكرات ايران و گروه 5+1،سفر وزراي خارجه ايران و ايتاليا به پايتختهاي يكديگر شاخصهايي هستند كه نشان ميدهند اتحاديه اروپا بهرغم انتقاد در برخي حوزهها نظير حقوق بشر يا نقش ايران در سوريه مايل هستند مشكلات و چالشهاي موجود بين ايران و اتحاديه اروپا از طريق شروع دور جديد گفتوگوهاي سازنده حل و فصل شود. البته در اين رويكرد جديد ممكن است اتحاديه اروپايي با مخالفتهايي نيز روبه رو شود كه عمده اين مخالفتها به اعمال فشارهاي رژيم اسرائيل و برخي كشورهاي عربي باز ميگردد. در مورد آمريكاييها هرچند بين اتحاديه اروپا و كاخ سفيد درخصوص گفتوگوهاي سازنده با ايران اشتراك نظر وجود دارد اما كنگره آمريكا و لابي ايپك موافق اين روند نيستند، ضمن اينكه بايد بپذيريم آمريكا و اتحاديه اروپايي براي گسترش روابط با ايران با يك رقابت پنهان و دروني نيز مواجه هستند.
روزنامه حمايت مطلبي را با عنوان«تجديد پيماني از جنس دل»به بهانه ي اربعين حسيني به قلم سيد محمد مهدي موسوي به چاپ رساند كه در ادامه ميخوانيد:
سند اربعين را به نام «حسين (ع)» زده اند و صدالبته به نام «زينب (س)» . زايرين حضرت سلطان عشق، براي تسلي دل خاطر عمه سادات، رنج و محنت پياده روي از مسيرهاي كوتاه و بلند را بر خود هموار مي كنند تا در سرزمين پربلاي نينوا، نداي «لبيك يا حسين (ع)» سر دهند و بگويند كه «يالثارات الحسين (ع)» فقط ورد زبانشان نيست. اين روزها كه در تلويزيون خودمان، تصاوير زيبا و معنادار پيادهروي عظيم و ميليوني عاشقان و دلباختگان سيدالشهدا (ع) به سمت كربلاي معلا را به نظاره مي نشينيم، بي درنگ دلهايمان پر ميكشد به آن وادي مقدس؛ همان جايي كه اگر زنگار از درون شسته باشيم، صداي زنگ قافله خاندان آل الله را ميشنويم كه از سفر كوفه و شام به ديار ماتم زده كربلا باز رسيدهاند و از پي آن، كودكان و زنان بي اختيار از فراز ناقهها، خود را بر زمين مياندازند و هر يك قبر مطهر يكي از برترين بندگان خالص خدا را در آغوش گرفتهاند، مويه ميكنند و اشك ميريزند.
اربعين روزي است كه براي اولين بار زائران حسين بن علي (ع) به كربلا آمدند و نقل است كه نخستين آن صحابه بزرگ رسول خدا (ص) جابربن عبدالله انصاري بوده است؛ جابر گرچه نابينا بود اما با سوغات ارزشمند دل به زيارت ارباب بي كفن آمده بود و آن سان كه سلام داد و به ظاهر جوابي نشنيد، با خود گفت : اي جابر! چه انتظاري داري كسي كه سر در بدن ندارد، تو را جواب گويد!؟ بني اميهها و بني عباسها و بني ظلمها و بني جورهاي فراواني در طول تاريخ در اين قصد شوم كوشيدهاند كه نام و ياد اباعبدالله الحسين (ع) را در دل مردمان به فراموشي سپارند، اما مگر ميشود ياد آن عزيزي كه خدا مهر و محبت بي مثالش را در دل مؤمنان و حق طلبان انداخته، خاموش كرد.
بزرگان به ما آموختهاند كه والاترين درس عاشورا، حق طلبي در مدار خيرمطلق يعني حضرت باريتعالي است و از آن سو البته مبارزه با ظلم و بيداد هر آن چه عنوان طاغوت بر خود بگيرد. از اين منظر بي شك مهمترين درسي كه اربعين به ما ميدهد تولي و تبري است و صدالبته اهتمام به فريضه الهي امر به معروف و نهي از منكر تا در پرتو تمسك بدان بتوانيم به حقيقت توحيد و عبوديت دست يابيم؛ عبوديتي كه بهترين و كامل ترين راه رسيدن به آن از كربلاي حسين (ع) مي گذرد؛ و اربعين موسم تجديد پيمان است با سيد و سرور همه حق طلبان عالم و اين كه مراقب باشيم جزو جداماندگان از قافله خون خدا نباشيم.
و در آخر به مقاله اي چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاري ميپردازيم كه با عنوان«مصداق تبذير و اسراف!»و به قلم منصور فرامرزي به اين قسمت اختصاص داده شد:
اين روزها در هر صف و جمع و برخوردي، يك سوال نقش بر ذهن و زبان مردم است. اينكه عمل سازمان تامين اجتماعي و اسراف و تبذير احتمالي كه در آن صورت گرفته از منظر حقوق مردمي و قانون قضا چه توجيهي دارد؟
1- آيا اين سازمان و اموال آن حق الناس است و محصول دستهاي پينه بسته رنجبراني است كه بسياري از آنان اكنون گرفتار درد و رنج و بيكاري اند يا نه ملك طلق مسوولان و آمراني است كه در ارتكاب اين تبذير و اسراف كوشيدهاند؟
2- آيا در پس اين دستور به بذل و بخششهاي آنچناني، اراده و آمري نامرئي بوده است يا نه، مدير عامل خودمختار تام و تمام بوده است و فعال من يشاء؟
3- مدير عامل اين سازمان ميبايست به چه مسئولي پاسخ ميداده و در مقابل چه مرجعي ملزم به پاسخگويي بوده است؟
4- آيا نظارتي مشرف بر مسووليت سازمان، وجود داشته است يا بعد از تغيير دولت و آمدن دولت يازدهم، تشت از بام افتاده!؟
5- آيا از نظر حقوق شرعي و سازماني، كسي مشروعيت حق امر بر چنين بذل و بخششي را داشته و آيا انفاق بايسته مسووليت چنين دستگاه عريض و طويلي بوده است؟
6- آيا اگر اين پول انبوه، سرريز از خزانه و ظرف بوده و بي حساب و كتاب، نميشد كه در رفاه صاحبان حقيقي، يعني، كارگران و كارمندان پررنج و دردش، به مصرف رساند و موجب رضاي خدا و خلق شد؟
7- آيا به استناد تحقيق و تفحص مجلس محترم شوراي اسلامي، مدير عامل مورد وثوق، فقط در اينجا مرتكب خطاست و در مسئوليتهاي پيشين مبراست؟ يا نه اين تحقيقات بايد در عطف به گذشته هم تسري يابد تا صحت و سقم آن بر مردم روشن شود؟
8- به استناد تصريح مدير عامل سازمان، بايد پرسيد كه آيا توزيع پول و اهداي كارت هديه به نمايندگان محترم شوراي اسلامي، به حق و طبق قانون يا حتي عرف بوده است يا نه ؟ اگر به حق بوده، چرا به عموم نمايندگان اختصاص نيافته، جداكردن عدهاي از جمع، خواه 151 نفر و خواه 37 تن، به چه منظوري بوده است؟
9- اگر منظور پرداخت به مستحقان و نيازمندان بوده چرا در اين امر، رنج نمايندگاني كه مسووليت و اهدافي والاتر در تصويب قوانين و نظارت بر اجراي آن دارند، فراهم شده است؟ آيا فقط نمايندگان، نيازمندان حوزه نمايندگي خود را ميشناختهاند؟
10- آيا در حوزه انتخابيه ديگر نمايندگاني كه مشمول اين مسووليت رنجآور و شبهه ناك نشدهاند، نيازمند و واجد شرايط اين هدايا و الطاف سازمان نبوده است؟ و دهها سوال ديگر ...
البته، نگارنده يقين دارد كه قوه محترم قضائيه، بسياري از « آيا »ها و « چرا »ها را از مسوولان و آمران چنين حيف و ميلي، در دستور كار دارد و مو را از ماست بيرون ميكشد و در احياي حق و احقاق حقوق مردم، از منظر قانون، هيچ غمض عيني نيست و در عمل به قانون، محابا نميرود و به يقين، زنجيره مرتكبان اين تبذير و خطا را مشخص و به صاحبان حقوق ؛ يعني، مردم معرفي ميكند. اما مهمتر از كار قوه قضائيه، آبروي پراعتبار مجلس است و شائبه تهمتي كه بر دامن آن نشسته و نوعي بدبيني كه در جامعه و در ذهنها نقش بسته؛ لذا براي دفع اين اتهام سنگين، هم در تحقيق خود مجلس و هم نامهاي ذهن مدير عامل سازمان، هيچ چارهاي جز اعلام نام دريافت كنندگان - به قول بعضي اين هديه ناچيز و ثمن بخس - نيست وگرنه اين شائبه از ذهنهاي مردم پاك نخواهد شد و به وقت انتخابات مجلس بروز ميكند و در آنجا هر دفاعي، بياثر خواهد بود و سبب ميشود كه تر و خشك با هم بسوزند آنگاه به جاي نمايندگان بصير و پاكدامن و آشناي به امور كشور، كساني وارد به مجلس شوند كه فقط برگ برندهاي به نام كارت هديه براي از صحنه بيرون كردن رقيب به عنوان معارضه در تبليغات خود دارند.
يکشنبه 1 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
«دودسياه» برفراز كاخ سفيد گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح يكشنبه
دودسياه برفراز كاخ سفيد گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح يكشنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله سهم مردم در تدبير و اعتدال مديريت علوي و اخلاق اداري تنظيمات مجلس را تغيير دهيم اعتدال كجاي نامعادله ژنو اسگزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي امروز
گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته ا ند كه مشروح آنها در متن زير آمده است كيهان چرا زبان آقاي صانعي به برائت از دولت آمريكا نمي چرخد آقاي صانعي براي جبران اظهارات نسنجيده خود به ماهيت گستگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي دوشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي دوشنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان خراسان ريالت وطن امروز و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران مطلبي كه ستون يادداشت روز روزنامه كيهان را به خود اختصاص داده است نوشته اي است تحت عنوان آغاز و پايان اين راه نوشته شده توسسرمقاله روزنامههاي يكشنبه ۲۴ آذر: تشكر از وزير اطلاعات و گلهمندي از بازي جديد تحريم
سرمقاله روزنامههاي يكشنبه ۲۴ آذر تشكر از وزير اطلاعات و گلهمندي از بازي جديد تحريم روزنامه كيهان نيز با تيتر اعتدال كجاي نامعادله ژنو است به نقد توافق ژنو پرداخت و در يادداشتي به قلم محمد ايماني آورده است اگر متن بيانيه ژنو يك نامعادله فاقد توازن است رفتار طرفين اين بيانگزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابلغارت معادن افغانستان از سوي افراد با نفوذ/شب يلدا در افغانستان
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابلغارت معادن افغانستان از سوي افراد با نفوذ شب يلدا در افغانستان تاراج معادن افغانستان از سوي افراد بانفوذ اظهارات رئيسجمهور آمريكا در خصوص شباهتهاي جنگ عراق و افغانستان مراسم شب يلدا و ناهماهنگي ميان نهادهاي 3گانه دولت محورهاي اصلي سرمگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي پنجشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي پنجشنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان خراسان رسالت جمهوري اسلامي و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد در ابتدا نگاهي مي اندازيم به ستون يادداشت روز روزنامه كيهان كه به مطلبي با عنوان راه ماندگار نوشته شده توسط حسين شمسيان به چاپ رسيده است خيزش عظيمگزيده سرمقالههاي امروز روزنامههاي چاپ كابل
گزيده سرمقالههاي امروز روزنامههاي چاپ كابل سفرهاي منطقهاي رئيسجمهور افغانستان حكم ناعادلانه يك دادگاه آلماني در مورد عاملان يك حمله هوايي در شمال افغانستان و چرايي زندهماندن رئيس دستگاه اطلاعات طالبان محورهاي اصلي سرمقالههاي روزنامههاي امروز چاپ كابل هستند به گزارش خبرنگگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي شنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي شنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان خراسان رسالت وطن امروز و را ميتوانيد در اين قسمت مطالعه كنيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران روزنامه كيهان مطلبي را با عنوان چرايي نياز آمريكا به مذاكره در ستون يادداشت روز خود به قلم سعد الله زارعي به چاپ رساند كهگزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابل
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابل روزنامههاي چاپ كابل در سرمقالههاي امروز خود به بررسي چرايي تأكيد آمريكا بر امضاي پيمان امنيتي تنقاضگوييها در مورد روند صلح با طالبان واكنشها به اظهارات نخستوزير انگليس و خاموشي معنادار طالبان در روزهاي اخير پرداختند به گزارش خبرنگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي سهشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي سهشنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان رسالت وطن امروز جمهوري اسلامي و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران در ابتدا نگاهي مي اندازيم به ستون يادداشت روز روزنامه كيهان كه مطلبي را با عنوان متن و واقعيت يك سند نوشته شده توسطيكي بود، يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح دوشنبه
يكي بود يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح دوشنبه روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله يكي بود يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود آغاز و پايان اين راه چهار چالشگزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه
گزيده اي از سرمقاله روزنامه هاي چهارشنبه سرمقاله روزنامه هاي كيهان خراسان رسالت وطن امروز و را ميتوانيد در اين قسمت بخوانيد مجله شبانه باشگاه خبرنگاران روزنامه كيهان مطلبي را با عنوان كري كه كر نيست در ستون سرمقاله خود در رابطه با پاسخ سركار خانم افخم سخنگوي وزارت خارجگزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابلپيمان امنيتي كابلـواشنگتن همچنان در بنبست/آمريكا ثبات افغانستان را ت
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز چاپ كابلپيمان امنيتي كابلـواشنگتن همچنان در بنبست آمريكا ثبات افغانستان را تضمين كند بررسي علل تداوم بنبست در امضاي پيمان امنيتي كابلـواشنگتن چهار مؤلفه اصلي انتخابات شفاف دست نيافتن ناتو و افغانستان به اهداف خود در مبارزه با تروريسم و خشون-