تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى بهشت درى است‏بنام (ريان) كه از آن فقط روزه داران وارد مى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803105015




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي امروز
روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته ا ند كه مشروح آنها در متن زير آمده است:
كيهان: چرا زبان آقاي صانعي به برائت از دولت آمريكا نمي چرخد؟

آقاي صانعي براي جبران اظهارات نسنجيده خود، به ماهيت گستاخ و متعدي رژيم آمريكا اذعان كرد. او با اين حال لبه انتقاد خود را متوجه سناتورهاي آمريكايي كرده و عملكرد دولت اوباما را مسكوت گذاشت.
وي پيش از آن در مصاحبه با روزنامه نيويورك تايمز ادعا كرده بود دولتمردان آمريكا و ايران از همديگر بگذرند! او همچنين گفته بود ايران ممكن است روزي با اسرائيل به آشتي برسد! اين اظهارات با موج گسترده اعتراض ها در محافل رسانه اي، سياسي و دانشگاهي مواجه شد.

صانعي هر چند اشاره اي به اين اعتراض ها نكرده، اما «موضع برخي سناتورهاي آمريكايي» را دستمايه يك بيانيه قرار داد و نوشت: نظر برخي سناتورهاي آمريكايي با هيچ درك حقوقي و سياسي سازگاري ندارد. آيا آنان هنوز به اين نتيجه نرسيده اند كه نمي توانند ملت بزرگ و مقاومي همچون مردم شريف ايران را در حق قانوني خود در غني سازي صلح آميز منع نمايند. آيا منافع كوتاه مدت خشنودي دولتمردان رژيم غاصب صهيونيستي براي آنان، از منافع بلندمدت مردم آمريكا و ايجاد صلح و ثبات در منطقه با اهميت تر است؟ اين عده قليل و كساني كه بر طبل جنگ مي كوبند؛ توافق دولت ايران با قدرتهاي جهاني را نبايد به منزله فراموش كردن جنايات دولت هاي آمريكا در حق ملت ايران در كودتاي 28 مرداد، حمايت از رژيم سركوبگرشاه، حمايت تسليحاتي و اطلاعاتي از رژيم ديكتاتور صدام در جنگ هشت ساله و... بدانند بلكه اين توافق نشان از منطق و منش ايران در گفتگو و حل مسالمت آميز مسائل، با تاكيد بر حفظ تمامي حقوق مشروع و قانوني خود مي باشد.
وي مي افزايد: شرم آورتر آنكه به جاي عذرخواهي از ملت شريف ايران بابت ستم ها و تضييع حقوق آنها پا را از حد خود فراتر گذاشته و تا سر حد كمك نظامي و حمايت از دولت شر، غاصب و نامشروع صهيونيست، بر فرض حمله به مراكز انرژي هسته اي صلح آميز پيش مي روند و چگونه مي انديشند كه رژيم صهيونيستي اسرائيل توان حمله به يك كشور بزرگ و قدرتمند همچون ايران را دارد، حال آنكه در برابر گروه كوچكي از فرزندان معنوي امام خميني ( سلام الله عليه) در لبنان توان مقاومت نداشته و با شكستي رسوا و مفتضحانه روبرو گشت.

صانعي نوشت: آنان كه در فكر خام حمله نظامي به ايران هستند، بايد بدانند هرگونه تعرضي به منافع ملي و خاك اين كشور به معني بسته شدن راه گفتگو است و شروع مقاومتي خستگي ناپذير كه نتيجه اي جز ذلت و خواري و گرفتاري در باتلاق مشكلات براي آنها نخواهد داشت؛ همانگونه كه در ويتنام، عراق و افغانستان دست به گريبان مشكلات زيادي شده و خواهند شد با اين تفاوت كه ملت بزرگ ايران با هر سليقه اي در برابر متجاوزان همچون يد واحدي هستند كه هيچگاه تسليم زور نخواهند شد و به راه خود ادامه خواهند داد؛ لكن منافع متجاوزان در آتش دفاع مشروع ملت ايران خواهد سوخت. شاهد اين مدعا ايستادگي هشت سال جنگ تحميلي در برابر تمامي قدرت هاي حامي رژيم بعث است.

وي البته با استثنا كردن دولت آمريكا نوشت: اميدوارم كه منطق و رفتار توأم با متانت و احترام متقابل در ميان دولتمردان آمريكا راه را بر انديشه هاي افراطي عده اي قليل ببندد و راه رسيدن به توافقي در همه مراحلش با رعايت و حفظ حقوق مشروع و قانوني پديد آورد.

اين موضع در حالي است كه دولت آمريكا و شخص رئيس جمهور اين كشور بارها با تعبير همه گزينه ها روي ميز است ملت ايران را تهديد به حمله نظامي كرده و از سوي ديگر همين دولت مي گويد حق غني سازي ايران را نمي پذيرد و درصدد بر چيدن برنامه هسته اي اين كشور است. دولت آمريكا همچنين اخيرا 18 شركت جديد را در فهرست تحريم ها قرار داد. با اين اوصاف جاي طرح اين سوال مهم وجود دارد كه چرا آقاي صانعي حاضر نيست از دولت مستكبر، بي صداقت، جنايتكار و عهدشكن آمريكا اعلام انزجار كند؟

خراسان: بابانوئل ايراني پشت دروازه رُم

«قرار بود سال 2013، سال نهايي نتيجه دادن اولين تجربه اتحاديه اروپا در اجراي نقشه راه 10 ساله مشترك براي اعمال سياست خارجي واحد باشد. 10 سال پيش زماني كه خاوير سولانا، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بود براي نخستين بار در تاريخ اين اتحاديه، سند «استراتژي امنيتي اروپا» موسوم به ESS تدوين و تصويب شد.

پيش از اين در يادداشت «هم اكنون با چه اروپايي رو به رو هستيم؟» در تاريخ 27 آذر به اين موضوع اشاره كرديم كه اهميت اين سند چنان است كه بين كشورهاي اروپايي به «Holy Writ» به معناي «متن مقدس» مشهور شد. براساس اين سند به طور كلي كشورهاي عضو بايد به صورت واحد و مشترك از منافع يكديگر در خارج از مرزهاي اتحاديه حمايت كنند اما در مروري سريع و كوتاه بايد بگوييم كه برخلاف برنامه ريزي هاي استراتژيك قبلي، سال 2013 با انزواي فرانسه در حمله به كشور مالي آغاز شد.

رويدادي كه نتيجه فقدان تصميم گيري و اقدام واحد اتحاديه اروپا براي حفظ منافع كشورهاي عضو در خارج از مرزهاي اين اتحاديه بود. جالب اين كه پايان سال 2013 هم انزواي مجدد فرانسه در حمله به كشور آفريقاي مركزي بود. حتي نشست امنيتي سران اتحاديه اروپا كه همين هفته در بروكسل برگزار شد هم صحنه جدال لفظي بين كشورهاي مختلف به ويژه تروئيكاي اروپايي درباره اختلاف هايشان بود. ديگر اتفاق مهم سال 2013، از دست دادن اوكراين و هديه كردن مجدد اين كشور به روسيه است كه براي اروپايي ها از جمله آخرين خاطرات تلخ سال كهنه ميلادي به شمار مي آيد. همچنين اتحاديه اروپا در اين سال نتوانست نقش تعيين كننده اي در تحولات مصر به عنوان تحول شاخص منطقه داشته باشد. سياست كشورهاي عضو اين اتحاديه درباره سوريه هم مانند بومرنگ نامباركي بود كه عاقبت دامن گير شد و امروز موضوع نشست ژنو2 درباره سوريه، چگونگي كنترل اتباع اروپايي شده است كه پس از آموزش تروريسم از سوريه به كشورشان باز مي گردند. بنابراين در سال 2013 اروپايي ها در اتخاذ تصميم هاي هماهنگ و تعيين كننده شكست خوردند.

مهم ترين دستاوردهاي اروپا در 2013

كارشناسان حوزه اروپا در بررسي مهم ترين دستاوردهاي سياست خارجي اتحاديه اروپا در سال 2013، 3 مورد را بيان كرده اند. نخستين مورد توافق ۱+۵ با حضور تروئيكاي اروپايي (آلمان، فرانسه و انگليس) با ايران است. دومين مورد توافق بين كوزوو و صربستان درباره حقوق اقليت صرب ساكن كوزوو است. سومين مورد هم مذاكرات تجارت آزاد با آمريكا است. درباره مورد دوم بايد بگوييم واضح است كه وزن تنش بين كوزوو و صربستان در ميان ديگر رويدادهاي جهان بسيار ناچيز است و به هيچ وجه متناسب با ادعاي تاثيرگذاري جهاني اتحاديه اروپا نيست. تجارت آزاد بين اروپا و آمريكا هم هنوز به نتيجه نهايي نرسيده است، به علاوه اين كه بيشتر فرار از ستون وابستگي به چين به سوي ستون وابستگي مجدد به بازارهاي آمريكايي است.

سلام اروپا به ايران 2014

بنابراين بيراه نيست اگر بگوييم كه مهم ترين رويداد شاخص براي اتحاديه اروپا موضوع توافق درباره يك برنامه اقدام مشترك با ايران بوده است. اما در اين مورد هم همه مي دانند كه آن چه كار را به نتيجه رساند پيشنهاد بسيار ارزشمند و قابل توجه ايران بود، نه تصميم گيري برنامه ريزي شده، استراتژيك و واحد اتحاديه اروپا. به عبارت ديگر ما در تعامل سياسي و اقتصادي با اروپايي روبه رو هستيم كه به دلايل متعدد به ويژه بحران طولاني شده مالي جهاني، درباره مجموعه گسترده و متنوعي از موضوعات از جمله موضوع ايران "نمي تواند" تصميم جامع بگيرد. بنابراين مي توان طرف مذاكره ايران را فقط تروئيكاي اروپايي، به مجموعه گسترده تري از كشورهاي اروپا افزايش داد. اين واقعيتي است كه بيش از ما و پيش از ما كشورهاي اروپايي به آن واقف هستند. سفر همين روزهاي وزير خارجه ايتاليا به ايران و مذاكرات انجام شده به روشني نشان مي دهد كه نتايج جانبي اما تعيين كننده سياست خارجي معقول و اعتمادساز ايران در ژنو آغاز شده است. ايتاليا از جمله كشورهايي است كه سال هاست در تصميمي غيرمنطقي از مذاكرات ايران با ۱+۵ دور نگه داشته شده است. اگر اين نظريه درباره توافق ژنو را بپذيريم كه آمريكايي ها در عمل تحريم آلمان براي بهره بردن از صنعت پتروشيمي ايران و همچنين تحريم فرانسه براي بهره بردن از بازار خودروي ايران را لغو كردند، كاملا منطقي است كه ديگر كشورهاي اروپايي از جمله ايتاليا به دنبال سهم خود در احياي تعامل اقتصادي با ايران باشند. به ويژه برخي كشورهاي اروپايي بحران مالي همچنان گريبانگير آن ها است و مبادلات اقتصادي با ايران مي تواند براي آن ها حياتي باشد. خانم بنينو، وزير خارجه ايتاليا روز يكشنبه در پاسخ به سوال خبرنگاري در اين باره كه وي در گفت وگو با يك روزنامه اعلام كرده بعد از توافق ايران و 1+5 در ژنو يك مسابقه در بين كشورها براي حضور در ايران شكل گرفته كه هر كدام روابط بهتري با ايران داشته باشند، گفت: «باعث خوشبختي است كه ايتاليا برنده اين مسابقه باشد، اعتقاد دارم اگر دورنماي كار بهتر شكل بگيرد، بر تعداد مسابقه دهندگان اضافه خواهد شد و شاهد رقابت بيشتري خواهيم بود. رقابت وجود دارد و ايتاليا نيز مقام خوبي را دارد.»

در ايران وقتي پاييز به آخر برسد، سال ميلادي تمام مي شود و وقتش مي رسد تا اروپايي ها جوجه هايشان را بشمارند. آيا كشورهاي اروپايي آماده جبران گذشته و به دست آوردن آينده هستند؟ سال 2014 مي تواند سال بازگشت كشورهاي اروپايي به سياست هايي مبتني بر واقعيت در قبال ايران باشد.

رسالت: لزوم نوگرايي در مدل تشكيلاتي اصولگرايان

جريان اصولگرايي پس از شوكي كه پس ازدوم خرداد 76 دريافت كرد تعادل بنيادين و تشكيلاتي خود را از دست داده و تمامي تلاش ها براي متعادل سازي آن به نتايج نامطلوب انجاميده است.اين واقعيتي است كه نبايد چشم برآن بست. محوريت تشكيلاتي جريان اصولگرا در دوران پيش از پيروزي سيد محمد خاتمي در سال 76 مبتني بر «شيخوخيت» و نوعي «اطاعت تشكيلاتي» ويژه بود كه عملا رقبا را در هر رقابت انتخاباتي با تشكيلاتي منسجم و مطيع مواجه مي ساخت. اما لرزه اي كه بر اركان اصولگرايي پس از شكست دوم خرداد 76 وارد آمد؛ كفايت اين روش را زير سئوال برد و زمينه را براي ظهور پاره اي تشكل ها عليه نظم پيشين نظير جمعيت ايثارگران فراهم كرد. امتيازاتي كه جريان سنتي به گروههاي نوخاسته داد عملا مسير واگرايي را هموارتر كرد و اين مسير بعدها توسط جمعيت رهپويان و جبهه پايداري نيز طي شد.
جريان اصولگرايي پس از شوكي كه پس ازدوم خرداد 76 دريافت كرد تعادل بنيادين و تشكيلاتي خود را از دست داده و تمامي تلاش ها براي متعادل سازي آن به نتايج نامطلوب انجاميده است.اين واقعيتي است كه نبايد چشم برآن بست.

محوريت تشكيلاتي جريان اصولگرا در دوران پيش از پيروزي سيد محمد خاتمي در سال 76 مبتني بر «شيخوخيت» و نوعي «اطاعت تشكيلاتي» ويژه بود كه عملا رقبا را در هر رقابت انتخاباتي با تشكيلاتي منسجم و مطيع مواجه مي ساخت. اما لرزه اي كه بر اركان اصولگرايي پس از شكست دوم خرداد 76 وارد آمد؛ كفايت اين روش را زير سوال برد و زمينه را براي ظهور پاره اي تشكل ها عليه نظم پيشين نظير جمعيت ايثارگران فراهم كرد.

امتيازاتي كه جريان سنتي به گروههاي نوخاسته داد عملا مسير واگرايي را هموارتر كرد و اين مسير بعدها توسط جمعيت رهپويان و جبهه پايداري نيز طي شد.

در تمام اين مدت جريان سنتي اصولگرا تلاشي فاقد موفقيت براي بازسازي(هژموني) استيلاي شيخوخيت بر تشكيلات به انجام رساند كه اين تلاش ها عملا با پيروزي محمود احمدي نژاد با عدم توفيق كامل روبه رو شد.

رويكردي كه در عمل باعث شد به مرورحجت الاسلام والمسلمين ناطق نوري، با تجربه ترين مدير تشكيلاتي جريان سنتي، كنار كشيده وآيت الله مهدوي كني شاخص ترين چهره ايدئولوژيك اصولگرا نيز از نافرماني تشكل هاي اصولگرا در انتخاب هاي بعد منجمله انتخابات رياست جمهوري 92 گلايه مند بود.با اين واگرايي كه اكنون با درگذشت مرحوم عسكراولادي شديدتر خواهد شد چه بايد كرد؟
***
ترديدي وجود ندارد كه وضعيت جريان اصولگرا وضعيتي عادي نيست و سال ها تجربه نشان داده است كه مديريت كلاسيك جريان اصولگرا قادر به حل معضلات آن نخواهد بود.زماني كه روندها حالتي طبيعي ندارد و نوعي از مركز گريزي به رفتار عرف تبديل شده است؛ضروري است مدل هاي ديگر مديريت تشكيلاتي مورد بررسي قرار گيرد.تئوري آشوب كه براي كشف نظم درون بي نظمي ها طراحي شده است براي توجيه وضعيت اصولگرايان نظريه مناسبي است.

تئوري آشوب را بعضا با تعريف«نظم در بي نظمي» مي شناسند،برخلاف برداشت اوليه از نام آشوب، در واقع منظور از آشوب در ادبيات تئوري آشوب، ناكارآمدي، به هم ريختگي و نظاير آن نيست. بلكه در واقع همان گونه كه نظريه پردازان اين تئوري مطرح مي كنند: بي نظمي و آشوب، نوعي بي نظميِ منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم از آن رو كه نتايج آن غيرقابل پيش بيني است و منظم بدان جهت كه از نوعي قطعيت برخوردار است. بي نظمي در مفهوم عملي يك مفهوم رياضي محسوب مي شود كه مي توان آن را نوعي اتفاقي بودن همراه با قطعيت دانست. قطعيت آن به خاطر آن است كه بي نظمي دلايل دروني دارد و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن به دليل آنكه رفتار بي نظمي، بي قاعده و غير قابل پيش بيني است.بر پايه اين تئوري يكي از مدل هاي نوين مديريتي كه براي كنترل شرايط بي نظمي و سازمان نيافتگي يا در هم ريختگي سازماني مورد استفاده قرار مي گيرد؛مدل مديريت آشفتگي است.

بر اساس اين مدل:
در محيط متلاطم و آشوب زده بايد به جاي تمركز بر تصميم گري بلند مدت،بايد تصميم گيري كوتاه مدت وانعطاف پذير را مدنظر قرار داد.

برنامه ريزي اقتضايي وانعطاف پذير به عنوان بخشي از فرآيند تصميم گيري هر سازمان اهميت زيادي پيدا خواهد كرد.مديران خود نيز بخشي از اين تغيير هستند. آنها بايد به جاي طرح ريزي و كنترل به شكل سنتي ، به روان سازي فرآيند تغيير بينديشند.

-براي انجام تغييرات بزرگ نياز به دستگاه هاي عريض و طويل نيست بلكه بايد نقاط حساس وتعيين كننده را پيدا كرد و آنگاه بااعمال تغيير كوچكي سازمان را به سوي تغييرات بزرگ هدايت كرد.

-در سيستم هاي پيچيده و غيرخطي ،نظير وضعيت فعلي اصولگرايان امكان طرح ريزي و پيش بيني دقيق عمليات سيستم وجود ندارد. تشكلها و وضعيتها خود ظهور مي كنند و نمي توان آنها را تحميل كرد.مديران تشكيلاتي تنها قادرند كه زمينه هاي بروز را ايجاد كنند يا اينكه پارامترهايي را كه برروند تكاملي سيستم موثر هستند ؛ را تغيير دهند.

***
بي گمان اين مدل رويكردهاي فراواني براي حل مسئله تشكيلاتي در اختيار اصولگرايان قرار مي دهد ؛ زيرا بايسته است پيكره تشكيلاتي اصولگرايان از قالبي تغيير ناپذيربه مدلي زنده وتحول پذير مبتني بر رويكردي نوانديشانه تغيير يابد والا بايد شاهد ادامه واگرايي يا پيروزي هايي با نتايج خارج از محاسبه باشيم.

وطن امروز:نبض حوادث جهان دست حسين (ع) است

«ق حسين (ع) است، چه ها مي كند. آقاسيدالشهدا، آن از عاشورايش، اين هم از اربعينش. تازه ما «ظهور» را هم از چشم دلرباي ارباب مي بينيم. اينك اما همه نگاه ها معطوف به كربلاست. امام ما را همه مي شناسند.

نشان به نشان غوغاي فراملي كربلا، نبض حوادث جهان، دست خون حسين است و بس. دشمن و اصحاب صلح با بطالين، هرگز سيلي به اين محكمي نخورده بودند كه ديروز خوردند.

توافق اصل كاري، توافق ابناي آدم با قيام حسين بن علي(ع) است. اينك روي ميز بشريت، «گزينه كربلا» مي درخشد و دست بالاتر از آن «زيارت اربعين» است. تو گويي، اين فقط خون حسين(ع) نيست كه بر شمشير يزيد و يزيديان پيروز شده، اشك بر سالار شهيدان هم پرچمش بالاست، اربعين هم پرچمش بالاست.

به كوري چشم همه كساني كه اسلام را منهاي سياست و جنگ و جهاد و عقيده و انقلاب و دشمن شكني و كفرستيزي مي خواهند و صدالبته به كوري چشم استكبار اينك ديگر جهاني ترين فرد هستي، حضرت حسين بن علي(ع) است و اين مهم، بلاشك متاثر از انقلاب اسلامي خميني بت شكن بوده است. اين درست كه انقلاب اسلامي ملت ايران، خود طفيلي انقلاب عاشوراست اما جهانيان، حسين(ع) را سي و چند سال بعد از انقلاب اسلامي، بهتر و بيشتر مي شناسند. لبيك انقلاب اسلامي به نداي هل من ناصر حسين(ع) كار خود را كرده است. چه كسي بود كه مي خواست براي منطقه غرب آسيا، نقشه راه اسلام منهاي سياست و جهاد و مقاتله بكشد؟! هم اينك ببيند نقش اربعين را بر صفحه روزگار. اگر تا قبل از انقلاب اسلامي ملت ما، گزاره «حسين(ع)، جهاني ترين فرد روزگار»، فقط براي اهل دل قابل تشخيص بود، اينك به هزار و يك دليل، اين تنها اسلام با قرائت خون حسين(ع) است كه بر قلب اولاد آدم حكومت مي كند.

اربعين، نمونه برعكس هم دارد، بياورد دشمن! عاشورا مثال برعكس هم دارد، رو كند دشمن! اين، روز ما بود كه چه باشكوه بود. همه از همه جاي عالم آمده بودند كربلا. روز دشمن كجاست؟! امام ما حسين(ع) جايگاهش نزد جهانيان روشن است. كجايند اسلاف قبيله شب پرستان؟! چه بسيار كه شهداي ما در دوران قشنگ دفاع مقدس در وصيتنامه هاي شان مي نوشتند؛ «ما كربلا را براي خود نمي خواهيم، براي نسل هاي بعد مي خواهيم».

اينك سر رسيده اند نسل هاي بعد. راهپيمايي فراملي و جهانشمول اربعين، اثبات اين اعجاز است كه خون پدران ما در خاك شلمچه و فكه همچنان در جوش و خروش است. آري، آنچه تعبير مي شود خواب نيست، خون است. آنان كه در همين چند وقت اخير مرتب خواب آمريكا را ديدند، ديروز سيلي از كنگره عظيم اربعين خوردند.

دنيا عاشق انتقام خون حسين(ع) است، نه توافق با يزيد. دنيا توافق دارد با ابرمرد علقمه و شايد زينب(س) همين روزها را مي ديد كه مي فرمود؛ «ما رأيت الا جميلا». مي پرسي؛ چه رخ داده است در كربلا؟ مي گويم؛ دقيقا عكس آن كه استكبار براي بين النهرين و بين الحرمين مي خواست! عزم دشمن بر آن بود كه روح جهاد را از اين خاك بگيرد، غافل از اينكه اسلام منهاي سياست و خون، چون اسلام منهاي حسين بن علي(ع) است، هرگز خريدار ندارد. سران كاخ رسوا و روسياه سفيد، چه نقشه ها كشيدند بلكه جهان را از شيعه بترسانند، غافل از اينكه شيعه با امام عاشورا مي آيد، شيعه با دست پر مي آيد، شيعه با كربلا مي آيد... و شيعه با «محبوبيت» مي آيد. آنچه ديروز در جاي جاي جهان، بويژه در جاي جاي ايران، بالاخص در بين الحرمين عباس(ع) و حسين(ع) گذشت، ثمره كاملا معني دار سياست شيعه هراسي بود! حالا از نجف تا كربلا، هم از عربستان زائر دارد، هم از خود آمريكا.

اين سيلي بسي محكم تر از آن است كه با ننگ هيچ توافقي پاك شود. دشمن در ميدان اصل كاري، سال هاست كه به خون سرخ حسين(ع) باخته است، در ميادين فرعي و توافقات بي روح، دنبال كدام پيروزي حداقلي مي گردد؟! راه اصل كاري، راه اربعين است كه دقيقا خلاف خواست دشمن به تحقق پيوست، ليكن در كوچه پس كوچه هاي روزگار هم، تا مردي از سلاله حسين(ع) رهبر انقلاب است، منتهااليه هر شبه توافقي، به رسوايي بيشتر دشمن منجر خواهد شد و به نفرت بيشتر جهانيان از استكبار.»

ما آن روز را هم ان شاءالله مي بينيم. اگر دشمن امتيازات خود را دارد، امتياز بزرگ ما به حسين(ع) است. امام اربعينيان، حضرت سيدالشهدا، بالاترين نماد اسلام انقلابي است. دقيقا همان اسلامي كه دشمن نمي خواست در منطقه حاكم شود، اربعين نمادش، دل برده از عالميان.

ديروز هيچ كم از عاشورا نداشت، و از اين پس، هر روز كه بر ما بگذرد، همين است. دشمني كه مي خواست شيعه هراسي كند و دوست ناداني كه مي خواست جهاد را تعليق كند، اين هر دو، فكر اربعين را نكرده بودند! كاخ هر كاخي كه مي خواهد باشد، خاك هر خاكي، و روزگار هر روزگاري... از شام زمان، آنچه هرگز خاموش نمي شود، صداي خطبه دشمن شكن خانم زينب(س) است. «اگر اسلام منهاي ايستادگي، اسلام منهاي اربعين است، پس ما به شرط حسين(ع) و زينب(س)، مسلمانيم». ديروز حرف حساب هستي اين بود! ديروز حرف حساب كربلا اين بود؛ حتي اين قيامت عظمي هم براي خون حسين(ع) انتقام نمي شود. رسما قيام لازم است. تكيه بايد بزند مردي به كعبه... .

حمايت: نگاه اردوغان به اسلام آباد

رجب طيب اردوغان، نخست وزير تركيه، ديروز براي سفري دو روزه وارد پاكستان شد.اين سفر در حالي صورت گرفته كه دو كشور داراي روابط به نسبت تاريخي هستند و همواره تلاش كرده اند ابعاد جديدي از روابط را به وجود آورند.

بخش عمده اي از مناسبات دو كشور در چارچوب هاي اقتصادي و نظامي است بويژه اينكه ساختار نظامي و اطلاعاتي آنها داراي منشأ انگليسي و آمريكايي است.

در كنار مناسبات دوجانبه عوامل ديگري نيز بر اين سفر تاثيرگذار است؛ تركيه موازنه اي دو جانبه را در قبال پاكستان و افغانستان در پيش گرفته است و تلاش دارد تا از اين مولفه براي حضور بيشتر در منطقه و نيز جلب نظر غرب بهر ه گيرد.تركيه در اين چارچوب از يك سو تلاش دارد تا نقش ميانجي ميان افغانستان و پاكستان را ايفا كند چنان كه تاكنون چند دور ميزبان سران اين كشورها بوده است و از سوي ديگر با نام برقراري ثبات در منطقه ميزباني دفتر طالبان را پذيرفته است.

رفتارهاي آنكارا نشان مي دهد اين كشور با اين رويكرد در حالي كه سناريوي تقويت موقعيت خود در منطقه با سه عنصر روابط با افغانستان، پاكستان و طالبان پيگيري مي كند سعي دارد تا موقعيت و جايگاه خود در تحقق اهداف ناتو را به نمايش بگذارد تا بتواند از ناتو و آمريكا امتيازات بيشتري را كسب كند.اين موضوع زماني بيشتر نمود پيدا مي كند كه آمريكا براي امضاي توافقنامه امنيتي با كابل براي حضور بلند مدت در افغانستان با چالش مواجه شده و ناتو نيز براي خروج تجهيزات حاضر در افغانستان از طريق پاكستان با موانعي مواجه است كه شرايط را براي آنها سخت ساخته است.

تركيه سعي دارد با استفاده از روابطي كه با افغانستان، پاكستان و طالبان دارد زمينه را براي تحقق اهداف آمريكا و ناتو فراهم سازد تا شايد در سايه اين قدرت نمايي بتواند امتيازهايي را از آنها دريافت كند البته نبايد از نظر دور داشت كه ناتواني در اجراي اهداف منطقه اي بويژه در حوزه غرب گرايي موجب شده است تا تركيه براي بقاي خود رويكرد به شرق را نيز در دستور كار خود قرار دهد كه همگرايي با كشورهاي همسايه و نيز روابط گسترده تر با پاكستان، افغانستان، روسيه و چين را مي توان در اين چارچوب دانست.

در اين ميان اسلام آباد نيز كه با بحران هاي اقتصادي و امنيتي مواجه است تلاش دارد تا از ظرفيت هاي تركيه براي كاهش چالش هاي خود بهره گيرد در حالي كه به تقويت موقعيت خود در برابر هند نيز مي پردازد. در نهايت مي توان گفت كه سفر اردوغان به پاكستان در كنار مناسبات دوجانبه برگرفته از اهداف منطقه اي تركيه از جمله قدرت نمايي در برابر ناتو و آمريكا نيز است تا شايد بتواند منافعي را كه از راه غربگرايي به دست نياورده است، حداقل در اين عرصه كسب كند.

شرق: كجاي كار اشكال دارد؟

عمربن عبدالعزيز تنها خليفه خوشنام اموي است. وقتي به خلافت رسيد حاكم مدينه بود كه به شام كوچيد. مدتي از خلافتش گذشت، يكي از دوستان ايام امارت وي در مدينه به ديدن خليفه آمد. خليفه از وي پرسيد اوضاع چطور است؟ اظهار رضايت كرد؛ وقتي خليفه علت را پرسيد، پاسخ داد: اگر آب از سرچشمه پاك و زلال باشد ناخالصي هاي مسير را با پاكي خود از بين مي برد، امان از وقتي كه آب از سرچشمه گل آلود باشد.

حالا شده حكايت دولت سابق. هر روز پرونده اي رو مي شود و متاسفم بگويم وقتي آب از سرچشمه گل آلود بود بالطبع در طول مسير آلودگي هايي هم اضافه مي شد و از درون آن، پرونده سه هزار ميلياردي، بابك زنجاني، تامين اجتماعي و پرونده بيمه ايران بيرون مي آيد و به يقين در آينده هم پرونده هايي ازاين دست خواهيم داشت كه ريشه در عملكرد دولت نهم و دهم خواهند داشت؛ براي نمونه به اختلاف حساب 150 ميلياردي خزانه توجه كنيد: عوض حيدرپور، نماينده مجلس و عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي پرده از اين پرونده برداشت: «وزير اقتصاد قبلي مي گفت ما 50 ميليارد در صندوق توسعه ملي سپرده ايم، 50 ميليارددلار هم در بانك ها، مثل بانك چين و... داريم ولي پولي كه در جمهوري اسلامي به دست آمده با پولي كه هزينه شده است اختلاف آن 150 ميليارددلار (معادل 450 هزار ميلياردتومان با دلار 3000 توماني) است.»

آقاي حيدرپور در تشريح اختلاف مالي كه عدد صد ميليارد يا 150 ميليارددلار را از آن استخراج كرده مي گويد: «... ما در دولت نهم و دهم مقداري نفت فروختيم، مقدار زيادي هم محصولات پتروشيمي فروختيم يعني منهاي نفت خام كه فروختيم محصولات پتروشيمي و ميعانات گازي هم فروختيم، ميعانات و نفت خامي كه فروختيم حدود 850 تا 900 ميليارددلار است و مقدار زيادي هم اموال و سرمايه هاي دولت را درخصوصي سازي واگذار كرديم كه اگر اين پول ها را جمع بزنيم، عدد كلي آن بالاي هزار ميليارددلار است.»

وقتي پرونده سه هزار ميلياردي گشوده شد آه از نهاد همه درآمد كه چه شد از پرونده اختلاس 123 ميلياردتوماني به پرونده فساد بانكي سه هزار ميلياردي رسيديم، نگارنده هم چندين مطلب نوشتم حال اينكه در همان پرونده سه هزار ميلياردي اصل سرمايه موجود بود و تا هم اكنون هم ظاهرا پول بانك ها پرداخت شده است اما درباره پرونده چهارهزارو500 ميلياردتوماني كه به مراتب از آن فساد بيشتر است و معلوم نيست اين پول ها كجاست چرا حساسيت نشان نمي دهيم؟ از درون همين فسادهاست كه امثال بابك زنجاني ها سربرمي آورند.

علت وقوع چنين حوادثي، عدم رعايت قانون خصوصا قانون اساسي است. برابر اصل 53 قانون اساسي، تمامي دريافت هاي دولت در حساب هاي خزانه داري كل متمركز مي شود و همه پرداخت ها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام مي گيرد.

نگارنده معتقد است اين بخش خصوصي است كه مي تواند چرخ هاي اقتصاد و اشتغال و كار را به حركت درآورد و زماني مي تواند در عالم رقابت رشد كند كه افراد ديگري از رانت استفاده نكنند. آيا پذيرفتني است كه مسوولان مربوطه در تركيه، پرده از انتقال غيرقانوني 87 ميليارديورو از ايران به تركيه بردارند؟ به راستي دولت پاكدست نهم و دهم، با اعتماد عمومي و با اقتصاد و خزانه عمومي چه كرد؟ مگر امكان دارد كه يك نفر بدون حمايت بالادستي ها شمش طلا و ارزهاي مختلف را از كشور خارج كند؟ برابر اخبار منتشره، پليس استانبول سرنخ يك فساد مالي را كشف مي كند و در جريان اين دستگيري ها چندين نفر از جمله رييس بانك خلق، شهردار يكي از مناطق استانبول، فرزند وزير كشور- كه پليس تركيه زير نظر وزير كشور اداره مي شود- پسر وزير اقتصاد و فرزند وزير شهرسازي و محيط زيست تركيه را بازداشت مي كند.

علاوه بر آن، يك بازرگان ايراني هم بازداشت مي شود كه شرح آن در شماره روز پنجشنبه هفته گذشته روزنامه «شرق» آمده است. تاريخ انتقال پول از بانك ملي ايران به حساب تاجر ايراني، همزمان است با رياست محمودرضا خاوري بر بانك ملي ايران. فردي كه با برملاشدن پرونده سه هزار ميلياردي، از ايران گريخت.

حيثيت و آبروي نظام اقتصادي كشور در خطر است. يا اين عدد 87 ميليارديورو صحيح است كه لابد درست است چرا كه پليس تركيه وارد حوزه خطرناك اقتصادي حزب حاكم اعتدال و توسعه شده است و نمي تواند دروغ باشد پس اين سرمايه كشور بوده است. وقتي در گزارش پليس تركيه آمده است: «... دستورالعمل هاي انتقال پول ها را از ايران دريافت مي كردند...» همين يك جمله كافي است كه مجلس وارد عمل شود و برابر اصل 76 قانون اساسي تحقيق وتفحص از عملكرد بانك ملي حداقل در دوره رياست محمودرضا خاوري داشته باشد. دولت گذشته با انباشتي از پرونده هاي حيف وميل بيت المال روبه روست از گم شدن 150 ميليارددلاري كه بايد به خزانه واريز مي شد از پرونده بيمه كه تا نهانخانه معاون اول رياست جمهوري رسوخ كرده بود، از تاراجي كه در سازمان تامين اجتماعي صورت گرفته بود و دامن وزير و وكيل دولت را آلود كرده بود تا چهره يك شبه شهرت يافته در اقتصاد كشور- بابك زنجاني- كه از رانندگي رييس كل بانك مركزي به ثروت هنگفتي رسيد و مقدرات زمين وهوا و درياي كشور را به خود اختصاص داد تا همين پرونده انتقال 87 ميليارديورو سرمايه كشور از طريق سيستم بانكي. آدم مي ماند معطل كه چه شد و چه بر سر اين ملت رفت. ملتي كه روزي روزگاري نوجوانان دبيرستاني اش با جعل شناسنامه خود، در صف رزمندگان قرار مي گرفتند، ملتي كه جوان اسير و دربندش نگاه نافذش را در قاب دوربين خبرنگاران مي گرداند و در حالي كه به وسيله صداميان به اسارت گرفته شده بود فرياد مرگ بر صدام سر مي داد، ملتي كه باكري ها، همت ها، ستاري ها و... را در سينه پرافتخار خود دارد چگونه به وزير و وكيل و رييس بانك و تاجري رسيد كه اعداد نجومي 150 ميليارددلاري حيف وميل را در كارنامه خود داشته باشند... باور كنيد يك جاي كار اشكال دارد!

دنياي اقتصاد:هدفمندسازي يارانه ها: دهك هاي بي محك

مشكلي كه دولت فعلي در زمينه ادامه برنامه هدفمند كردن يارانه ها با آن روبه رو است، مشكل پيچيده اي به نظر مي رسد. از يك طرف بيشتر بودن هزينه هاي طرح « يارانه هاي نقدي» در مقايسه با درآمدهاي حاصل از افزايش قيمت سوخت، كسري بودجه هنگفتي را به بار آورده كه خود باعث تورم ۴۰ درصدي شده است و از طرف ديگر، در شرايط ركود فعلي، افزايش قيمت انرژي يا كاهش يارانه ها نزد مردم بسيار نامحبوب خواهد بود و دولت در اجراي آن با سختي و مقاومت رو به رو خواهد شد. در اين شرايط سياست درست چيست؟
يك راه براي پاسخ به اين پرسش آن است كه ببينيم هدف طرح از اساس چه بوده و قرار بوده به كجا برسيم؟ در اين طرح قرار بوده است كه از يك طرف قيمت انواع انرژي در كشور اصلاح شود و از طرف ديگر، اين افزايش ها در قيمت انرژي خانوارها و بنگاه هاي آسيب پذير، طي يك دوران گذار، جبران شوند. چشم انداز بلندمدت طرح اين بوده است كه از يك طرف انرژي با قيمت آزاد و در يك بازار رقابتي عرضه شود (تا با فروش و سوزاندن سوخت ارزان فرصت صادرات آن را با قيمت بالاتر از دست ندهيم و هواي خود را بيش از حد آلوده نكنيم) و از طرف ديگر بخشي از اين درآمد صرف حمايت هدفمند از افرادي شود كه بيشترين آسيب را از اين شوك قيمتي دريافت مي كنند، اما پس از عبور از شوك، حمايت ها در قالب هاي شناخته و آزمون شده در جهان مانند بيمه هاي تامين اجتماعي ادامه پيدا كند؛ يعني وضعيتي كه در بسياري از اقتصادهاي پوياي دنيا برقرار است.
اما آنچه قطعا هدف طرح نبوده اين است كه دولت هر ماه به تمام ايرانيان مبلغ مشخصي پول پرداخت كند. پرداخت ماهانه مبلغ مشخص پول به همه جمعيت راه اداره اقتصاد يك كشور نيست و كاري نيست كه علم اقتصاد يا حتي عقل سليم توصيه كند و نمي تواند براي مدت طولاني قابل دوام باشد. اگر تنها همين نكته مورد توجه قرار بگيرد، آن گاه ابهام تا حدي بر طرف مي شود و دولت مسير رسيدن را طوري طراحي مي كند، تا به آن چشم انداز اصلي برسيم. اما اساسا چرا كار به اينجا كشيد كه يارانه به تمام ايرانيان پرداخت شد؟ يك دليل آن استفاده نابجا از مفهومي است به نام «دهك». دهك هاي درآمدي، به دلايلي كه در ادامه خواهم گفت، به هيچ عنوان معيار درستي براي تشخيص افراد واجد شرايط دريافت حمايت نيستند و بايد به طور كل كنار گذاشته شوند و به جاي آن معيارهاي ديگري برگزيده شود: اول اينكه دهك هاي درآمدي معياري نسبي هستند و نه مطلق. اينكه خانواري جزو دهك هاي پايين درآمدي باشد، به خودي خود آنها را مستحق دريافت حمايت نمي كند و اينكه درآمد يك خانوار در مقايسه با كل جمعيت در چه رتبه اي قرار مي گيرد، نبايد معيار دريافت يارانه باشد.
بلكه آن چه مهم است ميزان مطلق قدرت خريد خانوار است. با مشخص كردن صحيح معيارهاي مطلق، ديگر مهم نيست كه چند دهك از جمعيت تحت پوشش قرار مي گيرند. از طرف ديگر، گذشته از تمام مشكلات اجرايي در تشخيص دهك درآمدي، دهكي كه هر خانوار به آن تعلق دارد، ثابت نمي ماند. با تغييراتي كه در درآمد افراد رخ مي دهد خانوارها ممكن است بين دهك ها جابه جا شوند و اين بازشناسي هر ساله دهك ها را ايجاب مي كند كه عملي نيست. به علاوه، خود پرداخت يارانه ممكن است باعث تغيير دهك ها شود و يك خانوار كه در دهك بالاتر قرار دارد و يارانه نمي گيرد با احتساب دريافت يارانه ها به دهك پايين برود و واجد دريافت شود. بنابراين دهك ها به عنوان معيار پرداخت يارانه بس نابه جا و داراي اشكالات متعدد مفهومي و عملي هستند و بازگشت به آنها حتي در دوران گذار و به صورت موقت به هيچ وجه قابل توصيه نيست.
به جاي استفاده از دهك ها، دولت بايد از معيارهاي مطلق، عيني و تا جاي ممكن قابل اندازه گيري استفاده كند. اين معيارها مي تواند شامل محل زندگي (مانند استفاده از نقشه فقر كه دكتر سوري در سرمقاله ۱۳ آذر اين روزنامه مطرح كردند)، وضعيت شغلي سرپرست خانوار، تعداد افراد در خانوار، و ميزان درآمد (تا جايي كه قابل تعيين است) باشد. از طرف ديگر فرآيند ثبت نام براي دريافت حمايت بايد طوري طراحي شود كه افراد پردرآمد انگيزه كم تري براي ثبت درخواست داشته باشند. اين كار با پرداخت (بخشي از) يارانه به صورت كالايي يا با پرهزينه كردن فرآيند ثبت نام از نظر زماني، به نحوي كه براي افراد پردرآمد هزينه- فرصت ثبت نام بالا باشد، قابل انجام است. به عنوان مثال ثبت نام بايد تنها به صورت حضوري (و نه اينترنتي) و در دفاتري باشد كه در نقاط فقيرتر شهر و دور از مناطق مرفه واقع اند و انجام آن نيازمند صرف كامل يك يا دو روز كاري باشد. با چنين اقداماتي به دليل هزينه فرصت بالاي ثبت نام افراد پردرآمد انگيزه كمي براي ثبت نام يا تقلب خواهند داشت، اما هزينه فرصت ثبت نام براي افراد كم درآمد يا بيكار چندان زياد نخواهد بود. به علاوه، براي اطمينان از اينكه دريافت كنندگان يارانه همچنان واجد شرايط هستند، پرداخت ها بايد براي مدت محدود (مثلا يك ساله) باشد و بعد از آن يارانه ها قطع شود، مگر آن كه ثبت نام تمديد شود و ارزيابي مجدد صورت گيرد.
نتيجه آنكه به نظر مي رسد دولت بايد در اولين زمان ممكن شيوه فعلي پرداخت يارانه به همه جمعيت را متوقف كند و طرحي نو در افكند و در اين طرف نو بايد فراخوان براي ثبت نام هايي با معيارهايي جديد صورت بگيرد كه مطلق و عيني و پرهزينه براي افراد پردرآمد هستند و از طرف ديگر و به طور همزمان قيمت سوخت را نيز متناسب با قيمت بالقوه صادراتي آن به تدريج افزايش دهد. اين بايد مسيري باشد براي رسيدن به چشم انداز اصلي كه در ابتداي متن ترسيم شد و در حال حاضر نيز در بسياري از كشورهاي جهان بدون مشكل فعال است؛ يعني بازار آزاد و بدون يارانه انرژي و نظام تامين اجتماعي براي حمايت از خانوارهاي آسيب پذير. در راه رسيدن به اين هدف دولت بايد از طرح هاي ديگر مانند وصل كردن ميزان يارانه هاي نقدي به ميزان تحقق درآمد حاصل از فروش سوخت (كه در سرمقاله ۱۴ آذر اين روزنامه مطرح شد) اجتناب كند؛ چرا كه نه تنها هدف اصلي را محقق نخواهند كرد؛ بلكه اقتصاد در وضعيت تعادلي نامطلوب ديگري قرار خواهند داد كه خروج از آن مي تواند بسيار مشكل باشد.
براي طراحي و طي اين مسير دولت مي تواند و بايد از تجريبات و دانش كارشناسان سطح جهاني مانند بانك جهاني بهره بگيرد؛ چرا كه مساله به غايت بزرگ و پيچيده و اجراي آن احتمالا فراي تجربه و تخصص موجود در داخل كشور است. هر گونه طرح اصلاحي به هر حال با مخالفت عده اي رو به رو خواهد شد كه از وضعيت فعلي نفع مي برند. اين نبايد دليل توقف طرح هاي اصلاحي باشد. اميد است كه دولت جديد با اتكا به پشتوانه قوي مردمي و محبوبيت بالاي خود در ابتداي كار، در اجراي سياست هاي اصلاحي همچون دولت قبلي جسارت نشان دهد با اين تفاوت كه اين بار تدبير را نيز چاشني آن كند.

جمهوري اسلامي: واگرائي انقلاب ها در جهان عرب

دادگاه عالي مصر، اين هفته با صدور حكمي ممنوعيت فعاليت "حزب دموكراتيك ملي" مصر، كه حزب متعلق به حسني مبارك است، را لغو كرد. بدين ترتيب، اين حزب و رهبران آن كه حاكمان سابق مصر هستند مي توانند در انتخابات رياست جمهوري آينده اين كشور شركت كنند.
توالي اقدامات دولت موقت كنوني حاكم بر مصر، كه كارگردان اصلي آن ژنرال عبدالفتاح السيسي است، در ماه هاي اخير به روشني نشان مي دهد هدف از اين اقدامات، باز گرداندن حاكمان قبل از انقلاب 1389 مصر به قدرت و از بين بردن كليه آثار انقلاب مردم مصر مي باشد. ژنرال عبدالفتاح السيسي در شبانگاه 12 تير 92 با حضور سران ارتش، رئيس دانشگاه الأزهر و رهبر مذهبي مسيحيان قبطي مصر بركناري محمد مرسي رئيس جمهور منتخب مردم مصر را از تلويزيون قاهره اعلام و با گماشتن يك دولت موقت، رئيس جمهور قانوني مصر و رهبران اخوان المسلمين و حزب حاكم وقت مصر را بازداشت كرد. حاكم نظامي و كودتائي مصر، به اعتراضات مردم مصر اعتنائي نكرد و با سركوب خونين تظاهرات و به راه انداختن تظاهرات مشابه توسط طرفداران خود، در افكار عمومي چنين وانمود كرد كه مردم مصر خواهان سازوكار جديدي براي نظام سياسي مصر هستند.
بعد از آنكه كودتاچيان به رهبري ژنرال عبدالفتاح السيسي حاكميت خود را به طور نسبي تثبيت كردند، به اقدامات موردنظر خود براي واگرائي انقلاب مصر روي آوردند.تبرئه حسني مبارك و آزاد كردن او از زندان در تاريخ 31 مرداد92، تهيه پيش نويس قانون اساسي جديد با گرايش تمركز قدرت دردست نظاميان، تبرئه جمال و علا، پسران حسني مبارك از مفاسد مالي و در نهايت لغو ممنوعيت فعاليت حزب متعلق به حسني مبارك، اقداماتي هستند كه تاكنون در اين چارچوب انجام گرفته اند. البته مي توان پيش بيني كرد اين روند به اقدامات ديگري نيز منجر شود كه انتظار مي رود يكي از آنها طلبكار كردن حسني مبارك از انقلاب و پرداخت غرامت به او و فرزندان وي باشد!
آنچه در اين ميان، مهم و قابل تأمل است، روند بازگشت به نظام حكومتي قبل از انقلاب مصر، يعني رژيم ديكتاتوري وابسته به آمريكا، آلت دست صهيونيسم و جدا از ملت و اعتقادات ديني مردم است. هر چند عملكرد غيراصولي اخوان المسلمين در مدت يكسال زمامداري مصر و دخالت سلفي ها در حاكميت با روش هاي مشكوك نيز در ناكامي انقلاب مصر مؤثر بودند ولي اين موضوع نيازمند بررسي بيشتري است و نبايد از كنار آن بدون حساسيت عبور كرد.

موضوع واگرائي انقلاب مصر هنگامي اهميت و حساسيت بيشتري پيدا مي كند كه به وضعيت مشابه آن، البته با شكل و شمايلي ديگر در ساير كشورهاي عربي انقلاب كرده همچون تونس، ليبي و يمن توجه كنيم. بعد از آنكه بيداري اسلامي در كشورهاي عربي شمال آفريقا منجر به سقوط ديكتاتورها شد، قدرت هاي سلطه گر غربي براي حفاظت از منافع نامشروع خود، با دو شگرد وارد صحنه شدند؛ اول اينكه براي آينده كشورهاي انقلاب كرده، نقشه راه ترسيم كردند تا بتوانند با مصادره انقلاب ها همه چيز را به حالت قبل از انقلاب برگردانند و دوم اينكه در خاورميانه عربي، يك جريان انقلابي نما به راه انداختند تا نيروها و امكانات ملت هاي منطقه را در اين چارچوب تلف كنند بطوري كه هرگونه زمينه و امكان انقلاب جديد از بين برود و مردم با ديدن سرنوشت انقلاب ها از ادامه راه انقلاب پشيمان شوند.

جريان انقلابي نما در سوريه وارد عمل شد و توانست با موفقيت به پيش برود. اين جريان هر چند نتوانست سرنگوني حكومت سوريه را، كه يكي از اهداف آن بود، تحقق بخشد ولي به اهداف ديگر خود كه خريد وقت براي رژيم صهيونيستي، دور نگهداشتن بقيه ديكتاتورهاي عرب از انقلاب هاي مردمي و مردد ساختن ملت هاي عرب نسبت به ادامه راه انقلاب بود رسيد. در كشورهاي عربي جنوب خليج فارس و شيخ نشين ها هر چند مردم از تكاپوي مقابله با ديكتاتورها و خاندان هاي حاكم نيافتاده اند، ولي اين مناطق با انقلاب هاي ناتمامي مواجه هستند كه به دليل هزينه شدن جوانان، فكرها و نيروهاي زيادي از ملت هايشان براي درگيري هاي جعل شده توسط همان جريان انقلابي نما، اكنون امكان چنداني براي به نتيجه رسيدن انقلاب هاي واقعي وجود ندارد. قدرت هاي سلطه گر غربي نيز با تمام امكانات مالي، تسليحاتي، سياسي و تبليغاتي از رژيم هاي مرتجع و حاكمان ديكتاتور منطقه در برابر مخالفان حمايت و انقلابيون را سركوب مي كنند.

شگرد اول كه مصادره انقلاب ها بود، در مصر به ميزان قابل توجهي به نتيجه مطلوب رسيده است. در يمن از همان ابتداي سقوط ديكتاتور علي عبدالله صالح، كاملاً عملي شد و با جايگزيني معاون دست آموز وي، همه چيز همچنان در اختيار مهره هاي ديكتاتور باقي ماند، در تونس عناصر سكولار توانستند در حاكميت نفوذ كنند و انقلاب را عقيم نمايند و در ليبي خود قدرت هاي غربي مهره هاي مورد نظرشان را مستقيماً به كار گماردند و برنامه خود را براي شكل دادن به ساختار سياسي و حكومتي اين كشور بدون آنكه با مانعي برخورد كنند به پيش مي برند. شگفت انگيز آنكه درست هنگامي كه ما وقت خود را برسر اينكه آنچه در كشورهاي عربي رخ داده «بيداري اسلامي» است يا «بهار عربي» تلف مي كرديم، غربي ها در حال برنامه ريزي براي مصادره انقلاب هائي بودند كه ملت هاي عرب براي به ثمر رسيدن آنها خون هاي زيادي دادند و امروز فرا رسيدن فصل خزان اين انقلاب ها را جشن مي گيرند.

به نظر مي رسد اكنون غربي ها فارغ از مصادره انقلاب هاي عربي، درصدد شيطنت هاي جديدي در لبنان، فلسطين و عراق هستند. آنها با آتشي كه در سوريه برافروخته اند، علاوه بر هدف شوم واگرائي انقلاب هاي مردمي در كشورهاي عربي، درصدد سوزاندن ريشه هاي انقلاب در منطقه به ويژه در لبنان و فلسطين و عراق نيز هستند. از كنار حوادث تروريستي ماه ها و هفته هاي اخير لبنان، كه بسيار حساب شده صورت گرفته اند، نبايد بي تفاوت گذشت. انقلابيون جهان اسلام بايد براي مقابله با زياده خواهي هاي قدرت هاي غربي، طرح و برنامه داشته باشند و متحد و هماهنگ عمل كنند. آنچه اين روزها در مصر رخ مي دهد، نقشه راه پيش روي قدرت هاي زياده خواه و سلطه گر غربي براي كل منطقه خاورميانه است. آمريكا و ساير دولت هاي استعماري غرب براي بلعيدن كامل اين منطقه و تثبيت رژيم صهيونيستي آماده شده اند. آنها اگر اينبار موفق شوند، حداقل براي يك قرن انقلاب هاي منطقه را متوقف خواهند كرد. با همبستگي و برنامه ريزي دقيق مي توان اين توطئه را خنثي كرد بشرط آنكه اراده اي براي انجام آن وجود داشته باشد.

نظر شما:
------------

سه شنبه 3 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن