تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، شمشير بُرَّنده اى است بر ضد اهل باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803095169




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

يكي بود، يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح دوشنبه


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: يكي بود، يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح دوشنبه
روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «يكي بود، يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود»،«آغاز و پايان اين راه!»،«چهار چالش عمده ما با اعراب»،«ديپلماسي رنگي»،«آمريكا صهيونيست است كدخدا وفا ندارد!»،«ضربه بزرگ حيثيتي به آمريكا»،«احزاب حرفه‌اي عمل نمي‌كنند»،«ذوق زدگي افراطيون!»،«خروج از لاك دفاعي»،«مشكل‌تر از توافق هسته‌اي»و... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.


خراسان:يكي بود، يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود

«يكي بود، يكي نبود در آن سال هايي كه چندان دور نبود»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم كورش شجاعي است كه در آن مي خوانيد؛يكي بود، يكي نبود، زير گنبد كبود، در آن سال هايي كه خيلي دور نبود، آن سال هايي كه دزدي ها و اختلاس ها و هديه هاي كلان و ميليوني نبود، در آن سال هايي كه از تجملات و تشريفات خيلي خبري نبود، از خانه ها و ويلاهاي آنچناني و پورشه هاي اين چنيني خبري نبود، در آن سال هايي كه در خانه ها از مبل ها و پرده هاي چند ميليوني خبري نبود، در آن سال ها كه در مجالس عقد و عروسي اين همه بريز و بپاش و منوي غذاي چند ده هزار توماني نبود و از مهريه هاي به تعداد سال تولد سكه طلا و جهيزيه هاي كاميوني و پر از چشم و همچشمي خبري نبود، در آن سال ها كه مراسم تعزيه ساده و بي ريا توي مسجدها و حسينيه ها برگزار مي شد و شايد با يك غذاي ساده ختم مي شد و دوربين هاي فيلم برداري تو صورت مردم و رو كفن ميت بنده خدا زوم نمي شد، در آن سال ها كه تقريباً همه مردم قانع بودند و اكثر مسئولان هم از مردم قانع تر و ساده زيست تر مثل رجايي و باهنر، آدم هاي شهر و ديار ما ايراني ها خيلي با هم همدل و بي ريا بودند بيشتر به درد همديگر مي خوردند و از هم باخبر بودند، همسايه از همسايه خبر مي گرفت، حال و احوال همديگر را مي پرسيدند، در شادي ها با هم شريك بودند، در غم ها خيلي بيشتر از اين روزها غمخوار هم بودند، رفت و آمدها هم زياد بود مردم بيشتر اهل گره گشايي بودند، صندوق هاي قرض الحسنه واقعي هم زياد بود گر چه سرمايه هايشان كم بود اما كار مردم را راه مي انداختند. گويا كلاهبرداري و دزدي و دروغ و ريا هم كمتر بود، رشوه و اختلاس و فساد كوچك و بزرگ بانكي و شهرام جزايري و خاوري فراري يا اصلاً نبود يا اگر هم پيدا مي شد خيلي خيلي معدود بود.

در آن سال ها كه خيلي دور نبود و نيست از اين وعده هاي توخالي و بي مبنا سر زبان مسئولان نبود، آن موقع ها از تهمت و افترا و لجاجت و فرافكني هاي مسئولان همچنين از قهر و آشتي و بگم، بگم و هاله نور دور سر رئيس جمهور هم خبري نبود، آري آن روزها همچنين از بعضي لجبازي هاي خاص و تن به قانون ندادن و حرف هيچ كس را گوش ندادن و اردوكشي خياباني و بعد از چند سال هنوز خود را حق دانستن و عذرخواهي نكردن از مردم و حتي فصل الخطاب ندانستن رهبري خبري نبود.

بله يكي بود، يكي نبود، زير گنبد كبود در آن سال هايي كه خيلي هم دور نبود و بازار مكاره تحريم هاي ظالمانه و گراني هاي اين چنيني اين همه داغ نبود، در آن سال ها كه ماجراي مشائي و حرف هاي خاص و آنچناني اش نبود، از مرتضوي و ماجراي تلخ كهريزك هم خبري نبود، از دهندگان و گيرندگان پاداش ها و هديه هاي ميليوني بعضي جاها از جمله تأمين اجتماعي خبري نبود، از بابك زنجاني و واسطه شدنش براي فروش ۲۴ ميليون بشكه نفت براي دور زدن تحريم ها و به قول خودش وارد كردن ۱۷ ميليارد دلار پول به كشور (كه برخي مي گويند ضرورت داشته) خبري نبود همچنين از بدهي بيش از ۱۰ ميليارد دلاري او و قصه پرداخت ۲ ميليارد و ۶۰ ميليون يورويي اش به قول رئيس كميسيون اصل ۹۰ يعني همان جايي كه براي بابك زنجاني پرونده تحقيق گشوده شده است، خبري نبود و تا اين لحظه آنچنان كه بايد روشن نشده است كه آيا او در جريان تحريم ها با كارهايي كه انجام داده از جمله واسطه شدن براي فروش نفت و دور زدن تحريم ها كه كار ساده اي نيست خدمتي در خور براي كشور انجام داده است يا از قِبَل تحريم هاي ظالمانه و برخي سوء مديريت ها و بي تدبيري ها، وي توانسته است توشه و باري بسيار بسيار در خور در كيسه خود بيندوزد كه اميدواريم اين قصه هر چه زودتر براي افكار عمومي روشن شود.

بله يكي بود يكي نبود، زير گنبد كبود در آن سال ها كه چندان دور نبود و آمار ازدواج جوانان بالا و آمار طلاق بسيار پايين و قبح و زشتي طلاق بين مردم خيلي خيلي زياد بود برعكس حالا كه گويا اين طلاقي كه عرش خدا را مي لرزاند براي برخي قبحي ندارد و متأسفانه به انواع طلاق هاي عاطفي و غيره تقسيم شده كه بر اثر زياده خواهي و تنوع طلبي و گاه پيدا نكردن شناخت لازم در ابتداي ازدواج رخ مي دهد و متأسفانه آمار آن فاجعه بار شده است. در آن سال ها كه مثل اين روزها برخي خيابان هاي تهران و شهرهاي بزرگ و حتي شهرهاي مذهبي همچون مشهد مقدس به سالن و نمايشگاه انواع و اقسام آرايش ها و بزك هاي تند و زننده و لباس هاي كوتاه و تنگ و چسبان مانكن ها و... تبديل نشده بود و سن ازدواج هم اين همه بالا نرفته بود و بيكاري و گراني نيز اين چنين بيداد نمي كرد كه بهانه و بلكه عاملي مهم براي ترس از ازدواج شود در آن سال ها كه تبعيض و فاصله طبقاتي كم به چشم مي خورد و رانت و پارتي و رابطه بسيار كم اثر و كم رنگ بود. در آن سال ها كه هجمه فرهنگي مثل اين روزها به وسيله فضاي مجازي، اينترنت و انواع كانال هاي ماهواره اي و... تا عمق برخي خانه ها نفوذ نكرده بود.

بله يكي بود، يكي نبود، زير گنبد كبود در آن سال هايي كه خيلي دور نبود يك دنيا عاطفه، مسئوليت پذيري، ساده زيستي، بي ريايي، فداكاري، جوانمردي و ايثارگري بود مخصوصاً در سال هايي كه وطن عزيزمان مورد هجمه صداميان قرار گرفته بود آن سال ها و حتي چند سالي پس از آن هزار هزار جوان صف مي كشيدند براي بذل جان تا وطنمان، دينمان، انقلابمان و كشورمان بماند جاودان تا بيايد آقايمان صاحب زمان (عج). غير از چمران و صياد شيرازي و همت و باكري و كاوه و جهان آرا و برونسي كه از بنايي به واسطه ايثارگري به فرماندهي رسيده بود و آن گاه كه از جبهه به مرخصي آمده بود حتي برنتابيد كه چند ساعتي فرش هايي را كه از سپاه در خانه او براي آمد و رفت ميهمانان آورده بودند پهن بماند و زينت خانه اش باشد و... هزار هزار حسن عليپور داشتيم كه وقتي از جبهه ها به مرخصي آمده بود و كتاني هايش چشم يك نوجوان محله شان را گرفته بود بي درنگ كتاني ها را به او هديه داد و دوباره كفش هاي كهنه اش را پوشيد و با اين كه در جبهه مسئول تداركات بود و صدها كفش و ديگر لوازم را كليددار و امانت دار بود تا دوباره نوبتش نشد به برداشتن كفش نو براي خودش حتي فكر هم نكرد.

آري هزار هزار محمدعلي توسلي داشتيم كه موقع رفتن به جبهه پيش مادرش التماس مي كرد و زار زار گريه مي كرد و مي گفت برايم دعا كن. تا مادر دست به دعا برداشت محمدعلي گفت مادر برايم دعا كن تا براي قرآن و وطنم شهيد شوم، پيش خدا بروم و مادرش ناگاه دستش به نيمه رسيد و پايين آمد. گفت مادر جان تو بايد عصاي پيري من باشي اما باز هم محمدعلي به مادرش التماس كرد و گفت مادر تو را به خدا از من دل بكن تا بتوانم پرواز كنم آنقدر گفت كه مادر با همه آرزوهايش تسليم شد و گفت برو مادر، و محمدعلي رفت همان شب مادر محمدعلي وقتي از حرم امام رضا(ع) به خانه بازگشت شب در خواب عده اي را ديد كه در صفي نشسته اند و يكي يكي گويي به عرش پرواز مي كنند. با محمدعلي خود كه در صف نشسته بود و منتظر، گفت وگو كرد تا هنگامي كه نوبت به محمدعلي رسيد و پَر كشيد و پس آن گاه مادر در عالم رويا ديد فرشته اي با دو بال كه سري شبيه محمدعلي داشت در خانه را مي زند مادر از خواب پريد به كوچه آمد، ۲ ساعت از نيمه شب گذشته بود مادر در كوچه فرياد زد گلم، بلبلم، پسرم، پَر كشيدي؟ پدر شتابان سوي مادر آمد و گفت چه مي گويي. مادر گفت محمدعلي شهيد شد. صبح همان روز همسايه در خانه پدر و مادر محمدعلي را زد و گفت تلفن با شما كار دارد آخر آن زمان آن ها تلفن در خانه نداشتند، صدايي از آن طرف گوشي خبر شهادت محمدعلي را به مادرش داد و...

پدران و مادران زيادي مثل پدر و مادر محمدعلي توسلي و حسن عليپور، غيور جوانانشان را حتي ۲، ۳، ۴ و ۵ فرزند دلبندشان را به جبهه ها فرستادند و شهيد شدند تا خصم درمانده شود و ايران و قرآن و مام ميهن و استقلال و عزت وطن و سرافرازي ملت، تابنده و جاودان بماند و به لطف خدا ماند و خواهد ماند و هر روز سرافرازتر از ديروز به شرط آن كه ياد و راه شهيدان و جانبازان و آزادگان پررهرو باشد كه هست و هنوز هزاران هزار جوانمرد غيور با كوچكترين اشاره خلف صالح امام(ره) در صورت بروز هر حادثه اي يا تجاوزي آماده جوانمردي و جانفشاني اند و اين ميراث داران آن بزرگ مردان در همه صحنه هاي علمي و فني و تكنولوژيكي و سياسي و فرهنگي ثابت كرده اند كه در صحنه اند و با توكل به خدا و پيروي از رهبري به عنوان عمود خيمه نظام به پيش مي تازند و حماسه مي آفرينند در همه عرصه ها، آنچنان كه در انتخابات اخير اين مردم و جوانانشان حماسه آفريدند. همان حماسه اي كه بار ديگر منطقه و جهان و دوست و دشمن را به شگفتي و تحسين ملت ايران واداشت حماسه اي كه ناخداي فرزانه كشتي انقلاب با گفتار و رفتار و مواضع خود نقش اساسي در شكل گيري آن داشتند و به خوبي اين حماسه را پيش بيني كرده بودند. اين مردم و جوانانشان علي رغم همه فشارهاي سياسي و تحريم هاي اقتصادي و با وجود همه نقص ها و كاستي هاي برخي مسئولان و راه گم كردگان همچنان در بسياري از عرصه ها نشان داده اند كه به بركت انقلاب و اسلام و هدايت هاي امام و رهبري و از همه مهمتر لطف خداوند به توانمندي ها و ظرفيت هاي بالقوه و به فعليت در آمده خود و كشورشان باورمندند و با قبول و باور عميق به اين كه «ما مي توانيم» به دنيا و تاريخ اثبات كرده اند كه قدم هاي قابل توجه در ارتقاء فرهنگ و دينداري خصوصاً جوانان برداشته شده است. اعتكاف سالانه چند صد هزار دانشجو و دانش آموز در مساجد و حرم مطهر امام رضا(ع) و استقبال گسترده از سفرهاي راهيان نور، حضور چند ده ميليوني مردم در اماكن مقدس در شب هاي قدر و حضور آحاد ملت خصوصاً جوانان در دعاي عرفه و نمازهاي عيد قربان و غدير و برگزاري عزاداري هاي چند ده هزار نفري باشكوه در ايام تاسوعا و عاشوراي حسيني، حضور قابل توجه پير و جوان و دختر و پسر در گروه هاي عزيمت كننده به زيارت امام رضا(ع) با پاي پياده بخشي از اين توفيقات است. پيشرفت هاي روز افزون در اكثر عرصه هاي علمي و دفاعي كه اصلي ترين عامل پيشرفت و توسعه خوداتكايي كشور است از جمله ديگر توانمندي هاي به فعليت رسيده اين ملت است. تداوم و افزايش عزت ملت در نزد ملت هاي آزادي خواه جهان از ديگر بركات مقاومت و عزت مداري مردم اين سرزمين است.

و اما براي مانايي و جاودانگي و سرافرازي هر چه بيشتر ايران مسئولان نيز بايد همچون امام عزيز سفر كرده و خلف صالحش با توكل به خدا و باور مردم و روحيه انقلابي و عزت مداري همچون رجايي و باهنر و بهشتي و مطهري و ديگران به وظايف و تكاليف سنگين خود در مقابل خداوند و اين ملت عزيز و بزرگوار عمل كنند و با خدا و مردم صادق باشند و هميشه به خاطر داشته باشند كه اين انقلاب و كشور به بهاي سنگيني پابرجا مانده و اساساً اين انقلاب با اقتدا به سرور و سالار شهيدان حسين بن علي(ع) شكل گرفته و قرار است در مسيري حركت كند كه اميرمومنان و پيش از او حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي(ص) گام برداشته اند. در مسير همان امامي كه براي حفظ بيت المال در مقابل تقاضاي برادرش عقيل، آهن گداخته به دست او نزديك مي كند و براي انجام برخي امور كه شخصي مي داند، شمع بيت المال را خاموش مي كند و شمعي از اموال خود برمي افروزد و در همان ۴ سال و اندي حكومت بي نظيرش در تاريخ با همه فتنه ها و دسيسه هايي كه قاسطين و ناكثين و مارقين به پا كردند آنچنان با توكل به خدا و پيروي از سنت پيامبر اعظم نه تنها خود با تقوا پيشگي هميشگي و بي بديلش به داد و عدالت با مردم رفتار كرد بلكه حتي واليان و استانداران خود را نيز به شدت به تقوا و عدالت و رعايت حقوق مردم توصيه مي فرمود. مولاي متقيان در فرازي از سخنان گهربارش درباره دقت در حفظ بيت المال خطاب به كارگزاران حكومت مي فرمايد: قلم هاي خود را نازك بتراشيد و خط هايتان را نزديك به هم بنويسيد تا از اسراف پرهيز شود و حالا اين مسئولان هستند و خون شهيدان و مقتداي مومنان، علي(ع) تا چه بگويند و چگونه عمل كنند و در مقابل خدا و رسول و قرآن و شهيدان و اين مردم چه پاسخي داشته باشند.

كيهان:آغاز و پايان اين راه!

«آغاز و پايان اين راه!»عنوان يادداشت روز روزنامه جعفر بلوري است كه در آن مي خوانيد؛
راهي كه دولت محترم پس از روي كار آمدن تاكنون در حوزه سياست خارجي «طي كرده»، مسيري كه «طي خواهد شد» و نقطه اي كه ادامه اين راه در نهايت به آن «ختم خواهد شد»، موضوع نوشتار ما است.

در اين مطلب فقط به دنبال «نقد» مسيري هستيم كه دولت محترم به نظر مي رسد ناخواسته قدم در آن گذاشته است.

1- انتخاب موضوع هسته اي و گره زدن تمام مشكلات اقتصادي و گاه غيراقتصادي به آن، شروع مسيري است كه جريان هاي سياسي نزديك به دولت آقاي روحاني روي آن متمركز شده اند و دولت محترم نيز با برخي اظهارنظرها و عملكردها بر آن صحه گذاشته است. مسيري كه به نظر مي رسد، طرح آن حتي شايد پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري و پيروزي دولت فعلي پي ريزي شده باشد!

شايد انتخاب اين استراتژي، يعني گره زدن تمام مشكلات معيشتي و اقتصادي مردم به موضوع هسته اي، با هدف تبديل آن به مسئله اي «حياتي» (نه صرفا ملي) براي مردم صورت گرفته است؛ تا بدين ترتيب اين گونه نتيجه گرفته شود كه يگانه راه رسيدن به هدف مطلوب، كه داشتن ايراني پيشرفته است، از مسير سياست خارجي مي گذرد و حلال مشكلات پيش روي اين مسير نجات بخش نيز خود آمريكاست!

به نظر مي رسد، «مقصد» مرحله نخست رساندن مردم به اين «باور» بود كه اگر با آمريكا به اصطلاح «ببنديم» و موضوع هسته اي را - كه مسئله زياد مهمي هم نبود! - رها كنيم نه تنها چيزي از دست نخواهيم داد بلكه، امتيازات زيادي به ويژه در حوزه اقتصادي به دست خواهيم آورد، چرا؟ چون سرنوشت اقتصادي و امنيتي كشور به اين مسئله گره خورده است! چون آمريكا كدخدا است! چون اين كشور مي تواند با يك بمب تمام ساختار دفاعي ما را نابود كند و...

از همين روي بود كه از مدت ها قبل از آغاز مذاكرات هسته اي، نه تنها موضوع هسته اي بلكه موضوع رابطه با آمريكا در دستور كار رسانه هاي زنجيره اي داخلي و خارجي قرار گرفت. در اين ميان حتي برخي، اقدام به انتشار تصاويري از ديدارهاي انجام نشده بين مقامات ايران و آمريكا كردند و توافق ژنو در ميان اين هياهوي عجيب رسانه اي حاصل شد.

حال كه گرد و خاك شانتاژهاي خبري درباره توافق بزرگ! هسته اي تا حدود زيادي خوابيده، با كمي تامل و البته انصاف مي توان بهتر به بررسي اين توافقنامه پرداخت.

واقعيت اين است كه دولت محترم، امتيازات ويژه اي براي به دست آوردن مشتي «وعده» داد. وعده هايي كه فقط چند ساعت دوام داشت. اكنون كه در حال مطالعه اين يادداشت هستيد، غني سازي 20 درصدي متوقف شده و رآكتور آب سنگين اراك نيز فعاليتي ندارد. حداقل از همين دو مورد مي شد به عنوان بزرگ ترين برگ هاي برنده براي گرفتن امتيازاتي لااقل برابر استفاده كرد. درد اينجاست كه فعاليت رآكتور آب سنگين اراك قبل از توافقنامه ژنو متوقف شده است!

نبايد فراموش كنيم كه غني سازي در سطح بالا، به ظاهر هم كه شده هميشه به عنوان «بزرگ ترين نگراني» ادعايي غرب مطرح بود و اين نگراني اكنون رفع شده است! اما آيا نگراني هاي حقيقي ما نيز مرتفع شده است؟

كافي است به موضع گيري هاي وقيحانه غربي ها كه در سكوت غيرقابل توجيه طرف ايراني صورت مي گيرد، نگاهي انداخت. اوباما چند روز پيش در مركز تحقيقاتي «سابان» در حالي كه مارش پيروزي مي نواخت، نسبت به آنچه از مذاكرات ژنو داد و آنچه گرفت مباهات مي كرد. وزارت خزانه داري آمريكا نيز 20 آذر ماه 92، نوزده شركت و شخصيت حقيقي را به ليست سياه تحريم هاي خود افزود، در حالي كه طبق توافقنامه ژنو، اجازه چنين كاري را نداشت و البته تيم كارشناسي هسته اي كشورمان نيز طي اقدامي انقلابي نشست هسته اي خود در وين را بلافاصله پس از كارشكني آمريكايي ها رها كرد و به كشور بازگشت.

2- تا اينجاي كار مروري كوتاه شد بر مسيري كه طي شده است. اما ادامه اين مسير به كجا ختم خواهد شد؟

به نظر مي رسد، مراحل بعدي راهي كه دولت محترم آقاي روحاني بدون توجه به ابعاد آن برگزيده به مسائلي چون «حقوق بشر»، «تروريزم»، «حقوق اقليت ها» و... رسانده خواهد شد كه تا حدودي هم رسانده شده است. البته نه حقوق بشر به معني حقوق واقعي نوع بشر بلكه حقوق بشر مد نظر آمريكا. اينها از جمله مواردي هستند كه طرف غربي پس از برنامه هسته اي، براي تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي ايران به طور ويژه و جدي تر از قبل در دستور كار قرار خواهد داد كه برخي نشانه هاي آن مدتي است در قالب موضع گيري هاي كاملا رسمي طرف خارجي خود را نشان مي دهد.

متاسفانه همسو با دشمن، عده اي از شخصيت هاي سياسي و رسانه اي داخلي نيز اين «مسير» را با در دستور كار قرار دادن مواردي چون، «حقوق شهروندي»، «ارسال نامه هاي سرگشاده براي آزادي فتنه گران» (حقوق بشر)، «لزوم توقف تشكيك در هولوكاست براي حمايت از مردم فلسطين» (تروريزم) و اظهارات تحريك آميز در خصوص وضعيت اقليت ها و... در پيش گرفته اند.

لزوم آزادي فتنه گران، لزوم به رسميت شناخته شدن حقوق فرقه هاي ضاله و بركشيده استعمار چون بهائيت، لزوم توقف حمايت ها از مقاومت حزب الله، سوريه، فلسطين و... نيز مرحله اي است كه احتمالا بعدها از سوي غرب با شدت و حدت هرچه تمام تر، مطرح و در داخل نيز به بهانه جلوگيري از اعمال تحريم هاي تازه به شكل كاملا رسمي دنبال خواهد شد. البته در برخي موارد اين پروسه به شكل غيررسمي يا نيمه رسمي آغاز شده و احتمالا در آينده به طور ويژه دنبال خواهد شد. مشابه پروسه اي كه اين روزها در كشور اوكراين و با طرح شرط آزادي يوليا تيموشنكو، رهبر اپوزيسيون و آخرين نخست وزير نارنجي ها دنبال مي شود. اين رويكرد البته در اوكراين كه از ساختار مردمي و مستحكمي نظير جمهوري اسلامي برخوردار نيست، خيلي زود جواب داد و دولت اوكراين از مواضع خود در برابر غرب عقب نشيني كرد.

3- با نگاهي به شاكله توافقنامه، موضع گيري هاي غرب و خواسته هاي جديد آنها، ديدن انتهاي اين مسير كار زياد مشكلي نخواهد بود. واقعيت اين است كه اسكلت و شاكله توافقنامه ژنو با هدف برچيده شدن تمام برنامه هاي هسته اي ايران ريخته شده است. موضع گيري ها در مورد حمايت ايران از تروريسم، لزوم رعايت حقوق بشر در ايران (اشاره به توقف حكم صريح قرآني قصاص در قطعنامه هاي حقوق بشري سازمان ملل و...) كه پس از توافق ژنو با قدرت و حدت بيشتري از سوي دشمن دنبال مي شود نيز به خوبي انتهاي مسيري را كه جريان هاي سياسي و رسانه اي اطراف دولت محترم القا مي كنند نشان مي دهد. در اين بين البته نوع واكنش هاي دولت محترم بسيار مهم و تعيين كننده خواهد بود!

4- چند ماه پس از فتنه 88، يكي از مديران ارشد سابق مراكز اطلاعاتي آمريكا طي نشستي كه با حضور گروهي از كارشناسان و رسانه ها برگزار شده بود، پس از انتقاد از موضع گيري هاي غيركارشناسي رژيم صهيونيستي عليه ايران و اعلام اين كه اين رژيم قادر به از بين بردن ايران هسته اي نيست اما آمريكا قادر است! در نهايت نتيجه گرفت با بمباران نمي شود جلوي ايران هسته اي را گرفت. وي در نهايت تنها راه غلبه بر ايران را احياي فتنه گران ناميد و در اثناي تحليل خود تصريح كرد: «ما با ايران هسته اي مشكل نداريم بلكه با اين ايران هسته اي مشكل داريم»!

راه موفقيت را اما رهبر معظم انقلاب پيش از اين ترسيم كرده اند: «راه موفقيت اين است كه در مقابل دشمن، انسان يك قدم هم عقب نشيني نكند و الا موجب تشجيع دشمن در چنگ انداختن و دست انداختن مي شود... ملت و مسئولين ايران در مقابل باج خواهي دشمنان عقب نشيني نمي كنند.»

جمهوري اسلامي:ضربه بزرگ حيثيتي به آمريكا

«ضربه بزرگ حيثيتي به آمريكا»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد؛دولت آمريكا كه اين روزها به دليل اقدام مغاير با توافقنامه ژنو و افزودن 17 شركت و شخص حقيقي ايراني و خارجي به فهرست تحريم هاي هسته اي عليه ايران زير رگبار سؤالات قرار گرفته، قطعاً براساس پيش فرض ها و تحليل هايي مبادرت به اين كار كرده و اهدافي را مدنظر داشته كه بايد دقيقاً مورد ارزيابي قرار گيرند.

1 - ساده ترين احتمال در ريشه يابي دلايل اين اقدام وزارت خزانه داري آمريكا، وجود اختلاف و سردرگمي ميان مقامات آمريكايي در قبال ايران و توافقنامه ژنو است، بدين معنا كه جناح هاي سياسي در آمريكا در طيف وسيعي از مخالفت تا موافقت با توافق هسته اي با ايران قرار دارند و امكان تصميم گيري براساس مصالح واقعي مردم آمريكا و رأي دهندگان آمريكايي از آنها سلب شده و مجبورند ضمن حضور "جان كري" در كنگره براي توجيه توافق انجام شده با ايران، از سوي ديگر براي بستن دهان مخالفان اين توافق كه در صحنه سياسي از قدرت و لابي عمده اي برخوردارند، گام هايي را به نفع آنها بردارند. شايد شاهد اين اختلاف و سردرگمي، كشمكش ميان وزارت خارجه و وزارت دارايي (خزانه داري) آمريكا باشد كه فهرست تحريمي اخير، حاصل فشار كار گروه خزانه داري آمريكاست.

2 - اين سردرگمي، در عين حال منجر به يك بازي هدفمند و اقدام دو منظوره آمريكا، درست يك روز بعد از مجادلات جان كري در مذاكره و مباحثه با سناتورهاي آمريكايي در ادامه تلاش هاي يك هفته اي دولت اوباما براي جلب حمايت كنگره از توافق با ايران صورت گرفت. در مسير همين تحليل است كه روزنامه "لس آنجلس تايمز"، اقدام آمريكا در افزودن 17 نام جديد به فهرست تحريم ها عليه ايران را در راستاي "يك عمل با دو هدف" معرفي كرده و مي نويسد: "نگهداشتن فشار بر روي ايران در مذاكرات جاري هسته اي و همچنين متقاعد كردن سناتورهاي تندرو درخصوص تحريم هاي وضع شده و عدم نياز به تصويب تحريم هاي جديد در سنا، از اهداف كاخ سفيد در ادامه فشارهاي تحريمي سابق بر ايران بوده است."

پايه چنين تحليلي، تحت فشار بودن كاخ سفيد در جا انداختن تصميم خود براي امضاي توافق هسته اي با ايران است و اينكه اوباما و همفكرانش سعي دارند با در پيش گرفتن يك بازي جديد دوگانه، هم مخالفان خود در حزب جمهوريخواه و هم لابي صهيونيستي را راضي نگهداشته و هم در يك پوشش حقوقي، اين تحريم را ادامه همان تحريم هاي گذشته قلمداد كند.

3 - هر چند كاخ سفيد سعي دارد دهان مخالفان خود را در داخل آمريكا با اعمال چنين تحريمي ببندد و آنها را براي مدت شش ماه مهار كند و يا به عبارت ديگر مخالفان توافق هسته اي با ايران را با اين هديه به تعطيلات آخر سال بفرستد و آنها تا اواسط سال جديد ميلادي سوژه اي را براي مطرح كردن نداشته باشند، ولي در عين حال قصد دارد توافق ژنو را در داخل ايران در معرض انتقاد و تيررس مخالفان دولت قرار داده و موضوعي را براي تحت فشار قرار دادن دولت جمهوري اسلامي ايران و ايجاد شكاف ميان افكار عمومي يكپارچه ملت ايران در اختيار تندروها بگذارد.

4 - تحليل ديگر مبتني بر اين اصل است كه هدف آمريكا از اين اقدام، كاملاً قابل فهم است و سردرگمي، تناقض و يا مغايرتي در آن وجود ندارد. اقدام دولت آمريكا در جهت اعمال تحريم 17 شركت و اشخاص حقيقي ديگر مرتبط با پرونده هسته اي ايران، خارج از اين بحث حقوقي كه آيا اقدام به وضع تحريم، موضوعي جديد بوده يا ادامه همان تحريم هاي سابق است و امري خلاف توافق ژنو صورت گرفته يا نه، مبتني بر اين راهبرد آمريكايي است كه آنها تصور مي كنند دولت ايران نيازمند توافق ژنو است و براي شرايط عدم توافق، هيچ برنامه اي ندارد و بالاجبار بايد به شرايط موجود و هر وضعيت متغيري كه آمريكا ايجاد كند، تن در دهد.

برپايه اين تحليل برخي مقامات آمريكايي همانگونه كه گفته اند، معتقدند اساساً، اين تحريم ها بود كه ايران را به پاي ميز مذاكره آورد و باز هم فقط تحريم است كه آنها را پاي ميز مذاكره نگه خواهد داشت. از اين رو تا وقتي كه توافق نهايي حاصل نشده، نبايد اجازه داد چارچوب كلي تحريم ها به نحوي آسيب ببيند كه محاسبات ايران درباره ضرورت پايبند ماندن به توافق و تداوم مذاكرات دگرگون شود. براساس اين تحليل، عجيب نيست كه دولت آمريكا به تشديد تحريم ها عليه ايران ادامه دهد و حتي اين روند را در صورت كنار رفتن پرونده هسته اي، به حوزه هاي غيرهسته اي مثل وضعيت حقوق بشر در ايران نيز تسري دهد.

با توجه به تحليل هاي اشاره شده در مورد علت تصميم اخير دولت آمريكا عليه 17 شركت و شخص حقيقي مرتبط با فعاليت هسته اي ايران بايد به اين نكات توجه داشت:
الف - اقدام اخير آمريكا قطعاً و بي هيچ شبهه اي، خلاف توافقنامه ژنو و الزامات طرفين در گام نخست است، زيرا يكي از محورهاي صريح مقرر در رابطه با الزامات غرب در گام اول، "تعهد سياسي آمريكا، اتحاديه اروپا و گروه 1+5 به عدم تصويب تحريم هاي جديد عليه جمهوري اسلامي ايران است". عبارت، "عدم تصويب تحريم هاي جديد" به معناي ضرورت عدم مبادرت به هرگونه اقدامي است كه وضعيت تحريم هاي فعلي عليه ايران را تشديد كند و يا توسعه دهد.

براين اساس، مسأله محوري در گام نخست توافقنامه ژنو، به حالت متوقف در آوردن وضعيت موجود تحريم هاست، به گونه اي كه نه تنها تحريم ها از سطح فعلي بيشتر نشود، بلكه بتوان نسبت به تعليق و توقف برخي از آنها به صورت مقرر در بندهاي توافقنامه نيز اقدام كرد. بنابر اين، اقدام اخير آمريكا اقدامي برخلاف الزامات توافق ژنو محسوب شده و برهم زننده سطح و شمول تحريم ها و مغاير با كاهش آنهاست.

ب - از آنجا كه روح توافقنامه ژنو، كاهش سياست تحريم ها بويژه از جانب آمريكاست و تخلف از آن مي تواند تهديدي براي آينده تلقي شود، واكنش هوشمندانه، ارزيابي دقيق و ادراك پيامدهاي اين ماجرا توسط دستگاه ديپلماسي كشورمان مي تواند راهگشا و كارساز باشد.

گروه مذاكره كننده ايران در واكنش به اين اقدام متخلفانه آمريكا مي تواند خواهان موضعگيري مناسب و عكس العمل ساير اعضاي گروه 1+5 و مجامع و نهادهاي بين المللي شده و از آنها بخواهد همچون دولت روسيه در جهت تقبيح و محكوميت حركت اخير آمريكا و مغايرت آن با تصميمات جمعي اتخاذ شده در ژنو اقدام كنند. به عبارت ديگر اكنون در موقعيتي قرار داريم كه مي توانيم ديگر طرفهاي توافق ژنو را به موضعگيري و واكنش عليه اقدامات آمريكا جلب كنيم و با تشكيل كميسيوني، به بررسي ماهيت و ابعاد اقدام اخير آمريكا، اين دولت را وادار به عقب نشيني و تسليم شدن در برابر مفاد توافق نامه ژنو نمائيم.

ج - اقدام تحريمي اخير آمريكا عليه ايران هر چند چيز جديدي نيست و ادامه مسير پراشتباه آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران است، ولي تفاوت اين اقدام با ساير اقدامات سابق در اينست كه اين بار تاثيرات عميق تري بر وجهه آمريكا خواهد داشت و هزينه بيشتري را بر كاخ سفيد تحميل خواهد كرد. واقعيت اينست كه اگر وزارت خزانه داري آمريكا اين تحريم را چند ماه پيش انجام مي داد، يك تأثير داشت كه صرفاً در حوزه اقتصادي قابل تصور بود، ولي امروز تأثيرات و هزينه هاي آن براي تصميم سازان آمريكايي بسيار زيادتر و سنگين تر خواهد بود. اين تفاوت از اين جهت قابل ارزيابي است كه اگر در ايران و جهان افرادي يافت مي شدند كه براساس ساده انگاري و خوشبيني هاي مضاعف، دل به حسن نيست دولتمردان آمريكائي دوخته و آنها را قابل اعتماد تصور مي كردند، امروز با اين قبيل حركت هاي غيراصولي و مغاير با روح توافقات انجام شده، واشنگتن ديگر كسي را با خود به همراه ندارد.

قرار گرفتن آمريكا در مسير تخلف از تعهدات و الزامات توافقنامه ژنو، اين نكته را براي افكار عمومي ملتها و همچنين اراده هاي سياسي و ساختارهاي تصميم گيري رسمي كشورها تثبيت مي كند كه دولت آمريكا آغازگر مسير تضعيف توافق ژنو بوده و هرگز طرف مطمئني براي ايجاد تفاهمات بين المللي نيست. بدين ترتيب، ترديدي نيست كه اقدام اخير وزارت خزانه داري آمريكا علاوه بر وارد ساختن لطمه بزرگ حيثيتي به آمريكا، دمكراتها را يك گام ديگر از مسير پرامتياز حل مشكل با ايران كه به عنوان يك برگ برنده در صحنه مبارزه انتخاباتي آينده مي توانست مورد استفاده قرار گيرد، دورتر ساخت.

سياست روز:آمريكا به دنبال معادلات جديد

«آمريكا به دنبال معادلات جديد»عنوان يادداشت روز روزنامه سياست روز به قلم فرامرز اصغري است كه در آن مي خوانيد؛آمريكا تلاش دارد تا با ايجاد معادلات جديد در صحنه جهاني به منافع نويني دست يابد چنانكه جان كري وزير امور خارجه آمريكا كه سفري دوره اي به آفريقا و خاورميانه از جمله سرزمين هاي اشغالي داشته است ديروز راهي شرق آسيا شد. وي در اين سفر از ويتنام و فيليپين ديدار خواهد كرد. پيش از وي نيز جو بايدن معاون رئيس جمهور آمريكا به چين،ژاپن و كره جنوبي سفر كرده بود كه نشانگر اهميت و جايگاه شرق آسيا در معادلات آمريكا است. آمريكا بر اساس راهبرد سال ۲۰۲۵ شرق گرايي را از اهداف سياسي و نظامي خود قرار داده در حالي كه در حوزه انرژي همچنان خاورميانه و آفريقا محور طراحي اين كشور است.

آمريكا رويكرد تعاملي به منافع جديد در شرق را در پيش گرفته كه احياي روابط نظامي با اندونزي و فيليپين و بهبود مناسبات با ويتنام و ميانمار نمودي از اين رفتارها است. واشنگتن سعي دارد تا متحدان جديدي در منطقه كسب نمايد در حالي كه اولويت اين روابط نيز جنبه نظامي دارد. جالب توجه آنكه آمريكا براي رسيدن به اين منظور نگاه بشر دوستانه را نيز چاشني رفتارهاي خود ساخته كه سفر كري به مناطق توفان زده فيليپين در اين چارچوب است.

نكته مهم در رويكردهاي شرق گرايانه آمريكا كه در سفر بايدن و كري مي توان مشاهده كرد تلاش براي ايجاد فضاي ناامني عليه چين است. آمريكا سعي دارد تا در كنار توسعه طلبي در شرق فضاي رواني و امنيتي چين را نيز برهم زده و اين كشور را به سمت رويكردهاي نظامي و يا تعامل بيشتر با آمريكا وادار سازد. محصول اين فرآيند نيز درو شدن چين از حوزه اقتصادي به مباحث امنيتي و چالشهاي منطقه اي است كه عملا تامين كننده منافع آمريكا است. به عبارتي ديگر مي توان گفت كه واشنگتن به دنبال گرفتار سازي چين در زنجيره اي از بحران ها است در حالي كه راهكار خروج اين كشور از شرايط مذكور را پذيرش خواسته هاي آمريكا تشكيل مي دهد. جالب توجه آنكه آمريكا همزمان با ادعاي حمايت از متحدانش در برابر چين، به دنبال توجيه حضور نظامي در منطقه است چنانكه كري نيز در سفر به ويتنام و فيليپين اين مسائل را محور رايزني هاي خود دارد.

نگاه آمريكا صرفا معطوف به منطقه نيست بلكه سعي دارد تا در عرصه جهاني نيز به باج گيري از چين بپردازد كه دوري اين كشور از روسيه بخشي از اين سناريو است. به هر تقدير سفر كري به شرق را مي توان ادامه سياست آمريكا براي حضور نظامي و سياسي گسترده تر در منطقه دانست كه محور آن را مقابله با قدرت يابي چين تشكيل مي دهد چنانكه آمريكا چندي پيش تندترين موضع را در برابر طرح پكن مبني بر ايجاد حريم هوايي صورت داده و آن را مغاير با منافع متحدان خود عنوان و بر مقابله با آن تاكيد كرد.

تهران امروز:چهار چالش عمده ما با اعراب

«چهار چالش عمده ما با اعراب»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم محمد ايراني است كه در آن مي خوانيد؛ارزيابي آينده روابط ايران و اعراب پس از توافق ژنو به يك موضوع جذاب نزد بسياري از تحليلگران منطقه اي تبديل شده است. درباره اين موضوع پيش از طرح هر مسئله اي بايد گفت يكسري همزيستي هايي بين ايران و اعراب وجود دارد كه ربطي به موضوعات سياسي روز ندارد. به عبارت ديگر اين همزيستي ربطي به آن ندارد كه سوريه محور اختلاف ايران و اعراب باشد يا خير. اما يكسري مسائل مربوط به چالش هاي روز و محورهاي جديد است كه به همان ميزان مي تواند به سرعت قابل حل وفصل باشد.

اگر موضوع ايران و اعراب به صورت كلي ديده شود، در چهار موضوع يا چهار محور هميشه چالش وجود داشت كه روابط ما با اعراب نيز در رابطه با چهار محور تعريف شده و تنظيم مي شود.

بخشي از چالش ها تاريخي، بخشي فرهنگي، بخشي سياسي و در نهايت بخش چهارم چالش هاي بين ايران و اعراب ناشي از رقابت هاي منطقه اي است. البته اين موضوعات مي تواند در قالب همكاري هم تعريف شود كه البته محور اين يادداشت نيست.

در بحث تاريخي اولا ما به دليل همسايگي با اعراب هم زمينه هاي همكاري و اشتراك داريم و هم عوامل متعدد چالش و اختلاف كه بخش عمده اي از آن به مسائل همسايگي مربوط مي شود.

بخشي از اين اختلافات تاريخي به مسائلي باز مي گردد كه حاصل آن سال ها جنگ بين همسايگان بود و بسياري از شهرها و پايتخت ها فتح و آزاد شده است. به عنوان مثال گفته شده است ده ها بار بغداد از سوي ايران فتح شده است.اين مسائل در ذهن ايرانيان و اعراب وجود دارد. بخشي از چالش هاي بين ايران و اعراب فرهنگي است. اين چالش ها را مي توان به دو بخش عقيدتي و قومي تقسيم كرد.

در بعد فرهنگي يكي از چالش هاي عقيدتي عمدتا در قالب تفكرات مذهبي و فلسفي بين دو انديشه شيعه و سني، معتزله و اشاعره... وجود دارد. همانطور كه مي دانيد اكثريت قريب به اتفاق ايرانيان شيعه و اكثريت قريب به اتفاق اعراب، اهل سنت هستند كه خود يك مسئله قابل توجه است. بعد ديگر اختلافات فرهنگي، مسائل نژادي و قومي است كه در قالب برتري طلبي تجلي يافته است. در طول تاريخ اعراب احساس مي كردند نسبت به ايرانيان برتر هستند و گاهي ما نيز احساس مي كرديم كه برتر از همسايه هاي اعراب خود هستيم. رگه هاي عميق اين برتري طلبي هنوز در شكل احزاب پان عربيسم و ناسيوناليسم در كشورهاي عربي و ايران ديده مي شود.

بخش ديگر از چالش هاي ايران و اعراب، سياسي و در واكنش به تعريف از قدرت هستند. چون ايران و اعراب در يك منطقه قرار گرفته اند، هر كدام يك نگاه و ديدگاه نسبت به منطقه، صحنه بين الملل، تعريف استقلال و وابستگي به شرق و غرب دارند كه اين ها موجب شده است در نگاه سياسي با هم اختلاف نظر و چالش داشته باشيم. در رقابت هاي منطقه اي نيز به دليل اينكه در كنار هم قرار داريم يكسري رقابت ها شكل مي گيرد كه بين ايران و مثلا آسياي جنوب شرقي، آمريكا و اروپا وجود ندارد.

اين رقابت ها عمدتا در قالب رقابت اقتصادي تعريف شده است. مانند حوزه نفت كه هر دو در اپك هستند ولي نقش چالشي داشته و در تعيين دبيركل و ميزان صادرات نفت مرتب در رقابت هستند. در همين بخش در ميزان نفوذ در حوزه هاي پيراموني نيز رقابت وجود دارد.هم اعراب و هم ايران تلاش داريم ميزان تاثيرگذاري و نفوذ خود را در منطقه افزايش دهيم. اين ها مسائلي است كه تاثير گذاري آن به قدرت هر طرف بستگي دارد. هر طرف قدرتش بالاتر باشد ميزان تاثيرگذاري آن بيشتر است. يك واقعيت است كه همسايه بودن ما با اعراب و برخي چالش ها حاصل كار دو طرف نبوده اند ولي دوستي ها مي تواند مايه تلاش ما باشد. بهترين راه براي افزايش دوستي ها و كاهش اختلافات اعتمادزايي و تنش زدايي با همسايگان از جمله با كشورهاي عربي منطقه است. همانطور كه وزير خارجه كشورمان نيز تاكيد كرده، محور سياست خارجي ايران ايجاد همگرايي هاي منطقه اي است. ما بايد بتوانيم با اعراب در همگرايي منطقه اي بخصوص در مباحث اقتصادي و فرهنگي تعريف يكسان داشته و بر مشتركات تاكيد كنيم. پرداختن به اختلافات مشكلي را حل نمي كند. اين در حالي است كه محورهاي مشترك زيادي داريم كه هر دو طرف مي توانند بر آن تاكيد كنند.

وطن امروز:آمريكا صهيونيست است كدخدا وفا ندارد!

«آمريكا صهيونيست است كدخدا وفا ندارد!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم دكتر مجتبي اصغري است كه در آن مي خوانيد؛ قبيله گرايي سياسي، صفتي برآمده از بي تقوايي حزبي است. فرد فرد يك حزب يا يك گروه سياسي كه اجتماعي با هدف قبيله گرايي تشكيل مي دهند بايد آلوده به صفت بي تقوايي باشند تا به واسطه اين همگرايي شيطاني از خطاي هم قبيله خويش «دفاع» كرده و حتي در اين راه ناقدان و دلسوزان را نيز بي نصيب از بي انصافي برآمده از بي تقوايي خويش نگذارند. در مقابل مشي و منش حافظان و ياوران امام و امت در حكومت اسلامي اكيدا چنين نيست. اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «وقتي در ميدان جنگ ديدي رفيق تو ضعيف تر است، به شكرانه نعمت شجاعت، به كمك او بشتاب.» با تمسك به سنت الهي و سيره علوي به نقد پرونده ملي نقض يكجانبه توافق هسته اي كشورمان با غرب از جانب دولت آمريكا ورود مي كنيم. برخلاف همه تشنج آفريني هاي چند ماه گذشته از جانب رسانه هاي موسوم به زنجيره اي آنچه توافق نه چندان شيرين ژنو را با مرگي زودهنگام روبه رو ساخت نه تحليل هاي جبهه حاميان انقلاب اسلامي بود كه درشت گويي، بدعهدي و خيانت پيشگي غربي ها را از رسانه هاي جهاني رصد مي كردند و نه پيش بيني هاي رسانه هاي خيرخواه وطني!

پيش از اين در همين ستون نوشتيم نخستين نتيجه تكيه بر تحليل غلط از جامعه سياسي آمريكا و اسرائيل، سياست ورزي اشتباه در عرصه جهاني است. وقتي وزير خارجه كشورمان با تاكيد بر ترويج تحليل من درآوردي يك جوجه فراماسون سوئدي – آمريكايي- ايراني، اوباما و جان كري را «ضد صهيونيست» مي خواند و طرح دوگانه سازي قدرت ميان آمريكا و سايه خاورميانه اي اش را صادقانه باور مي كند اجبارا پس از عهدشكني عمدي «دولت» آمريكا – نه كنگره وابسته به آيپك!- ناچار به توضيح دهي به بچه هاي انقلاب است. اكنون دكتر ظريف بايد به ملت و رسانه ها توضيح دهد در چنين شرايطي اوباما و جان كري در دسته صهيونيست هاي باهوش طبقه بندي مي شوند يا گونه اي جديد به نام «شبه صهيونيست» يا مثلا «صهيونيست نما» به تحليل هاي دستگاه سياست خارجي كشورمان اضافه خواهد شد؟!

توجه به اين نكته ضروري است كه هدف از بازكردن مجدد پرونده تحليل هاي سه ماه گذشته خداي ناكرده نواختن ديپلمات هاي ايراني به چوب بي وفايي و بدعهدي نيست. وقتي تيمي از جانب يك ملت براي ماموريتي ويژه انتخاب مي شود همگي در نتيجه نيز سهيم هستيم حال چه سهم مان «برد-برد» باشد چه «باخت – برد»! آنچه بسيار مهم است اصلاح تحليل هايي است كه بنياد تصميمات دست كم 4 سال آينده دستگاه ديپلماسي كشور بر آنها گذارده مي شود. به قول شهيد حسن باقري در كليپ مشهور سرزنش فرماندهان گردان هاي خودي پس از شكست عمليات «تصور اينكه چون حق با ما است پس خدا ما را بدون شناسايي دقيق و زحمت كشيدن پيروز مي كند از اساس باطل است! نمي شود كه دشمن زحمت بكشد و ما بدون تلاش پيروز شويم؛ اين برخلاف سنت هاي الهي است!»

برژينسكي سال ها عمليات شناسايي در مرزهاي فكري ايرانيان را مديريت كرد آقاي وزير امور خارجه! دست كم خود جنابعالي ساعت ها با شاگردان وي در سمت نماينده ايران در سازمان ملل گفت وگو داشته ايد. اگر ما به نام ديپلماسي عمومي در فيس بوك، يك صفحه فارسي با مخاطب ايراني را ماه ها با هدف برچسب زدن و صهيونيست خواندن منتقدان باز نگه مي داريم بد نيست گاهي هم بياد بياوريم اين همان طرح 50 و چند ساله وزارت خارجه آمريكاست كه امروز حاصل تحليل ها و برآوردهاي دقيقش تا اينجاي كار ايران و ايراني را بازنده ميدان ديپلماسي ساخته است! نشست و برخاست «بي اجازه يا با اجازه» در هزار انديشكده آمريكايي- اسرائيلي نه تنها يك خط به تحليل سازي درست دستگاه سياست خارجي ما كمك نكرد بلكه تصويري دقيق از فضاي فكري وزارت امورخارجه ايران و ديپلمات هاي وطني به آمريكا و اسرائيل بخشيد. اينگونه مي شود كه تريتا پارسي گستاخانه از تصوير كتابخانه پشت صحنه پيام ويدئويي وزير امور خارجه ايران براي تبليغ كتاب خود در فيس بوك بهره مي برد و در عين حال به شوراي روابط خارجي آمريكا پيشنهاد مي كند براي نشاندن ايران بر سر ميز مذاكره از فرصت ميان تاثيرگذاري حداكثري تحريم هاي گذشته و ترس از تصويب تحريم هاي جديد پيش رو در كنگره بهره ببرند! عجبا از اندازه ايراني بودن ديپلماسي كه برآمده از تز دكتراي پارسي به رهبري فوكوياما و برژينسكي و سيك و رمضاني است و با بودجه بنياد برادران راكفلر كتاب مي شود! با كدام حقيقت سنج صحت چنين تحليل هايي را بسنجيم تا باورمان شود آيپك با آن همه قدرت اجازه رئيس جمهور شدن اوباماي آنتي صهيون(!) را با شعار «آخرين منجي يهود» زيرسبيلي صادر كرده است!

حال اين اوباماي نئوليبرال صلح طلب و ويليام برنز و وندي شرمن به اندازه اي در دستگاه سياست خارجي ايران «صداقت پيشه و قابل اعتماد» ارزيابي شده اند كه ما همه تخم مرغ هاي ديپلماسي مان را آسوده خاطر در سبد آنها مي گذاريم و پيش پيش فرمان جشن ملي نيز بابت امضاي توافقي آسماني صادر مي كنيم! بپذيريد ميان آمريكا و سگ هار خاورميانه اي اش هيچ فاصله اي نيست. آنچه در ظاهر به نمايش گذارده مي شود تنها براي خام كردن ملت هاي عرب است تا به واسطه رقيب آفريني در صحنه بين الملل مسير چاپيدن ماندگارشان هموارتر شود. بناست روي عربستان و قطر و امارات و اردن و بحرين كه در ماجراي سوريه گمان بي صاحبي برشان داشته بود كم شود اگرنه آن كه تصور مي كند آمريكا توله هاي نفتي اش را زمين گذاشته تا آغوش خود را براي ايران هسته اي تا دندان مسلح با ديسيپلين ايدئولوژيك جهاني در مرحله ورود به باشگاه قدرت باز كند يا سياست نخوانده يا با لقمه گيري هاي عرصه روابط بين الملل بيگانه است. كليد سازشكار ساختن ملت هاي خاورميانه «به گمان» حرام خواران اقتصادي شوراي روابط خارجي آمريكا در دست دولت ايران است و با سوار كردن چند كلك ديپلماتيك هم از دست ايرانيان خارج مي شود و در جيب اسرائيل و نتانياهو گذارده خواهد شد. برآورد استراتژيك غلط كه فقط اختصاص به ما ندارد! اينجاي كار را دشمن غلط پنداشته است چون كليد نجات اسرائيل از موج بيداري اسلامي ملت هاي مسلمان منطقه را امام خميني(ره) سال ها پيش نابود كردند و شاه كليدش نيز هرگز يافت نشد! لازمه ايجاد صلح جهاني، ورافتادن ظالمين و مستكبرين است و همه گيري عدالت جهاني! اگرنه سال هاست راكفلرها بخش عظيمي از بودجه نفتي شان را آشكارا خرج پروژه «peace building» -صلح سازي!- مي كنند. اتفاقا خيلي از همين مديران رسانه هاي زنجيره اي پيش و پس از اين سبيل شان با اين نرخ هاي حرام چرب مي شود. سنت الهي مي گويد ظلم دوام نمي آورد و حتي اگر همه ثروت قارون هاي غربي و شرقي خرج پروژه صلح خاورميانه شود... بي فايده باقي مي ماند! حتي در حوزه فلسطين اشغالي! يا در پايگاه نظامي بحرين! از آن بدتر در باريكه غزه! در بلندي هاي جولان! سوريه كه ديگر روضه حضرت عباس است! بماند براي بعد!

يك كلام ختم كلام! ديپلماسي ايراني تا زماني كه برآمده از تئوري پردازي هاي دانشكده هاي روابط بين الملل آمريكايي و انگليسي باشد نسخه ضد آن همزمان با نمايش بين المللي از جانب غرب به اجرا گذاشته خواهد شد. فراموش نكنيم همان دانشگاه هايي كه از پذيرش دانشجويان ايراني در رشته هاي مرتبط با علوم تكنولوژي لب مرزي خودداري مي كنند آغوش شان به روي ديپلمات ها و دانشجويان نخبه ايراني در علوم انساني توأم با ارائه انواع بورس تحصيلي و كمك هزينه هاي تشويقي گشوده است. به جاي رجوع به 10 يا 20 روز قبل از توافق گاهي لازم است حوادث بيست سال گذشته را مرور كنيم. با مرور حاصل جمع«تماس» با سرداران ديپلماسي عمومي آمريكا و اسرائيل كه اتفاقا خود را خسته از صهيونيسم نشان مي دادند، پرونده تاريخي گذشته را مرور كنيد. نطفه نخستين تحليل هاي غلط اندر غلط باند نيويوركي ها درباره جامعه آمريكا و روابط دولت هاي ايالات متحده و رژيم صهيونيستي كي وكجا شكل گرفت؟ فراموش نكنيم هر شكست پلي براي دستيابي به موف�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن