واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ثواب قرائت قرآن در روايات(1) نويسنده: عباس ملاتقيمنبع: اندیشه قم حضرت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: «قرآن را بياموزيد زيرا قرآن در بهترين صورتها كه مردم ديدهاند روز قيامت بيايد و مردم در يكصد و بيست هزار صف هستند، كه هشتاد هزار آن صفها از امت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است و چهل هزار صف از امتهاي ديگر، پس به صورت مردي در برابر صف مسلمانان در آيد و آنها به وي نظر كنند و گويند: «معبودي جز خداي بردبار و كريم نيست، همانا اين مردي از مسلمانان است كه به سيما و صفت، او را بشناسيم جز اينكه او دربارة قرآن كوشاتر از ما بوده و از اين رو درخشندگي و زيبايي و روشني بيشتري به او داده شده كه به ما داده نشده و سپس از آنها بگذرد تا در صف شهيدان قرار بگيرد، شهداء به او نظر كنند و گويند: معبودي جز خداي پروردگار مهربان نيست، اين مرد از شهيدان است كه ما او را به سيما و صفت شناسيم، جز اينكه او از شهيدان در درياست و از اينجا به او زيبايي و برتري دادهاند و به ما ندادهاند، فرمود: بگذرد تا به صورت شهيدي در برابر صف شهيدان دريا برسد، پس آنان به او نگاه كنند و شگفت آنها بسيار گردد و گويند: اين از شهيدان در درياست كه ما او را به علامت و صفت بشناسيم جز اينكه آن جزيره كه اين مرد در آن شهيد شده هولناكتر از جزيرهاي است كه ما در آن گرفتار شديم. روي اين جهت است كه به او درخشندگي و زيبايي و روشني بيشتري از ما دادهاند، پس از آنان بگذرد تا به صف پيامبران و مرسلين برسد، در صورت يك پيامبر مرسل، پس پيامبران به او نگاه كنند و تعجبشان بيشتر گردد. و گويند: براستي اين پيامبر مرسلي است كه ما او را به نشاني و وصفش ميشناسم جز اينكه به او برتري بسياري داده شده است. پس همگي پيامبران گرد آيند و خدمت رسول خدا آيند و از او پرسند و گويند: اي محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين كيست؟! فرمايد: آيا او را نميشناسيد؟ گويند: ما او را نشناسيم، او از آنهايي است كه خدا بر او خشم نكرده است. پس رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «اين حجت خدا بر مردم است. پس سلام كند و بگذرد تا به صف فرشتگان برسد به صورت فرشتهاي، پس فرشتگان به او نظر كنند و سخت در شگفت روند و چون برتري او را ببينند بر آنها گران آيد و گويند: پروردگار ما، اين بندهاي از فرشتگان است كه او را به نشاني و وصفش بشناسيم جز اينكه او از نظر مقام و مرتبه نزديكترين فرشتگان است نزد خداي ـ عزّوجل ـ و از اين نظر نور و جمالي دارد كه ما نداريم. پس بگذرد تا به درگاه ربّ ـ تبارك و تعالي ـ رسد و پاي عرش به سجده افتد، خداي او را ندا كند: اي حجت من در زمين و اي سخن راست و گويايم! سر بردار و بخواه تا به تو داده شود و شفاعت كن، تا شفاعتت پذيرفته شود، پس سر بردارد و خداي به او فرمايد: بندگان مرا چگونه ديدي؟ عرض كند: بار پروردگارا، برخي از ايشان مرا نگهداري كردند و محفوظ داشتند و چيزي از مرا ضايع نكردند و برخي از ايشان مرا ضايع كردند و حق مرا سبك شمردند و مرا تكذيب كردند، با اينكه من حجت تو بر تمامي بندگانت بودم. پس خداي ـ تبارك و تعالي ـ فرمايد: به عزت و جلال خودم و مكانت والايم سوگند! امروز بهترين ثواب را به تو بدهم و دردناكترين كيفر را به خاطر تو بدهم. قرآن به صورت مردي رنگ پريده و متغير كه اهل محشر او را ببينند درآمده و به مردي از شيعيان كه او را ميشناخته ميگويد: اي بنده خدا من تو را ميشناسم پس بدان منم كه تو را به شب بيداري كشيدم و در زندگيت تو را به تعب ميافكندم، دربارة من ناهنجار شنيدي و رانده در گفتار شدي، آگاه باش كه همانا هر تاجري سود خود را دريافت كند و من امروز پشتيبان و پشت سر تو هستم و گويد: پروردگارا بنده توست و تو به او داناتري كه رنجش دربارة من بود و مواظب بر من، به خاطر من با دشمنانم دشمني ميكرد و دوستي و خشمش دربارة من بود. پس خداي ـ عزّوجلّ ـ فرمايد: بندهام را وارد بهشتم كنيد و از جامههاي بهشتي به او بپوشانيد و تاج بر سرش نهيد و چون با او چنين كنند او را به قرآن نشان دهند و گويند: آيا به آن چه دربارة دوستت رفتار شده خشنود شدي؟ گويد: بار پروردگارا! من اينان را كم شمرم، خير را دربارهاشاره افزون كن! خداوند فرمايد: به عزت و جلال و ارتفاع مقامم سوگند امروز به او و هر كه در پايه اوست پنج چيز دهم. آگاه باش! كه ايشان جواناني باشند كه پير نشوند، تندرستاني باشند كه بيمار نگردند و توانگراني باشند كه ندار نشوند و خرسنداني باشند كه غمگين نشوند و زندههايي باشند كه نميميرند.»[1] امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «همانا اين قرآن كتابي است كه در آن جايگاه نور هدايت و چراغهاي شب تار است. پس شخص تيزبين بايد كه در آن دقت كند و براي پرتواش نظر خويش را بگشايد، زيرا كه انديشيدن زندگاني دل بينا است، چنانچه آنكه جوياي روشني است در تاريكيها به سبب نور راه پيمايد.»[2] رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: قرآن راهنماي گمراهي است و بينائي از هر كوري است و سبب گذشت از لغزشهاست و روشني در هر تاريكي و در پيشامدها پرتويي است و نگاهدارانده از هر هلاكتي است و (ره) جويي در هر گمراهي و بيان كننده هر فتنه و اشتباهي است و انساني را از دنيا به آخرت رساند و در آن است كمال دين شما، و هيچ كس از قرآن رويگردان نشود جز به سوي دوزخ.»[3] حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در فضل قرآن چنين ميفرمايد: «اگر همه مردم كه مابين مشرق و مغرب هستند بميرند، من از تنهايي هراس نكنم، پس از آنكه قرآن با من باشد.»و آن حضرت شيوهاش اين بود كه هرگاه «مالك يوم الدين»را ميخواند، آن قدر آن را تكرار ميكرد كه نزديك بود بميرد.[4] امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودهاند: «رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده است: همانا اهل قرآن در بلندترين درجات آدميان است به جز پيامبران و مرسلين، پس حقوق اهل قرآن را اندك و كم مشماريد، زيرا براي ايشان از طرف خداي عزيز و جبار، مقام بلندي است.»[5] امام صادق ـ عليه السّلام ـ در مورد فضيلت قاري قرآن ميفرمايد: «هر كه در حال جواني قرآن بخواند و با ايمان باشد، قرآن با گوشت و خونش ميآميزد و خداي ـ عزّوجلّ ـ او را با فرشتگان پيغام برنده و نيك رفتارش رفيق كند و قرآن براي او در روز قيامت پرده و مانعي از آتش باشد و گويد: بار پروردگارا هر كارگري به مزد كار خويشتن رسيده جز كارگر من، پس گراميترين عطاياي خود را به او برسان. فرمود: پس خداي عزيز و جبار دو جامه از جامههاي بهشتي به او بپوشاند و بر سرش تاج كرامت نهاده شود، پس به قرآن گرفته شود: آيا ما تو را دربارة اين شخص خشنود كرديم؟ قرآن گويد: بار پروردگارا من برتر از اين دربارة او ميل داشتم. پس نامه امان از دوزخ را به دست راستش دهند و فرمان جاويدان ماندن در بهشت را در دست چپش گذارند و وارد بهشت شود، پس به او گفته شود: بخوان قرآن را و يك درجه بالا برو، پس به قرآن گويند: آيا خشنود شدي؟ گويد: آري. حضرت فرمود: هر كس قرآن بسيار بخواند و با اينكه حفظ آن بر او دشوار است آن را به ذهن خويش بسپارد، خداي ـ عزّوجلّ ـ دوبار پاداش آن را به او بدهد.»[6] ابان بن تغلب از امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت ميكند كه فرمود: «مردم روايات چهار گونه هستند، من عرض كردم: فدايت شوم آنها كيانند؟ فرمود: يكي مردي كه ايمان دارد ولي قرآن به او داده نشده و ديگر مردي كه قرآن را دارد ولي ايمان ندارد، سوم مردي كه هم قرآن را به او دادهاند و هم ايمان را و چهارم مردي كه نه قرآن را داراست و نه ايمان را. عرض كردم: قربانت گردم، براي من حال اينها را بيان و شرح فرماييد، فرمود: اما آنكه ايمان دارد ولي قرآن بدو داده نشده چون ميوه است كه مزهاش شيرين است ولي بو ندارد و اما آن كس كه قرآن را داراست ولي ايمان ندارد چون برگ درخت مو است كه بويش خوش است ولي مزه تلخ دارد و اما آن كس كه هم قرآن را داراست و هم ايمان دارد چون ترنج است كه هم خوشبو است و هم خوش مزه ولي آن كس كه نه قرآن به او داده شده و نه ايمان، مانند هندوانه ابوجهل است كه بو ندارد و مزهاش نيز تلخ است.»[7] حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: حاملين قرآن، نمايندگان و سرپرستان اهل بهشتند و مجتهدان جلوداران اهل بهشتند و پيامبران آقايان اهل بهشتند.»[8] يعقوب احمر گويد: «به حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كردم: قدايت شوم، من قرآن را خواندم ولي از ذهنم رفته است. دعا كنيد خداوند آن را به من بياموزد. گويد: آن حضرت از اين مطلب كه من خدمتش گفتم ناراحت شد و فرمود: خداوند آن را به تو و ما همگي ياد دهد. گويد: ما نزديك ده نفر بوديم ـ پس فرمود: سورهاي كه مردي ميخواند با اوست تا گاهي كه آن را واگذارد، پس روز قيامت در زيباترين صورت نزدش آيد و بر او سلام كند. آن مرد گويد: تو كيستي؟ گويد: من فلان سورهام و اگر تو به من متصل بودي و نگاهم داشته بودي تو را در اين درجه فرود ميآوردم، پس بر شما باد به ملازمت قرآن، پس فرمود: برخي از مردم هستند كه قرآن ميخوانند تا گفته شود فلان كس قاري قرآن است و برخي براي آوازهخواني آن را ياد ميگيرند كه بگويند: فلاني خوش صدا است و برخي قرآن ميخوانند براي سودجويي و به دست آوردن دنيا و چيزي در آنها نيست و برخي هستند كه قرآن ميخوانند تا از آن در نمازشان و در شب و روزشان منتفع شوند.»[9] پی نوشت [1] . اصول كافي، ص 394 ـ 397، 400، 401. [2] . همان. [3] . همان. [4] . اصول كافي، ص 403 ـ 406. [5] . همان. [6] . همان. [7] . اصول كافي، ص 407 ـ 409. [8] . همان. [9] . اصول كافي، ص 410ـ 413.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]