محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832758929
نقد و بررسی مقاله عصمت از دایرهالمعارف قرآن لایدن بر اساس آراء و مبانی شیعه - بخش اول شیطان به مخلصین راه ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد و بررسی مقاله عصمت از دایرهالمعارف قرآن لایدن بر اساس آراء و مبانی شیعه - بخش اولشیطان به مخلصین راه ندارد
عصمت، یعنی مصونیت از گناه و خطا؛ هرچند که این اصطلاح و این مفهوم، اینگونه در قرآن بهکار نرفته است اما بر پایه دیدگاه اکثریت متکلمان اندیشه معصومیت، اندیشهای قطعی است .
چکیده اهتمام نوشتار حاضر، بررسی انتقادی مقاله «عصمت» (Impeccability)، اثر پال ای واکر، مورخ و مدرس دانشگاههای آمریکا و کاناداست که آن را در دایرهالمعارف قرآن لایدن به طبع رسانده است. حاصل این دیدگاه او درخصوص خاستگاه، ابعاد و ماهیت عصت را میتوان چنین خلاصه کرد: عصمت، یعنی مصونیت از گناه و خطا؛ هرچند که این اصطلاح و این مفهوم، اینگونه در قرآن بهکار نرفته است اما بر پایه دیدگاه اکثریت متکلمان اندیشه معصومیت، اندیشهای قطعی است . در قرآن و احادیث، کموبیش به گناه پیامبران تصریح شده است و مسلمانان متقدم نیز آن را کم و بیش تصدیق کردهاند، بعدها شیعیان درپی ادعای قدرت مطلقه امامانشان، اندیشه عصمت را بهوجود آوردند و اندکاندک آن را به پیامبران نیز تسری دادند. حتی یکی از متألهان شیعه (هشامبنحکم) مدعی بود که عصمت امام، ضروریتر از عصمت پیامبر است. برخی از پیامبران، دستکم پیش از بعثت مرتکب گناه شدهاند. گناه یعنی نافرمانی بهقصد مخالفت با قوانین خدا؛ اما مخالفتی که از سر غفلت و خطا صورت گیرد، گناه نیست و این بهترین تأویل درباره آیاتی است که به گناه انبیا تصریح میکند. عصمت بهمعنای قادر نبودن بر گناه نیست، بلکه لطف و عطیهای است از جانب خداوند که پیش از انجام گناه و حتی پس از آن به پیامبر میرسد.
در این نوشتار، باتوجه به مدعیات یادشده، این نتایج بهدست آمده است که هرچند واژه عصمت در مفهوم کلامی خود در قرآن بهکار نرفته است اما قرآن با واژههای دیگری برعصمت انبیا تصریح دارد. شیعه مبدع عصمت نیست و نسبت دادن این عقیده به متکلم شیعی، هشامبنحکم که وی عصمت امام را در مقایسه با عصمت پیامبر ضروریتر میداند، بیاساس است. در مفهوم گناه، قید عمد یا سهو لحاظ نشده است. پس بهترین راه برای تأویل آیاتی که بهظاهر موهم عدم عصمت است، توجه به درجات گناه است، نه نظریه سهو پیامبر که از دیدگاه شیعه مردود است. هرچند عصمت، امری اختیاری و لطفی از جانب خداست، اما اسبابی چون علم به فساد گناه و اراده قوی پیامبر است که انگیزه ارتکاب به گناه را در وی از بین میبرد، نه آنکه بعد از تصمیم به گناه، این لطف، پیامبر را دریابد. کلیدواژگان دایرهالمعارف قرآن؛ لایدن؛ عصمت انبیا؛ شیعه 1. طرح مسئله آموزههای دینی حاصل تفکر شیعی، بهدلیل دو عنصر عقلگرایی و فراگیری دانش دینی از امامان معصوم: دقیق، عقلپسند و برخوردار از تحلیلهای ناب است؛ اما نوع مطالعات غربیان درباره اسلام، عمدتاً مستند به منابع اهلسنت بوده است. در این پژوهشها، منابع شیعی، یا بهطور کلی نادیده گرفته شده یا بسیار کم مورد توجه بودهاند؛ در حالی که از دینپژوه غربی که عهدهدار گزارشگری آرای مسلمانان در موضوعات دینی است، انتظار توجه به آرای شیعیان نیز میرود؛ بهویژه در مواردی که عقیده شیعه مطرح میشود، نباید صرفاً به گزارش اهلسنت بسنده شود. دایرهالمعارف قرآن لایدن، از جمله پژوهشهای غربیان درباره قرآن است. ناشر این دایرهالمعارف، انتشارات بریل است که پیشتر در سال 1(ص)0(ع)م دایرهالمعارف اسلامرا بهچاپ رسانده بود. سرویراستاردایرهالمعارف قرآن، خانم مک اولیف،[1]استاد گروه عربی و تاریخ دانشگاه جورج تاون واشنگتن دیسی است که در زمینههای دینشناسی، مطالعات تطبیقی ادیان ابراهیمی و تاریخ اسلام قلم میزند. وی هدف از انتشار این اثر را فراهم کردن دانشی دقیق (rigorous) و آکادمیک پیرامون قرآن معرفی میکند. دانشی که از جمع دیدگاهها و پیشفرضهای مختلف سرچشمه میگیرد. (EQ, 1, xi) و خصوصیت ویژه آن، ادعای بیطرفی و دانش بیتعصب است. این دو واژه، از کلمات کلیدیای هستند که پرفسور مظفر اقبال،[2] مؤسس و رئیس مرکز اسلامی کانادا و سرویراستار دایرهالمعارف جامع قرآن،در نقد جدی خود به این دایرهالمعارف، با نگاهی ویژه به آنها میپردازد. (رک: اقبال، 1388، شماره6) اقبال در مقالهای با عنوان «مطالعات آکادمیک مستشرقان در مورد قرآن» بیشتر مقالات دایرهالمعارف قرآن لایدن را، که به گفته مک اولیف سر ویراستار آن دارای «مهر آکادمیک» است، تکمیل تحقیقات آکادمیک پیشین درباره قرآن میداند که رد آن را میتوان تا تحقیقات خاورشناسان قرن نوزدهم و از طریق آن تا پنج قرن مباحثه جدلی درباره قرآن توسط متکلمان زبان شناس مسیحی دنبال کرد. وی بحث آکادمیکی قرآن را برگرفته از همان سنتی میداند که جریانهای خاصی در غرب آن را بهوجود آوردهاند. به اعتقاد او اصحاب آکادمیک، دین را در قالب جدیدی ریخته و از نو معنا کردهاند. بینشی که وحی را آنگونه که در اسلام فهمیده میشود قبول ندارد؛ بینشی که قرآن را «کلمه الله» نمیداند؛ بلکه آن را ساخته دست بشر که بهطور شفاهی در یک زمان و مکان خاص بهوجود آمده و همچون تمام متون شفاهی دچار تکامل متنی شده است، معرفی میکند. (اقبال، 1388، شماره 6)[3] آنچه در پی میآید بررسی یکی از مقالات همین دایرهالمعارف با عنوان «عصمت» است که پال ای واکر[4] نگارنده آن است. نخست اشکالات صوری مقاله را بر شمرده و سپس در بررسی مفهومی در پی پاسخ به این سؤالات هستیم: نویسنده مقاله در تبیین موضوع چگونه به آموزههای قرآنی پرداخته است؟ نظریات او بر اساس آرا و مبانی شیعه به چه میزان صائب و قابل اعتناست؟ به دیدگاه اهلسنت توجه بیشتری داشته است یا امامیه؟ 2. بررسی مقاله عصمت ابتدا مسائل صوری مقاله مطرح و آن گاه محتوای مقاله مورد بررسی میگردد. 2ـ1. صورت صبغه غیر علمی مقاله در ارجاع به منابع از مشکلات اساسی آن است. ارجاعات درون متنی مقاله سراسر مستند به مدخلهای دایرهالمعارفی است که قطعاً در زمره منابع دست اول محسوب نمیشوند. در کتابشناسی مقاله نویسنده به جای ذکر تک تک تفاسیر مینویسد: علاوه برتفاسیر استاندارد آیات مورد استشهاد در متن، این کتب نیز مورد استفاده بوده است. در این شیوه غیر علمی منظور از تفسیر استاندارد نیز مشخص نیست. یکی ازسه منبع مذکور در کتابنامه «ابن تیمیه و آموزه عصمت» نگاشته B. Abrahamov است. ابن تیمیه (م.(ع)28) به ارائه نظرات شاذ و مخالفت با اهلبیت و شیعه مشهور است و دانشمندان عصر وی به علت تعارض عقایدش با مذاهب اسلامی، تا مرز تکفیر او پیش رفتند. یکی از منابع دیگر این مقاله، «عصمت» نوشته مدلونگ (W. Madelung) است. این خاورشناس؛ اندیشه شیعی را معقول میداند و برخلاف سایر اقران خود- که معمولاً از دیدگاه اهلسنت درباره شیعه مینویسند- به منابع دستاول شیعه استناد میکند. با توجه به قرآنی بودن دایرهالمعارف، انتظار میرفت آیات قرآن مستند اصلی مقاله باشند؛ در حالی که در متن، تنها به چهار آیه اشاره شده است؛ آیاتی که بهظاهر همسو با عقاید نویسنده بوده است. 2ـ2. محتوا محتوای مقاله به سه بخش خاستگاه، ابعاد و ماهیت عصمت قابل تقسیم است. بیشک، توجه به سیاق عبارات و پیوستگی مطالب، در فهم دقیقتر نظرات نویسنده مؤثر است؛ ازاینرو پس از ذکر متن مقاله بهصورت کامل، آنهم به همان ترتیب نوشتهشده، محتوای آن بررسی میشود. 2ـ2ـ1. خاستگاه عصمت هرچند عصمت انبیا، از تعالیم اساسی اسلام است، اما به اعتقاد برخی از صاحبنظران، در منابع اولیه اسلامی، از عصمت انبیا ذکری بهمیان نیامده است. واکر نیز بر همین موضوع تأکید دارد. وی مینویسد: عصمت، یعنی در معرض گناه نبودن (ببینید: گناه، کبیره و صغیره)، مصونیت از گناه و خطا. در کلام و الهیات اسلامی، واژه مفرد عربی «عصمه» تلویحاً، هم بهمعنای معصومیت از گناه است و هم ارتباط نزدیکی با مفهوم خطاناپذیری دارد. در وهله نخست، این اصطلاح مربوط به پیامبران (ببینید: پیامبران و پیامبری) و این پرسش است که آیا آنان از گناه مبرا هستند یا خیر؛ هرچند که نه این اصطلاح و نه مفهوم آن، اینگونه در قرآن بهکار نرفته است. آموزه معصومیت، بر پایه دیدگاه اکثریت متکلمین، آموزهای قطعی است، (ببینید: الهیات و قرآن) اگر تنها اطمینان حاصل کنیم که پیامبران نمیتوانستهاند دروغ بگویند؟ وقتی که حقیقت وحی الهی (ببینید: وحی و الهام) به آنها اعلام میشود و ایشان متن و پیام آن را بهطور کامل منتقل میکنند. به هرحال در حقیقت، گناه پیامبران کموبیش باصراحت در قرآن و حدیث (ببینید: حدیث و قرآن) تصدیق شده، اگر این متون بهطور تحتاللفظی فهمیده شود؛ و ظاهراً مسلمانان متقدّم همین مطلب را تقریباً پذیرفته بودند. بعدها شیعیان (ببینید: تشیع و قرآن) در تلاششان برای اظهار قدرت مطلقه امامانشان (ببینید: امام) اندیشه عصمت را بهوجود آورده و استدلال کردند که امامان معصوم هستند و توانایی انجام خطا و گناه را دارا نیستند. اما بعدها جریان اصلی شیعه مدعی شد که پیامبران نیز نسبت به خطا و گناه مصون هستند. معتزله در ارتباط با پیامبر، نه امامان (ببینید: معتزله) به شیوه مشابهی همچون شیعیان، قایل به معصومیت پیامبران شدند. گروههای دیگری نیز شامل سنیها، عموماً اصرار بر این امر دارند که پیامبران از گناه، بهویژه از گناهان کبیره مبرا هستند. یکی از متألهان متقدم شیعه، حتی مدعی بود که امام باید معصوم و لغزشناپذیر باشد؛ علیرغم اینکه پیامبر خود تا حدودی در معرض گناه بوده؛ همانگونه که قرآن به آن اذعان داشته و آن را تصدیق کرده است. در واکنش به هرگونه لغزش خاص پیامبر، خداوند که در ارتباط مداوم با او بود، میتوانست بیدرنگ بهوسیله وحی مبادرت به تصحیح عمل او کند. امامان از آنجا که به شکل عام و نه بهطور خاص، بهوسیله خداوند راهنمایی شدهاند، نباید بهطور کلی مستعد هیچ گونه خطایی باشند. (ص 505ـ506) 2ـ2ـ1ـ1. بررسی نظریه نبود آموزه عصمت در قرآن چنانکه پیشتر گفتیم، واکر در این مقاله مدعی شده که اصطلاح و مفهوم عصمت، در قرآن بهکار نرفته است. در این زمینه، همسو با نویسنده باید یادآور شویم: اینکه واژه و اصطلاح «عصمه» در قرآن به مفهوم کلامی خود، یعنی مصونیت از گناه و خطا بهکار نرفته است، سخنی درست است؛ زیرا ماده «عصم» در قالبهای فعلی و اسمی، بهطور کلی سیزده بار[5] در قرآن بهکار رفته است که هیچیک از آنها به معنایی که منظور نظر است نمیباشد. گفتنی است، واژه عصمت نیز در قرآن به کار نرفته است؛ بلکه تنها ساختار جمعی آن، یعنی عصم در قرآن آمده و مراد از آن نکاح، و علقه زوجیت است: ...وَلَا تُمْسِکُواْ بِعِصَمِ الْکَوَافِر...؛ (ممتحنه،10) و زنان کافر خود را نگه مدارید. (رک: طبرسی، 1408، ج(ص)، ص413) هرچند کلمه عصمت در معنای اصطلاحی کلامی خود، در قرآن بهکار نرفته است، اما برخی واژههای دیگر، نظیر اذهاب رجس و تطهیر (احزاب،33)، اخلاص (حجر،3(ص)-40)، اصطفاء (بقره،130-132) و اجتباء (انعام، 8(ع) و مریم، 58) بر مفهوم عصمت دلالت میکنند. حتی عصمت به مفهومی عام، در قرآن بهکار رفته است؛ آنجا که ملائکه را از نافرمانی خدا (تحریم،6) و قرآن را از راه یافتن باطل بدان منزه دانسته است. نویسنده مدعی است، از آنجا که قرآن گناهانی را به انبیا نسبت میدهد، مفهوم عصمت نیز در قرآن بهکار نرفته است. در اینباره باید گفت: قرآن با آیاتی محکم، عصمت انبیا را در ابعاد مختلف بهاثبات میرساند؛ بنابراین، باید آیات بهظاهر متناقض با عصمت را در وهله اول به آیات محکم دال بر عصمت انبیا ارجاع داد. گفتنی است، برخی از آیات، ناظر به بعدی از ابعاد عصمتاند، و برخی همه ابعاد را دربرمیگیرند. برخی آیات، مربوط به همه انبیا، و برخی ناظر به نبی خاصی است. در مجموع، از این آیات ثابت میشود که انبیا از هرگونه خطا و گناهی مبرایند. مقاله را با ذکر عنوان استدلال و اشاره به برخی آیات دیگر پی میگیریم و به شرح دو آیه بسنده میکنیم. 1. شیطان به مخلصین راه ندارد (حجر،3(ص)-40) 2. عهد الهی به ظالمین نمیرسد (بقره،124) 3. آیه تطهیر (احزاب،33) 4. نگهبانی وحی الهی بر عهده خداست (جن،26-28) 5. هدف از ارسال پیامبران، اتمام حجت بر بندگان است (نساء،163- 165و نیز انعام،130؛ اسرا، 15؛ طه،134؛ ملک،8) 6. سخن پیامبر، وحی الهی است (نجم،1-5) (ع). رفع اختلاف، هدف بعثت انبیاست (بقره،213) 8. اطاعت از رسول، اطاعت از خداست. (آل عمران،32 ،132و...) (ص). لزوم ایمان به پیامبر (نسا،136و 152) 10. آیات اصطفا (نمل،5(ص)؛ اعراف،144؛ حج،(ع)5 و...) 11. پیامبر اسوه مؤمنان (احزاب،21) 12. پیامبران، مشمول نعمت الهی (مریم،58-5(ص)، نساء،6(ص)) 13. پیامبران، مشمول هدایت الهی (انعام،88-(ص)0) 14. آیات اجتبا (مریم،58، نحل،120-121، انعام،8(ع)) 15. تبعیت محض پیامبر از وحی (یونس،15، احقاف،(ص)) 16. پیامبران امین هستند. (شعرا،10(ع)، 125، 143، 162، 1(ع)8؛ دخان،18) 1(ع). حرمت آزار پیامبر (توبه،61). (رک: رضی بهابادی، 1382، ص32-61) نگهبانی وحی الهی بر عهده خداوند است عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَداً ٭ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُکُ مِن بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً ٭ لِیعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیهِمْ وَأَحْصَى کُلَّ شَیءٍ عَدَداً.(جن،26-28) خداوند دانای نهان است و کسی را بر غیب خود آگاه نمیسازد؛ جز پیامبری که از او خشنود باشد؛ که برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی برخواهد گماشت تا معلوم شود که پیامهای پروردگار خود را رسانیدهاند و [خداوند] بدانچه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد، شماره کرده است. این آیه که به «رصد الهی» نامبردار است، (جوادی آملی، 1386، ص(ع)1) نهتنها بر عصمت پیامبر(ص) در مراحل تلقی، حفظ و تبلیغ وحی دلالت میکند، (رک: شبر،1412ق ،ج1، ص536/ مغنیه، 1422 یا1424ق، ج(ع)، ص443/ طبرسی، 13(ع)(ع)، ج4، ص3(ع)(ص) / ابنعاشور، بیتا، ج2(ص)، ص232) که به تعبیر برخی، عصمت از گناه را نیز ثابت میکند. در عبارت «فَإِنَّهُ یسْلُکُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» ضمیر «فإنّه» به خدای تعالی، و ضمیر «یدیه» و «خلفه» به رسول(ص) برمیگردد، و کلمه «رصد» بهمعنای مراقب و نگهبان است. مراد از «ما بین یدیه» پیش روی رسول، و مردمی است که بهسوی آنان فرستاده شده است، و مراد از «خلفه»، بین او و بین مصدر وحی، یعنی خدای سبحان است. پس خدا نگهبانانی از ملائکه بین رسول و مردم دارد، و نگهبانانی هم بین رسول و خودش گمارده است. سلوک رصد در پیش رو و پشت سر رسول، برای حفظ وحی از هر تخلیط و تغییر دادن، یعنی کم و زیاد کردن است. آیه دلالت دارد بر اینکه وحی الهی از آن لحظه که از مصدر وحی صادر میشود تا زمانی که به مردم میرسد، همچنین در طریق نزولش تا وقتی که به شخص مورد وحی برسد، از هر دستبرد و تغییری محفوظ است. به عبارتی، وحی الهی در مراحل تلقی، حفظ و تبلیغ، مصون است؛ زیرا هدف از فرستادن نگهبان، اطمینان از رسیدن وحی الهی به مردم است؛ و اگر پیامبر در تلقی، حفظ و ابلاغ وحی مصون نباشد، این هدف تحقق نمییابد. مطابق آیه نهتنها پیامبر بهواسطه حراست الهی در این سه مرحله معصوم است، که گناه نیز نمیکند؛ زیرا تبلیغ- همانگونه که شامل قول است- فعل را نیز دربر میگیرد. پس پیامبر از معصیت، یعنی ارتکاب گناه و ترک واجب، معصوم است؛ زیرا این کارها تبلیغ برخلاف دین است. (رک: طباطبایی، 141(ع)ق، ج20، ص5(ع)-58) شیطان به مخلصین راه ندارد قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَیتَنی لَأُزَینَنَّ لَهُمْ فی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِینهَُّمْ أَجْمَعِینَ ـ إِلَّا عِبَادَکَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِینَ (حجر3(ص)-40) این آیه بر عصمت پیامبران از گناه دلالت دارد؛ بدین صورت که شیطان به مخلصین راه ندارد؛ پیامبران از مخلصیناند؛ پس از نفوذ شیطان و گناه بهدورند. توضیح اینکه اغوا دعوت به غی، و خلاف ارشاد است. (طوسی، بیتا، ج6، ص33(ع)) مصطفوی تصریح میکند: اغوا راهنمایی به شر و فساد است، نه اضلال. (مصطفوی،1360، ج(ع)، ص28(ص)) منظور از اغوای شیطان، زینت دادن باطل است، به گونهای که شخص اقدام به باطل کند. (طوسی، بیتا، ج6، ص33(ع) / طبرسی، 1408ق، ج6، ص518) اخلاص از جانب خدا، همان تلخیص تکوینی بنده و برگزیدن او از میان دیگر بندگان است، با صفات ممتاز و استعداد خاص و سینه گشوده، که بنده شایستگی دریافت ولایت، رسالت، حقیقت ایمان و انوار معرفت را پیدا میکند. (مصطفوی،1360، ج3، ص103) خداوند از میان پیامبران، موسی (مریم،51) و یوسف (یوسف،24) را در زمره مخلصین شمرده. و درباره ابراهیم، اسحاق و یعقوب فرموده است: إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَه ذِکْرَی الدَّار. (ص،46) از آنجا که پیامبران شایسته دریافت وحی الهی بودند، برترین انسانهایند و اگر آنها در زمره مخلصین نباشند، هیچ فرد دیگری شایسته این مقام نیست. علامه طباطبایی درباره چگونگی عصمت مخلصین مینویسند: خداوند برخی از بندگانش را بر استقامت فطرت و اعتدال خلقت آفرید. آنها از همان ابتدا دارای اذهانی تیز و ادراکی صحیح، جانهایی پاک و قلوبی سلیم بودند و با همین صفای فطرت و سلامت نفس، از نعمت اخلاصی برخوردار شدهاند که دیگران با کوشش آن را کسب میکنند؛ و از آنجا که از پلیدی موانع بهدور بودهاند، اخلاصشان برتر است. اینان در عرف قرآنی، همان مخلصیناند و مخلصین همان پیامبران و اماماناند. خداوند به آنان علمی عطا کرده که با وجود آن علم، محال است گناه کوچک یا بزرگی از آنان سر بزند. (طباطبایی،141(ع)، ج 11، ص162) شأن بندگان مخلص این است که برهان پروردگار خویش را میبینند و خداوند هر سوء و فحشایی را از آنان دور میکند؛ پس هرگز مرتکب معصیت نمیشوند و بهواسطه شهود برهان الهی که همان عصمت است، قصد گناه نیز نمیکنند. (طباطبایی، 141(ع)ق، ج11، ص120) 2ـ2ـ1ـ2. بررسی نظریه ابداع عصمت توسط شیعه واکر، شیعه را مبدع آموزه عصمت میداند. هماکنون ضمن رد ادعای وی، به سابقه شبهه و سابقه آموزه عصمت اشاره میشود. شبهه پیرامون مبدأ عصمت گروهی با تمسک به آیاتی که بهظاهر با عصمت انبیا متناقض است، معتقدند نظریه عصمت برآمده از قرآن نیست و احتمالاتی درباره خاستگاه عصمت بیان کردهاند. برای نمونه، این عقیده را متأثر از فرهنگ ایران باستان و تعالیم متصوفه، (Esmah in the Encyclopedia of Religion(ع)/405) اهل کتاب و آموزههای زرتشتی دانستهاند. (برای آگاهی از این شبهات و پاسخ به آنها، ر ک: یوسفیان و شریفی، 1388، ص80-86) در پاسخ به ادعای نویسنده که شیعه را مبدع عصمت معرفی کرده است، باید گفت: این اتهام نیز در آرای مستشرقین ریشه دارد. دونالدسون، شرقشناسی است که معتقد است شیعه برای اثبات دعوت امامان خود در برابر ادعای خلفای اهلسنت، عقیده عصمت انبیا را بهوجود آوردند؛ زیرا آنان پیامبران را امامان و هادیان مردم نیز میدانند. شیعه به آیه: إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً (بقره،124) که خطاب به ابراهیم(ع) است، اهمیت فراوانی میدهد. این عقیده شیعه، در زمان امامت تاریخی، یعنی فاصله بین وفات پیامبر(ص) و غیبت امام دوازدهم بهوجود آمد. کلینی و شیخ مفید در تفسیر آیه یادشده به امام صادق(ع) نسبت میدهند که واجب است ابراهیم معصوم باشد؛ زیرا خداوند او را امام قرار داد و فاسق، شایسته امامت نیست. از آن جا که کلینی، شیخ مفید و صدوق در زمان عزت آلبویه میزیستند، عقیده عصمت انبیا و ائمه در آن زمان کاملاً تقویت شد و به نهایت رشد رسید. دونالدسون معتقد است که عقیده عصمت، در اواخر قرن دهم در میان اهلسنت شیوع پیدا کرد. غزالی (م.1111) قایل به عصمت انبیا نیست؛ اما فخر رازی (م.1210) از مدافعان سرسخت این نظریه است. او از افکار صوفیه تأثیر پذیرفته است. بهطور کلی، صوفیه و معتزله وسیله تبادل آرا بین شیعه و اهلسنتاند. (دونالدسون، 1(ص)33م، ص328ـ330) احمد امین نیز نظریه عصمت را دور از تعالیم اسلام میشمرد و شیعه را مبدع این فکر میداند. (احمد امین، 1(ص)64م، ص228ـ230) سابقه آموزه عصمت باید گفت: اندیشه عصمت سابقهای به قدمت اسلام و کتاب آسمانی قرآن دارد. افزون بر دلالت آیات قرآن بر عصمت انبیا و تصریح پیامبر(ص) بر این امر، شواهدی دال بر وجود پذیرش این مسئله نزد مسلمانان صدر اسلام وجود دارد. تصریح پیامبر(ص)برعصمت: پیامبر(ص) بر عصمت خویش و اهلبیت: تصریح نمودهاند. ابنعباس میگوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: انا وعلی والحسن والحسین وتسعه من ولد الحسین مطهرون معصومون. (صدوق، 13(ص)5ق، ج1، ص280/ صدوق، 13(ع)8، ج1، ص64/ خزاز رازی، 1401ق، ص1(ص)/ مجلسی، 1403ق، ج22، ص201 و ج36، ص243 و ج36، ص281) همچنین ابنعباس از پیامبر(ص) نقل میکند: فانا و اهل بیتی، مطهرون من الذنوب. (اربلی، 1381، ج1، ص63 / مجلسی، 1403ق، ج16، ص120) فرمانپذیری یاران پیامبر(ص): تسلیم و انقیاد یاران پیامبر(ص) در برابر دستورها و فرامین ایشان، حاکی از آن است که آنان حضرت را از هرگونه لغزش و اشتباه مبرا میدانستهاند. برای نمونه، سعدبنمعاذ برای اعلان نهایت آمادگی خود در جنگ بدر، به پیامبر(ص) گفت: به آن خدایی که تو را به رسالت مبعوث نموده است، هرگاه وارد این دریا شوید (دریای احمر)، ما نیز پشت سر شما وارد میشویم. (واقدی، 1405ق، ج1، ص1(ص)) تصریح ابوبکر به عصمت پیامبر/: ابوبکر در ضمن خطبهای گفت: رسول خدا(ص) از دنیا رفت، در حالی که ضربه شلاقی و بالاتر از آن به کسی بدهکار نبود. او معصوم از خطا بود. (مجلسی، 1403ق، ج10، ص43(ص)) با توجه به اینکه تمایز شیعه با اهلسنت در این است که شیعه علی را وصی پیامبر میداند و غیر معصوم را شایسته خلافت نمیداند، حال اگر شیعه مبتکر آموزه عصمت است، چرا ابوبکر نخستین خلیفه پس از رسول خدا(ص) به عصمت پیامبر معتقد است. ابوبکر پیش از آن نیز در جریان صلح حدیبیه به عصمت پیامبر(ص) اعتراف کرده بود؛ آنجا که عمر پذیرش صلح را سبب ذلت مسلمانان میدانست، ابوبکر گفت: او رسول خداست و هرگز خدای خود را نافرمانی نمیکند. (احمدبنحنبل، بیتا، ج4، ص330 / بخاری، 1401ق، ج3، ص182 / طبرانی، بیتا، ج2، ص140) گفتنی است برخی در همان زمان پیامبر(ص) به شئون والای ایشان معترف نبودند و ایشان را مانند انسانهای دیگر قلمداد میکردند. درباره تدوین صحیفه صادقه، از مشهورترین مکتوبات حدیثی عصر رسول خدا (ص)، آمده است که عبداللهبنعمروعاص سهمی (م.65) گفت: من هرچه از زبان پیامبر(ص) میشنیدم، مینوشتم و میخواستم آن را نگهداری کنم؛ ولی قریش مرا از این کار نهی کردند و گفتند: هرچه را که از رسولالله میشنوی، مینویسی؛ در حالی که او بشری است که در حال غضب و رضا سخن میگوید. من از نوشتن منصرف شدم و مطلب را به عرض پیامبر رساندم. پیامبر(ص) فرمود: اکتب فوالذی نفسی بیده ما خرج منی الا الحق. (رک: خطیب بغدادی، 1(ص)(ع)4م، ص80ـ81 / حاکم نیشابوری، بیتا، ج1، ص15ـ16/ ابناثیر جزری،1280ق، ج2، ص332) تصریح امام علی: حـاطـببنابیبلتعه که خانوادهاش در مکه بودند و از آزار و اذیت کفار نسبت به فرزندانش نگران بـود، تـصـمیم گرفت با مشرکین مکه همکاری اطلاعاتی کند تا آنها هم متقابلاً خانواده او را تـحـت فـشـار قـرار نـدهند. ازاین رو، نامهای به مردم مکه نوشت و آنها را از آمدن پیامبر/ و جنگیدن مسلمانان برحذر داشت: «ان رسول اللّه یریدکم فخذوا حذرکم». حاطب نامه را به ساره داد که به مردم مکه برساند. جبرئیل این جریان را به اطلاع پیامبر(ص) رساند، علیوچند تن دیگر مـأمور تعقیب ساره و گرفتن نامه از او شدند. وقتی اثاث ساره را بازرسی کردند، چیزی نـیافتند؛ اما امیرالمؤمنین فرمود: «واللّه ما کذبنا ولا کذبنا». آنگاه شمشیرش را کـشـید و فرمود: یا نامه را به ما بده یا تو را خواهم کشت. اینجا بود که ساره نامه را از لای گیسوان خود بیرون آورد و تحویل داد. (رک: واقدی، 1405ق، ج2، ص(ع)(ص)8) 2ـ2ـ1ـ3. بررسی اتهام واکر به متکلّم شیعی درباره عصمت پیامبر(ص) واکر بدون ذکر نام و حتی منبع، از یکی از متکلمان شیعه نقل کرده است که عصمت امام، از عصمت نبی ضروریتر است. در اینجا پس از تعیین این متکلم، به رد اتهام وی پرداخته میشود. هشامبنحکم، متکلم مورد اتهام: منظور واکر از متأله متقدم، هشامبنحکم (م1(ع)(ص)) است. مشکل اساسی آن است که نویسنده، نهتنها نام این متکلم را ذکر نمیکند، بلکه هیچ منبعی هم برای سخن خود ارائه نمیکند. گفتنی است نخست ابوالحسن اشعری در مقالات الاسلامیین این عقیده را به هشام نسبت میدهد: روافض در اینکه آیا معصیت بر رسول جایز است، اختلاف نظر دارند. آنها دو گروهاند: گروه اول میپندارند جایز است رسول/ معصیت خدا کند؛ بهدرستی پیامبر(ص) در فدیه گرفتن از اسرا در جنگ بدر اشتباه کرد؛ اما معصیت از امامان جایز نیست؛ زیرا اگر رسول معصیت کند، از جانب خدا وحی بر او نازل میشود؛ اما به امامان وحی نمیشود و ملائکه بر آنان نازل نمیشوند. امامان معصوماند و سهو و اشتباه از آنان جایز نیست؛ هرچند عصیان از رسول جایز باشد. هشامبنحکم قایل به این نظریه است. (اشعری، بیتا، ص48) دیدگاه هشام درباره عصمت: در این خصوص ابتدا باید دیدگاههای دیگر هشام را مورد توجه قرار داد. سخنان هشام درباره عصمت امام، بیانگر دیدگاه کلی او در این زمینه است. براهینی که وی بر عصمت امام اقامه میکند، بهطریق اولی درباره نبی صادق است. هشام برهان «اقامه حدود» و برهان «تنافی گناه با شئون امامت» را بهعنوان دلیل عصمت امام مطرح میکند؛ (رک: اسعدی، 1388، ص21(ص)ـ220) با این بیان که اگر امام به گناه آلوده شود، نیازمند کسی است که حد را بر او جاری کند، چنان که دیگران نیازمندند؛ (رک: صدوق، 1385ق، ج1، ص204) بهعلاوه اگر امام معصوم نباشد، ممکن است که از همسایه و دوست و خویش و رفیق خود جانبداری کند و از اجرای حق درباره ایشان خودداری نماید؛ و ظالم شأنیت امامت ندارد. (رک: صدوق، 13(ص)5ق، ج2، ص36(ع)) خبر زیر بیانگر دیدگاه هشام درباره حقیقت و خاستگاه عصمت است: ابنابیعمیر میگوید: در طول همنشینیام با هشام، سخنی نیکوتر از سخن او در صفت عصمت امام نشنیدهام. روزی از او پرسیدم که آیا امام معصوم است. گفت: آری. گفتم: صفت عصمت در او چیست و به چه چیزی شناخته میشود؟ پاسخ داد: همه گناهان از چهار گناه سرچشمه میگیرند که پنجمی ندارند: حرص، حسد، غضب و شهوت؛ و امام از این چهار صفت منزه است. امام ممکن نیست بر دنیا حریص باشد؛ در حالی که دنیا زیر نگین (و تحت سیطره) اوست؛ چراکه او خزانهدار مسلمانان است. پس بر چه چیزی حریص باشد؟ ممکن نیست حسود باشد، زیرا انسان بر شخص برتر از خود حسادت میورزد و برتر از امام کسی نیست. پس چگونه به زیردست حسادت کند؟ ممکن نیست بر چیزی از امور دنیا خشم گیرد. جز اینکه خشمش برای خداوند عزوجل باشد؛ زیرا خداوند عزوجل بر او اقامه حدود را واجب کرده است و سرزنش نکوهشکنندگان و رأفت در اجرای دین خداوند، او را از اقامه حدود الهی باز ندارد. ممکن نیست پیروی شهوات کند و دنیا را بر آخرت برگزیند؛ زیرا خداوند آخرت را محبوب او گردانیده؛ چنانکه دنیا را محبوب ما گردانیده است. پس او به آخرت چنان مینگرد که ما به دنیا مینگریم. آیا کسی را دیدهای که برای صورتی زشت از صورتی زیبا، برای طعامی تلخ از طعامی لذیذ، برای لباسی خشن از لباسی نرم، و برای دنیای زودگذر از نعمت همیشگی بگذرد؟ (صدوق، 1361، ص133) این خبر، با استدلال منسوب به هشام منافات دارد که نبود وحی الهی و ارتباط با خدا، خاستگاه عصمت است. مطابق این خبر، برتری معصوم، شناخت او از حقیقت گناه و معرفت او به پروردگار، زمینهساز عصمت اوست. نظر پژوهشگران درباره سخن منسوب به هشام: با توجه به شواهد یادشده، برخی پژوهشگران از کسی مثل هشام چنین استدلالی را بسیار بعید میدانند که چون به امام وحی نمیشود و اعلان خطای وی میسر نیست، امام معصوم است. پس چنین نسبتی به هشام بیاساس است یا دستکم باید با احتیاط و تردید با آن برخوردکرد. (صفایی، 1342، ص44) معروف الحسنی، هشام را در این سطح از جمود و جهل نمیداند که چنین استدلالی
را مطرح کند؛ زیرا امام و وصی، تنها عهدهدار بخشی از وظایف نبی، یعنی تبلیغ دین اوست. پیامبر(ص)، از امام به عصمت نیازمندتر است؛ زیرا جهان را با دین و نظام جدیدی مواجه ساخته و انقلابی در برابر فساد و طغیان بهراه انداخته است. حال اگر امانتدار نباشد و به دین خود پایبند نباشد، نمیتواند در نفوس دیگران اثرگذار باشد. (رک: معروف الحسنی، 1(ص)(ع)(ص)م، ص11(ع)) برخی احتمال دادهاند این سخن هشام، سخنی است که وی در مقام الزام خصم گفته است. به عبارت دیگر، وی در مقام اثبات عصمت امام بوده است، نه انکار عصمت پیامبر؛ اما دیگران به منظور هشام از این بیان پی نبردهاند. مقصود هشام این بوده است: در صورتی که پیغمبر مؤید به وحی است و اعلام خطای وی بهوسیله وحی ممکن میباشد، با وجود این عصمتش برحسب برهان لازم است، عصمت امام که از وسیله وحی محروم است، بهطریق اولی لازم است. (رک: نعمه، 1404ق، ص203 / صفایی، 1342، ص44) بر فرض چنین انتسابی به هشام، معنای سخن او انکار عصمت بهطور مطلق، حتی در تلقی
و ابلاغ وحی نیست؛ زیرا اولاً، عدم عصمت در این جهات، خلاف مقتضای عقل، و نقض غرض است؛ ثانیاً از استدلال منسوب به هشام، دستکم عصمت در تلقی وحی قابل برداشت است.
پس منظور، انکار عصمت نبی از گناه و معصیت است که در میان شیعه هیچکس با این عقیده موافق نیست و اینکه هشام برخلاف همه شیعیان سخن گفته باشد، محل تردید است. این عقیده،
با استدلال هشام درباره ضرورت ارسال رسل نیز ناسازگار است. از دیدگاه او، پیامبران حجت خدا در زمین، مبین احکام الهی، وسیله رفع اختلاف مردم و معیار شناخت حق و باطلاند. چگونه چنین افرادی با مسئولیتهای مهم میتوانند در معرض گناه باشند؟ (رک: اسعدی، 1388، ص18(ص)ـ1(ص)0) پی نوشت: 1. خانم مک اولیف، آثار بسیار زیادی در زمینه مطالعات اسلامی دارد. فهرست زیر، صرفاً شامل کتابهای اوست: Cambridge Companion to the Qur’an, Cambridge, Cambridge University Press, (2006).
Encyclopaedia of the Qur'an, General Editor, Leiden, Brill Academic Publishers. Six volumes, (2001-2006).
With Reverence for the Word, Medieval Scriptural Exegesis in Judaism, Christianity and Islam, Co-editor with Joseph Goering and Barry Walfish, New York, Oxford University Press، (2002).
Abbasid Authority Affirmed, The Early Years of al-Mansur, Translation, introduction and annotation of vol. 28, Tarikh al-rusul wa al-muluk, (Albany, State University of New York Press, (1(ص)(ص)5).
Qur’anic Christians: An Analysis of Classical and Modern Exegesis, New York, Cambridge University Press, (1(ص)(ص)1). به نقل از: http://en.wikipedia.org/wiki/Jane_Dammen_McAuliffe 2. اقبال، متولد لاهور پاکستان، و اینک شهروند و ساکن کشور کاناداست. او شیمیدانی است که مطالعات خود را بیشتر بر ارتباط اسلام و علوم، مطالعات قرآنی، و اسلام و غرب متمرکز کرده است. به نقل از: http://www.iequran.com/index.php اقبال با نگاهی موشکافانه، مطالعات آکادمیک مستشرقان را درباره قرآن تدقیق کرده و به ویژه دایرهالمعارف قرآن لایدن را از همین منظر بررسی نموده است. برخی از آثار مظفر اقبال در زمینه مطالعات قرآنی عبارتند از: Inkhila (Uprooting), Book 1 of the fiction trilogy Hijratayn (Exiles), Lahore, The Circle, 1(ص)88. In Urdu.
Abdullah Hussein: From Sad Generations to a Lonely Tiger, South Asian Centre, University of Wisconsin-Madison, 1(ص)85. Repr. as Abdullah Hussein: The Chronicler of Sad Generations, Islamabad, Leo Books, 1(ص)(ص)3.
Inqta (Severance), Book II of the fiction trilogy Hijratayn (Exiles), Islamabad, Leo Books, 1(ص)(ص)4. In Urdu.
Herman Melville: Life and Works, Serialized in Savera, 1(ص)(ص)5-1(ص)(ص)8.
Muzaffar Iqbal and Zafar Ishaq Ansari (Translators), Towards Understanding the Qur’an, Vol. VII, Islamic Foundation, 2001. English translation of Syed Abul Ala Mawdudi’s Tafhim al-Qur’an.
Islam and Science, Aldershot, Ashgate, 2002. Repr. as Islam and Science: Explorations in the Fundamental Questions of the Islam and Science Discourse, Lahore, Suheyl Academy, 2004.
Science and Islam, Greenwood Press, 200(ع). Repr. With Afterword as the Making of Islamic Science Islamic Book Trust, 200(ص).
Islam, Science, Muslims, and Technology, Seyyed Hossein Nasr in Conversation with Muzaffar Iqbal, Islamic Book Trust, 200(ع). Repr. Sherwood Park, al-Qalam Publishing, 200(ع); Tehran, Institute for Humanities and Cultural Studies, 2008. Islamabad, Dost Publications, 200(ص).
Dew on Sunburnt Roses and other Quantum Notes, Dost Publications, 2008.
Dawn in Madinah: A Pilgrim’s Passage, Islamic Book Trust, 2008. Repr. Dost Publications, 200(ص).
Definitive Encounters: Islam, Muslims, and the West, Islamic Book Trust, 2008. به نقل از: http://en.wikipedia.org/wiki/Muzaffar_Iqbal 3. بررسیهای نقادانه دایرهالمعارف قرآن لیدن، پس از نشر نخستین جلد آن در سال 2001م، از سوی مسلمانان آغاز شد. با انتشار بقیه مجلدهای این دایرهالمعارف ، دامنه بررسیهای نقادانه گسترش یافت. در بررسیهایی که از این دایرهالمعارف سراغ داریم، نوع نگرش به آن، گاه بدبینانه و گاه بسیار خوشبینانه بوده است. البته کسانی را هم میتوان پیدا کرد که واقعبینانهتر به قضیه نگریستهاند. (رک :اقبال، 1388، شماره (ع) و مؤدب و مقدم، 138(ع)، شماره 23 و رضایی اصفهانی، 1385، شماره اول). 4. پال ای واکر،؛ مورخ معاصر و متخصص تاریخ اسلام قرون میانه (وسطی) و مدرس دانشگاه مکگیل کانادا و نیز دانشگاههای کلمبیا و میشیگان در آمریکاست. وی چندین سال سرپرست مرکز تحقیقات آمریکایی در مصر بود. وی دارای تألیفات متعددی در زمینه تاریخ اسماعیلیه و فاطمیان است. برخی از آثار او عبارتند از: Early Philosophical Shi'ism, Cambridge University Press, 1(ص)(ص)3. The Wellsprings of Wisdom: A Study of Abu Yaqub al-Sijistani's Kitab al-Yanabi, University of Utah Press, 1(ص)(ص)4. Abu Yaqub al-Sijistani: Intellectual Missionary (I. B. Tauris in association with The Institute of Ismaili Studies, 1(ص)(ص)6), Hamid al-Din al-Kirmani: Ismaili Thought in the Age of al-Hakim, I. B. Tauris in association with The Institute of Ismaili Studies, 1(ص)(ص)(ص). With Wilferd Madelung, An Ismaili Heresiography, Brill, 1(ص)(ص)8. The Advent of the Fatimids: A Contemporary Shi'i Witness, I. B. Tauris in association with The Institute of Ismaili Studies, 2000 برای مطالعه بیشتر، ر.ک: http://www.iis.ac.uk/view_person.asp?ID=21&type=auth 5. بقیه ساختارهای این ماده که در قرآن بهکار رفته است، عبارت است از: فعل ثلاثی مجرد: وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ...؛ (مائده،6(ع)) خدا تو را از مردم حفظ میکند. و نیز (احزاب،1(ع)) و (هود،43). فعل ثلاثی مزید: (افتعال) إِلَّا الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ واعْتَصَمُواْ بِاللَّهِ؛ (نساء،146) مگر کسانی که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند. (نساء، 1(ع)5)؛ (آلعمران، 101)؛ (آلعمران، 103)؛ (حج، (ع)8) استفعال: ... وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَم... (یوسف،32) آری، من از او کام خواستم و[لی] او خود را نگاه داشت... اسم فاعل: ما لهَُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ؛ (یونس، 2(ع)) در مقابل خدا، هیچ حمایتگری برای ایشان نیست. و نیز (هود، 43) و (غافر، 33). مراجع فهرست منابع 1. ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1385ق. 2. ابناثیر جزری، علیبنابوالکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، مصر، مکتبه وهبیه، 1280ق. 3. ابنتیمیه، احمد، منهاج السنه النبویه، مطبعه الکبری الامیریه، 1321ق. 4. ابنسینا، حسینبنعبدالله، الشفاء (الاهیات)، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، 1404ق. 5. ابنعاشور، محمدبنطاهر، التحریر والتنویر، قم، بیجا، بینا. 6. احمد امین، ضحی الاسلام، مصر، مکتبه النهضه المصریه، 1(ص)64ق. 7. احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دار صادر، بیتا. 8. اربلی، علیبنعیسی، کشفالغمهفیمعرفهالأئمه، تبریز، بنیهاشمی، 1381ق. 9. اسعدی، هشامبنحکم، تهران، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1388. 10. اشعری، ابوالحسن علیبناسماعیل، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، آلمان، فرانس شتاینر. 11. اقبال، مظفر، «خاورشناسی و دایرهالمعارف قرآن لیدن»، فصلنامه قرآنپژوهی خاورشناسان، شماره 6، 1388، ص 11- 30. 12. ــــــــــــــــــ ، «مطالعات آکادمیک مستشرقان در مورد قرآن»، فصلنامه قرآنپژوهی خاورشناسان، شماره (ع)، 1388، ص 11- 28. 13. ایجی، میرسیدشریف، شرح المواقف، قم،الشریف الرضی، بیتا. 14. آلوسی، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق. 15. بحرانی ابنمیثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، 1406ق. 16. بخاری، محمدبناسماعیل، الصحیح، دمشق ،دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، 1401ق. 17. بغوی، حسینبنمسعود، معالم التنزیل فی تفسیرالقران، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1420ق. 18. تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، منشورات الشریف الرضی، 1412. 19. جرجانی، علیبنمحمد، شرح المواقف، قم، منشورات الشریف الرضی، 1412ق. 20. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ویرایش علی اسلامی، چاپ سوم، قم، نشر اسراء، 1381. 21. ــــــــــــــــــ ، نزاهت قرآن از تحریف، چاپ سوم، قم، نشر اسراء، 1383. 22. جوهری، اسماعیلبنحماد، الصحاح، بیروت، دار العلم للملایین، بیتا. 23. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. 24. حسینی مرعشی، نورالله، احقاق الحق وازهاق الباطل، قم، مکتبه آیتالله مرعشی، بیتا. 25. خزاز رازی، کفایه الأثر فی النصّ علی الأئمه الإثنی عشر، علیبنمحمد، قم، بیدار، 1401ق. 26. خطیب بغدادی، احمدبنعلی، تقیید العلم، مصر، دار احیاء السنه النبویه، 1(ص)(ع)4م. 27. دونالدسون، دوایت، عقیده الشیعه، تعریب: عـم، مصر، مکتبه الخانجی، 1(ص)33م. 28. رشید رضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، چاپ دوم، بیروت، دار المعرفه، 13(ص)3ق ـ1(ص)(ع)3م. 29. رضایی اصفهانی، محمد علی، «بررسی دایرهالمعارف قرآن لیدن»، مجله قرآن و مستشرقان، شماره اول، زمستان 1385، ص 43- (ع)0. 30. رضی بهابادی، بیبیسادات، عصمت انبیا در قرآن کریم، استادراهنما: پایاننامه دانشگاه تهران، 13(ع)(ع). 31. زمخشری، محمود، الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی. 140(ع)ق. 32. سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب والسنه والعقل، قم، المرکز العالمی للدراسات اسلامیه، 1411ق. 33. سید مرتضی، علیبنحسین، تنزیه الانبیا، قم، منشورات الشریف الرضی، بیتا. 34. سیوری، مقدادبنعبدالله، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، تبریز، بینا، 13(ص)3ق . 35. شبر، عبدالله، تفسیر القران الکریم، بیروت، دار البلاغه للطباعه والنشر، 1412ق. 36. صالحی نجفآبادی، جمال انسانیت یا تفسیر سوره یوسف، تهران، نشر دانش اسلامی، 1364. 37. صدوق، محمدبنعلیابنبابویه، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، 1385ق/1(ص)66م. 38. ــــــــــــــــــ ، عیون اخبار الرضا علیه السلام، تهران، نشر جهان، 13(ع)8ق. 39. ــــــــــــــــــ ، کمال الدینوتمامالنعمه، تهران، اسلامیه، 13(ص)5ق. 40. ــــــــــــــــــ ، معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین،1361. 41. ــــــــــــــــــ ، من لا یحضره الفقیه، محمدبنعلی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1413ق. 42. صفایی، احمد، هشامبنحکم، تهران، دانشگاه تهران،1342. 43. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.141(ع)ق. 44. طبرانی، سلیمانبناحمد، المعجم الکبیر، تحقیق و تخریج حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا. 45. طبرسی، فضلبنحسن، تفسیر جوامع الجامع، تهران و قم، دانشگاه تهران و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. 13(ع)(ع). 46. ــــــــــــــــــ ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مجمع البیان لعلوم القرآن) تحقیق هاشم رسولی محلاتی، چاپ دوم، بیروت، دار المعرفه، 1408ق. 47. طبری، محمدبنجریر، جامع البیان فی تفسیرالقران، بیروت، دار المعرفه، 1412ق. 48. طوسی، محمدبنحسن، تجرید الاعتقاد، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 140(ع)ق. 49. ــــــــــــــــــ ، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب مصیر العاملی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی. بیتا. 50. عظیمیفر، علیرضا، قرآن و عصمت اهلبیت، قم ، مهر امیرالمؤمنین(ع)، 138(ص). 51. علامه حلی، حسنبنیوسف، الباب الحادی عشر، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، دانشگاه مک گیل، 1364. 52. ــــــــــــــــــ ، حسنبنیوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 140(ع)ق. 53. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، نشر دار احیاء التراث العربی، 1420ق. 54. ــــــــــــــــــ ، اربعین فی اصول الدین، حیدرآباد دکن، مجلس دایرهالمعارف العثمانیه، 1353. 55. فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر، قم ، مؤسسه دار الهجره، 13(ع)2. 56. قاضی عبدالجبار معتزلی، المغنی فی ابواب التوحید والعدل، مصر، الدار المصریه، بیتا . 57. ــــــــــــــــــ ، شرح الاصول الخمسه، مصر، مکتبه وهبه، 1408ق. 58. کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 140(ع)ق. 59. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق. 60. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1360. 61. مظفر، محمدحسن، دلایل الصدق، قاهره، دار العلم للطباعه، 13(ص)6ق. 62. معروف الحسنی، هاشم، بین التصوف والتشیع، بیروت، دار القلم، 13(ع)(ص)م. 63. مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1424ق . 64. مفید، محمدبننعمان، اوائل المقالات فی المذاهب المختارات، تبریز، مکتبه سروش، 1363. 65. ــــــــــــــــــ ، شرح عقاید الصدوق او تصحیح الاعتقاد، تبریز، مکتبه سروش، 1364. 66. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 13(ع)4. 67. مؤدب، سیدرضا؛ موسوی مقدم، سیدمحمد، «نقد دایرهالمعارف قرآن لیدن بر اساس آرا و مبانی شیعه»، شیعهشناسی، شماره 23، 1383. ص 105 - 144. 68. نعمه، عبدالله، هشامبنالحکم، بیروت، دار الفکر اللبنانی، 1404ق. 69. واقدی، محمدبنعمر، المغازی، قم ، نشر دانش اسلامی، 1405ق. یوسفیان، حسن و احمدحسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388. نویسندگان: بی بی سادات رضی دهآبادی، نرجس جواندل فصلنامه شیعه شناسی شماره 48 ادامه دارد...
95/05/20 :: 07:53
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]
صفحات پیشنهادی
نقد و بررسی مقاله عصمت از دایرهالمعارف قرآن لایدن بر اساس آراء و مبانی شیعه - بخش دوم و پایانی بیان مفسران در
نقد و بررسی مقاله عصمت از دایرهالمعارف قرآن لایدن بر اساس آراء و مبانی شیعه - بخش دوم و پایانیبیان مفسران در خصوص نافرمانی حضرت آدم عصمت یعنی مصونیت از گناه و خطا هرچند که این اصطلاح و این مفهوم اینگونه در قرآن بهکار نرفته است اما بر پایه دیدگاه اکثریت متکلمان اندیشه معصومیتنشست «نقد و بررسی نگاش های علوم قرآنی در ایران معاصر»
در پژوهشگاه علوم انسانی برگزار می شود نشست نقد و بررسی نگاش های علوم قرآنی در ایران معاصر شناسهٔ خبر 3960380 - یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲ ۱۵ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; سلسله نشست های تخصصی با عنوان نقد و بررسی نگاش های علوم قرآنی در اینشست نقد و بررسی کتاب «طبیعت در هنر باستان» برگزار می شود
از سلسله نشستهای هنر شرق نشست نقد و بررسی کتاب طبیعت در هنر باستان برگزار می شود شناسهٔ خبر 3960267 - یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱ ۱۵ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; اولین نشست از سلسله نشستهای هنر شرق با عنوان نقد و بررسی کتاب طبیعت در هننقد و بررسی What Remains of Edith Finch
نقد و بررسی What Remains of Edith Finch به قلم سینا ربیعی من فکر میکنم که ما آنقدر توسط مرگ و میر احاطه شدهایم که به آن عادت کرده ایم این جمله را دختری 17 ساله به نام ایدِت فینچ در زمان قدم زدن در گورستان خانواده فینچ بر زبان میآورد او این جمله رانقد و بررسی Little Nightmares
نقد و بررسی Little Nightmares به قلم علی رجبی بسیاری براین باورند که با گذشت زمان وحشتهای طفولیت خود را همراه با بسیاری از خاطراتشان به فراموشی میسپارند اما اخیرا عنوانی منتشر شده که عکس این مسئله را اثبات میکند که اگر انسان در اتمسفری نزدیک به کودکی&نقد و بررسی Warhammer 40,000: Dawn of War III
نقد و بررسی Warhammer 40 000 Dawn of War III به قلم علی رجبی Dawn of War باری دیگر به همراه جهان خونین خود بازگشته تا میزبان طرفداران همیشگیاش باشد RTS دوستداشتنی که ما را به زمینهای جنگیاش در کنار Orkها و Space Marineها برده و از رمنقد و بررسی Split
نقد و بررسی Split به قلم محمد حیدری Dissociative Identity Disorder یا اختلال هویت های تجزیه تفکیک شده نام بیماری روانی بظاهر بسیار عجیبی ست که ذهن فرد مبتلا به آن نه یک هویت بلکه چندین هویت کاملا متفاوت و مجزا را در خود به وجود آورده و این شخصیت ها با ترتیبی کاملخیاطی که در یک لحظه حافظ قرآن شد
معجزات امامان برخی دربارۀ وجود و امکان معجزه تردید دارند که در چنین فضایی شایسته است برای فهم بهتر و صحیحتر به بیانات اهلبیت ع مراجعه کنیم امام صادق ع در اهمیت این امر میفرمایند المعجزه علامهٌ لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذبنقد و بررسی Outlast 2
نقد و بررسی Outlast 2 به قلم علیرضا رمضانی مقدم تکرار همیشه و هرجا خطرناک است و دستِ برقضا در ژانر وحشت بیش از هرکجای دیگر خانهبرانداز است آنچه در مخاطب ایجاد ترس میکند جهل است جهل از نادیدهها و ناشناختهها اگر فاکتورهای القای ترس در بازی را به کَرات دامروز؛ نمایش «صد سال تنهایی» در یزد نقد و بررسی میشود
امروز نمایش صد سال تنهایی در یزد نقد و بررسی میشود فیلم نمایش صد سال تنهایی به کارگردانی کیوان صباغ عصر امروز 17 مرداد در پلاتو حوزه هنری یزد به نمایش در میآید و نقد و بررسی میشود به گزارش خبرگزاری فارس از یزد به نقل از روابط عمومی حوزه هنری استان یزد مسئول واحد هنرهای نما-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها