واضح آرشیو وب فارسی:مهر: حسن محدثی:
شریعتی در پاسخ به فلسفه بنیادین حیات، جستجوگری دائم را برمیگزیند
شناسهٔ خبر: 3887756 - پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۷
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
.jwplayer{ display: inline-block; } حسن محدثی در هماندیشی «انسان، جامعه و تاریخ در نگاه شریعتی» گفت: شریعتی در آثارش نسبت به فلسفه بنیادین حیات پاسخهای سلبی و ایجابی داشته و در نهایت جستجوگری دائم را انتخاب می کند. به گزارش خبرنگار مهر، حسن محدثی عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی روز چهارشنبه (۶ بهمنماه) در هماندیشی «انسان، جامعه و تاریخ در نگاه شریعتی» که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد بحث خود را با عنوان «هبوط تجربهای ضد ذوقورزی و ضد هیچانگاری: انسانشناسی دینی دورن ماندگار شریعتی» ارائه کرد و گفت: در انسانشناسی دینی انسان موجودی است که ودیعه الهی در درونش نهاده شده و سرنوشت او از قبل در عالم زر رقم خورده است. وقتی که از انسان به شکل متافیزیکی آن سخن گفته میشود، این انسان باید در جهان به امر متافیزیکی برگردد. ماوراء از قبل در تفکر دینی سنتی ما مفروض است بدین معنا که با ودیعهای الهی همراه هستیم. بنابراین وقتی عالمان دینی از انسان سخن میگویند یا هبوط از تنزل قلمرویی به قلمرو پایینتر حرف میزنند. وی با اشاره به اینکه هبوط در تفاسیر دینی ما کاملاً متافیزیکی است افزود: این در حالی است که در جهان مدرن تفکر متافیزیکی مجالی برای باورپذیری ندارد و اندیشمندانی چون هابرماس از بحران تفکر متافیزیکی حرف زدهاند. «چارلز تیلور» در کتاب «عصر سکولار» وقتی از شرایط کنونی حرف میزند میگوید تبیینهای استعلایی از جهان دیگر امروز قابل پذیرش و باور نیست و اندیشه دینی اگر بخواهد ادامه حیات دهد باید در چهارچوب درونماندگار عرضه شود. چرا که انسانها آمادگی پذیرش اینگونه حرفها را ندارند و متفکرانی که چنین سخنهایی بیان میکنند آب در هاون میکوبند! وی با تاکید بر اینکه شریعتی از متفکرانی است که این موضوع را فهمیده و تلاش میکند اینگونه از دین سخن نگوید یادآور شد: او از دین درونماندگار حرف میزند حال این سوال مطرح است که چگونه میتوانیم از ماوراء به نحو درونماندگار حرف بزنیم؟ پاسخ این است که باید بتوانیم از ماوراء سخن بگوییم و آن را در دل این جهان بگنجانیم تا فرایندی که ماورا از دل آن پدیدار شود. این استاد دانشگاه در ادامه به سخنان بلوندل در کتاب «کنش» اشاره کرد و انسانشناسی شریعتی را بسیار شبیه به این متفکر دانست و گفت: کویریات دو آثار مهم شریعتی هستند که بسیاری از مخاطبان آنها را آثار ادبی قلمداد میکنند که با دیگر کتابهای شریعتی قرابت ندارد اما در واقع اینگونه نیست. مساله اصلی که شریعتی و قبل از آن بلوندل درباره انسان مطرح میکند معنای حیات در زندگی است. محدثی با تاکید بر اینکه از نگاه شریعتی انسان به صورت کلی تلقی نمیشود، گفت: انسانشناسی شریعتی متافیزیکی نیست و درونماندگار است و از سوی دیگر پیشینی نیست به این معنی که بتوانیم آن را از قبل تعریف کنیم. وی در ادامه با اشاره به راهحلهای ایجابی و سلبی که شریعتی در آثارش نسبت به فلسفه بنیادین حیات داشته بیان کرد: دو نوع پاسخ سلبی به مساله حیات وجود دارد؛ نخست اینکه ما خود را مشغول کنیم و دلخوش به مسایل روزمره و کوچک باشیم. بلوندل از این موضوع به عنوان ذوقورزی و شریعتی از آن به عنوان روزمرگی تعبیر میکند. پاسخ سلبی دوم این است که دستگاههای اعتقادی دینی تکلیف همه چیز را برای ما مشخص کردند و نیازی نیست که درباره مساله بنیادین حیات سوال کنیم. این استاد دانشگاه درباره راهحلهای ایجابی شریعتی برای پرسش به مساله بنیادین حیات نیز توضیح داد: در پاسخ نخست این بخش نهیلیسم به عنوان یک راهکار مطرح میشود، بدین معنی که انسان با این مساله بنیادین مواجه میشود اما هیچ پاسخی برای آن ندارد، به همین دلیل است که انسان هیچانگار دردمند است و درد میکشد و به همین دلیل انسان هیچانگار مقام والایی دارد چون حداقل سوال دریافته اما پاسخ را نیافته است. شریعتی هم در کتاب هبوط خود بارها به این افراد میپردازد و به طور مثال از صادق هدایت یاد میکند. چنین انسانی در ادبیات شریعتی والاست چون بزدل نیست و شجاعت طرح پرسش دارد. پاسخ دوم انسانهایی هستند که تصور میکنند میتوان معنایی برای حیات جستجو کرد پس مسیر جستجوگری دائم را انتخاب میکنند. شریعتی هم این گزینه را انتخاب کرده و در هبوط هر سه پاسخ قبلی را نقد میکند. به اعتقاد شریعتی حتی انسانهای معتقد را باید از خواب آشفته بیدار کرد. وی با بیان اینکه چگونه هبوط را بفهمیم گفت: شریعتی در کتاب «اسلامشناسی ۲» خود به این مساله پاسخ میدهد و میگوید ماورا در تفکر او از پیش مفروض نیست بلکه یکی از گزینههایی است که انسانها باید به آن برسند. انسانها احساس میکنند در جایی که زیست میکنند بیگانه هستند و احساس تنهایی میکنند. از کویر سخن گفتن از این تجربه است یعنی من در این عالم تنها هستم. پس شریعتی در کتاب «کویر» میگوید کویر را زندگی کن و آن را به عنوان یک متن ادبی نخوان. بنابراین هر کدام از ما میتوانیم این را حس کنیم. وی در پایان گفت: در تفکر شریعتی تمام انسانشناسی وارونه میشود و هبوط پس از کویر میآید بنابراین من فکر میکنم عنوان کتاب شریعتی که «هبوط در کویر» است به غلط انتخاب شده و باید عنوان آن هبوط پس از کویر باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]