واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تلاشي براي نقد جامعه از منظر جامعهشناسي
به گزارش «جوان» ميلاد دخانچي طي يادداشتي به ذكر نكاتي در خصوص سخنراني يوسف اباذري در روز جهاني فلسفه پرداخته است.

به گزارش «جوان» ميلاد دخانچي طي يادداشتي به ذكر نكاتي در خصوص سخنراني يوسف اباذري در روز جهاني فلسفه پرداخته است.
اباذري در سخنراني خود در اين روز نئوليبراليسم را به ورطه نقد اساسي كشيد و ظهور ترامپ در عرصه سياست خارجي را به فاشيسم برخاسته از اعتراض عمومي به ليبراليسم نسبت داد.
وي از همين منظر به نقد ليبرالهاي وطني پرداخت و وضعيت امروز را نتيجه القا و ديكته نسخههاي نئوليبراليستي براي جوامع درحال توسعه قلمداد كرد و به تبعات آن پرداخت.
متن كامل سخنان اباذري كه بسيار مورد توجه قرار گرفت در فضاي مجازي قابل دسترسي است. ميلاد دخانچي، مستندساز و پژوهشگر جوان كه اخيراً به واسطه اجراي برنامه جيوگي كوشيد پاي فلسفه و فلاسفه را به زندگي مردم باز كند در يادداشتي درباره سخنراني اباذري چنين مينويسد:
امروز متن سخنراني يوسف اباذري در روز جهاني فلسفه را خواندم. اينكه اباذري اقتصاد سياسي و به طور خاص مفهوم نيوليبراليسم را وارد فلسفه كه معمولاً به عنوان رشتهاي انتزاعي شناخته ميشود كرده نكته مهمي است. در روزگاري كه فيلسوفان ما يا صدرايياند يا هايدگري، فهمي از نيوليبراليسم كمك ميكند تا ايدههاي خود را روي زمين بررسي كنند.
- در اين سخنراني اباذري به زيركي به اسم نقد خارج، دارد داخل را نقد ميكند و وقتي داخل را نقد ميكند دارد همه را نقد ميكند. اينكه او به واسطه تسلط بر زبان توانسته است آنقدر ماهرانه فضاي كنوني را نقد كند قابل ستايش است.
- اباذري اما از خود هيچ ايدهاي ندارد، در كل سخنراني به صحبتهاي اين و آن ارجاع ميدهد كه خوب است. اما اباذري تز ندارد. گزارش دارد. گزارشي خوب و در خور تأمل.
- اباذري كلمه نيوليبرال را به راحتي به استخدام ميگيرد در حالي كه استفاده از اين واژه و اطلاق آن به وضعيت ايران كاملاً اشتباه است. بازار ايراني هنوز نظاممند نيست چه برسد به آنكه بخواهد براي كارآفرين مجال خلاقيت آفريده باشد. اينكه ما در ايران دقيقاً چه معجون شتر گاو پلنگي از ليبراليسم، نيوليبراليسم و سياستهاي چپ را به ارث بردهايم سؤالي است كه انتظار ميرود اباذري به پاسخ آن مسلط باشد.
- اباذري در جايي در سخنراني خود ميگويد: «بازار آزاديهاي ايراني به سبب اهداف تبليغاتي تاكنون گفتهاند كه دولت نبايد در كار مردم دخالت كند و به همين سبب عده كثيري از مردم از آن خوششان ميآيد، اما منظور ايشان اين است كه دولت نبايد در كار بازار دخالت كند. منظور از مردم همان بازار است.»
اين گزاره بايد متوجه طراحان مفهوم اقتصاد مقاومتي و به طور خاص حامل پيغامي باشد چراكه در اقتصاد مقاومتي واژه مردم نيز زياد به چشم ميخورد.
- اباذري ميگويد: «از زمان باستان تاكنون فيلسوفان و متألهان در مورد حقيقت و شرايط امكان آن حرف گفتهاند. از نظر نئوليبرالها بازار حقيقت را ميگويد، فيلسوفان اگر به اين امر اعتراف كنند و طبق قراردادهاي بازار بازي حقيقتشان را بكنند مزاحم نيستند.»
اين درباره تلويزيون ما نيز صدق ميكند. اجبار تلويزيون به تمايل به اسپانسرها، يعني حقيقت بازار در رسانه عمومي حرف ميزند، نه فيلسوفان و نه روحانيت و نه حتي قدرت رسمي. تلويزيون ما نئوليبرال شده است. نه تنها تلويزيون، نگاهي به تيوي پلاس بندازيد، آنجا كه فضا جالبتر است و اخبار زرد سلبريتيها و تبليغ تجاري كاملاً در هم مستحيل شدهاند. تمايز كار سختي است.
- اباذري ميگويد: «داستان خاورميانه همان داستان افول دولت- ملتهاست.»
مثال او كشورهاي اطراف است. اين ميتواند در مورد ما هم مصداق داشته باشد. اگر خداي نكرده دولت ما به دليل اشتباهات ملت و اشتباهات خودش و ملت ما به دليل اشتباهات خودش و دولت تضعيف شود دود آن در چشم همه ما خواهد رفت. شرايط ما اگر نخواهيم بگويم بحراني نيست، در وضعيت ايدهآل هم نيست. بايد همه كمك كنيم تا از اين بحران عبور كنيم. همه. چراكه اگر اتفاقي براي ملت- دولت ما رخ دهد آسيبش همه را شامل ميشود. ما ۱۰۰ سال براي شكلگيري اين دولت- ملت هزينه دادهايم.
- اباذري ميگويد: «تناقضي كه اساس مشكل ماست در هم بافته شدن ناخودآگاه دو نظام است. دو نظامي كه نسبتي با يكديگر ندارند. نظام بازار آزاد كه حقيقت را ميگويد و نظامي كه معتقد است خداوند حقيقت را ميگويد. اين مسئله را ميشل فوكو در كتاب «تولد زيست سياست» به تفصيل كاويده است. از فيلسوفان محترم خواهش ميكنم اين كتاب را بخوانند و درباره حكومتمندي ليبرالي و حكومتمندي حاكمانه دقت كنند... من از شرح اين كتاب خودداري ميكنم. به نقل قولي بسنده ميكنم: «اقتصاد، نظامي بيخداست؛ اقتصاد نظامي فاقد كليت است، اقتصاد نظامي است كه نه فقط بيهودگي بلكه ناممكن بودن بينش حاكمانه را نشان ميدهد.» (ص ۲۸۲ نسخه انگليسي) مشكل اساسي ادغام اين دو نظام در همديگر به دست دولتهايي است كه گاهي از اين و گاهي از آن ميگويد.»
اين پاراگراف بايد مسئله اصلي حوزههاي علميه ما و بحثهاي انديشهاي حزباللهي باشد. يعني اگر حزباللهيها و حوزيان به اين موضوع نميپردازند دارند وقت تلف ميكنند، اولويتها را نشناختهاند.
- و نكته نهايي اينكه اباذري ميگويد: «آنچه اغلب مردم فساد ميخوانند نتيجه منطقي سياستهاي ليبرالي است، اگر به اين نكته واقف نشويم، از گشودن گره آن ناتوان خواهيم بود.»
و بعد گزاره بالا را طرح ميكند. واقعيت اين است كه فساد نه نتيجه منطقي سياستهاي ليبرالي بلكه نتيجه همين شتر گاو پلنگي است كه ايجاد كردهايم. در واقع گزاره بالا توضيح بهتري است.
- و تكلمه اينكه عينيتگرايي اباذري قابل ستايش است. علوم اجتماعي ما بايد ياد بگيرد روي زمين حرف بزند. فلسفه نيز.
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]