محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832674014
تحولات نقش و کارکرد روحانیت در جامعه/ دلایل وجود روحانیت در دین
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتگوی مهر با حجت الاسلام مهدوی کنی(۱)؛
تحولات نقش و کارکرد روحانیت در جامعه/ دلایل وجود روحانیت در دین
شناسهٔ خبر: 3779438 - سهشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۳
دین و اندیشه > اندیشمندان
.jwplayer{ display: inline-block; } رئیس دانشگاه امام صادق(ع) گفت: آنچه که روحانیت را روحانیت کرده و به او هویت بخشیده است مقوله هدایت، تبلیغ و ارشاد و بیان تفسیر دین بوده و ضرورتش همان ضرورت اثبات نبوت و امامت است. خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: روحانیت قدیمیترین نهادی است که توانسته است در زندگی اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان به ویژه شیعیان نقش بیبدیل ایفا کند و لذا لازم است که نسبت به این تلاشها بررسیهای متعددی انجام شود. تحول در حوزه های علمیه که از تاکیدات مداوم مقام معظم رهبری است مستلزم بازشناسی نقش روحانیت و تغییراتی است که با وقوع انقلاب اسلامی در جایگاه روحانیت ایجاد شده است: در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سعید مهدوی کنی، رئیس دانشگاه امام صادق(ع) به بررسی نقش گذشته، حال و آینده روحانیت در ایران و جهان پرداختیم. وی دانشآموخته دکتری فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق(ع) است و بعد از رحلت آیت الله مهدوی کنی سمت ریاست این دانشگاه را را عهده دار شده است. قسمت اول این گفتگو را در ادامه می خوانید؛ *آقای دکتر! در ابتدا بفرمایید هویت روحانیت به چه امری بر می گردد و ضرورت وجودی آن در دین و جامعه چیست؟ اگر با مبنای عقلی در منابع اسلامی نگاه کنیم، میبینیم که آمده است: «واسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون»، اصل عقلی وجود دارد که هر وقت چیزی را نمیدانید برای شناخت آن به اهلش مراجعه میکنید تا به پاسخ صحیح برسید. در هر مبحثی ارجاع به عالِم، کاملاً روشن و مشخص است. مقوله دین هم پیچیدگیهای خاص خویش را دارد و بعضی از نکات آن بسیار عمیق بوده و نیازمند کار کارشناسی است و برای عموم مردم، این امکان وجود ندارد که همه حقایق را بدانند در حالی که در زندگیشان به خیلی از این امور نیازمند میشوند پس باید به دین مراجعه کنند. اینکه در حال حاضر کدام گزاره و آموزه دینی به درد مردم میخورد و آیا در این موضوعی که ما بر روی آن بحث میکنیم و یا مشکلی برای ما پیش آمده، «دین» راهنمایی دارد؟ طبیعی است که مردم برای هدایت به راه راست به راهنمایی عالم دینی نیاز دارند. بنابراین مسئله مراجعه به اهل خبره برای حوزه دین هم امری مُسجّل است. پس وجود روحانیت به معنای کسانی که عالِم دین هستند و میتوانند دین را به اقتضای نیازهای زمانه برای مردم توضیح دهند و مردم را از شبهه خارج کنند، با شبهاتی که ایجاد میشود مقابله کرده و آگاهیهای دین را در اختیار مردم قرار دهند و... لازم است. اینها وظایفی است که برای این گروه که اهل علم دین هستند به عنوان وظیفه ذاتی به شمار میرود. هدایت مردم، دادن اطلاعات و دستگیری از مردم در موقعیتهای مختلف، زمانی که نیازمند این علم، دانش و آگاهی هستند از وظایف عالم دینی است. آیات متعددی در قرآن کریم داریم که این وظیفه را برای عدهای از مردم، به عنوان واجب کفایی مشخص کرده است همانند آیه «نفر» که میفرماید: «فلوا لا نفر من کل فرقة طائفة لیتفقهوا فیالدین ولینظروا قومهم اذا رجعوا: این وظیفه عدهای است که باید به تفقه در دین بپردازند سپس بازگردند و قوم خود را هدایت کنند.» نقشهایی در اجتماع وجود دارد که جنبه ذاتی دارد اما وقتی که این نقش ذاتی میخواهد اجرایی شود اقتضائات زمانه، یکسری وظایف، تکالیف و نقش های جانبی برای روحانیت پدید میآید که دائمی نیست بلکه عرضی است، لذا موقعیت اقتضا میکند که برای هدایت مردم ما در شرایطی باید کارهایی را انجام دهیم که ممکن است که اگر شرایط، تغییر کند دیگر نیازمند فلان اقدام نباشیم و یا اینکه این نقش به دیگری منتقل شود. بنابراین باید دنبال هر چیزی که لازمه توضیح و بیان است برویم. یک زمانی لازم است که توانایی بیان خطابه و قدرت بیان تبلیغ داشته باشیم. زبان یک قوم را فرابگیریم تا بتوانیم با آنها صحبت کنیم، امروزه علما باید علومی را برای صحبت با مردم و برای برقراری ارتباط با مردم فرابگیرند مثل جامعه شناسی، روانشناسی و ...، حوزهها اگر میخواهند احکام را برای مردم بازگو کنند باید احکام اقتصادی را هم بیان کنند. *وظیفه ذاتی حوزویان چیست و با توجه به اقتضائات جدید اجتماعی چه تحولاتی در نقش روحانیون باید اتفاق بیفتد؟ وظیفه ذاتی حوزوی این نیست که حتماً منبری باشد لازم نیست که خطابه روحانی، بسیار قوی باشد اما اگر قرار است مردم را هدایت کنند و ابزار هدایتیاش، زبان است. اقتضائات باعث می شود روحانیت یکسری نقشهای جدیدی را بپذیرد وظیفه ذاتی حوزوی این نیست که حتماً منبری باشد. لازم نیست که خطابه روحانی، بسیار قوی باشد اما اگر قرار است مردم را هدایت کنند، ابزار هدایتیاش، زبان است. اقتضائات باعث می شود که روحانیت یکسری نقشهای جدیدی را بپذیرد. به این ترتیب که هر روحانی را با نقشهای ذاتی آن در نظر بگیریم و در جایگاه اجتماعیاش قرار دهیم که برای او لحاظ شده است، لذا تکالیف و نقشهای جانبی عرضی او را بر آن اساس توضیح میدهیم. اگر در حال حاضر بنده هم حرفی بزنم مبنی بر اینکه شرایط فعلی جامعه نیاز به چیزی دارد بر همین اساس است. بنابراین ملاک ذاتی یا عرضی بودن این است آنچه که روحانیت را روحانیت کرده و به او هویت بخشیده است مقوله هدایت مردم، تبلیغ و ارشاد و بیان تفسیر دین بوده و ضرورتش همان طور است که در بحث اثبات نبوت و امامت میگوئیم. به همان دلیل که نبی و امام لازمند و مردم نیازمند هدایت هستند در مراتب پایینتر، برای هر جمعی حجتی لازم است. به همان استدلال این اصل، اصلی ذاتی برای روحانیت است، چرا که مبنا و علت وجودیاش همین است، چون علتش جزو ذاتیاش محسوب میشود. اما در مراحل بعدی هر چیزی که میخواهد این ذاتی را اعمال کند و بنا بر اقتضائات محلی به آن نیاز دارد عوارضی است که به روحانیت اضافه میشود و هر فردی در هر جایی یک سری از اقتضائات را در رفتارش خواهد داشت. *نقش و کارکردهای روحانیت در قبل و بعد از انقلاب چه بوده است؟ در واقع با وقوع انقلاب چه تغییری در نقش روحانیت اتفاق افتاده و باید بیفتد؟ مشخص است روحانیت قبل از انقلاب، موقعیت اداره حاکمیت را در اختیار نداشت حداقل وسعتش در سطح ملی و کشوری آن هم در گسترهای که امروز بعد از برپایی نظام جمهوری اسلامی ایجاد شده، نبود. اگر مدیریتهایی هم متصور بود موقعیتهای محدودی بود که در اختیار روحانیت قرار میگرفت؛ چه مدیریت حوزههای علمیه و چه مدیریت در سطح مدارس. بعد از انقلاب اسلامی وجود نظامی به نام نظام ولایت فقیه که روحانیت هم امتداد ولایت ولی فقیه است امکاناتی را در حوزه اداری و سیاسی کشور پیدا کرده و توقعاتی هم از او میرود که بتواند این نقشها را به خوبی اجرا کند، البته نه بدین معنا که همه وزرا و وکلا روحانی باشند اما بالاخره روحانیت، امروزه نقش هدایت سیاسی مردم را به عنوان رهبر یکی از گروههای مرجع هدایت کننده افکار عمومی و در مراتب بعدی حتی هدایت و مدیریت دستگاههای مختلف را برعهده میگیرد و مردم این توقع را دارند که روحانیت این نقش را ایفا کند. به همین دلیل تمام روحانیون این طور نیستند اما مجموع توان روحانیت خلاصه میشود در تعدادی از روحانیون منتقدی که در واقع مانند مقام معظم رهبری در مقام رهبری قرار میگیرند اما علت نشستن در چنین جایگاهی به خاطر وجود صفت روحانیت برای آنهاست و درست است که یک نفر است اما این نقش را به عنوان روحانیت، عالم دین و مجتهد برعهده گرفته است لذا این نقش، بعد از انقلاب برای روحانیت تثبیت شده که در امور سیاسی و در مراتب مختلف دخالت کند و مدیریت داشته باشد. طبعاً این ویژگی باعث میشود که روحانیت چیزهایی را به آموزش و صلاحیتهای خویش اضافه کند چرا که مخاطرات و آسیبهای جدید هم به خاطر این حوزه برای او رقم میخورد که قبلاً متصور نبود. یکی از این مسائل این بود که در اقلیت بودن روحانیت، (اقلیت نه به معنای تعداد بلکه اقلیت به معنای قدرت!) پالایش بزرگی در روحانیت بود؛ یعنی به طور طبیعی معمولاً کسانی وارد لباس روحانیت میشدند که به نوعی از معمول نعمت های دنیایی چشم بسته بودند، چون معمولاً نتیجه پوشیدن این لباس، حصول منافع اقتصادی نبود، منزلت اجتماعی هم به خصوص بعد از دوران رضاشاه به سختی حاصل میشد، بلکه بسیاری از اوقات تمسخر و آزار و اذیت وجود داشت، اگرچه در میان مردم منزلتی برای روحانیت وجود داشت و مردم به روحانیت علاقهمند بودند ولی به طور رسمی این لباس مورد تأیید واقع نمیشد. بعد از انقلاب به دلیل فرصتها و پدید آمدن نقشهای جدید، تعداد زیادی با انگیزههایی که ممکن است خاص نباشد و درصدی از شائبه در آن وارد شده باشد حتی کسانی که خدای نکرده با نقشه قبلی و برای اهداف خاص، وارد این لباس شده باشند در نتیجه به طور طبیعی کسانی که درصدی از خلوص را داشتند، به طور معمول به این لباس در میآمدند اما بعد از انقلاب به دلیل فرصتها و پدید آمدن نقشهای جدید، تعداد زیادی با انگیزههایی که ممکن است خاص نباشد و درصدی از شائبه در آن وارد شده باشد حتی کسانی که خدای نکرده با نقشه قبلی و برای اهداف خاص، وارد این لباس شده باشند. نکته دوم اینکه کسانی که متوجه نقش این لباس در مقوله هدایت و رهبری و میزان تأثیرگذاری در جامعه شدند دو کار انجام دادند: یکی استفاده از این لباس برای مقاصد خود و دوم تخریب این لباس بود. توجهی که بعد از انقلاب به این لباس شد بسیار بیشتر از قبل بوده است و در مقاطع مختلف تاریخی میتوان این قضیه را دنبال کرد. مشهور است مرحوم میرزای شیرازی وقتی خبر موفقیت حکم و فتوای خود را در ایران شنید ناراحت شد. وقتی به میرزای شیرازی خبر دادند که با این فتوا ملت ایران قلیانها را شکستند و دیگر کسی از تنباکو استفاده نکرد. ایشان ناراحت شدند و گفتند: دشمنان به قدرتی که تا به حال به عظمت آن پی برده نبرده بودند، پی بردند و از امروز به بعد اقداماتی علیه روحانیت انجام خواهند داد. اسناد متعدد وجود دارد که آنها برای کشف قدرت روحانیت نیرو فرستادند. این موضوع در دورههای تاریخی بعد هم تکرار شد؛ در قضیه انقلاب عراق و ایستادگی علما در سال ۱۹۲۰ در مقابل استعمار انگلیس و عثمانی، حکم فتوای جهاد علمای شیعه، مقاومت ایجاد کرد و آنها جنگ درخشانی در برابر انگلیسها انجام دادند. ماجرای ملی شدن صنعت نفت در ایران، نهضت مشروطه، نهضت امام راحل(ره) و... همگی حاکی از قدرت روحانیت بود و هر کدام از این مراحل باعث شد که به قدرت این لباس بیشتر پی ببرند و بعد از انقلاب هم این حساسیت به مراتب بیشتر شده است، لذا ما دچار این آفت هستیم که کسانی با نقشه قبلی برای تخریب این لباس و یا برای کشف علل قدرتش و کشیدن آن به سوی مقاصد خویش وارد این سازمان شوند. اینها احتمال خطر را بالا برده است و بعضی اوقات این قضیه اصلا روشن نیست یعنی ای بسا کسانی بدون اینکه متوجه شوند در این لباس، تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار میگیرند و با بازی و طراحی و سناریویی که اجرا میشود مقاصد آنها را اعمال میکنند، یعنی یک فرد با تمام تقوایی که دارد در موقعیتی قرار میدهند که فتوایی دهد که این فتوا منافع آنها را تأمین میکند بدون اینکه متوجه باشند. بنابراین بازیای در پیش روی انسان قرار میدهند که نتیجه این بازی آن است که انسان احساس میکند اسلام از بین میرود. امام خمینی(ره) بارها در سخنانشان بر آن تأکید داشتهاند که «آخوند بد، بدتر از ساواکی است» و اینکه چه بلاهایی متحجرین بر سر اسلام آورند امام خمینی(ره) بارها در سخنانشان بر آن تأکید داشتهاند که «آخوند بد، بدتر از ساواکی است» و اینکه چه بلاهایی متحجرین بر سر اسلام آورند و امام در منشور روحانیتشان درد دل میکنند که من در همین فیضیه درس میدادم و جلول من استکان مصطفای مرا آب میکشیدند و با من این برخوردها شد». این نوع مسائل به خصوص بعد از جریان مشروطه در ایران خیلی رایج شد و متأسفانه زمینههایی از قبل داشت اما دشمنان از زمینهها بسیار در راستای منافع خود بهره بردند. انقلاب، اقتضائات جدیدی را خصوصاً در حوزه سیاسی برای روحانیت ایجاد کرده است، شأن و موقعیت اجتماعی رسمی روحانیت باعث شده تا روحانیت نقشهای جدیدی را در دستگاههای مختلف به عنوان مدیر، به عنوان مشاور، سیاستگذار در نظام بپذیرد؛ چه آنهایی که درون حوزهاند در این زمینه مؤثرند و چه آن دسته از افرادی که رسماً در سازمان رسمی دولتی مشغول خدمت هستند تمام این موارد از ورود به عرصه سیاست و مدیریت کشور متأثرند. چیز دیگری که انقلاب اضافه کرده این است که روحانیت را در موقعیت و الگوگیری بالایی قرار داده، به طوری که اگر در گذشته مردم، روحانیت را برای امورات بیشتر الگو قرار میدادند اما بعد از انقلاب، روحانیت نوع الگوی همه جانبه در تمامی ابعاد برای مردم شده است و در معرض و رؤیت قرار گرفته است. *جایگاه اجتماعی روحانیت را در گذشته، امروز و آینده چطور می بینید؟ نسبت به آینده روحانیت باید قدری درنگ کرد و نباید قضاوت عجولانه داشت اما آنچه هست اینکه روحانیت به دلیل ارتباطش با مقوله آخرت و مسئله معنویت در ذهن مردم، موقعیت برتر و رمزآلود داشته است یعنی همان قدر که دین با مقولات معنوی و ماورایی سروکار دارد طبعا روحانیت به عنوان تبیین کنندگان این معارف به همین میزان که این معارف مقدس است، این تقدس را کسب کردند و مردم برای این مقام جایگاه ویژه ای قائل است. روحانیت معمولا جمعی از افراد را تشکیل می داد که اخلاص در عمل داشتند یعنی حتی کسانی که باور جدی به آخرت نداشتند به فرد روحانی به عنوان فرد دارای رفتار اخلاقی به این شخص احترام می گذاشتند، یعنی از دیدگاه انسانی کسانی که به دیدگاه الهی قائل بودند برای روحانیت ارزش قائل بودند. بسیاری اوقات روحانیت نخبگان جامعه خودشان بودند و در گذشته مهمترین مرکز علمی برای تحصیل علم، حوزه های علمیه بودند و هر کسی وارد حوزه می شد پایه تحصیل اش معارف اسلامی بود حتی اگر نجوم و طب و ... می خواند، پایه تحصیلی معارف اسلامی بود لذا معمولا روحانیت قشر نخبه جامعه محسوب می شد و لذا به دلیل هوش بالا مورد احترام مردم بود به ویژه اینکه با معارف اسلامی که مسئله علم بسیار اهمیت دارد. عالم بودن ارزشی برای روحانیت به حساب می آمد. علاوه بر این روحانی به عنوان معتمدین مردم محل رجوع برای حل مسائل اجتماعی بود و شأن اجتماعی والایی برای روحانی به عنوان فردی که هم عالم و هم مردمی بود برای جایگاه روحانیت شیعه متصور بود. در چشم مردم روحانیت را قشری مظلومی دانستند به ویژه در دوره پهلوی به دلیل سرکوب شدید روحانیت. شاید روحانیت آن دوره در افواه عمومی تمسخر می شد اما این تمسخر آنقدر در سالهای دهه ۵۰ تراکم پیدا کرده بود که برای روحانیت، مظلومیت به همراه آورده بود؛ یعنی قشری که فداکارانه کار می کرد مظلومانه شکنجه می شد و موقعیت اقتصادی اش هم به عنوان قشر ضعیف محسوب می شد و طبعا از دیدگاه اجتماعی- که مردم ما خیلی به این مسئله اهمیت می دهند- به عنوان قشر مظلوم به حساب می آمد. بعد از انقلاب اسلامی در این عرصه ها، تحولاتی اتفاق افتاد یعنی مظلومیت ها حتی اگر هم واقعی بود به تدریج در ذهن مردم آمد که این مظلومیت ها پس از انقلاب رفع شده است و اینها در موقعیت قدرت هستند، در نتیجه آن موقعیت مظلومیت به موقعیت قدرت تبدیل شده بود. البته این موقعیت قدرت همه جا، منفی نبود اما آن شرایط مظلومیت تا حد زیادی از ذهن مردم خارج شده بود و یا موقعیت مراجعه برای اینکه وکیل الرعایا باشند پس از انقلاب هنوز هم ادامه دارد، چون تصور مردم این است که روحانیون در قدرت بهتر می توانند با هم لباسان و هم جنسان خود وارد گفتگو شوند و هنوز هم مردم در حد زیادی در لایه هایی این بدبینی هست. نوعی مردم داری و حمایت از مظلوم در ذات روحانیت وجود دارد. روحانیت به خاطر تربیتی که می شود نوعی خصلت برای گفتگو با مردم را داراست و پوشیدن لباس که لباس خدمت است نوعی مهیا شدن برای پاسخگویی است. این قضیه هم در ذهن مردم است و هم تا حدی روحانیت این مسئله را قبول دارند. الان نوع مراجعه به لحاظ کمی هم موقعیتهایش عوض شده است و بسیاری از مواقع آنچه که الان مراجعه می شود ای بسا موقعیتهای هدایت و مشورتی کم شده و بیشتر موقعیتهای حل و فصل مشکلات جاری زندگی شده است پس نقش مرجعیت و مراجعه هست اما بعد از انقلاب نوع مراجعات از نظر کمی و کیفی عوض شد و نوع مراجعات مردم به روحانیت گویی که به مسئول بیشتر به حساب می آید و کسی توان انجام کاری را دارد در حالی که در گذشته نوعی شکوایه مردم به نزد آنها بود و مردم سعی می کردند از روحانیت کمک بگیرند. اما الان نوع مراجعه به لحاظ کمی هم موقعیتهایش عوض شده است و بسیاری از مواقع آنچه که الان مراجعه می شود ای بسا موقعیتهای هدایت و مشورتی کم شده و بیشتر موقعیتهای حل و فصل مشکلات جاری زندگی شده است، البته موقعیت با موقعیت فرق می کند؛ شاید آن چیزی که عرض می کنم ناظر به اقتضای روحانی در موقعیت شهری و اداری باشد اما شاید در روستاها و شهرهای دورافتاده هنوز اقتضائات قبل از انقلاب وجود داشته باشد و من هنوز نمی توانم حکم قطعی در این زمینه بدهم اما متوجه تفاوت موقعیت روحانیت در نزد مردم در قبل و بعد از انقلاب هستم. در مسئله دین هم موقعیت و منزلت روحانیت رقبایی پیدا کرده است و بخشهایی از موقعیت قدرت و حاکمیت مرجعیت دینی روحانیت را بعد از انقلاب دچار نوعی تغییرات و حتی شک و تردید در لایه های از جامعه کرده است؛ منتهی در مقابلش یک نکته اتفاق افتاده است و آن هم این است که باور اینکه روحانیت در موقعیت تماس با واقعیتهای مدرن- به خصوص این ذهنیت درباره روحانیت شیعه در میان مردم و به ویژه قشر دانشجو هست- به شدت تقویت شده است. دیگر امروز روحانیت عنصر گوشه نشین حجره نیست و یا روحانیت دیگر کسی نیست که نداند در حوزه اقتصاد چه می گذرد. الان عرصه به گونه ای است که روحانیت در موقعیت روشنفکری دست خیلی از روشنفکران را از پشت بسته است و البته ممکن است بدنه اصلی روحانیت این قشر از روحانیت را نپسندد ولی به هر حال فکر روشنفکر، تکنولوژی، اقتصاد مدرن، سرمایه داری و... کاملا در فضای روحانیت وارد شده است و روحانیت امروزه در سطح جهانی صحبت می کند. وجود شخص مقام معظم رهبری و رؤسای جمهور و وزاری مختلف و مراجعی که در سطح جهانی شرکت و صحبت می کنند گویای این مطلب است، لذا این باور هم در درون و هم در بیرون جهان شیعه ایجاد شده است. روحانیت با فضای عمومی جهان در حال حرکت است، اینکه عقایدش را بپذیرند یا نه حرف دیگری است. بحث بر تماس روحانیت با این فضاست، لذا به یک نوع نگاه و منزلت روحانیت در موقعیت به روز بودن بعد از انقلاب خیلی بالا رفته است و به روحانیت در موقعیت فهم مسائل جاری تا حد زیادی مشروعیت داده است. ادامه دارد ....
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]
صفحات پیشنهادی
پورمحمدی: نقش مشایی در فساد 3 هزار میلیاردی قابل کتمان نیست/ مگر می شود درباره روحانی در جامعه روحانیت حرف نزد
پورمحمدی نقش مشایی در فساد 3 هزار میلیاردی قابل کتمان نیست مگر می شود درباره روحانی در جامعه روحانیت حرف نزد اتفاق خاصی در پرونده حصر رخ نداده وزیر دادگستری با تاکید بر نقش اسفندیار رحیم مشایی در فساد ۳ هزار میلیاردی میگوید این مسأله واقعیت دارد و نمیشود آن را کتمان کردنظریه های جامعه شناختی در دین/ وضعیت دین در دنیای مدرن چگونه است
مقصود فراستخواه بررسی کرد نظریه های جامعه شناختی در دین وضعیت دین در دنیای مدرن چگونه است شناسهٔ خبر 3785232 - یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵ ۴۸ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; جلسه دوم ارائه مقصود فراستخواه در درس گفتگوی دین در زمانه مدرنموعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش اول نقش حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور منجی موعود
موعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش اولنقش حضرت عیسی ع در زمان ظهور منجی موعود یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزههای وحیانی به شمار میرود موعودگرایی است چکیده یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزههای وحیانی به شمار میرود «موعودگرایی»عضو جامعه روحانیت: نقد در تریبونها باید با هدف خیرخواهی باشد نه انتقامگیری و عیبجویی
عضو جامعه روحانیت نقد در تریبونها باید با هدف خیرخواهی باشد نه انتقامگیری و عیبجویی استاد حوزه علمیه قم گفت اگر نقدی در یک تریبون مطرح میشود باید هدف اصلاح و خیرخواهی باشد نه انتقام گیری عیب یابی و عیب جویی آفتابنیوز حجت الاسلام والمسلمین سید رضا اکرمی خاطرنشان کرد اتشکیل حلقه چهار نفره در درون جامعه روحانیت برای مجاب کردن اعضا به حمایت از روحانی؟
تشکیل حلقه چهار نفره در درون جامعه روحانیت برای مجاب کردن اعضا به حمایت از روحانی اعتماد در گزارشی آورده است به گزارش نامهنیوز غلامرضا مصباحیمقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز نسبت به انتشار خبری مبنی بر تشکیل حلقه چهار نفره در درون جامعه روحانیت برای مجاب کردن اعضای جامعه براابوترابیفرد قائم مقام و مصباحیمقدم سخنگوی کمیته انتخابات جامعه روحانیت شدند
ابوترابیفرد قائم مقام و مصباحیمقدم سخنگوی کمیته انتخابات جامعه روحانیت شدند قائممقام و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز انتخاب شدند به گزارش نامه نیوز حجج الاسلام محمد حسن ابوترابی فرد به عنوان قائممقام و غلامرضا مصباحی مقدم نیز به عنوان سخنگوی کمیته انتخابات جامعه روحانیت مبارزقائممقام و سخنگوی کمیته انتخابات جامعه روحانیت مبارز منصوب شدند
قائممقام و سخنگوی کمیته انتخابات جامعه روحانیت مبارز منصوب شدند قائممقام و سخنگوی کمیته انتخابات جامعه روحانیت مبارز در جلسه اخیر شورای مرکزی جامعه انتخاب شدند به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان در جلسه اخیر شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارزسازوکار انتخابات شوراها در کمیته جامعه روحانیت مشخص میشود
سیدرضا تقوی در گفتوگو با ایلنا سازوکار انتخابات شوراها در کمیته جامعه روحانیت مشخص میشود قائم مقام جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه جامعه روحانیت هنوز به انتخاب کاندیدا نرسیده گفت کمیته انتخابات که در جامعه روحانیت مشخص شده که باید ساز و کارها را مشخص کند حجتالاسلامانتصاب اعضای کمیته انتخابات جامعه روحانیت
انتصاب اعضای کمیته انتخابات جامعه روحانیت همزمان با انتصاب اعضای کمیته انتخابات جامعه روحانیت مبارز دیدارهای این کمیته با اعضای احزاب اصولگرا آغاز خواهد شد به گزارش فرهنگ نیوز پس از مسئولیت آیتالله موحدی کرمانی به عنوان رئیس کمیته انتخابات جامعه روحانیت مبارز قائمتشکیل کمیته انتخابات در جامعه روحانیت مبارز/ موحدی کرمانی مسئول کمیته شد+ اسامی اعضا
مصباحیمقدم به ایلنا خبر داد تشکیل کمیته انتخابات در جامعه روحانیت مبارز موحدی کرمانی مسئول کمیته شد اسامی اعضا سخنگوی جامعه روحانیت مبارز از تشکیل کمیته انتخابات و انتخاب موحدی کرمانی به عنوان مسئول این کمیته خبر داد حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم در گفتوگو با خب-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها