واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشتی از حجت الاسلام مهریزی؛
ولایت «انسان کامل» در عرفان اسلامی/ حقیقت کمال نهایی انسان
شناسهٔ خبر: 3774785 - چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴
دین و اندیشه > اندیشمندان
.jwplayer{ display: inline-block; } یادداشت پیش رو به بررسی ولایت انسان کامل در عرفان اسلامی و شناخت انسان و جایگاه آن در اسلام پرداخته است. به گزارش خبرنگار مهر، محسن مهریزی، پژوهشگر مؤسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر در یادداشت زیر با عنوان ولایتِ «انسان کامل» در عرفان اسلامی به تبیین و شناخت انسان و جایگاه او در ادیان مختلف پرداخته است: شناخت انسان و درک جایگاه و حقیقت کمال نهایی او در طول دوران مختلف زندگی بشریت همواره، مسئله ای پیچیده و غامض و در عین حال مورد اهتمام بوده است؛ به طوریکه تمام ادیان و آیین های آسمانی و غیر آسمانی در مورد آن اظهار نظر و ایده نمودهاند و سعی در تبیین مفهوم و تعیین مصداق انسان و کمال داشته اند. در موضوعات مرتبط با بحث انسان و کمال، عارفان مسلمان با استفاده از منابع نورانی قرآن و روایات، نسبت به سایر علمای مسلمان بیشتر و عمیقتر به این موضوع مهمّ و کلیدی پرداخته اند. از این رو عرفان اسلامی از سهم قابل توجّه و بلکه بی نظیری نسبت به سایر علوم اسلامی در تبیین مفهوم انسان کامل و ولایت برخوردار است. از ابتدای تاریخ، انسان در پی معنابخشی به زندگی و تعریف هویت خویش بوده است. در این میان، مباحث عرفانی و معنوی که قابلیت نگاه ازلی و ابدی به انسان را داشته و به زندگی و اعمال او معنا و مفهوم می بخشند و هویت او را تعریف مینمایند، همواره بیش از دیگر زمینه ها در این باب مورد اهتمام بوده اند. در روزگار فعلی نیز انسان سرگشته، با طی دوران مدرنیسم و پست مدرنیسم و اندوختن تجربه های گوناگون، با ولع وصف ناپذیری، خواسته و ناخواسته، ضرورت چشیدن آب گوارای معنویت که ره آورد عرفان ناب است را دریافته است. از این رو هر اقدام و تحقیقی که در راستای پاسخ به این دغدغه ها تدارک دیده شود و مضمون آن برگرفته از عرفان اسلام اصیل باشد و راه را بر سیل بنیانکَن عرفان های کاذب و سلکولار ببندد و عرصه ای برای خودنمایی جریانهای صوفیانه باقی نگذارد می تواند مورد اهتمام بوده و خدمتی ضروری و مهمّ انگاشته شود. در بین موضوعات اعتقادی و اخلاقی که مقدّمه عرفان محسوب می شوند شناخت «انسان کامل» که در ادبیات دینی از آن با تعابیر مختلفی همانند امام، خلیفةالله، حجّت خدا و... نیز یاد می شود، از اهمیت بسزا و نقشی انکارناپذیر در هدایت و سعادت انسان برخوردار است. به طوریکه بدون شناخت مفهوم و مصداق انسان کامل، امکان امتثال اوامر الهی ممکن نیست و تنها و تنها از مسیر انسان کامل و درک ولایت او است که باب ارتباط با خدا و فهم و عمل به دستورات دینی فراهم می شود. در عرفان اسلامی بحث از انسان کامل و ولایت، یکی از دو رکن مهمّ مباحث عرفان است. که در یک رکن راجع به توحید یا وحدت شخصی وجود و در رکن دیگر از موحّد که همان بحث انسان کامل و ولایت است، بحث می گردد. روح انسان بر اثر تکامل می تواند به نهایت خود که همان ولایت است دست یابد. بحث از ولایت، پیوندی ناگسستنی با نظریه انسان کامل داشته و اخصّ خواصّ او را تشکیل می دهد، به طوریکه دیگر صفات وی تابعی از ولایت او می باشند. پس «ولایت» و «انسان کامل» دو مفهوم در هم تنیده اند و در عالَم مُلک و ملکوت مفهوم و مصداق هم هستند. ولایت در وجود انسان کامل از مبدأ فیاض عالم هستی و منشأ تمام خیرات وجودی، طلب فیض و خیر مینماید و فیضان او در قالب نبوّت، رسالت و خلافت ظهور می یابد. از این رو ولایت مجرایی برای تجلّی انوار هستی بر وجود انسان کامل است که از آن به «ولایت» تعبیر میشود. به عبارتی دیگر، خداوند مقام «ولایت مطلق» را واسطه فیض خویش قرار داده است و از این طریق فیوضات و برکات خود را بر همه موجودات نازل می فرماید. از طرفی دیگر به واسطه ولایت مطلقه، همه موجودات، از جمله انسان ها به سوی پرودگار خود سیر می کنند و قوس صعود را طی می نمایند و اگر مقام روحانیت و ولایت مطلقهی انسان کامل نبود، احدی از موجودات عالم لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و نور هدایت در هیچ یک از عوالم ظاهر و باطن نمی تابید. بنابراین هم در قوس صعود و هم در قوس نزول انسان کامل، دارای مقام «ولایت مطلقه» بوده و واسطه ی فیض الهی به سایر موجودات است. شناخت انسان کامل در واقع همان شناخت اسوه و الگوی کاملی است که در تعبیر قرآن از آن به اسوه ی حسنه تعبیر می شود: «لَّقد کان لکم فی رسول اللَّه اسوَة حَسنة لمن کان یرجُواْ اللَّهَ وَ الیومَ الاَخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کثیرا». خداوند در این آیه مبارکه، به کسانی که امید به لقای الهی و معاد دارند و یاد خدا را در دل نگه می دارند فرمان الگوپذیری از انسان کامل را داده است تا بشر از رهگذر آن، به تربیت اخلاقی و هدایت الهی رهنمون شود. بر اساس فرهنگ قرآنی «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً» نیز دین با معرّفی انسان کامل، کمال می یابد و نعمت هدایت تامّ می شود. در روایات تأکید شده است که عدم شناخت انسان کامل سبب گمراهی است: «فان لم اعرف حجّتک، ضللت عن دینی» چرا که انسان کامل بر طبق «هم (اهل البیت) اساس الدّین و عماد الیقین» اساس دین معرّفی شده است و تبیین و تعلیم آن در آیه شریفه «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزّل الیهم» به عهده انسان کامل است. و یا اینکه هرکس بمیرد و امام زمان خود را که مصداق انسان کامل است نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة» همچنین قبولی یا ردّ اعمال و ورود به بهشت یا فروافتادن در جهنّم به معرفت و ولایت انسان کامل یا جهل و انکار نسبت به او رقم می خورد: «و لایدخل الجنّة الّا من عرفهم و عرفوه و لایدخل النّار الّا من انکرهم و انکروه» شناخت انسان کامل از آن جهت که انسان کامل مظهر تامّ اسماء و صفات الهی است موجب تسهیل در شناخت خداوند میشود. عدم شناخت انسان کامل و انکار ولایت الهی او، موجب هدر رفتن اعمال خیر و حبط عبادات میشود و کفر و دور شدن از رحمت الهی و لعن ابدی و ورود در آتش خشم الهی را به دنبال خواهد داشت. ۱- ر. ک: همو، آداب الصلاة، ص ۱۳۷
۲- ر. ک: کیاشمشکی، ابوالفضل، ولایت در عرفان با تأکید بر آراء امام خمینی۷ صص ۱۲۸-۱۲۷
۳- «مسلّماً برای شما در زندگی رسول خداa، سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.»، احزاب (۳۳): ۲۱
۴- « امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.»، مائده (۵): ۳
۵- کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی (ط- اسلامیة)، ج۱ ، ص ۳۳۷
۶- صبحی صالح، نهج البلاغه، خ ۲، ص ۴۷
۷- «و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی»، نحل (۱۶): ۴۴
۸- مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۳۱
۹- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خ ۱۵۲، ص ۲۱۲
۱۰«لایکون العبد مؤمنا حتی یعرف الله و رسوله و الائمة کلّهم و امام زمانه»، الکافی، ج ۱، ص ۱۸۰
۱۱- «إِذْ أَحْبَطَإ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یدْرَی أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَة»، شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص ۲۸۷
۱۲- «ابی و استکبر و کان من الکافرین»، «سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.» بقره (۲): ۳۴
۱۳- «قال فاخرج منها فانّک رجیم»، «فرمود: از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منی!»، ص (۳۸)، ۷۷
۱۴- «و انّ علیک اللعنة الی یوم الدّین»، «و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود!»، ص (۳۸): ۷۸
۱۵- «و برزت الجحیم للغاوین... فکبکبوا فیها و الغاوین و جنود ابلیس اجمعون»، «و دوزخ برای گمراهان آشکار میگردد... در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده میشوند...و همچنین همگی لشکریان ابلیس!»، شعرا (۲۶): ۹۱، ۹۴ و ۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]