تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836931585
عرفه، روز معرفت و شناخت است/ به نعمت های خدا فکر کنیم
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتاری از آیت الله مصباح یزدی؛
عرفه، روز معرفت و شناخت است/ به نعمت های خدا فکر کنیم
شناسهٔ خبر: 3766866 - یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۸
دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی
.jwplayer{ display: inline-block; } عرفه، روز معرفت و شناخت است تا خودت را بشناسی و خدایت را و در باره نسبت خودت، که سر تا پا نیازی، با خدایت که اصل جود و کرم است، بیاندیشی. به گزارش خبرگزاری مهر، عرفه، روز معرفت و شناخت است؛ تا خودت را بشناسی و خدایت را؛ و در باره نسبت خودت، که سر تا پا نیازی، با خدایت که اصل جود و کرم است، بیاندیشی؛ و بدانی که بندهای؛ و همنوا با نجواهای عاشقانه سیدالشهداء دست نیاز به سوی مالک هستی دراز کنی؛ و از او بخواهی که به تو این توفیق را بدهد که اسماعیل نفست را به پای او قربانی کنی. در ادامه گفتاری از آیتالله مصباح یزدی به مناسبت روز عرفه از نظر می گذرد؛ بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمین وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی سَیدِالْاَنْبِیاءِ وَ الْمُرسَلین حَبِیبِ اِلهِ الْعالَمیناَبِیالْقاسِم مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ الطَّیبینَ الْطّاهِرِینَ الْمَعْصُومین اَللهُّمَ کُنْ لِوَلِیکَ الْحُجَةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی آبائِه، فی هذِهِ الْسّاعَةِ وَ فی کُلِّ سّاعَةٍ وَلِّیا وَحافِظا وَ قآئِدَا وَ ناصِرا وَ دَلِیلاً وَ عَینا حَتی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعا وَ تُمَتِّعَهُ فِیها طَویلاً همانطور که میدانید، امروز روز بسیار بزرگی است. در میان همه روزهای مبارک و مقدس، این روز یک ویژگیهایی دارد که در سایر ایام، حتی در اعیاد شریفه و سایر ایام متبرکه به این پایه دیده نمیشود. بر اساس آنچه از روایات استفاده میشود اهمیت توجه و نیایش با خدای متعال در این روز بهقدری است که فرمودهاند: اگر روزه گرفتن باعث سستی در عبادت ودعا بشود، روزه نگیرید؛ با اینکه روزه یکی از بزرگترین عبادات است که: «الصّوم لی»؛ ولی امروز آنقدر دعا و توجه به خدای متعال مطلوب است که گفتهاند: اگر روزه مانع میشود، روزه را ترک کنید؛ به خصوص از هنگام زوال تا موقع غروب آفتاب، انواع دعاها و تسبیحاتی وارد شده که نشانه عظمت این روز و نزول برکات و رحمتهای بیپایان از طرف خدای متعال بر بندگان شایسته اوست؛ و باز میدانیم که در میان همه آموزههای دینی که در باره دعا و مناجات و توجه به خدای متعال وارد شده، کمتر دعایی، و شاید هیچ دعایی بهاندازه دعای عرفه سیدالشهدا ـسلام الله علیهـ اهمیت نداشته باشد. اگر درست توجه کنیم که این دعا در چه موقعیتی انشاء شده، و با چه کیفیتی، ـکه در روایت وارد شده و راوی نقل کردهـ بیشتر به اهمیتش پی میبریم. جا دارد حال که خدای متعال بر ما منت گذاشته و ما را با ولایت اهل بیت آشنا کرده و این میراث نفیس و ارجمند را در اختیار ما قرار داده، بیشتر دربارهاش تأمل کنیم و سعی کنیم از این دعا درس بگیریم. امام ـرحمهاللهـ در بعضی از فرمایشاتشان دارند که ـامثال بنده را میفرمایدـ ما باید دعا «بخوانیم»؛ ما دعا نمیکنیم؛ دعاهایی را که بزرگان کردهاند، ما میخوانیم. به تعبیر بنده، ما ادای دعا کردن را درمیآوریم؛ دعا را یک کس دیگری کرده، آن که دعا کرده؛ مقتضای این جور دعا خواندن این است که حال ما این چنین باشد که: خدایا! ما لیاقت دعا کردن نداریم؛ میخواهیم ادای دعاخوانها را در بیاوریم. اما خدا آن قدر کریم است که وقتی کسانی ادای بندههای شایستهاش را درمیآورند، میپذیرد. یکی از بزرگان علما داستانی را نقل میکرد؛ من یادم نیست در کتابی خوانده باشم؛ ولی این شخص مرد بزرگی بود که بی جهت و بی سند نقل نمیکرد. داستان مربوط به بنی اسرائیل و فرعون است. وقتی حضرت موسی ـعلی نبینا و آله و علیه السلامـ با برادرشان هارون برای دعوت فرعون آمده بود، یک لباس شبانی پوشیده بودند و یک چوبدستی دستشان بود، آمده بودند به دربار فرعون. خدمه دربار پرسیدند: شما که هستید و اینجا چکار دارید؟ موسی گفت: من پیغمبر خدا هستم و آمدهام فرعون را دعوت کنم. خدمه دربار به آنها خندیدند و گفتند: از اینجا بروید. فردا حضرت موسی با هارون باز به دربار فرعون آمدند و همین جریان تکرار شد. در روایت نقل شده که آنها چهل روز به دربار فرعون میآمدند اما کسی راهشان نمیداد. فرعون دلقکی داشت که وقتی خسته میشد، برایش بازی در میآورد و فرعون را میخنداند. این دلقک چند بار در راه رفتن به دربار دیده بود که چوپانی ایستاده و چوبی در دستش است و میگوید: من پیغمبر خدا هستم و آمدهام فرعون را دعوت کنم. یک روز این دلقک لباس چوپانی پوشید و چوبی به دست گرفت و به کاخ فرعون رفت و جلوی فرعون ایستاد. فرعون پرسید: این چه لباسی است که پوشیدهای؟ دلقک گفت: من پیغمبرم؛ آمدهام تو را دعوت کنم. فرعون و اطرافیانش به خنده افتادند و این یکی از سوژههای خندیدن فرعون شد و هر روز این لباس را میپوشید و میآمد به دربار و میگفت: من پیغمبرم و آمدهام تو را دعوت کنم؛ یا قبول کن، یا عذاب نازل میشود. درباریان هم میخندیدند. بالاخره یک روز فرعون گفت: این حرف را از کجا یاد گرفتهای؟ دلقک گفت: کسی هست که میآمد مقابل دربار و این حرفها را میگفت. فرعون گفت: بگویید خودش بیاید تا او را ببینیم. این جریان زمینهای شد که موسی را به کاخ فرعون راه دادند. فرعون به موسی و هارون اجازه داد تا آنها را ببینند و بخندند. آن آقای بزرگوار نقل میکرد که وقتی عذاب بر فرعونیان نازل شد و همه آنها غرق شدند، خطاب رسید که این دلقک را نجات دهید. فرشتهها گفتند: این هم از اصحاب فرعون و کافر است. خطاب آمد که این لباس دوست ما را میپوشید و ادای دوست ما را در میآورد. معنای این حرف این است که گاهی ادا درآوردن هم مطلوب است. باید حال ما اینگونه باشد که ما لیاقت دعا کردن نداریم. ما کجا، ساحت قدس الهی کجا؟! اگر ما بخواهیم مطالبی که در مضامین دعاها وارد شده، واقعا خودمان قصد انشاء کنیم و بگوییم ما این حرفها را میزنیم، مثل بندهای، بخواهم چنین بگویم، جا دارد، به دهانم بزنند و بگویند: خفه شو! تو کجا و این حرفها کجا؟! پیش ما دروغ میگویی؟! کس دیگری را پیدا نکردهای که فریبش بدهی؛ میخواهی خدا رافریب بدهی؟! ما باید بگوییم: ما ادای دعاخوانها را در میآوریم؛ میدانیم ما لیاقت دعاخواندن نداریم؛ ما لیاقت صحبت کردن با خدا را نداریم. با چه رویی با خدا صحبت کنیم؟ زبانی که خدا به ما داده که وسیلهای برای عبادت باشد، اگر لکنت داشته باشد، چقدر پول حاضریم خرج کنیم تا از آن رفع لکنت بشود؟ اگر ـخدای ناکردهـ کسی لال باشد و تمام ثروت دنیا را داشته باشد، حاضر است همه ثروتش را بدهد تا مرضش معالجه شود؛ ما با این نعمت خدا، با چنین ارزشی، خدا را معصیت میکنیم، غیبت میکنیم، حرف لغو میزنیم، اسرار دیگران را فاش میکنیم، دروغ میگوییم؛ آن وقت چگونه با این زبان با خدا حرف بزنیم؟! آیا جا ندارد وقتی میخواهیم با خدا صحبت کنیم، خدا امر بفرماید :لال شو؟ تو با نعمت من چه کردی؟! با چشممان میخواهیم به پیشگاه الهی نگاه کنیم، به سوی رحمت او، با کدام چشم؟ با چشمی که اگر بیماری مختصری پیدا کند، مدتها وقت صرف میکنیم، پول صرف میکنیم، تا بیماری چشممان رفع شود؛ اما این چشم که خدا به رایگان به ما داده، و میلیاردها قیمت آن است، این را وسیله بدبختی خودمان قرار بدهیم، نگاه حرام کنیم و به دنبالش هزار جور بدبختی و گرفتاری برای خودمان درست کنیم! این چشم را چگونه به سوی رحمت خدا باز کنیم و بگوییم خدایا به امید تو؟! قلبی که خدا به ما داده، دستی که داده، پایی که داده، و سایر اندامها، همه نعمتهایی است که هیچکدامش با تمام ثروت روی زمین برابری نمیکند؛ یعنی ارزشش بیش از آن است. ولی همه را ما وسیله بدبختی خودمان قرار دادهایم. حالا برویم به خدا چه بگوییم؟! حد اقل این حال را داشته باشیم که خدایا! از حالاتصمیم گرفتیم معصیت نکنیم. اما بارها خودمان تجربه کردهایم که از این قولها میدهیم، ولی وفا نمیکنیم. اگر خدای متعال بفرماید که تو دیروز، پریروز، پارسال، و پیرارسال هم از این حرفها زدی؛ اما چهطور شد؟ چه جواب میدهیم؟! اگر به دوستی وعدهای داده باشیم و یک مرتبه تخلف کردیم، دو مرتبه تخلف کردیم، ده مرتبه تخلف کردیم، آیا رویمان میشود سراغ او برویم؟ اگر کسی احسان مختصری به ما بکند، موقعی که به او نیاز داریم، فطرت انسانی اقتضا میکند که تا آخر عمر فراموش نکنیم و هر وقت او را ببینیم سرمان پایین باشد و تشکر کنیم. اما خدا این همه احسان، این همه نعمتهای مجانی، به ما داده؛ ولی ما یادمان نمیآید که اینها نعمت خداست و باید شکرش را به جا بیاوریم! شکر که نمیکنیم، هیچ؛ آنها را در راه نافرمانی خدا به کار میگیریم! اگر خودمان را جای یک قاضی بگذاریم، و بخواهیم خودمان را محاکمه کنیم، چه مجازاتی برای خودمان در نظر میگیریم؟ همه این مطالب به صورت مبسوط و با بیانی بهتر، در دعای عرفه آمده است. در هر جملهاش دقت کنیم، میبینیم یک عالم معنا در آن نهفته است. اگر سعی کنیم که بعضی از فَقَرات را به جای دعا خواندن، دعا کنیم و بعضی از این دعاها را از دلمان بگوییم، قطعاً مشکلات ما حل میشود؛ قطعاً رحمت خدا بر ما نازل میشود. اما افسوس که مثل بنده، اگر هزار بار هم اینها را بخوانم، دلم خبردار نمیشود؛ فقط لقلقه زبانی است. البته همین را هم خدا برایش اجری قائل است، حتی اگر دعا را بخوانی، ولی نفهمی یعنی چه، توجه هم نکنی، همین هم قبول است. باید خدا را شکر کنیم که با این همه روسیاهیها، باز هم به ما توفیق میدهد که دستی به دعا بلند کنیم، ادای دعاخوانها را در بیاوریم، یادی از دعای سیدالشهداء بکنیم. آن حضرت در چنین روزی، در بیابان عرفه، بالای یک صخره، در حالی که مثل دو چشمه، اشک از چشمانش میریخت، چه میگفت؟ یکایک نعمتهای خدا را شمرد: خدایا! تویی که به من چشم بینا دادی؛ این گوش را دادی؛ اجزایش را هم شمرد: لاله گوش، پیچ و خمهای گوش، عصب شنوایی گوش، پلک چشم، مژههای چشم، اندامهای چشم، اندامهای قلب، سینه؛ یکایک همه اینها را شمرد. خدایا! تو این نعمتها را به من دادی؛ آنقدر شمرد که ما از بیان همانهایی که او شمرد، عاجزیم. بعد فرمود: اگر من بخواهم تمام عمرم و تمام عمر کسانی که در این عالم زندگی کردهاند، همه این مدت عمر من باشد و بخواهم شکر یکی از این نعمتها را به جا بیاورم، توانش را ندارم؛ چه رسد به همه نعمتهایی که از شماره بیرون است. بعد از آن نعمتهای بیرونی را شمرد: مادر مهربانی به من دادی، از روزی که من متولد میشوم غذای من را در سینه مادر مهیا کردی که زمانی من متولد میشوم، بیغذا نمانم، دل مادرم را به من مهربان کردی، اگر مهربانی مادر نبود، من را پرستاری نمیکرد، و از بین میرفتم؛ این کارها را تو کردی. به من عقل دادی، شعور دادی، ایمان دادی، معرفت دادی، استادهایی فرستادی که به من درس بیاموزند، وسایلی برای من فراهم کردی که راه حق را بشناسم، توفیق به من دادی که تو را اطاعت کنم و انجام وظیفه کنم؛ اما من همه را ناسپاسی کردم! در قبالش من چه کردم؟ حضور تو را نادیده گرفتم، فراموش کردم، دستورات تو را مخالفت کردم، حق بندگان تو را به جا نیاوردم، حق پدر و مادری که اینقدر به من مهربانی کردند، به جا نیاوردم، سایر حقوقی که برای بندگانت قرار دادی، ادا نکردم؛ هر چه بود، از تو خوبی بود، و از من بدی! حالا آمدهام؛ میدانم که خوبیهای تو تمام نشده، با همه این بدیهای من، هنوز خوبیهای تو جا دارد؛ باز هم جا دارد که تو به من خوبی کنی. هم توفیق توبه به من دادهای، تا من یک بار دیگر به در خانه تو بیایم و بگویم: آمدهام که دیگر نروم؛ آمدهام که دیگر باشم؛ آمدهام که دیگر جفا را کنار بگذارم، به خودم وفا کنم؛ آمدهام که اندکی حقشناسی کنم؛ اگر خدا توفیق بدهد که این جمله را راست بگوییم، با همه سیاهیهایی که به بار آوردهایم، حد اقل یک جمله را راست بگوییم؛ بگوییم خدایا دیگر بس است؛ دیگر میخواهم بنده تو باشم؛ دیگر میخواهم آنگونه که تو میخواهی باشم. اگر بگوید: مگر تا به حال به تو توفیق ندادم؟ مگر به تو یادآوری نکردم؟ مگر کسانی را نفرستادم که تو را راهنمایی کنند؟ چرا گوش به حرف ندادی؟ نهایت کلام این است که خدایا! تو درست میگویی؛ من هیچ حرفی ندارم که در مقابل تو بزنم، همه اینها بوده است؛ اما حرف من این است که از خوبیهایی که تا به حال به من نشان دادی، خوبی دیگری هم بکن و به من توفیق توبه بده؛ اجازه بده من امروز حرفهایم را بزنم، حرفهایم را بشنو! آدم وقتی نسبت به کسی یک عمر بیوفایی میکند، موقع احتیاج هم جا دارد که اصلاً به حرفش گوش ندهند و به او بگویند: برو گمشو! چقدر بیوفایی؟ چقدر بیحیایی؟ لذا، جا دارد اول از خدا بخواهیم که خدایا! حرف مرا بشنو؛ «إسمع دعایی، اذا دعوتک». حرفی که میخواهم به خدا بزنم، این است که من هیچ دلیلی برای کارهای بدم ندارم، هیچ عذری نیست؛ هر چند در طول عمرِ من هیچ وقت نعمتهایت را از من دریغ نداشتی، هیچ چیز کم نگذاشتی. این امر باعث شده که حالا هم از تو بخواهم منت دیگری بر من بگذاری، و حرفم را یک بار دیگر بشنوی؛ به من توفیق بده به در خانهات بیایم و صورتم را روی خاک بگذارم. میدانم که این توفیق را هم به همه نمیدهی؛ این توفیقاتی است که به دوستان خاصت میدهی؛ یک بار هم این توفیق را به من بده. اهل معرفت میگویند پایهی معرفت حضرت عیسی ـعلی نبینا و آله و علیه السلامـ از بسیاری از انبیاء بالاتر بوده؛ پیغمبری که از طفولیت پیغمبر بوده و زمانی که تازه متولد شده، میگوید: «إِنِّی عَبْدُ اللّهِ آتانِی الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیا»، خدا به این پیغمبرش که او را «روح» نامیده، میگوید: «یا عیسی! هب لی من عینک الدموع»؛ برای من هدیه بفرست! خدای من، هدیه تو چیست؟ اشکهای چشمت را برایم بفرست؛ «و من قلبک الخشوع»؛ دل شکستهات را برای من بیاور. در جای دیگری هم میفرماید: «تبصبص الیّ تبصبص الکلب» مثل سگی که میآید جلوی ارباب و پوزهاش را به خاک میمالد، این حالتی است که خدا ازمثل حضرت عیسی توقع دارد. ما که چنین توفیقاتی پیدا نمیکنیم؛ اما بگوییم: خدایا! یک روز عرفه به من این توفیق را بده که ما هم ادای دعاکُنها را در بیاوریم؛ ما را مثل دلقک فرعون ببخش؛ آخر ما هم لباس دوست تو را میپوشیم؛ ما هم دم از امام حسین میزنیم. حالا که زمینه چنین لیاقتی برای انسان فراهم میشود، از همان مضامینی که در دعای عرفه به ما یاد دادهاند، باید یاد بگیریم. باید سر تا پای وجودمان توجه به خدا باشد، و هم به نعمتهای خدا، شکر نعمتهای خدا؛ به هر چه نگاه میکنیم، همان جا هم که نعمت خداست؛ اگر نگاه کنیم و شکرش را به جا بیاوریم، یک «الحمدلله» بگوییم، خدا هم میبخشد؛ «الحمدلله» خدا چشم بینا داد، گوش شنوا داد، اگر حقایق را نمیبینیم و نمیشنویم، همینقدر که محسوسات را میبینیم، خودش نعمت بزرگی است؛ توفیق تحصیل علم به ما داد، توفیق تحصیل در حوزه علمیه در حضور اساتید، بزرگان، علما، توفیق شناخت دوستان خدا؛ این یکی از نعمتهای بسیار بزرگ است؛ «الحمد للّه الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم»؛ شناختن خدا یک نعمت است، شناختن ائمه اطهار ـسلام الله علیهم اجمعینـ یک نعمت است، شناختن دوستان اهل بیت هم یک نعمت است. در زیارت عاشورا این به عنوان یک کرامت الهی تلقی شده و شکر این نعمت را باید به جا آورد. اگر آدم دوستان اهل بیت را نمیشناخت، خود اهل بیت را به چه وسیلهای میشناخت؟ چگونه به یاد آنها میافتاد؟ هر جا که نگاه میکنیم، هر گوشهای که نگاه میکنیم، هزاران نعمت بیشمار است و ما از همهاش غافلیم. درس اولی که ما از دعای عرفه یاد میگیریم، این است که باید گاهی فرصتی بگذاریم، کمی درباره نعمتهای خدا فکر کنیم. اگر هر یک از اینها را نداشتیم، چه خاکی به سر میکردیم؟ این کار چند فایده دارد. در قرآن ملاحظه میفرمایید، گاهی میفرماید: ما اصلاً این نعمتها را به شما دادیم، «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛این نعمتها را دادیم که شما از آن استفاده کنید و به یاد ما بیافتید و شکر نعمت کنید. خدا که نیازی به شکر ما ندارد؛ پس چرا میگوید این نعمتها را دادیم، شاید شما شکر کنید؟ برای اینکه بهترین راه برای تقرب به خدا شکر خدا است. اگر نعمتها را دیدیم و توجه پیدا کردیم که کسی این نعمتها را به ما داده، و خودمان را نسبت به خدا بدهکاردانستیم، آنوقت آدم سعی میکند با این نعمتی که خدا به او داده، علیه خود خدا حرکت نکند؛ چشم زیبایی که خدا به آدم میدهد، در نافرمانی خدا به کار نگیرد. توجه داشته باشیم اینها نعمت خدا است. خدا چقدر بر آدم حق دارد که اینچنین نعمتی را به او میدهد، اما او میآید این نعمت را مایه بدبختی خودش قرار میدهد! اگر انسان فکر کند که خدا چقدر نعمت به او داده، بعضی کمبودهایی که بر اساس حکمتهایی پیش میآید، اینها دیگر در نظرش خیلی مهم نمیآید. فرض کنید مثلاً یک دسته اسکناس هزار تومانی به شما میدهند، که یکی از آنها یک گوشهاش ساییده؛ آدم به این دسته هزار تومانی که به آدم بدهند توجه دارد؛ فکر نمیکند که یک گوشه یکی از اسکناسها ساییده است. البته ممکن است مثلاً یک درصدی از مزدش هم کم بشود. اما آدم به فکر نعمتهای خدا نیست، فقط میگردد که کمبودها راپیدا کند؛ امروز چه کمبودی داشتم؟ چه شد؟ اینجا چرا اینچنین است؟ آنجا چرا آنچنان است؟ گویا فقط عیبها را میبیند؛ هیچ وقت از زندگیش لذت نمیبرد و همیشه طلبکار خداست. درس اول این دعای عرفه شکر خداست؛ یاد گرفتن اینکه درباره نعمتهای خدا بیاندیشیم؛ هم از اینکه این نعمتها راداریم، لذت ببریم؛ هم این کمبودها به نظر ما جلوهای نکند؛ هم از این نعمتها سوء استفاده نکنیم؛ هم درمقام شکر بر بیاییم، که آن شکر ما را جلو میبرد و وسیله قرب میشود. درس دوم که از این دعا بهدست میآید این است که آدم همیشه زشتیهای خودش را با خوبیهای خدا مقایسه کند. خدایا! من چه کردم، من چه کردم؟ با این کار زمینهای فراهم میشود که آدم مقداری به پستی خودش، به بیچارگی خودش پی ببرد. اولین فایدهاش این است که مغرور نمیشود؛ بدی این آدمیزاد بیچاره این است که وقتی خدا نعمت معنوی هم به او میدهد، هدایت هم میشود و یک قدم خوبی هم بر میدارد و میآید راه بیافتد، شیطان وسوسهاش میکند، مغرورش میکند؛ بله! من حالا یک چیزی شدم! من از بندههای دیگر بهترم! همین غرور موجب سقوطش میشود. ما وقتی مقایسه کنیم که خدا چه نعمتهایی به من داده و من در مقابلش چقدر بیشرمی کردم، چقدر پستم، اگر آدم کسی را که به او خدمت کرده، نادیده بگیرد، خودش به خودش میگوید: چقدر جفاکارم، چقدر بیمعرفتم! در مقابل این همه نعمتهای خدا اگر آدم قدردانی نکند، جا ندارد به خودش بگوید: چقدر بیمعرفتی، چقدر ناسپاسی؟! «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ». نتیجه آخر اینکه انسان با همه این زشتیها و پلیدیها امیدش از خدا قطع نشود. اگر امید آدم از خدا قطع بشود، معنایش این است که خوبیهای خدا محدود است و دیگر تمام شده و بیشتر از این ادامه ندارد؛ در این صورت باز خدا را نشناختهایم. با همه پستیها، و زشتیهایی که آدم دارد، هیچ وقت نباید از خدا ناامید بشود. باید خدا را آنقدر بزرگ و مهربان بداند که حتی وقتی که در پستترین حالت است، اگر یک لحظه به خدا توجه کند و از کارش پشیمان شود، خدا نادیده نمیگیرد. اما کلام در این است که آن لحظه را آدم راست بگوید؛ و الا خدا میگوید: چه کسی را فریب میدهی؟! از من ضعیفتر و نادانتر ندیدی؟! من فریب نمیخورم. مدام میگوید: استغفر الله؛ استغفر الله؛ کو استغفارت؟ چه کسی را میخواهی فریب بدهی؟ آیا از من جاهلتر ندیدی؟! اگر یک لحظه انسان به خدا راست بگوید، خدایا واقعاً پشیمانم، دیگر گناه نمیکنم، خدا یک خط قرمز میکشد روی همه گذشتهها. خدایا به حق محمد و آل محمد به حق آن کسانی که دیشب و امروز و امشب در عرفات، تو را یاد کردند، به ما توفیق بده یک مرتبه به تو راست بگوییم. به ما توفیق بده که توبه واقعی داشته باشیم. خدایا ما را هم به دوستان خوبت ببخش.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]
صفحات پیشنهادی
عرفه روز معرفت و شناخت است/ بایسته های دعا در روز عرفه
به مناسبت نهم ذیحجه عرفه روز معرفت و شناخت است بایسته های دعا در روز عرفه شناسهٔ خبر 3766191 - یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱ ۴۱ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; یکی از فرصت های مهم در روز عرفه که بسیار مورد تأکید ائمه معصومین و بزرگاتوبه حضرت آدم در روز عرفه/ عرفه روز تضرع به جانب خداست
یادداشت توبه حضرت آدم در روز عرفه عرفه روز تضرع به جانب خداست شناسهٔ خبر 3766745 - یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۶ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; عرفه روز توبه و تضرع به جانب خدا و اعتراف به گناهان است و به دنبال توبه آدم ع خداوندشکر نعمت واجب است/ به کارگیری اعضا و جوارح در آنچه خدا خواسته
پای درس اخلاق شکر نعمت واجب است به کارگیری اعضا و جوارح در آنچه خدا خواسته شناسهٔ خبر 3762453 - سهشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۸ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; آیت الله مظاهری گفت شکر نعمتها این است که انسان اعضا و جوارح را در آنگفتاری از حجتالاسلام ناصر رفیعی ۵ هدیه خداوند به روزهداران/ نزول کتب آسمانی در ماه رمضان
گفتاری از حجتالاسلام ناصر رفیعی۵ هدیه خداوند به روزهداران نزول کتب آسمانی در ماه رمضان در روایتی از کتاب کافی آمده است که همه کتب آسمانی در ماه مبارک رمضان نازل شده همچنان که قرآن کریم نیز در شب قدر بر انسان نازل شده است همین امر بر اهمیت شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان میافزراههای نزدیکی و تقرب به خداوند
بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست زیرا ریشه اصلی حرکت های سازنده و مثبت ایمان است نزدیک شدن به خداونداساسا دنیا مقدمه ای جهت رسیدن و تقرب به خداوند است و در آن وسایلی قرار دارد که تحقق این هدف را تسریع می بخشد نزدیکی به خداوند امریبهروز نعمتي: برجام بهانه دلواپسان برای عقدهگشايي است
بهروز نعمتي برجام بهانه دلواپسان برای عقدهگشايي است آرمان در گفتوگویی با بهروز نعمتی عضو هيئت رئيسه مجلس دهم و فعال سياسي اعتدالگرا آورده است به گزارش نامهنیوز حضور در دو دوره مجلس و تلاش براي احقاق حقوق ملت تجربياتي را پديد ميآورد كه خواندن آنها خالي از لطف نيست به ويژآهنگی که روزبه نعمتالهی به یاد فرهاد خواند/بشنوید
فرهاد مهراد یکی از خوانندگانی است که تاثیر بسیاری به خواننده های نسل های بعد از خود گذاشت اما خواننده های کمی بودند که راه او را در پیش بگیرند روزبه نعمت الهی یکی از معدود خوانندگانی است که از تاثیر فرهاد بر آثارش ابایی ندارد او مدت ها پیش در آلبوم داروگ قطعه خدانگهدار یا &laqسالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )
هفتم ماه ذی الحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر علیه السلام شهادت این بزرگوار را به تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت می گوییم شهادت امام محمد باقر هفتم ماه ذی الحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تااومانیسم ریشه اصلی مشکلات بشر امروز است
استاد دانشگاه خوارزمی اومانیسم ریشه اصلی مشکلات بشر امروز است شناسهٔ خبر 3760481 - یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲ ۳۳ دین و اندیشه > اندیشمندان jwplayer display inline-block; حجت الاسلام مصطفی پور استاد دانشگاه خوارزمی گفت تنها علم گرایی پدیدآورنده مشکلات بشر نیست بلکه ایناحمد یاسر:هواداران ایران تاثیری بر عملکردمان نخواهند داشت/تنها به پیروزی فکر میکنیم
احمد یاسر هواداران ایران تاثیری بر عملکردمان نخواهند داشت تنها به پیروزی فکر میکنیم مدافع تیمملی قطر پیش از بازی با ایران گفت حضور هواداران ایران تاثیری بر بازی ما نخواهد گذاشت و ما برای پیروزی میآییم به گزارش خبرگزاری فارس تیم ملی کشورمان در اولین بازی خود در مرحله نه-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها