واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت سیدسجاد ایزدهی؛
«ماهیت اخلاقی قدرت» در منظومه فکری حضرت امام خمینی(ره)
شناسهٔ خبر: 3676660 - یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷
دین و اندیشه > اندیشمندان
بر اساس بینش امام خمینی(ره)، گرچه قدرت به خودی خود «خیر و کمال» محسوب میشود اما این امر ممکن است به قدرتطلبی، حب جاه و دور شدن انسان از مبدأ حقیقی قدرت بینجامد که طبیعتاً مذموم خواهد بود. به گزارش خبرگزاری مهر، به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران و با توجه به اهمیت فهم دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) در باب ماهیت اخلاقی قدرت، یادداشت حجت الاسلام ایزدهی، مدیر گروه فقه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی از نظر می گذرد؛ فارغ از اینکه چه کسی بر اریکه قدرت تکیه زده یا نظام سیاسی بر اساس چه مکتبی بنا نهاده شده است، «قدرت» به عنوان وسیلهای جهت رسیدن به آرمانها، در مکاتب و نظامهای سیاسی مختلف با دیدگاههای هنجاری متفاوتی روبهرو شده است و هر یک از این دیدگاهها بر اساس نوع جهانبینی و انسانشناسیای است که در آن مکاتب وجود داشته و نوع نگاه به قدرت و نظارت بر آن نیز زاییده آن مبانی بوده و بر آن اساس ارائه شده است. «تبیین ماهیت اخلاقی قدرت» در نظامهای سیاسی و از آن جمله نظام سیاسی اسلام میتواند راز تفاوت رویکرد اسلام و سایر نظامها در نوع نظارت بر قدرتهای سیاسی را بخوبی آشکار کند. در این میان، فهم دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) از مؤلفههای قابل تأملی برخوردار است که در این نوشتار به این دیدگاه میپردازیم. حضرت امام خمینی(ره) همسو با دیگر حکیمان و متألهان، «قدرت» را در سایه خداوند دانستهاند و بر این باور است که هر وجودی ظلِ وجود مطلق بوده و از آنجا که خداوند، هم وجود مطلق است و هم کمال مطلق، لذا هر امر وجودی که ظل وجود او است ظل کمال او نیز خواهد بود. مطابق این معنا، قدرت که امری وجودی است نیز در شمار کمالات وجودی قرار خواهد گرفت. (شرح دعاء السحر، ص ۱۰۹-۱۱۳) بر این اساس، قدرت به خودی خود «خیر محض» است و مایه شر یا فسادآور نیست: «قدرت خودش یک کمال است، خدای تبارک و تعالی قادر است.» (صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۰۶). انسان نیز به عنوان مخلوق خداوند، عشق به کمال مطلق داشته و در پی آن میرود. از این رو ممکن است کمال را در قدرت یافته و در پی دستیابی به قدرت مطلق برآید. لکن انسان ممکن است بر این اساس، به حبّ نفس روی آورد و از آنجا که حبّ نفس «سرمنشأ تمام خطاهای انسانی و رذایل اخلاقی» محسوب میشود (شرح چهل حدیث، ص۷۱) لذا گرایش انسان به قدرت که مقولهای دائمی و پایانناپذیر و نشانه گرایش به ذات حق است ممکن است به حب جاه و ریاست تبدیل شود. به همین دلیل، حضرت امام(ره) «حب ریاست، جاه، غلبه و قدرت» را شعبهای از حب نفس میدانند. (همان ص۱۴۲- ۱۴۱). مطابق این معنا، بر اساس بینش حضرت امام خمینی(ره)، گرچه قدرت به خودی خود «خیر و کمال» محسوب میشود اما این امر ممکن است به قدرتطلبی، حب جاه و دور شدن انسان از مبدأ حقیقی قدرت بینجامد که طبیعتاً مذموم خواهد بود. از این رو امام خمینی(ره) گرچه اساس و اصلِ قدرت را «خیر» فرض میکند اما ایشان در عین حال، قدرتهای فاسد و به صورت خاص، رژیم شاه را مورد نقد و منشأ بدبختی و عقبماندگی ملتها معرفی کرده و اینگونه اظهار داشتهاند:
«قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش یک کمال است. خدای تبارک و تعالی قادر است. لکن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد، همین کمال را به فساد میکشانند.» (همان، ج ۱۸، ص ۲۰۶). «خیرانگاری قدرت» از سوی حضرت امام خمینی(ره)، ایشان را به سوی این معنا سوق میدهد که قدرت سیاسی، هدف سیاست و حکومت نبوده بلکه ابزاری است که به تأمین اهداف عالی شریعت میپردازد و رابطه فرمانروا و فرمانبردار را در عالیترین شکل آن در قالببرداری دینی معنا مینمایند: «از جمله تحولاتی که باید بشود و شما آقایان باید کوشش کنید، این است که به این کلمه فرماندار مغرور نشوید که شما فرماندار هستید. این کلمه فرماندار مال وقتی است که فرمان باشد و فرمانبر باشد و برادری نباشد و طبقهای، طاغوتی باشد و مردم دیگر فرمانبردار آنها، در صورتی که در اسلام مطرح نیست. آنهایی که سرتاسر کشور اسلامی را اداره میکردند، اینطور نبود که معاملاتشان با رعیت، معامله فرمانفرما و فرمانبر باشد.» (همان، ج ۹، ص۱۱۶). ایشان در همین خصوص و در عباراتی دیگر اینگونه میفرمایند: «عهدهدار شدن حکومت فیحدِّ ذاته، شان و مقامی نیست بلکه وسیله انجام وظیفه، اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است. برای مردان خدا اگر این وسیله به کار خیر و تحقق هدفهای عالی نیاید، هیچ ارزشی ندارد.» (همو، ولایت فقیه، ص۵۴). از جمله مواردی که در این باب مورد عنایت ایشان واقع شده و در آن، قدرت به گونهای «حُسن» تلقّی شده و ماهیت ابزارگونه آن تأکید شده است، تذکر ایشان به فرزند خویش در خصوص قبول مقام است که ایشان در قالب نصیحت به فرزند خویش اینگونه اظهار میدارند: «خدمت به خلق را برای آنکه خلق خدا هستند بنمای. اگر خدای نخواسته برای هواهای نفسانی و ارضای شهوات است، از آن اجتناب کن که مقامات دنیوی ارزش آن را ندارد که خود را در راه آنها تباه کنی.» (همو، صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۱۹-۱۲۰).
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]