واضح آرشیو وب فارسی:شفقنا: شفقنا- فارغ از اینکه چه کسی بر اریکه قدرت تکیه زده یا نظام سیاسی بر اساس چه مکتبی بنا نهاده شده است، «قدرت» به عنوان وسیله ای جهت رسیدن به آرمان ها، در مکاتب و نظام های سیاسی مختلف با دیدگاه های هنجاری متفاوتی روبه رو شده است و هر یک از این دیدگاه ها بر اساس نوع جهان بینی و انسان شناسی ای است که در آن مکاتب وجود داشته و نوع نگاه به قدرت و نظارت بر آن نیز زاییده آن مبانی بوده و بر آن اساس ارائه شده است. «تبیین ماهیت اخلاقی قدرت» در نظام های سیاسی و از آن جمله نظام سیاسی اسلام می تواند راز تفاوت رویکرد اسلام و سایر نظام ها در نوع نظارت بر قدرت های سیاسی را بخوبی آشکار کند. در این میان، فهم دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) از مؤلفه های قابل تأملی برخوردار است که در این نوشتار به این دیدگاه می پردازیم. دکتر سید سجاد ایزدهی؛ استاد حوزه و دانشگاه در روزنامه ایران نوشت، حضرت امام خمینی(ره) همسو با دیگر حکیمان و متألهان، «قدرت» را در سایه خداوند دانسته اند و بر این باور است که هر وجودی ظلِ وجود مطلق بوده و از آنجا که خداوند، هم وجود مطلق است و هم کمال مطلق، لذا هر امر وجودی که ظل وجود او است ظل کمال او نیز خواهد بود. مطابق این معنا، قدرت که امری وجودی است نیز در شمار کمالات وجودی قرار خواهد گرفت. (شرح دعاء السحر، ص ۱۰۹-۱۱۳) بر این اساس، قدرت به خودی خود «خیر محض» است و مایه شر یا فسادآور نیست: «قدرت خودش یک کمال است، خدای تبارک و تعالی قادر است.» (صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۰۶) انسان نیز به عنوان مخلوق خداوند، عشق به کمال مطلق داشته و در پی آن می رود. از این رو ممکن است کمال را در قدرت یافته و در پی دستیابی به قدرت مطلق برآید. لکن انسان ممکن است بر این اساس، به حبّ نفس روی آورد و از آنجا که حبّ نفس «سرمنشأ تمام خطاهای انسانی و رذایل اخلاقی» محسوب می شود (شرح چهل حدیث، ص۷۱) لذا گرایش انسان به قدرت که مقوله ای دائمی و پایان ناپذیر و نشانه گرایش به ذات حق است ممکن است به حب جاه و ریاست تبدیل شود. به همین دلیل، حضرت امام(ره) «حب ریاست، جاه، غلبه و قدرت» را شعبه ای از حب نفس می دانند. (همان ص۱۴۲- ۱۴۱) مطابق این معنا، بر اساس بینش حضرت امام خمینی(ره)، گرچه قدرت به خودی خود «خیر و کمال» محسوب می شود اما این امر ممکن است به قدرت طلبی، حب جاه و دور شدن انسان از مبدأ حقیقی قدرت بینجامد که طبیعتاً مذموم خواهد بود. از این رو امام خمینی(ره) گرچه اساس و اصلِ قدرت را «خیر» فرض می کند اما ایشان در عین حال، قدرت های فاسد و به صورت خاص، رژیم شاه را مورد نقد و منشأ بدبختی و عقب ماندگی ملت ها معرفی کرده و این گونه اظهار داشته اند: «قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش یک کمال است. خدای تبارک و تعالی قادر است. لکن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد، همین کمال را به فساد می کشانند.» (همان، ج ۱۸، ص ۲۰۶) «خیرانگاری قدرت» از سوی حضرت امام خمینی(ره)، ایشان را به سوی این معنا سوق می دهد که قدرت سیاسی، هدف سیاست و حکومت نبوده بلکه ابزاری است که به تأمین اهداف عالی شریعت می پردازد و رابطه فرمانروا و فرمانبردار را در عالی ترین شکل آن در قالب برداری دینی معنا می نمایند: «از جمله تحولاتی که باید بشود و شما آقایان باید کوشش کنید، این است که به این کلمه فرماندار مغرور نشوید که شما فرماندار هستید. این کلمه فرماندار مال وقتی است که فرمان باشد و فرمانبر باشد و برادری نباشد و طبقه ای، طاغوتی باشد و مردم دیگر فرمانبردار آنها، در صورتی که در اسلام مطرح نیست. آنهایی که سرتاسر کشور اسلامی را اداره می کردند، این طور نبود که معاملات شان با رعیت، معامله فرمانفرما و فرمانبر باشد.» (همان، ج ۹، ص۱۱۶) ایشان در همین خصوص و در عباراتی دیگر این گونه می فرمایند: «عهده دار شدن حکومت فی حدِّ ذاته، شان و مقامی نیست بلکه وسیله انجام وظیفه، اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است. برای مردان خدا اگر این وسیله به کار خیر و تحقق هدف های عالی نیاید، هیچ ارزشی ندارد.» (همو، ولایت فقیه، ص۵۴) از جمله مواردی که در این باب مورد عنایت ایشان واقع شده و در آن، قدرت به گونه ای «حُسن» تلقّی شده و ماهیت ابزارگونه آن تأکید شده است، تذکر ایشان به فرزند خویش در خصوص قبول مقام است که ایشان در قالب نصیحت به فرزند خویش این گونه اظهار می دارند: «خدمت به خلق را برای آنکه خلق خدا هستند بنمای. اگر خدای نخواسته برای هواهای نفسانی و ارضای شهوات است، از آن اجتناب کن که مقامات دنیوی ارزش آن را ندارد که خود را در راه آنها تباه کنی.» (همو، صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۱۹-۱۲۰) www.fa.shafaqna.com
چهارشنبه ، ۱۲خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شفقنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]