واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتاری از حجت الاسلام خسروپناه؛
ویژگی های حکومت نبوی و علوی/ ضرورت علم و آگاهی حاکم اسلامی
شناسهٔ خبر: 3603612 - چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۴
دین و اندیشه > اندیشمندان
بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است. حضرت علی (ع) به همین دلیل، اصلاح مردم و زمامداران را به یکدیگر وابسته می داند. به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در کانال تلگرامی خود در خصوص اسلام و حکومت نبوی و حکومت علوی یادداشتی نوشته است که در ادامه می آید: پیامبر گرامی اسلام با نگاه به وحدت اسلامی و همکاری مشترک با همه مسلمانان مکی و مدنی، انصار و مهاجر، اوس و خزرج، قدیم و جدید، مُسلِم و مؤمن توانست در مدینه حکومت دینی تشکیل دهد. برخی از روشنفکران معاصر بر این باورند که پیامبر با شأن نبوتش به تشکیل حکومت نپرداخت و تنها از حیث وظیفه اجتماعی، حکومت تشکیل داد. پاسخ این استکه نبیگرامی اسلام و همچنین برخی از پیامبران الهی، علاوه بر منصب نبوت از مقام امامت نیز برخوردارند و مقام امامت در تفکر اسلامی به معنای حکومت و حاکمیت است. آیه «اطیعواالله واطیعواالرسول» و آیه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» شمول دارند و همه دستورات نبوی، اعم از دستورات حکومتی و غیر حکومتی را در برمیگیرند. مطلب دیگر اینکه پذیرش جامعیت اسلام و قوانین اجتماعی و اقتصادی و نظامی و سیاسی بر ضرورت حکومت دینی دلالت دارد و بدون تشکیل حکومت دینی، اجرای احکام اجتماعی اسلام ممکن نیست. حضرت ختمیمرتبت(ص) برای مصالح اسلام و امت اسلامی در برخورد با منافقان، سعهصدر پیشه کرده و باوجود آگاهی از توطئههای عبدالله ابی، اجازه به قتل او نداد. وی در تشیع جنازه منافق مشهور مدینه شرکت کرده و نماز گذاشت. بیشک، یکی از حکمتهای پیامبر در برخورد مسالمتآمیز با منافقان، حفظ وحدت اسلامی بود. پیامبر (ص) برای تحقق این غرض مهم و اساسی، میان مسلمانان، عقد اخوت اسلامی برقرار کرد و محبت و برادری و الفت میان یکدیگر را توصیه کرد. وی مسلمانان را در خطبه آخرین سفر حجشان به اخوت دعوت کرد و فرمودند: «المسلمون اخوه تتکافی دمائهم» یعنی: مسلمانان باهم برادر و برابرند و خونهایشان ازنظر ارزش و اعتبار مساوی هم هستند و خون هیچ شخصی از دیگری ارزشمندتر نیست. تنظیم روابط داخلی مسلمانان و روابط مسلمانان با گروههای یهودی ساکن در مدینه و قرارداد صلح حدیبیه با مشرکان قریش، نمونههای دیگری از تشکیل حکومت اسلامی نبوی است. وقتی سخن از سیاست علوی به میان می رود؛ به معنای نفی بهره برداری از عقل و تجربه نیست. بیشک سیاستمدار علوی در تصمیم های سیاسی باید از روشهای عقلانی، جهت تحقق اهداف سیاست علوی بهره بگیرند. یکی از پرحکمتترین نامههای امام علی (ع) که در بردارنده جامعترین دستور و آییننامه برای جهانداری، سیاست، مدیریت و اصول اساسی حاکم و حاکمیت اسلامی است؛ نامه حضرت به مالک بنحارث اشتر نخعی است؛ امام علی (ع) در این نامه، اهداف حکومت، تعهدات درونی حاکمان، معیار قرار دادن مردم در داوری، ویژگی مشاوران حاکم، مشخصه های وزیران حاکم، سیاستهای دولت اسلامی، عناصر اجتماعی حکومت، ویژگیهای سپاه اسلام و وظیفه دولت اسلامی در امور دارایی و امور اداری، دولت و تجارت و سنعت، دولت و طبقه ناتوان، وظایف مستقیم حاکم اسلامی را بیان کرده است. قلمرو سیاست دینی در کلام علوی حداکثری است؛ ولی نه در علم سیاست یا جامعه شناسی سیاسی، بلکه در حوزه کلام سیاسی و فقه و حقوق سیاسی و اندیشه سیاسی. تعلیمات علوی در عرصه سیاست، مشتمل بر چیستی سیاست و حکومت، ویژگی های حاکم اسلامی، روش های سیاسی، آزادی و حقوق سیاسی مردم، اهداف سیاست اسلامی و مانند اینها است. سیاست علوی با نگرشی خاص به آدم و عالم و هستی شناسی، خداشناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی معین، رویکرد جدیدی به مسائل سیاسی به ما می دهد. نگرش امام به حکومتداری: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعتکنندگان نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند؛ مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رها می نمودم و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می کردم. آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی گوسفندی بی ارزشتر است». ولی با اینوجود امام وجود زمامداری نیک یا بد را برای مردم لازم می شمارد. (نهجالبلاغه خطبه ۳) ویژگیهای سیاست اسلامی یکی از ویژگیهای سیاست علوی، پیوند ناگسستنی میان ارزش های اخلاقی و سیاست اسلامی است. امام در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر می فرماید: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چنان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی.» «به مردم نگو به من فرمان دادند و من نیز فرمان می دهم، باید اطاعت شود، که اینگونه خودبزرگ بینی، دل را فاسد و دین را پژمرده و موجب زوال نعمتها است.» ویژگی دیگر در سیاست اسلامی این استکه حقوق دولت و مردم بهصورت طرفینی است؛ یعنی هم مردم بر حاکم حقدارند و هم حاکم نسبت به مردم، صاحب حق است و اصولاً اگر حق به سود کسی اجرا شود، ناگزیر روزی به زیان او نیز به کار میرود و چون به زیان کسی اجرا شود، روزی به سود او نیز جریان خواهد داشت؛ بنابراین حق و تکلیف نسبت به یکدیگر تضایف و همنشینی دارند. بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است. حضرت علی (ع) به همین دلیل، اصلاح مردم و زمامداران را به یکدیگر وابسته می داند. ویژگی دیگر سیاست علوی، پرهیز از حیله و نیرنگ است. در این باب فرمود: «سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست؛ اما معاویه حیله گر و جنایتکار است. اگر نیرنگ، ناپسند نبود؛ من زیرکترین افراد بودم؛ ولی هر نیرنگی، گناه و هر گناهی، نوعی کفر و انکار است. روز رستاخیز در دست هر حیله گری پرچمی استکه با آن شناخته می شود. به خدا سوگند من با فریبکاری غافلگیر نمی شوم و با سختگیری ناتوان نخواهم شد.» اسلام و حکومت/ ویژگیهای حاکم اسلامی: حضرت علی (ع) در سراسر نهج البلاغه و سایر مجامع روایی از مختصات حاکم اسلامی به شرح ذیل سخن گفته است: ضرورت خودسازی: حضرت در نامه۵۳، مالک اشتر را به رامکردن نفس و کنترل آرزوها و خودسازی توصیه می کند. امام به همه کارگزاران کشور، سفارش به خودسازی و کنترل هوای نفس می کند تا با خودسازی بتوانند به سیاست توحیدی و اسلامی دست یازند. ضرورت علم و آگاهی حاکم اسلامی ج. رعایت احکام الهی: اجرای احکام الهی وزنده نگه داشتن سنت پیامبر و جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان و رساندن سهم های بیت المال به طبقات مردم، ضرورت دیگر حاکم اسلامی است. رعایت اخلاق الهی: عدالت ورزی و هدایت سازی و مقابله با بدعت های اجتماعی و پرهیز از خودبزرگ بینی و تعصب و تفاخر جاهلی و انکار نعمت های الهی و استناد کارهای نادرست به خداوند و بخیل و نادان و ستمکار نبودن حاکم: «همانا شما دانستید که سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنیمتها و احکام مسلمین، ولایت و رهبری یابد و امامت مسلمین را عهده دار شود تا در اموال آنها حریص گردد و نادان نیز لیاقت رهبری ندارد تا با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی کشاند و ستمکار نیز نمی تواند رهبر مردم باشد که با ستم، حق مردم را غصب و عطاهای آنان را قطع کند.» آزادی سیاسی مردم: یکی از عناصر مهم در فلسفه و اندیشه سیاسی، مقوله آزادی سیاسی و اجتماعی مردم است که از سنت علوی مشهود است. برای نمونه حضرت در ماجرای بیعت، مردم را آزاد گذاشت و حتی از کسانی چون عبدالله بن عمر، محمد بن عمر بن مسلمه، اسامه بن زید، حسان بن ثابت و سعد بن مالک نیز بهزور بیعت نگرفت و یا مردم رقه را جهت پل سازی در جنگ صفین مجبور نکرد؛ ولی از افشای ماهیت عالم نماها نیز کوتاه نمی آمد. ماهیت عمروعاص و معاویه و مغیره و اشعث بن قیس را برای مردم افشا کرد. همچنین امام، به رغم پذیرش آزادی سیاسی مردم، از هدایت منحرفان دست نمی نشست و با سخنرانی و موعظه به انحرافات آنها آگاهی می بخشید. برای نمونه خوارج را به فریب و خدعه معاویه آگاه کرد و کجی ها و شبهات و تأویلات آنها را پاسخ داد. امام به اهانت کنندگان و شکست خوردگان جنگ از خود عفو و گذشت نشان می داد و اهانت های خوارج را تحمّل می کرد و با مخالفان خود، برخورد مسالمت آمیز نشان می داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]