محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853338456
فلسفه برای همزبانی و ادبیات برای همدلی است
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: محمد منصور هاشمی:
فلسفه برای همزبانی و ادبیات برای همدلی است
شناسهٔ خبر: 3577344 - پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۶
دین و اندیشه > اندیشمندان
محمدمنصور هاشمی، عضو هیأت علمی دائره المعارف اسلامی معتقد است: زیبایی، لذت و جستجوی حقیقت، تمایز میان فلسفه و ادبیات نیست و اساسا مرز قاطعی میان فلسفه و ادبیات وجود ندارد. به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو مشروح سخنرانی محمدمنصور هاشمی، عضو هیأت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی است که هجدهم اسفندماه در تالار کمال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ایراد شده است. محمدمنصور هاشمی در این نشست «هم داستانی ها یا با هم داستانی ها» برگزار شد، درباره وجوه اشتراک و افتراق ادبیات و فلسفه سخن گفت. وی در آغاز با اشاره به تلاش پایان ناپذیر ما برای تعریف همه چیز گفت: «تعریف ادبیات و فلسفه کار بسیار مشکل و زمان بری است و از طرفی احتمالا نتیجه خوشایندی هم در پی نخواهد داشت، به همین جهت من تلاش می کنم نکاتی را راجع به فلسفه و ادبیات و نسبت این دو با یکدیگر ذکر کنم تا بحث کمی روشن تر شود. ما در یک قول مشهور می گوییم که فلسفه جستجوی حقیقت است اما ادبیات صرفا بیان مطلب است. به نظرم این چندان درست نیست، چون می توان نشان داد ادبیات هم به همان اندازه در جستجوی حقیقت است. وی ادامه داد: اگر مسئله ما صدق، شناخت، اخلاق و یا این دست مسائلی است که به نظر می رسد مسائل فلسفه هستند، می شود نشان داد ادبیات هم به همان اندازه می تواند زمینه درکشان را فراهم کند. فرض کنید رمانهایی مانند جنایات و مکافات و یا برادران کارامازوف آیا کم بصیرت اخلاقی دارند؟ وقتی ما میخوانیمشان به ما در شناخت بهتر جهان کمک نمی کنند؟ یا تصوری از حقیقت عالم در نزد ما ایجاد نمی کنند؟ اگر این نکات را کنار هم بگذاریم به نظر می رسد که این نمی تواند نقطه شروع برای بیان تمایز ادبیات و فلسفه باشد.» محمدمنصور هاشمی در ادامه بررسی تمایزات مشهور میان فلسفه و ادبیات اضافه کرد: «می گوییم ادبیات زیبا است. اما فلسفه می تواند زیبا نباشد. به یک معنی درست است. زیبایی شناسی درباره ادبیات خیلی بیشتر از فلسفه مدخلیت دارد. اما به این سادگی نمی توانیم ادعا کنیم زیبایی درباره فلسفه مدخلیت ندارد. آنهایی که اهل ریاضی هستند می دانند که شما ممکن است بتوانید مسئله ای را از سه طریق حل کنید. اما اهل ریاضی به شما می گویند یکی از این دو راه زیبا تر از دوتای دیگر است. چون ساده تر است، مفروضات کمتری دارد و... اگر این طور به مسئله نگاه کنیم در فلسفههم می تواند زیبایی مطرح باشد و استدلالی از استدلال دیگری تمیزتر و زیباتر بیان شود. خیلی راحت می توان گفت آثار افلاطون زیبا نوشته شده است. بسیاری از کسانی که با فلسفه سروکار دارند معتقدند برخی از رساله های افلاطون بسیار زیبا هستند. وی افزود: این حتی به افلاطون و امثال او نیز محدود نمی شود. فیلسوفان تحلیلی قرن بیستم که نماینده منطقی و علمی نوشتن و حذف زوائد از نوشته هایشان هستند هم تا حد زیادی ادیب اند. فرض کنید کسی مثل کواین، نویسنده چیره دستی است. خیلی خوب می نویسد. خیلی فصیح می نویس. و راستش خیلی زیبا می نویسد. خیلی ها پیش فرض های غلطی درباره فلسفة تحلیلی دارند. اگر فکر میکنند در فلسفه تحلیلی، بیان مدخلیتی ندارد یا زیبایی مدخلیت ندارد، می شود نشان داد که کسی مانند کواین که فیلسوف بزرگی است، یکی از وجوه اهمیتش زیبا نوشتنش است. ضمن اینکه تنها زیبایی مطرح نیست. مگر کواین کم از استعاره استفاده می کند؟ او می گوید ما یک شبکه باور داریم وقتی با نظریه مخالف مواجه می شویم هسته باورمان را حفظ می کنیم پیرامونش را تغییر می دهیم. مفهوم شبکه باور چیزی جز استعاره است؟ ما که در ذهنمان شبکه باور نداریم. کواین از یک استعاره استفاده می کند برای این که چیزی را توضیح دهد. استعاره او آن قدر استعار خوبی است و آن قدر رایج شده که ما اصلا حواسمان نیست که داریم از استعاره استفاده می کنیم. عضو هیأت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی در ادامه بیان کرد: برتراند راسل فیلسوف تحلیلی بزرگی است و در عین حال نویسنده بسیار بسیار خوبی هم هست. نه تنها خیلی روشن می نویسد بلکه خیلی هم موثر می نویسد. در صورت لزوم خیلی هم طنزآمیز می نویسد. در جایی که در حال تخطئه قول طرف مقابلش است با قدرتی این کار را انجام می دهد که صرفا از عهده یک ادیب بزرگ بر می آید. بنابراین مجبوریم بپذریم که زیبایی نمی تواند معیار تفاوت ادبیات و فلسفه باشد. ویتگنشتاین را در نظر بگیرید. او کسی است که هم بر سنت تحلیلی و هم بر سنت قاره ای اثر گذاشته است. دو اثر مهم او «تراکتاتوس» و «پژوهشهای فلسفی» به لحاظ سبک به کلی با یکدیگر متفاوت اند. یکی بسیار پیامبرانه، با گزاره های کوتاه و محکم نگاشته شده و دیگری پرورش یک نوع زبان عامی است. غیر از استعداد ویتگنشتاین این نشان می دهد چگونه کسی فیلسوف بزرگی می شود و علمی-پژوهشی نویسان فیلسوف نمی شوند. فیلسوف بزرگ درکی از زیبایی شناسی، سبک و از همه مهتر فرم دارد. آنهایی که حتی در دوران جدید ما به عنوان فیلسوف بزرگ می شناسیم بلا استثنا آنهایی هستند که فرم مناسب تفکرشان را پیدا کرده اند. در واقع امکان ندارد کسی شم ضعیفی در زمینه فرم داشته باشد و فیلسوف بزرگی شود.» هاشمی با تصریح بر این نکته که مرز قاطعی بین ادبیات و فلسفه وجود ندارد، صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: «ما می گوییم ادبیات لذت بخش است که به واقع چنین نیز هست. هنگامی که ما شعری از حافط می خوانیم یا رمان جنگ صلح تولستوی را می خوانیم لذت می بریم. آیا این می تواند ملاک تمایز میان ادبیات و فلسفه باشد؟ من معتقدم این هم ملاک نیست. نه تنها زمانی که افلاطون می خوانیم لذت می بریم بلکه حتی زمانی که ارسطو می خوانیم نیز می توانیم لذت ببریم. لذت بردن از فرم بستگی به یادگیری دارد. اگر من نقاشی بلد نباشم وقتی شما یک تابلو از جکسون پلاک به من نشان دهید خواهم گفت یک مشت رنگ پاشیده روی تابلو این که نقاشی نیست. در حالی که من نقاشی بلد نیستم. اگر نقاشی یادگرفته باشم می فهمم که چقدر فرم پیچیده ای دارد. چه منطق زیبایی شناسانه متفاوتی دارد. (منظورم از نقاشی بلد بودن نقاشی کشیدن نیست بلکه نقاشی دیدن است.) اگر من نقاشی دیدن بلد باشم می فهمم که آثار پیکاسو چقدر زیباست.» وی پس از توضیحاتش پیرامون افتراق ناپذیری فرم و محتوا و اشاره به انتزاعی بودن چنین تفکیکهایی تاکید کرد که فرم و محتوا همزمان با هم زاییده می شوند. وی همچنین در حاشیه یکی از مثالها توضیح داد که ترکیب رمان فلسفی یک ترکیب همراه با تسامح است. چرا که وقتی ما از چنین عبارتی استفاده می کنیم عمدتا منظورمان این است که فلان رمان عمیق است. در واقع ما رمان فلسفی نداریم اما قرائت فلسفی از رمان میسر است چنان که قرائت روانشناسانه و جامعه شناسانه نیز امکان پذیر است. سینمای آنتونیونی و برگمان بسیار عمیق است. اما فلسفی خواندن آنها هم توهین به سینما است هم توهین به فلسفه. هنگامی که سخن از هنر مفهومی می کنیم، باید بدانیم هیچ هنری توانایی بیان مفاهیم را ندارد. تداعی کردن معانی به معنای بیان آنها نیست. در ادبیات با مصادیق و امور جزئی طرفیم اما در فلسفه سروکارمان با کلیات و مفاهیم است.» وی برای توضیح بیشتر مفهوم مورد نظرش اشاره ای به زندگی میشل دومنتین و شرایط تاریخی او در قرن ۱۶ام کرد و ماجرای تکوین فرم جستار توسط او را توضیح داد و گفت: «با پر رنگ شدن مفهوم خود در قرن ۱۶ام و آغاز رنسانس، ما شاهد شکل گیری دولت-ملتها و همچنین دولتهای سکولار هستیم. جنگهای مذهبی شدیدی در جریان است و فلسفه ارسطویی افلاطونی مسیحی پاسخگوی مسائل روز نیست. در چنین فضایی مهمترین سخن دومونتین این است که من شک دارم و دستگاه فلسفه کلاسیک مسیحی بر اساس یقین استوار شده و توانایی پاسخ دادن به مسائل او را ندارد. مونتین به دنبال حقیقت است و پرسشهایی از چرایی زندگی، چرا می میریم،چرا دوستیم و ... دارد. همین باعث می شود او کتابی بنویسد به نام جستارها که در واقع دست به خلق یک قالب می زند. ویژگی این قالب این است که او می تواند از مشکل سنگ کلیه اش گرفته تا عدم وجود خدا را در متن بحث کند. این کتاب به شدت پر فروش می شود در حالی که اگر مثلا ارسطو چنین چیزی می نوشت به سخره گرفته می شد. این قالب همانقدر که ادبیات است، فلسفه هم هست. در این رابطه می شود به قالب دیالوگی آثار افلاطون یا درسگفتارهای ارسطو هم اشاره کرد. نمونه دیگر نیچه است. نیچه اگر به آن خوبی نمی نوشت تا این حد مهم نمی شد. اساسا امکان آشنایی با نظرات فیلسوفان از طریقی به جز خوانش آثارشان میسر نیست. آثار نیچه بسیار سخت و با ادبیات محکم و بسیار خلاقانه است. به نحوی که اگر اینگونه نمی نوشت اصلا تا این حد مهم نمی شد. فلسفه نیچه چیزی به غیر از همین آثار منثوری که به دست ما رسیده نیست. ما فلسفه او را از طریق همین متون می فهیم. روشن کردن مرزی بین ادبیات و فلسفه در مورد نیچه تقریبا غیر ممکن است. نمونه دیگر میشل فوکو است. گاهی اوقات واقعا نمی دانم چطور می شود فوکو را به بیانی به جز بیان خودش خواند؟» وی با اشاره به تاریخ ادبیات و فلسفه و شخصیتهای تاثیرگذارشان تاکید کرد: «اگر تاریخ را پیش روی خود نهیم متوجه می شویم چه کارهایی را نباید انجام دهیم. مثلا وقتی امروز تمام دنیا مشغول تربیت کارمند برای اداره فلسفه است ما تبدیل به کارمند اداره فلسفه نشویم. قصدم نفی کار آکادمیک نیست صرفا می خواهم بگویم چیزهایی باید بزرگ تر از این کارهای کوچک دانشگاهی باشد که فلسفه و ادبیات ادامه پیدا کنند. اگر فلسفه و ادبیات مهم است به خاطر کار آن آدمهای بزرگ است.» محمد منصور هاشمی در پایان و به عنوان جمع بندی با تاکید بر عدم وجود مرز قطعی میان ادبیات و فلسفه گفت: «ادبیات و فلسفه هر دو معنایی را به دنیا اضافه می کنند. جهان و اشیاء آن در واقع فاقد معنی ذاتی اند و این انسان است که به آنها معنا بخشی می کند. کوه در خود هیچ دلالتی مبتنی بر صلابت یا سستی ندارد بلکه این انسان است که چنین معنایی به او می بخشد. لذا فلسفه و ادبیات دو گونه نوشتاری اند که معنایی به هستی اضافه می کنند. این معنا بخشی متضمن کشف حقیقت هم هست. از نظر من ادبیات و هنر معرفت بخش است. فرق است میان کسی که تولستوی می خواند و می فهمد با کسی که نمی خواند و نمی فهمد. فرق است بین کسی که شعر می فهمد و نمی فهمد. هر دو، هم ادبیات و هم فلسفه به رفع سوء تفاهمات کمک می کنند. به این معنی که به ما اجازه نزدیک تر شدن به افق یکدیگر را می دهند. هم به شکل هم زمانی هم به غیر آن می توانیم اندیشه های یکدیگر را درک کنیم. در ایده آل تایپ فلسفه کمک می کند با تحلیل مفهومی به رفع سوتفاهمات بپردازیم و ادبیات با تحلیل تجربه زیسته چنین امکانی را در اختیار ما قرار می دهد. در واقع فلسفه به ما کمک می کند به همزبانی برسیم و ادبیات به ما کمک می کند که به همدلی دست پیدا کنیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]
صفحات پیشنهادی
سیدجمالالدیناسدآبادی منادی وحدت، همدلی و همزبانی بود
سهشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵ ۱۷ مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان گفت سیدجمالالدین اسدآبادی منادی وحدت همدلی و همزبانی بود که در حال حاضر نیاز جدی جامعه امروزی است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه همدان فاضل عبادی در همایش بزرگداشت سیدجمالالدیناقرآن مبنای همدلی و همزبانی است
چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶ ۴۷ مدیر کل دفتر تبلیغ و ترویج معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت در سالی که مزین به همدلی و همزبانی است قرآن و احکام آن باید بیشازپیش مبنای همدلی و وحدت قرار گیرد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه ایلام اصغرمدیریت شهری کرج با جهاد عمرانی در سال همدلی و همزبانی خوش درخشید
رئیس کمیسیون عمران و شهرسازی شورای اسلامی کلانشهر کرج در تحلیل خود از برایند عملکرد مدیریت شهری در سالی که گذشت با اشاره به جهاد عمرانی صورت گرفته و تبدیل مرکز البرز به کارگاه بزرگ عمرانی و سازندگی تاکید کرد که به مدد نصرت الهی همدلی و همزبانی در بستری از کار و تلاش محقق گردیدفصل همدلی و همزبانی
فصل همدلی و همزبانی جمهوری اسلامی در سرمقاله خود آورده است به گزارش نامهنیوز بعد از هر انتخاباتی معمولاً اردوکشیها تشدید میشود جناح پیروز با غرور به صحنه میآید و به جناح شکست خورده طعنه میزند و جناح شکست خورده به کمینگاه میرود و برای مچگیری و ضربه زدن و تضعیف رقیب با همنتخب مردم کاشان و آران و بیدگل: رقابت را به همدلی و همزبانی تبدیل کنیم
منتخب مردم کاشان و آران و بیدگل رقابت را به همدلی و همزبانی تبدیل کنیم منتخب مردم شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل گفت صحنه رقابت انتخاباتی به پایان رسیده و اینک زمان همدلی همزبانی و رفاقت نامزدها و منتخبان دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است به گزارش نامهنیوز سیدجوادسیدجمال الدین اسدآبادی منادی وحدت، همدلی و همزبانی بود
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان گفت سیدجمال الدین اسدآبادی منادی وحدت همدلی و همزبانی بود که در حال حاضر نیاز جدی جامعه امروزی است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه همدان فاضل عبادی در همایش "بزرگداشت سیدجمال الدین اسدآبادی" با بیان اینشست مبانی ارزششناختی تربیت در فلسفه اسلامی برگزار میشود
با تاکید بر آراء ملاصدرا و علامه طباطبائی نشست مبانی ارزششناختی تربیت در فلسفه اسلامی برگزار میشود شناسهٔ خبر 3571795 - پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳ ۰۳ دین و اندیشه > اندیشکده ها نشست مبانی ارزش شناختی تربیت در فلسفه اسلامی با تاکید بر آراء ملاصدرا و علامه طباطبائی یکشنبه ۱«عرفان و تصوف در ادبیات فارسی و عربی» بررسی میشود
عرفان و تصوف در ادبیات فارسی و عربی بررسی میشود شناسهٔ خبر 3573067 - شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴ ۴۴ دین و اندیشه > اندیشکده ها نشست بررسی عرفان و تصوف در ادبیات فارسی و عربی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار می شود به گزارش خبرگزاری مهر دانشکده ادبیات دانشگاه تهران نش«فلسفه علم و علم دینی با تأکید بر دیدگاه قرآن» نقد و بررسی می شود
فلسفه علم و علم دینی با تأکید بر دیدگاه قرآن نقد و بررسی می شود شناسهٔ خبر 3573296 - شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۷ ۲۱ دین و اندیشه > اندیشکده ها پژوهشگاه حوزه و دانشگاه جلسه نقد پیش از چاپ کتاب فلسفه علم و علم دینی با تأکید بر دیدگاه قرآن را فردا یک شنبه ۱۶ اسفندماه برگزار میهمایش “راهبران تربیتی، سفیران همدلی و همزبانی”در البرز/ تصاویر
به مناسبت هفته امور تربیتی و تربیت اسلامی همایش راهبران تربیتی سفیران همدلی و همزبانی در کانون امام علی ع کرج برگزار شد گروه استانی تیتریک به نقل از البرز ۲۴ در استان البرز ۴۱۴ هزار و ۶۱۹ دانش آموز در ۲ هزار و ۲۷۴ واحد اموزشی دولتی و غیر دولتی به تحصیل مشغول هستند که برای-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها