محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827627713
نقش هدایت تحصیلی در تحول علوم انسانی/ فارغ التحصیل شایسته کیست؟
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در گفتگو با مهر بررسی شد؛
نقش هدایت تحصیلی در تحول علوم انسانی/ فارغ التحصیل شایسته کیست؟
شناسهٔ خبر: 3031725 - چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱
دین و اندیشه > اندیشمندان
مهدی فیض، استاد دانشگاه وکارشناس علوم تربیتی گفت: برای تحول درعلوم انسانی فارغ التحصیل علوم انسانی باید شایستگی به مفهوم کلان داشته باشد. شایستگی ترکیبی است از انگیزه، دانش، توانایی و مهارت. به گزارش خبرنگار مهر، ازجمله مسائل جدی و مورد بحث در مجامع علمی و سیاستگذاری کشور در طول سالهای اخیر، موضوع لزوم ایجاد تحول در علوم انسانی است. بدیهی است که این امر بهیکباره و بدون ایجاد زیرساختهای مناسب، تحقق نمی یابد، ازاینرو تلاش برای ایجاد بسترهای مناسب جهت حرکت در راستای تحول در علوم انسانی، در طول دوران دانشآموزی در مدارس ضروری به نظر میرسد. آموزش و پرورش بهعنوان تنها نهاد تربیت عمومی کشور در تأمین لوازم تحول در علوم انسانی رسالتی بزرگ بر دوش دارد. یکی از مواردِ نقش آفرینی آموزشوپرورش در این خصوص، تربیت دانش آموز تراز علوم انسانی، با رویکرد اسلامی است. این امر اتفاق نمی افتد مگر اینکه در وهله اول هدایت دانش آموزان به سمت رشته های تخصصی متناسب با استعدادها، علاقهها و توانمندیهای ایشان باشد. بر مبنای این مهم، انتظار میرود بخش قابل توجهی از دانش آموزان خروجی رشته علوم انسانی از مدارس که طبعاً دانشجویان جدیدالورود رشته های مختلف علوم انسانی را در دانشگاههای کشور تشکیل می دهند، در مسیر ایجاد تحول در علوم انسانی نقش آفرین باشند؛ بنابراین تحقق یک نظام هدایت تحصیلی کارآمد، مقدمه ای است بر هدایت و گسیل استعدادها و توانمندیهای دانش آموزان به سمت رشتههای علوم انسانی. مهدی فیض، دارای دکترای برنامه ریزی توسعه آموزش عالی و هم اکنون استاد دانشگاه علم و فرهنگ و مشاور فرهنگی رئیس جهاد دانشگاهی است. در گفتگوی پیش رو با وی به بحث پیرامون یک «نظام هدایت تحصیلی کارآمد» جهت شناسایی و بهکارگیری استعدادها و انگیزه های دانش آموزان در سیر تحول علوم انسانی از خلال آسیب شناسی نظام هدایت تحصیلی موجود پرداخته ایم که از نظر می گذرد؛ *آقای دکتر در ابتدا بفرمایید که چرا علوم انسانی اهمیت دارد؟ بحث علوم انسانی از دو جهت مهم است؛ یک جهت آن این است که بدانیم کشورهای دیگر بعضا زودتر از ما به آن فکر کردند و حالا به دنبال این هستند که هم بحث هدایت تحصیلی و هم بحث انتخاب دانشجویان توانمندتر را در مسیر رشته های علوم انسانی هدایت کنند. جهت دوم آن، که لازم است به طور اختصاصی به آن پرداخته و بررسی شود که آیا قابل الگوبرداری هست یا خیر، این است که ما به دنبال تحول علوم انسانی هستیم ولی باید بدانیم این تحول در علوم انسانی پیش نیازهایی دارد که اگر بتوانیم مقدمات آن را در دوره دبیرستان فراهم کنیم، امکان تحول وجود خواهد داشت. در این جا باید از دوجنبه به این موضوع توجه کنیم. یکی خود بحث در ماهیت علوم انسانی و دیگری اینکه «علوم انسانی اسلامی» چگونه قرار است شکل بگیرد. هر دوی اینها می طلبد که ما برای دوران مدرسه چاره اندیشیهایی کنیم. بنده فکر می کنم که ما باید از این نقطه شروع کنیم که انتظار ما از فارغ التحصیل علوم انسانی چیست؟! یا به عبارتی فارغ التحصیل مطلوب رشته های علوم انسانی قرار است چه ویژگی هایی داشته باشد؟! *با این حساب توقع شما از کسانی که وارد رشته علوم انسانی و فارغ التحصیل این رشته می شود چیست؟ ما از فارغ التحصیل علوم انسانی انتظار داریم شایستگی به مفهوم کلان را داشته باشد. بر روی مفهوم «شایستگی به معنای کلان» بحث های نظری متعددی وجود دارد. اما تعریفی که بنده در طی مطالعات شخصی به آن رسیدم این است که شایستگی ترکیبی است از چهار عنصر کلیدی: اول انگیزه است، دوم دانش کاربردیِ مرتبط با آن شایستگی، سوم توانایی ذهنی مرتبط با آن شایستگی و چهارم هم مهارت های مرتبط با آن شایستگی. پس اول باید به دنبال این باشیم که فارغ التحصیل رشته علوم انسانی در موضوعات مختلف، چه انگیزهای باید داشته باشد؟ همین فارغ التحصیل توانایی ذهنی چه موضوعاتی را باید داشته باشد؟ مثلا آیا فارغ التحصیل رشته تاریخ فقط دانش لازم دارد؟! فقط اطلاعات لازم دارد؟! آیا توانایی ذهنی لازم ندارد؟! مثلا توانایی تحلیل حوادث تاریخی و آن چیزی که در رشته علوم انسانی مورد غفلت قرار گرفته است همین توانایی ذهنی است. آیا آن کسی که در علوم انسانی کار می کند مهارت عملی نیاز ندارد؟! مهارت های مرتبط با آن رشته باید فهرست شود و مورد بررسی قرار گیرد. به نظر بنده اگر ما مبنای طراحی را ترکیبی از انگیزه، دانش، توانایی ذهنی و مهارت عملی قرار دهیم، رشته های علوم انسانی به اندازه کافی جذابیت خواهند داشت. اما چون در رشته های علوم انسانی عمدتا به «دانش» پرداخته شده است و دانش بر عناصر دیگر غلبه دارد، لذا این رشته ها جذابیت لازم را ندارند.
اگر توقع ما از علوم انسانی، ایجاد شایستگی با چهار عنصری است که عرض کردم باید متناسب با همین عناصر هم مسیرِ رسیدن به این نقطه طراحی شود. مثلا دانش آموز در چه سنی می تواند تصمیم بگیرد و رشته تحصیلی اش را انتخاب کند؟! الان رشته های علوم انسانی در آموزش و پرورش از مرتبه و سطح پایینی برخوردار است و عملاً دانش آموزانی را در هدایت تحصیلی به این رشته سوق میدهند که معمولا نمرات پایین تری دارند و یا در آزمون های تستی و هوش از نمره پایین تری برخوردارند. به نظر بنده اگر بخواهد تحولی اتفاق بیفتد باید تحولی هماهنگ بین آموزش و پرورش و آموزش عالی، و نیز سازمان سنجش به عنوان حلقه اتصال این دو به وجود آید. ما اصلاً نیازی به تقسیم دانش آموزان در دوره متوسطه به رشته های ریاضی و تجربی و علوم انسانی نداریم. به نظر بنده این تقسیم بندی مخرب است و همین تقسیم است که در واقع در مقطعی که دانش آموز فهم اجتماعی لازم و کافی را از آینده کشور ندارد و از ضرورت های کشور بی اطلاع است صرفا تحت تاثیر یک جو محیطی تصمیم گیری می کند، بنابراین تصمیم گیری درستی نخواهد بود. نظر شخصی بنده این است که ما هرچه در مدرسه، سن انتخاب رشته را بیشتر به عقب بیاندازیم انتخاب های بهتری با کمترین پشیمانی اتفاق می افتد. زیرا دانش آموز در سن بالاتر اطلاعات و فهم بیشتری از مسائل جامعه و کشور پیدا می کند و بهتر می تواند انتخاب رشته کند. حالا باید دید دانش آموز در چه سنی فهم لازم را از مسائل کشور پیدا می کند؟! آیا اصلا برای او در این سن، این فهم به وجود می آید؟! چه بسا اگر به دانش آموز بگوییم تو باید آینده کشور را در انتخاب رشته ات در نظر داشته باشی و متناسب با نیازهای جامعه و کشور رشته ای را انتخاب کنی، ممکن است به یکباره، مثلا در سن پانزده سالگی، مفهوم آینده برای او پررنگ شود ولی او نتواند آن را درک کند. حالا ما توقع داریم برحسب یک آینده کلان ملی بیاید و رشته علوم انسانی را انتخاب کند!؟ در واقع در آن سن تازه مفهوم آینده فردی برای دانش آموز قابل تشخیص می شود و نه آینده کشور! لذا به نظر بنده هر چه سن انتخاب رشته را بالا ببریم بهتر خواهد بود. فکر می کنم ما باید در دوره دبیرستان، هم دانشِ متنوع در رشته های مختلف ارائه بدهیم و هم انگیزه های متنوع. انگیزه خیلی وقت ها از معرفی شخصیت ها شکل می گیرد، از مصاحبت با شخصیت ها شکل می گیرد. یعنی دانش آموز فکر کند که چقدر خوب است برود رشته حقوق و از آن طرف هم فکر کند که اگر رشته پزشکی برود خیلی خوب است و بعد بلاتکلیف بماند در انتخاب شخصیت ایده آل خود. این ابهام و بلاتکلیفی او را به تفکر بیشتر وادار می کند و لذا انتخاب حساب شده تری را انجام می دهد. باید شرایطی ایجاد شود که رسیدن به قله همه رشته ها برای دانش آموز آرزو باشد و بعد یکی را انتخاب کند، نه اینکه بگوییم ما برای آنکه دانش آموز ریاضی را پرورش دهیم باید انگیزه های ریاضی را فقط در او پرورش دهیم. حال اگر معلمی بود که در سر کلاس بیاید و به انگیز های علوم انسانی قدری دامن بزند و در مورد آن ها صحبت کند به او تذکر بدهیم که نه نباید این کار را انجام دهی. نباید اینها را مشتاق علوم انسانی کنی. اینها قرار است بروند فنی و مهندسی. در حالی که بنده می گویم دوره دبیرستان دوره ای است که بچه ها باید مشتاق و تشنه رسیدن به همه این قله های علم باشند و بعد یکی را انتخاب کند. وقتی ما آدم های برجسته را نگاه می کنیم می بینیم اینها اکثراً آدم های چند رشته ای بوده اند. شهید چمران هم در فیزیک هم در عرفان هم در قرآن هم در طبیعت و هم در سیاست و هم در هنر و ... کار کرده. وقتی کسی می شود ابن سینا یک مجموعه ای از اینها در او جمع شده است. این روش تفکیک رشته ها دقیقا بر ضد آموزههای دینی است در حالی که ما فکر می کنیم داریم نخبه پروری می کنیم! تفکیک رشته ها به نظر من خلاف سنت های اسلامی هم هست. مثلا جابربن حیان، ابن هشام، فارابی، ابن سینا و... همه این ها چند رشته ای بودند. به نظر من اگر اسمی هم از آن ها مانده است به خاطر این بوده است که اینها چند رشته ای بوده اند. از علم درک جامعی داشتند. آموزش های ما متاسفانه در مدارس دقیقا ضد نگاه جامع و چند رشتهای است. *یک مسئله ای که در میان دانش آموختگان رشته علوم انسانی وجود دارد برگشتن بچههایی است که در مهندسی بودند، تغییر رشته دادند و آمدند علوم انسانی بخوانند، این موضوع فرصت به شمار می آید یا تهدید؟ شما در ضمن تحصیل در رشته مهندسی نمیتوانید بروید به علوم انسانی، چون باید بهکلی به فضای دیگری وارد شوید و مشخص است که نمیتوان این کار را انجام داد. از یک جهت جابهجایی از یکرشته به رشته دیگر یکجور از دست رفتن سرمایه ملی و سرمایههای انسانی است پس باید بحث هدایت تحصیلی را جدی گرفت. ولی از آنطرف هم بحث تغییر رشته را آنقدر نباید بزرگ کنیم که انگیزه تغییر رشته را تخریب کند. یعنی افراد احساس کنند که اگر تغییر رشته دهند دارند خیانت میکنند به کشور. مخصوصاً کسی که دانشگاه دولتی خوانده باشد. این را ما باید حواسمان باشد که چقدر روی این موضوع تمرکز کنیم. وقتی به بحث تحصیل تخصصی دقت کنید شما میبینید افرادی را که در دانشگاه مهندسی خواندهاند اما وقتی وارد بازار کار میشوند ۸۰ درصد مطالبی که خواندهاند اصلاً به کارشان نمیآید. آن فرمولهای پیچیدهای که میخواندند به کارشان نمیآید. بهجایش چه چیزی به دردشان میخورد؟! میگویند فارغ التحصیلان رشتههای مهندسی توان حل مسئله را دارند اما فارغالتحصیل علوم انسانی این توانایی را ندارد، این مشکل را ما باید حل کنیم که چرا فارغالتحصیل علوم انسانی نباید توانایی ذهنی برای تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده را داشته باشد! توانایی مدلسازی، توانایی طراحی فرآیند. اگر الآن شما به من یک آییننامه را بدهید با احتمال ۹۰ درصد میتوانم تشخیص دهم که این آییننامه را یک مهندس نوشته است یا یک فارغالتحصیل علوم انسانی.
اگربدهید دست یک دانشجوی علوم انسانی انشا مینویسد و اگر بدهید دست یک دانشجوی فنی بر اساس یک مدلی مینویسد. یا مثلاً در کتابهای علوم انسانی شما مدل پیدا نمیکنید. نظریهسازی نیاز به مدل دارد اما دانشجوی علوم انسانی بلد نیست چون آموزش ندیده است و تقصیری هم ندارد. پس شاید همان بهتر که فردی برود مهندسی بخواند و توانایی هایی از قبیل حل مساله و مدلسازی را یاد بگیرد بعد بیاید در علوم انسانی که این هنرها را هم بلد باشد. شاید با این نگاه هم بتوان گفت این بهنوعی از دست دادن سرمایه نیست، بلکه بهکارگیری سرمایه هم هست. چون در جای دیگری این سرمایه به وجود میآید و ما باید در تحول علوم انسانی اینها را درست کنیم. ما برای تحول در علوم انسانی نیاز به مدل و نظریه داریم و این توانایی ذهنی میطلبد و از همه مهمتر نیاز به توانایی استفاده از قرآن را داریم. چون میخواهیم علوم انسانی اسلامی را ایجاد کنیم. این است که امام صادق(ع) میگویند به فرزندان خود قرآن بیاموزید قبل از آنکه با افکار انحرافی دیگران شکار شوند. بنابراین فرزند ما باید یاد گرفته باشد که در قران تدبر کند و از قرآن فکر دربیاورد. نه اینکه قرآن را فقط با قرائت بخواند. در دوره دبیرستان هم باید اینها آموزش داده شود. *چگونه باید استعدادیابی کرد؟ آیا تأکیدی که در تعلیم و تربیت غربی بر مفهوم «هوش» می شود برای استعداد یابی راهگشاست؟ به نظر من استعدادها اشتراکات زیادی دارند و این تقسیم هوشهایی که در تعلیم و تربیت غرب مطرح است یک نکته انحرافی است و به تکثری که الآن داریم بیشتر دامن میزند. یک اتفاق بدی که افتاده این است که آمده اند هر چیز را برچسب هوش زدهاند. با این منطق که افراد با هوشهای مختلف به دنیا میآیند و وراثت تعیینکننده هوش است و بعد شما هر چه به آن برچسب هوش بزنی میآید در این قاعده، مثل هوش اخلاقی. این یعنی از همه آدمها انتظار اخلاق نداشته باشید، چون فقط بعضی از آدمها میتوانند با اخلاق بشوند، چون هوش آن را دارند و برخی نمیتوانند چون هوشان را ندارند! بعد آمدند گفتند هوش عرفانی، هوش معنوی. یعنی برخی آدمها میتوانند معنوی باشند و به عرفان راه پیدا کنند چون هوش آن را دارند ولی برخی دیگر نمیتوانند چون هوش آن را ندارند! خوب این تقسیمبندی میدانید چقدر مخرب میشود؟! با این حساب، یعنی افراد با هوشهای مختلفی وجود دارند. این کافی است افراد را با هوشهای مختلف شناسایی کرد و پرورش داد. دیگر تربیتهای ما تربیتهای دینی نخواهد بود. چون رشد در این بستر اتفاق نمیافتد. چون پایه وراثتی هوشها را نمیتوان تغییر داد. میگویند پیامبران هوش معنوی بالایی داشتند! و خیلیها چون هوش معنوی بالایی ندارند پس نمیتوانند در مسیر دین و آموزههای پیامبران حرکت کنند. خوب این ضد تربیت اسلامی است. چون از یکطرف معتقدیم پیامبران میگویند ما آمدهایم برای هدایت شما و همه مثل ما بشوید، چون ما هم بشری هستیم مثل شما. قرار است همه ولیالله بشوند و بهسوی خدا قدم بردارند.، اما از طرف دیگر ما با این منطق به همه یک برچسب هوش میزنیم و تنها عدهای را لایق هدایت میدانیم که هوش معنوی دارند، در اینصورت خلاف قرآن قدم برمیداریم. در بحث شناخت استعدادها من اعتقادم این است که بیش از شناسایی ما باید فرصت ظهور و بروز استعدادهای مختلف را ایجاد کنیم. یعنی تعلیم و تربیت ما فرصت ظهور و بروز استعدادهای نهفته متنوع را ایجاد کند. بسیاری از استعدادها در بین انسانها با همان وضع نرمال عادی مشابه وجود دارد. مثلاً همه ما استعداد مهارتهای قرآنی داریم، اما باید ظهور و بروز پیدا کند. یا همه ما استعداد و توانایی یادگیری منطق، ورزش و... را داریم. حال آن محیط پیرامونی و نحوه آموزش دیدن و از همه مهمتر انگیزهای است که باید باشد تا ما یاد بگیریم. اگر بچهای در محیطی رشد پیدا کند که والدین او هنرمند و نقاشاند و هر روزه شاهد تحسین و تشویق اطرافیان از این هنر است و درنتیجه کمکم انگیزه و ذوقش را پیدا میکند و در این مسیر میافتد. به نظر بنده خیلی قضیه وراثت مهم نیست. بلکه قرار گرفتن در محیط مناسب مهمتر است و انگیزه را ایجاد میکند. *جایگاه تفاوتهای فردی را در اینجا چطور میتوان لحاظ کرد؟ به نظر بنده تفاوتهای فردی آنقدر مهم نیست که ما بخواهیم بر روی آنها بهعنوان استعدادهای فردی مانور بدهیم. علاقهها و انگیزهها در طول زمان این تفاوتها را ایجاد کرده و اینها عمدتاً از محیط شکل گرفته است. همه آدمها دو چشم دارند، همه آدمها دو گوش دارند و... . به همان اندازه همه آدمها استعداد نقاشی دارند. حالا یکی قدری چشمش ضعیف است عینک لازم دارد، در این حد تفاوت هست. همه تکلم دارند. به همان اندازه هم همه هوش ریاضی دارند. بهعنوان یک صفت مشترک. حال یکی در تکلم قدری حرفهایتر صحبت میکند، یکی هم در ریاضی کمی تیزتر است. یعنی اشتراکات ظاهری که بین انسانها وجود دارد نماد این است که صفات باطنی انسانها هم یک وجه اشتراک دارد و این اشتراک را باید فرصت بدهیم شکوفا شود و ظهور پیدا کند. آدمی که هم اهل مسائل فیزیولوژی باشد و هم اهل مسائل هنر باشد هم اهل مسائل محیطزیست و ... باشد، آنوقت تصمیم گرفته شود که حال در دانشگاه میخواهد چه رشتهای را بخواند. *بههرحال ما نیاز به یک سری معیار و ابزار داریم برای تشخیص استعدادها که بر مبنای آنها هدایت تحصیلی و بهتبع آن هدایت شغلی صورت بگیرد. به این منظور یا باید خودمان آن ابزارها را تولید کرده باشیم یا اگر تولید نکردهایم از ابزاری که دانشمندان دیگر ارائه کردهاند، استفاده کنیم. چرا ما نیاز به تشخیص داریم؟ چرا او خودش تصمیم نگیرد؟ *بالاخره خود فرد هم برای اینکه بتواند استعدادهای خودش را تشخیص دهد و بر مبنای آن به آینده خودش جهت دهد، نیاز به معیارهایی دارد. سؤالم این است که آیا یک سری ملاکهای مشخص وجود ندارد؟ الآن یک موضوعی که بهعنوان ملاک و معیاری برای سنجش استعداد و توانایی افراد در نظر گرفته میشود همان نمره تستهای هوش و یا نمرههایی است که دانش آموزان در آزمون پایانترم کسب می کنند، اینها الآن شده است ملاک سنجش ما. ما حتی اگر تفاوتهای فردی را هم با توجه به تعریف حضرتعالی ببینیم، نیاز داریم به یک سری ابزار و معیاری برای سنجش خود داشته باشیم. این ابزار چه مواردی می توانند باشند؟ ببینید، وقتی نگاه ما نگاه از بالا به پایین باشد به یک رشته ابزار احتیاج داریم. وقتی نگاهمان نگاه انسانی باشد معیارهای دیگری نیاز داریم. بنده عرضم این است که ما دنبال معیارهای از بالا به پایین نباشیم. یعنی یک فردی را در مدرسه نگذاریم که به دانشآموز بگوید تو برو در این رشته و یا دیگری برود در رشتهای دیگر، چون تو این ویژگی را داری و ویژگی دیگر را نداری. این نگاه غلط است. اما اگر این نگاه باشد که هر فردی و هر دانشآموزی فرصتهای مختلف رشد را تجربه کرده باشد و رشتههای مختلف را چشیده باشد و لذت آن را درک کرده باشد انگیزههای متنوع در او به وجود آمده است. حال دانشآموزی که قبلاً لذت و رشتههای مختلف مثل حقوق، سیاست مهندسی و... را چشیده است، میتواند بهراحتی بگوید از بین اینها کدام را میخواهد انتخاب کند ؟! بعد از چشیدن لذتهای مختلف عامل مهم دیگری که باعث انتخاب فرد میشود اقتضای جامعه است.
مثلاً اگر فرد ببیند که الآن جامعه با یک نگاه فراملی، مثلاً جهان اسلام و فراتر از آن یعنی جهان بشریت، به فلان رشته بیشتر احتیاج دارد به همان طرف میرود. مثلاً من اگر طعم مهندسی را چشیده باشم و طعم نظریهپردازی در علوم انسانی را هم چشیده باشم و آنوقت ببینم جامعه بیشتر به دومی نیاز دارد معلوم است که همان را انتخاب میکنم. در آموزههای دینی هم داریم که اگر به شغلی در جامعه نیاز است واجب کفایی است که مسلمانها بروند آن شغل را یاد بگیرند و در آن خدمت کنند تا زمانی که نیاز مرتفع شود. *پس با این نگاه لازم است برای آن شایستگیهایی که در ابتدا به آنها اشاره کردید (انگیزه و مهارت و ...) در دوره آموزش قبل از دانشگاه، یعنی دوره آموزش عمومی، بستری ایجاد شود که فرد در طول این مدت این شایستگیها را کسب کند تا و مرحله از رشد برسد که خودش بتواند انتخاب کند. بله و اینکه باید انگیزههای رشتههای مختلف را در او ایجاد کرده باشیم. یعنی دانش آموز احساس کند همه رشتهها شیرین هستند و از این شیرینیها یکی را انتخاب کند و اگر تعلیم و تربیت اسلامی را مبنا قرار دهیم در تعلیم و تربیت اسلامی، خودخواهی فوقالعاده بار منفی دارد، دنیاطلبی خیلی بار منفی دارد. من باید چیزی را انتخاب کنم که در آن دنیاخواهی و خودخواهی نباشد. مردم خواهی باشد، مصلحت خواهی باشد، مصلحت اخروی باشد. پس باید دید کدامیک از رشتهها مرا به این هدف میرساند و من میتوانم ابدیت بهتری را در آن آبادکنم. آنوقت این نگاه ممکن است من را ببرد به این سمت که بروم به سمت فناوری با جهتگیری مسائل دفاعی و نظامی. اگر من به این سمت رفتم، این انگیزه مقدسی است. اگر هم رفتم به این سمت که میخواهم نظریهپردازی در شاخه اقتصاد اسلامی داشته باشم آنهم یک انگیزه مقدس دیگری است. *شما فرمودید فرصتی باید فراهم شود تا دانش آموزان طعم همه رشتهها را بچشند. اگر فرض کنیم ۲۰ رشته وجود داشته باشد ممکن است ۱۰ تا از این رشتهها لذتی برای فرد نداشته باشد و انگیزهای در او ایجاد نکند اما آن ۱۰ مورد دیگر برای فرد انگیزه ایجاد می کند و شیرین است. میخواهم ببینم برداشت من از صحبتهای حضرتعالی درست است یا خیر! انتخاب رشته باید از بین رشتههایی باشد که برای او ایجاد انگیزه میکند. برای مثال از میان ۲۰ رشته مفروض باید از بین ۱۰ رشته که برای او بیشتر ایجاد انگیزه میکرد، یکی را انتخاب کند. اگر برود دنبال آن ۱۰ رشتهای که هرچند مصلحت و نیاز جامعه است اما برای او انگیزه ایجاد نمیکند، در آن موفق نخواهد بود. احسنت. من اعتقادم این است که اگر فرصت رشد و آگاهی را برای دانشآموز ایجاد کنیم آنقدر تنوع و لذت در رشتهها وجود دارد که در بین این تنوع علاقه و لذت بالاخره حداقل یکرشته جزء بالاترین نیازها و مسائل جامعه خواهد بود. پیشنهاد آخر من اینکه با وضع موجود یکی از راهکارهایی که مشکل را کاهش میدهد امکان تحصیل چند رشتهای در دانشگاه است در دو عرصه یا دو میدان مختلف. بر اساس قانون فعلی فقط کسانی که رتبه آنها در کنکور زیر ۱۰۰ است، میتوانند در دو رشته تحصیل کنند اما سؤال اینجاست که بین رتبه ۱۰۰ و ۱۰۱ چه تفاوت اساسی وجود دارد که رتبه ۱۰۱ این امکان را از دست میدهد؟ اتفاقاً به نظر میرسد افرادی که رتبه آنها زیر ۱۰۰ است معمولاً یکبعدی رشد کردهاند و علاقهای به چند رشتهای خواندن ندارند، اما افرادی که رتبه کمی پایینتری دارند به دلیل اینکه شاید در کنار تحصیل فعالیتهای دیگری هم داشتهاند اتفاقاً این افراد علاقه دارند که در چند زمینه تحصیل کنند. سپس این افراد در مقطع ارشد میتوانند انتخاب دقیقتری داشته باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]
صفحات پیشنهادی
اصل ایده تحول در علوم انسانی قابل انکار نیست
عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره اصل ایده تحول در علوم انسانی قابل انکار نیست شناسهٔ خبر 3033486 - دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۶ ۰۵ دین و اندیشه > اندیشمندان ابراهیمی پور عضو هیات علمی موسسه امام خمینی ره با بیان اینکه اصل ایده تحول در علوم انسانی قابل انکار نیعلوم انسانی غربی انسان رابه«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»نمی رساند
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی علوم انسانی غربی انسان رابه قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها نمی رساند شناسهٔ خبر 3031570 - شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵ ۵۰ دین و اندیشه > اندیشمندان یک استاد دانشگاه گفت علوم انسانی غربی برمبنای علم به معنای ساینس است ومی کوشد به لذات مادی بشر پاسخ دهدو چمی ترسیم به گذشته برگردیم/ فهم نادرست نسبت به علوم انسانی
پور حسن در سومین شب علوم انسانی می ترسیم به گذشته برگردیم فهم نادرست نسبت به علوم انسانی شناسهٔ خبر 3029246 - چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۰۸ ۰۶ دین و اندیشه > اندیشمندان پورحسن استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت ما می ترسیم به ابن سینا برگردیم ولی هانری کربن نترسیداهالی علوم انسانی معماران تمدن کشورند
کلباسی در سومین شب علوم انسانی اهالی علوم انسانی معماران تمدن کشورند شناسهٔ خبر 3029605 - چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۳ ۰۴ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها کلباسی استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت متخصصان علوم انسانی خلاقیت های لازم را ندارند این در حالیست که اهاچالشهای قانونی پیشروی تجاریسازی علوم انسانی تشریح شد
در نشست تجاریسازی علوم انسانی چالشهای قانونی پیشروی تجاریسازی علوم انسانی تشریح شد شناسهٔ خبر 3029753 - چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۵ ۰۵ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها در نشست نقد کتاب تجاریسازی تحقیق با تأکید بر حوزه علوم انسانی هدف از نگارش این کتاب تشریح چالشهای قمشکل علوم انسانی حذف مقام خلیفه اللهی است
عضو هیئت علمی جامعه المصطفی ص مشکل علوم انسانی حذف مقام خلیفه اللهی است شناسهٔ خبر 3034241 - سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۶ دین و اندیشه > اندیشمندان عضو هیئت علمی جامعه المصطفی ص گفت اسلام انسان رابه اندازه ای بالا می برد که خیر و شرّ متناسب با آن تعریف می شود نگارش علوم ابا عینک رشته های خاص به علوم انسانی نگاه می کنیم
مهدی گلشنی در سومین شب علوم انسانی با عینک رشته های خاص به علوم انسانی نگاه می کنیم شناسهٔ خبر 3029521 - چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۱ ۳۷ دین و اندیشه > اندیشمندان گلشنی بنیانگذار فلسفه علم در ایران گفت ما با عینک رشته های خاص به علوم انسانی نگاه می کنیم نه با عینک فرهنگی امسومین «شب علوم انسانی» برگزار می شود
امشب در فرهنگسرای اندیشه سومین شب علوم انسانی برگزار می شود شناسهٔ خبر 3027909 - سهشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ - ۱۴ ۱۳ دین و اندیشه > اندیشمندان در مراسم سومین شب علوم انسانی نمایشگاه علیرضا ذاکری شامل ۴۰ تابلو از اندیشمندان و متفکرین علوم انسانی نیز در فرهنگسرای اندیشه برگزار میکارگاه پژوهشی «متد نقد کتاب در حوزهٔ علوم انسانی» برگزار میشود
کارگاه پژوهشی متد نقد کتاب در حوزهٔ علوم انسانی برگزار میشود شناسهٔ خبر 3033128 - دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱ ۴۰ دین و اندیشه > اندیشکده ها کارگاه پژوهشی متد نقدکتاب در حوزهٔ علوم انسانی به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار می شود به گزارش خبرگزاری مهر گروه رمشاور ارشد وزیر معارف کشور افغانستان اعلام کرد فارغ التحصیلی 25 معلم افغانستانی در ایران در مقطع ارشد
مشاور ارشد وزیر معارف کشور افغانستان اعلام کردفارغ التحصیلی 25 معلم افغانستانی در ایران در مقطع ارشدمشاور ارشد وزیر معارف کشور افغانستان گفت به دعوت ایران 25 نفر از معلمان داخل افغانستان در مقطع کارشناسی ارشد بورسیه شده و فارغ التحصیل شدند و هم اکنون شاهد خدمات عظیم آنها در کشو-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها