واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در درسگفتار تجاری سازی دانشگاه مطرح شد:
آموزش بدون پژوهش معنا ندارد/راه تجاریسازی دانش، دانشگاه نیست
شناسهٔ خبر: 3007129 - سهشنبه ۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۱
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
مصطفی کریمیان اقبال، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در جلسه دوم درس- گفتگوی دانشگاه و بازار گفت: هستۀ اصلی دانشگاه و مأموریت اصلیاش آموزش است و آموزش بدون پژوهش معنا ندارد. به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه دوم درس- گفتگوی دانشگاه و بازار مدرسه آزادفکری مهاجر با پشتیبانی علمی پژوهشکده سیاست گذاری علم و فناوری دانشگاه شریف در محل این پژوهشکده برگزار شد. در جلسۀ دوم از درسگفتگوهای مدرسۀ آزادفکری مهاجر که درباره موضوع تجاریسازی دانشگاه بحث شد، مصطفی کریمیان اقبال، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر سابق دفتر امور فناوری وزارت علوم آغازکنندۀ بحث بود و سعی داشت برخی گزارشها و سوءتعبیرهایی که به نگاه او به مسئلۀ دانشگاه و تجاریسازی نسبت داده شده است را تصحیح کند. وی با اشاره به این سوال که «چرا دانشگاههای ایران جایگاه بالایی در آسیا و خاورمیانه ندارد؟» برخی معیارهای رتبهبندیهای بینالمللی دانشگاهها را توضیح داد. کریمیان اقبال گفت: علیرغم این که به لحاظ ظاهری تفاوتی میان مدل دانشگاههای ما و مدل دانشگاههای کشورهای دیگر وجود ندارد اما به لحاظ معیارهای مدیریتی و اقتصادی به شدت شاهد تفاوت میان ایران و جهان هستیم. وی سایر معیارهای مقایسهای که تفاوتهای میان دانشگاههای ایران و کشورهای پیشرفته را به صورت فهرستوار بیان کرد و افزود: مهمترینشان از این جملهاند: اشتغالپذیری دانشآموختگان، روابط علمی بینالمللی، امکانات فیزیکی و تجهیزاتی، آموزش از راه دور به بخشهای صنعتی و خصوصی، تجاریسازی دانشها و شرکتهای دانشبنیان، فضای فرهنگی و زندگی و در نهایت مسئولیت اجتماعی دانشگاهها. کریمیان اقبال سپس به معرفی مدل خود از کارکردهای مختلف یک دانشگاه پرداخت و گفت: «هستۀ اصلی دانشگاه و مأموریت اصلیاش آموزش است. پیرامون این مأموریت آموزشی میتوان دایرهای رسم کرد که نشاندهندۀ پژوهش است و آموزش بدون پژوهش معنا ندارد. حول این مدار پژوهشی، میتوان دایرۀ دیگری رسم کرد که نامش «تجاری سازی و کارآفرینی» است. هیچ پژوهشی بدون ارتباط با جامعه و بدون ارتباط با مباحث کارآفرینی پژوهش معناداری نیست. یعنی در مقام مقایسه دانشگاهی که شاخصهای پژوهشیاش نظیر مقاله بالا باشد، اما این پژوهش تبدیل به ثروت نشود، آن دانشگاه جایگاه بالایی در رتبهبندیها ندارد. پس سه رکن آموزش، پژوهش و تجاریسازی و نوآوری باید همزمان در یک دانشگاه وجود داشته باشد.» سپس سپهر قاضی نوری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و محقق و صاحب نظر حوزه سیاست گذاری علم و فناوری در پاسخ به صحبتهای اقبال این نکته را مطرح کرد: «نزدیکترین و به صرفهترین راه تجاریسازی دانش در مملکت دانشگاه نیست!» وی با ذکر مثال دانشگاه گلاسکو در انگلستان، ادامه داد که مأموریت دانشگاه در غرب با خاستگاهِ آن که صنعت بوده است نسبت دارد. اما این دانشگاه وقتی به ایران میآید به جای «University» نام «دانشگاه» را به خود گرفت و کارکرد و مأموریت اصلیاش از ابتدا شد «آموزش». وی سپس این سوال را مطرح کرد: «ما اکنون حدود شصت-هفتادهزار نفر عضو هیئت علمی داریم. چند نفر از این تعداد برمبنای کارکرد تجاریسازی و اقتصادی استخدام شدهاند؟ چند نفر از چهار و نیم میلیون دانشجوی ما و 1.5 میلیون دانشجوی تحصیلات تکمیلی ما بر حسب شمّ اقتصادی استخدام شدهاند. از دورانی که کار اقتصادی یک دانشمند مذموم تلقی میشد زمان زیادی نمیگذرد. با این حساب نمیتوان انتظار داشت دانشگاه بشود محل تجاریسازی.» او اضافه کرد که تجاریسازی دانشگاه جزو آمال و خواستههای ماست اما لزوما بهترین راه تجاریسازی دانش نیست. در ادامه این درسگفتار کریمیان اقبال به نقد نظام آموزشی ایران و مخصوصا نظام پذیرش دانشجو و کنکور پرداخت و گفت: این روند انتخاب رشته هیچ کارکردی ندارد و هنوز مباحث چندرشتهای نتوانسته است جایی در آموزش عالی ما باز کند. او با اشاره به مقالۀ «What Higher education should be for?» از شوارتز (2013) گفت «ما بیش از آن که نیاز داشته باشیم افرادی را تربیت کنیم که در یک موضوع تخصصی متبحر شوند، نیاز داریم افرادی داشته باشیم که خوب فکر کنند و بدانند که چگونه مشکل را شناسایی کرده و آن را بیان کنند.» او سپس در نقد مطلب دکتر قاضی نوری اضافه کرد که «نباید خود را به این راضی کنیم که کارکرد دانشگاه تجاریسازی نیست و ماجرا را به همین ختم کنیم. باید خود را مقایسه کنیم و سعی در بهبود شرایط داشته باشیم.» در موضوع پژوهش نیز کریمیان اقبال با ارائۀ آمارهایی در حوزۀ علم و فناوری پرداخت و توضیح داد: در ورودیهای نظام علم و فناوری ما بعد از مالزی مقام دوم را از 14 کشور محل مطالعه داریم اما در شاخصهای خروجی سیردهم هستیم. این نشاندهندۀ این است که کاستیهای زیادی در تجاریسازی پژوهش داریم. قاضی نوری در ادامه به ذکر تاریخچۀ همکاری خود با کریمیان اقبال در کمیتۀ حل اختلاف میان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری پرداخت و گفت: قرار بود این اختلافها در یک چارچوب نظری حل و فصل شود که نشد. وی با اشاره به اینکه ما تمام انتظارات کشور را به سوی دانشگاه جهتگیری میکنیم توضیح داد: «بگذارید تعارف را کنار بگذاریم و بگوییم که ما در دانشگاه نمیتوانیم حتی از عهدۀ سادهترین تصمیمات خود بربیاییم.» وقتی میخواهیم یک رشتۀ جدید در یک دانشکده ایجاد کنیم وقتی میپرسیم این رشته به چه دردی میخورد، در پاسخ میشنویم که واحد موظف فلان استاد خالی است یا اینجوری چند واحد اضافه میتوان گرفت یا به ظرفیت بقیه رشتههایمان لطمهای نمیخورد. نگاه دانشگاهیان ما این است. قاضی نوری اضافه کرد: ما برای تجاریسازی بیش از دانشگاه باید به نهادهای واسطی که رابطۀ میان دانش و صنعت را برقرار میکنند اهمیت دهیم. از استاد دانشگاه به جهت استاد بودنش تجاری سازی در نمی آید. چنانکه وقتی از ارتباط صنعت و دانشگاه حرف میزدیم ارتباط استاد دانشگاه و شرکت صنعتی برداشت شده بود و هر استادی که سرش به تنش میارزید دانشگاه را به مقصد صنعت ترک کرد. مقصود ما از تجاری سازی هم شده است شرکت زدن به وسیلۀ استاد دانشگاه. بعد از این هم از آنجایی که استاد دانشگاه بلد نیست شرکت را اداره کند، ممکن است با کمک مجلس و غیره تسهیلاتی را برای آنها فراهم کند و کمکم ما بدهکار این شرکتها نیز میشویم. کریمیان اقبال در پاسخ به سوال مدیر جلسه مبنی بر تعارض مأموریت دانشگاه و مسئلۀ تجاریسازی گفت: میتوان نوع استخدام یک استاد را از ابتدا بر مبنای پژوهش یا تجاریسازی تعریف کرد به جای آموزش. در کشورهای دیگر به کاندیداهای استخدام دانشگاه میگویند که چند درصد در چه کاری باید کار کنند. نبودِ این انعطاف یکی از نقصهای ما در این حوزه است. وی با اشاره به ذکر تلاشهای وزارت علوم در دورهای که ایشان معاون فناوری جناب آقای دکتر توفیقی بودند گفت: آن حرفهای ما حرفهای لوکس نبود و ثمرۀ تأکیدات ما بر تجاریسازی و پژوهش این بود که فرهنگ دانشگاهها به مرور تغییر کرد. او سپس با استفاده از یک نمودار مدل ارتباط میان دانشگاه و پارک علم و فناوری را توضیح داد و در نقد سخنان دکتر قاضی نوری گفت :من جزو مخالفین جدی این مسئله هستم که دانشگاه شرکت ثبت کند، اما اگر بپرسید که آیا استاد میتواند، میگویم که بله. آیا استاد میتواند اگر شرکتش موفق شد برود خارج از دانشگاه؟ بازهم جوابم مثبت است. نباید پویایی رفت و آمد افراد بین صنعت و دانشگاه صلب شود. در همه جا میتواند پژوهش و توسعه رخ دهد، هم در پارک هم در صنعت و هم در دانشگاه. قاضینوری در نقد سخنان اقبال به ذکر چالشهایی پرداخت که میتواند در فرایند ایجاد یک فضای اقتصادی پویای اقتصادی در یک دانشگاه بروز یابد و گفت: این فرایند میتواند بیست سال به طول انجامد. چه ضرورتی دارد این افرادی که قرار است تجاریسازی دانش رخ دهد حتما اسمشان هیئت علمی باشد؟ چرا نمیتواند در شرکت دانشبنیان این کار را کرد؟ اصولا تجاریسازی در فضای دولتی امکان ظهور ندارد. من دلیلی نمیبینم که ما خودمان را عذاب دهیم و دانشگاهی را که برای این کار طراحی نشده است به سوی تجاریسازی هول دهیم. بیایید دست از سر دانشگاه برداریم. میتوان به جای آن بسته به نیازهای شرکتهای بزرگ و صنایع، شرکتها، شهرکها و پارکهایی تأسیس شود و به صورت خصوصی تأسیس شود تا آن نیاز مرتفع شود. کریمیان اقبال سپس به این معضل فرهنگی اشاره کرد که ما انتظار داریم همواره دولت در قبال مشکلات مملکت وارد عمل شود و خودمان را مبرا از عمل میدانیم. او با ذکر تجربۀ خود از کمک به شرکتهای مستقر در پارکها از بودجۀ دانشگاه گفت: بسیاری از امور باید از پایین شروع شود و نه از دولت. من شخصاً امیدی به مسئولان ندارم. اما به شما دانشجویان و اساتید جوان امید دارم؛ کسانی که یک پایشان در دانشگاه است، یک پایشان در صنعت و اجتماع. این افراد نمیخواهند موقعیت استادی خود را رها کنند و دوست دارند به دانشجویان بااستعداد دسترسی داشته باشند. ایشان سپس به تجربۀ خود از تأسیس غیررسمی دفاتر انتقال فناوری در دانشگاهها پرداخت و گفت: ما یک سال در دانشگاههای علم و صنعت، تهران و شریف کار کردیم و تجربههایشان در تأسیس دفتر انتقال فناوری را مستند و در قالب یک کتابچه منتشر کردیم. اکنون هرکسی بخواهد چنین دفتری ایجاد کند نیاز به آییننامه و مجوز ندارد و تنها با خواندن این کتاب میتواند خودش این کار را بکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]