واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
وقتی خداوند فرستاده اش را وصف می کند/ اگر بدخو و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند فرهنگ > دین و اندیشه - گلچینی از کتاب «راه محمد» نوشته آیت الله سید رضا صدر
انسان بی نظیر بهترین راه برای شناخت انسانهای بزرگ دانستن سخنان دوستان و دشمنان آنهاست. نظریات این دو گروه، نزدیکترین راه برای پیبردن به اخلاق و افکار و مقاصد درونی آنهاست که چگونه کسی هستند، خیرخواه و خدمتگزار، یا عوام فریب و ریاکار؟ دوستان به طور کلی ستایشگرند و دشمنان بدگو و نکوهشگر. سخنان این دو دسته که روی هم جمع شود حقیقت حال آن فرد روشن می گردد. اعمال و رفتار افراد را نمیتوان صددرصد وسیلۀ شناخت آنها قرار داد که به چه منظوری انجام دادهاند. گلفروش خود را در خدمت گل قرار میدهد تا از فروش آن سودی برد، او را نمیتوان خدمتگزار گل خواند، چون خدمت گل وسیله است نه هدف. خدمات رهبران قوم، وقتی ارزش دارد که هدف باشد نه وسیله برای تحکیم موقعیت و جلب افکار عمومی. آنچه که شناخت انسانهای بزرگ را آسان می سازد آن است که همگان در چهارچوب دوستی و دشمنی قرار داشتهاند؛ چون محال است کسی که تأثیری در اجتماع داشته و تحولی در حیات قومی ایجاد کرده، دشمن نداشته باشد، بسیاری از کار او زیان دیده هستند و یا از سود محروم گردیدهاند و لب به بدگویی میگشایند. دوستان، این انسانها را در مقامی عالی قرار میدهند و برای آنها فضایلی میسرایند. دشمنان آنان را در حضیض درندگی و حرص و جاه طلبی قرار میدهند. در میان انسانهای بزرگ، کسیرا نخواهید یافت که هر دو گروه دوستان و دشمنان اعتراف به رادمردی و بزرگواری و خیرخواهی او کنند. اگر چنین کسی یافت شود که هر دو گروه به فضیلت و شرافت و کمال انسانیتش اعتراف داشته باشند به یقین انسانی بی نظیر خواهد بود که در میان مردان بزرگ ، مثل و مانند نخواهد داشت. در تاریخ انسانیت تنها کسی که دارای چنین مقامی عالی بوده محمد صلی الله علیه و اله و السلم است و بس. حضرتش از دشمنانی خونی و خطرناک برخوردار بوده و از طرفی دوستانی ارجمند و پیروانی بزرگوار و فداکار نیز داشته است، اما هر دو گروه اعتراف به فضیلت و رادمردی و شرافت و قداستش کرده اند. دشمنان خواستند حضرتش را بکوبند و دعوتش را بی ارزش جلوه دهند، ولی نقطه ضعفی در او نیافتند که بدان توسل جویند، تهمت سحر و جنون به آن حضرت زدند! و این خود بزرگترین سند و گواه برای سخن ماست. دشمنان خطرناکی که عازم بر کشتن آن حضرت بودند، خود امانتهای گرانبهای خویش را نزد آن حضرت امانت میگذراند تا از دستبرد محفوظ بماند. حضرتش را "امین" لقب دادند و چنین لقبی در تاریخ قریش بیسابقه بوده و به کسی داده نشده است. چنان که از نظر خاندان و نیاکان نیز همگان به تقوا و پاکیزگی و شرافت پدرانش اعتراف کردهاند. اینک شایسته است سخنان هردو گروه را ملاحظه کنیم. نخست به زبان دوست نظر میاندازیم تا شناخت محقق شود. از زبان دوست/ سخن خدا * «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿۲﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿۳﴾ وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» قسم به نون، قسم به قلم، قسم به آنچه مینویسند. تو به عنایت پروردگارت دیوانه نیستی و پاداشی بزرگ در انتظار تو است و خلقی خوش و عظیم داری ... آیۀ کریمه مشتمل به سه قسمت است و خدا برای هر سه قَسَم خورده است. بخش سلبی این آیه، نفی جنون از رسول خداست؛ چون مشرکان حضرتش را دیوانه خواندند. و بخش ایجابی آن این است که: الف) خدا خبر میدهد که پیغمبرش خلقی خوش و نامتناهی دارد. این دو شهادت از سوی خدا دربارۀ پیغمبر خاتم، می رساند که حضرتش برترین انسان و بی نظیر است؛ چون قوام انسانیت به دو چیز است:
1. عقل و خرد که به شهادت حضرت حق، رسول خدا دارنده آن است و نفی ضد، اثبات ضد میکند، اختیار تعبیر نفی شاید برای تکذیب تهمت مشرکان بوده است.
۲. خلق خوش که خدایش از آن به خُلق عظیم تعبیر فرموده است. ب) خدا به پیغمبرش مژده می دهد که پاداشی بزرگ برای اوست.
* «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی* مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَی* وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی» قسم به ستاره ای که می تابد، پیشوای شما گمراه و منحرف نیست و از روی خواهش دل سخن نمی گوید. آنچه می گوید وحی است و بس. بیان آیه کریمه مشتمل بر دو بخش است که هر دو به وسیله قسم تأکید شده است. بخش سلبی آیه نفی گمراهی و انحراف از پیغمبر و نفی سخن از خواهش دل است. بخش ایجابی آیۀ کریمه، شهادت حضرت حق است به پیامبری رسولش؛ چون پیامبر کسی است که گمراه و منحرف نباشد و به خواسته خودش دعوت نکند و آنچه گوید و آنچه فرمان دهد وحی باشد و بس، مانند ذکر لازم و ارادۀ ملزوم. * «وقبمَا رَحْمَةٍ مِنَ الله لنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظاً غليظ القلب لأنقضوا من حولك فاغف عَنْهُمْ وَاستَغْفِرُ لَهُمْ و شاورهم فى الأمر فإذا عَزمُت فتوكل على الله إنّ الله یحب المتوکلین». به سبب رحمت الهی با این مردم نرم شدی و اگر بدخو و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند، پس از خطاهایشان بگذر و برای آنها آمرزش بخواه و با ایشان مشاوره کن، و وقتی که تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن، خدا توکل کنندگان را دوست میدارد. فرستنده محمد درباره اش چنین میگوید: محمد خوش خو و مهربان است، تندخو و سنگدل نیست، کینه ندارد، انتقام نمی کشد. انسان بی نظیر چنین است: برترین است و بهترین. او کسی است که دشمنان و آزاردهندگانش را عفو می کند، گناهانشان را می بخشد. و از خدایش برای گناه آنها طلب آمرزش میکند و شفیع آنها میشود و با ایشان مشورت میکند، ولکن هنگامی که تصمیم گرفت، تصمیمش خلل ناپذیر است. حضرتش نسبت به دشمنان مهربان است و برای آنها احترام قائل است. وقتی که تصمیم گرفت توکل بر خدا میکند و خدا متوکلان را دوست میدارد. پس خدا محمد را دوست میدارد، هر چند ابوجهلها او را دشمن بدارند. * «وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» گروهی پیغمبر را با زبان می آزارند و می گویند: او گوش است! بگو: او برای شما گوش خیر و نیکبختی است، ایمان به خدا دارد و به ایمان مؤمنان یقین دارد، حضرتش سراپا برای مؤمنان مهر است و رحمت. خطبا و سخنوران، کمتر قدرت بر گوش دادن سخنان دگران دارند، ولی پیامبر رحمت که سخنورترین بود، به قدری به سخنان دگران گوش میداد که دشمنان براو خرده گرفتند و گفتند: او گوش است! و کاری از او ساخته نیست. و از این گونه آزارها دریغ نکردند. خدایش می فرماید: «گوش بودن او به سود شماست چنان که سخنان او به سود شماست.» تضاد صفاتی که در پیغمبر خاتم جمع بوده، هر دو ضدّش به سود مردم بوده، سخن گفتن و گوش دادن. * «خُذ العَفْوَ وَ أمُرُ بِالعُرفِ و أغرِض عَنِ الجاهِلِينَ». عفو و بخشایش پیشه کن، به نیکی راهنما باش و از نادان ها بپرهیز.
قاضی عیاض در کتاب شفا میگوید: هنگامی که این آیه نازل شد، رسول خدا از جبرئیل پرسید: «تأویل این آیه چیست؟» جبرئیل عرضی کرد: باید بروم از دانا بپرسیم. جبرئیل رفت و بازگشت و عرض کرد: خدا به تو چنین امر میکند: «کسی که از تو برید تو از او مبر و کسی که تو را محروم ساخت تو محرومش مکن، و آن که به تو ستم کرد تو از او بگذری»" پیغمبر خاتم نیز اطاعت کرد و مطیعتر از او نسبت به امر الهی کسی نیست. * «قلاً تذهب نَفْسَكَ عَلَيْهمْ حَشرات إنّ اللَّهَ عَليم يمَا يَصْنَعُونَ». برای آنها غم مخور؛ خدا میداند آنها چه میکنند. مهر همگانی و رحمة للعالمین بودن پیغمبر رحمت، اقتضا میکرد که از رفتار کافران و گنهکاران غمگین شود و دلش به حال آنها بسوزد. خدایش بدینوسیله از پیغمبر دلسوزش دلجویی میکند و تسلیش میدهد. آیه کریمه، مهر نامتناهی الهی را نسبت به پیامبرش به ما خبر میدهد، خدایش نمیخواهد که پیغمبرش از این جهت غمگین باشد. آیۀ کریمه نیز مهر رسول خدا را بر کافران و گنهکاران می رساند. * «لَقَدْ کانَ لَکُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثيراً» وجود رسول خدا برای شما سرمشق است، سرمشق بسیار خوب برای کسی که امید به خدا دارد و روز دگر را باور دارد و بسیار در یاد خداست. سرمشق شدن برای پیروی دیگران است، خداوند بزرگ گفتار و رفتار پیغمبرش را سرمشق مسلمانان قرار داده است تا از او پیروی کنند. مسلمانی که بخواهد انسان کامل شود و حیوانیتش را بزداید و به دور افکند، باید از رسول خدا پیروی کند، گفتار آن حضرت و کردار و اخلاقش را الگوی گفتار و رفتار و اخلاقی خود قرار دهد. حضرتش چگونه سخن میگفت او نیز چنین سخن بگوید، چگونه رفتار می کرد او نیز چنان رفتار بکند، چگونه می نشست و برمی خاست ، او نیز به همانگونه بنشیند و برخیزد، کجا خشم می گرفت او نیز همان جا خشم بگیرد، کجا عفو می کرد، او نیز همان جا عفو کند. آنچه نمی کرد او نیز نکند، آنچه نمیگفت او نیز نگوید ... /6262
کلید واژه ها: تفسیر قرآن - حضرت محمد (ص) - قرآن -
چهارشنبه 18 آذر 1394 - 19:39:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]