تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على! از ارجمندى مؤمن در نزد خدا اين است كه برايش وقت مرگ، معيّن نفرموده است...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826646727




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زمان در گستره سرمدی بی معنا و بی مفهوم خواهد بود


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت:
زمان در گستره سرمدی بی معنا و بی مفهوم خواهد بود

زمین از نمای بالا‎


شناسهٔ خبر: 2952067 - شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۲
دین و اندیشه > اندیشمندان

در عرصه فضا ما با سرمدی (بی آغاز و بی پایان) مواجه هستیم. فضا با گستره سرمدی از زمان تهی می شود و زمان در گستره سرمدی بی معنا و بی مفهوم خواهد بود. به گزارش خبرنگار مهر، بر اساس فرمولها و معادلات جهان فیزیک اگر ستاره ای که حداقل جرم اش ۲۰ برابر جرم خورشید ما باشد از شعاع شوارتزشیلد ۱خود فشرده تر شود در خود رمبش  می کند و باعث سوراخ شدن فضا - زمان که همانند یک فرش ژله ای در گیتی گسترانده شده می شود و "سیاه چاله" به وجود می آید. در اینجا ناخودآگاه ذهن انسان متوجه نظریه "بیگ بنگ" می شود. بر اساس نظریه بیگ بنگ در ۷/۱۳ میلیارد سال پیش همه چیز  جهان و به عبارتی ماده و پاد ماده و هر چیز دیگر آن چنان فشرده می شود که این فشردگی نه تنها قانون شعاع شوارتزشیلد را لگدمال و به گوشه ای شوت می کند بلکه همه چیز در یک ذره به اندازه ای یک اتم فشرده می شود و آن اتم پس از این تراکم فوق تصور منفجر می شود و بیگ بنگ و یا انفجار بزرگ صورت می گیرد و تمامی این جهان هستی از آن اتم متراکم بیرون جهیده است. ۲ آن چیزی که دست گیرم شده این است که هم چنان که در جهان فلسفه می توانیم استدلال را به هر جانبی بچرخانیم و برای اثبات هر باوری استدلالها بکنیم در جهان فیزیک هم این روش صادق است و کاربرد فراوان دارد. در جهان فیزیک فرمول و معادله به جای استدلال می نشیند و فیزیکدانان همانند فلاسفه فرمول و معادله را در راستای اهداف  و امیال و خواسته های خود به کار می گیرند. حال ممکن است این اهداف و خواسته ها صد در صد ضد عقلی باشند اما دانشمندان فیزیک می توانند برای این دست خواسته ها و اهداف فرمول بسازند و چون فرمول ساخته می شود خواسته و نظر خود را درست می دانند و جای شکی برای ابطال آن نمی بینند. همین طور که پیشتر هم آورده شد متوجه شده ام دستگاه چرخ گوشت هالیوودی فیزیک ما را ناامید نمی کند و هر چه در آن بریزیم یه چیزی پس می دهد. حالا چه چیز پس بدهد خدا می داند. اما هر آنچه را پس داد همان چیز دانش مطلق و وحی منزل است و مخالفت با آن حکم تکفیر را دارد. فیزیک و به خصوص فیزیک کوانتوم دارای این پتانسیل است که حتا برای «هیچ» فرمول و معادله بیافریند. هیچ به ذات دارای موجودیت نیست و هر چیزی را که بخواهیم هیچ بنامیم همان چیز یک چیز است و نمی تواند هیچ باشد. از آنجایی که هیچ به ذات دارای موجودیتی نیست نمی تواند به چیزی اطلاق شود و یا چیزی به آن تعلق گیرد اما چرخ گوشت فیزیک می تواند برای هیچ هم فرمول و معادله بیافریند. منظور من از این بحث این بود که هم چنان که در فلسفه نمی توان به بسیاری از استدلالها و نتایج آنها تکیه داشت در فیزیک هم نمی توان به بسیاری از فرمولها و نتایج آنها تکیه داشت اما متاسفانه هم در فلسفه و هم در فیزیک به این بسیاریها تکیه شده و بسیاری از استدلالها و نتایج فلسفی برای این اقلیم وحی منزل هستند و بسیاری از فرمولها و نتایج فیزیکی برای اهالی فیزیک وحی منزل خواهند بود. پیش از این آوردم که بحث سیاه چاله ناخودآگاه ذهن انسان و یا حداقل ذهن مرا متوجه نظریه بیگ بنگ می کند. پرسش من این است. چرا آنگاه که تمام مواد هستی به جانب تراکم یک ذره پیش می رفتند شعاع شوارتز شیلدی در خود رمبش نکرد؟ از جانبی دیگر فیزیکدانان برای سیاه چاله قائل به عمر هستند اگر یک جرم و به عبارتی روشنتر رمبش یک جرم بسیار سنگین و متراکم بتواند فضا زمان را سوراخ کند این سوراخ که سیاه چاله نام دارد آن چنان جاذب خواهد بود که نور هم توان گریز از چنبره بلع آنرا ندارد. ما اگر فضا زمان را همانند یک فرش ژله ای در نظر آوریم سیاه چاله با ایجاد گرانش مطلق هر چیزی را و حتی نور را از یک جانب به درون می مکد و از جانبی دیگر ماده و نور بلعیده شده را پس می‌دهد. صورتی که برای فضا زمان ترسیم می شود یک حالت فرش مانند است که اجرام کیهانی بر روی آن می غلتند. برخی از این اجرام کیهانی براساس شرحی که گذشت به علت رمبش در خود باعث سوراخ شدن این فرش ژله ای می شوند و این سوراخ سیاه چاله نام می گیرد. خواهی نخواهی آنگاه که این فرش فضا زمان از یک جانب سوراخ می شود از جانبی دیگر دهان می‌گشاید و هر آنچه را فرو بلعیده استفراغ می کند. بدون شک این استفراغ شکلهای نخستین خود را از دست داده اند اما مواد و نور همان هستند که از جانبی دیگر بلعیده شده اند البته می‌توان سیاه چاله را دارای دهان و مقعد دانست و سوراخ آن طرفی را مقعد سیاه چاله دانست که سیاه چاله هر آنچه را از جانبی با دهان خود می بلعد از جانبی دیگر با مقعد خود که سفید چاله است دفع می کند. اما آنگاه که تراکم جرم به اندازه ای می رسد که می تواند فضا زمان را سوراخ کند نیرویی برتوان و موجودیت فضا زمان غبله کرده و توانسته بخشی از آنرا به کناری بزند و به عبارتی بخشی از فضا زمان را پاره کند و برای خود راه باز کند. فضا زمان را تراکم جرم سنگین سوراخ می کند و پس می راند و سیاه چاله را می زاید. به عبارتی سیاه چاله فرزند تراکم بیش از حد جرم سنگین است. اما خود سیاه چاله مقوله ای است از جنس دیگر و سیاه چاله و تراکم بیش از حد جرم سنگین دو چیز هستند. تراکم بیش از حد جرم سنگین مادر و سیاه چاله فرزند است. زمینی مسطح را در نظر آورید. با موشکی پر توان از جانب یک هواپیمای جنگی این زمین مسطح را مورد حمله قرار می دهیم. پس از برخورد موشک با زمین حفره ای در دل زمین ایجاد می‌شود. در این تمثیل موشک یک چیز است و حفره چیزی دیگر. حفره بر اثر برخورد موشک بوجود آمده است. ما در این تمثیل دارای سه شیء هستیم. این سه شیء شامل موشک و زمین و حفره هستند. هر یک یک چیز است. زمین حفره نیست و حفره هم موشک نیست. حفره در زمین بوجود آمده اما زمین نیست و موشک حفره را بوجود آورده اما حفره نیست. از این جانب آنگاه که سیاه چاله بوجود آمد به توان جاذبه مطلق می رسد. به عبارتی دیگر چون سیاه چاله توان جذب و کشش هر چیزی را به درون خود دارد و هیچ چیزی قادر به رهایی از جذب آن نیست پس باید این چنین نتیجه گرفت که سیاه چاله مرکز و قطب جاذبه مطلق است. از آنجایی که نور دارای بیشترین توان سرعت است و با توان ثابت که برابر با ۳۰۰ هزار کیلومتر در ثانیه است قادر به گریز از جذب سیاه چاله نیست و نور هم به درون سیاه چاله فرو بلعیده می‌شود. پس خواهی نخواهی باید به این نتیجه دست یافت که سیاه چاله دارای معنای دیگری است و آن معنا مرکز جذب مطلق است. پس چیزی که مرکز جذب مطلق است و هر چیزی را به درون خود فرو می بلعد از بین رفتنی نیست چون چیزی که مرکز جذب مطلق است بر هر توانی و قدرتی در جهان غالب شده و همه توانها و قوانین فیزیک تابع قانون و جذب او هستند. پس بر اساس معادلات خود فیزیکدانانی که باور و معادله سیاه چاله را بوجود آورده اند و به آن دامن زده اند و به آن شاخ و برگ داده اند سیاه چاله از بین رفتنی نخواهد بود. این دست از خانمها و آقایان فیزیکدان پس از اینکه آن همه فرمول و معادله برای اثبات وجود سیاه چاله آفریدند در کسری از ثانیه برای مخلوق خود حکم مرگ را صادر می کنند و به آسانی می‌گویند سیاه چاله دارای عمری است و پس از اینکه عمرش به پایان رسید بخار می شود و محو می‌گردد؛ به همین آسانی. من روند تولد و تکوین و تبدیل و پیری یک ستاره را آن چنان که دانش ستاره شناسی و فیزیک کیهانی باور دارد و تشریح و تعریف می کند باور دارم و می پذیرم. اما جایی هست که فیزیک و دانش ستاره شناسی سپر می اندازند و لگام امور را به دست فیزیک کیهانی و معادلات و فرمول های "انشتین" و به خصوص لگام امور را در اختیار نظریه ی "نسبیت عام انشتین"  قرار می دهند. بر این باورم ستاره یی که پا به مرحله ی پیری می گذارد رفته رفته در خود فشرده و فشرده تر می شود و آن چنان فشرده می شود که به مرز شعاع شوارتزشیلد نزدیک می شود و آنگاه که تراکم جرم مرز شوارتزشیلد را شکست ستاره دچار انفجار بسیار بزرگی می شود که من این انفجار را "رادیو فوتون" (انفجار ابرنواختری) می نامم. رادیو فوتون و یا انفجار فوتونی حجم بسیار بالایی از امواج و انرژی و ذرات و فوتون و نوترينو را که متناسب با جرم متراکم ستاره و شعاع شوارتز شیلد آن است در فضای مطلق و یا جهان نامتناهی آزاد می کند. پس از رادیو فوتون به تناسب جرم ستاره و شعاع شوارتز شیلدی که رادیو فوتون را تولید کرده است در محل انفجار مرکز پر توانی از انرژی تولید می شود که چند هزار سال وحتا بیش از این بر جای می ماند. من این مرکز پر توان انرژی را که بر اثر رادیو فوتون بر جای مانده "سیاه تپه" می نامم. سیاه تپه همانند هر چیز دیگری در جهان آغاز و پایانی دارد. به عبارتی دیگر سیاه تپه هم مانند هر چیزی دیگر در جهان متولد می شود و زمانی خواهد مرد. اما سیاه تپه بر خلاف بسیاری از پدیده ها و مظاهر جهان رفته رفته تکوین نمی یابد بلکه در همان زمان زایش جوان و  پرزور زاییده می شود و دوران عمر خود را از جوانی به جانب پیر سالی و مرگ سپری می کند. باید در نظر داشت که هر ستاره یی که شعاع شوارتز شیلدرا شکست سیاه تپه یی را از خود بر جای می گذارد. سیاه تپه یک مرکز پر توان انرژی ست که به تناسب بزرگی شعاع شوارتز شیلد پر توان تر و پر عمرتر خواهد بود. هر سیاه تپه دارای یک میدان تأثیرگذاری است که من این میدان تأثیرگذار را "میدان رانش" می‌نامم. هرچند سیاه تپه اجرام کیهانی را تا فاصله های بسیار دورتر از میدان رانش خود می تواند مورد تاثیر قرار دهد اما حوزه ی اصلی تاثیرگذاری آن میدان رانش است. در میدان رانش نه فقط اجرام بلکه امواج و نور هم تحت تاثیر سیاه تپه قرار می گیرند. توان سیاه تپه آن چنان بالاست که حتی می تواند بر جهت نور هم تاثیر گذار باشد. سیاه تپه بر خلاف باور غلط سیاه چاله هر چیزی را دفع و پرتاب می کند. میدان رانش سیاه تپه آن چنان پرتوان است که هر چیزی به مرز آن وارد شود تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و تغییر مسیر خواهد داد. حتی نور که با سرعت ۳۰۰ هزار کیلومتر در ثانیه سیر می کند اگر وارد میدان سیاه تپه شود مسیر آن به تناسب توان سیاه تپه و به تناسب جوانی و پیر سالی سیاه تپه شکسته خواهد شد و تغییر جهت خواهد داد. همین گونه که آورده شد سیاه تپه هم همانند دیگر پدیده ها و مظاهر جهان زمانی بوجود خواهد آمد و زمانی دیگر از میان خواهد رفت. سیاه تپه پس از انفجار یک ستاره بوجود خواهد آمد و به تناسب بزرگی ستاره و شعاع شوارتز شیلد آن ستاره پرتوان تر خواهد بود. بدون شک سیاه تپه ای که از "وی وای" ( VY  CM a - سگ بزرگ) که ۱ بیلیون برابر خورشید است برجای ماند بسیار پر توان تر و دارای عمری طولانی تر از سیاه تپه یی خواهد بود که از خورشید ما برجای می ماند البته اگر خورشید ما توان شکستن شعاع شوارتز شیلد خود را داشته باشد. سیاه تپه در اوج جوانی و قدرت زاده خواهد شد و رفته رفته به جانب پیرسالی گام بر می دارد و هم چنان که به دوران پیرسالی خود نزدیک می شود میدان رانش آن کوچک تر و توان تاثیرگذاری آن هم کم تر خواهد شد. البته ممکن است فرارسیدن دوره ی پیرسالی یک سیاه تپه چند صد هزار سال هم به درازا بکشد. اما هم چنان که سیاه تپه پیرتر و پیرتر می شود توان رانش و شکست جهت نور آن هم کم تر و کم تر می شود. زمانی فراخواهد رسید که سیاه تپه کم ترین تاثیر را برجهت مسیر نور خواهد داشت. آن زمان سیاه تپه به مرحله ی مرگ خود نزدیک شده است. پس از این مرحله آخرین پرتوهای رادیو اکتیو که پیکره سیاه تپه را بوجود می آوردند و تولید میدان رانش می کردند تبخیر شده و در فضای بی‌کران رها می شوند و سیاه تپه کاملا از بین می رود و به عبارتی سیاه تپه در این مرحله می میرد. مصداقی روشن و در اختیار برای وجود سیاه تپه می تواند آزمایش انفجارهای اتمی توسط انسان باشد. انفجارهای اتمی که به دست انسان صورت می پذیرد بیلیون بیلیون بیلیون ... بار از انفجار یک ابر ستاره و حتی از انفجار ستاره ای به اندازه ی خورشید ما کوچک تر و کم تر هستند. اما همین انفجارهای اتمی انسانی هسته و مرکز ثقلی همانند سیاه تپه تولید می کنند که برای چندین ساعت دارای میدان رانش هستند. شاید این هسته های مرکزی انفجارهای هسته ای حتی در جوان ترین سنین خود هم توان شکست جهت نور را نداشته باشند. اما در وجود و پایداری این هسته ها شکی نیست و میدانی که این هسته ها تولید می کنند هر چیزی را به غیر از نور تحت شعاع قرار خواهند داد البته امکان دارد همین هسته های مرکزی انفجارهای اتمی انسانی در ثانیه ها و حتی دقایق نخستین حیات خود که بسیار جوان و پر نیرو هستند دارای این توان باشند که جهت سیر نور را هم بشکنند و تغییر دهند. می توان در آزمایشات هسته یی این موضوع را هم مورد تحقیق و مطالعه قرار داد. نویسنده: قیصر خسروان (کللی) پی نوشت: ۱- شعاع شوارتزشیلد – حلقه نهایی توان فشرده شدن هر شیء – بر اساس نظریه نسبیت عام انیشتین و بازتعریف " کارل شوارتزشیلد " فیزیکدان و شتاره شناس آلمانی هر چیزی یک شعاع شوارتزشیلدی دارد اگر شیء از شعاع شوارتزشیلد خود فشرده تر شود در خود رمبش می کند. ۲- حتی نظریه بیگ بنگ هم به خودی خود این باور را تبلیغ می کند که در حالت کلان فیزیک رمبش صورت نمی گیرد بلکه رانش و انفجار است که در قالب اجسام و اجرام کلان فیزیک صورت می گیرد البته هرچند من به نظریه بیگ بنگ هم باورمند نیستم اما آن هایی که به این نظریه باورمند و پایبند هستند هم به خودی خود و غیرمستقیم انفجار را در اجرام کلان کیهانی پذیرفته اند. جهان پر است من فرضیه ها را می سازم. جهان تهی نیست بلکه پُر است. اما این جمله بدین معنا نیست که جهان وضعیتی ژله ای و فضا زمانی داشته باشد. جهان با ماده و امواج الکترومغناطیسی و نور پر است. البته آن گاه که از ماده سخن می گویم روی دیگر سکه را هم مدنظر دارم و منظور از ماده تنها ماده ی روشن نیست بلکه ماده ی تاریک ( جرم – انرژي ) را هم در نظر داشته ام. فضای مطلق را  فوتون ها و نوترینوها و ماده ی روشن و ماده ی تاریک و پادماده پر کرده اند. در مطلقی که من آن را فضای مطلق می نامم خلاء وجود ندارد که آن را فضای مطلق برای جولان مفهوم ماکسولی در نظر بگیریم. پس چارچوب های لخت هم از میان برداشته می شوند. چون وجود خلاء و فضای خالی دلالت بر وجود نیستی می کند. در اصل خلاء برابر با نیستی است و از آن جایی که نیستی نمی تواند وجود داشته باشد و هر آن چه را که ما نیستی بنامیم برابر با هستی است پس نتیجه می شود خلاء و نیستی و هیچ که هر سه دارای یک مفهوم هستند نمی توانند وجود داشته باشند. اما دوستان فیزیک دان و به خصوص از نوع کوانتومی آن برای هر باوری و حتا برای باور نیستی فرمول و معادله می سازند و بدین گونه تلاش بر به کرسی نشاندن سخن خود دارند.  دستگاه چرخ گوشت فرمول ما را ناامید نمی کند و هر چیزی را چرخ می کند و چیزی را به بیرون می ریزد. کافی است ما اعداد و ارقام را در این چرخ گوشت هالیوودی بریزیم و این چرخ گوشت به ما پاسخ دل خواه را خواهد داد. مطلوب و دل خواه ما هر چه می خواهد باشد فرمول ما را ناامید نمی کند. مطلوب و دل خواه ما می تواند "نیستی" باشد و می تواند "گذر هم زمان یک ذره از دو سوراخ موازی "باشد و می تواند" چرخش های متناقض و هم زمان یک ریسمان" باشد. هر خواسته یی که داشته باشیم فرمول ما را ناامید نمی کند. فقط کافیست مقداری تلاش و صبر داشته باشیم تا از چشمه های پر برکت این چرخ گوشت خواسته و مطلوب ما چرخ شده به بیرون ریخته شود. هم چنین در مطلق و بی کرانی که من از آن سخن می گویم فضا و زمان با یک دیگر وضعیت اقترانی ندارند و یکی نمی شوند تا بُعد خمیده را بوجود آورند. اصلن در مطلق و بی کرانی که من از آن سخن می رانم زمان وجود ندارد که بخواهد با فضا وضعیتی اقترانی داشته باشد. نه در کل و به عنوان هم پایه و زوج فضا بعدی به نام زمان وجود دارد تا با هم دیگر تشکیل وضعیت ژله یی فضا زمانی را در گستره یی محدود از گیتی بدهند و نه در جزء و در جهان پدیدارها بعدی به نام بعد چهارم و زمان وجود دارد. طول و عرض و ارتفاع تنها ابعاد جهان ما هستند و حتا در جهان زیر ذره ها که شالوده ی جهان ما هستند تنها سه بعد وجود دارد و ابعاد بیش تر که گاهی آن ها را به 9 و 11 هم می رسانند زاییده ی تخیلات غیر منطقی و غیر عقلانی فیزیک دانان کوانتوم است. زمان تنها یک مفهوم انتزاعی ست و  آشکارا و ملموس و واقعی و حقیقی بعدی به نام زمان در جهان وجود ندارد.ما به ناچار برای فاصله ی گذار دو نقطه قائل به مفهومی انتزاعی تحت عنوان زمان شده ایم.بهتر است تا زمان را هم این چنین تعریف کنیم که "زمان مفهومی انتزاعی برای تعریف فاصله ی گذار میان دو نقطه است." فیزیک دانان شاخصه ها و وضعیت متریک ابعاد سه گانه ی طول و عرض و ارتفاع را به شیء یی خیالی به نام زمان نسبت می دهند و این گونه این شی ء خیالی را از چنبره ی انتزاع خود بیرون می آورند و برای آن وجود واقعی و حقیقی قائل می شوند. در صورتی که به واقع اصلن این چنین نیست و وضعیت و شاخصه های متریک فقط خاص ابعاد واقعی سه گانه هستند. در عرصه فضا ما با "سرمدی" ( بی آغاز و بی پایان = ازل و ابد ) مواجه هستیم. فضا با گستره ی سرمدی از زمان تهی می شود و زمان در گستره ی سرمدی "بی معنا" و "بی مفهوم" خواهد بود. مطلقی که از آن سخن می گویم فضای مطلقی است که درون آن ثبات وجود ندارد و گونه گونی وجود و ماده باعث عدم ثبات درون فضای مطلق می شود. تنها فضا و یا نامتناهی دارای سکون مطلق است و هر جرمی چه کوچک و چه بزرگ در بی کران که فضای مطلق است دارای حرکت است. فضا همان مطلق و نامتناهی است. فضا یک شی ء نیست که بر عدم وجودش استدلال شود. فضا بی کران است و یک شیء درون بی کران جای می گیرد و ما می توانیم بر وجود و ناوجود آن شیء درون فضا و یا نامتناهی استدلال و استشهاد کنیم. من معادله ای را که برای مطلق و یا فضای مطلق و یا نامتناهی در نظر دارم و پیش نهاد می کنم  S=   MxEn    است. نویسنده: قیصر خسروان ( کللی )









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن