تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 3 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى‏شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817934867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازشناسی تاریخی مفاهیم «شیعه» - بخش دوم و پایانی شیعه علی علیه السلام متأثر از نگرش قدسی است


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بازشناسی تاریخی مفاهیم «شیعه» - بخش دوم و پایانی
شیعه علی علیه السلام متأثر از نگرش قدسی است
واژه «شیعه»، که نامی شناخته شده برای پیروان مکتب اهل بیت علیه السلام است، در بستر تاریخ اسلام، کاربردهای متعدد لغوی داشته، و سپس به یک اصطلاح تبدیل شده است.

خبرگزاری فارس: شیعه علی علیه السلام متأثر از نگرش قدسی است



  مفاهیم اصطلاحی شیعه تا بدینجا، روند تبدیل شدن الشیعه به یک اصطلاح برای شیعه علی علیه السلام تبیین شد. حال در بازشناسی مفاهیم اصطلاحی الشیعه، نخست باید دانست که در کاربردهای مضاف شیعه- که پیش تر شناسایی شد- مفاهیم پیروی از یک شخص و یاری رساندن به او، به عنوان مفاهیم اساسی شیعه وجود داشته است. البته این پیروی کردن و یاری رساندن می توانست بر مبنای گرایش اعتقادی و یا دیگر گرایش ها مانند سیاسی، منطقه ای و جز اینها باشد. همچنین باید تأکید کرد که هر یک از این گرایش ها برآمده از زمینه ها و عوامل خاص خود بوده، و از نظر ماهوی و تقدم و تأخر زمانی، به فرایند تبدیل شدن واژه الشیعه به یک اصطلاح، که فرایندی واژگانی بوده، بستگی نداشته است؛ چنان که برای نمونه، شکل گیری گرایش اعتقادی به امامت بلافصل علی علیه السلام بستگی به این نداشت که پیروان او شیعه علی علیه السلام خطاب شوند یا الشیعه. بر این اساس، ترکیب شیعه علی علیه السلام به مفهوم لغوی پیروان علی علیه السلام، حتی در نخستین کاربردهای آن در دوران پیامبر اکرم علیه السلام، هم می توانست به کسانی که پیروی شان از حضرت علی علیه السلام بر مبنای اعتقاد به امامت بلافصل او بود، اطلاق شود و هم می توانست بر پایه گرایشی جز این و برای نمونه برآمده از محبت به اهل بیت علیه السلام و یا گرایش سیاسی باشد. همچنین پس از شکل گیری اصطلاح الشیعه برای شیعه علی علیه السلام، خود این اصطلاح نیز همین گونه بود و مفهوم این اصطلاح می توانست بازگوی گرایش اعتقادی و یا گرایشی دیگر باشد. بر پایه این سخن، باید به دو نکته زیر توجه داشت: نکته نخست اینکه شکل گیری اصطلاح الشیعه را نمی توان مساوی با آغاز پیدایش گرایش اعتقادی به امامت بلافصل حضرت علی علیه السلام دانست. شهید سید محمد باقر صدر به درستی در این باره نگاشته است: نباید ولادت اندیشه شیعی... را همراه و مقرون با ولادت اصطلاح الشیعه یا التشیّع، به عنوان اسم فرقه ای مشخص از مسلمانان بدانیم؛ زیرا ولادت نام ها و اصطلاحات امری است و پیدایش محتوا و اصل گرایش و اندیشه امری دیگر است ... (فیّاض، 1406ق، مقدمه شهید صدر، ص4). در پژوهشی با وجود نقل همین سخن شهید صدر، از آن عبور شده است (الویری، 1391، ص21) همچنین دیدگاهی با عنوان پیدایش شیعه در عصر پیامبر علیه السلام بر پایه استدلال به کاربرد واژه شیعه از سوی پیامبر علیه السلام معرفی و در نقد آن، گفته شده که استعمال شیعه در آن دوران لغوی بوده است، در حالی که وقتی از پیدایش شیعه سخن می گوییم، مراد مفهوم اصطلاحی شیعه است (الویری، 1391). در باره دیدگاه و نقد یادشده، اولاً باید اذعان کرد که در سخن از پیدایش شیعه در عصر پیامبر علیه السلام، هیچ گاه به صرف کاربرد واژه شیعه از سوی پیامبر علیه السلام استدلال نمی شود، و این کاربرد فقط به عنوان شاهد مورد استناد است. ثانیاً، به نظر می رسد که در نقد یادشده، تصور شده است که مفهومی که برای اصطلاح شیعه تبیین می شود، نمی تواند پیش از تبدیل شدن واژه شیعه به یک اصطلاح، در کاربرد لغوی آن وجود داشته باشد؛ اما این خود خلطی آشکار میان فرایند تبدیل یک واژه به یک اصطلاح و فرایند پیدایش گرایش های شیعی (اعتقادی و جز آن) است، درحالی که به کار بردن اصطلاح الشیعه بر پایه گرایش اعتقادی به امامت علی علیه السلام و فرزندان او، برای مثال، مانع آن نیست که کاربرد شیعه علی علیه السلام نیز بر پایه همین گرایش باشد و- همان گونه که گذشت- شکل گیری اصطلاح شیعه فقط بیانگر آن است که از آن پس الشیعه بدون قرینه بر شیعه علی علیه السلام تبادر می یافت. نکته دوم آنکه در شناخت مفاهیم اصطلاحی شیعه، ناگزیر باید استعمالات تاریخی آن را بازشناخت. با همین رویکرد، پیش تر در پژوهشی از نگارنده، دو مفهوم خاص و عام برای اصطلاح شیعه، شناسایی و گفته شده است که شیعه در مفهوم خاص، شامل معتقدان به امامت منصوص و بلافصل علی علیه السلام و فرزندان او بود؛ اما در مفهوم عام، دامنه ای وسیع تر داشت و گرایش غیر اعتقادی (محبتی) را نیز پوشش می داد (منتظری مقدم، 1382)؛ چنان که به یاران علی علیه السلام در جنگ های دوران خلافتش، شیعه علی علیه السلام اطلاق می شد؛ در حالی که فقط برخی از آنان معتقد به امامت بلافصل او بودند و بسیاری از ایشان شیعه محبتی یا عراقی و سیاسی بودند. البته ازآن رو که شیعیان صرفاً عراقی و یا سیاسی نیز تظاهر به محبت اهل بیت علیه السلام می کردند، می توان عنوان شیعه محبتی را جامع گونه های غیراعتقادی دانست. همچنین در آن پژوهش، اذعان شده است که از نظر تاریخی، به تدریج و با گذشت زمان، واژه شیعه بیشتر به مفهوم اصطلاحی خاص اعتقادی تطبیق یافت، و اسمی برای پیروان مذهب تشیع شد، که خود شامل فرقه های متعدد مانند زیدیه، اسماعیلیه و امامیه اثنی عشریه بود (ابن منظور، 1416ق، ج7، ص258، ذیلشیع). حال در ادامه، برخی از زمینه ها و پیامدهای فرایند تطبیق تدریجی اصطلاح شیعه بر شیعه اعتقادی بررسی می شود: درباره زمینه ها، از یک سو، باید به نقش مهم اهل بیت علیه السلام توجه داشت که در بیانات خود، با هویت بخشی به جامعه شیعی، اوصاف شیعیان را تبیین و بر پیروی از خویش تأکید می کردند؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: کذب من زعم أنه من شیعتنا و هو متمسک بعروه غیرنا (صدوق، بی تا ـ الف، ص3)؛ دروغگوست کسی که می گوید از شیعیان ماست، درحالی که به روش دیگران تمسک می جوید. همچنین امام رضا علیه السلام فرمود: شیعتنا المسلّمون لامرنا الآخذون بقولنا (صدوق، بی تا ـ الف، ص 3)؛ شیعیان ما آنانند که تسلیم فرمان ما هستند و سخن ما را اخذ می کنند. حتی در روایتی تأکید شده است آنان که صرفاً دوستدار ما اهل بیت علیه السلام هستند، اما از ما پیروی نمی کنند و مرتکب معاصی می شوند، شیعه ما نامیده نمی شوند، بلکه محبّان ما خوانده می شوند (مجلسی، 1403ق، ج8، ص352). بی تردید، در این بیانات، کاربرد شیعه ناظر به شیعیان اعتقادی بوده، و این خود، کاربرد آن را از دیگر گرایش ها دور می ساخته است. از دیگر سوی، در این باره باید دانست که در عصر اموی و عباسی، در مقایسه با دوران خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام، هزینه شیعه خوانده شدن، بسیار سنگین و برابر با سرکوب و رنج فراوان بود. از این رو، در عمل، گرایش های غیر اعتقادی نمی توانست توجیه کننده چنان هزینه ای باشد و بیشتر کسی شیعه بود که به امامت اهل بیت علیه السلام اعتقاد داشت، و این اصطلاح نیز درباره همین شیعیان به کار می رفت. اما پیامدهای فرایند یادشده، یکی این بود که کسانی که به امامت اهل بیت علیه السلام معتقد نبودند و با وجود این، دوستدار ایشان بودند، چون در اظهار دوستی اهل بیت علیه السلام به شیعیان شباهت داشتند، مُتَشَیِّع خوانده شدند؛ چنان که از حاکم نیشابوری (321ـ405ق) به متشیّعا ظاهر التشیع (ابن جوزی، 1412ق، ج 16، ص134) و نیز از برخی دیگر از رجال اهل سنت به متشیّعا سنیّا و کان موالیا لآل رسول الله علیه السلام (ابن خلدون، 1408ق، ج 4، ص512) یادشده است. پیامد دیگر اینکه واژه شیعه پس از آنکه به تدریج، اسمی برای پیروان مذهب تشیع به مفهوم اعتقادی شد، با گذشت زمانی بیشتر، به نامی برای شیعه امامیه اثناعشریه (دوازده امامی) اختصاص یافت. این امر بیشتر متأثر از کثرت و غلبه جمعیت این گروه از شیعیان در مقایسه با دیگر گروه ها بود. در این باره، صرف نظر از ترکیب جمعیتی کنونی شیعه، گفتنی است که مسعودی، که خود، سفرهای متعددی به بلاد گوناگون اسلامی داشته، در مروج الذهب، که تاریخ نگارش آن سال 332ق است، درباره اثناعشریه تصریح کرده است: ایشان جمهور شیعه اند (مسعودی، 1409ق، ج4، ص112). همچنین در این باره، شایان توجه است که برخی از دیگر گروه ها برای خود، کاربرد عنوانی اختصاصی مانند اسماعیلیه را ترجیح می دادند (شهرستانی، 1381ق، ج1، ص192). شیخ مفید در اوائل المقالات، در سخنی که بازگوی تطبیق اصطلاح الشیعه به شیعیان اعتقادی در دوران خود اوست، نگاشته است: إذا أدخل فیه علامه التعریف فهو علی التخصیص لامحاله لأتباع أمیرالمؤمنین علیه السلام علی سبیل الولاء و الاعتقاد لإمامته بعد الرسول علیه السلام بلا فصل و نفی الإمامه عمّن تقّدمه فی مقام الخلافه... و الذی یدل علی صحه ذلک عرف الکافه ومعهودهم منه فی الإطلاق... (مفید، 1414ق- ب، ص35)؛ بی تردید، واژه شیعه همراه با نشانه تعریف (الشیعه) به طور مشخص، به پیروان امیرمؤمنان (علی علیه السلام)، که پیروی شان بر مبنای ولاء و اعتقاد به امامت بلافصلِ او پس از رسول خدا علیه السلام و نفی امامتِ خلفایی است که بر وی تقدم جستند، اختصاص دارد... و عرف و معهود همگان از کاربرد الشیعه به طور مطلق [بدون قرینه]، شاهد درستی این سخن است. بر همین اساس، شیخ مفید در ادامه، کاربرد شیعه را فقط درباره امامیه و زیدیه جارودیه درست دانسته است (مفید، 1414ق، ص37). شیخ مفید در اینجا گویا متأثر از رویکرد کلامی، فقط زیدیه جارودی را جزء شیعه دانسته، و درواقع، اطلاق عنوان شیعه را بر زیدیه غیر جارودی، که امامت علی علیه السلام را بلافصل و نیز منصوص نمی دانند و در پذیرش خلافت ابوبکر و عمر با اهل سنت مشترکند (نوبختی، 1355ق، ص20و21، 57؛ شهرستانی، 1381ق، ج1، ص159ـ161) روا ندانسته است. این در حالی است که او در کتاب الارشاد، با این بیان که أن الشیعه رجلان: امامی و زیدی ... (مفید، 1413ق، ج2، ص22و23)، شیعه را به طور کلی، به دو گونه امامی و زیدی معرفی کرده است. تفکیک نکردن زیدیان در الارشاد، احتمالاً بر این پایه بوده است که در متون فرقه شناسی، زیدیه در بیانی اعم از جارودی و غیرجارودی، شیعه به شمار آمده اند (نوبختی، 1355ق، ص20و21، 57؛ اشعری قمی، 1360، ص71و73). دراین باره، گفتنی است که در متنی متأخّر، زیدیان غیرجارودی به عنوان متشیّع- که پیش از این معرفی شد- خوانده شده اند (مؤلف ناشناخته، 1388، ص17). به نظر می رسد که شیخ مفید در اوائل المقالات با همان رویکرد کلامی، با قید بلافصل درباره امامت حضرت علی علیه السلام و نیز نفی امامت کسانی که بر علی علیه السلام تقدّم جستند، در اصل، به منصوص و الهی بودن امامت نظر داشته است. البته او شیعه را به پیروان امیرمؤمنان علیه السلام اختصاص داده و از کاربرد آن درباره پیروان فرزندان علی علیه السلام بر پایه تداوم اندیشه امامت سخن نگفته است. چه بسا وی در این سخن، اصلِ تبدیل شدن واژه الشیعه به یک اصطلاح برای شیعه علی علیه السلام را گزارش کرده و نظر به این نداشته که این اصطلاح در ادامه، شامل پیروان فرزندان علی علیه السلام نیز بوده است. همچنین در این باره، باید به دو نکته توجه داشت: یکی آنکه پیروان علی علیه السلام، ولایت فرزندان وی را نیز پذیرفته بودند: هل یکون شیعه علی إلّا من ... تولّی صالح ولده (فضل بن شاذان، 1363، ص476)؛ آیا شیعه علی علیه السلام جز کسی است که ... ولایت فرزندان صالح وی را پذیرفته است؟ دیگر اینکه میان تمامی شیعیان همواره امیرمؤمنان علی علیه السلام جایگاه محوری داشته است. ابان بن تغلب با تصریح به این جایگاه و نیز اذعان به شاخص بودن امام صادق علیه السلام، شیعه را چنین شناسانده است: شیعیان کسانی اند که هنگام اختلاف مردم از رسول خدا علیه السلام سخن علی علیه السلام را، و هنگام اختلاف مردم از علی علیه السلام سخن جعفربن محمد علیه السلام را اخذ می کنند (نجاشی، بی تا، ص12). در اینجا، با پرهیز از تکرار بازخوانی همه تعاریف شیعه اعتقادی (آقانوری، 1385، ص95ـ101)، باید دانست که شهرستانی شیعه را به عنوان پیروان علی علیه السلام، که قایل به امامت و خلافت وی بر پایه نص و وصیت آشکار و یا پنهان و معتقد به تداوم امامت در فرزندان علی علیه السلام بودند، شناسانده است (شهرستانی، 1381ق، ج1، ص146). این تعریف از این نظر، که به اندیشه تداوم امامت در فرزندان علی علیه السلام تصریح دارد، جامع است؛ اما همچنان فقط امامیه و زیدیه جارودیه را پوشش می دهد. این در حالی است که شهرستانی بی توجه به این امر، زیدیان غیر جارودی را نیز به رسم رایج فرقه نویسان در ذیل شیعه معرفی کرده است (همان، ص159ـ162). همچنین گفتنی است که ابن حزم اندلسی در شناسایی شیعه نگاشته است: هر کس با شیعه موافق باشد در اینکه علی علیه السلام پس از رسول خدا علیه السلام افضل مردم است و او و پس از او، فرزندانش برای امامت شایسته ترین مردم هستند، شیعی است... (ابن حزم اندلسی، 1426ق، ج1، ص324). این شناسایی به ظاهر دقیق و جامع است (فیّاض، 1406ق، ص33و34؛ ملک مکان و دیگران، 1389، ص13)؛ چنان که در آن گفته شده است که شیعه، علی علیه السلام و فرزندان او را شایسته ترین مردم برای امامت می داند، و این بیان، زیدیه غیر جارودیه را پوشش می دهد. در این حال، باید اذعان داشت که تعریف ابن حزم در انعکاس اعتقاد شیعیان امامی و زیدیه جارودیه دچار کاستی مهمی است؛ زیرا از نظر ایشان، علی علیه السلام و فرزندان او، پس از رسول خدا علیه السلام امام هستند و نه فقط شایسته ترین مردم برای امامت. کاستی یادشده در برخی تعاریف اخیر نیز وجود دارد؛ چنان که در تعریف تشیع آمده است: اعتقاد به افضلیت امام علی علیه السلام و برتری آن حضرت برای امامت و خلافت، چه به واسطه شایستگی شخصی و چه به واسطه تصریح و یا اشاره پیامبر علیه السلام (آقانوری، 1385، ص102). در این تعریف، اعتقاد به افضلیت و برتری برای امامت بیان شده، و اعتقاد امامیان و زیدیه جارودی به امامت بلافصلِ علی علیه السلام انعکاس نیافته است. همچنین است این تعریف: شیعه کسی است که امام علی علیه السلام را پس از پیامبر علیه السلام، برترین مردم می داند و معتقد است که او و فرزندانش با نصّ، اعم از جلی و خفی یا غیر نص، برای امامت و خلافت شایستگی دارند (ملک مکان و دیگران، 1389، ص14). در این تعریف نیز عبارت ... شایستگی دارند دقیق نیست. در پایان، با پرهیز از ورود به بازشناسی گونه های شیعه، که گاه بر پایه تقسیم عرضی به اعتقادی، محبتی، سیاسی، عراقی و مانند اینهاست، و گاه بر پایه تقسیم طولی و با توجه به مراتب مفهومی شیعه است (جعفریان، 1385، ص22ـ77؛ ملک مکان و دیگران، 1389، ص22ـ41) و با امید به اینکه در تکمیل نوشتار حاضر، در فرصتی دیگر گونه های شیعه نیز بازشناسی شود، به اشاره باید گفت که بر پایه بیانات اهل بیت علیه السلام، شیعه در یک تقسیم طولی، بر سه گونه محبتی، اعتقادی و رفتاری است. گفتنی است که در تعریف یادشده از شیخ مفید در اوائل المقالات، به درستی به این سه قسم توجه شده، و شیعه بر أتباع أمیرالمؤمنین علیه السلام علی سبیل الولاء والاعتقاد لإمامته بعد الرسول علیه السلام بلا فصل (پیروانِ علی علیه السلام [ناظر به رتبه رفتاری]، بر مبنای ولاء [ناظر به رتبه محبت] و اعتقاد به امامت بلافصل او [ناظر به رتبه اعتقاد]) تطبیق یافته است (مفید، 1414ق- ب، ص35). ائمّه اطهار علیه السلام به صراحت، شیعیان را کسانی دانسته اند که پیرو ایشانند و در همان حال، اذعان کرده اند که پیروان ایشان کسانی هستند که از اوامر الهی اطاعت می کنند؛ چنان که امام باقر علیه السلام می فرمایند: ما شیعتنا إلا من أطاع الله (کلینی، 1367، ج2، ص73)؛ شیعه ما نیست مگر کسی که مطیع خداست. بر این اساس، شایان توجه است که همسو با بیانات اهل بیت علیه السلام، در نقطه ثقل و آغاز تعریف یادشده از شیخ مفید، واژه أتباع (پیروان) تأکیدی بر پیروی کردن در جایگاه جوهره اصلی مفهوم شیعه است. نتیجه گیری واژه شیعه، که از دیرباز نام و اصطلاحی برای پیروان مکتب اهل بیت علیه السلام است، در عربی، از نظر لغوی، به دو گونه به کار می رود: مضاف به اسم فرد یا خاندان به معنای پیروان، و مفرد (الشیعه) به معنای گروه. این دو گونه کاربرد در قرآن کریم نیز وجود دارد. میان کاربردهای مضاف، شیعه علی علیه السلام کهن ترین نمونه و برگرفته از احادیث نبوی بود و در امتداد آن، شیعه آل محمد علیه السلام استعمال شد. در برابر، شیعه عثمان و مواردی مانند شیعه آل أبی سفیان هم پایه با عنوان عثمانیه کاربرد یافت. ترکیب شیعه بنی العباس در مراحل آغازین، بازگوی پیوند مذهبی عباسیان و کیسانیه بود؛ اما پس از تثبیت خلافت عباسی، از حمایت سیاسی از این خاندان حکایت داشت. از یک سو، غلبه استعمال شیعه علی علیه السلام ، که ریشه دار و متأثر از نگرش قدسی بود، و از دیگر سوی، رواج اصطلاحاتی همچون عثمانیه به جای شیعه عثمان این زمینه را فراهم کرد که شیعه (الشیعه) به شیعه علی علیه السلام متبادر و به یک اصطلاح برای آن تبدیل شود؛ البته ائمه اطهار علیه السلام نیز در تثبیت این اصطلاح و هویت بخشی مفهومی به آن نقش داشتند. تبدیل واژه شیعه به یک اصطلاح برای شیعه علی علیه السلام فرایند واژگانی و جُدا از پیدایش گرایش های شیعی بود و بر این اساس، وجود گرایش اعتقادی به امامت بلافصل علی علیه السلام بستگی به شکل گیری این اصطلاح نداشت. کاربردهای اصطلاح الشیعه در برخی مقاطع تاریخی، بیانگر دو مفهوم خاص و عام بود. شیعه در مفهوم اصطلاحی خاص، شامل معتقدان به امامت منصوص و بلافصل علی علیه السلام و فرزندان او بود، و در مفهوم عام، دامنه ای وسیع تر داشت و گرایش غیر اعتقادی (محبتی) را نیز پوشش می داد. در این حال، با گذشت زمان، واژه شیعه به مفهوم اصطلاحی خاص (اعتقادی) تطبیق یافت، و اسمی برای پیروان مذهب تشیع شد. از آن سو، کسانی که فقط محّب اهل بیت علیه السلام بودند، مُتَشَیِّع نام گرفتند. شیخ مفید در اوائل المقالات، با اختصاص اصطلاح الشیعه به پیروان امیرمؤمنان علیه السلام بر مبنای ولاء و اعتقاد به امامت بلافصل او و نفی امامتِ از خلفای پیشین، فقط امامیان و زیدیان جارودی را شیعه دانسته است. در این سخن، به اینکه شیعه در ادامه شامل پیروان فرزندان علی علیه السلام نیز بوده، تصریح نشده است. البته به درستی، بِلافصل بودن امامت علی علیه السلام در اندیشه شیعه انعکاس یافته و بر پیروی به عنوان جوهره اصلی مفهوم شیعه، تأکید شده است. از دیگر تعاریف ارائه شده برای شیعه، تعریف ابن حزم اندلسی به ظاهر جامع است، اما در تعریف او این کاستی وجود دارد که شیعه را معتقد به شایسته تر بودنِ علی علیه السلام و فرزندانش برای امامت معرفی کرده است، نه معتقد به امامتِ آنان پس از رسول خدا علیه السلام. منابع آقانوری، علی، 1385، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. ابن ابی الحدید، عبدالحمیدبن هبه الله، 1387ق، شرح نهج البلاغه، چ دوم، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بی جا، دار احیاء الکتب العربیه. ابن اثیر، عزالدین علی بن ابی الکرم، 1385ق، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر. ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد، 1411ق، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء. ابن حجر، احمدبن علی، بی تا، فتح الباری، چ دوم، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، 1426ق، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، تحقیق ابوعبدالرحمن عادل بن سعد، قاهره، دار ابن الهیثم. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، 1408ق، تاریخ  ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، چ دوم، بیروت، دارالفکر. ابن راشد، مفلح بن الحسین (الحسن)، 1420ق، إلزام النواصب، تحقیق عبدالرضا النجفی، بی جا، بی نا. ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، 1417ق، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر. ابن فقیه، ابوعبدالله احمد همدانی، 1416ق، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب. ابن مردویه اصفهانی، ابی بکر احمدبن موسی، 1422ق، مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام و ما نزل من القرآن فی علی، تحقیق عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم، دار الحدیث. ابن منظور، 1416ق، لسان العرب، تصحیح امین محمد عبدالوهاب و محمد الصادق العبیدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. ابن ندیم، محمدبن اسحاق، 1393ق، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، تهران، بی نا. ابن الجوزی، عبدالرحمن بن علی، 1412ق، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه. ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، بی تا، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه. ابوحاتم رازی، احمدبن حمدان، 1382، گرایش ها و مذاهب اسلامی (الزینه)، ترجمه علی آقانوری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. اسکافی، محمدبن عبدالله، 1402ق، المعیار و الموازنه فی فضائل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام...، تحقیق محمدباقر المحمودی، بیروت، بی نا. اشعری قمی، ابوخلف سعدبن عبدالله، 1360، المقالات و الفرق، تصحیح محمدجواد مشکور، چ دوم، تهران، مؤسسه مطبوعاتی عطایی. الویری، محسن، 1391، گونه شناسی انتقادی دیدگاه ها درباره تاریخ و چگونگی پیدایش تشیع، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ش8، ص7-52. بلاذری، احمدبن یحیی، 1417ق، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر. تستری، محمدتقی، 1425ق، قاموس الرجال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی. ثقفی کوفی، ابواسحاق ابراهیم، 1353، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی. جعفریان، رسول، 1385، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، قم، انصاریان. حسکانی، عبیدالله بن عبدالله بن احمد، 1411ق، شواهد التنزیل، تحقیق محمدباقر محمودی، قم، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه. حسینی، تاج الدین ابن محمد، 1382ق، غایه الاختصار...، تحقیق سیدمحمدصادق بحرالعلوم، نجف، المطبعه الحیدریه. مؤلف ناشناخته، 1388، داستان غریبان (شیعیان یمن)، قم، بین الحرمین. دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، 1368، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضی. ذهبی، شمس الدین محمد، 1413ق، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، چ دوم، بیروت، دار الکتاب العربی. سمعانی، ابوسعید عبدالکریم بن محمد، 1382ق، الأنساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدرآباد، مجلس دائره المعارف العثمانیه. سیدبن طاووس، 1399ق، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، قم، خیام. ـــــ ، 1417ق، اللهوف فی قتلی الطفوف، قم، انوار الهدی. سیوطی، جلال الدین، 1411ق، تاریخ الخلفاء، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، قم، الشریف الرضی. ـــــ ، بی تا، الدر المنثور، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر. شریف مرتضی، 1410ق، الشافی فی الامامه، چ دوم، قم، مؤسسه اسماعیلیان. ـــــ ، 1410ق، الفصول المختاره، تحقیق سیدنورالدین جعفریان اصفهانی و دیگران، چ دوم، بیروت، دار المفید. شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، 1381ق، الملل و النحل، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه. صدوق، محمد بن علی، بی تاـ الف، صفات الشیعه، تهران، عابدی. ـــــ ، بی تاـ ب، فضائل الشیعه، تهران، عابدی. ـــــ ، 1405ق، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الإسلامی. طبری، محمدبن جریر، 1387ق، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چ دوم، بیروت، دارالتراث. طوسی، ابوجعفر، بی تا، اختیار معرفه الرجال، تصحیح و تعلیق میرداماد استرابادی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، مؤسسه آل البیت علیه السلام. فضل بن شاذان، 1363، الایضاح، تحقیق سیدجلال الدین حسینی ارموی، تهران، دانشگاه تهران. فیاض، عبدالله، 1406ق، تاریخ الامامیه و اسلافهم من الشیعه، چ سوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. قاضی نعمان، بی تا، شرح الاخبار، تحقیق سیدمحمدحسینی جلالی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی. کلینی، محمدبن یعقوب، 1367، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، چ سوم، تهران، دارالکتب الإسلامیه. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الانوار، چ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء. مسعودی، علی بن الحسین، بی تا، التنبیه و الإشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی. ـــــ ، 1409ق، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، چ دوم، قم، دارالهجره. مسکویه، ابوعلی رازی، 1379، تجارب الأمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، چ دوم، تهران، سروش. مصاحب، غلامحسین، 1380، دائره المعارف فارسی، چ دوم، تهران، امیرکبیر. مفید، محمدبن محمدبن نعمان، 1413ق، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل البیت‡ لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید. ـــــ ، 1414ق ـ الف، أقسام المولی، تحقیق مهدی نجف، چ دوم، بیروت، دارالمفید. ـــــ ، 1414ق ـ ب، اوائل المقالات، تحقیق ابراهیم انصاری، چ دوم، بیروت، دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع. مقدسی، مطهربن طاهر، بی تا، البدء و التاریخ، مکتبه الثقافه الدینیه. ملک مکان، حمید و دیگران، 1389، تشیع در عراق در قرون نخستین، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب. منتظری مقدم، حامد، 1382، واژه شناسی شیعه و تشیع، معرفت، ش65، ص 43-50. منقری، نصربن مزاحم، 1382ق، وقعه صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، چ دوم، قاهره، المؤسسه العربیه الحدیثه. مؤلف ناشناخته، 1391ق، أخبار الدوله العباسیه و فیه أخبار العباس و ولده، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعه. ناشی اکبر، عبدالله بن محمد، 1389، فرقه های اسلامی و مسئله امامت (مسائل الامامه)، ترجمه علیرضا ایمانی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب. نجاشی، احمدبن علی، بی تا، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی. نوبختی، حسن بن موسی، 1355ق، فرق الشیعه، تصحیح سیدمحمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، المطبعه الحیدریه. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، بی تا، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر. حامد منتظری مقدم: استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. تاریخ - سال یازدهم، شماره اول، پیاپی 36 انتهای متن/



94/08/12 - 05:28





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن