واضح آرشیو وب فارسی:مهر: عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی:
منظور از تحول در علوم انسانی تغییر در ساختار، برنامه و محتواست
شناسهٔ خبر: 2940562 - چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۴
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی با بیان اینکه کارکرد علوم انسانی اسلامی رساندن انسان به حیات طیبه و مقام خلیفه الهی است، گفت: منظور از تحول در علوم انسانی تغییر در ساختار، برنامه و محتواست. به گزارش خبرگزاری مهر، عباس چهاردولی عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی با بیان اینکه بررسی تمام علوم بر اساس چهار محور صورت می گیرد، گفت: هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی و انسان شناسی محور و ملاک های اصلی بررسی علوم است. وی با اشاره به اینکه علوم انسانی اسلامی در حوزه هستی شناسی بر اساس جهان دو بعدی و دوساحتی ترسیم میشود، افزود: بر اساس این اصل دو ویژگی تعریف میشود؛ ویژگی هایی مربوط به ساحت مادی و شناسه هایی که ساحت معنوی را شامل می شود. عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی اظهار داشت: در حوزه هستی شناسی، چیستی علوم مورد بررسی قرار می گیرد؛ یعنی بحث بر روی مبانی فلسفی و در حوزه معرفت شناسی، چرایی علوم مورد توجه است. حوزه ابزار، مهمترین تفاوت علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی موجود یا سکولار یا غربی است. چهاردولی با بیان اینکه ابزار شناخت در حوزه علوم انسانی اسلامی شامل وحی، سنت یا نقل، عقل، اجماع، تجربه و حس است گفت: در غرب ابزار شناخت، حس و تجربه است. در حوزه ابزاری از منظر معرفت شناسی، علوم انسانی اسلامی با علوم غیر اسلامی متفاوت است. وی بیان داشت: در علوم انسانی اسلامی در کنار وظیفه مداری و فرآیند مداری، به بحث تکلیف محوری هم توجه میشود. یعنی صرفاًساحت ماموریتی با نگاه سود محوری بررسی نمیشود، بلکه تکلیف انسان نسبت به خود، خدا و همنوعان نیز مطرح است. امروزه روش علوم انسانی در غرب کمی، کیفی و آمیخته است. در هر سه روش از لحاظ مبانی، فلسفه آمیخته با عینیت و واقعیت است. وی ادامه داد: علوم انسانی اسلامی علاوه برتوجه بر واقعیتها و عینیت ها، تفکر الهی هم را در نظر می گیرد. یعنی بعضی از حقایق که در بیرون واقعیت ملموس ندارند، از نظرعلوم انسانی اسلامی دارای محوریت هستند. چهاردولی درباره جایگاه علوم انسانی اسلامی گفت: در غرب علوم صرفاًبر اساس موضوع طبقه بندی میشوند، اما در رویکردی مانند علوم انسانی اسلامی علاوه بر موضوع به غایت هم توجه میشود. علوم انسانی اسلامی علاوه بر توجه به موضوع، جهتمند است. در علوم انسانی معمول جهتگیریها مانند علوم انسانی اسلامی نیست. آنجا بیشتر سودمحوری و هزینه محوری مطرح است. اما در حوزه علوم انسانی اسلامی علاوه بر سود، عمل کردن به وظیفه در راستای توسعه پدیده ای به اسم انسان وجود دارد. وی ادامه داد: علوم انسانی غیر اسلامی در حیطه ارتقا و بهره وری حیات مادی است، چرا که برای بعد و قبل از این دنیا هویتی قائل نیست. کارکرد اساسی علوم انسانی اسلامی این است که انسان را برای سفر آخرت آماده میکند. چهاردولی تصریح کرد: کارکرد علوم انسانی اسلامی رساندن انسان به حیات طیبه و مقام خلیفه الهی است. اما کارکرد علوم انسانی غیر اسلامی نهایتاً رشد و ارتقای زندگی دنیوی در حدی که بر طرف کننده نیازهای مازلو باشد، است. کارکرد علوم انسانی غیر اسلامی نهایتاً ایجاد شأن و جایگاه است، اما در علوم انسانی اسلامی کارکرد بسیار فراتر از این موضوعات است. عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی با بیان اینکه در هیچ کجا تعریفی واحد از علوم انسانی اسلامی وجود ندارد، گفت: اثبات گرایان، ساختارگرایان و کارکردگرایان تعاریف متفاوتی درباره علوم انسانی اسلامی دارند. به بیان دیگر تعریف از علوم انسانی به مکتب و رویکرد بر میگردد. وی با بیان اینکه ۳ دیدگاه در علوم انسانی اسلامی وجود دارد، گفت: نحله اول معتقد است که علوم انسانی اسلامی پایگاه و نقطه عزیمتش معرفت شناسی و مبانی فلسفی است. با این نگاه علوم انسانی از منظر هستی شناسی دارای ویژگی الهی محور است. چهاردولی ادامه داد: کسانی که می گویند علوم انسانی اسلامی، علوم وحیانی است، معتقدند اگر انسان تکلیف خود را با جهان بینی اش مشخص کند، آنچه تولید می کند، الهی است. گروه سوم معتقدند نظام، ولایت را در علوم انسانی اسلامی جریان داد، بدان معناکه اراده انسان بر اساس مصادیق این جهان و آن جهان است. وی درباره ضرورت و اهداف مدیریت تحول در علوم انسانی گفت: برخی تحول را یک حرکت تدریجی تعریف می کنند و گروهی دیگر تحول را نقطه کلیدی موفقیت میدانند. هر دو تعریف در یک نقطه ثابت هستند. اگر بخواهیم تحول را عملیاتی کنیم باید در سه حوزه ساختار، برنامه و محتوا شاهد تغییراتی باشیم. محتوا باید منجر به تولید شود. تولید نتیجه تحول است و ساختارها و روشها نیز مجموعه ای از دستورالعملهای تولید هستند. عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی در پاسخ به اینکه نقش نهادهای علمی در مدیریت تحول علوم انسانی چیست، افزود: در این خصوص حوزه و دانشگاه، دو نهاد اصلی هستند. حوزه موظف به تولیدمبانی و دانشگاه وظیفه معادلات کاربردی را بر عهده دارد. دانشگاه بایدمبانی را به کار برده و معادلات کاربردی تولید کند. در این میان هم هرکس به معادلات نیاز دارد، باید معادلات کاربردی را به کار بگیرد. چهاردولی افزود: باید نیازهای بالقوه وبالفعل در اجتماع شناسایی شود. یعنی اولین قدم در مدیریت تحول انجام مهندسی مطالبات است. تازمانی که هندسه نیازهای واقعی ترسیم نشود، نمی دانیم چه چیزی میخواهیم تا آن را تولید کنیم. مبانی توسط حوزه، معادلات کاربردی توسط دانشگاه و اجرای معادلات توسط ساختار حکومت انجام میشود که هر سه در کنار هم مهندسی مطالبات را تشکیل می دهند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]