تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام کاظم (ع):از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816487998




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

غایب بودن ما و ظاهر بودن امام


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
گزارش اختصاصی جام نیوز از مسجد مقدس جمکران غایب بودن ما و ظاهر بودن امام

گفتاری از آیت الله جوادی آملی؛
غایب بودن ما و ظاهر بودن امام
وجود مبارک حضرت چون قائم است، اینها را می پروراند و چون قائم است، سعی می کند که قعود ما به قیام ما تبدیل بشود که آن حضرت ظهور بکند و این گونه شاگردان خاص را می پروراند.



به گزارش سرویس دینی جام نیوز، بزرگانی که معارف روایات را به جد فهمیدند و باور کردند، گفته اند: ما دو تا درس داریم؛ یک درس عمومی داریم که با این طلبه ها می رویم در مسجد و حسینیّه، درس می خوانیم؛ یک درس خصوصی هم داریم. هم بحث های ما و هم شاگردی های ما دیگر اینها نیستند! بلکه یک تکه آهن است، یک تکه چوب است، یک تکه سنگ، ما چهارمی آنها هستیم. یک سنگ است و یک چوب است و یک آهن و من زید، چهارمی آنها. چوب چیست؟ آن سنگ چیست؟ آن آهن چیست که شما چهارمی آنها هستی؟! اگر داوودی بود و آهن سردی بود و آن آهن به دست داوود نرم شد، نه قلب ما از آهن سخت تر است، نه وجود مبارک ولیّ عصر از داوود کمتر است. پس چرا این دل را به او ندهیم و نرمش نکنیم؟! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!! آن چوب کیست؟ آن چوب همین استن حنّانه است.   این حکایت را هم شیعه نقل کرده است، هم سنّی! وجود مبارک پیغمبر(ص) به حالت ایستاده، به ستون چوبی « مسجد مدینه» تکیه می داد و سخنرانی می کرد. به حضرت عرض کردند: شما اگر ایستاده، سخنرانی کنید، سختتان است. خسته می شوید؛ اجازه بدهید منبر تهیه کنیم. اجازه فرمودند، منبر سه پله ای تهیه شد. مستمعان هم حاضر بودند. وجود مبارک پیغمبر از این ستون به طرف این منبر حرکت کرد. دیدند این ستون جزع می کند از مفارقت حضرت! این را همه دیدند. وجود مبارک حضرت برگشت، این ستون را بغل کرد. مثل یک دوست، این ستون آرام شد.
بنواخت نور مصطفی آن استن حنّانه را
کمتر ز چوبی نیستی، حنّانه شو، حنّانه شو(1)     این رفیق دوم ما!
مرحوم شیخ طوسی و نیز جناب زمخشری در «کشّاف» نقل کرده؛ یعنی هم سنی ها نقل کردند، هم شیعه ها که وجود مبارک پیغمبر (ص) فرمود: « یک سنگی بود در جاهلیت، قبل از اینکه من پیغمبر بشوم، هر وقت من را می دید، سلام می کرد(2)».
الآن هم من آن سنگ را می شناسم. این رفیق سوم ما.  
آنهایی که به جایی رسیدند، بعد به خدمت حضرت ولی عصر(ع) می رسیدند، شدند بحرالعلوم. آنها یک درس خصوصی هم داشتند. از این درس های عمومی اگر کسی به مقصد می رسید، ما هم از مستان این می بودیم؛ ولی این طور نیست! حداکثر این است که آدم جهنم نرود، بهشت برود، « جنات من تجری من تحتها الانهار» نصیبش بشود، همین! اما اینکه « عند ملیک مقتدر»(3) باشد، اینها نصیبش نمی شود!! وجود مبارک حضرت چون قائم است، اینها را می پروراند و چون قائم است، سعی می کند که قعود ما به قیام ما تبدیل بشود که آن حضرت ظهور بکند و این گونه شاگردان خاص را می پروراند.آنها کسانی اند که وقتی حضرت ظهور کرد، به دیوار کعبه تکیه داد و قرائت فرمود: انا بقیه الله(4)، بقیه الله خیر لکم ان کنتم تعلمون(5)، همه می شنوند، در کوتاه ترین مدت خود را به پیشگاه آن حضرت می رسانند. حالا اگر آن ظهور عمومی پیدا نشود؛ ظهور خصوصی و شاگردی خصوصی که ممکن است.       ظاهر بودن حضرت ولیّ عصر(عج)
وجود مبارک حضرت فرمود: آفتاب بالاخره هست، این ابر جلوی چشم شما را گرفته، شما غایبید، نه ما! اینکه در جواب آن سؤال که در زمان غیبت از شما چگونه استفاده می کنند، فرمود: مثل آفتاب پشت ابر است؛ یعنی شما غایبید، نه ما! آفتاب محجوب است یا ما محجوب؟ این ابر، جلوی آفتاب را گرفته یا جلوی ما را گرفته؟ درِ جریان ظلّ گرفتن و کسوف و خسوف چطور است؟! آن را ظلّ گرفته یا ما را ظلّ گرفته؟! ما را ظلّ گرفته. یعنی وقتی زمین بین ما و شمس فاصله شد، آنجا که رو به آفتاب است که کاملاً نور دارد. سایه ماه می افتد روی زمین، زمین را ظلّ می گیرد، زمین تاریک می شود، ما را ظلّ گرفته، نه شمس را! ما چون آن شمس را نمی بینیم، می گوییم: آفتاب را ظلّ گرفته، وگرنه او همچنان روشن است.   چون هم آن سمت کره ماه روشن است و هم سایر نظام کیهانی روشن است. آن را ظلّ نگرفته، ما را ظلّ گرفته، این سحاب هم جلوی آن را نگرفته؛ بلکه مانع ما شده؛ ولی بالاخره از او برمی آید که مشکل ما را حل کند. بنابراین هدف خلقت این است که ما فقط عبادت کنیم، یعنی اطاعت. چون بخش پایانی سوره « ذاریات» یک قضیه نیست که بشر برای عبادت خلق شد، دو تا قضیه است، یکی موجبه، دیگری سالبه. نفرمود:« خلقت الجنّ والانس لیعبدون»، فرمود:« و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون»؛ یعنی برای غیر عبادت خلق نشد. بنابراین اگر کسی کارهای عادّی انجام بدهد که حرام نیست؛ ولی اثر دینی ندارد. لهو و لعب است، معصیت نیست، او در این 10 ساعت یا 20 ساعت در راستای خلقت حرکت نکرده است. او، هم باید قضیه موجبه را حفظ بکند، هم قضیه سالبه را تا جمیع شئونش بشود انّ صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.  
چنین انسانی، خلیفه کامل است و در عصر کنونی وجود مبارک ولیّ عصر(عج)، یعنی مهدی شخصی موجود موعود از یک سو، قائم غایب(‌علیه آلاف التحیه و الثناء) از سوی دیگر است که جمعیت را می برد به سمتی که به مصداق: و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون عمل می کنند و همه کارها می شود عبادی. تولید می شود عبادی، مصرف می شود عبادی، هنر می شود عبادی، ادبیات می شود عبادی...؛ هم حسن فعلی دارد، هم حسن فاعلی. هم کار خوب می کند، هم برای رضای خدا می کند.  
اگر کسی آدم خوبی باشد؛ ولی کارش بازی باشد، معصیت نکرده، مؤمن هست؛ اما چون یک رکن را از دست داده، به هدف نمی رسد یا کارش کار خوبی است، به نفع جامعه است؛ ولی او موحّد نیست؛ چون فاقد حسن فاعلی است، یک گوشه را از دست داده است. ما به سمتی در سایه آن حضرت حرکت می کنیم که هم حسن فاعلی داشته باشیم، هم حسن فعلی بشود جمیع شئون ما لله، آن وقت بشر به این وضع می رسد، آنگاه می شود، لیظهرهُ علی الدین کلّه و لو کره المُشرکون(6).     پی نوشت ها : 1. کلیات شمس، غزل 2130.
2. الامالی طوسی، ص 341.
3. سوره قمر(54)، آیه 55.
4. الکافی، ج1، ص 472.
5. سوره هود(11)، آیه 86.
6. سوره توبه(9)، آیه 33.
منبع: سخنرانی آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته) در دیدار با جمع کثیری از طلاب، فضلا، دانشجویان و اقشار مختلف مردم قم، به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر(عج)، قم، دفتر مقام معظم رهبری، 1381.   نشریه موعود، شماره 139 و 140.



۲۹/۰۵/۱۳۹۴ - ۲۱:۰۴




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن