تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798471448




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مشروطه شکست نخورد، نافرجام ماند/ انقلاب اسلامی در امتداد مشروطه


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مدیر نشر تاریخ در گفتگو با مهر؛
مشروطه شکست نخورد، نافرجام ماند/ انقلاب اسلامی در امتداد مشروطه

خانم دکتر منصوره اتحادیه نشر تاریخ ایران


شناسهٔ خبر: 2874882 - چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۶
دین و اندیشه > اندیشمندان

منصوره اتحادیه معتقد است:مشروطه نافرجام ماند، اما شکست نخورد، زیرا که یک سری دستاوردهایش را حفظ کردیم. به گزارش خبرنگار مهر، منصوره اتحادیه در سال ۱۳۱۲ در تهران متولد و در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه ادینبور اسکاتلند در رشته تاریخ دکترا گرفت. وی در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت و کتب و مقالات متعددی در زمینه تاریخ منتشر نموده است. وی همچنین از سال ۱۳۶۲ تا کنون مدیریت نشر تاریخ را بر عهده دارد.به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت با وی به گفتگو در مورد اوضاع و احوال انقلاب مشروطه نشسته ایم. دکتر اتحادیه معتقد است که انقلاب مشروطه شکست نخورده، بلکه ناتمام مانده است و انقلاب اسلامی در امتداد انقلاب مشروطه است. شما را به مطالعه این گفتگو دعوت می کنیم؛*اساساً چه عواملی در شکل گیری انقلاب مشروطه موثر بودند؟ علت به وجودآمدن انقلاب مشروطه چه بود؟ شرایط آن روز جامعه چگونه بود؟ با توجه به اینکه در دوره صفویه ما یک دولت قوی و  یک جامعه ضعیف داریم، در صورتیکه در دوره قاجار وضعیت تا حدودی برعکس است. یعنی جامعه قوی می شود. اما به همان نسبت دولت ضعیف است، روشنفکران و قشر تحصیل کرده و به نوعی دنیا دیده ها قدرت می گیرند و مشروطه شکل می گیرد. نظر شما در این زمینه ها چیست؟ببیند، من نظر خودم را در این زمینه دارم و فکر نمی کنم که جامعه قوی بود. ولی این که دولت  بسیار ضعیف بود، درست است. وقتی که درباره مشروطه سخن می گوییم، نباید تمام ایران را در نظر بگیریم. بلکه ما فقط چند شهر داریم؛ مثل: تبریز، تهران، اصفهان و گیلان که حرکتهای انقلابی در آن ها رخ می دهد ولی بعضی ایالات شلوغ هستند، مانند فارس که در دروه قاجار نمونه این شورش ها در همه جا رخ می داد.علت شورش فارس مربوط  به نارضایتی از حاکم و حکومت است، از نوع شورش های قبلی است که  رنگ مشروطه خواهی گرفت. مشروطه، یک پدیدۀ شهری است و محدود به چند شهر ایران است. برای همین وقتی بقیۀ جامعه را می نگریم، اصلاً به فکر دموکراسی و آزادی نیست. آقای سید جمال واعظ در تهران که وعظ می کرد می گفت؛ حریت یعنی یک بچه یتیم که شوهر ننه، مالش را خورده است! یعنی با این ادبیات با مردم صحبت می کرد. که برای مردم عادی مفهوم باشد. در هر حال جامعه قوی نداریم. از یک طرف جامعۀ عشایری که مسلح بودند و اغلب علیه هم در جنگ و جدال بودند، هر چند که اغلب این رویدادها در تاریخ های رسمی ما منعکس نشده است.شما این وضعیت را در اسنادی که حکومت به مردم و یا مردم به حکومت می نوشتند می توانید شاهد باشید. آشوب، بسیار زیاد است. برای مثال در فارس، تمام مدت قبایل با هم درگیرند، کردستان  و کرمانشاه هم همینطور است، اصفهان یک حکومت نسبتاً قوی دارد. درباره خراسان اصلاً ما چیز زیادی نمی دانیم. درباره کرمان، کم و بیش اطلاعاتی وجود دارد، آن هم به دلیل متفکرینی که آنجا حضور داشتند ولیکن اطلاعات کافی نداریم.
خانم دکتر منصوره اتحادیه نشر تاریخ ایران
تبریز در آن زمان یک شهر خیلی استثنایی است چون که در ارتباط با باکو است. باکو جایی است که حرکت کمونیستی و سوسیالیستی در آن جریان دارد. در این باره باید اضافه کنم که به نظر من حرکتی که با ملایمت در تهران آغاز شد، توسط تبریز و قفقازی های چپ گرایی که از باکو آمده بودند، تبدیل به یک حرکت انقلابی شد. البته این مسئله را باید با تفصیل توضیح داد که اینجا فرصت نیست. در هر حال تهران نیز متفاوت است، زیرا بیشتر افراد روشنفکر و تحصیل کرده در این شهر متمرکزند و به مرور زمان هم انجمن هایی تشکیل داده اند و شرایط را بررسی می کردند ولی انقلابی نبودند. بنابراین من فکر می کنم وقتی از مشروطه صحبت می کنیم، باید خیلی با احتیاط از «مردم» صحبت کنیم و مشخص کنیم که منظورمان چه قشری از جامعه است.آنچه که اتفاق افتاد و ما شاهد آن بودیم، بالارفتن سطح انتظارات مردم بود، درحالی که قبلاً شاهد آن نبودیم. به فرض مثال اگر سیل آمده است، وظیفۀ دولت کمک بود. آنچه که مردم در این زمان می خواهند و یا هر ایرانی که از آن زمان صحبت می کرد، عدالت بود. بنابراین اولین تقاضا هم عدالت خانه است. شاید به علت وجود ظلم و زورگویی قوی به ضعیف بود. حتی جایی خواندم که آشپز فلان رجل به یک فرد زیردست زور می گفت. یعنی سلسله مراتبی بود و هر کسی که قدرتمند تر بود به دیگری اجحاف می کرد.یا اینکه اغتشاش است و باید توجه داشت که تمام عشایر مسلح اند وبه خاطر مسائل کوچکی مانند آب و دزدی اموال و غیره درگیر می شدند. وقتی از تاریخ اجتماعی می گوییم، باید تمام جامعه را بررسی کرد و نه فقط تهران را، چرا که تهران خاص است. توجه کنید همه جا علما، از مردم فرودست حمایت می کنند و آنها هستند که مردم را آگاه می سازند و به حرکت درمی آورند. آنها به مردم می گویند که چه باید بخواهید. اصلاً بدون علما این انقلاب شدنی نبود.هر انقلاب نیاز به رهبری و انسجام دارد که این امر در شهر مقدور است. دهات و قصبات پراکنده و شهرهای دور افتاده ای بودند که مشکلاتی مانند غارت و قحطی داشتند که در آن نقاط، مشروطه مفهوم ندارد. بنابراین باید با احتیاط زیادی صحبت کرد. اما من نمی خواهم بگویم که مشروطه اثر نداشت بلکه بسیار اثرگذار بود.*به شهرهایی مانند مشهد اشاره کردید، آیا در مناطقی مانند جنوب شرق و حتی جنوب ایران، خبری نبوده است یا درباره آنها کار نشده است؟اگر هم خبری بود، ما اطلاعی نداریم، زیاد نمی دانیم چون کار نشده است. مازندران انقلابی نمی شود، اما گیلان انقلاب می شود. چرا؟ این مسئله و مسائلی مشابه، بسیار کار می برد. راستش را بخواهید من از مشهد چیزی نمی دانم و جایی هم به آن برنخورده ام. اما اینکه در ایالتی به این عظمت و اهمیت چه می گذشت، حدااقل من نمی دانم. شاید خبری نبوده است. ما خلأ بسیاری در اطلاعاتمان داریم. نه تنها از نظر رویدادها، بلکه حتی رجالمان را تک تک نمی شناسیم و روابطشان را نمی دانیم. مستوفی الممالک جزء قهرمانان تاریخ ماست و همیشه می گویند که مشروطه خواه بوده است، چقدر او را می شناسیم؟مجلس را که محمدعلی شاه به توپ بست، رجال هرروز به باغ شاه می رفتند و در آنجا جمع می شدند که مبادا مخالف به نظر برسند. در خاطرات بعضی از رجال آمده است که صبح به صبح کالسکه ها به سوی باغ شاه تردد می کردند طوری که از گردوغبار چشم چشم را نمی دیدند، همین ها رجال ما هستند که وقتی شاه مجلس را منحل می کند، از اطراف شاه دور نمی شوند. ما این رجال و رابطه هایشان را نمی شناسیم. آیا واقعاً مشروطه خواه بودند یا مستبد؟
خانم دکتر منصوره اتحادیه نشر تاریخ ایران
 اصلاً چرا کابینۀ مستوفی می رود و مشیروالدوله می آید و این دو چه تفاوتی با هم دارند؟ روابط  را نمی شناسیم و چیزی از آن نمی دانیم، مگر اینکه انگلیسی ها نوشته باشند وگرنه ما در منابعمان هیچ نداریم. خاطراتی که رجال نوشته اند، همیشه درست نیست و اشکالات زیادی دارند. با اینکه خاطرات خیلی مهم هستند، اما اشکالات خودشان را دارند، چرا که به هر حال نظر شخصی است. به نظر من نصف خاطرات احتشام السطنه صحت ندارد. چرا که بعدها نوشته شده است یا مطالب را فراموش کرده، یا به عمد پرده پوشی و تحریف می کند.  قتل اتابک یک حرکت عامه پسند بود و مردم جنازۀ ضارب او را با چه تشکیلاتی تشییع می کنند. اما جنازه اتابک را شبانه دفن می کنند. ترور او در آن زمان به نظر یک کار قهرمانانه بود، ولی وقتی تاریخ آن را بعد از بیست سال در شرایط متفاوت نوشتند حرکت قهرمانانه ای به نظر نمی رسد. خاطرات اینگونه مشکلات را دارد. بنابراین اسناد را باید دید البته، اسناد هم مشکلات خاص خودش را دارد. به اسناد خارجی ها و از جمله انگلیسی ها تا حدودی دسترسی داریم ولی آنها هم مسائل را از نظر خودشان نوشته اند.من می خواهم به این نتیجه برسم که در کل، کارهای زیادی نشده است و اشکال ما این است که تکرار می کنیم. قبل ازانقلاب اسلامی تاریخ نگاری چندان پیشرفتی نکرده بود. بعد از انقلاب اتفاقاً مشروطه بسیار مد نظر قرار گرفت و کار شد ولی باز هم خلاء زیاد است. بسیاری از کارها تکراری است و پیشرفت زیادی نکرده ایم.*نکته مهمی را فرمودید. ما انقلاب مشروطه را داریم و بعد به دنبال آن نهضت ملی شدن صنعت نفت را داریم و بعد از آن انقلاب اسلامی را در سال ۵۷ داریم، آیا اینها را یک سلسله و پشت سر هم می دانید؟ همانطور که اشاره شد، هدف مشروطه اول عدالت خواهی بود. سپس مسئله مجلس شورای ملی و قانون اساسی مطرح شد. هدف، محدود کردن قدرت شاه و جلوگیری از سلطه خارجی بود. در آن زمان شرکت نفت تازه شروع به کار کرده است. انقلاب مشروطه در ۱۹۰۶ آغاز شد و نفت مسجد سلیمان در ۱۹۰۸ کشف می شود. بنابراین نفت در این جریان نقش ندارد. اما انگلیسی ها نقش دارند. انگلیسی ها امتیاز بانک و چاپ اسکناس را دارند. تمام بنادر جنوب در اختیار انگلیس هاست. البته روس هم در شمال حضور دارد.روس و انگلیس وقتی که در سال ۱۹۰۷م هم عهد شدند، سیاست استعماری خشن تر شد. ولی درآن زمان نفت هنوز مطرح نیست و از زمان رضا شاه به بعد مطرح می شود. مسئله نفت پدیده ای خاص خودش است. شکلی که مشروطه را به چالش کشید، نقش و حضور علما در سیاست بود. قانون اساسی ریشه ای اروپایی داشت که سعی کردند آن را با فرهنگ ایرانی تطبیق بدهند. اما سرانجام مطابق نظر بسیاری از علمای آن زمان قرار نگرفت. نیروهای چپ خیلی سعی کردند که مذهب و سیاست را از هم جدا کنند، اما روحانیت قبول نمی کرد.*آیا روشنفکران، علما را مجبور می کنند که به مسائل اجتماعی بپردازند و وارد جامعه شوند؟علما در جامعه حضور دارند، آنها حامی مردم هستند. در واقع نظام عدلیه که کاری نمی کرد. مردم به محاضر شرع می رفتند و دعوایشان را حل می کردند. تعدادی عریضه از دوره ناصرالدین شاه وجود دارد که مردم عرایض خود را به شاه می نوشتند و شاه آن ها را می خواند و خیلی اوقات دستور می داد که به عالم محل رجوع کنید. یعنی علما از مردم حمایت می کردند و به نظرم اتفاقا علما خیلی به جامعه و مردم نزدیک بودند. روشنفکران از آنها بهره گرفتند اما بعد ها سعی کردند آنها را از دخالت در سیاست کنار گذارند. در انقلاب اسلامی روحانیت کاملاً با آگاهی از تجربه مشروطه، روشنفکران و بخصوص جناح چپ را فوراً کنار زد و به این دلیل فکر می کنم این دو انقلاب دنباله همدیگر هستند.*استاد چه اتفاقی می افتد که جامعه ای مانند ایران در یک سده دو انقلاب را تجربه می کند؟بله منظورم همین بود که آن انقلاب مشروطه ناتمام ماند و انقلاب اسلامی دنباله آن بود.
خانم دکتر منصوره اتحادیه نشر تاریخ ایران
*آیا مشروطه شکست خورد؟به نظر من مشروطه نافرجام ماند، اما شکست نخورد، زیرا که  یک سری دستاوردهایش را حفظ کردیم. ازجمله، قانون اساسی. هرچند که بعداٌ به آن زیاد ارج نهاده نشد، اما به هر حال آن را  نگه داشتیم. مجلس و انتخابات داشتیم، مدرسه و  روزنامه تاسیس شد. نویسنده های جدید سبک نگارش و ادبیات را عوض کردند. اطلاعات از خارج بیشتر می شود. انتظارات مردم هم از دولت افزایش یافت.ولی در راه تحقق مشروطه اشکالات زیادی وجود داشت، اولاً جامعه آمادگی نداشت و فقط  قشری از جامعه آماده گی یافتند. در مجلس اول تقی زاده است که می فهمید باید چه کار کرد، معنی مشروطه چیست و وظایف مجلس را درک می کرد. و بقیه نمایندگان گنگ و سردرگم هستند که چگونه قانون باید نوشته شود و چگونه باید درباره آن بحث شود و مسائلی از این قبیل. علاوه بر این من عقیده دارم که یکی از اشکالات بزرگ نارسا بودن بعضی مواد قانون اساسی بود.مثلاٌ نقش رئیس الوزرا مشخص نیست. قانون اساسی بلژیک که ریشه قانون اساسی را تشکیل می داد، قدیمی بود. مدلی از قانون اساسی فرانسه بود که در ۱۸۴۸ نوشته شده بود. جایگاه کابینه مشخص نیست؛ بنابراین در قانون اساسی ما هم چگونگی تشکیل کابینه مشخص نیست.تعیین رئیس الوزرا یا به انتخاب شاه است، یا خارجی ها او را تحمیل می کنند. برنامه ای نیست و حزبی نیست که از دولت حمایت کند. ببینید دموکراسی فقط رای دادن نیست. بلکه یک تشکیلات و فرهنگ
می خواهد که ما فاقد آن هستیم. ولی نمی خواهم بگویم که آنچه که اتفاق افتاد مهم نبود، بلکه دستاوردهای مهمی داشت، مثلاً همین که دولت نمی توانست هیچ قراردادی را منعقد کند، مگر اینکه از مجلس بگذرد. این بسیار مهم بود. مثلا در قرارداد ۱۹۱۹ م می بایست  مجلس آن را تائید می کرد، ولی چون مجلس تشکیل نشد. بنابراین آن قرارداد در همان مرحله ماند. بنابراین قانون اساسی مهم بود. البته بعدا در زمان رضا شاه هرکاری خواستند کردند.*به هر حال مشروطه یک سری دستاوردها مانند مجلس قانون اساسی و مهمتر از همه اینها استقلال قوا و تفکیک قوا داشت ولی به دوره رضا شاه که می رسیم، خدشه هایی به آن وارد می شود. اما باز هم قانون اساسی و از جمله استقلال قوه قضاییه را داریم.استقلال قوۀ قضائیه تا وقتی که داور وزیر عدلیه نشده بود ادامه داشت. داور وقتی قانون عدلیه را نوشت ابتدا همه قضات را مرخص کرد و قضات جدیدی را استخدام کرد. یکی از اصولی  را که دولت تغییر داد این بود که بتواند قاضی را از پُستش به جایی دیگر بفرستد. این کار را داور انجام داد که به ضررعدلیه و استقلال قوه قضائیه بود.ببیند، در زمینه سیاست و سیاست روز و احتیاجات دولت شاید حالا خیلی زود است که نظر بدهیم از مشروطه صد سال گذشته، هنوز ما اول راهیم تا چه رسد به انقلاب اسلامی که هنوز در درونش زندگی می کنیم. بسیار سخت است که نظر بدهیم. محذورات دولت را باید در نظر گرفت، همچنین نقش مخالفین را هم باید در نظر بگیریم.*شما معتقدید که باید زمانی از اتفاقات تاریخی بگذرد تا بتوانیم آن وقایع را بنویسیم؟نه ، اگر من و شما اوضاع امروز را ننویسیم، پنجاه سال دیگر که خواهد نوشت؟ این مانند یک ساختمانی است که وقتی از نزدیک آن را ببینید، حتی یک آجر آن را مشاهده می کنید ولی اگر دورتر بروید تمام بنا را می بینید. هر چه دورتر بروید، دیدگاه کاملتری می یابید. ما همواره در ایران عقیده  داریم که دولت اشتباه کرد و رجال خیانت کردند یا تقصیر خارجی ها بود. من شرایط دوره قاجار را با همه محذورات و امکانات می سنجم. باید دید محذورات و امکانات چقدر بود؟ چقدر این افراد دید سیاسی دارند و از آن ها چه چیزی برمی آید و دولت انتظارش از آن ها چیست؟ ایران تا انقلاب اسلامی هیچ وقت مستقل نبود.*البته مستعمره هم نبودیم!نه ما مستعمره نبودیم، اما این رقابت غرب و شرق بسیار تخریب کننده بود. چه زمانی که با هم سازش داشتند و چه زمانی که با هم رقابت داشتند. می بینیم که حتی بر رجل سیاسی تأثیر می گذاشتند و آنها به این طرف یا آن طرف گرایش می یافتند، حتی شاید پول می گرفتند. اما این شرایط زمان بود. اتفاقا من یک نقل قول از فرمانفرما دارم که همیشه نقل کرده ام. او می گوید؛ من بزرگترین آنگلوفیل ایرانم. به نظرم سیاست انگلیس کمتر از عثمانی برایمان ضرر دارد. چرا که عثمانی ها به خاک و ناموس ما نظر دارند.ما باید محذورات را ببینیم وقتی که می گویم رجال را نمی شناسیم و ارتباطات آنها را نمی دانیم منظورم همین است. مثلا اینکه یک کابینه می رود و یک کابینه دیگر بر سر کار می آید، چگونه تصمیم می گیرند؟ چه کسی تصمیم می گیرد؟ علت تحولات و تغییرات چیست؟ متاسفانه بهترین منابع ما در این گونه موارد منابع انگلیسی هاست و طبیعی است که آنها به نفع خودشان نوشته اند.خالی بودن خزانه، فقدان قوای نظامی و ضعف حکومت مرکزی وقتی که همۀ شرایط جامعه را  بسنجیم می بینیم که با منظر دیگری مواجه می شویم، اساسا این سوال پیش می آید که آیا مشروطه می توانست بهتر از این باشد؟ آیا شانس بهتری بود؟ کجا اشتباه شد؟ ولی تاریخ اما و اگر ندارد.
خانم دکتر منصوره اتحادیه نشر تاریخ ایران
ببینید انقلاب مشروطه منحصر به یک جریان خاص و محدود به یک کشور نبود. بلکه مصر و ترکیه نیز در حال تغییراند و هند هم در پی کسب استقلالش است. البته یک مقداری ارتباطات مانند تلگرام در این زمان هست که اخبار را منتقل می کند و تأثیرگذار بود.یک سوال همیشه برای من مطرح است که چرا در غرب یا در کشورهای دیگر ما رزولت ها و چرچیل ها می بینیم، اما در کشور خودمان هیچ وقت یک چرچیل نداشتیم، یک مخترع و یا یک نویسنده مانند تولستوی نداشتیم. البته ادعایش را داریم، اما نداشتیم. این برای چیست؟ چرا اینگونه است؟ببینید، اروپایی ها و غربی ها نسل اندر نسل، جوانان را تربیت می کنند و مدارس قابلی دارند. برای مثال در فرانسه یک مدرسه وجود دارد که دیپلمات تربیت می کند. من همیشه فکر می کنم که نصرت الدوله درست است که  مرد بسیار تحصیل کرده ای بود و از سوربن دکتری گرفته بود و به چهار زبان مسلط بود. او در مقابل کرزن قرار می گیرد که بر تمام هندوستان حکومت کرده بود و فارسی را می دانست. دو جلد کتاب درباره ایران نوشته بود که هنوز یکی از بهترین مراجع تاریخی است. چندین سال وزیر خارجه بود و یک گروه متخصص که در ایران خدمت کرده بودند پشت او قرار داشتند و پرونده هایی از دوره فتحعلی شاه تا دوره های بعد در دست داشتند. همه سفرای انگلیس درباره ایران  کتاب نوشته اند، اما  ما چقدر غرب را می شناختیم؟ وقتی نصرت الدوله در لندن تقاضای ترمیم مرز ایران و ترکیه را داشت، ناچار از انگلیسی ها نقشه آن منطقه را تقاضا کرد. در واقع اشکال این است که ما تشکیلات و تداوم در کار نداریم و هیچ چیز تداوم ندارد. بنابراین به سختی قادر به حل مشکلات هستیم و بارها همان اشتباهات را تکرار می کنیم.ببینید یک دانشکده در آکسفورد به نام نیوکالج هست که سابقه هفتصد ساله دارد. اما دارالفنون چقدر دوام یافت؟ دانشگاه تهران بسیار  مهم بود اما با کدام سابقه و کدام اساتید؟*چه تفاوت های عمده ای بین موقعیت ما و غرب وجود دارد؟همه چیز ما با غرب متفاوت است و نمی شود شرق را با غرب مقایسه کرد. شرق، شرق است و غرب، غرب است. خیلی فاکتورها از جمله موقعیت جغرافیایی مهم است که کجا واقع شده ایم، همسایه هایمان کی هستند؟ و در طول تاریخ بر ما چه گذشته است؟ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین همسایه را دارد. الان ۷ کشور با ما همسایه هستند در گذشته در شمال یک غولی به نام  روسیه را داشتیم که تهاجمی بوده و  به خاک ایران نظر داشت و آذربایجان را نصف کرده است و قفقاز را از ما گرفته بود. انگلیس را هم در جنوب داشتیم  که بر همه چیز تسلط داشت. در غرب عثمانی بود که قرن ها تهاجم می کرد برای اینکه ایران ضعیف تر بود. در یک کتاب کوچک، درمورد نفت کرمانشاه و مرز ایران و عثمانی، به طور مختصر نوشته ام که نفت چیاسرخ کرمانشاه که الان در عراق واقع شده است به این دلیل است که انگلیسی ها در قرارداد تعیین مرز ایران و عثمانی نفوذ داشتند.*بحث شرایط جهانی را مطرح کردید. زمانی که انقلاب مشروطه اتفاق می افتد، یک سری جریانات در جهان از جمله در مصر، ترکیه و هند در حال وقوع است. می خواستم که ببینم، انقلاب مشروطه موجب می شود که در جاهای دیگر هم این اتفاقات رخ بدهد، یا انقلاب مشروطه متاثر از آنها بوده است؟تا آنجایی که من می دانم، انقلاب مشروطه پیشتر از آنها بوده است. مسئله مصر مقداری متفاوت است. مصر به دنبال استقلال است. اما ترکیه شبیه است. یعنی انقلاب ترکیه در سال ۱۹۰۷ رخ داد کمی بعد از فروپاشی مجلس شورای ملی زمانی که ایرانی ها به عثمانی پناهنده می شوند. انقلاب مشروطه حتی در ژاپن تأثیر می گذارد.
خانم دکتر منصوره اتحادیه نشر تاریخ ایران
*به فرض مثال ما در صنعت ملی شدن نفت پیشگام می شویم و جمال عبدالناصر می گوید که ملی شدن را از مصدق  آموختم. اما چرا ما نمی توانیم پاسخ ریشه ای به این تحولات بدهیم؟ بخشی از آن شاید کمبود اطلاعات باشد.برای اینکه تحقیق نمی کنیم، برای اینکه درباره تاریخ مان کم می دانیم و کم کار شده است. برای اینکه کتاب ها سطحی و تکراری اند، بعضی از وقایع را ایده آلیزه کرده ایم بطوری که دیگر نمی توانیم، انتقاد بکنیم. برای اینکه ضعف تشکیلات داریم یا مراکزی که به طور تخصصی کار کنند نداریم. ما مشروطه را کم می شناسیم. کتاب و مطالبی که در این باره  نوشته شده کافی و جامع نیست و عده ای که همزمان درباره مشروطه نوشته اند عده ای را محکوم و عده ای را قهرمان معرفی می کنند.یکی از اشکالات این است که بسیاری از نویسندگان  مورخین حرفه ای نیستند، کتاب کسروی کتاب خوبی است اما کسروی مورخ حرفه ای نیست. ناظم الاسلام هم مورخ نیست، این کتاب ها با یک ایده آل و جهت گیری های خاص نوشته شده اند. ملک زاده هم مورخ نیست.به مرور که اسناد بیشتری پیدا شوند و تحقیقات جدی تری انجام گیرد ابعاد بیشتری خواهیم دید. در جنگ جهانی عثمانی و آلمان علیه روس و انگلیس می جنگد مجلس سوم تشکیل شده و حزب دموکرات فعال گشت در این مجلس دموکرات ها از عثمانی حمایت می کنند و با این که عثمانی به خاک ایران تجاوز کرده، دولت را استیضاح می کنند که کرمانشاه را نتوانستند آرام سازد. گزارشات پلیس تهران که اخیراٌ پیدا شده نشان می دهد که تمام مدت عثمانی به بعضی از روزنامه ها پول می داد تا به دولت حمله کنند.اگر من این اسناد را ندیده بودم اصلا از این ماجرا سر در نمی آوردم که چگونه کابینه ای که وکلا به آن رای داده اند، بلافاصله استیضاح می شود؟ پشت پرده چیست؟  از این گونه ابهامات در همه جریانات وجود دارد. کاری را که باید شروع کرد بازنگری تاریخ است، نگاه تازه، سوالات جدید و جستجو برای یافتن منابع جدید.*به هر حال به بخشی از این اطلاعات دسترسی دارید، آیا تلاش دارید که در این زمینه کاری بکنید؟بله، یک کتاب درباره حکومت فرمانفرما در کرمانشاه منتشر کردیم، راجع به وبایی است که دو سال قبل از انقلاب مشروطه در کرمانشاه رخ داد و در همۀ  کشور شیوع  یافت. جالب توجه است که نمایندۀ انگلیس می نویسد: اگر این وبا نیامده بود، شورش روحانیت یعنی مشروطه زودتر شروع شده بود.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن