واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
معرفی کتاب «یادگاران متوسلیان»
شناسهٔ خبر: 2853930 - سهشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۲
دین و اندیشه > سایر
موسسه انتشاراتی روایت به مناسبت سالروز ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش کتاب یادگاران متوسلیان را معرفی می کند. به گزارش خبرگزاری مهر، مؤسسه انتشاراتی روایت به مناسبت سالگرد ربوده شدن حاج احمدمتوسليان وهمراهانش توسط عناصروابسته به رژيم صهيونستي در لبنان کتاب «یادگاران متوسلیان» را معرفی می کند: این قصه زندگی یک انسان است، نه همه زندگی، بلکه بخشهایی از زندگی او که توسط دیگران دیده شده است و همین دیگران، در این کتاب از او میگویند، از «احمد متوسلیان».«کتاب متوسلیان»، مجموع صد خاطره از اوست، از انسانی که به ویژگی انسانی خویش، ویژگیهای مختلفی از شخصیتش توسط خانواده و همرزمانش بیان شده. انسانی که آرزوهایی داشته، درست مثل همه انسانهای دیگر، اما این آرزوها را به خاطر دیگران یا اهداف بزرگتر کنار گذاشته: «دلش میخواست برود قم یا نجف درس طلبگی بخواند. حتی توی خانه صداش میکردند: «آشیخ احمد» ولی نرفت. میگفت کار بابا تو مغازه زیاده.»مهربانیها و سختگیریهای او در نهمین جلد از مجموعه یادگاران، در کنار هم روایت شده است: «هر روز توی مریوان، همه را راه میانداخت؛ هر کس با سلاح سازمانی خودش. از کوه میرفتیم بالا. بعد باید از آن بالا روی برفها سر میخوردیم پایین. این آموزشمان بود. پایین که میرسیدیم، خرما گرفته بود دستش به تک تک بچهها تعارف میکرد. خسته نباشید میگفت.»متوسلیان در دوره فرماندهی خود در لشگر ۲۷ محمد رسولا...، گاه سختگیریهایی داشته: «یک بار رفتیم یکی از پایگاههای مسیر مریوان. توی ایست بازرسی هیچکس نبود. هرچه سر و صدا کردیم، کسی پیدایش نشد. رفتم سنگر فرماندهی شان. فرمانده آمد بیرون، با زیرپوش و شلوار زیر. تا آمدم بگویم «حاج احمد داره میآد.» خودش رسید. یک سیلی زد توی گوشش و بعد سینهخیز و کلاغپر. برگشتن سر راه، همانجا پیاده شد. دست طرف را گرفت کشید کناری. گوش ایستادم. من اگه زدم توی گوشت، تو ببخش. اون دنیا جلوی مارو نگیر.»اما سختگیری تنها ویژگی متوسلیان نیست، انعطاف از دیگر خصوصیات اوست: «زخمی شده بود. پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود. بچهها لباسهایش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباسهای آنها را بشوید، گفتم: برادر احمد، پات رو تازه گچ گرفتهن. اگه گچ خیس بشه، پاتون عفونت میکنه. گفت: هیچی نمیشه. رفت توی حمام و لباس همهی بچهها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم الان تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد. اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود. میگفت: مال بیتالمال بود، مواظب بودم خیس نشه.» کتاب متوسلیان، همه اینها را شامل میشود، اما فقط بخشهایی از زندگی شهید احمد متوسلیان است، بخشهایی که توسط دیگران دیده شده است. این کتاب نوشته ی زهرا رجبی متین شش بار توسط نشر روایت فتح تجدید چاپ شده است
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]