واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زهد معناي زهد حديث امام صادق عليه السلام فرمود: «زهد کليد در آخرت و نجات از آتش است. زهد ترک کردن هر چيزي است که تو را از خدا باز دارد، و اينکه بر اين ترک کردن افسوس نخوري، و در اين ترک دچار خودپسندي نشوي، و نبايد اين کارِ تو براي ان باشد که برايت گشايشي حاصل شود، و براي آن نيز به دنبال ستايش ديگران نباشي، و غرضي از کارَت نداشته باشي، بلکه در اين ترک کردن، آرامش، و در ترک نکردنش افت را مشاهده کني».(1) حقيقت زهد حکمت فُضَيل عياض گفت: زهد اندر دنيا يک آيت است. «لِکَيلا تَأسَوا عَلي ما فاتَکُم وَ لا تَفرَحُوا بِما آتاکُم؛ (2) اندوه مخوريد بدانچه از شما برود؛ زيرا از دست رفتن دنيا به اندوه نيرزد، و شادي مکنيد بدانچه به شما آيد؛ زيرا آمدنش به شادي نيرزد.(3) ماهيت زهد نکته نخستين قدم در اسلام ترک زيادت هاست، و حقيقت زهد ترک زيادت هايي است که مانع دين است.(4) زهد حقيقي نکته هزار ساله ره است از تو تا مسلماني هزار سال دگر تا به شهرِ انساني (5) طالب سعادت آخرت بايد در دل از جاه و مال دنيا بي رغبت باشد، نه آن که به زبان و گفت و گو زاهد و به دست و پا و دندان بگيرد.(6) زاهد حقيقي نکته زاهد کسي است که برگزيند: آخرت را بر دنيا، ناچيز ديدن خود را بر خود بزرگ بيني، کوشش را بر تن آسايي، گرسنگي را بر پُر خوري، و عافيت آينده را بر دردسر فعلي، و ياد خدا را بر غفلت. زاهد کسي است که در دنيا زندگي مي کند امّا قلبش در آخرت است.(7) راه زهد ورزي توصيه زهد را تخمي است که آن را ببايد کِشت، و آن کوتاهي آرزوها است که همه رنج ها به آدمي از درازي آروز مي رسد . چون آروز کوتاه شد، طمع ها کنار رود، و رنج ها از وي بيفتد. کوتاهي آرزو نه به کوشش حاصل مي شود و نه به رنج بردن الّا انکه حق - تعالي- يقيني در دل نهد، تا آن کس داند که پرورنده و روزي دهنده، قدري و قوّتي دارد که به هيچ محتاج نيست، و هر کسي را اَجَلي نهاده است که چون رسد، تأخير نپذيرد. چون اين يقين حاصل آيد، ميخ آرزوها برکنده شود، و درِ زهد بر آن کس گشاده شود. حکايت ابوبکر ورّاق را از زهد پرسيدند، گفت: سه حرف است «زا» و«ها» و «دال». «زا» ترک زينت است، و «ها» ترک هواي نفس، و «دال» ترکِ دنيا. و هواي نفس از اين هر دو عظيم تر است؛ که در طلب دنيا، زينت هواي نفس است، چون هواي نفس سوخته شد نه زينت به کار آيد، نه دنيا. و چون هر دو در دل سرد شود، زهد پيدا آيد (8) زهد مقدمه يقين حکمت بوعثمان حيري گويد: يقين، انده فردا نابردن است ...ذوالنّون گويد: يقين، دعوت کند به کوتاهي آروزها، و کوتاهي آروزها به زهد، و ثمره زهد حکمت است. جنيد گويد:از سَري سَقطي شنيدم که گفت:يقين، آرام گرفتن بوَد انگه که ارادت در دلت پديد آيد، از آن که دانسته باشي که حرکت تو هيچ منفعت نکند تو را، و هر چه بر تو قضا کرده اند، از تو باز ندارد.(9) نعمت فقر نکته اي دوست، توانگر بعد از چندين سال که زحمت هاي گوناگون به سبب توانگري کشيده باشد و در بلاها و فتنه ها افتاده باشد، آن گاه به يقين مي داند که توانگري محنتي (10) بزرگ و درويشي نعمتي عظيم است (11) نعمت بي چيزي حکمت اي دوست! بي چيزي نعمتي عظيم، و توانگري محنتي عظيم است. امّا مردم نمي دانند که درويشي نعمت است؛ از درويشي مي گريزند و در توانگري مي آويزند. و به اين سبب در دنيا در بلاها و فتنه ها مي افتند و در آخرت به عذاب هاي گوناگون گرفتار مي شوند (12) درويشي يا توانگري حکمت اي دوست! پيغمبر ما (ص) درويشي اختيار کرده است؛ (13) از جهت آنکه خاصيت هاي درويشي و خاصيت هاي توانگري را ديده و شناخته است. و به امت مي گويد: هر که در دنيا و آخرت، راحتي و آسايش مي خواهد، بايد که درويشي اختيار کند، و هر که در دنيا و آخرت پراکندگي ، بلا و عذاب مي خواهد توانگري اختيار کند. درويشي يک عيب دارد و هنرهاي بسيار، و توانگري يک هنر دارد و عيب هاي بسيار. اما آن يک عيبِ درويشي ، ظاهر است و هنرهايش پوشيده، و آن يک هنر توانگري ظاهر است و عيب هايش پوشيده؛ مردم انچه ظاهر است، مي بينند و آنچه پوشيده است، نمي بينند. (14) پی نوشت ها : 1ـ چراغ راه دينداري (باز نويسي مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة)، ص85 2ـ حديد:23 3ـ گزيده در اخلاق و تصوف، ص222 4ـ مناقب الصّوفيه، ص43 5ـ انساني: انسانيت 6ـ حُسن دل، صص128و129 7ـ چراغ راه دينداري (بازنويسي مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة)، ص85 8ـ مناقب الصوفيه، ص44 9ـ همان، ص78 10محنت: گرفتاري 11ـ انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)، ص120 12ـ همان، ص119 13ـ پيامبر (ص) مي فرمايد: الفقر فخري؛ فقر افتخار من است. 14ـ همان، صص119و120 منبع:گنجينه ش 81
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]