واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: زهد مثبت، زهد منفي
زهد مثبت، زهد منفي
جواد پوريا
در لغت زهد ورزيدن نسبت به يك چيز، به مفهوم اعراض از آن شيء و به مقدار اندكي از آن رضايت دادن است. در اصطلاح عالمان اخلاق، "زهد" عبارت است از اعراض قلبي و عملي از دنيا، مگر به مقداري كه آدمي بدان نياز ضروري دارد. به عبارت ديگر زهد يعني روي گردانيدن از دنيا براي آخرت و از غير خداوند دل بريدن. از اين تعريف برميآيد كه اولاً، زهد نسبت به كسي صادق است كه امكان تحصيل دنيا و برخورداري از آن را داشته باشد. ثانياً، روي برتافتن او از دنيا به دليل پستي و حقارت دنيا نسبت به آخرت باشد. نگاهي گذرا به تعابيري كه نسبت به زهدورزي در آيات و روايات وارد شده و آثاري كه براي اين صفت نفساني بيان گرديده، همگي بيانگر جايگاهي رفيع براي وارستگي و زهدورزي نسبت به دنيا در نظام اخلاقي اسلام است.
گاهي، زهد از سر تظاهر و رياست و محتوايي ندارد. برخي افراد، عملي را مانند زاهدان انجام ميدهند، ولي باطن و درون خود را از دنيا دور نكردهاند. اينان رياكارانند و آخرت را بدون عمل ميخواهند. بر زبان آنان، گفتار زاهدان جاري است، ولي عمل و كردار آنها، چون عاشقان دنياست. اگر بهرهاي از دنيا برند، سير نميشوند و به آنچه دارند، قانع نيستند. رفتار پيامبر اكرم و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) در بهرهگيري اندك از دنيا و نيز وجود آيات و روايات گوناگون در ستايش ترك دنيا و همچنين نفوذ اخلاق رهبانيت در صدر اسلام، سبب شد تا افرادي، زهد را با ترك دنيا به شيوه رهبانيت، يكسان بپندارند. از زندگي خانوادگي و اجتماع و مردم بريدند و فقط به عبادت روي آوردند. كار دنيا و آخرت را جدا پنداشتند و كسب و كار و زندگي در جامعه را با آخرت گرايي سازگار ندانستند. اين انديشه، در زمان پيامبر اسلام (ص)، در ميان عدهاي از صحابه نفوذ پيدا كرد. عدهاي از ياران و اصحاب پيامبر، استراحت در شب و غذا خوردن در روز و ارتباط با همسرانشان را بر خود تحريم كردند. ام سلمه، همسر پيامبر اين موضوع را با او در ميان گذاشت. پيامبر با شنيدن اين خبر به سوي آنها رفت و فرمود: آيا از زن و همسر خود دوري ميگزينيد؟ در حالي كه من با زنان خود مباشرت ميكنم و روز غذا ميخورم و شب ميخوابم. پس هر كس كه از سيره و روش من بيزاري جويد، از من نيست. آن چنان كه خداي متعال فرموده: "آنچه را براي شما حلال كردهايم، بر خود حرام نكنيد و از حدود الهي تجاوز نكنيد".
زهدگرايي منفي آن است كه شخص به دنيا پشت كرده و از نعمتها و امكانات آن براي رشد و تكامل خود و جامعه بهره نبرد. اين گونه رفتار نسبت به نعمتهاي خداوند در حقيقت مصداق مفهوم تحريم حلال خداوند است. زهدگرايي آن نيست كه نسبت به نعمتهاي الهي پشت كرده و از آن براي دستيابي به كمال خود و ديگران بهره نبرد؛ بلكه زهدگرايي به اين است كه حب مال دنيا در دل وي جا نگيرد و در دام عشق به دنيا و زينتهاي آن گرفتار نيايد. علامه حسن زاده آملي در اين باره تمثيلي زيبا دارد كه بيان آن خالي از لطف نيست. ايشان ميفرمايند كه دنيا براي آدمي همانند آب براي كشتي است. كشتي بيآب جز پارهاي تخته و چوب نيست، از اين رو هنگامي كه حضرت نوح(ع) كشتي را در بيابان و بسيار دور از آب ميساخت، كافران وي را مسخره ميكردند. آب است كه به اين تخته پارهها مفهوم كشتي را ميبخشد. همين آب كه اين اندازه در مفهوم و معنابخشي كشتي نقش دارد، هرگاه در درون كشتي راه يابد، موجب ازميان رفتن آن ميشود و آن را غرق و نابود ميكند. نعمتهاي الهي خداوند كه در دنيا به انسان ارزاني شده، در حكم آب براي كشتي است كه موجبات حركت و رساندن كشتي به مقصد را فراهم ميآورد ولي همان گونه كه اگر آب به درون كشتي نفوذ كند آن را تباه ميسازد، اگر اين نعمتها به شكل حب و دوستي به دنيا و مال به درون جان آدمي نفوذ كند و او را دنيا دوست كند، موجب هلاكت وي ميشود. بنابراين زهدگرايي مثبت آن است كه انسان از هر نعمتي به درستي بهره گيرد ولي اجازه ندهد كه حب و دوستي آن در جانش راه يابد و او را به خود مشغول داشته و از مقصد و مقصود باز دارد. از اين رو بهترين مفهوم و معناي زهد را آيه23 سوره حديد دانستهاند كه ميفرمايد: "لكيلا تأسوا علي ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم؛ تا بر آنچه از دستتان ميرود اندوهگين نباشيد و بدانچه به دستتان ميآيد شادماني نكنيد و مغرور نشويد"(حديد:23). حضرت علي(ع) ميفرمايد: "زهد در ميان دو كلمه از قرآن قرار دارد و آن اين است كه هرگز به خاطر آنچه كه از دست ميدهيد اندوهگين نشويد و به خاطر نعمتي كه به شما ميرسد شادمان نشويد و هر كس بر آنچه كه از دست ميدهد غمگين نشود و بر آنچه در آينده به او داده خواهد شد خوشحال نگردد، هر دو طرف زهد را دريافته است"(نهج البلاغه، حكمت 431).
جمعه|ا|16|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]