تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه امساك از خوردن وآشاميدن نيست بلكه روزه،خوددارى ازتمامى چيزهايى است كه خداوندسبحان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843230023




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کلمه «خدا» در مقدمه انجیل یوحنا؛ دیدگاه ها و نظریات


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
کلمه «خدا» در مقدمه انجیل یوحنا؛ دیدگاه ها و نظریات
درباره ریشه «کلمه»، که بدون هیچ گونه افزوده ای در کتاب مقدس تنها در مقدمه یوحنا، رساله نخست و نیز مکاشفه دیده می شود، نظریات متفاوت است. چنان که برخی آن را نشأت گرفته از گنوسی گری می دانند.

خبرگزاری فارس: کلمه «خدا» در مقدمه انجیل یوحنا؛ دیدگاه ها و نظریات



بخش اول چکیده «کلمه» در سنت یهودی و متن مقدس عبری گرچه همواره به طور مستقیم و با صراحت مورد اشاره قرار نگرفته است، اما واژه های «حکمت» و «ممرا» و... در عهد عتیق دیده می  شود که همان کارکردهای «کلمه» در فلسفه یونان، عهد جدید و حتی قرآن را دارد. فیلون به عنوان یکی از بزرگ  ترین فلاسفه یهودی و به عنوان یکی از نخستین متکلمان فیلسوف، نقش مهمی در ورود این واژه به ادبیات دینی دارد. وی معانی زیادی را برای کلمه برشمرده است؛ به گونه ای که برخی، معانی موردنظر فیلون از این واژه را تا بیش از 60 معنا احصا نموده اند. یوحنا نیز در فضایی یونانی می اندیشید. زمانی که او عیسی را در مقدمه انجیلش با عنوان «کلمه» خطاب کرد، مخاطبان انجیلش با دیدن این واژه، هیچ غرابتی نداشتند و آن را در فضای فلسفی یونان کاملاً درک می کردند. به نظر می رسد، از میان رویکردهای گوناگون به ریشه این واژه در مقدمه یوحنا، این دیدگاه که فلسفه یونان و فیلون در ورود این واژه به ادبیات عهد جدید و یوحنا، مؤثرتر از دیگر عوامل بودند، از شواهد محکم تری برخوردار است. کلیدواژه ها: کلمه، عیسی، لوگوس، یوحنا، فیلون، فلسفه یونان. مقدمه نخستین فقره های باب اول انجیل یوحنا، تا حد زیادی معنای «کلمه» موردنظر در عهد جدید را روشن می کنند. در زیر ابتدا به آیات و سپس به تفاسیر آن اشاره می شود: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطه او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت... .» درباره ریشه «کلمه»، که بدون هیچ گونه افزوده ای در کتاب مقدس تنها در مقدمه یوحنا، رساله نخست و نیز مکاشفه دیده می شود، نظریات متفاوت است. چنان که برخی آن را نشأت گرفته از گنوسی گری می دانند. گرچه احتمالاً تاریخ این جنبش اندکی متأخر است. علاوه بر این، این مقدمه ممکن است نمایانگر یک سرود روحانی پیش از مسیحیت درباره لوگوس باشد که بهبود یافته و به انجیل یوحنا ملحق شده است. علاوه بر این، ممکن است مقدمه تفسیر مجددی از ابتدای کتاب پیدایش باشد یا اینکه ممکن است زمانی که نوشته های یوحنایی آماده نشر می شدند، احتمالاً در اواخر قرن یک و در افسس این مقدمه افزوده شده باشد. از سوی دیگر، برخی از ترگوم ها، به ویژه ترگوم های فلسطینی اسفار خمسه گواهی می دهند که مفهوم «کلمه» در ابتدای دوره مسیحی نشر یافته است (yves lacoste, v 3, 2005, 1720). به هر صورت، درباره اینکه منظور یوحنا از «کلمه» مذکور، چه بوده و اینکه اصلاً چرا یوحنا از تعبیر «کلمه» استفاده کرده است، مفسران و کتاب مقدس پژوهان، دیدگاه های گوناگونی را برگزیده اند. در یک نگاه کلی، می توان رویکردهای ایشان را به پنج بخش تقسیم کرد: الف. از یک نظر می توان ورود کلمه به کتاب مقدس را ناشی از آثار فلاسفه یونان باستان دانست. طرف داران این قول، برای ادعای خویش ادله ای یافته اند. ایشان معتقدند که از درآمیختن فلسفه یونانی و آموزه های مسیحی، عیسی به وصف «کلمه» توصیف شده است، کلمه ای که تقریباً همان کاربری های عیسی را در فلسفه باستان دارد. ب. رویکرد دومی نیز بر این باور است که استفاده یوحنا از این واژه، در حقیقت به تقلید از خود مسیح بوده است؛ یعنی همان گونه که مسیح خود را «کلمه» نامیده است، یوحنا نیز به پیروی از مسیح او را کلمه نامیده است. ج. در یک اظهارنظر سوم نیز برخی مدعی شده اند که این قسمت از انجیل یوحنا، از اساس مجعول بوده و نمی توان آن را به یوحنای حواری نسبت داد. درنتیجه، استعمال کلمه برای مسیح منتفی است. نخست باید آن را ثابت نمود، سپس پیرامون آن به بحث و بررسی پرداخت. د. در اظهارنظری دیگر، برخی محققان کتاب مقدس به این نظریه روی آورده اند که در کاربری این واژه در مقدمه یوحنا، نه تنها می توان رّدپای فلسفه یونان و مفاهیم موجود در آن را پی گرفت، بلکه باید به نقش فیلون اسکندرانی و سایر افرادی که یوحنا را برای به کار بردن این واژه آماده کرده اند، توجه کرد. با توجه به این رویکرد، اینکه یوحنا برای اشاره به عیسی از «کلمه» استفاده کرده است، از یک سو، ریشه در ادبیات فلسفی یونان باستان دارد و از سوی دیگر، سر در ادبیات متکلمان یهودی، به ویژه فیلون اسکندرانی دارد. در حقیقت، از این منظر «کلمه یوحنا» محصول تلاقی فلسفه یونانی و کلام یهودی است. ه‍ . اما اندیشه دیگری که طرف داران بسیاری، به ویژه در میان مفسران مسیحی و سنتی دارد، اعتقاد به این مسئله است که کلمه یوحنا ریشه در کتاب مقدس و عهد قدیم دارد. به باور ایشان، این کلمه که یوحنا بدان اشاره کرده است، یادآور عهد عتیق و سفر پیدایش است (Moloney, Harrington Editor, V4, 1998). کلمه یوحنا و پیروی از مسیح پژوهشگرانی مانند پدر متی مسکین بر این باورند که قدیس یوحنا، که مسیح را با عنوان کلمه توصیف کرده است، به این علت بوده که خود مسیح خود را این گونه توصیف کرده است. چنان که این مسئله از برخی از آیات موجود در انجیل به روشنی فهمیده می شود: عیسی بدیشان گفت: «وقتی که پسر انسان را بلند کردید، آن  وقت خواهید دانست که من هستم و از خود کاری نمی کنم، بلکه به آنچه پدرم مرا تعلیم داد "تکلم" می کنم» (یو 8: 28)؛ «زآنرو که من از خود نگفتم، لکن پدری که مرا فرستاد به من فرمان داد که چه بگویم و به چه چیز تکلّم کنم» (یو 12: 49)؛ «و می دانم که فرمان او حیات جاودانی است. پس آنچه من می گویم چنان که پدر به من گفته است، تکلّم می کنم» (یو 12: 50)؛ «آیا باور نمی کنی که من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخن هایی که من به شما می گویم، از خود نمی گویم، لکن پدری که در من ساکن است او این اعمال را می کند» (یو 14: 10 و...). این بدان معناست که مسیح زمانی که تکلم می کرد، ذات خویش را به عنوان کلمه آشکار می ساخت؛ زیرا زمانی که به حق سخن می گفت، حق موجود در ذاتش را آشکار می کرد... پس مسیح -لوگوس- کلمه ای است از نزد پدر آمده و پدر او را فرستاده تا کلامش را بما اعطا کند (مسکین، 1989، ص 188). کلمه یوحنا و مکاتب پیش از مسیحیت به ویژه فلسفه یونان باید دانست زمانی که انجیل یوحنا تألیف می شده است، این گونه نبوده که یک فرهنگ و یا دین کاملاً منظم و دارای چارچوب در اختیار مؤمنان بوده باشد، بلکه اساطیر و فرهنگ ها، همگی درهم آمیخته شده بودند. برای نمونه، هومر و برخی از داستان های نامناسبش را مثال می زنند به عنوان اساطیری که ممکن است به عنوان وسیله ای در خدمت دین قرار گرفته باشد. فلسفه یونانی نیز از عصر طلایی خویش فاصله گرفته بود و خرده فرهنگ هایش لابلای باورهای گوناگون دیده می شد (Barrett, 1978, p. 34). بنابراین، توجه به این مسئله که قاعدتاً فلسفه یونان می توانسته روی ذهن و فکر نویسنده این انجیل مؤثر باشد، بیانگر دیدگاه کسانی است که معتقدند یوحنا کلمه خود را از میان فلسفه یونان دست چین نموده است. بسیاری بر این باورند که مقدمه یوحنا، کاملاً فلسفی و یا متافیزیکال است. اصلاً گویی یوحنا در فضای فلسطین در قرن اول نفس نمی کشیده است (Smith, 1995, p. 11). در دوردست ترین نقاط جهان مدیترانه، روزگاری که یوحنا انجیلش را می نوشت، در ابتدا برخی از مسیحیانی که پیشینه یهودی نداشتند، چنین می پنداشتند که یوحنا انجیلش را در فضایی شرک  آلود و یا یونانی نگاشته است. این رویکرد با درک این حقیقت، که انجیل یوحنا و عیسای ترسیم شده در این انجیل، با عیسای اناجیل همدید با زبانی متفاوت ترسیم شده است، در میان مردم آن دوران ظهور کرده بود (Ibid). با نگاهی اجمالی به شخصیت، کارکردها و جایگاه لوگوس در فلسفه یونان، می توان شباهت های منحصربه فردی را میان لوگوس مذکور و کلمه موردنظر یوحنا مشاهده کرد. مشابهت هایی مانند نخستین مخلوق بودن، قدرت خلق و برخی دیگر از صفاتی که در لوگوس فلاسفه و «کلمه» یوحنا وجود داشت. برخی از محققان و پژوهشگران، کتاب مقدس را به باور رسانید که کلمه موجود در انجیل یوحنا، ریشه در لوگوس فلاسفه یونان دارد. در ادامه، به برخی از آثاری که در آنها نظر محققان اندیشه فوق را تأیید می کند، اشاره خواهیم کرد: ادولف هارناک دراواخر قرن نوزدهم برای این باور استدلال می کرد که مقدمه یوحنا به سایر قسمت های انجیل اضافه شده است. او چنین استدلال می کرد: این قسمت بدان سبب به انجیل یوحنا اضافه گشته تا مخاطب یونانی زبان را برای فهم باقی انجیل آماده کند و در حقیقت، هدف اضافه کننده زمینه سازی برای انتقال پیام انجیل بوده است. علاوه بر این، هارناک بر این باور بود که سایر قسمت های انجیل یوحنا هیچ ارتباط «مسیح شناسانه کلمه ای» با مقدمه ندارد (Gundry, 2002, p. 1). در تأیید باور به یونانی بودن کلمه «یوحنا»، بسیاری قلم فرسایی کردند که از سرشناس ترین ایشان می توان به رابینسون اشاره کرد. وی که در فرازی که به کلمه یوحنا اشاره کرده، چنین نوشته است: «در انجیل چهارم ایده مسیحایی جای خود را به ایده لوگوس داده است» (Ibid). در میان متکلمان و مدافعه گران مسیحی نیز ژوستین به عنوان نخستین دفاعیه نویس مسیحی، به گونه ای بر یگانگی لوگوس فلاسفه یونان و عیسای ناصری اشاره کرده است. از دیدگاه ژوستین بذرهای حکمت الهی در سراسر جهان کاشته شده اند. او می گفت: ما یاد گرفته ایم که مسیح، نخست زاده خداست و گواهی می دهیم که او لوگوس است که در وی همه اقوام بشری شریکند. همه کسانی که بر طبق لوگوس زندگی می کنند، مسیحی اند. هرچند آنان را ملحد دانسته اند. مانند سقراط و هراکلیتوس و سایر یونانی هایی که مثل آنها هستند... هر آنچه را که حقوق دانان و فیلسوفان گفته اند، با جست وجو و تأمل در بعضی از ابعاد لوگوس می توان تعیین کرد. با این حال، به دلیل اینکه آنان از لوگوس، که همان مسیح است، آشنایی کامل نداشته اند، اغلب دچار تناقض شده اند...؛ هر آنچه که همه مردمان گفته اند، به ما مسیحیان تعلق دارد؛ زیرا ما پس از خدا، لوگوس را می پرستیم و بدو عشق می ورزیم ... بدان سبب که بذرهای نهاده شده از لوگوس، به آنها پیوند زده شده است (مک گراث، 1384، ص 48ـ49). به اعتقاد پی. فیلدرر نیز آنچه یوحنا در اینجا بدان اشاره کرده است، مشابهت بسیاری دارد با آنچه که هراکلیتوس درباره عقل ابدی گفته است: «... مردم اینلوگوس را نمی شناسند که ابدی و جاودانی است... همه چیز مطابق با لوگوس روی می دهد که ظاهراً مردم نسبت به آن جاهل هستند.» هراکلیتوس یکی از افرادی است که بنابه روایت ژوستین شهید، یک مسیحی است که پیش از ظهور مسیح زندگی می کرده است... [این مسئله که پیش از ظهور مسیح عده ای مسیحی شمرده شوند به نظریه لوگوس بذر افشان وی باز می گردد.] احتمالاً نوشته های او در نواحی ای که چهار انجیل نوشته شدند، متداول بوده است. با این حال، گرچه یوحنا هنگام نوشتن از کلمه، از بیانی مشابه با بیان هراکلیتوس بهره برده است، اما تفکر او بسی فراتر از خرد غیر متشخص در حکمت یونانی است (Bernard, & Clark, Edinburgh, 1999, verse 10). رودلف بولتمان نیز یکی از برجسته ترین افرادی بود که ریشه کلمه یوحنا را در خارج از مسیحیت و یهودیت جست و جو می کرد. او پیش از آنکه یک عالم و الهیدان باشد، متخصص عهد جدید بود. در واقع، او بزرگ ترین محقق و متخصص عهد جدید در قرن بیستم بود که بیش از هر محقق دیگری تأثیرگذاری داشت. حتی هنگامی  که جنگ جهانی اول شروع شد و بسیاری از محققان دست از کار خود شستند، بولتمان به تحقیقات خود ادامه داد و یکی از پیشگامان نقادی عهد جدید به شمار می رفت. بولتمان بر این عقیده بود که مقدمه یوحنا اساساً به سرودهای آیینی پیش از مسیحیت مرتبط می شود که البته در نهایت، به منابع گنوسی می رسد. نمونه های این مقدمه را می توان در مزامیر سلیمان، که از کتب سوداپوکریفایی است، و نیز نوشته های مندایی (صابئین) مشاهده کرد. بولتمانچنین استدلال می کرد که لوگوس یوحنا را نمی توان در پرتو نوشته های عهد عتیق فهمید؛ زیرا مفهوم کلمه خدا در عهد عتیق به کلی متفاوت از لوگوسیوحناست (لین، 1386، ص 454ـ458). از نظر بولتمان، اگر قرار باشد چیزی را بتوان در نوشته های یهودی، اعم از عهد عتیق و سایر نوشته های یهودی، با لوگوس یوحنایی مرتبط دانست، حکمت است. گرچه از نظر وی حتی همین حکمت نیز ریشه در متن مقدس عبری و نیز نوشته های یهودی نداشته و در نهایت، سر از منابع گنوسی درمی آورد. بنابر این، هرگونه ارتباطی هم اگر میان حکمت متن مقدس عبری و کلمه یوحنا یافت شود، باز هم از نظر بولتمان ریشه اش در سنت مشترکی است که همان ناستیسیزم است. مطالعه درباره حلقه یهودیان اسکندریه او را به این باور رسانید که ناستیسیزم و دوگانه پرستی ایرانی، منشأ این اعتقاد است (Endō, 1967, p. 16). بکر و شوایزر، که از شاگردان بولتمان بودند نیز این باور را که مقدمه یوحنا و کلمه مطروح در آن ریشه در باورهای ناستیکی و منجی مذکور در آن دارند، بازسازی نمودند و به یافته های مشترک خویش در متون مندایی و مزامیر سلیمان اشاره نمودند (Ibid). در میان مسیحان قرون اولیه نیز برخی بر منشأ یونانی کلمه «یوحنا» تأکید می کردند. هراکلئون به عنوان یکی از نامدارترین فلاسفه مسیحی، که وامدار مکتب ناستیکی والنتیوس بود، مقدمه یوحنا را در پرتو فلسفه یونان تفسیر نموده و کلمه را علاوه بر انطباق بر عیسای منجی، بر معانی ای که پیش تر در فلسفه یونان بودند نیز تطبیق می داد. این برداشت هراکلئون، منحصر به او نبود، بلکه در آن دوران بودند بسیاری از الهی دانان مسیحی، که ریشه کلمه یوحنا را در فلسفه یونان می جستند (Rasimus, 2010, p. 202). در میان اقوام پیش از ظهور مسیحیت نیز به روشنی می توان باور به وجود کلمه ای مانند آنچه را یوحنا بدان اشاره کرده است، یافت. سومریان بر این باور بودند که اصل قدرت آفرینش کلمه ای  است که به آن در اصطلاح «کلمه آسمانی» می گویند. این بدان معنا بود که خدای آفریننده کلمه، همان نام موردنظر را، بر زبان می آورد و آن چیز آفریده می شود (کریمر، 1340، ص 97). اما نزد بابلیان کلمه با اندکی تفاوت از سومریان مشاهده می شود. به عقیده بابلیان، در روزگاری که هیچ چیز نبود اپسو Apsu که در آغاز پدر همه چیز بود و تیامات tiamat، که به معنای پریشانی و بی نظمی است، آب های خود را درهم آمیخته و مومو moummou را پدید آوردند. در حقیقت مومو، از آمیزش این دو متولد شد. سپس این قوه ناطقه پیکر گرفته و لوگوس به وجود آمد و به دنبال آن زوج های خدایی تولد یافتند (رامیار، 1352، ص 232). در مصر قدیم نیز بسیاری بر این باور بودند که کلمه، خدا بوده و هر چیزی به کلمه پایدار است. از نظر ایشان، کلمه از خدا سرچشمه گرفته و خود خدا بود. در باور مصریان، کهن کلمه پس از خدا اقنوم نخست بوده و بر همه چیز پادشاهی دارد. در یونان نیز فولو پیش از همه بود و نان جاودانی و آسمانی است و کلمه نامیده می شد (همان). این دسته از نویسندگان بر این باورند که در نهایت، نمی توان پذیرفت که یوحنا و خوانندگانش از نقش پررنگ لوگوس در فلسفه یونان بی خبر بوده اند (Meyendorff, 1983, p. 32). اما باید توجه داشت که علی رغم وجود شواهد قوی این نظریه، طرف داران این نظریه از این مسئله غفلت ورزیده اند، به طور  کلی، مدعی هستند که کتب مقدس آسمانی بوده و به خداوند منسوب است. عدم اعتبار تمام یا بخشی از انجیل یوحنا باید توجه داشت که انجیل چهارم، با سه انجیل دیگر بسیار متفاوت است. علاوه بر اینکه، تنها انجیلی است که الهیات «عیسی خدایی» را ترویج می کند، از نظر سبک نگارش، ترکیب و مطالب، با سه انجیل دیگر متفاوت است. در این انجیل، هیچ مثلی وجود ندارد و در آن فقط هفت معجزه یافت می شود که پنج مورد آن، در جای دیگری مذکور نمی باشد. سخنان عیسی در این انجیل، عموماً درباره شخص خودش است، نه امور اخلاقی مربوط به ملکوت (تنی، 1362، ج 1، ص 205). کری ولف در این باره نوشته است: «انجیل منسوب به یوحنا، تقریباً اختلاف کلی با سایر انجیل ها دارد و فقط 8% از محتویات آن، یادآور مطالبی است که در سایر انجیل ها آمده است» (ولف، 1348، ص25). اختلافات فراوانی که در این انجیل وجود دارد، بسیاری را متقاعد کرده که نمی توان درباره نویسنده این انجیل هم با قطع و یقین سخن راند، چنان که فهیم عزیز متذکر شده است: «پاسخ به این سؤال که چه کسی و چه زمانی این انجیل را نوشته، مشکل است و پاسخ به آن بررسی و تحقیق گسترده ای را می طلبد و غالباً به این عبارت ختم می شود که غیر از خدای یگانه، هیچ کس نمی داند چه کسی این انجیل را نوشته است» (عزیز، بی تا، ص 546). در واقع، از قرن نوزدهم به بعد اعتقاد سنتی کلیسا مبنی بر نوشته شدن این انجیل به دست یوحنای رسول، زیرسؤال رفت. گرچه تا پیش از آن، اینکه یوحنای رسول پسر زبدی این انجیل را نوشته است، باوری رایج در میان مسیحیان بود (همان). طرف داران نظریه جعل تمام یا قسمتی از این انجیل و صحیح نبودن انتساب این انجیل به یوحنای رسول، معتقدند که برای انتساب این انجیل به یوحنا، عمدتاً دو دلیل جدی وجود دارد که هر دو مخدوش است. یک دلیل، از درون همین کتاب اقامه شده و دلیل دیگر، خارجی است. در باب آخر، از شاگردی سخن به میان آمده است که عیسی به او محبت می نمود. در آخر این باب، آمده است: «و این شاگردی است که به این چیزها شهادت داد و اینها را نوشت» (یوحنا، 21: 24). با بررسی خود انجیل یوحنا و اناجیل دیگر، به دست می آید که این شاگرد محبوب، همان یوحنا پسر زبدی بوده است. اما مشکل اینجاست که بسیاری معتقدند: «باب آخر، بعداً و به دست شخص دیگری نوشته شده است» (رابرتسون، 1377، ص 27). دلیل دیگری که می گوید یوحنا نویسنده است، شهادتی است که ایرنئوس در حدود سال 180 میلادی، از پلی کارپ، که در اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم می زیسته و شاگرد یوحنا بود، نقل می کند. شهادت این است که یوحنای حواری نویسنده انجیل چهارم است (عزیز، بی تا، ص 547). دانشمندان این دلیل را نیز رد  کرده، و می گویند: به شهادت ایرنئوس نمی توان اعتماد کرد؛ چون قبل از او و در اواسط قرن دوم ژوستین شهید، از یوحنای رسول سخن گفته و درباره او مطالبی نوشته، اما هیچ ذکری از انجیل او نکرده است. در حالی که کتاب مکاشفه را به او نسبت می دهند. پس نویسنده انجیل چهارم، فردی غیر از یوحنای رسول است (عزیز، بی تا، ص 551). برخی از محققان معتقدند، در افسس، یک یوحنای دیگر، که به یوحنای پیر معروف بود، زندگی می کرد. آنها می گویند: در واقع یک یوحنا در آن شهر زندگی می کرد و او است که انجیل چهارم را نوشته و بعداً با یوحنای رسول مشتبه گردیده است (Cross, 1954, p. 731). دلیل دیگر برای رد این انتساب، این است که چرا این انجیل به این اندازه با سه انجیل دیگر متفاوت است؟ آیا می توان گفت که دو نفر، که شاهد یک ماجرا بوده اند و معتبر هم هستند، این اندازه متفاوت نقل کرده  اند؟ (عزیز، بی تا، ص 550). شاهد دیگر اینکه انجیل چهارم سرشار از مضامین فلسفی و یونانی است. در حالی که به گفته عهد جدید (اعمال 4: 13)، یوحنا فردی عامی و بی سواد بوده است. بنابراین، او نمی تواند نویسنده این انجیل باشد (عزیز، بی تا، ص 551). این ادله و شواهد، موجب شده که بسیاری از محققان کتاب مقدس، نسبت این انجیل را به یوحنا نپذیرند (جماعه من اللاهوتیین، 1990، ج 5، ص 229). جالب اینکه برخی نیز به طور مستقیم به لوگوس اشاره نموده و آن را از دلایل رد این انجیل عنوان می کنند (Whitelaw, 1993, P. vi.). ارمن نیز معتقد است: در این انجیل تحریف هایی رخ داده و معانی به کلی دگرگون شده اند. وی بر این باور است که مقدمه انجیل چهارم، نمی تواند نوشته یوحنای انجیل نگار باشد. این مسئله جدا از محتویات این مقدمه، از سبک نگارش به خوبی هویداست. بنابراین، آنچه در این مقدمه رخ می دهد و در هیچ جای دیگری از کتاب مقدس واقع نمی شود، به روشنی می تواند از دیدگاه نویسنده دیگری نشات گرفته باشد (Ehrman, 2008, p. 172-173). وی در تأیید دیدگاه خویش، به شواهد تاریخی نیز تمسک جسته و نظریه خویش را مستدل می کند. بارت ارمن، با استناد با گزاره های تاریخی و رجوع به متون کهن به این نتیجه رسید که تا زمان کنستانتین، بسیاری عیسی را صرفاً یک انسان و فرستاده خدا می پنداشتند. برخی او را هم انسان و هم خدا می دانستند. برخی دیگر نیز او را خدا می دانستند (Ibid, p. 182). درنتیجه، اینکه انجیل یوحنا را بتوان به یوحنای رسول منسوب نمود، از نظر ارمن نیز امری دشوار است. در این زمینه، این نکته را نباید از نظر دور داشت که این نظریه را می توان از دو جهت مورد نقد قرار داد: یکی اینکه، این نظریه اساساً به ریشه و منشأ کلمه نپرداخته و نه تنها راجع به آن بحثی ندارد، بلکه قسمت بزرگی از کتاب مقدس را زیرسؤال می برد. دیگر اینکه در این نظریه شواهد درون دینی و وجود نسخه های قدیمی کتاب مقدس نادیده انگاشته شده است. منابع استید، کریستوفر (1380)، فلسفه در مسیحیت باستان، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز ادیان و مذاهب. ایلخانی، محمد (آذراسفند 1374)، «تثلیث از آغاز تا شورای قسطنطنیه»، معارف، ش 36، ص 73ـ100. تنی، مریل سی (1362)، معرفی عهد جدید، ترجمه ط میکائیلیان، تهران، حیات ابدی. جماعه من اللاهوتیین (1990)، تفسیر الکتاب المقدس، دارالمنشورات التفسیر. جمعیه الکراریس البریطانیه (1877)، تفسیر عهد جدید، ط.الثانیه، مکتبه السائح، طرابلس. رابرتسون، آرچیبالد (1377)، عیسی اسطوره یا تاریخ، ترجمه توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان. رامیار، محمود (1352)، بخشی از نبوت اسرائیلی و مسیحی، مشهد، بی نا. عزیز، قس فهیم (بی تا)، المدخل الی العهد الجدید دارالثقافه، قاهره، بی نا. کریمر، ساموئل (1340)، الواح سومری، ترجمه داوود رسائی، تهران، ابن سینا. الکساندر، فیلیپ؛ کارلفرید فرولیش (1386)، «تاریخ تفسیر کتاب مقدس»، ترجمه حامد فیاضی، هفت آسمان، ش 34، ص 105ـ127. المدخل لشرح انجیل القدیس یوحنا، الاب متی مسکین، قاهره، 1989، مطبعه دیر القدیس انبامقار. معتمدی، منصور؛ ولی عبدی (1392)، «نگرشی تحلیلی و انتقادی به مفهوم لوگوس از یونان باستان تا آباء کلیسا»، فلسفه و کلام، ش 90، ص 157ـ208. مک گراث، آلیستر (1384)، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب. میلر، و.م (1319)، تفسیر انجیل یوحنا ترجمه از انگلیسی و نگارش، تهران، حیات ابدی. ولف، کری (1348)، درباره مفهوم انجیل ها، تهران، فرهنگ. ولفسون، هری اوسترین (1390)، فلسفه ابای کلیسا، ترجمه علی شهبازی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب. Andreas J. Köstenberger (2002), Encountering John: The Gospel in Historical, Literary, and Theological Perspective. C. H. Dodd (1953), The Interpretation of the Fourth Gospel, NY: Press Syndicate of the University of Cambridge. C. K. Barrett (1978), The Gospel According to St. John: An Introduction With Commentary and Notes on the Greek text, 2nd ed, Westminster Press. David T, Runia (1993), Philo in early Christian literature A Survey, Van Goreum Fortress Press, Netherland: 1993. Dwight Moody Smith (1995), The Theology of the Gospel of John, Cambridge University Press. Ehrman, Bart D. (2008), The New Testament, (4th ed), Oxford University Press. Encyclopedia of Christian theology, jean- yves lacoste editor, v 3 (2005), Routledge. J. Jeremias (1975), Jerusalem in the time of Jesus: An Investigation into Economic and social…, Philadelphia, Fortress Press, repr. Jey, J. Kanagaraj, Mysticism in the Gospel of John: An Inquiry Into Its Background, T&T Clark; 1st  ed. John Meyendorff (1983), Catholicity and the Church, USA: st. Vladimir’s Seminary Press. M. Hengel (1991), Judaism and Hellenism, Minneapolis: Fortress Press, 2nd Ed. Masanobu Endō, Creation & Christology…, Mohr Siebeck, 2002, p. 1-2. And: Gerard van Groningen, First Century Gnosticism: Its Origin and Motifs (1967), Netherlands: E. J. Brill publication. ODC. Cross (1954), F: The Oxford Dictionary of Christian Church, London. R. McL. Wilson (1953-54), Philo and the Fourth Gospel, ExpTim 65. Robert Horton Gundry (2002), Jesus the Word According to John the Sectarian: A Palefundamentalist..., USA: Wm. B. Erdmann’s publishing Co. Sacra Pagina Series (1998), The Gospel Of John, Francis J. Moloney, S.D.B Daniel J. Harrington, S.J., Editor, The Liturgical Press Collegeville, Minnesota, A Michael Glazier Book, V4. The international critical commentary (1999), j.h.bernard, t & t clark, Edinburgh. Thomas Whitelaw (1993), Commentary on John, Kregel Publications. Tuomas Rasimus (2010), The Legacy of John: Second-Century Reception of the Fourth Gospel, Koninklijke Brill NV. Wolfhart Pannenberg (1977), Jesus God and Man, 2nd Ed, Westminster Press. منبع: فصلنامه معرفت ادیان – شماره 12 ادامه دارد ...

94/03/25 - 03:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن