تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834372181
درآمدى بر ولادت و غیبت امام مهدى (عج)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
درآمدى بر ولادت و غیبت امام مهدى (عج)
در هر زمان می بایست انسان، امام زمانش را بشناسد. معرفت او، جزء دین است و جهل به امام و نپذیرفتن اش از جاهلیّت است.
اشاره: یکی از شبهاتی که درباره حضرت مهدی علیه السلام شده، این است که آن حضرت، مصداق آیات وراثت زمین و روایات حکومت جهانی نیست. نوشتار حاضر، ضمن اثبات انقلاب جهانی از دید قرآن و روایات، با نقل چهاردسته از روایات معتبر نزد شیعه و سنّی، مانند حدیث ((ثقلین)) و ((لزوم شناخت امام)) و... به این شبهه پاسخ میدهد و عقیده شیعه را به اثبات می رساند.
((وَ لقدْ کتبنا فی الزبور مِن بعد الذکر أنَّ الأرض یرثها عبادی الصالحون))
و ما، بعد از تورات، در زبورِ داوود نوشتیم که بندگان نیکوکار من، زمین را به ارث می برند.))(1)
در برابر ما، سه مطلب مربوط به هم هست:
مطلب نخست
نخستین مطلب، انقلاب جهانی فراگیری است که قرآن، در چند مورد، بدان اشاره می کند:
1- در آیه پنجاه و پنجم سوره نور آمده است:
((خدا، به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، وعده داد که همان گونه که امّتهای پیشین را خلافت بخشید، هر آینه، آنان را هم خلافت دهد و دینی را که برای ایشان پسندید، برای شان استوار و حاکم سازد و یقیناً، آنان را پس از بیمناکیشان آرام و ایمن قرارشان دهد.)).
2- در دو آیهی پنجم و ششم از سوره قصص آمده است:
((و ما اراده کردیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل، در آن سرزمین منّت گذاریم و آنان را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث مُلک و جاه فرعونیان گردانیم، و در آن سرزمین، به آنان قدرت و سلطه بخشیم و به فرعون و هامان و لشگریان شان آن چه را که از آن ترسان شوند، نشان دهیم.)).(2)
3- در آیهی صد و پنجم سوره انبیا آمده است:
((هر آینه، ما بعد از تورات، در زبورِ داوود نوشتیم که بندگان نیکوکار من، زمین را به ارث می برند.)).(3)
این انقلاب، وقتی رخ میدهد که مستکبران بر زندگی مردم حکم میرانند و بندگان خدا را به استضعاف میکشانند و ارزشها و خِرَد و وجدان مردمان را میربایند و بشریت به بن بست میرسد. در این هنگام، اراده الهی دخالت کرده، توان و سلطنت را از دست ستمگران مستکبر گرفته و به دست مستضعفان صالح می رساند.
چنین انقلابی جهانی، در تاریخ تکرار شده است. از جمله آنها، رخداد تاریخی بنیاسراییل است، آن زمان که فرعون، استکبار ورزید و در زمین فساد کرد. خداوند می فرماید:
((فرعون، در زمین(مصر) تکبّر و گردن کشی کرد و مردماش را گروه گروه کرد و طایفه ای را سخت ضعیف و ذلیل شمرد: پسران شان را میکشت و زنان شان را [برای خدمت ] زنده می گذاشت. هر آینه، فرعون، از مفسدان بود)).(4)
امر حتمی نخست، جا به جایی فرمانروایی از مستکبران به مستضعفان صالح است که انقلابی فراگیر در ارزشها و در سرزمینها [ ی مختلف ] و در فرمانروایی و رهبری است. این، از سنّتهای حتمی الهی است.
مطلب دوم
کسی که این انقلاب جهانی فراگیر را رهبری و فرماندهی می کند، ((مهدی)) از ذریّه و نوادگان رسول الله صلی الله علیه وآله است. این مطلب، در حد تواتر، در روایات صحیح آمده است. این، همان دومین مطلبی است که حدیث نبوی، آن را ثابت می کند و مسلمانان بر آن اتّفاق نظر دارند و آن را مطلبی حق میدانند، همان گونه که آن مطلب نخست را نیز به حکم قرآن شریف، ثابت شده میدانند. در هیچ یک از این دو مطلب، جای کوچکترین تردیدی نیست.
احادیث مهدی علیه السلام در حدّی است که قابل تردید نیست. ما، در این جا نمی خواهیم وارد این بحث و بحث پیشین شویم.
مطلب سوم
مهدی منتظر(عج) که رسول الله صلی الله علیه وآله از او خبر داده، محمّد بن حسن بن علیعلیهم السلام است که در دویست و پنجاه و پنج هجری در سامرا زاده شد و خدای متعال، او را از دید مردمان پنهان کرد. خداوند، برای نجات دادن مردم از ستم و نابود کردن شرک و دوگانگی و استوار ساختن توحید و پرستش خدا از سوی انسان، ((مهدی)) را میفرستد و او، شریعت و حدود خدا در زندگی مردمان را برپا میدارد. از روایات فراوان اهل بیت علیهم السلام میفهمیم که مهدی منتظر - که رسول الله صلی الله علیه وآله بدو مژده داده است - محمد بن حسن عسکری، دوازدهمین امام از اهل بیت علیهم السلام است. سخن ما بر این مسئله متمرکز است و مخاطبمان در این بحث، کسانی اند که اعتقاد به حجّیت حدیث اهل بیت علیهم السلام دارند و به دنبال دلایل کافی و روشن و صریح برای اثبات علمی عقیده امامیّه، مبنی بر این که مهدی منتظرِ آل محمد علیهم السلام معیّن و مشخّص شده است، هستند.
اختلاف میان شیعه امامیه و دیگر فرقههای اسلامی، در اصل قضیّهی مهدویت نیست؛ زیرا، تمامی مسلمانان - جز گروهی اندک - باور دارند که خدای متعال، از میان اهل بیتِ رسول الله صلی الله علیه وآله ((مهدی)) را برای انقلاب جهانی بزرگی در زندگی مردمان ذخیره کرده است، تا بشریت را نجات دهد. در این، تردیدی نیست و روایات نبوی، در این باره، صحیح و متواتر است. اختلاف میان شیعه امامیه و دیگر مسلمانان، تنها، در تشخیص و تعیین [ امام مهدی ] است.
شیعه امامیه، معتقد است که امام مهدی منتظرعلیه السلام محمّد بن حسن بن علیعلیهم السلام است که در سال دویست و پنجاه و پنج هجری، در سامرا زاده شد و خداوند تعالی، برای حکمتی که خود میدانست، او را در پس پردهی غیب بُرد و او، همان کسی است که خدای بلند مرتبه، او را برای نجات بشریّت ذخیره کرده است و پیامبران و کتابهای الاهی قبلاً بدو بشارت دادهاند.
غیر شیعیان، معتقدند، مهدیای که رسول الله صلی الله علیه وآله بدو مژده داده، هنوز به دنیا نیامده، یا زاده شده و ما، ناماش را نمیدانیم.
برای اثبات عقیده امامیه، به دو گروه دلیل، استدلال می کنیم:
گروه نخست، روایات عام و کلی است که ویژهی امامعلیه السلام نیست، امّا قهراً و به ناچار، بر عقیده امامیّه در مورد مهدی علیه السلام منطبق است.
اگر عقیده امامیه را در این باره به شمار نیاوریم، برای این گونه روایات، توجیه و تفسیری صحیح نمیدانیم. این روایات، یقیناً، صحیحاند. بعضی از آنها، در مصادر و منابع امامیّه، در طبقات مختلف راویان سند، متواترند و مناقشه و ایرادی در آنها نیست. بخش اعظم این روایات را در مدارک و منابع معتبر اهل سنّت و به سندهای معتبر یا متواتر نیز میبینیم.
ایمان و اعتقاد به درستی این احادیث، به اثبات علمی عقیده امامیه در تشخیص و تعیین امام منتظر منجر می شود؛ زیرا، این روایات با عقیده معروف امامیّه منطبق است و ما، مصداق و تفسیر دیگری برای این احادیث نمی شناسیم.
مطابقت کامل این روایات با مبنای شیعه امامیّه و عدم مطابقت آن با هیچ مبنای معروف دیگری ما را به طور قطع، به این نتیجه می رساند که این روایات، ناظر به همان رأی و عقیده شیعه امامیه اثنا عشریه است .
نمونهای از این گروه از احادیث، چنین است:
حدیث ثقلین
نخستین حدیثی که در این باره بدان استناد می کنیم، حدیث ثقلین است. این حدیث، صحیح است و به تواتر، از رسول الله صلی الله علیه وآله رسیده است. محدّثانِ تمامی فرقههای اسلامی، بر صحیح بودناش، اجماع و اتّفاق نظر دارند. از میان علمای مسلمان، کسی نیست که در صحّت این روایت و صدور آن از رسول الله صلی الله علیه وآله تردید کند.
برای اثبات سخن ما، همین کفایت می کند که افراد زیر، آن را نقل کرده اند:
مسلم در صحیح، ترمذی و دارمی در سنن، احمد بن حنبل در جاهای متعددی از مسندش، نسایی در خصائص، حاکم در مستدرک، ابو داوود و ابنماجه در سنن.
طُرُق [و اسناد روایت] این حدیث در کتابهای امامیه، بیش از آن است که در این مختصر شمارش شود.
متن حدیث - چنان که در بیشتر مصادر است - چنین است:
ای مردم! همانا، من، بشرم [مانند دیگران]، نزدیک است که [از سوی فرشته مرگ] خوانده شوم، و من هم پاسخ دهم. من، میان شما، دو چیز گران سنگ به جا میگذارم. آن دو، کتاب خدا و عترتام، اهل بیت ام، هستند. این دو، هرگز از هم جدا نمی شوند، تا بر من، در حوض [کوثر] آیند. بر آن دو پیشی نگیرید که هلاک می شوید و بدانان چیزی نیاموزید؛ زیرا، از شما داناترند.
این حدیث، به صراحت می گوید:
الف) پیامبر، پس از خود، دو جانشین برای هدایت امّت باقی میگذارد که قرآن و اهل بیت اش هستند.
ب) هر دو جانشین، باقیاند و تا روز قیامت، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند.
ج) رسول الله صلی الله علیه وآله فرمان داد به آن دو چنگ زنند تا از گمراهی مصون نگه داشته شوند.
چنگ زدن، به معنای پیروی و طاعت است. همین، معنای ((حجّت)) است و حجّت و حجّیت، معنایی جز پیروی و اطاعت ندارد.
اگر نکتهی نخست (باقی گذاشتن دو چیز گران سنگ) را به دومین نکته (جدانشدن شان از هم) پیوند زنیم، اصل مهمّی را به دست میآوریم. آن اصل، این است که در هر زمان حجت و امامی از اهل بیت علیهم السلام وجود دارد که هرگز از کتاب خدا جدا نمی شود.
ابن حجر در صواعق می گوید:
احادیثی که مردم را بر لزوم تمسّک به کتاب و اهل بیت دعوت می کند، دلالت دارد بر این که هیچ گاه رشتهی شایستگان اهل بیت تا روز قیامت بریده نخواهد شد، همان گونه که قرآن هم چنین است. از این رو، اهل بیت، موجب امان و قرار زمینیان بودند، چنان که گفته خواهد شد. گواه بر این، خبر پیشین است که [پیامبر فرمود]: ((در هر نسلی از بازماندگان امّتام، عادلانی از اهل بیت ام هستند.)).(5)
بدون تردید، حدیث دلالت دارد که حجّتی از اهل بیت علیهم السلام، به عنوان امام مردم، همیشه، خواهد بود.
برای این حدیث، جز وجود امام مهدی علیه السلام و حیات و بقا و غیبت و امامتاش بر مسلمانان، چنان که امامیّه باور دارد، تفسیر یا مصداقی نیست. اگر این اعتقاد را باور نکنیم، در قرن هایی که بر حیات مسلمانان گذشته است، هرگز مصداق و تفسیری نخواهیم یافت. نه اکنون و نه پیش از این، میان مسلمانان، کسی نیست که ادعا کند، داناترینِ مردمان است و مردم میبایست از او پیروی کنند و بر وی پیشی نگیرند و از او آموخته، بدو نیاموزند.
اگر پرسیده شود: ((فایدهی امامی که از دید مردم غایب است، چیست؟)). میگوییم، خدای بلند مرتبه، ما را بر اسرار غیبت اش، جز اندکی، آگاه نکرده است. آن چه خدا علمش را بر ما پوشانده، بسیار است و جز اندکی به ما [دانش نداده و ]نشناسانده است. صادق امین حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله به ما خبر داد: که حجّتی از اهل بیت اش، میان مردم و روی زمین تا روز قیامت باقی می ماند. ما، سخن پیامبر را تعبّداً می پذیریم و علم آن چه را نمیدانیم، به آن که میداند، وامیگذاریم. البته، بر همه روشن است که تمام آن چه در شریعت و دین الهی هست، برای ما شناخته شده و معلوم نیست.
حدیث ((آن که بمیرد و امام زماناش را نشناسد...))(6)
مُسلِم، آن را در صحیحاش روایت کرده است. نص حدیث، چنین است:
از رسول الله صلی الله علیه وآله روایت است: ((آن که بمیرد و بر عهده اش بیعت [امام حق ]نباشد، به مرگ جاهلیّت مرده است.)).(7)
بخاری، در صحیحاش به نقل از رسول الله صلی الله علیه وآله روایت می کند:
((آن که از [ گسترهی حکومت ] سلطان [ شرعی ] بیرون رود، گر چه یک وجب باشد، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است.)).(8)
احمد، در مسندش به نقل از رسول الله صلی الله علیه وآله چنین روایت کرده است:
((آن که بمیرد و بر او طاعت [ امامی حق ]نباشد، به مرگ جاهلیّت مرده است.))(9)
طیالسی در مسندش به نقل از رسول الله صلی الله علیه وآله روایت کرده است:
((کسی که بمیرد، بی آن که امام [ حق ] داشته باشد، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است.)).(10)
حاکم، همین را در مستدرکاش چنین آورده است:
((آن که بمیرد و بر عهده اش [ پیروی ]امام مردم [ حق پرست ] نباشد، مرگاش، به جاهلیّت است.)).(11)
حاکم، با شرط شیخین (بخاری و مُسلِم) این حدیث را صحیح میداند. ذهبی، آن را در تلخیص المستدرک آورده(12)، و با شرط شیخین، آن را صحیح میداند. پوشیده نیست که ذهبی، در تصحیح احادیث مستدرک، بسیار سختگیر است. هیتمی، در مجمع الزوائد(13)، آن را با سندها [ و روایان ]بسیار و گونه های مختلف آورده است.
طریق [ و گزارشگران ] و الفاظ حدیث، بسیار و در حدِّ استفاضه است و دانستیم - چنان که ذهبی گواهی کرده - برخی، صحیح است.
ثقاتِ محدّثان امامی، این حدیث را روایت کرده اند. طُرُق [ و روایان ]اینان نیز بسیار است، که برخی صحیح است. مضمون کلّی این حدیث، قریب به تواتر است.
مجلسی قدس سره، برای آن در بحارالأنوار، بابی با عنوان ((مَن مات ولم یعرف إمام زمانه، مات میته جاهلیّه)) قرار داده، و چهل حدیث را به همین معنا، از راویان بسیار روایت کرده، که الفاظ آن، نزدیک به هم است.(14)
ما، برای نمونه، دو طریق آن را بیان می کنیم:
الف) طریق نخست، روایت برقی در محاسن به سند معتبر از امام صادق علیه السلام است. ایشان، روایت را چنین آورده است:
((زمین، جز با امام، درست و راست نمی شود و هر که بمیرد و اماماش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است.)).(15)
ب) دومین طریق، روایت ((کشّی)) از ابن احمد از صفوان از ابی یسع است. در این روایت، آمده است:
به امام صادق علیه السلام عرض کردم:
((پایههای اسلام را به من معرفی بفرما.)). فرمود: ((شهادت به توحید)) - تا فرمود: - رسول الله فرمود: ((آن که بمیرد و امام زماناش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است.)).(16)
همهی رجال این سند، موثّقاند. هر چند در این گونه روایات که از سوی شیعه و سنی، بسیار روایت شده اند، نیاز به توثیق سند نداریم.
این روایات، بر چند حقیقت زیر دلالت دارد:
الف) جز با امام، زمین، به ثبات و آرامش نمیرسد.
ب) در هر زمان میبایست انسان، امام زماناش را بشناسد. معرفت او، جزء دین است و جهل به امام و نپذیرفتناش از جاهلیّت است.
ج) در زمان میبایست همگان از امام پیروی کنند و روا نیست کسی از طاعت امام زماناش سر باز زند.
د) آن که بمیرد و گردن به بیعت امام ننهد، به مرگ جاهلیّت مرده است.
ه) در هر زمان، میباید امامی که شناخت و پیرویاش واجب است، وجود داشته باشد. در طول زمان، باید زنجیرهی امامان، پیوسته باشد و هیچ عصر و زمانی، از آنان خالی نباشد.
درست نیست که گفته شود: ((این مورد، مانند حکم به شرط موضوع، یا تعلیق حکم بر موضوع، مانند هر قضیه حقیقیه دیگری است.))؛ زیرا، درست است که قضیهی حقیقیه، بر اثبات موضوعاش دلالت ندارد، بلکه بر فرض تحقّق موضوع، حکم، ثابت می شود، امّا روایات وارد در این باب، بر معنایی بیش از این دلالت دارد. این روایات، بر ضرورت ارتباط یا معرفت و پذیرش امام از سوی مردمان، به عنوان شرطی برای مسلمان بودن و این که اگر چنین نشود، مرگ جاهلی در پیش است، دلالت دارد. این قضیّه، بر وجود امام در هر زمانی، دلالت دارد و به معنای این نیست که قضیهی حقیقیه، موضوعاش را ثابت نمی کند. قضیهی حقیقیه، همیشه، به شرط تحقّق موضوع است، امّا ما میگوییم، آن چه از روایات میفهمیم، استمرار موضوع، یعنی وجود امام حجّت در هر زمانی است، که امری غیر از اثبات موضوع است.
به تعبیر دیگر، روایات وارد در این باب، از سنّت خدای متعال پرده بر میدارد که اقتضای آن، وجود امام عادل - که خدا، اطاعتاش را واجب کرده است، و خروج از پیرویاش را اجازه نداده است. - در هر زمانی است حکمِ شرعیِ وارد در این روایات، سنّت الهی را مینمایاند که وجوب پیروی از امام در هر زمان است. سنّت الهیای که از این حکم فهمیده می شود، وجود امام در تمامی زمانها است و گرنه چه گونه از انسان می توان خواست که به هنگام مرگ، در حال طاعت از امام زماناش باشد و پا بند بیعت، و پیرویش باشد، نه این که عهد و پیماناش را بشکند یا امام را نشناسد، و اگر از طاعت سر باز زند یا بیعت را بشکند یا امام را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است؟ اگر این نیست، چرا این اندازه در پاداش و مجازات، سختگیری شده است؟
واضح است که حاکمان ستمگر و پیشوایان کفر و آنان که با خدا و رسولاش میجنگند، مصداق امامی که بر مردم واجب است او را بشناسند و در هر زمان پیروش باشند، نیستند. خدای متعال می فرماید:
و شما مؤمنان، هرگز نباید با ستمگران، همدست و دوست باشید و گرنه، آتش کیفر آنان، شما را هم خواهد گرفت.(17)
از رفتار رؤسای مسرف و ستمگر، پیروی نکنید که در زمین فساد میکنند و به اصلاح حال خلق نمیپردازند.(18)
چه گونه باز می خواهند طاغوت را حَکَم خود گمارند، در صورتی که مأمور بودند بدان کافر شوند؟!(19)
پس از آگاهی از مطلب گذشته، میگوییم، تنها تفسیر برای این روایات، آن است که امامیّه می شناسد و بدان معتقد است؛ یعنی، پس از در گذشت رسول الله صلی الله علیه وآله، امامت در اهلبیت علیهم السلام ادامه داشته و با وفات امام حسن عسکری علیه السلام، قطع نشده است.
ما، معتقد نیستیم، اطاعتی که برابر اسلام است و سر باز زدن از آن، مساوی با جاهلیّت، اطاعت از کسانی است که خدای متعال به ما فرمان داده با آنان دوست و همدست نباشیم، بلکه بدانان کفر ورزیم.
هر که این دسته از روایات را کنار روایات نخست بنهد، تطابق و همخوانی روشنی میان شان می یابد. در حدیث ثقلین وارد شده:
((اینان، حجّت خدا بر بندگاناند و تمسّک به آنان، واجب است؛ زیرا، همسنگ و برابر قرآناند و تا وقتی مردم بدانان چنگ زنند، هرگز گمراه نمی شوند.))
و در دسته دوم روایات وارد شده:
((شناخت اینان، جزء دین خدا است و نشناختن شان، گمراهی و جاهلیّت است.)).
پس حاکمان ستمگر نمی توانند مصداق این دسته از احادیث باشند.
حدیث ((زمین از حجّت، خالی نمی ماند.))(20)
این حدیث را راویان ثقه و مورد اطمینان امامیّه، مانند کلینی و صدوق و ابوجعفر طوسی، از طریقهای بسیار روایت کرده اند. که طبقات مختلف اَسناد این روایت، به حد تواتر میرسد. محمّد بن یعقوب کلینی در کتاب ((الحجه)) کافی، بابی به عنوان ((الأرض لاتخلو من حجّه)) قرار داده است(21). علاّمهی مجلسی در بحارالانوار، بابی را با عنوان ((الاضطرار إلی الحجه و أنّ الإرض لاتخلو من حجه)) گشوده، و در آن، یکصد و هجده حدیث، بدین مضمون ذکر کرده است.
کلینی در کافی، کتاب الحجه، باب ((أنّ الأرض لاتخلو من حجه)) می گوید:
گروهی از اصحاب ما، از احمد بن محمد بن عیسی از محمّد بن ابیعمیر، از حسین بن ابی العلاء گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم:
((زمین، بی وجود امام خواهد بود؟)). فرمود: ((نه!)). گفتم: ((دو امام با هم خواهند بود؟)). فرمود: ((مگر آن که یکی [ امامت کند و دیگری ]ساکت باشد.)).(22)
سند این روایت، صحیح است و در آن تردیدی نیست.
کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش؛ و وی، از محمد بن ابی عمیر، از منصور بن یونس و سعدان بن مسلم، از اسحاق بن عمار، به نقل از امام صادق علیه السلام می گوید:
شنیدم امام فرمود: ((زمین، خالی از امام نمی ماند.)).(23)
سند این روایت هم صحیح است.
کلینی، از محمّد بن یحیی، به نقل از احمد بن محمّد، از علی بن حکم، از ربیع بن محمد مسلّی، از عبدالله بن سلیمان عامری، از امام صادق علیه السلام روایت می کند که امام فرمود:
((پیوسته، روی زمین، حجت خدا خواهد بود.)).(24)
سند، صحیح است و روایت معتبر، و راویان، موثق.
کلینی، از علی بن ابراهیم، از محمّد بن عیسی، از یونس، از ابن مُسکان، از ابو بصیر، به نقل از یکی از آن دو [ امام ]می گوید که فرمود:
((خداوند، زمین را بدون وجود عالِم، رها نکرده است.)).(25)
سند، صحیح است و روایت، معتبر.
کلینی، از حسین بن محمّد، از معلّی بن محمد، از وشّاء، روایت می کند: از امام رضا علیه السلام پرسیدم:
((آیا زمین، بدون امام می ماند؟)). فرمود: ((نه!)) عرض کردم: ما [ به مردم ]میگوییم: اگر خدای عزّوجلّ، بر بندگان خشم گیرد، زمین باقی نمی ماند.)). فرمود: ((زمین، باقی نخواهد ماند و در این صورت، از بین خواهد رفت.)).(26)
سند، صحیح، و روایت، معتبر است.
شریف رضی، از امیر مؤمنانعلیه السلام در نهج البلاغه مطلبی را نقل می کند که با بحث ما مرتبط است. امامعلیه السلام فرمود: زمین، خالی از حجّتی که برای خدا قیام کند، نمی ماند، خواه پیدا و مشهور باشد، خواه ترسان و ناشناس؛ زیرا، نباید حجّتها و نشانههای خدا از بین رود.(27)
آن چه گفته شد، نمونهای از روایات بسیاری است که به حدّ تواتر میرسد و سند برخی تمام است.
برای کسی که با سخنان اهل بیت علیهم السلام آشنا است، حجّت، اصطلاحی شناخته شده است و این احادیث نیاز به شرح بسیار و دقّت و درنگ ندارد و صراحت دارد که وجود امام، در هر زمانی، ضرورت دارد. برای این روایات، تفسیری جز آن چه شیعه امامیّه می شناسد و بدان معتقد است، وجود ندارد؛ یعنی، امام هست و حیات دارد و غایب است. اگر این اعتقاد را معتبر ندانیم، تفسیری برای این روایات بسیار و در حدّ تواتر، نخواهیم یافت.
حدیث ((امامان دوازده گانه))
بخاری، در کتاب الأحکام از صحیحاش، گزارش می کند که جابر بن سمره گفت:
شنیدم پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: ((دوازه امیر خواهد بود.)) سپس کلمهای فرمود که نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر فرمود: ((همگی، از قریشاند.)).
مُسَلِم، در کتاب الإماره، باب ((الناس تبعٌ لقریش)) [= مردم پیرو قریشاند]، از صحیحاش می گوید:
جابر بن سمره گفت: شنیدم پیامبر فرمود: ((اگر دوازده مَرد بر مردم حکم رانند، پیوسته، کارشان رو به راه خواهد بود.)). سپس پیامبر کلمهای فرمود که نفهمیدم. از پدرم پرسیدم: ((رسول الله چه فرمود؟)). گفت: ((همگی، از قریش اند.)).(28)
مُسلم، در صحیح، در همان کتاب، همان باب، از جابر بن سمره گزارش می کند که شنیدم رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود:
((با دوازده خلیفه، اسلام، پیوسته، عزتمند خواهد ماند.)). سپس کلمهای فرمود که نفهمیدم. به پدرم گفتم: ((چه فرمود؟)). گفت: ((همگی، از قریشاند.)).(29)
مُسلم، در کتاب الإماره، باب ((الناس تبع...)) از صحیحاش، از جابر بن سمره نقل می کند: همراه پدرم، بر پیامبر وارد شدم و شنیدم که فرمود: ((کار امّت، رو به راه نخواهد شد، مگر دوازده خلیفه میان شان باشند.)). سپس سخنی فرمود که نشنیدم و به پدرم گفتم: ((چه فرمود؟)). گفت: ((همگی، از قریشاند.)).(30)
ترمذی، در کتاب الفتن، باب ((ما جاء فی الخلفاء)) از سنناش، به نقل از جابر بن سمره می گوید: رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود:
((پس از من، دوازده امیر خواهد بود.)).
راوی، در دنباله آورده است:
((ابو عیسی می گوید: این حدیث، صحیح است.))(31).
ابو داوود در سنن، به نقل از جابر بن سمره می گوید:
شنیدم رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود: ((با دوازده خلیفه، این دین، پیوسته، عزتمند خواهد بود.)). مردم، تکبیر بر آوردند و فریاد زدند. سپس کلمهای فرمود که نفهمیدم. به پدرم گفتم: ((پدر! چه فرمود؟)) گفت: ((همه، از قریشاند.)).(32)
حاکم، در کتاب ((معرفه الصحابه)) از مستدرکاش، به نقل از جابر می گوید: نزد رسولالله صلی الله علیه وآله بودم و شنیدم فرمود:
((با وجود دوازده خلیفه، تکلیف و وضع امّت، پیوسته آشکار است.)).
احمد بن حنبل، در مسند می گوید:
((این حدیث را، جابر، از سی و چهار طریق، روایت می کند.)).(33)
ابو عوانه، این حدیث را در مسندش آورده است.(34)
ابن کثیر، در البدایه و النهایه (ج 6 / ص 248) و طبرانی در المعجم الکبیر (ص 94 و 97) والمناوی در کنوز الحقائق (ص 208) و سیوطی در تاریخ الخلفاء (ص 61) و عسقلانی در فتح الباری (ج 13 / ص 179) و بخاری در التاریخ الکبیر (ج 2 / ص 158) و خطیب در تاریخ بغداد (ج 14 / ص 353) والعینی در شرح البخاری (ج 24 / ص 281) و حافظ حسکانی در شواهد التنزیل (ج 1 / ص 455) و قسطلانی در ارشاد الساری (ج 10 / ص 328) و... حدیث مزبور را آوردهاند.
محدّثان امامیّه، از طریقهای بسیار زیاد که به تواتر میرسد، سند حدیث را بیان کرده اند. در میان آنها، سندهای صحیحی است که قابل تردید نیست.
شیخ حرّ عاملی، در جلد دوم از کتاب ارزشمند إثبات الهداه، نهصد و بیست و هفت روایت با مضمونی نزدیک به هم در امامت دوازده امام آورده که در بسیاری، به گونهای صریح و روشن، شمار دوازدهتن و نام امامان نیز آمده است. برخی از اسناد روایات، صحیح و بی اشکال است و بی هیچ عیبی، به حد تواتر میرسد.
از جمله آنها، نود و پنج روایت در کافیِ کلینی،
پنجاه و سه حدیث در عیون الأخبار صدوق،
بیست و دو حدیث در معانی الأخبار صدوق،
نود و دو روایت در کمال الدین صدوق،
بیست و دو روایت در امالی صدوق،
هجده حدیث در الغیبه شیخ ابوجعفر طوسی،
یازده روایت در مصباح المتهجد طوسی را آورده است.
ما، هیچ وجه معقولی برای تردید در روایتی که محدّثان معتبر از نهصد و بیست و هفت طریق روایت کرده اند، نمی بینم.
چند نکته درباره این حدیث
1- تردیدی نیست که حدیث ((اثنا عشر خلیفه)) از رسول الله صلی الله علیه وآله است که شیعه و سنّی از طرق بسیار، آن را روایت کرده اند. روایت بخاری و مُسلم - از اهل سنّت - و کلینی و صدوق و شیخ طوسی - از شیعه - ما را از دیگر راویان این حدیث، بی نیاز می کند.
2- این احادیث، آشکارا می گوید، امامان ذکر شده در روایت، بر حقّاند و از شمار پیشوایان ستم و بیداد، مانند معاویه، یزید، ولید، متوکل،... نیستند.
3- شمارشان، دوازده تن است، به تعداد نقیبان بنی اسراییل. خدای بلند مرتبه می فرماید:
((خدا، از بنی اسراییل عهد گرفت، و دوازده بزرگ، میان آنان برانگیختیم [ که پیشوای هر نسلی باشند ].)).(35)
4- زمانی، بی وجود آنان نخواهد بود.
برای تمامی این احادیث، مصداق و تطبیقی جز امامان دوازده گانه - که آخرین آنان، امام دوازدهم، مهدی منتظرعلیه السلام است - و نزد شیعه امامیه اثنا عشریه شناخته شده اند، سراغ نداریم.
اگر زحمت و مشقّتی را که علمایی مانند سیوطی متحمّل شده اند تا دوازده امیر پس از رسول الله صلی الله علیه وآله را مرتّب کنند، ببینیم، قلبمان مطمئن خواهد شد که مقصود رسولالله صلی الله علیه وآله جز امامان دوازده گانه اهل بیت علیهم السلام نیست.
بر توجیهی که سیوطی برای این روایت آورده، محمود ابو ریه، حاشیه خوبی زده است:
((خدا بیامرزد آن کسی را که بگوید، سیوطی، [ با این توجیهاش ] مانند کسی است که شبانه برای جمع آوری هیزم برود [ که هر خس و خاری را کورمال و با دست زخمی گرد آورد ]!)).(36)
آن چه بر شمردیم، چهار دسته روایت بود که از لحاظ سند و دلالت، قابل تردید نیست. اگر این احادیث را به هم ضمیمه کنیم، مصداقی حقیقی و دقیق، جز آن چه شیعه امامیه اثنا عشریه می شناسد، ندارد. آنانی که مسئله غیبت و انتظار را نمی پذیرند، نمی توانند عقیده و نظر خود را مصداق این احادیث بدانند؛ چرا که در بسیاری زمانها و در مرحلههای بلندی از تاریخ، زنجیرهی امامت، بنابر همهی مبانی و آرا، جز عقیده امامیّه اثنا عشریه، گسسته شده است و حتّی اگر تکلّفی را که سیوطی برای ترتیب دادن دوازده امام کشیده شده است، بپذیریم، باز دسته نخست و دوم و سوم احادیث، با واقعیّت تاریخ اسلامی همخوانی ندارد و مصداقی برای این احادیث پیدا نمی کنیم.
اما آنانی که مسئله غیبت و انتظار امام را می پذیرند، مانند اسماعیلیه، اینان نیز نمی توانند تفسیری درست از این چهار گونه احادیث نشان دهند؛ زیرا، اعتقادشان، مطابقت با دسته چهارم، یعنی روایاتی که صراحت دارد شمار خلفای رسول الله صلی الله علیه وآله پس از ایشان، دوازده امام یا امیر است، ندارد.
پس تطبیق و مصداق این روایات، در تاریخ اسلام، منحصراً، [ عقیده و ] گفتهی شیعه امامیّه است، نه مصداقهای دیگر. این استدلال، معنای (( مطابقت و انحصار )) است [ که در آغاز سخن گفتیم ]. برای فهم بهتر این استدلال، به حکمی در باب قضا اشاره می کنیم. اگر یک نفر، مَبْلغی پول در خانهای بیابد که جز چند نفر معدود بدان جا رفت و شد ندارند و دیگران وارد نمی شوند، و یکی از آن اشخاص، مدّعی آن مَبلغ شد. اگر کسانی که بدین خانه رفت و شد دارند، چنین ادعایی نداشته باشند، حتماً، قاضی، حکم می کند که مال را به سبب نبود ادعای دیگری، به مدّعی بدهند. برای این حکم بدیهی، نیاز به بیّنه یا سوگند یا دیگر راههای اثبات قضایی نیست. اثبات امامت امامان دوازده گانه اهل بیت، تا حدودی، مانند این مثال قضایی بدیهی است. از این رو گفتیم، انطباق این روایات بر امامان دوازده گانه اهل بیت، از جمله دوازدهمین امام غایب و منتظرعلیه السلام انطباقی قطعی و ضروری است و نیاز به تلاش علمی بسیار ندارد. برای تشخیص صحیح مصادیق این تعداد، تنها، باید نگاهی پیراسته و پاک داشت و از پیشینه و ته مانده های فکری و تعصب های کور، خالی بود. خداوند، ما را از آن تعصب کور، در پناه خود نگه دارد.
گزیده سخن
سخن را در اینباره خلاصه کرده، میگوییم، در برابر ما، دو فرض است:
فرض نخست، درستی عقیده شیعه امامیّه درباره امامان اثنا عشر، از جمله حضرت مهدی علیه السلام است.
دومین فرض، نادرستی این باور است.
طبیعی است، اگر در پرتو چهار دسته احادیث گذشته که مناقشه در اعتبار آنها، مخالف همهی اصول حدیثشناختی است، و تکذیب و ردّ آنها، به معنای انکار رسالت است، به پژوهش و تحقیق درباره این دو فرض بپردازیم، به آسانی، تفسیری واقعی و تاریخی از این چهار گونه احادیث خواهیم فهمید و آن، درستی عقیده شیعه است.
پی نوشت ها:
1) انبیاء (21): 105.
2) قصص (28): 5 - 6 .
3) انبیاء (21): 105.
4) قصص (28): 4 .
5) الصواعق المحرقه، دار الطباعه المحمدیه، مصر، ص 149.
6) مَنْ مات و لم یعرف إمام زمانِهِ مات میته جاهلیه.
7) صحیح مسلم، کتاب الإماره، باب الأمر بلزوم الجماعه عند ظهور الفتن، ج 6، ص 22.
8) صحیح البخاری، کتاب الفتن، باب دوم.
9) مسند احمد، ج 1، ص 416.
10) مسند الطیالسی، چاپ حیدر آباد، ص 259.
11) المستدرک حاکم.
12) تلخیص المستدرک، ذهبی، ج 1، ص 77.
13) مجمع الزوائد، هیتمی، ج 5، ص 218 - 225.
14) بحار الأنوار، ج 23، ص 76-93.
15) رجال سند، همگی، ثقهاند.
16) بحار الأنوار، ج 23، ص 90؛ رجال کشی، ص 266 - 267.
17) هود (11): 113.
18) شعراء (26): 151-152.
19) نساء(4): 60.
20) لا تخلو الأرض من حجه.
21) الکافی، ج 1، ص 178.
22) همان.
23) همان. سند و تمامی راویان حدیث، ثقه اند. ابراهیم بن هاشم، پدر علی بن ابراهیم است. علامه، در خلاصه، اخذ به روایتاش را ترجیح داده است. فرزندش علی بن ابراهیم، در تفسیر، بسیار از او روایت کرده است. وی در مقدمه تفسیر، ملتزم به روایت از موثّقان است. ابن طاووس، هنگام ذکر روایتی از امالی صدوق - که در سند آن ابراهیم بن هاشم است - می گوید: ((تمامی راویان حدیث، ثقهاند.)).
وی، نخستین کسی است که حدیث کوفیان را در قم پخش کرد و از او پذیرفتند، به رغم آن که مشهور بود که قمیها، در پذیرش حدیث، بسیار سخت گیرند. فقیهان ما در اخذ روایت وی تردید نمیکنند. آیه الله خویی، رحمه الله، می گوید: ((در وثاقت ابراهیم بن هشام، شک، روا نیست.)).
24) همان. علی بن حکم را فقیهان ما توثیق کرده اند؛ زیرا، در اسناد کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمی است.
25) همان.
26) همان، ج 1، ص 179. سند، معتبر و کامل است. حسین بن محمد اشعری، مورد وثوق شیخ کلینی است. معلّی بن محمد، بصری است. در تفسیر قمی گزارش شده که او، ثقه است. وشّاء، حسن بن علی بن زیاد است. برقی، درباره اش می گوید: ((در وثاقتاش، تردید، روا نیست.)).
27) نهج البلاغه، حکمت 147.
28) صحیح مسلم، چاپ دارالفکر، ج 6، ص 3، ح 6، (باب أن الناس تبع لقریش از کتاب الإماره.)
29) همان، ح 8.
30) همان.
31) سنن الترمذی، ج 4، ص 501، چاپ مصطفی البابی الحلبی.
32) سنن ابی داوود، ج 2، ص 421، چاپ مصطفی البابی الحلبی 1371. (آغاز کتاب المهدی).
33) مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 86 - 108.
34) مسند ابی عوانه، ج 4، ص 396 و 398 و 399.
35) مائده(5): 12.
36) أضواء علی السنه المحمدیّه، ص 212، چاپ دارالتألیف، مصر.
محمد مهدی آصفی
ترجمه عبدالله امینی ماهنامه انتظار موعود - شماره 5 انتهای متن/
94/03/13 - 12:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]
صفحات پیشنهادی
آیا نیمه شعبان، روز ولادت امام زمان(عج) است؟ / پاسخ آقا مجتبی تهرانی
آیا نیمه شعبان روز ولادت امام زمان عج است پاسخ آقا مجتبی تهرانی فرهنگ > دین و اندیشه - روایتی درباره امام زمان عج به شرح مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی حدیث رُوِیَ عَنِ الصَّادق علیه السلام قال الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقسالروز ولادت امام زمان(ع) را تبریک بگوییم
چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۲ ۰۴ خجسته باد بزم قدسیان در صبحی که آفتاب زمین و آسمان به زیر سقف خانه نرگس طلوع میکند خجسته باد میلاد مولود نجات خجسته باد میلاد مهدی عج تصنیف سرخ ترانههای انتظار السلام علیک یا صاحب الزمان عج عصر انتظار ولادتت را به جشن نشسته است ای گل نرگسپیامک های ولادت امام حسین(ع)
سالروز ولادت ارباب مبارک پیامک های ولادت امام حسین ع با عرض تبریک ولادت سومین پیشوای جهان تشیع حضرت اباعبدالله الحسین ع پیامک هایی بدین مناسبت تقدیم می شود به گزارش سرویس دينی جام نیوز با عرض تبریک ولادت سومین پیشوای جهان تشیع حضرت اباعبدالله الحسین ع پیامک هایی بدین مناولادت امام زمان (عج) از زبان حکیمه خاتون
گل نرگس ولادت امام زمان عج از زبان حکیمه خاتون ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت نهاده و آنان را پیشوایان خلق و وارثین قرار دهیم و در زمین به آنها قدرت و تمکین ببخشیم و به چشم فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از آن اندیشناک و ترسان بودند بنمائیم به گزارش سرویس دینی جدرباره نامه امام به شوروی کوتاهی کردیم/ ارسال نامه، سنتی نبوی است
آیت الله رشاد درباره نامه امام به شوروی کوتاهی کردیم ارسال نامه سنتی نبوی است شناسهٔ خبر 2762043 - چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴ ۳۶ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها آیت الله علی اکبر رشاد در همایش من و نامه رهبر به جوانان اروپا و امریکای شمالی گفت نسبت به پیام امام به گگریه پیامبر(ص) در هنگام تولد امام حسین(ع)/ حسین؛ نامی از سمت خدا
به مناسبت سالروز ولادت حضرت اباعبدالله ع گریه پیامبر ص در هنگام تولد امام حسین ع حسین نامی از سمت خدا شناسهٔ خبر 2587229 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸ ۳۹ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی چون حسين ع متولّد شد خداوند به جبرئيل ع وحى كرد كه پسرى براى محمّد ص متولّد شاهل سنت چه نگاهی به امام زمان(عج) دارند؟
پرونده ای در مجله الکترونیکی اخوت اهل سنت چه نگاهی به امام زمان عج دارند شناسهٔ خبر 2767041 - سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵ ۲۴ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی مجله الکترونیکی اخوت در جهت بازنمایی جایگاه حضرت مهدی عج نزد اهل سنت پرونده ای را تهیه کرده است به گزارش خولادت امام حسین(ع) یادآور دفاع از آزادگی و ظلم ستیزی است
در گفتگو با مهر مطرح شد ولادت امام حسین ع یادآور دفاع از آزادگی و ظلم ستیزی است شناسهٔ خبر 2587230 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۲ ۵۶ استانها > قم قم - مدیر مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم گفت ولادت حضرت سید الشهدا ع یاد آور رشادتها و کوششهای ایشان در راه تحقق اهداف بلند اسلام دهيئتی از انديشمندان كويت در سالگرد ارتحال امام(ره) شرکت میکنند
هيئتی از انديشمندان كويت در سالگرد ارتحال امام ره شرکت میکنند شناسهٔ خبر 2761396 - چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۶ دین و اندیشه > سایر هيئتي از انديشمندان و دانشگاهيان كويت ۹ خردادماه برای شركت در بيستوششمين سالگرد سالگرد ارتحال امام خمينی ره عازم تهران می شوند به گزارشهمایش عرفان اسلامی از نگاه امام خمینی(ره) برگزار میشود
۷ خردادماه همایش عرفان اسلامی از نگاه امام خمینی ره برگزار میشود شناسهٔ خبر 2761427 - چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۹ دین و اندیشه > اندیشکده ها همایش عرفان اسلامی از نگاه امام خمینی ره با حضور کارشناسان ۷ خردادماه در مشهد برگزار میشود به گزارش خبرگزاری مهر از سوی مجمع عامام حسین(ع) در منابع اهل سنت
به مناسبت میلاد امام حسین ع امام حسین ع در منابع اهل سنت شناسهٔ خبر 2586515 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۵۰ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی رسـول گرامى اسلام فرمود به وسیله من آگاه شدید با على راه یافتید و هدایت شدید نیكى ها به واسطه حسن به شما عطا شد ولى سعادت و شقاگریه پیامبر(ص) در هنگام تولد امام حسین(ع) |اخبار ایران و جهان
گریه پیامبر ص در هنگام تولد امام حسین ع بنا بر اكثر منابع و مشهورترين روايات سال ولادت امام حسين ع سال چهارم هجرى است و عمر ايشان در وقت شهادت پنجاه و هفت سال بوده است کد خبر ۵۰۲۲۵۹ تاریخ انتشار ۰۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸ ۵۰ - 22 May 2015 چون حسين ع متولّد شد خداوند به جبرئيلیکی از مخاطبان اصلی امام حسین(ع)، نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعهاند
حجت الاسلام پور امینی در گفتگو با مهر یکی از مخاطبان اصلی امام حسین ع نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعهاند شناسهٔ خبر 2667008 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۱۰ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت امام حسین ع ريشه بسيارى از مصيبتنیایش با امام زمان (عج)
نیایش با امام زمان عج از ما که گوییا به تو خیری نمی رسد پس خود به لب دعای فرج را زیاد کن دیوار کعبه منتظر تکیه دادنت خرسند شیعه را تو زحکم جهاد کن نیایش با آقا امام زمان علیه السلام با نوای امید روشن بین دانلود لینک ۱۲ ۰۳ ۱۳۹۴ - ۱۵ ۰۰شباهت امام عصر(ع) به ذوالقرنین
معارف شباهت امام عصر ع به ذوالقرنین مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم یکى از کتاب هاى ارزشمند شیعه نوشته آیت اللّه سیدمحمدتقى موسوى اصفهانى 1348 ـ 1301ق است به گزارش سرویس دینی جام نیوز "مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم" یکى از کتاب هاى ارزشمند شیعه نوشحضرت علی اکبر(ع) در کلام امام صادق(ع)
فیلم حضرت علی اکبر ع در کلام امام صادق ع شناسهٔ خبر 2764518 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۱۵ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی دریافت 7 MB حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان به معرفی شخصیت حضرت علی اکبر ع براساس روایتی از امام صادق ع می پردازد به گزارش خبرگزاری مهر حجتمعرفی دانشنامه امام حسین(ع)
به مناسبت سالروز ولادت امام حسین ع معرفی دانشنامه امام حسین ع شناسهٔ خبر 2667069 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۴۳ دین و اندیشه > اندیشکده ها دانش نامه امام حسین ع با جستجو در بیش از پانصد مصدر تاریخی حدیثی فقهی تفسیری و کلامی آنچه را درباره زندگانی فردی و اجتماعی و نظریات-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها