تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804944349




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ولادت امام زمان (عج) از زبان حکیمه خاتون


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


گل نرگس؛
ولادت امام زمان (عج) از زبان حکیمه خاتون
ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین، منت نهاده و آنان را پیشوایان خلق و وارثین قرار دهیم. و در زمین به آنها قدرت و تمکین ببخشیم و به چشم فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از آن اندیشناک و ترسان بودند بنمائیم.



به گزارش سرویس دینی جام نیوز،  روایتی در رابطه با ولادت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان حکیمه عمه امام عسکری علیه السلام وجود دارد، که گزارش نسبتا دقیقی از تولد امام علیه السلام را در بردارد. این روایت در زمان مسعودی (متوفای 345 ه‍.ق) موثق تلقی می شده است. شیخ مفید از قول حکیمه خاتون؛ دختر امام جواد علیه السلام این گونه نقل می کند:     ابو محمد حسن بن علی علیهما السلام با پیکی مرا به نزد خود خواند و گفت: ای عمه؛ امشب افطار را در نزد ما بگذران، زیرا پانزدهم شعبان است. امشب خدای متعال حجت خود را در زمین ظاهر خواهد کرد. از او پرسیدم: مادرش کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: جانم فدایت! ولی آثار حاملگی در او وجود ندارد. فرمود: آنچه گفتم، همان خواهد شد. بنا بر این وارد شدم و سلام کردم، نرجس پیش آمد تا کفش هایم را از پا در آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ بدو گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان منی.     ولی او از سخن من امتناع ورزید و پاسخ داد: ای عمه! چه می فرمائید؟ بدو گفتم: دخترم! امشب خداوند متعال پسری به تو عطا می فرماید که مولای این جهان و آن جهان خواهد بود. او خجالت زده و سرخ شد. پس از آنکه نماز عشا به جای آوردم، افطار کردم و به خواب رفتم، نیمه شب از خواب برخاستم تا نماز عشا به جای آورم، نماز خواندم در حالی که نرجس در خواب بود، بدون آن که اثری از وضع حمل در او دیده شود. آنگاه نشستم و نماز نافله خواندم، پس از آن به رختخواب رفتم و دوباره بیدار شدم، ولی او هنوز در خواب بود. آنگاه برخاست، نماز نافله را به جای آورد و دوباره دراز کشید.     حکیمه خاتون ادامه می دهد: از اطاق خارج شدم تا طلوع فجر را ببینم و نخستین مرحله طلوع را دریابم، ولی او هنوز خوابیده بود. از این رو، از انتظار امام عسکری علیه السلام در این باره مردد شدم، درست در همان لحظه، امام از جای خود صدا زد، ای عمه! عجله نکن؛ امر نزدیک است! من نشستم و سوره های حم، سجده و یس را تلاوت کردم، در همان لحظه او (نرجس) با هوشیاری از خواب برخاست. من به سوی او روان شدم و گفتم: سلام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس می کنی؟ او پاسخ داد: ای عمه! آری، آنگاه بدو گفتم: خود را جمع کن و آرامش قلبی را به دست آر. در عین حال در آن لحظه احساس خواب کرده و چرت بر من غالب شد. پس از آن، با صدای مولایم از خواب برخاستم و چون پوشش را از او بلند کردم، حضرتش را دیدم به حال سجده بر زمین افتاده بود، او را بر دامان گرفتم و متوجه شدم پاک و تمیز است.     ابو محمد؛ مرا صدا زد و گفت: ای عمه! پسرم را برایم بیاور و چنین کردم...، پس از آن امام عسکری علیه السلام زبان بر کامش گذاشت و با آرامی دستش را به چشم ها، گوش ها و آرنج هایش کشید، سپس گفت: ای پسرم! سخن بگو؛ کودک لب به سخن گشود و پاسخ داد: شهادت می دهم که خدائی جز خدای یکتا نیست، او یکتا است و شریک و انبازی ندارد، شهادت می دهم محمد صلی اللّه علیه و آله پیامبر خدا است. سپس بر امیرالمؤ منین علیه السلام سلام کرد، و بر امامان به ترتیب، تا در نام پدرش توقف کرد، آنگاه از ادامه سخن باز ایستاد.     ابو محمد گفت: ای عمه! او را نزد مادرش ببر، تا وی را سلام گوید و سپس او را به من باز گردان؛ چنین کردم و او را باز گردانده و در همان جا گذاشتم. امام عسکری علیه السلام به من فرمود: ای عمه! هفت روز دیگر برای دیدار او بیائید. روز بعد آمدم تا به ابو محمد سلام گویم. پرده را بالا زدم تا مولایم را ببینم، ولی او را ندیدم. از این رو، از امام پرسیدم: جانم به فدایت! برای مولای من چه اتفاقی افتاده؟ حضرتش پاسخ فرمود: ای عمه! او را به همان کس که مادر موسی فرزندش را بدو سپرد، سپردیم.     حکیمه می گوید: روز هفتم آمدم و به او سلام گفتم و نشستم. ابو محمد فرمود: پسرم را نزد من بیاور؛ او را قنداق کرده در قطعه ای پارچه آوردم. امام آنچه را که در روز نخست به هنگام تولد انجام داده بود تکرار کرد و کودک، آنچه را که از قبل گفته بود، گفت. آنگاه این آیه قرآن را تلاوت کرد:     بسم الله الرحمن الرحیم و ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین، منت نهاده و آنان را پیشوایان خلق و وارثین قرار دهیم. و در زمین به آنها قدرت و تمکین ببخشیم و به چشم فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از آن اندیشناک و ترسان بودند بنمائیم.    کتاب تاریخ عصر غیبت / سیدمسعود پورسید آقایی پایگاه حوزه



۱۱/۰۳/۱۳۹۴ - ۱۵:۰۱




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن