محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831421691
سبک زندگى دینى؛ جامعه و انسان دینى
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
سبک زندگى دینى؛ جامعه و انسان دینى
جامعه دینى، جامعه خدامحور، اخلاق مدار، در تدبیر آن سنن الهى حاکمیت دارد، همگرا و واگرا و برخوردار از عقلانیت دینى و... است.
بخش دوم و پایانی ب. جامعه دینى در اینجا بر اساس مبانى دینى، به ترسیم جامعه دینى مى پردازیم. در جامعه دینى و به اصطلاح «دارالاسلام»، که ارتباط وثیقى با فرهنگ اسلامى دارد، سرزمینى است که در آن قدرت در دست مسلمانان است و در آن شریعت اسلامى و احکام آن در عبادات و معاملات و... بدون معارضى اجرا مى گردد. آنچه درباره تقسیم جهان به «دارالاسلام» و «دارالکفر» و احکام و آثار ویژه آن دو و نیز مسائل مرزها مطرح شده، همه بحث درباره وضعیتى است که بر جهان بشرى حاکم شده است، بى آنکه مطلوب نظر اسلام باشد؛ چراکه با توجه به اصل خاتمیت و ویژگى همگانى بودن اسلام، آرمان نهایى اسلام حاکمیت دین و شریعت حق بر جامعه بشرى، و تشکیل امت واحده در جامعه انسانى است. این آرمان آن گاه تحقق مى یابد که نه تنها مرزهاى ساختگى و سیاسى از میان ملت هاى مسلمان برداشته شوند، بلکه همه خانواده بشرى با پذیرفتن دینى یگانه و تسلیم در برابر آیین توحید، کشور و امتى یگانه تشکیل دهند. اما با این وجود و فارغ از این اصطلاحات، برخى، جامعه دینى را جامعه عامل به احکام دین معرفى کرده اند که مردم آن، این دغدغه را دارند که دائما ببینند امر، خواست و حکم خدا چیست، و سعى کنند اندیشه ها و رفتارهاى خودشان را با این خواست و حکم تطبیق دهند. در عین حال، سه دیدگاه پیرامون «جامعه دینى» وجود دارد: 1. جامعه اى که در آن داورى با دین باشد و افراد آهنگ خود را همیشه با دین موزون کنند. جامعه دینى دغدغه دین دارد و این دغدغه و احساس نیاز به همسو کردن خود با دین، تنها به امور فردى و عبادیات و اخلاق فردى محدود نمى شود، بلکه نسبت میان دین و کلیه امور اجتماعى باید سنجیده شود و داورى دین در همه خطوط و زوایاى تمامى شبکه اجتماعى نافذ باشد. این بدان معنى نیست که جامعه دینى همه چیزش را تنها از متون دینى اخذ و اقتباس مى کند و هیچ نیازى به منابع معرفتى دیگر نظیر عقل و دانش تجربى بشرى ندارد. 2. جامعه اى که سلول هاى تشکیل دهنده آن، یعنى افراد جامعه «دیندار» باشند. این تعریف بسیار گسترده است؛ زیرا وجود افراد دیندار شرط لازم تحقق جامعه دینى است، ولى کافى نیست. ممکن است همه افراد جامعه دیندار باشند، اما روابط و نهادهاى اجتماعى آنها دینى نباشد. 3. جامعه اى که دین، هدایت شبکه روابط و کردارهاى اجتماعى آن را برعهده داشته باشد. در این تعریف، براى دین در عرصه زندگى اجتماعى نقش انفعالى در نظر گرفته شده است. دین نقش فعال در هدایت کردارهاى جمعى و جهت دهى شبکه روابط اجتماعى ندارد. طبیعى است که معناى دوم و سوم پذیرفتنى نیست؛ زیرا در معناى دوم، مفروض این است که «جامعه دینى» جامعه اى است که افراد این جامعه دیندار باشند، ضرورتى ندارد که روابط اجتماعى و یا نهادهاى کلان اجتماعى نیز دیندار و پایبند به دین باشند. طبیعى است که مراد ما از جامعه دینى، صرف وجود افراد دیندار در این جامعه نیست؛ دین باید حضورى پررنگ در مناسبات اجتماعى داشته باشد. اما در معناى سوم نیز چون نقشى بسیار انفعالى براى دین در نظر گرفته شده است و دین نقش کم رنگى در مناسبات اجتماعى دارد، منظور نظر ما نیست. ازاین رو، مراد از جامعه دینى، معناى نخست است. در اینجا به برخى ویژگى هاى جامعه دینى مى پردازیم: 1. خدامحورى در جهان بینى الهى، انسان مخلوق خداست، جانشین او در زمین و اشرف مخلوقات محسوب مى شود. خداى متعال خالقِ هستى و محور همه هستى است. همه امور به او ختم مى شود. انسان با آزادى و اختیارى که دارد، در دنیا با اعمال اختیارى خود، سر به او مى سپارد و از این طریق، کمالات معنوى و اخلاقى را با بهره گیرى از آموزه هاى دین و عمل به سیره انبیاء و اولیاى الهى در دنیا براى خود، به عنوان زاد و توشه راه مهیا ساخته، آرامش ابدى را براى خود مى خرد. معیار و مبناى عمل و رستگارى انسان، باید «قرب» الهى و کسب رضایت خداى متعال باشد. خدا در همه لحظات زندگى بر انسان و اعمال و نیات او آگاه است و انسان باید همواره او را حاضر و ناظر اعمال خود بداند. در تشریح این اصل بنیادین در جامعه دینى، باید گفت: توحید ذاتى و توحید در عبادت جزء اصول اولیه اعتقادى اسلامى است؛ یعنى اگر کسى در اعتقاداتش به یکى از این دو اصل خللى باشد، جزء مسلمانان محسوب نمى گردد. توحید ذاتى یعنى ذات پروردگار یگانه است؛ مثل و مانندى ندارد، ماسوا همه مخلوق اوست و دون درجه و مرتبه او در کمال، بلکه قابل مقایسه با او نیست. کریمه «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»، «وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوا أَحَدٌ»، «وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَها آخَرَ» (ذاریات: 56)، «و آنچه در آسمان ها و زمین است از آن اوست و آیین پایدار [نیز ]از آن اوست. پس آیا از غیر خدا پروا دارید، و هر نعمتى که دارید از خداست. سپس چون آسیبى به شما رسد به سوى او روى مى آورید» (نحل: 53)، «بگو چه کسى مى تواند در برابر خدا از شما حمایت کند اگر او بخواهد براى شما بد بیاورد یا بخواهد شما را رحمت کند و غیر از خدا براى خود یار و یاورى نخواهند یافت» (احزاب: 17)، «بگو اگر خدا بخواهد به شما زیانى یا سودى برساند، چه کسى در برابر او براى شما اختیار چیزى را دارد بلکه [این] خداست که به آنچه مى کنید همواره آگاه است» (فتح: 11)، «بگو پروردگار آسمان ها و زمین کیست؟ بگو خدا. بگو پس آیا جز او سرپرستانى گرفته اید که اختیار سود و زیان خود را ندارند» (رعد: 16). این آیات جملگى محوریت خدا را در زندگى بشر، به ویژه انسان مؤمن را گوشزد مى کند. قرآن کریم هدف از خلقت هستى را معرفت، عبادت و تقرب به پروردگار بیان نموده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُون»(ذاریات: 56)؛ همچنین در نظام فکرى اسلام، «سعادت»، که هدف قریب هر نظام دینى و بشرى است، وسیله اى براى نیل به کمال حقیقى او و تقرب به خداست (مصباح، 1377، ص 64). توجه به توحید و مبدأ هستى در سراسر دین دیده مى شود، بلکه قرآن مبنا و محور تجمیع انسان ها را بر اساس پرستش و عبادت معبودى واحد مى داند. بر همین اساس، به دعوت اهل کتاب مى پردازد: «بگو اى اهل کتاب بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد...» (آل عمران: 64). بنابراین، در اندیشه دینى، غایت حرکت و سمت وسوى همه حرکت ها و افعال، خداى متعال است. همه چیز به او ختم مى شود: «مسیر همه به سوى دادگاه پروردگارت خواهد بود» (قیامت: 30). «و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور» (شرح: 8) و «ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم» (بقره: 156). علاوه بر این، در عمل همه باید فرمانبردار خداى متعال باشند: «همه فرمانپذیر اویند» (بقره: 116). معیار رفتار و عمل آدمیان باید مبتنى بر عمل بر اساس فرمان الهى باشد. قرآن کریم لزوم پیروى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از وحى را به صراحت در آیاتى چند مانند «أَحْکُم بَینَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ...»(مائده: 48) و «آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللّهُ»(بقره: 91)، بیان مى کند. از سوى دیگر، حاکمان به غیر حکم الهى را در آیاتى چند مانند «وَمَن لَّمْ یحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (مائده: 45)، به فسق و ظلم و کفر منتسب مى کند و هرگونه قضاوت، داورى و حکم را اختصاص به خداوند متعال دانسته، مى فرماید: «اَلاَ لَهُ الْحُکْمُ» (انعام: 62) و نیز در آیه «وَلِلّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض» (آل عمران: 189)، مُلک «تدبیر و حکومت» و تدبیر جامعه و ولایت تکوینى و تشریعى را مختص به خداوند مى داند و در آیات متعددى از جمله «خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند» (بقره: 213)، به صراحت، معیار داورى را کتاب وحى الهى دانسته، رجوع مردم به کتاب و احکام الهى را ضرورى مى داند. طبیعى است که در جامعه دینى مقصد، مقصود، مسیر و جهت حرکت همه افراد، نهادها و سازمان ها باید خدا و کسب رضایت او، نهادینه سازى ارزش هاى دینى و اخلاقى باشد. کارگزاران نظام اسلامى باید همه تلاش خود را مصروف حاکمیت هنجارها و ارزش هاى اسلامى در جامعه نمایند. 2. اخلاق محورى و ارزش مدارى در دین اسلام، اخلاق بر بسیارى از اصول، فروع و احکام دینى محوریت دارد و روح دین بر محوریت اخلاق است. از جمله «اخلاق»، مقدم بر تبلیغ در دین است. یکى از مقاصد دین، تبلیغ و ابلاغ پیام دین به همگان است. کارآمدترین شیوه تبلیغ و ترویج دین، پاسداشت اصول اخلاقى توسط دین مداران و رهبران مذهبى است. بنابراین، دین براى نشر و گسترش خود به اخلاق وابسته است. خداوند مى فرماید: «پس به سبب رحمت خداوند، نسبت به مردم نرم شدى و اگر خشن و سنگ دل بودى، از اطراف تو پراکنده مى شدند. پس آنان را ببخش و برایشان طلب آمرزش کن و در کارها با آنان مشورت نما، پس آن گاه که تصمیم گرفتى، بر خدا توکل کن، به درستى که خداوند متوکلان را دوست دارد.» براین اساس، رمز موفقیت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ابلاغ پیام رسالت و وحى الهى، اخلاق حسن، نرم خویى و خوش اخلاقى آن حضرت بود که زمینه نشر دین جهان گستر را فراهم ساخت. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به حضرت على صلى الله علیه و آله در حفظ و پاسداشت ارزش هاى اخلاقى چنین سفارش مى کنند: «یا على! از آثار یقین این است که رضایت هیچ کس را با خشم خداوند به دست نیارى و کسى را بر نعمتى که خدا به تو داده، نستایى و احدى را بر چیزى که خدا از تو دریغ فرموده، نکوهش نکنى؛ چه روزى را نه حرص حریصان جلب کند و نه بى میلى کسان واپس زند. خداوند به حکمت و فضل خود آسایش و خوشى را در یقین و رضا (به قضا و قدر) قرار داده و غصه و اندوه را در شک و نارضایى. یا على! هیچ فقرى از نادانى بدتر نیست و هیچ مالى از عقل سودمندتر نیست. هیچ تنهایى از خودپسندى وحشتناک تر نیست و هیچ مددکارى اى از مشورت بهتر نیست و هیچ عقلى، چون عاقبت اندیشى نیست و هیچ حسب و نسبى چون خوشخویى نیست و هیچ عبادتى همانند فکر کردن نیست. یا على! آفت سخن دروغ است و آفت علم فراموشى است و آفت عبادت سستى است و آفت سخاوت منت است و آفت شجاعت ستم است و آفت زیبایى کبر و خودپسندى است و آفت حسب و نسب فخرفروشى است. یا على! همیشه راستگو باش، هیچ گاه دروغ از دهانت بیرون نیاید و هرگز به خیانت اقدام مکن. از خدا چنان بترس که گویا او را به چشم مى بینى، مال و جان را در راه دین نثار کن و خود را به اخلاق نیک بیاراى و از خوى هاى بد بپرهیز. یا على! سه خصلت نزد خدا از هر عملى محبوب تر است: 1. انجام واجبات، کسى که واجبات الهى را انجام دهد از عابدترین مردم است. 2. ترک گناهان، کسى که از گناه بپرهیزد از پرهیزگارترین مردم است. 3. قناعت، هر که به آنچه خدا روزى کرده قناعت کند از بى نیازترین خلق است (ابن شعبه حرانى، 1380، ص 15). در اندیشه دینى، تزکیه و تهذیب، مقدم بر تعلیم و آموزش است. قرآن کریم در بسیارى از آیات خود، همواره تزکیه نفس و تهذیب را مقدم بر تعلیم دانسته مى فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» (اعلى: 14و15)؛ به یقین کسى که خود را تزکیه کرد، رستگار شد. آن کس نام پروردگارش را یاد کرد، سپس نماز خواند! به گونه اى که اگر تزکیه نفس و پاکى دل و صفاى روح در پرتو فضایل اخلاقى نباشد، یاد خدا و نماز ارزشى ندارد. همچنان که غایت افعال اختیارى انسان، نیل به فلاح و رستگارى است، فلاح و رستگارى غایت انجام کارهاى خوب، اعمال و عبادت شایسته است. ازاین رو، نیل به فلاح و رستگارى، هدف غایى خلقت انسان است. تحقق هدف خلقت و رسالت انبیا، نیل انسان به کمال و رستگارى است که در پرتو اصلاح امور نفسانى، تزکیه نفس و خودسازى انسان امکان حصول مى یابد. نیل به کمال اخلاقى آرمان دینى است که در شرع انوار به آن توصیه فراوان شده است. 3. دیانت، سیاست و حکومت به نظر مى رسد، جامعه دینى، جامعه اى است که قوام نظام هاى اجتماعى و تدبیر مناسبات جمعى آن وابسته به دین است، به گونه اى که اگر دین از این جامعه و نظام هاى آن حذف شود، دچار فروپاشى و اضمحلال مى شود. چنین جامعه اى، بدون حکومت دینى که مجرى احکام و آموزه هاى دین باشد، امکان تحقق ندارد. ازاین رو، در جهان بینى دینى، «دین» و «حکومت و سیاست» دو جزء لاینفک و جدایى ناپذیرند؛ اصولاً کارآمدى دین به وجود حکومت کارآمد دینى است. درواقع، سیستم مدیریت در نظام دینى، عهده دار مسئولیت هاى الهى است و در پى برآوردن نیازها، وظایف، تکالیف و مسئولیت هاى مقدس و الهى است. در چنین سیستمى، ارزش ها و هنجارهاى دینى و اخلاق معطوف به ارزش هاى والا، نقش کلیدى و محورى در تربیت انسان ها دارد. در اندیشه اسلامى، جامعه انسانى هرگز به خواسته هاى خود دست نمى یابد، مگر از ناحیه حکومتى عادل و کارآمد؛ حکومتى با حاکمانى متخلق، وارسته، مردمدار و با قدرت پاسخ گویى بالا. در حکومت اسلامى به منظور اجراى دقیق احکام و آموزه هاى دین، حاکمان نظام اسلامى باید عادل، متعهد، مسئول، پاسخگو، وظیفه شناس، امین، خداترس، باتقوا، متخلق به اخلاق الهى، معاشرت نیکو، صداقت در کار، پرهیز از کبر و خودپسندگى و انتقادپذیر و... باشند. اصولاً در جامعه دینى و بینش مبتنى بر جهان بینى اسلامى، تربیت و اخلاق و ارزش هاى اخلاقى نقش بى بدیلى در تعالى، شکوفایى و پویایى جامعه اسلامى ایفا مى کند. در جهان بینى دینى، «تکریم انسان» یک اصل اساسى و محور بنیادینى است که همه حرکت هاى تعالى بخش به سمت ساختن انسانى کامل و با کرامت سوق مى دهد و جامعه را به پى ریزى نظامى مبتنى بر مجاهدت، در راستاى شکوفایى استعدادها و قابلیت هاى کران ناپیداى آدمى فرامى خواند. در نظام اسلامى آرمانى، «ارزش ها» و «هنجارهاى دینى» معیار و ملاک تعیین کننده صحت هر چیزى است. بى تردید هیچ انسانى در این جامعه خود را تنها و بیگانه نمى یابد، و همواره در سختى ها و ناملایمات زندگى مادى و هیجانات روحى و در پناه حکومت حق اسلامى کارآمد، همه به کمک یکدیگر مى شتابند و در عمل، انسانیت، همیارى و نوع دوستى در جامعه حاکم است. 4. حاکمیت سنن تشریعى الهى در تدبیر جامعه اسلامى از منظر جهان بینى دینى، تدبیر جوامع مبتنى بر سنن تشریعى الهى است. قوانین و سنن حاکم بر جامعه اسلامى، تحت عنوان «سنت هاى الهى» در تدبیر جوامع نام دارد؛ زیرا براساس جهان بینى توحیدى، علاوه بر آفرینش موجودات، تدبیر و ساماندهى آنها نیز از سوى خداوند صورت مى گیرد. ازاین رو، آن دسته از تدابیر و سازمان دهى الهى که مستمر و همیشگى است، و روشى غیرقابل تبدیل و تحویل دارد، به «سنه اللّه» معروف است که در معناى وسیع آن، دربرگیرنده همه موجودات از جمله انسان و زندگى فردى ـ اجتماعى اوست و بر هر موجودى در هر زمان و تحت هر شرایطى یک یا چند مورد از این سنت ها حکومت مى کند. پذیرش قانونمندى روابط اجتماعى و حوادث تاریخى هیچ گونه ناسازگارى با مختاربودن انسان ندارد؛ چراکه انسان با اختیار خود، زمینه اجراى سنت هاى الهى را فراهم مى کند و خود را با انتخاب خویش، مشمول این یا آن سنت مى سازد (رعد: 11). حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه به تبع قرآن حکیم، هدایت الهى را به طور مستمر، شامل حال انسان ها دانسته، مى فرماید: «راستى که اگر دیده بگشایید، حقیقت در نگاهتان نشانده اند و اگر گوش فرادارید، حقایق لازم را در گوشتان فروخوانده اند و اگر هدایت را پذیرا باشید، شما را ره نموده اند» (نهج البلاغه، 1376، خ 20). همان گونه که گذشت، بشر به حکم ضرورت، در سراسر زندگى از آغاز تا پایان، تحت آزمایش الهى است. ازاین رو، تمام اعمال او محکى است براى سرنوشت ابدى او. حضرت على علیه السلام در نامه اى به معاویه این نکته را چنین یادآور مى شوند: «بى گمان، خداى سبحان دنیا را مقدمه اى براى زندگى پس از آن قرار داده و آن را براى مردم بوته آزمونى خواسته است تا هر آنکه را نیکوکارتر است، بازشناسد... و ما در این دنیا آمده ایم تا به آن آزمون شویم» (همان، نامه 55). از جمله سنت هاى تشریعى الهى در تدبیر جوامع بشرى، اعمال «ناپسند» و «ضداخلاقى» و ضددینى بشرى است که پیامد طبیعى آن سقوط و هلاکت جامعه انسانى است. حضرت على علیه السلام نتیجه انحراف جامعه انسانى از خدامحورى و نیز زشتکارى هاى بشرى را از جمله عوامل منع برکات الهى و در نهایت، سقوط و هلاکت امت ها برشمرده، به عنوان آسیبى جدى براى جامعه انسانى برشمرده اند: «از طنین فاجعه هایى که بر امت هاى پیشین به کیفر بدکارى ها و زشت کردارهاى آنها فرود آمد، دورى کنید و در احوال نیک و بد، چگونگى آنها را به یاد آورید و از اینکه به چنان سرنوشتى دچار آیید، بهراسید!... بپرهیزید از هر جریانى که ستون فقرات امت هاى پیشین را در هم شکست و نیروهایشان را به تحلیل برد؛ یعنى از [رفتارهاى ناپسند و غیراخلاقى] کینه ورزى دل ها به هم، سینه تنگى و تنگ نظرى متقابل، پشت کردن به یکدیگر، روى گرداندن از هم و ناهمکارى دست ها با یکدیگر» (همان، خ 234). از سوى دیگر، نتیجه خدامحورى و ایمان به او، گشایش، عزت و امنیت جامعه بشرى است. حضرت على علیه السلام، ضمن دعوت مؤمنان به تأمل در احوال گذشتگان به این نکته توجه داده اند که در دوران طاغوت ها و فراعنه، کسانى که صبورى پیشه کنند و از سوءرفتار آنها به خدا پناه ببرند، گشایش و عزت الهى را به ارمغان مى برند: «در سرگذشت مؤمنان پیشین نیز نیک بیندیش که در سختى ها و بلاهاى بالاینده چگونه بودند... فرعون هاى زمان آنان را به بردگى گرفته بودند و به سخت ترین شکل شکنجه مى دادند... تا اینکه خداوند تبارک و تعالى دید که آنان در محبت او، تمام ناملایمات را تحمل مى کنند و انواع ناملایمات را از ترس او پذیرایند... پس تنگناى گرفتارى هایشان را به گشایش و خواریشان را به عزت تبدیل کرد... و از کرامت خداوندى چندان بهره بردند که در عالم آرزو، رسیدن به آن همه را ناممکن مى دانستند» (همان). همچنین آن حضرت پیروى و اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را تنها راه نجات جامعه انسانى برشمرده و سرنوشت محتوم جامعه بشرى و آینده قطعى دولت ها و حکومت هاى جهان را تن دادن به پیروى از سیره و سنت اهل بیت علیهم السلام دانسته، مى فرمایند: «از این امت، هیچ کس نیست که با آل محمد ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ شانه به شانه بساید و آن دیگران که همواره ریزه خوار خوان نعمت ایشان هستند، هرگز نمى توانند با آنان پهلو بزنند، که این خاندان پایه و زیرساخت دینند و تکیه گاه یقین، تندروان به سویشان بازآیند و واپس ماندگان کُند رفتار ناگزیرند که خود را به ایشان رسانند» (همان،حکمت 200). بنابراین، ایمان، تقوا، پیروى از هنجارها و ارزش هاى دینى و عمل نیک و صالح و اجتناب از رفتارهاى ناپسند و عبودیت، بندگى و خدامحورى و توحیدمحورى، دور از انجام اعمال ناشایست و... از جمله سنت هاى تشریعى الهى در تدبیر جامعه دینى است که موجب سعادتمندى و گشایش آنان خواهد شد. 5. تولى و تبرى؛ همگرایى و واگرایى از منظر اسلام و در جهان بینى دینى، حیات و تکامل حقیقى انسان در گرو حیات فکرى و دینى اوست. ازاین رو، از یک سو، براى حفظ حیات و هویت دینى و فرهنگى مؤمنان، بر فعال کردن جاذبه و دافعه آنان و نفى بى تفاوتى نسبت به باورها و ارزش هاى غیرتوحیدى و غیردینى تأکید مى ورزد و از سوى دیگر، با نفى عصبیت هاى خونى (خانوادگى و قبیله اى)، جغرافیایى، نژادى (رنگ و زبان)، صنفى و حتى انتساب اسمى به ادیان آسمانى و جاهلى خواندن آنها، با دو اصل «تولّى و تبرّى»، جاذبه و دافعه اجتماعى، دینى و فرهنگى مسلمانان را در جهت فطرى و الهى هدایت مى کند. این دو، از اصول عملى اسلام و به عنوان دو سیاست کلان و راهبردى، تطبیق اجتماعى و فرهنگى اصل توحید و شعار اساسى آن «لا اله الا اللّه» مى باشد که از یک سو، با نفى خدایان دروغین «لا اله»، انسان ها را از پرستش و بندگى آنها نهى کرده، بر باورها و ارزش هاى غیرتوحیدى خط بطلان مى کشد و از سوى دیگر، با اثبات خداى یگانه «اللّه» و دعوت انسان به بندگى او، جهان بینى و ارزش هاى توحیدى را فراروى بشر قرار مى دهد. اسلام با دو راهبرد «تولّى و تبرّى» بر آن است تا توحید را در همه اندیشه ها، باورها، ارزش ها و هنجارهاى فردى، اجتماعى و عبادى انسان جارى کرده، باورها، ارزش ها و هنجارهاى غیرتوحیدى را از صحنه زندگى حذف نماید. ازاین رو از یک سو، پیروان خود را به جانبدارى از دین و فرهنگ توحیدى و همگرایى با مؤمنان صالح، فرامى خواند تا از این طریق، جامعه اى بر اساس فرهنگ و نظام اجتماعى سیاسى برخاسته از توحید بنا کند و نیز با ایجاد همبستگى شدید روحى، دینى، فرهنگى و اجتماعى بین اعضاى آن و رهبران فکرى و اجتماعى اش، هویت فرهنگى و اجتماعى آن را حفظ و از هضم شدن در فرایند تحولات تاریخى جلوگیرى نماید و از سوى دیگر، مؤمنان را به بیزارى جستن از فرهنگ جاهلى، کفار و مشرکان دعوت مى کند تا از نفوذ فرهنگ بیگانه، غیردینى و غیرخدایى در جامعه اسلامى پیش گیرى کند. همگرایى و واگرایى «تولّى و تبرّى» که اسلام منادى آن است، کاملاً بر اساس حکمت و خردمندى و از روى نهایت رحمت و علاقه مندى به سرنوشت انسان هاست. اصولاً خداوند، کافر و مشرک را نیز از آن جهت که آفریده او هستند، دوست دارد. بدین روى، گمراهى او را در وادى کفر و شرک برنمى تابد. این گمراهى، یا همان نابهنجارى دینى و عدم پایبندى به ارزش هاى دینى، امرى است که اسلام براى اصلاح آن راهکارهایى اندیشیده است. افرادى که در جامعه دینى و حتى غیردینى دچار تردید در باورهاى دینى خود شده اند و پایبند به ارزش هاى دینى نیستند، بسان مردمانى مى مانند که گروهى از آنان دچار بیمارى مسرى شده اند؛ عقل سلیم و انسان دوستى اقتضا مى کند که پزشکان و پرستاران آن جامعه به درمان و مراقبت از بیماران بپردازند تا بهبودى کامل یابند و از سوى دیگر، روابط افراد سالم را با آنان محدود نمایند تا از ابتلا و گسترش روزافزون بیمارى پیش گیرى شود. بنابراین، هنگامى که گروهى از انسان ها، دچار ناهنجارى هاى فکرى و رفتارى هستند، کاملاً منطقى و خردمندانه است که اسلام با ارائه راهکارهاى متعدد، براى تصحیح اندیشه ها، باورها، ارزش ها و هنجارهاى آنان همت گمارد و در صورت اصرار بر گمراهى خویش و آلوده کردن فرهنگ و جامعه سالم، شدیدا با آنان برخورد نماید تا موجب بیمارى فکرى، دینى و فرهنگى دیگران نشوند و براى پاسدارى از سلامت دینى مسلمانان و پیش گیرى از سرایت باورها و ارزش هاى ضددینى و غیرتوحیدى به جامعه اسلامى، روابط اجتماعى با بیگانگان را کاملاً ضابطه مند نماید. ازاین رو، اسلام به وسیله ترسیم خط مشى برائت «تبرى» و واگرایى از بیگانگان و ارائه راهکارهاى مناسب، بر آن است که فرهنگ پذیرى از بیگانگان را در حوزه باورها، اندیشه ها، ارزش ها، ایدئولوژى، هنجارها و نمادهاى غیرتوحیدى از بین ببرد و حفظ هویت مستقل و پایدارى فرهنگ دینى جوامع اسلامى را تضمین نماید. لازم به یادآورى است که اساس تبرّى، بیزارى و برائت قلبى، زبانى و عملى و دورى جستن از باورها، ارزش ها، ایدئولوژى، هنجارها و نمادهاى غیرتوحیدى است. اما ازآنجایى که این عناصر در افراد، گروه ها و نظام هاى اجتماعى سیاسى، تجسم مى یابند، اسلام پیروان خود را به دورى گزینى و واگرایى نسبت به آنها فرامى خواند. از این افراد و گروه ها، در کتاب و سنت با عناوین گوناگونى یاد شده است. از جمله مى توان به عناوینى همچون «طاغوت» (نحل: 36؛ نساء: 60؛ بقره: 256)، «شیطان» (یس: 60)، «دشمنان خدا» (ممتحنه: 1)، «کفّار» (آل عمران: 28؛ توبه: 23)، «مشرکان» (توبه: 3)؛ «یهود و نصارا» (مائده: 51؛ ممتحنه: 13) و «منافقان» (مائده: 52) اشاره کرد. قرآن کریم بر اساس بینش توحیدى خود، دلیل برائت را دشمنى افراد و گروه هاى یادشده با «فرهنگ توحیدى» (حجرات: 7)، «خدا» (بقره: 98ـ99؛ توبه: 114)، «پیامبر صلى الله علیه و آله» (انعام: 34؛ آل عمران: 181؛ ممتحنه: 1؛ آل عمران: 118) بیان مى کند. 6. حقوق و کرامت انسانى در اسلام انسان ها داراى حرمت و کرامت هستند و براى نیل به این حق، حقوقى براى او و تکالیفى براى دیگران وضع شده است؛ برخى حقوق مربوط به خانواده و اعضاى آن نسبت به یکدیگر، برخى نسبت به روابط خویشاوندى و برخى در ارتباط با حقوق همسایگى، برخى در ارتباط با حقوق ملى، حقوق بین المللى، حقوق بشر، حقوق کار و... . و سرانجام، برخى از این حقوق نیز مربوط به حیثیت شهروندى است؛ یعنى انسان ها از حیث شهروند بودن، و قرار گرفتن در کنار سایر افراد در یک حوزه جغرافیایى (کشور، منطقه، استان، شهر و روستا)، صرف نظر از عقیده، مذهب، رنگ، نژاد، زبان، جنسیت، شغل، درآمد و مانند آن، از مجموعه حقوقى برخوردار هستند که باید توسط آحاد جامعه به رسمیت شمرده شده، مورد احترام قرار گیرند؛ چراکه اساسا این حقوق مبتنى بر فطرت بوده و توسط خداوند تعیین شده اند. بنابراین، هیچ کس مجاز نیست مانع تحقق حق کسى شود و یا در استفاده از مواهب الهى انحصارطلب باشد؛ زیرا: الف. یکى از مبانى حقوق در تفکر اسلامى، پیوند خاص انسان با جهان و وظیفه او نسبت به نعمت هاى پروردگار در این جهان است. محور اصلى این تفکر این است که کردار نیک یا زشت انسان در پیدایش یا کاهش نعمت هاى جهان سهمى بسزا دارد. انسان در هر اقلیم و قلمرو، با هر ویژگى جغرافیایى مى تواند با عمل خویش جهان را شکل دهد و گستره نعمت هاى هستى را رقم زند (جوادى آملى، 1375، ص 139). قرآن مى فرماید: «فساد در خشکى و دریا آشکار شد به واسطه آنچه انسان ها انجام دادند» (روم: 41)؛ «آنچه از مصیبت ها به شما مى رسد عملکرد خودتان است» (شورى: 30). به عبارت دیگر، تقدیر و سرنوشت فردى و جمعى بشر، متناسب با رفتار و نیات و افکار خودشان رقم مى خورد. در این مورد هیچ تحمیلى بر انسان وجود ندارد. اگر هم امرى سواى اراده و اختیار و عملکرد انسان وجود دارد جز فضل و رحمت و لطف و غفران الهى نیست، که آن هم مثبت و به نفع انسان است؛ ولى بى شک، هیچ امر منفى در زندگى انسان جداى از عملکرد عالمانه یا جاهلانه او پدید نمى آید. ب. همه حقوق مزبور محدود و مقید خواهد بود. پس، هیچ حقى براى انسان نامحدود و بدون قید و شرط نمى باشد. ج. تمامى حقوق، مبتنى بر فطرت هستند. در نتیجه، افزون بر ارزشمندى، داراى مابه ازاى خارجى بوده و در صورت رعایت شرایط ولوازم، قابل تحقق و عینیت هستند. د. سعادت واقعى و حقیقى انسان در سایه طى مسیر سعادت نصیب مى گردد و آنچه که حق است و پایدار، سودمند است و آنچه که حق نیست سودى هم ندارد. سود راستین از آنِ حق است و بس. و اگر کسى از سود حق استفاده نکند، به زیان باطل گرفتار خواهد شد. به گفته امام على علیه السلام: «آنکه حق به او بهره ندهد، باطل به او زیان مى رساند» (نهج البلاغه، 1376، خ 28). ه . انسان داراى حقوق، موظف است آن را حفظ نموده و از آنها استفاده کند؛ یعنى انسان موظف است از حقوقى که خداوند براى او معین فرموده، بهره ببرد. ازاین رو، خداوند براى آنکه بشر را به کمال برساند، احکامى را بر او واجب کرده است. یکى از این احکام، امر به معروف و نهى از منکر است که در آیات زیادى از قرآن بر انسان مؤمن واجب گردیده است. انسان، مخلوق و گوهر هستى است که با همه اجزاى هستى پیوندى ناگسستنى دارد. ازاین رو، هیچ کارى از انسان سر نمى زند، مگر آنکه در جان و روح وى تأثیر دارد؛ هر گفتار و نوشتار و رفتارى که از انسان سر مى زند، در خلق وخوى او تأثیر مثبت و یا منفى مى گذارد. به همین دلیل، همه احکام و حقوقى انسانى با روح و سرشت و اخلاق او پیوند دارد. با پذیرش این اصل، نمى توان پذیرفت که انسان در انجام هر کارى آزاد و خودسر باشد. خوردن هر خوراک، پوشیدن هر لباس، انتخاب هر راه و هر همراه، شنیدن هر سخن، دیدن هر منظره، اندیشیدن به هر ماهیت، خواندن هر نوشته و همراهى با هر واقعه، تأثیرى بر انسان مى گذارد (جوادى آملى، 1375، ص 166). به عبارت دیگر، مى توان گفت: برخى معروف ها یا منکرات تأثیر مثبت یا منفى بر خود فرد عامل داشته و اثرات آنها بر جامعه غیرمستقیم است. برخى دیگر علاوه بر اثرات فردى، میدان تأثیراتشان به طور مستقیم بر جامعه نیز گسترده مى شود. 7. امر به معروف و نهى از منکر و نظام اجتماعى زندگى اجتماعى براى انسان ضرورت دارد. هدف آفرینش انسان در صورتى محقق مى شود که انسان ها زندگى اجتماعى داشته، از همدیگر بهره گیرند. عقل نیز با توجه به هدف خلقت و حیات آدمى، اقتضاى زندگى اجتماعى را دارد. هدف زندگى اجتماعى، نیل انسان به کمال غایى است که در اثر افعال اختیارى تحقق مى یابد؛ یعنى افعال اختیارى اجتماعى انسان، با سعادت و کمال او ارتباط وثیق و تکوینى دارد. ازاین رو، انسان دو زندگى مستقل و داراى هدف هاى جداگانه ندارد، بلکه زندگى اجتماعى جزئى از حیات انسان است. بنابراین، همان هدف کل حیات باید هدف زندگى اجتماعى هم باشد (مصباح، 1377، ص 147). براى رسیدن به سعادت، نیازمند توجه به جنبه هاى فردى و اجتماعى هستیم. زندگى بشر نیاز به نظم و قانون دارد. انسانى که در یک جامعه فاسد زندگى کند، دچار بدبختى و هلاکت مى شود؛ یعنى سعادت فرد و جامعه از هم جدا نیست. دین اسلام براى سعادت بشر و جامعه برنامه و دستور و احکام دارد؛ از جمله امر به معروف و نهى از منکر که سرنوشت هر مسلمانى با مسلمان دیگر در ارتباط است و هیچ کس چشم خود را بر اعمال دیگران نمى بندد؛ چراکه مى داند زندگى جمعى همچون سفر با کشتى واحد است که هرگونه آسیبى که منجر به غرق شدن یا انحراف یا توقف کشتى گردد، همه در آن سهیم و شریکند. آنچه جامعه امروز ما را تحت تأثیر ناهنجارى هاى اجتماعى و بحران هاى گوناگون اخلاقى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى قرار داده است، نتیجه نهادینه نشدن حقوق فردى و شهروندى، از جمله امر به معروف و نهى از منکر و عدم تبیین حدود و ثغور عقلى و نقلى اختیار و آزادى آحاد جامعه و نیز عدم پایبندى کامل دولت هاى دینى در انجام وظایف خود در این حوزه است. در جامعه دینى، نظارت عمومى و همگانى ضامن دوام و بقاى جامعه و نیروى عظیمى براى مبارزه با مفاسد است و اگر همه مسلمانان با انجام آن جامعه را سالم سازند مى توانند بزرگ ترین مشکلات را حل نمایند و موانع کمال را بردارند. رمز بقاى تمدن ها و حکومت ها اداى این وظیفه مهم است و ملت هایى که این امر را تعطیل کردند نابود شدند. سرنوشت اقوام گذشته مثل عاد و ثمود و لوط در همین راستا بود. قرآن کریم در این زمینه مى فرماید: «و باید دسته اى از شما باشند که مردم را به سوى کارهاى نیک فراخوانند و از بدى ها باز دارند و این دسته جزو رستگارانند» (آل عمران: 104). در هر جامعه اى، عده اى ساکت اند و مسئولیت ناپذیرند. آنان هم در بین عوام و هم در میان خواص هستند. ازاین رو، ضربه هاى ناگوارى از سوى ایشان به جامعه وارد مى شود. اینان به دلیل منافع شخصى خود، تماشاگر اضمحلال جامعه در اثر رواج فساد بوده اند. قرآن به این گروه مى فرماید: «پس به هنگامى که تذکراتى به آنها داده شد فراموش کردند. نهى کنندگان را از بدى رهایى بخشیدیم و آنها را که ستم کردند به عذاب شدیدى به خاطر نافرمانى شان گرفتار ساختیم. هنگامى که در برابر فرمانى که به آنها داده شده بود سرکشى نمودند به آنها گفتیم به شکل میمون درآیید و طرد شوید» (اعراف: 165ـ166). کمال جو بودن انسان به حکم فطرتش یک معناى دیگر هم دارد: اینکه انسان زیاده طلب و زیاده خواه است؛ زیادتى در لذت، زیبایى، حیات، قدرت، تفوق، آزادى و اختیار و هر امر دیگرى که از شئون انسانى است. اما این زیاده خواهى، اگر کنترل ناشده باشد، به ضد خود تبدیل مى گردد. در نظام آفرینش الهى هم، هر قضایى مبتنى بر قدرى است؛ چون همه طالب قدرت اند، اگر مرزى نباشد تداخل و تعارض قدرت به ویرانى جامعه مى انجامد. آزادى نیز همین گونه است؛ هرکس طالب آزادى بى اندازه باشد، یعنى نفى آزادى دیگرى و در نتیجه، نفى آزادى خود را رقم مى زند. بنابراین، قوام نظام اجتماعى در اسلام، بر حفظ حقوق دیگران مبتنى است و این در گرو پایبندى به معروف و امور بایسته و ترک منکرات و پلشتى ها و پلیدى هاست. بنابراین، یکى از وظایف متدینان، امر به نیکى ها و معروف و نهى از بدى ها و منکرات، با هدف اشاعه ارزش ها و هنجارها و مجموعه بایستنى هاى دینى است. طبیعى است که زندگى پرزرق و برق دنیا، مانع بزرگى براى انحراف انسان از مسیر هدایت و بندگى و سعادت است. از جمله وظایف موحدان و مؤمنان، علاوه بر عمل به معروف و ترک منکرات، توصیه به معروف و نهى از ارتکاب منکرات در سطح جامعه است. جامعه اى که اقدام به احیاى دین و آموزه هاى دینى نکند، هرچند تک تک افراد آن جامعه عامل به آن باشد، از مسیر هدایت الهى به دور خواهد بود. ازاین رو، یکى از علل عمده گسترش انحرافات اجتماعى و زمینه سقوط جامعه، در کنار ظلم و ظلم پذیرى و اختلاف، بى تفاوتى در یارى حق، و ترک امر به معروف و نهى از منکر است؛ چراکه در جامعه دینى همه نهادها و سازمان ها و افراد جامعه باید مسیر اشاعه فرهنگ دینى را طى نمایند و از ارتکاب نابهنجارى هاى اجتماعى اجتناب کنند. امیر سخن على علیه السلام، در موارد متعددى مردم را از خطر بى تفاوتى آگاه ساخته، داشتن روحیه مبارزه و عدم سکوت در مقابل ظلم را یادآور شده اند: «اى مردمان، اگر شما در یارى حق بى اعتنا نمى ماندید و در کوبیدن باطل سستى نمى کردید، کسانى که به هیچ روى همسنگ شما نبودند، در شما طمع نمى کردند و اینان که امروز در برابر شما نیرو گرفته اند، چنین نیرومند نمى شدند. اما افسوس که چونان بنى اسرائیل، به سردرگمى دچار آمدید! به جان خودم سوگند که این سردرگمى هر روز فزونى خواهد یافت! چراکه شما حق را پسِ پشت نهادید و همراه با بریدن پیوند خویش از نزدیک ترین کسان، به دورترین و بیگانه ترین آنها پیوستید» (نهج البلاغه، 1376، خ 216). بى شک، هر جامعه اى زمانى بالنده و بانشاط خواهد بود که عوامل اساسى پیونددهنده افراد، نهادها و بخش هاى گوناگون آن، که عبارت از عوامل ذهنى، معنوى و فرهنگى است، همچنان مقاوم و مستحکم باقى بمانند و خللى شیرازه درونى آنها را سست نکند. تواصى به ارزش ها، هنجارها و معروف هاى جامعه و تناهى از بدى ها و منکرهاى اجتماعى، بر قوت و استحکام و شیرازه نظام اسلامى مى افزاید و آن را از آسیب پذیرى مصون مى دارد. ازاین رو، پایبندى به ارزش هاى اخلاقى و دینى و مراقبت عمومى، شرط بقا و بالندگى یک جامعه پویاست و در مقابل ترک آن، ناامیدى، مرگ تدریجى، انقراض را در جامعه به همراه داشته، قوام دین و نظام اسلامى را سست مى سازد و این زمانى است که باید شاهد تسلط بدان بر خوبان و تعطیلى تمام احکام اسلامى در جامعه و رخت بر بستن همه خوبى ها از جامعه بود. در این باره حضرت على علیه السلام در بخشى از خطبه «قاصعه» مى فرماید: «به درستى که خداوند سبحان دوران گذشته را که پیش از شما بودند، مورد لعن قرار نداد مگر به سبب آنکه آنان امر به معروف و نهى از منکر را ترک کردند، پس او سفیهان و نادانان را به سبب ارتکاب معصیت و تحمل کنندگان گناه را به سبب ترک بازداشتن آنها مورد لعن قرار داده است» (همان، خ 129). در نامه 47 در وصیتى به فرزندشان فرمودند: «امر به معروف و نهى از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانى بر شما را به دست مى گیرند و آن گاه هرچه دعا مى کنید، از شما پذیرفته نمى شود.» اگر در جامعه اى دینى، امر به معروف و نهى از منکر ترک شود، باید منتظر بسیارى از ناهنجارى هاى اجتماعى و اخلاقى بود. دروغ گویى، کینه توزى، تغلب، شایعه، تهمت، رفاه زدگى و نیل به بهره مندى هاى مادى بدون گرایش به معنویات، سرانجامى جز سقوط جامعه دینى نخواهد داشت: «آگاه باشید که در روند کنونى، باید افول جریان انقلابتان، گسستن پیوندها و حاکمیت کوچک ترانتان را منتظر باشید! و آن به هنگامى خواهد بود که مست شوید؛ نه از مى خوارگى، بلکه از تن آسایى و گشایش در زندگى. و سوگند خورید، نه از روى بى اختیارى، و دروغ گویید، نه از روى ناچارى، و آن هنگامى است که بلا شما را چنان گزد که دوش شتر را از جهاز آسیب رسد که این رنج چقدر طولانى است» (همان، خ 224). 8. مدیران و کارگزاران ذى صلاح اخلاقى همان طور که گذشت، در بینش توحیدى دیانت و سیاست لازم و ملزوم یکدیگرند، براى اجرا شدن احکام دین، باید حکومت اسلامى تشکیل شود. در نظام اسلامى و حکومت دینى، براى تحقق آرمان ها و ارزش هاى اسلامى و نهادینه سازى آن در جامعه، گزینش کارگزاران و مدیران با صلاحیت اخلاقى لازم، به عنوان بازوان اجرایى اداره جامعه امرى ضرورى است. حضرت على علیه السلام به مالک اشتر این نکته را گوشزد نموده که مدیران را بر اساس صلاحیت اخلاقى، خانوادگى، توانایى و... انتخاب نماید: «از میان لشکریان، کسى را که از نظر تو براى خدا و پیامبر و امام خود خیرخواه تر است به فرماندهى برگزین؛ کسى که دامنش پاک تر و بردبارى اش بیشتر است. از میان آنان که دیر به خشم آیند و به پذیرش پوزش تن دهند و بر ناتوان رحمت آوردند و در برابر قوى دستان سر فرود نیاورند و از آن کسان که درشتى، آنان را برنمى انگیزد و ناتوانى آنان را بر جاى نمى نشاند؛ به آنان که گوهرى نیک دارند و از خاندانى پارسایند و از سابقه اى نیکو برخوردارند نزدیک شو» (همان، نامه 53). از جمله آفات بسیار خطرناک نظام اسلامى، بى تفاوتى و عدم توجه به ارزش ها، لیاقت ها و صلاحیت هاست: از یک سو، کارهاى مهم به دست افراد ناصالح یا نالایق سپرده شده و کار کشوردارى و اداره امور اجتماعى نظام اسلامى به تباهى و ویرانى کشیده مى شود و از سوى دیگر، نیروهاى باصلاحیت و شایسته منزوى مى گردند که پیامد آن یأس و نومیدى، خمودى و مرگ استعدادهاست (رهبر، 1363، ص 50). درواقع، رمز و راز انتخاب مدیران صالح، اصلاح امور اجتماعى و تقویت ارزش ها و هنجارهاى دینى است. در اینجا، صلاحیت اخلاقى کارگزاران براى کارآمدى نظام اسلامى و تحقق ارزش ها، امرى ضرورى است. 9. حاکمیت عدالت عدالت بن مایه، هدف و روش حکومت هاى دینى است. مدیریت حکومت دینى باید در راستاى توزیع برابر فرصت و ظرفیت هاى مالى، فنى، معرفتى، و حقوقى، عمومیت بخشیدن و نهادینه شدن عدالت، تمرکززدایى از منبع و منشأ قدرت و... گام بردارد تا مردم سالارى دینى حاکم گردد و این چیزى نیست جزء حاکمیت قانون، خرد دینى ـ خرد بشرى و عدالت. به عبارت دیگر، «عدل» به عنوان یکى از اصول دین، و صفات برجسته خداى متعالِ حکیم، در عمل نیز باید در جامعه اسلامى نمود پیدا کند و منابع و ثروت ها در جامعه به صورت عادلانه توسط حکومت اسلامى توزیع گردد تا زمینه کارآمدى نظام اسلامى، محو فاصله و شکاف طبقاتى و توزیع عادلانه ثروت در جامعه امکان پذیر و عدالت اجتماعى محقق شود. 10. حاکمیت عقلانیت دینى جامعه دینى، جامعه اى است بر این باور که دین مى تواند سلامت و سعادت حیات را تضمین کند. این جامعه بر محور قانون گرایى، حق محورى، عدالت پیشگى، شایسته سالارى و مبتنى بر عقلانیت دینى است. بدیهى است که یک جامعه دینى، براى دستیابى به اهداف خود یعنى سعادت مادى، معنوى و قرب الهى همه تلاش خود را مصروف تحقق آنها مى کند. نظام و حکومت دینى زمانى کارآمد خواهد بود که در نیل به اهداف و آرمان هاى عالى خود موفق شود. این امر در گرو حاکمیت اخلاق، عقلانیت، حق محورى، شایسته سالارى و عدالت پیشگى است. نتیجه گیرى 1. اسلام سبک خاصى از زندگى را ارائه و مدعى تأمین سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت است. 2. اسلام دینى نظام وار و جامع است؛ آموزه ها و احکام خود را در ابعاد ساختارى، فرهنگى و رفتارى ارائه نموده است. 3. انسان پایبند به آموزه هاى اخلاقى ودینى،ازنظراسلام انسانى ممدوح و انسان غیر پایبند، انسانى مذموم است. 4. جامعه دینى، جامعه دین داور است که افراد آهنگ خود را همیشه با دین موزون کنند. جامعه دینى دغدغه دین دارد و تنها به امور فردى و عبادیات و اخلاق فردى محدود نمى شود، بلکه باید داورى دین در همه خطوط و زوایاى تمامى شبکه اجتماعى نافذ باشد. 5. جامعه دینى، جامعه خدامحور، اخلاق مدار، در تدبیر آن سنن الهى حاکمیت دارد، همگرا و واگرا و برخوردار از عقلانیت دینى و... است. منابع نهج البلاغه (1376)، ترجمه عبدالحمید آیتى، تهران، بنیاد نهج البلاغه. ابن شعبه حرانى، حسن بن على (1380)، تحف العقول، ترجمه بهزاد جعفرى، تهران، اسلامیه. جوادى آملى، عبدالله (1375)، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء. رهبر، محمدتقى (1363)، سیاست و مدیریت از دیدگاه امام على علیه السلام، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى. صدوق، محمدبن على (بى تا)، التوحید، ترجمه محمدعلى اردکانى، تهران، علمیه اسلامیه. ـــــ (1416ق)، علل الشرایع، بى جا، دارالحجة. طباطبائى، سیدمحمدحسین (1374)، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم، انتشارات اسلامى. طبرسى، فضل بن حسن (1379ق)، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، تصحیح سیدهاشم رسولى محلاتى، تهران، دارالتراث العربى. کلینى، محمدبن یعقوب (1363)، اصول کافى، ترجمه جواد مصطفوى، تهران، علمیه الاسلامیه. مجلسى، محمدباقر (1362)، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مصباح، محمدتقى (1377)، حقوق و سیاست در قرآن، نگارش محمد شهرابى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره. ـــــ (1386)، خداشناسى، جهان شناسى و انسان شناسى، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى قدس سره. منبع: فصلنامه معرفت– شماره 186 پایان متن/
94/03/11 - 05:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]
صفحات پیشنهادی
رنج انسانهای خوب، قابل تحمل و شیرین و لذتبخش است
کلیپی از حجت الاسلام پناهیان رنج انسانهای خوب قابل تحمل و شیرین و لذتبخش است شناسهٔ خبر 2763789 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۳۳ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی دریافت 26 MB انسانهای خوب رنج میکشند انسانهای بد هم رنج میکشند رنج انسانهای خوب قابل تحمل و شیرین واز ابتدا موضع موافق یا مخالف گرفتن کار انسان با ایمان نیست
محسن اسماعیلی در شرح نهجالبلاغه از ابتدا موضع موافق یا مخالف گرفتن کار انسان با ایمان نیست شناسهٔ خبر 2587192 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۳۵ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی از ابتدا موضع موافق یا مخالف گرفتن کار انسان با ایمان نیست مومن باید تابع حق باشد این دو جمله به هم پیچرا انسان مومن گناه میکند؟
آیت الله جوادی آملی چرا انسان مومن گناه میکند نفس زمانی که به وسیله عقل عملی عصاره عقل نظری را به جان خود گره میزند گاهی محکم گره میزند که حاصل آن ایمان مستقر و محکم است و گاهی نیز سر انگشتی گره می زند که حاصل آن ایمان مستودع میشود به گزارش سرویس دینی جام نیوز حضرت آیت&zwیکی از مخاطبان اصلی امام حسین(ع)، نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعهاند
حجت الاسلام پور امینی در گفتگو با مهر یکی از مخاطبان اصلی امام حسین ع نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعهاند شناسهٔ خبر 2667008 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۱۰ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت امام حسین ع ريشه بسيارى از مصيبتوحدت، هویت جامعه اسلامی است
آیت الله اراکی وحدت هویت جامعه اسلامی است شناسهٔ خبر 2667060 - جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۳۱ دین و اندیشه > سایر دبیر کل مجمع جهانی تقریب با بیان اینکه وحدت هویت و اساس جامعه اسلامی است اظهار داشت اگر این هویت از جامعه اسلامی ساقط شود اسلامیت جامعه اسلامی نیز از بین خواهد رفتحمایت از جامعه قرآنی صدقه جاریه است
دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶ ۴۶ یک فعال قرآنی مصری با اشاره به حمایت مسئولان خوزستانی از فعالیتهای قرآنی گفت حمایت از جامعه قرآنی صدقه جاریهای است که همواره رسول اکرم ص به آن تاکید داشتهاند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه خوزستان طه عبدالوهاب داور و فعانیروی انسانی ثروت اصلی جامعه است
نیروی انسانی ثروت اصلی جامعه است استانها > مازندران - معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی گفت نیروی انسانی و اندیشههای آنان ثروت اصلی به شمار میرود به گزارش خبرگزاری خبرانلاین منطقه استان مازندران محمدباقر نوبخت شامگاه پنج&zwnجامعه ما نیازمند نهضت عملی قرآن است
جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷ ۲۳ معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه گام اول طرح تلاوت نور تلاوت قرآن است گفت تاکنون این طرح به خوبی در سراسر کشور اجرایی شده و گام دوم نیز فهم قرآن است که در این گام نیازمند برپایی یک نهضت عملی هستیم به گزارش خبرگزاری دانشجویانعلما مرزداران فکری و عقیدتی در جامعهاند
آیت الله جوادی آملی علما مرزداران فکری و عقیدتی در جامعهاند شناسهٔ خبر 2759676 - سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۳۶ دین و اندیشه > اندیشمندان آیت الله جوادی آملی گفت علما مرزداران فکری و عقیدتی جامعه اند مبلغانی که در خارج مرزها و در کشور های دیگر حضور دارند و پیام رسان قرآن ونخستین پیش همایش فلسفه و علوم انسانی برگزار میشود
یکشنبه ۱۰ خردادماه نخستین پیش همایش فلسفه و علوم انسانی برگزار میشود شناسهٔ خبر 2760798 - سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۳۳ دین و اندیشه > اندیشکده ها نخستین پیش همایش فلسفه و علوم انسانی با سخنرانی کارشناسان یکشنبه ۱۰ خرداداماه در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار میشودمترفین، عامل ایجاد فتنه در جامعه
یادداشت مترفین عامل ایجاد فتنه در جامعه شناسهٔ خبر 2760780 - سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۳۹ دین و اندیشه > اندیشمندان اسراف و تبذیر یکی از مسائل اساسی جامعۀ اسلامی است که همواره باید مورد توجه قرار گیرد نباید از آن غفلت کرد زیرا باعث ایجاد فتنه میشود به گزارش خبرگزاری مهازدواج همجنسگرایان سقوط انسانیت است
مقام ارشد واتیکان ازدواج همجنسگرایان سقوط انسانیت است یک مقام ارشد واتیکان اعلام کرد که ازدواج همجنسگرایان سقوط انسانیت است به گزارش سرویس دینی جام نیوز "پیترو پارلین" ضمن رد رفراندومی که در ایرلند برای ازدواج همجنسگرایی برگزار شد گفت این کار شکستی برای انسانیت استعرصه هنر برکات وقف در جامعه را برای مردم ملموس میکند
یک بازیگر تلویزیون عرصه هنر برکات وقف در جامعه را برای مردم ملموس میکند شناسهٔ خبر 2760047 - سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۱ دین و اندیشه > سایر یک بازیگر سینما تلویزیون و تئاتر گفت سینما و تلویزیون در نهادینه کردن فرهنگ وقف در بین مردم و ملموس کردن برکات آن در جامعه نقش مههمایش ملی «قرآن و سبک زندگی اسلامی» برگزار شد
سهشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹ ۲۶ همایش ملی قرآن و سبک زندگی اسلامی در دانشگاه تفرش برگزار شد به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه مرکزی محمد قاسم سحاب رئیس دانشگاه تفرش و رئیس همایش ملی قرآن و مسئله سبک زندگی اسلامی در آیین افتتاحیه این همایش گفت ماسنتهای سختگیرانه ازدواج، باورهای دینی جامعه را نابود میکند
سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۵۳ یک عضو هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی گفت جامعهای که سنتهای ازدواج در آن سختگیرانه باشد به مرور زمان به طرف سکولار شدن قدم میگذارد و باورهای دینی خود را از دست میدهد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه آذربایجان شرقی داوواگر گروههای سکولار بگذارند جهش در علوم انسانی اسلامی ایجادمیشود
رضا غلامی در رونمایی از سایت و مجله طلیعه اگر گروههای سکولار بگذارند جهش در علوم انسانی اسلامی ایجادمیشود شناسهٔ خبر 2760187 - دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶ ۳۱ دین و اندیشه > اندیشکده ها رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در آیین رونمایی از سایت و مجله طلیعه با بیان اینکسرنوشت نظام به تحول در علوم انسانی ارتباط دارد
موسی نجفی در آئین رونمایی مجله طلیعه سرنوشت نظام به تحول در علوم انسانی ارتباط دارد شناسهٔ خبر 2760173 - دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶ ۲۱ دین و اندیشه > اندیشکده ها موسی نجفی در آئین رونمایی مجله طلیعه گفت سرنوشت نظام به تحول در علوم انسانی ارتباط دارد چرا که استقلال فرهنگی زم-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها