واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مجازات شش گروه به خاطر شش خصلت!
بی تردید اساسی ترین پایه عبودیت و بندگی خدا تسلیم و تواضع در برابر حق است و به عکس هرگونه تعصب و لجاجت مایه دوری از حق و محروم شدن از سعادت است.

نظام جزا و پاداش در اسلام، نظامی است قانونمند، بی هیچ ظلم و بیعدالتی در حق انسانها. هر کس به تناسب عملی که انجام داده است مورد تشویق یا تنبیه حضرت حق قرار میگیرد. در این میان برخی گناهان بیشتر مورد مذمت پیشوایان دینی قرار گرفته است و یاران خویش را به طرق گوناگون از آنان باز میدارند. برای مثال امام علی(علیه السلام) در روایت زیر به مجازات شش گروه به دلیل داشتن شش خصلت اشاره کرده و میفرمایند: «اِنَّ اللّٰهَ یُعَذِّبُ سِتَةً بِسِتَةٍ: الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّةِ، وَ الدَّهٰاقِینَ بِالْكِبْرِ، وَ الْاُمَرٰاءَبِالْجَوْرِ، وَ الْفُقَهٰاءَ بِالْحَسَدِ، وَ التُّجّٰارَ بِالْخِیٰانَةِ، وَ اَهْلَ الرُّسْتٰاقِ بِالْجَهْلِ»؛ «خداوند شش گروه را به خاطر شش عمل (یا صفت) مجازات مىنماید: عربها را به خاطر تعصّب (نابجا)، و كدخدایان را به خاطر كبر و غرور، و زمامداران را به خاطر ظلم و ستم، و فقیهان را به خاطر حسادت، و بازرگانان را بهخاطر خیانت (در اموال مردم)، و روستاییان (جاهل) را به خاطر جهل و نادانى». (بحار الانوار، ج 75 ، ص 59)حال باید دید چه چیز سبب شده است این گناهان در این گروهها بیش از سایرین جلوه کند و امام(علیه السلام) چه مقصودی از بیان خود داشتهاند. «اَلْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّةِ»عربهاى متعصّب را به خاطر صفت زشت تعصّب در برابر حق مجازات مىكند، عصبیّتى كه مانع قبول حق و حقیقت مىشود و بسان پردهاى، از مشاهده واقعیّتها جلوگیرى مىكند!بی تردید اساسی ترین پایه عبودیت و بندگی خدا تسلیم و تواضع در برابر حق است و به عکس هرگونه تعصب و لجاجت مایه دوری از حق و محروم شدن از سعادت است.تعصب به معنی «وابستگی غیر منطقی به چیزی» تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند و لجاجت به معنی اصرار بر چیزی است به گونه ای که منطق و عقل را زیر پا بگذارد، ثمره این دو شجره خبیثه نیز «تقلید کورکورانه» است که سد راه پیشرفت و تکامل انسان هاست.هنگامی که به تاریخ انبیای بزرگ بازمی گردیم و علل انحراف و گمراهی اقوام پیشین را مورد بررسی قرار می دهیم به خوبی می توان دریافت که این سه امر (تعصب و لجاجت و تقلید کورکورانه) نقش اصلی را در انحراف آنها داشته است.عرب عصر نبوی و علوی بسیار متعصب و لجوج در برابر پذیرش حق بود. اما این بدان معنا نیست که غیر از اعراب آن زمان کسی این خصلت را ندارد و نیز این معنا را نمیرساند که تمامی اعراب آن عصر لجوج بودند. بلکه بر این دسته از روایات باید با دیدی انذاری نگریست و توجه نمود هر کس در هر عصر و مکانی اگر این خصلتها را داشته باشد گرفتار عذاب الهی خواهد شد. مۆید این معنا آن است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: "هر کس در دلش به اندازه دانه خردلی عصبیت باشد خداوند در روز قیامت او را با اعراب جاهلیت برانگیزاند". (منتخب میزان الحکمه، ص 383، ح 4277) به هر حال خداوند «كدخدا» و «خان» را به خاطر غرور و تكبّرى كه دارد مجازات مىنماید. برخى از خوانین آن قدر مغرور و متكبّر هستند كه به رعیّت و مردم خود همانند حیواناتشان نگاه مىكنند و كمترین ارزشى براى آنها قائل نیستند!«وَ الدَّهٰاقِینَ بِالْكِبْرِ»
«دهقان» مفرد «دهاقین» به معنى «دهبان» و «كدخدا» و «خان» است و در واقع معرّب دهگان (به معنى صاحب ده یارئیس ده) مىباشد. به هر حال خداوند «كدخدا» و «خان» را به خاطر غرور و تكبّرى كه دارد مجازات مىنماید. برخى از خوانین آن قدر مغرور و متكبّر هستند كه به رعیّت و مردم خود همانند حیواناتشان نگاه مىكنند و كمترین ارزشى براى آنها قائل نیستند!
« الْاُمَرٰاءَ بِالْجَوْرِ»
سومین دستهاى كه در این روایت به آنها اشارهشده، زمامداران و حكمرانان بر مردم هستند. عامل مجازات و عذاب اینگروه، ظلم و جورى است كه بر مردم تحت فرمان خود روا مىدارند. « الْفُقَهٰاءَ بِالْحَسَدِ»حسادت نیز یكى از عوامل عذاب الهى است و این صفت زشت و رذیله اخلاقى عامل عذاب علما و فقها و دانشمندان حسود است. فقهایى كه با كمک گرفتن از حسادت مىخواهند مقام و منزلت دیگران را زایل كنند، گرفتار عذاب الهى مىشوند! امام باقر(علیه السلام) در روایت زیر آثار زیانبار حسد را بیان داشتهاند:"همانگونه که آتش هیزم را میخورد، حسد ایمان را میخورد". (منتخب میزان الحکمه، ص 153، ح 1612) « التُّجّٰارَ بِالْخِیٰانَةِ»خداوند بازرگانان را به خاطر خیانت در اموال مردم عذاب مىنماید. كمفروشى، غشّ در معامله، نپرداختن طلب طلبكاران، احتكار و مانند آن، نوعى خیانت است.«هْلَ الرُّسْتٰاقِ بِالْجَهْلِ»
روستاییان نیز بر اثر جهل و نادانى و بىاطّلاعى از معارف دینى مشمول مجازات مىشوند. كسى كه قدرت بر تحقیق و پرسش دارد و به دنبال آن نمىرود و در جهل مىماند جهل عذر او نمىشود، بلكه چنین جهلى عامل عذابش مىگردد. نكات1- بدون شک هر كس مبتلا به این افعال و صفات شود، مشمول عذاب خداوند مىگردد؛ هر چند در زمره یكى از گروههاى فوق نباشد.2- اصول و ریشههاى بدبختى انسانها همان شش صفتى است كه در روایت بالا به آن اشاره شد. اگر این صفات از جامعه بشریّت رخت بربندد و روزى تعصّب و تكبّر و ظلم و حسادت و خیانت و جهالت ریشهكن گردد، قطعاً چنان دنیایى همچون بهشت خواهد بود.چرا هر یک از صفات فوق به طایفه خاصّى نسبت داده شده است؟در جواب این سۆال توجّه به این نكته لازم است كه هر گروهى یك نقطه آسیبپذیرى دارد، كه لغزش او در آن نقطه شدیدتر است. روایت فوق در واقع نقطه آسیبپذیرى هر یک از جمعیّتهاى ششگانه را بیانكرده است.نتیجهشش خصلت عصبیت، جور، حسد، خیانت، جهل و کبر را میتوان رأس زذائل اخلاقی دانست. این شش رذیله اخلاقی آدمی را تباه ساخته و گرفتار عذاب الهی میسازد. انسان در هر پیشه و حرفهای باید تمام توجه خویش را به کار گیرد تا از این معاصی دور گردد اما زمینه بروز این گناهان در برخی مشاغل بیشتر است. تبیان
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]