تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كار خير و صدقه، فقر را مى‏بَرند، بر عمر مى‏افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798345424




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اسلام سیاسی، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی ایران است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در گفتگو با محمدباقر خرمشاد عنوان شد:
اسلام سیاسی، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی ایران است

گفتگو با محمد باقر خرم شاد


شناسهٔ خبر: 2583324 - سه‌شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۹
دین و اندیشه > اندیشمندان

محمدباقر خرمشاد گفت: یکی از منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران مفهومی است که از آن به‌عنوان «اسلام سیاسی» یاد می­ کنیم، به تعبیر گفتمانی، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی اسلام سیاسی است. به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر محمدباقر خرمشاد دکتری علوم سیاسی (گرایش جامعه‌شناسی سیاسی) از دانشگاه لیون فرانسه و عضو هیئت‌علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی‌ دانشگاه علامه طباطبایی‌ تهران است، دکتر خرمشاد پس از مدتی فعالیت به‌عنوان معاون آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه ایران، در سال ۱۳۸۹ به‌عنوان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منصوب شد که این مسئولیت تا آبان ماه سال ۹۲ ادامه داشت.وی همچنین سوابق اجرایی دیگری ازجمله: معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، معاون پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، معاون آموزشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، مسئول دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و دبیری جشنواره بین‌المللی فارابی را در کارنامه خود دارد.با او درباره دیپلماسی فرهنگی و جایگاه آن در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه در وقایع مرتبط با بیداری اسلامی به گفتگو پرداخته‌ایم، دکتر خرمشاد با تحلیل مبانی قدرت نرم جمهوری اسلامی به بررسی وضعیت رقبای ایدئولوژیک فعلی انقلاب اسلامی در جهان اسلام از تونس تا مصر می‌پردازد، این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.*برخی تحلیلگران، صدور فرهنگی انقلاب را متعلق به دهه اول انقلاب می ­دانند، در حالی‌که وقایع اخیر منطقه خاورمیانه به‌ویژه کشورهایی همچون عراق و سوریه، نشان داد که این مفهوم همچنان حرف زیادی برای گفتن دارد، با توجه به این فرایند، ریشه‌های صدور فرهنگی انقلاب را در چه حوزه‌هایی می‌توان جستجو کرد؟بحث صدور فرهنگی انقلاب اسلامی ایران با مفهوم دیگری در همین حوزه مرتبط است که از آن به‌عنوان قدرت نرم یاد می ­کنیم، برای فهم این مسئله مقدمه ­ای لازم است؛ اساساً نوع قدرتی که در انقلاب­ها و ازجمله انقلاب اسلامی ایران به‌کاربرده می‌شود و با آن قدرت و نظام مستقر را که دارای قدرت سخت است به تمکین وادار کرده و درنهایت نیز فرو می‌پاشند، «قدرت نرم» است.این قدرت نرم در مقابله با قدرت سخت تعریف می ­شود، مثلاً در مورد انقلاب اسلامی ایران، رژیم شاه از قدرت سخت متکی بر یک ارتش قدرتمند برخوردار بود که گفته می­ شد پنجمین ارتش قدرتمند جهان است؛ مجموعه نیروهای سه‌گانه مجهز ارتش و توانمندی­های پلیسی و پلیس مخفی و ساواک، نظام شاهی را مستقر و قدرتمند کرده بود، این نظام همچنین از حمایت­­ خارجی گسترده‌ای از سوی ایالات‌متحده آمریکا (در قامت یک ابرقدرت) و کلیت غرب برخوردار بود.در مقابل این قدرت سخت، انقلابیون نه توان رزمی و نظامی داشتند و نه از پشتیبانی خارجی بهره‌مند بودند، تنها قدرت آن‌ها، قدرت نرم بود، یعنی به‌تدریج اقناعی در مردم پدید آمد که به صحنه بیایند و با توان مردمی، قدرت سخت را به چالش بکشند. درنهایت قدرت سخت شاه و حامیانش در مقابل این قدرت نرم سر فرود آورد، رژیم پهلوی از هم پاشید و ایران از حوزه منافع ملی آمریکا خارج شد، این منبع قدرت نرم و توانمندی‌هایی که در جریان تحرکات انقلابی کسب می­شود، در سال­های بعد از انقلاب هم قابلیت بهره‌برداری دارد.بعد از سقوط رژیم پهلوی، قدرت­های بزرگ خارجی به دلیل این‌که منافع خودشان را از دست‌ رفته می ­دیدند، تلاش داشتند تا توان انقلاب اسلامی ایران را به‌ مرور کم کنند یا اگر بتوانند از بین ببرند در این معادله نابرابر بین انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی ایران از یک‌سو و کشورهای غربی و ایالات‌ متحده آمریکا از سوی دیگر، قدرت نرم برگ برنده ایران بوده است.این شکل از قدرت، در قالب­های مختلف ظهور و بروز داشت ازجمله در قالب آنچه من نام آن را «مشارکت تظاهراتی» می­ گذارم، بدین معنا که علاوه بر مشارکت انتخاباتی که مشارکت مردم از طریق انتخابات محقق می‌شود، مشارکت تظاهراتی خاص خود را هم دارند؛ مردم در مقاطع مختلف در صحنه حضور داشته‌اند و این حضور توانسته معادله قدرت را به نفع ایران سنگین کند و از سنگین شدن آن به نفع آمریکا و غرب جلوگیری نماید.آنچه توان انقلاب اسلامی ایران را فراملی و فرا منطقه‌ای می­ کند، توان ایدئولوژیکی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است، انقلاب اسلامی ایران همچون سایر انقلاب­های بزرگ دارای یک ایدئولوژی فراملی است که بیرون از مرزهای ایران شناخته‌ شده است، طرفدارانی دارد و مورد فهم و اتکا قرار می­گیرد.در نتیجه ایران می‌تواند در کشورهایی که این ایدئولوژی فراملی مورد فهم قرار می­گیرد، حضور ایدئولوژیک داشته باشد؛ این ایدئولوژی، اسلامی است و تقریباً در همه کشورهای اسلامی امر شناخته‌شده‌ای است، یعنی اسلام را مبنای مخالفت با وضع موجود نامطلوب قرار می‌دهد و بعد از فروپاشی وضع موجود و نامطلوب، برای داشتن وضع مطلوب طرحی نو مبتنی بر اسلام ارائه می‌دهد.انقلاب اسلامی از ظرفیت دیگری هم بهره‌مند بود که بازتاب یا صدور آن را ممکن می­ کرد و آن تعلق به یک حوزه تمدنی تلفیقی به نام حوزه تمدن اسلامی و ایرانی است، انقلاب در کشوری با چنین قدمت تمدنی، موقعیتی فراهم می‌آورد که می‌تواند در حوزه‌های فکری، فرهنگی و تمدنی تأثیرگذار باشد.پس‌لرزه‌های زلزله انقلاب اسلامی بلافاصله پس از وقوع، در قلمرو کشورهای اسلامی احساس شد، پایایی و پویایی انقلاب باعث شده تا این تأثیر فرهنگی و تمدنی در طول این سی‌ و شش سال به حیات خود ادامه دهد، به‌ویژه این‌که فرهنگ هسته اصلی انقلاب را تشکیل می‌داد، فرهنگی که مبتنی بر اسلام بوده و با اسلام تعریف می‌شد.علاوه بر قدرت نرم، دیپلماسی عمومی مفهوم دیگری است که برای فهم بهتر دیپلماسی فرهنگی مورد استفاده قرار می­ گیرد، این نوع دیپلماسی نقطه مقابل دیپلماسی رسمی است؛ دیپلماسی رسمی استفاده از ظرفیت رسمی کشور در قالب سیاست خارجی و دستگاه وزارت خارجه برای تأمین منافع جمهوری اسلامی ایران از طریق ارتباط‌گیری با محافل رسمی کشورهای میزبان است اما مخاطب دیپلماسی عمومی، دستگاه رسمی کشور میزبان نیست بلکه توده­ های مردم آن کشورند، منبع این شکل از دیپلماسی «اقناع مبتنی بر قدرت نرم» است.وقتی فرهنگ و اجزای آن در دیپلماسی عمومی پررنگ می‌شود به دیپلماسی فرهنگی نزدیک می‌شود، این مفهوم به معنای بهره‌گیری از فرهنگ برای اقناع افکار عمومی جهت همراه شدن، همرنگ شدن و تأیید کردن مسیرهای منافع ملی ایران در آن کشور میزبان است.*همان‌گونه که گفتید مخاطبان دیپلماسی عمومی و فرهنگی ملت­ها هستند نه دولت­ها. درنتیجه متولیان آن‌هم باید بیشتر نهادهای غیردولتی باشند؟همین‌طور است، اسلام به‌مثابه بخش بزرگی از این فرهنگ، بین ایران و کشورهای اسلامی مشترک بوده و عناصری از این آیین که هم جنبه­ ضد استکباری و ضد ظلم داشته و هم واجد ویژگی‌های تمدنی با مفهوم عام است از قابلیت نفوذ در ورای جهان اسلامی برخوردار بود؛ نظام برآمده از انقلاب یک کانون بزرگ فرهنگی و یک قطبیت تمدنی را در کنار خود می‌دید که می­توانست به آن کمک کند تا در ارتباط‌گیری با توده­ها در کشورهای میزبان منافع ملی خود را تعقیب کند.در دیپلماسی فرهنگی علاوه بر دستگاه رسمی، کشورها از دستگاه غیردولتی و یا نیمه‌دولتی استفاده می­کنند، مثلاً انگلیسی‌ها از فرهنگ و زبان خود در قالب ادبیات و متون علمی آلمان از انجمن گوتیک و چینی­ها از مؤسسه کنفوسیوس بهره می‌برند.قدرت نفوذ ایران در میان مردم کشورهایی نظیر افغانستان، پاکستان، لبنان، سوریه، عراق و امروز در یمن، بحرین، مصر و در تمامی کشورهای اسلامی بر کسی پوشیده نیست، ایران به دلیل بهره‌مندی از نوعی کاریزما و حضور و نفوذ معنوی در این کشورها حتی بدون واسطه نهادهای رسمی و نیمه‌رسمی، حالت اثرگذار و الهام بخشی در عرصه‌های فرهنگی را دارد؛ لذا می‌تواند دست بالا را در فرایند اقناع و هم‌افزایی فرهنگی و گفتمانی داشته باشد، هم‌نهادهای دولتی و به‌خصوص دستگاه‌های غیردولتی در قالب نهادهای مردمی و سازمان‌های مردم‌نهاد می‌توانند در این حوزه اثرگذار باشند.*پس از تحولات مرتبط با بیداری اسلامی بحث این بود که نخبگان کشورهای درگیر با این وضعیت، به دنبال پیاده‌سازی سبک و الگوی حکومتی کدام کشور اسلامی یا غیر اسلامی در نظام‌های تازه تأسیس خود هستند، به نظر می­رسد از این لحاظ ما در حوزه فرهنگی کم‌کاری داشتیم و رقبا قوی­تر کارکرده‌اند. چرا این اتفاق افتاد؟ ضعف ما در چه عواملی است که آن‌گونه که باید و شاید نتوانستیم در حوزه دیپلماسی فرهنگی در این کشورها فعال باشیم؟یکی از منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران مفهومی است که از آن به‌عنوان «اسلام سیاسی» یاد می­ کنیم، به تعبیر گفتمانی، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی ایران اسلام سیاسی بود، در زمان وقوع انقلاب ۵۷ و حتی پیش از آن این تعبیر از اسلام نزد برخی نخبگان کشورهای اسلامی رواج داشت اما تنها در ایران بود که توانست پس از یک انقلاب موفق، گفتمان غالب شود و حکومت تشکیل دهد.این رویداد نشان داد که اسلام سیاسی می­ تواند دو الگو ارائه دهد؛ یکی برای براندازی نظام نامطلوب و دیگری برای تشکیل نظام سیاسی، ایران در حال حاضر و با پشت سر گذاشتن تجارب گوناگون، از مهم‌ترین کانون­های اسلام سیاسی در جهان است؛ این عامل هم یکی از منابع قدرت نرم است که زمینه نفوذ در توده ­ها و تشکل­های سیاسی و فرهنگی در کشورهای مختلف را فراهم می­کرد.در جریان انقلاب­های کشورهای عربی چند نکته قابل‌توجه وجود دارد: نکته اول اجماع بین محققان و تحلیل گران آشنا با تحولات جهان اسلام بود، اغلب آن‌ها اذعان داشتند که جهان اسلام در یک بن‌بست سیاسی قرارگرفته است، به این معنا که پادشاهی­های موروثی و یا جمهوری­های مادام‌العمر در تقابل با مسیر حرکت سایر کشورها به سمت دموکراسی است، مسیری که اتفاقاً نظام سیاسی ایران ازجمله الگوهای موفق آن است چون در قلب چنین منطقه پرآشوبی، دموکراسی اسلامی و مردم‌سالاری دینی را شکل داده است.ناظران و صاحب‌نظران معتقد بودند که بدنه جوامع اسلامی به دنبال تحقق دو مفهوم است؛ دموکراسی و اسلام سیاسی، تقریباً این اجماع هم وجود داشت که دموکراسی یعنی برقرار ساختن صندوق­های رأی برای انتخابات که مردم به‌وسیله این فرایند بتوانند آزادانه در انتخاب حاکمان و قانون‌گذاران مشارکت کنند.پیش‌بینی دیگری که این تحلیل گران داشتند این بود که پس از برکناری حاکمان خودکامه در این کشورها، از دل انتخابات آزاد گفتمان اسلام سیاسی بیرون می‌آید، تحولات اولیه هم صحت این ادعا را ثابت کرد؛ در تونس علیرغم تأخیری که در انتخابات صورت گرفت تا غیر اسلام‌گرایان و سکولارها هم بتوانند خود را بازسازی کرده و برای جانشینی حکومت قبلی آماده شوند، این اسلام‌گرایان بودند که پیروز شدند، در مصر هم همین اتفاق افتاد امّا در ادامه بازی بسیار پیچیده شد.علاوه بر بازیگران متعدد داخلی و منطقه­ای، بازیگران بیرونی و فرا منطقه‌ای هم آمدند و در بوم سپیدی که پس از وقایع بیداری اسلامی در منطقه پدید آمد، نقش خود را کشیدند و صدها طرح و رنگ پدید آوردند؛ روشن است که در این وضعیت نقشی که باقوت بیشتر بر بوم فرود می‌آمد، بر سایر طرح‌ها غلبه داشت.رقابت میان نیروهای انقلابی هم وارد فاز جدیدی شد، به این نحو که اولاً درون خودِ گفتمان اسلام سیاسی رقابت ایجاد شد؛ اگر درگذشته یک مدل غالب همچون جمهوری اسلامی توانسته بود با اسلام سیاسی انقلاب را به پیروزی برساند، نظام سیاسی الگوی حکومتی به نام مردم‌سالاری دینی مستقر سازد حالا این جایگاه در رقابتی تازه به چالش کشیده شد. بخشی از جریان معتدل اسلام سیاسی در اهل سنت، این الگو را خوب امّا متعلق به‌نظام فکری و عقیدتی شیعیان می‌دانستند، بنابراین به دنبال این بودند تا مدلی بر اساس تفکر اهل سنت ارائه دهند.در سطحی دیگر، رقابتی هم در اسلام سیاسی سنی شکل گرفت، برخلاف پیش‌بینی و تصور اولیه که نیروهای معتدل­ بر اوضاع مسلط می‌شوند؛ جریان سلفی گذشته گرا غلبه کرد و یک تفسیر غیر دموکراتیک از مدل حکومتی مبتنی بر اندیشه سیاسی اهل سنت یعنی «خلافت» را ارائه کرد، مدلی که قابلیت اجرا در دنیای امروز را نداشت، در دل همین تفکر سلفی یک جریان تروریستی تندرو، همچون «داعش» پدید آمد که به‌طور کامل مسیر را به ناکجاآباد برد.علاوه بر این­ها سایر بازیگران منطقه ­­ای مثل قطر، عربستان و امارات تلاش کردند که در گام نخست در کنار نظام­های ساقط‌شده بایستند و با استفاده از اهرم­هایی که داشتند، وضع را به قبل برگردانند یا هرکدام از ظن خود حامی جریان‌های مختلف اسلام سیاسی باشند و هرکدام بخشی را تقویت کنند که این خود موجب تفرقه و مجموعه پیچیده­ای از بازیگران شد.از سوی دیگر بازیگران بیرونی مثل ایالات‌متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و انگلیس عمدتاً پشتیبان تفکر سکولار بودند چراکه نظام­های سکولار منافع ملی آن‌ها را بهتر تأمین می‌کرد، هرکدام از این بازیگرانی که اشاره کردم در برخی مقاطع و بزنگاه‌ها به هم نزدیک و در جای دیگر از هم دور می­ شدند.برای همین ائتلاف­های موقت زیادی همراه با فرازوفرودهای فراوان شکل گرفت، گاهی ائتلافی قویتر می­شد و آن بر اوضاع مسلط می‌شد ضمن این‌که همان‌گونه که اشاره کردم، بین آنچه پیش‌بینی می‌شد و آنچه در عمل رخ می‌داد تفاوت بود، مثلاً در مصر تصور بر این بود که اخوان المسلمین با توجه به فضای اسلام‌گرایی معتدل، به ایران نزدیک شود ولی اخوان به دلیل غلبه تفکر سلفی به عربستان نزدیک شد.از طرف دیگر آمریکایی‌ها بر مبنای این تحلیل که در کشورهایی نظیر مصر اسلام‌گرایان پیروز انتخابات هستند، در مقطعی کوتاه با دولت محمد مرسی همکاری کردند تا اخوان این دوره را طی کنند و آن‌ها هم این کشور را در راستای منافع خود اداره کنند امّا عربستان سعودی­ به دلیل علاقه به‌نظام پیشین مصر، علیرغم همکاری با اخوان، در موقع مناسب در فاصله گرفتن از آن‌ها حتی از آمریکا هم جلو زدند و اخوان را بر زمین زدند. درحالی‌که اخوان مصر با سلفی­ها ائتلاف کرده بودند، پس مجموعه پیچیده‌ای به این کیفیت شکل گرفت.*بنابراین در بازی به این پیچیدگی به‌سادگی نمی­ توان یک رقیب یا دو رقیب را متصور شد بلکه مجموعه پیچیده ­ای بودند که برای هرکدام باید از یک ابزار فرهنگی و یک گفتمان فرهنگی خاص بهره برد؟دقیقاً، ایران به دلیل توانمندی و بهره‌مندی از قدرت نرم و قرائت مردم‌سالارانه از اسلام سیاسی توانست در برخی مناطق و مقاطع بر نقش‌های دیگر این بوم سپید غلبه کرده و نقش خود را پررنگ نماید، درجاهایی هم به دلیل نبود بستر مناسب و جاذبه‌هایی که ائتلاف‌ها و گفتمان‌های دیگر ایجاد کرده بودند، نقش قابل‌توجهی نداشت.ضمناً به این نکته اشاره‌کنم که مدل ترکیه عملاً در هیچ‌کدام از این کشورها پیاده نشد، در مصر که به نظر می‌رسید به مدل حکومتی ترکیه تمایل پیدا می‌کند، دولت عبدالفتاح السیسی به‌شدت با ترکیه درگیر است، مدل ترکیه در لیبی، یمن و حتی در تونس هم عملیاتی نشد.تونس دوباره به‌نوعی به‌نظام پیشین برگشته و تلاش می­ کند اسلام سیاسی را طرد کند، د رمجموع باید گفت به دلیل اهمیت مقطع تاریخی و اهمیت جغرافیایی و ژئواستراتژیک منطقه خاورمیانه، مجموعه ایدئولوژی­ها، گفتمان­ها و شرایط ویژه دوران گذاری که از نسل پیشین گسسته و به نسل بعدی نرسیده است، بازی چندلایه و معادله چند مجهولی شکل گرفت؛ در این معادله چند متغیره، جمهوری اسلامی ایران با بهره‌مندی از توان قدرت نرم در جاهایی کمتر و در جاهایی بیشتر اثرگذار بود.______________________________گفتگو از: سید مرتضی حسینیمنبع: پایگاه دبیرخانه شورای علی فرهنگی آستان قدس رضوی









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن