تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى‏داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805326160




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقش مبانی کلامی و قاعده لطف در فهم فقیهانه مسائل مربوط به زمینه‌سازی برای ظهور


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نقش مبانی کلامی و قاعده لطف در فهم فقیهانه مسائل مربوط به زمینه‌سازی برای ظهور
موضوع زمینه‌سازی برای ظهور امام عصر(عج) یکی از مسائل فوق‌العاده اثرگذار در روند اصلاح و برنامه‌ریزی فردی و اجتماعی است. برای استنباط صحیح و فقیهانه این موضوع باید در روش‌شناسی دقت کافی صورت گیرد.

خبرگزاری فارس: نقش مبانی کلامی و قاعده لطف در فهم فقیهانه مسائل مربوط به زمینه‌سازی برای ظهور



بخش اول چکیده به موازات طرح جدّی مسئله زمینه‌سازی برای ظهور امام زمان(عج) در سال‌های اخیر، پرسش‌ها و شبهه‌هایی درباره ضرورت و گستره آن به وجود آمده که باورمندان به لزوم زمینه‌سازی و گستره مورد ادعای ایشان را به واکنش واداشته است. در این میان، آن‌چه مایه شگفتی شده، آن است که این شبهه‌ها را بیش‌تر باورمندان به مهدویت مطرح کرده‌اند، به‌‌گونه‌ای که هر کدام از آن‌ها برای اثبات نظر خویش و ردّ دیدگاه دیگری، به دسته‌ای از دلایل نقلی تمسک جسته‌اند. همین امر سبب شده است واقعیت مطلب، برای جویندگان حقیقت و وظیفه، ‌مشتبه شود. آثار مهمی که التزام به هر یک از دیدگاه‌های مطرح شده می‌تواند بر بینش‌های اصلاحی فردی و به‌ویژه سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های کلان اجتماعی بگذارد، نویسنده این مقاله را وادار کرده است برای این معضل، چاره‌ای بیندیشد. نویسنده این سطور، بی‌توجهی به جایگاه مبانی کلامی مربوط به مسئله زمینه‌سازی برای ظهور و التزام به آن را در مسیر پژوهش، علت اصلی چنین چالشی می‌داند و بر این عقیده است که برای فهم فقیهانه این مسئله و قبل از پرداختن به دلایل نقلی، ابتدا باید به سراغ مبانی کلامی مسئله زمینه‌سازی ظهور رفت و با تبیین درست و التزام به آن، آیات و روایات مرتبط با موضوع را مبتنی بر آن تفسیر و تحلیل کرد. واژگان کلیدی: امام زمان(عج)، ظهور حضرت مهدی(عج)، زمینه‌سازی ظهور، وظایف منتظران، قاعده لطف، مبانی کلامی ظهور، شبهات مهدویت. مقدمه با تکیه بر سنت قطعی خدای متعال مبنی بر جریان داشتن نظام اسباب و مسبّبات در هستی: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب‏»، (کلینی، 1365: ج‌1، 183) هر پدیده‌ای برای این‌که در هستی، وجود خارجی یابد، نیازمند فراهم شدن اسباب و شرایطی است. تنها در صورت وجود همه شرایط، امر و حکم خدای سبحان بر آن تعلق می‌گیرد و آن پدیده محقق خواهد شد. محقق نشدن امری، نشان از محقق نشدن اسباب آن دارد و وقوع آن، نیازمند وقوع شرایطش است. ظهور امام زمان(عج) نیز پدیده‌ای ممکن‌الوجود است که قابلیت تحقق در دنیای خارج را دارد و بر اساس وعده پروردگار محقق خواهد شد. با این‌ حال، فعلیت یافتن آن بر اساس سنت الهی یاد شده، نیازمند تحقق اسباب و زمینه‌هاست و همگان این مطلب را تأیید می‌کنند. البته درباره این امر ‌که آیا انسان‌ها نیز در فراهم آوردن اسباب و زمینه‌سازی ظهور، نقش و وظیفه‌‌ای دارند یا وقوع آن تنها در دست خداست و انسان‌ها هیچ نقشی در آن نخواهند داشت، دو دیدگاه متفاوت ارائه شده است. در مقابل کسانی که تلاش انسان‌ها را برای ایجاد بسترهای لازم جهت ظهور حضرت مهدی موعود(عج)، امری ثابت شده و مورد تأیید عقل و نقل می‌دانند، برخی دیگر، وجود هرگونه برهانی بر لزوم زمینه‌سازی انسانی برای ظهور و تکلیف آماده‌سازی برای قیام حضرت حجت بن الحسن(ع) را نفی می‌کنند. این گروه، لزوم فراهم بودن علت تامّه قیام و حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) را برای ‌ظهور مبارک ایشان، با ثبوت تکلیف زمینه‌سازی بر انسان‌ها ملازم نمی‌دانند. برآیند این اختلاف‌های نظری سبب کندی تلاش عملی برای ورود جدّی به زمینه‌سازی برای ظهور شده است، به‌گونه‌ای که از نظر منطقی، هرگونه فعالیت مؤثری برای فراهم آوردن اسباب مردمی ظهور، به تبیین پایه‌های نظری آن بستگی دارد. لزوم تغییر در سیر پژوهشی مسئله برای فهم فقیهانه آن در بحث زمینه‌سازی برای ظهور، این امر مایه شگفتی شده است که هر دو طیف موافق و مخالف از نظریه‌پردازان در این موضوع، از آیات قرآن و روایات معصومین برای اثبات مدعای خود بهره می‌گیرند. این دو گروه به دلیل تفاوت در استنباط از منابع قرآنی و روایی، هر یک، دیگری را به اشتباه و انحراف در برداشت صحیح از قرآن کریم و سخنان امامان معصوم(ع) متهم می‌کنند. در این میان، بسیاری از طرفداران هر دو نظریه با وجود ارائه روشمند فقهی مطالب خویش، به جای توجه و تکیه بر پیش‌فرض‌ها و مبانی کلامی زمینه‌سازی ظهور، برای مجاب کردن دیگری و اثبات مدعای خویش، فقط به دلایل نقلی تمسک جسته‌اند. همین امر تلاش‌های علمی مربوط به این حوزه را به مشکل دچار ساخته است. به نظر می‌رسد برای خروج از این بن‌بست نظری و قبل از هرگونه اظهارنظر درباره مسئله مورد بحث باید روند استنباط بحث، تغییر کند. قبل از بررسی دلالت‌های ادله قرآنی و روایی در موضوع زمینه‌سازی ظهور، از جهت ترتیب منطقی پژوهش، هر گونه گفتمانی از مسئله باید با تعیین و تبیین مبانی کلامی آن آغاز شده و سامان یابد؛ چون فهم فقیهانه آیات و روایات مربوط به مسئله زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(عج) حتی به عنوان عمل مکلّفین، به شناخت مبانی کلامی و عقلی مسئله و پای‌بندی به آن بستگی دارد. هادوی تهرانی در تشریح این نکته می‌گوید:وقتی فقه، حکم الهی و تکلیف مکلف را موضوع کار خویش قرار داده است و می‌خواهد حکم را تشخیص دهد و تکلیف را بشناسد، مبانی‌ای را از پیش پذیرفته و باورهایی را مسلّم گرفته است که چنین در بناها سخن می‌گوید و در شاخه‌ها جست‌وجو می‌کند. اگر امروز بخواهیم دفاعی عقلانی از شریعت داشته باشیم، نمی‌توانیم نسبت به این مبانی که در اجتهاد نقشی بسزا داشته و شریعت بر آن بنیان نهاده شده، بی‌توجه باشیم و به اندازه‌ای که به بحث‌های اجتهادی اعتنا می‌کنیم، آن‌ها را مورد توجه و مداقه قرار ندهیم. این مباحث و تحقیقات می‌تواند هندسه تفریع فروع بر اصول را ترسیم کند. وقتی این تصویر کلی به دست آمد، معلوم خواهد شد که کدام‌یک از مبانی‌ای که فقیه به عنوان پیش‌فرض گرفته و بر اساس آن، به اجتهاد پرداخته، تام و کامل و کدام‌یک مورد مناقشه و نیازمند بازنگری و استدلال است. (‌هادوی تهرانی، 1385: 20 - 21 و 26) نسبت کلام و فقه و تأثیر آن در استنباط صحیح مسئله در پژوهش مربوط به مسائل زمینه‌سازی برای ظهور امام زمان (ع)باید به آگاهی و اشراف بر رابطه فقه و کلام توجه کرد. این رابطه از دو زاویه قابل ملاحظه است: «اول؛ رابطه بیرونی: ارتباطی که دو دانش در مبادی و مقدمات با هم دارند. مباحثی همچون روش‌شناسی، قلمرو‌شناسی، منابع و اهداف دو علم از این قبیل می‌باشند. دوم؛ رابطه درونی: ارتباطی که دو دانش در مسائل و قضایای یکدیگر دارند.» (حسین‌زاده، 1388: 35) با این بیان، به چند نکته باید توجه کرد: 1. در بحث قلمرو باید گفت همان‌طور که در جمع‌بندی سخن متکلمان از تعریف علم کلام، آن را به «قواعد و مسائلى [تعریف کرده‌اند] که نتیجه‏اش، تسلط انسان بر اثبات و دفاع از اصول دین و ردّ و دفع شبهات با اقامه دلیل و برهان» (خاتمی، 1370: 11) باشد، رسالت مهم علم کلام، دفاع از مجموعه تعالیم دین است. (نک: ربانی گلپایگانی، 1381: 102؛ قراملکی، بی‌تا: 100) در این صورت، «هر مسئله فقهی قابلیت دارد تا به مسئله‌ای کلامی تبدیل شود و ‌کافی است که موضع دین از آن ناحیه مورد حمله و شک و شبهه قرار گیرد.» (حسین‌زاده، 1388: 64) اتفاقاً موضوع زمینه‌سازی برای ظهور نیز با آن‌که در نگاه اولیه، به اعمال مکلفین و حوزه فقه برمی‌گردد، از این نظر، مسئله‌ای کلامی خواهد شد. این در حالی است که وظیفه علم فقه، بیان دیدگاه‌های فقهی و دست یافتن به مدرک حکم است، نه دفاع از آن‌ها در برابر شبهه‌ها، چنان‌که در تعریف آن گفته‌اند: «الفقه هو العلم بالاحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها التفصیلیه.» (عاملی، بی‌تا: ج1، 40) 2. در بحث روش‌شناختی، هر دو علم فقه و کلام بر روش نقلی و عقلی مبتنی هستند، اما کاربرد روش عقلی در کلام، ‌گسترده‌تر از علم فقه است و می‌توان ادعا کرد که در این حوزه، اصل اولی، ‌استفاده از عقل است. (سبحانی، 1374: 37) البته این امر به دلیل رسالت حفاظت از معارف دینی است که بر عهده علم کلام نهاد شده است. همین امر، ضرورت به‌کارگیری منبع عقل به‌ویژه کاربرد استقلالی آن را در تبیین مبانی کلامی مسئله زمینه‌سازی ظهور، دو چندان می‌کند، ولی متأسفانه تا کنون به این امر کم‌تر اهمیت داده شده است. منظور از کاربرد استقلالی عقل، آن است که از عقل به عنوان منبعی مستقل در کنار منابع دیگری همچون قرآن و سنت برای استنباط معارف، بهره‌ گرفته شود، به‌‌گونه‌ای که در صغرا و کبرا یا حداقل در کبرای قیاس، حکم عقلی قرار گرفته باشد. در توضیح بیش‌تر مطلب باید گفت اجمالاً هیچ‌کس در کاربرد ابزاری عقل و در استفاده عملی آن به‌ویژه در علم فقه، کم‌ترین تردیدی روا نداشته است. با این حال، استفاده‌های نابجای برخی افراد از کاربرد استقلالی عقل و اشتباه کردن در حکم وهم با حکم عقل به دلیل نداشتن موازین صحیح سبب شده است برخی اندیشمندان و صاحب‌نظران در استفاده از آن، با احتیاط برخورد کنند و از این منبع سرشار، محروم شوند. البته باید دانست که استفاده نکردن از عقل، راه چاره نیست، بلکه کار عاقلانه، فراگیری ضوابط و جایگاه‌های کاربرد عقل و در نتیجه، بهره‌گیری از این نعمت عظیم خدادادی است.  اندک جست‌وجویی در آیات قرآن و روایت حضرات معصومین(ع) کافی است تا ارزش عقل و اندیشه برای استنباط معارف الهی و حجیت آن نزد شارع مقدس را ثابت کند. به همین دلیل، در بیش‌تر مذاهب اسلامی از جمله تشیع، عقل، یکی از منابع استنباط در کنار کتاب خدا و سنت معصومین(ع) قرار گرفته است. توبیخ‌های مکرر أَفَلَا یَعْقِلُونَ (یس: 68؛ صافات: ‌138) و نظایر آن در قرآن بیان‌گر جایگاه ویژۀ عقل و درک انسان است. در کتاب کافی که از معتبرترین کتب روایی شیعه به شمار می‌رود، بابی مستقل به نام «کتاب العقل و الجهل» درباره عقل وضع شده است. در این باب، در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: مَنْ کَانَ عَاقِلًا کَانَ لَهُ دِینٌ وَ مَنْ کَانَ لَهُ دِینٌ دَخَلَ الْجَنَّه. (کلینی، 1365: ج‌1، 11) همچنین امام کاظم(ع) فرمود: إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّهً ظَاهِرَهً وَ حُجَّهً بَاطِنَهً فَأَمَّا الظَّاهِرَهُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّهُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَهُ فَالْعُقُول. (همو: 15) به دلیل چنین پشتوانه محکم قرآنی و روایی، عالمان شیعی پیوسته بر به‌کارگیری عقل و اندیشه تأکید کرده‌اند و حجیت عقل تا بدان‌جا پیش رفته است که قاعده مهمی در میان علمای دین به عنوان «کل ما حکم به العقل، حکم به الشرع» به دنبال قاعده «کل ما حکم به الشرع، حکم به العقل» مطرح شده است. چنین تأکیدی بر عقلانیت دین و دینی بودن عقل در مبانی عقلانی و کلامی نظرهای فقهی، بسیار قابل توجه است. 3. باید توجه داشت که غایت کلام بر غایت فقه مقدّم است؛ زیرا فیاض لاهیجی در این‌باره می‌نویسد:یبنى علیه ما عداه من العلوم الشرعیه فانه اساسها و إلیه یئول اخذها و اقتباسها لانه ما لم یثبت وجود صانع عالم قدیر مکلف مرسل للرسل و منزل للکتب لم یتصوّر علم تفسیر و حدیث و لا علم فقه و اصول؛ (فیاض لاهیجی، بی‌تا: ج1، 12) تمام علوم شرعی مبتنی بر آن است؛ چرا که علم کلام، اساس آن علوم بوده که هر گونه اخذ و اقتباس در آن‌ها به این علم بازمی‌گردد؛ زیرا مادامی که وجود آفرینندۀ عالم و قادر و تکلیف‌گر و فرستنده رسولان و نازل‌کننده کتب آسمانی ثابت نگردد، علم تفسیر و حدیث و فقه و اصول متصور نخواهد بود.دقیقاً به دلیل متفاوت بودن مبانی کلامی است که در مسائل فقهی و عملی ادیان و حتی مذاهب گوناگون اسلامی با همدیگر اختلاف پیدا شده است. بنابراین، توجه به این نکته در درک صحیح مسئله مورد بحث، تأثیری تام دارد. 4. درباره فقه و کلام از جهت منابع باید دانست که «منابع فقه بر بسیاری از پیش‌فرض‌ها و مبانی کلامی استوار است.» (حسین‌زاده، 1388: 119) به همین علت، در برداشت از متون منبع فقهی، اگر بین دلیل کلامی و حکم عقل مستقل با ظاهر آیات قرآن و روایات، تعارضی پیش آید، حکم قطعی عقل، محور استناد قرار می‌گیرد و گزاره‌های نقلی با توجه به گزاره‌های ثابت شده در کلام، تفسیر و تبیین می‌شوند. برای نمونه، بسیار اتفاق افتاده است که فقیه بزرگواری با استنباط وجوب امری از ادله نقلی، خود و مقلّدانش را به آن ملتزم می‌کند. با این حال، هنگام عسر و حرج، آن حکم وجوبی را به واسطه قاعده نفی عسر و حرج، منحل اعلام می‌کند، در حالی که مبنای این قاعده فقهی، خود، برهان عقلی یعنی قاعده لطف است، چنان‌که در تبیین آن گفته شده است: «تکلیف به آن‌چه موجب مشقت تحمل‌ناپذیر است، در واقع، مقرّب به معصیت و خلاف لطف است؛ زیرا انگیزه تکلیف در غالب موارد، اطاعت و انقیاد است و امر با تکلیف حرجی نقض می‌شود.» (بجنوردی، 1377: ج1، 252) بنابراین «باید گفت عقل نه‌تنها به عنوان یک منبع مستقل در استنباط احکام مطرح است، بلکه علاوه بر این، عقل در تفسیر صحیح سایر منابع و برداشت منطقی از آن‌ها، همچنین در تبیین بسیاری از موضوعات وابسته به مصلحت و مفسده و در سنجش رابطه منابع با یکدیگر کارآیی دارد.» (علی‌دوست، 1379) 5. معارف کلامی و عقلی، قدرت توسعه و تضییق ظواهر احکام مطرح شده در آیات و روایات را دارند و اگر در تفسیر آیه‌ای که به صورت مطلق، معنایی را افاده کند، روایتی از معصوم وارد شود که به موارد خاصی اشاره شود، به نظر بعضی اعلام از مفسران، موارد ذکر شده در روایات از باب ذکر مصداق کامل است، نه این‌که تنها همان مورد، معنا و مقصود آیه باشد. برای نمونه، علامه طباطبایی پس از این‌که در ذیل آیه الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ، (بقره: 121) حدیثی از امام صادق(ع) ذکر می‌کند که فرمود: «هم الأئمه»، (کلینی، 1365: ج‌1، 215) در ادامه می‌گوید: «این بیان از باب جری و انطباق بر مصداق کامل است.» (طباطبایی، ‌1417: ج‏1، 266) در مسائل کلامی نیز همین‌طور است. در بسیاری از موارد، اگر روایت یا روایاتی در ذیل اطلاق یک مسئله کلامی قرار گیرد، در صورت نبود قرینه‌ای بر محصور بودن، بیان معصومین(ع) از باب ذکر بعض مصادیق آن است، نه تحدید و شمردن مصادیق انحصاری آن موضوع کلامی. توجه به این نکته و نکات پیشین در دریافت دلالت آیات و روایات مربوط به مسئله زمینه‌سازی ظهور بسیار مؤثر است. طریق دست‌یابی به مبانی کلامی مربوط به مسئله زمینه‌سازی ظهور پیش‌تر بیان شد که علم کلام از تمام موضوع‌های دینی ـ هرچند فقهی ـ زمانی که با هجوم شبهه‌ها روبه‌رو شوند، حمایت و دفاع می‌کند و به تبع این کار، به موضوع این علم تبدیل خواهند شد. با این حال، در جریان درک چگونگی زمینه‌سازی ظهور با بهره‌گیری از مبانی کلامی باید به جهت کلامی بودن یک مسئله توجه کرد. برای دست‌یابی به وجه کلامی بودن یک مسئله، باید آن موضوع را به افعال و صفات الهی برگرداند؛ زیرا در جای خود ثابت شده است که موضوع اصیل علم کلام، خدا و صفات و افعال اوست. دیگر اصول دین هم به این‌ دلیل که به صفات و افعال الهی تعلق دارند، ‌جزو موضوعات علم کلام محسوب می‌شوند، چنان‌که آیت‌الله جوادی آملی در این‌باره می‌گوید:علم کلام،‏ علمى است که درباره خداى سبحان و اسماء و صفات و افعال او سخن مى‏گوید... از این‌رو، هر مسئله‏اى که در آن، پیرامون «فعل‌الله» بحث ‏شود، مسئله‏اى کلامى است. (جوادی آملی، 1383: 141) بنابراین، موضوعی همچون زمینه‌سازی مردمی ظهور که به فعل انسان مربوط شود، در بدو نظر، موضوعی فقهی است، نه کلامی. با این حال، باید توجه کرد که این امر ـ همان‌طور که گفته شد ـ با توجه به ریشه‌ها و مبانی عقلی‌اش، مانع از کلامی شدن آن نمی‌شود. برای مثال، موضوع توسل به معصومین(ع) در نگاه اول، موضوعی فقهی است و در کتاب‌های فقهی بر استحباب آن تأکید می‌شود، اما خاستگاه آن به علم کلام بازمی‌گردد؛ چون از این امر بحث می‌شود که آیا اساساً استمداد و پناه‌جویی به امامان معصوم(ع)، با توحید، سازگار است یا نه و آیا موجب شرک نمی‌شود؟ دقیقاً همین اختلاف در مبنای کلامی سبب شده است شیعه آن را نه‌تنها جایز، بلکه مستحب مؤکد بداند، اما وهابیون آن را حرام بشمرند. به همین دلیل، در روزگار ما، از توسل به عنوان یک موضوع کلامی بحث می‌شود. با دقت در اختلافات مربوط به مسئله زمینه‌سازی برای ظهور حضرت حجت(عج)، روشن خواهد شد که ریشه اصلی این اختلاف‌ها به اختلاف در مبانی کلامیِ متعلق به زمینه‌سازی یعنی ظهور امام برمی‌گردد و پیش‌فرض‌های کلامی نظریه‌پردازان درباره ظهور حضرت مهدی(عج) در نظریه‌پردازی‌‌شان درباره زمینه‌سازی تأثیر زیادی داشته است. به همین دلیل، برای تشخیص صحت بناها باید به سراغ مبناها درباره ظهور رفت. به این ترتیب، قبل از بحث فقهی زمینه‌سازی ظهور باید مبانی کلامی آن را در علم کلام جست‌ و جو کرد. ظهور و حکومت امام معصوم، لطف ویژه الهی مطلبی که می‌تواند مقدمه‌ای بر شناسایی مبنای کلامی زمینه‌سازی ظهور باشد، آن است که ظهور امام عصر(عج) همچون وجود مبارک ایشان، رحمت، نعمت و لطف بزرگی برای انسان‌هاست، چنان‌‌که حضرت امام موسی کاظم(ع) در تفسیر آیه وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً (لقمان:‌20) فرمود: النعمه الظاهره، الإمام الظاهر و الباطنه، الإمام الغائب؛ (صدوق، 1395: ج‌2، 368)نعمت ظاهر، امام ظاهر و نعمت باطن، امام غایب است. حال سخن در این‌جاست که آیا ما انسان‌ها در بهره بردن از نعمت ظهور و حکومت امام و این لطف ویژه الهی، نقش و وظیفه‌ای داریم یا نه؟ پاسخ‌های متفاوتی که به این پرسش داده شده، مبنای مسئله زمینه‌سازی برای ظهور امام زمان(عج) قرار گرفته است. نکتۀ مهم این‌جاست که متکلمان برای پاسخ‌گویی به این پرسش، از برهانی عقلی به نام «قاعده لطف» استفاده کرده‌اند. از همین‌‌رو، پذیرفتن یا نپذیرفتن این قاعده ـ که البته به تبیین صحیح و دقیق آن بستگی دارد ـ در رأی نهایی یک محقق دربارۀ ضرورت داشتن یا نداشتن زمینه‌سازی برای ظهور و حتی گستره آن در صورت اول، نقش دارد. قاعده لطف، دریچه‌ فهم دقیق زمینه‌سازی برای ظهور از مهم‌ترین ادله‌ای که از قدیم‌الایام برای اثبات عقلی لزوم وجود حجت خدا بر زمین و منافات نداشتن غیبت با آن استفاده شده، برهان و قاعده لطف است که به دو نوع محصّل و مقرّب تقسیم می‌شود و تبیین آن در ادامه خواهد آمد. این قاعده چنان‌که ثابت خواهد شد، علاوه بر اثبات نعمت اصل وجود امام، با تبیین و تقسیم و تقریر صحیحی که در نوع لطف مقرّب ارائه خواهد شد، دریچه‌ای به سوی فهم دقیق موضوع زمینه‌سازی برای ظهور و پاسخ‌گوی مسائل آن خواهد بود. از این‌رو، بررسی قاعده لطف، ضروری است. تعریف قاعده لطف از جمله مشکلات فراروی موضوع زمینه‌سازی ظهور، در بحث لزوم و گستره آن که سبب شده است نتواند نقش ارزنده خود را در تکلیف‌سازی پیدا کند، تبیین نشدن دقیق و جامع قاعده لطف در باب امامت و ارتباط آن با ظهور و زمینه‌سازی برای آن است. پس برای جلوگیری از بعضی سوءبرداشت‌ها و نقدهای نادرست، ‌لازم است در ابتدا مفهوم و حدود قاعده لطف به صورت مختصر تشریح شود. لطف در لغت، به مجرد ارفاق، احسان، اکرام، مهربانی و شفقت (نک: راغب اصفهانی، بی‌تا؛ فیومی، 1405: ذیل ماده لطف) گفته می‌شود. این واژه در اصطلاح متکلّمان چنین اطلاقی ندارد و مفهوم محدودتری را می‌رساند و این، خود، نکته مهمی است که باید در طول بحث به آن توجه شود. بسیاری از متکلمان، در عبارات خود، لطف را تعریف نکرده‌اند، اما این تعاریف همیشه ناظر به قدر جامع لطف نیست و گاهی مراد از آن، تنها لطف محصّل است که بی‌توجهی به همین امر، مشکلاتی را برای باورمندان به آن در اثبات لزوم زمینه‌سازی مردمی برای ظهور ایجاد می‌کند. برای مثال، ابواسحاق نوبختی از علمای بنام امامیه در قرن چهارم در تعریف لطف چنین گفته است: اللطف أمر یفعله اللّه تعالى بالمکلّف لا ضرر فیه، یعلم عند وقوع الطاعه منه و لولاه لم یطع؛ (نوبختی‏، 1413: 55) لطف، امری است که خداوند، نسبت به مکلَّف انجام می‏دهد و مستلزم ضرر نیست. از وقوع طاعت از مکلَّف معلوم می‏شود که خداوند آن را در حقِّ مکلف انجام داده است و اگر آن لطف نبود، وی اطاعت نمی‏کرد.چنان‌که در ادامه روشن خواهد شد، آن‌چه این اندیشمند ذکر کرده، تعریف لطف محصّل یعنی یک نوع لطف است و نه خود تعریف جامع لطف اصطلاحی. صاحب القواعد الکلامیه درباره این تعریف گفته است: الظاهر من کلامه أنّه بصدد تعریف اللطف المحصّل فقط، بقرینه قوله: یعلم عند وقوع الطاعه منه. (ربانی گلپایگانی، 1418: 98) گفتنی است در مواردی، از این عبارت برای تعریف جامع و مطلق لطف استفاده شده است.همچنین در تعریفی دیگری از علامه حلی چنین آمده است: مراد ما از لطف، آن‌ است‌ که‌ مکلّف، با آن به‌ انجام‌ طاعت، نزدیک‌ و از ارتکاب گناه‌ دور می‌شود و تأ‌ثیری‌ در قدرت‌ مکلّف‌ بر انجام‌ دادن‌ تکلیف‌ ندارد. (بحرانی، 1406: 117) ظاهر این عبارت نیز «آن‌ است‌ که‌ نزدیک‌ کردن‌ به‌ طاعت‌ و دور گرداندن‌ از معصیت، فعلیّت‌ دارند، در حالی‌ که‌ وجدان‌ انسان، به‌ خلاف‌ آن‌ حکم‌ می‌کند؛ زیرا همه بندگان‌ به‌ طاعت، نزدیک و از گناه‌ دور نشده‌اند. پس‌ لازم‌ است‌ چنین‌ تعبیر شود: لطف، آن‌ است‌ که‌ صلاحیت‌ برای‌ نزدیک‌ گرداندن‌ (به‌ طاعت) و دور کردن‌ (از گناه) را دارد. بنابراین، هر آن‌‌چه‌ که‌ صلاحیّت‌ دارد تا انسان‌ را به‌ فرمان‌برداری‌ فراخواند و از نافرمانی‌ بر حذر کند، لطف‌ است‌ و به‌ تقریب‌ و تبعید فعلی، اختصاص‌ ندارد.» (خرازی، فصل‌نامه انتظار موعود: ش 8) با حفظ این نکته، تعریف دانشمند نامی شیعه، جناب سیدمرتضی علم‌الهدی، تعریف جامعی از لطف به نظر می‌رسد. ایشان در این‌باره می‌گوید: إنّ اللطف ما دَعا إلى فعل الطاعه؛ (علم الهدی، ‌1411: 186)لطف، آن است که انسان را به انجام اطاعت از فرمان خدا، دعوت می‏کند. البته این اطاعت شامل انجام واجبات و ترک محرمات می‌شود. نکته ظریفی که در این تعریف آمده، آن است که با لفظ دعوت و خواندن (دَعا)، به عنصر اختیار، اصالت داده شده است. این، همان مطلب کلیدی است که توجه به جایگاه اختیار در قاعده لطف، در تبیین لزوم تلاش مردمی برای زمینه‌سازی ظهور تأثیر بسزایی خواهد داشت و البته درباره آن به زودی توضیح داده خواهد شد.اگر به این نکته توجه شود که اطاعت از خدای سبحان، در حقیقت، راه رسیدن به سعادت انسان‌هاست، حتی می‌توان‌ تعریف ساده‌ای از لطف خداوند ارائه کرد و ‌چنین‌ گفت:لطف، آن‌ است‌ که‌ بتواند انسان‌ را به‌ کمال‌ نهایی‌ و سعادت‌ ابدی‌ نزدیک‌ گرداند. (خرازی، 1383) بنابراین، ارسال کتاب آسمانی، تکلیف کردن انسان‌ها، بیم‌ و بشارت‌، فرستادن‌ انبیا و نصب اوصیا، بیان و اجرای حدود و نظیر آن، نمونه‌هایی‌ از لطف‌ هستند، همچنان‌که‌ نیروی عقل‌ و اموری مثل‌ سلامتی، بیماری، فقر، بی‌نیازی، ناتوانی، نیرومندی و مانند آن،‌ همگی‌ رحمت‌ها و لطف‌هایی‌ هستند که‌ در رساندن‌ انسان‌ به‌ قرب الهی و سعادت‌ ابدی‌، اثرگذارند. مبانی قاعده لطف پس از تقریر و تعریف قاعده لطف، شایسته است به مبانی قاعده لطف اشاره شود که بسیاری از شبهه‌های وارد شده بر نظریه تکلیف انسان‌ها در زمینه‌سازی برای ظهور را دفع می‌کند. مبنای اول: لطف صادر شده از کمال خداوندی اولین پیش‌فرضی که اساس قاعده لطف قرار گرفته، آن است که خدای متعال، کمال مطلق و منبع هرگونه خیر و نیکی در نهایت خود است و همین امر سبب لزوم و حتمیت لطف از جانب ذات مقدس باری‌تعالی می‌شود. شیخ‌ مفید، متکلم نامدار شیعه می‌گوید: آن‌چه‌ را اصحاب‌ از لطف‌ واجب‌ می‌دانند، به‌ خاطر کَرَم‌ و بخشش‌ خداوند است‌ و وجوب‌ آن‌ از آن‌ جهت‌ نیست‌ که‌ برخی‌ گمان‌ کرده‌اند که‌ عدل‌ خداوند است‌ که‌ لطف‌ را واجب‌ کرده‌ است‌ و اگر خداوند آن‌ را انجام‌ ندهد، ظالم‌ است. (مفید، 1413: 59) از این‌ عبارت، روشن‌ می‌شود که‌ لزوم‌ لطف به‌ دلیل لزوم‌ عدل‌ و قبیح‌ بودن‌ ظلم‌ نیست که‌ عقلاً به‌ آن‌ حکم‌ کرده‌اند، بلکه‌ لزوم‌ لطف‌ از جهت‌ ذات فیَاض‌ خداوند است. ملاصدرا در مورد اثبات‌ نبوت که یکی از کارکردهای لطف است، چنین می‌گوید: همان‌طور که‌ در عنایت‌ الهی‌ برای‌ نظم‌ جهان، لازم‌ است‌ که‌ باران‌ ببارد و عنایت‌ خداوند از این‌‌که‌ ابرها را باران‌زا کند، کاستی‌ ندارد، نظام‌ عالم‌ نیز نیازمند کسی‌ است‌ که‌ عوامل‌ خیر دنیا و آخرت‌ را به‌ بشر بشناساند. پس‌ به‌ لطف‌ و رحمت‌ خداوند بنگر که‌ چگونه‌ با ایجاد چنین‌ انسانی، میان‌ نفع‌ دنیوی‌ و اخروی‌ جمع‌ کرده‌ است‌ و چگونه‌ چنین‌ انسانی‌ (پیامبر) را برای‌ استواری‌ نظام‌ جهان‌ آفریده‌ است‌. ‌آری،‌ کسی‌ که‌ رویاندن‌ مو بر ابروها و فرو بردن‌ کف‌ پاها را مهمل‌ نگذاشته‌ است، چگونه‌ وجود کسی‌ را که‌ رحمت‌ برای‌ جهانیان‌ است‌ و بندگان‌ خدا را به‌ رحمت‌ و رضوان‌ او در دنیا و آخرت‌ سوق‌ می‌دهد، مهمل‌ می‌گذارد؟ (صدر المتألهین، 1354: 488 ـ 489) مبنای دوم: حکمت خداوند ‌یکی دیگر از مبانی قاعده لطف که در استدلال به حتمیت و لزوم لطف از جانب خدای متعال استفاده می‌شود، حکمت اوست، به‌گونه‌ای که علامه حلی در تقریر آن می‌گوید:دلیل‌ بر وجوب‌ لطف، آن‌ است‌ که‌ لطف، غرضِ مکلِِّف‌ (خداوند) را حاصل‌ می‌گرداند. بنابراین، واجب‌ است و اگر نباشد، نقض‌ غرض‌ لازم‌ می‌آید. (حلی، ‌1382: 108) در توضیح این مطلب باید گفت اگر خداوند عزوجل که خواستار اطاعت‌ و فرمان‌برداری‌ انسان‌هاست، بداند بیش‌تر مکلفین، زمانی‌ از خدا اطاعت می‌کنند و به‌ وی نزدیک‌تر می‌شوند و در نتیجه، به کمال می‌رسند که‌ خداوند، کارهایی را از روی لطف برای‌ آن‌ها انجام دهد، حکمت‌ خداوند ایجاب‌ می‌کند آن‌ کار را انجام‌ دهد؛ زیرا اگر آن‌ کار را ترک‌ کند، غرض‌ خود را نقض‌ کرده‌ است و این خلاف حکمت بالغه خداوندی است. آیت‌الله سبحانی این نکته را از آیه شریفه وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ (اعراف: 94) چنین استنباط کرده است و می‌گوید: و مفاد الآیه أن اللّه تعالى أرسل رسله لإبلاغ تکالیفه تعالى إلى العباد و إرشادهم إلى طریق الکمال (اللّطف المحصّل)، غیر أن الرّفاه و الرّخاء و التوغل فی النعم المادیه، ربما یسبب الطغیان و غفله الإنسان عن هدف الخلقه و إجابه دعوه الأنبیاء، فاقتضت حکمته تعالى أخذهم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ و یبتهلون إلى الله تعالى و لاجل ذلک نشهد أن الأنبیاء لم یکتفوا بإقامه الحجه و البرهان، و الإتیان بالمعاجز، بل کانوا ـ مضافاً إلى ذلک ـ مبشرین و منذرین. و کان الترغیب و الترهیب من شؤون رسالتهم، قال تعالى: رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ (نساء: 165) و الإنذار و التبشیر دخیلان فی رغبه الناس بالطاعه و ابتعادهم عن المعصیه... فلولاهما لما کان هناک حرکه إیجابیه نحو التکلیف إلّا من العارفین الذین یعبدون اللّه تعالى لا رغبه و لا رهبه، بل لکونه مستحقاً للعباده فتحصّل من ذلک أنّ ما هو دخیل فی تحقق الرغبه بالطاعه و الابتعاد عن المعصیه فی نفوس الأکثریه الساحقه من البشر، یجب على الله سبحانه القیام به صوناً للتکلیف عن اللغو، و بالتالی صوناً للخلقه عن العبث. (سبحانی، 1412: ج3، 53 ـ 54) ترتّب لطف خدای متعال بر حکمت او ضابطه مهمی که در بحث لطف خدای متعال باید به آن توجه کرد، حکمت اوست. همین حکمت بی‌منتها، اثبات‌گر و معین‌کننده حدود بسیاری از دیگر صفات فعلی خداوند است، به‌گونه‌ای که حتی در لطف و فضل الهی که متکلمان هنگام بیان قاعده لطف مطرح کرده‌اند، میزان افاضه الهی به مخلوقات، حکمت اوست، ‌چنان‌‌که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:إن کرم الله سبحانه لا ینقض حکمته. (تمیمی آمدی، 1366: 193) بنابراین، مطلق احسان و لطف که در معنای لغوی آمد، برای خدا اثبات نمی‌شود. در علم کلام نیز به نظر می‌آید کسی به لزوم انجام مطلق لطف حتی در صورت تعارض با حکمت برای خدای متعال قائل نشده است. با این توضیح، لطف الهی از تعریفی اصطلاحی برخوردار می‌شود که پیش‌تر مطرح شد. نکته مهم دیگری که در بحث لطف مقرّب، به آن کم‌تر توجه شده و همین امر شبهه‌هایی پدید آورده، آن است که لطفی که با توجه به حکمت الهی، وجوب و لزوم آن برای خدا ثابت می‌شود، به اکثریت جامعه بشری و نوع انسانی مربوط است. با این حال، عنایت‌های خدا به اشخاص خاص، از باب تفضل اوست و اثبات وجوب این‌گونه لطف بر خدای سبحان، مشکل می‌نمایاند، چنان‌‌که اندیشمندی به خوبی به این امر اشاره کرده و نوشته است: أن اللطف المقرب إذا کان مؤثراً فی رغبه الأکثریه بالطاعه و ترک المعصیه یجب من باب الحکمه و أما اذا کان مؤثراً فی آحادهم المعدودین، فالقیام به من باب الفضل و الکرم. (سبحانی، 1412: ج3، 55) با توجه به این نکات باید گفت تا جایی که حکمت الهی اقتضا کند و مانعی نباشد، لطف حداکثری، لازمه کمال بی‌نهایت خداوند است؛ چون «خداوند نسبت‌ به‌ بندگان‌ خود، لطیف‌ و بخشنده‌ و کریم‌ است. حال‌ اگر محلّ (بندگان)، آمادگی‌ و قابلیت‌ پذیرش‌ لطف‌ و فیض‌ وجودی‌ خداوند عزوجل را داشته ‌باشند، بایستی‌ خداوند، لطف‌ خود را شامل‌ حال‌ او گرداند؛ زیرا در ساحت‌ خداوندی، بخل راه‌ ندارد و بخشش‌ و کَرَم‌ او بی‌نقص‌ و عیب‌ است.» (مظفر، 1366: 51) این سخن، خود، مطلب کلیدی برای فهم لزوم تلاش انسان‌ها و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت بقیه‌الله(ع) است. مبنای سوم: اختیار انسان و تأثیر آن در سرنوشت او اختیار انسان، سومین مبنای قاعده لطف و سبب شکل‌گیری و جریان آن است؛ زیرا خدای متعال، سرنوشت انسان را به انتخاب و اراده و تلاش او وابسته کرده و از این‌رو، انسان را مکلّف ساخته است. ‌بنابراین، آشکار است که اختیار، از شرایط تکلیف به شمار می‏رود؛ چون فلسفه‏ تکلیف، آزمایش افراد است تا بتوانند آگاهانه و آزادانه و با انجام فرمان‌های پروردگار، استعدادهای خود را شکوفا کنند و در نتیجه، به کمال مطلوب دست یابند. همین امر سبب شده است تا تقریباً همه متکلمان، عبارت «لم یبلغ حد الالجاء؛ لطف، به مرز اجبار نمی‏رسد» (نک: بحرانی، 1406: 117؛ حلی، 1382: 324؛ ربانی گلپایگانی، 1418: 102؛ فاضل مقداد، 1422: 227) را در تعریف لطف بگنجانند تا تأکید کنند قدرت الطاف الهی به‌گونه‌ای نیست که اختیار را از انسان سلب کند و او را به انجام طاعت الهی مجبور سازد. البته از زاویه دیگری نیز به موضوع اختیار می‌توان نگریست که در بیان فرق لطف محصّل با مقرّب از آن یاد خواهد شد. منابع 1. امینی، ابراهیم، گفتمان مهدویت، قم، مؤسسه فرهنگی انتظار نور، 1380ش. 2. بجنوردی، محمدحسن، القواعد الفقیه، قم، نشر هادی، 1377ش. 3. بحرانی، ابن‌میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، چاپ دوم، 1406ق. 4. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، راز پنهانی و رمز پیدایی، تهران، نیک معارف، چاپ اول، 1384ش. 5. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1366ش. 6. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1383ش. 7. حسین‌زاده، علی‌محمد، فقه و کلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1388ش. 8. حلی سیوری (فاضل مقداد)، مقداد بن عبدالله، اللوامع الإلهیه فی المباحث الکلامیه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1422ق. 9. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تعلیقه: جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ دوم، 1382ش. 10. خاتمی، احمد، فرهنگ علم کلام، تهران، انتشارات صبا، چاپ اول، 1370ش. 11. خرازی، محسن، «قاعدۀ لطف»، فصل‌نامه علمی ـ تخصصی انتظار موعود، شمار‌ه‌های 8 - 9، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1383ش. 12. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، قم، مکتبه رضویه، بی‌تا. 13. ربانی گلپایگانی، علی، القواعد الکلامیه، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1418ق. 14. ــــــــــــــــــ ، درآمدی بر علم کلام، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ دوم، 1381ش. 15. سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، چاپ سوم، 1412ق. 16. ـــــــــــــ ، «اقتراح»، فصل‌نامه فرهنگی اجتماعی نقد و نظر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، سال اول، ش2، بهار 1374ش. 17. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، بی‌تا. 18. شریف مرتضی (علم الهدی)، علی بن حسین، الذخیره فی علم الکلام، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1411ق. 19. صدرالمتألهین شیرازی، محمد بن ابراهیم، المبدأ و المعاد، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354ش. 20. صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1395ق. 21. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. 22. ـــــــــــــــــــــــ ، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش. 23. طبرسی نوری، سید اسماعیل، کفایه الموحدین، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا. 24. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، ذکری الشیعه، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا. 25. علی‌دوست، ابوالقاسم، «فقه و عقل»، فصل‌نامه قبسات، پژوهش‌نامه فصلانه در حوزۀ فلسفه، دین و فرهنگ، شماره‌های 15 و 16، بهار و تابستان 1379ش. 26. فاکر میبدی، محمد، «زمینه‌سازی ظهور حضرت ولیّ‌عصر(عج)»، فصل‌نامه انتظار موعود، قم، بنیاد فرهنگ حضرت مهدی موعود(عج)، ش12، زمستان 1388ش. 27. فیاض لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، اصفهان، انتشارات مهدوی، بی‌تا. 28. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، قم، دارالهجره، بی‌تا. 29. قراملکی، احدفرامرز، هندسه معرفتی کلام جدید، قم، مرکز مطالعات حوزه علمیه، بی‌تا. 30. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365ش. 31. لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، چاپ دوم، 1387ش. 32. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1404ق. 33. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، بی‌تا. 34. مظفر، محمدرضا، عقاید الامامیه، قم، مکتبه شکوری، چاپ دوم، 1366ش. 35. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق. 36. ـــــــــــــــــــــــــــ ، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق. 37. نوبختی، ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1413ق. 38. نودهی، علی‌رضا، «نظریه اختیاری بودن ظهور»، ماه‌نامه موعود، تهران، مؤسسه موعود، ش49، آذر و دی 1383ش. 39. نویسندگان، گفتمان مهدویت، قم، مؤسسه فرهنگی انتظار نور، چاپ اول، 1380ش. 40. هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، قم، مؤسسه فرهنگی خرد، چاپ اول، 1385ش. حسن ملایی منبع: فصلنامه مشرق موعود شماره 15 ادامه دارد...

94/02/19 - 02:53





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن