تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805620060




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مسئوليت اخلاقي (3 )


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عنوان : مسئوليت اخلاقي (3 )
 مسئوليت اخلاقي (3 ) 4 ـ کارهاي پس از استراوسون بسياري ازافراد نظريه ي استراوسون درباره ي رفتارهاي انفعالي را براي فهم بهتر مسئوليت اخلاقي ارزشمند مي دانند ، اما بسياري هم در رابطه با طبيعت محدود آن رفتارها و احساسات دچار مشکل اند ؛ به اين معنا که : الف ) قضاوت صحيح درباره ي رفتارهاي انفعالي کاملاً دروني است . [ يعني مسئوليت اخلاقي فقط در رابطه با آن عادت مسئول بودن است که معنا دارد ]و توجيهات خارجي نمي تواند اين حالات دروني را توجيه کند . ب ) چون رفتاراو احساسات انفعالي واکنش هايي طبيعي اند که از شرايط رواني ما سرچشنه مي گيرند ،نمي توان آنها را با نظريه پردازي ازجايگاه خويش بيرون کشيد و هويدا ساخت . در پاسخ به اشکال اول گفته شده که : شايد بتوان اين حالات دروني را با نقطه نظري بيروني نقد نمود ، مثلاً اينکه : در رابطه با مسئوليت بايد عادات فردي ، اجتماعي و يا حتي عادات ديگر اجتماعي شخص را مورد کنکاش قرار دهيم . (1) اگر چنين ارزش گذاري هايي بجا و صحيح باشد ، پس بر خلاف نظر استراوسون ، ظاهراً يک عادت دروني را مي توان از نگاهي بيروني مورد لحاظ قرار داد . به عبارت ديگر ،مسئول بودن فقط بر حسب عادات شخصي تشريح و توصيه نمي شود . بنابراين شرايط نظري مستقلي که مسئوليت بر پايه آن استوار است،طبيعتاً مي تواند « سازگار با جبرگرايي »و يا «ناسازگار با جبر گرايي » باشد . در مخالفت با نگرش دوم ضد نظري استراوسون برخي استدلال کرده اند که اساساً مفهوم «ناسازگاري با جبرگرايي » در خود احساسات و رفتارهاي ما جاي گرفته است ؛به اين معنا که اگر جبرگرايي توجيه نشود ،آن احساسات پا بر جا نخواهد ماند و در صورت صحت جبرگرايي ، مختل خواهند شد .مواردي که ( استراوسون ) اغلب ذکر مي کند احساسات انفعالي منفي است . حال اگراين ناهنجاري ها با اين مساله که گذشته ي شخص با محروميت هاي حاد و بدي توام بوده است توجيه شود ،آيا اين امر سبب اين فکرنمي شود که بگوييم :درچنين مواردي احساسات انفعال ما به خاطر گذشته اي جبرگونه دگرگون شده است ؟و چنان چه اين تفسيري مناسب ازاين پديده باشد ،پس هويداست که ملاحظات نظري ، ماند جبرگرايي مي تواند احساسات و رفتارها را ازموطن خويش بيرون کشد . (2) نظريه ي استراوسون به طور مستمر مورد تاييد قرارگرفت و ازآن دفاع شده است ، اما گروهي نيزبا آن مخالفت کرده اند .به ويژه طرفداران نگرش «ناسازگاربا جبرگرايي » متقاعد نشده اند و از برداشتي کم و بيش « شايسته مدار»و سنتي به عنوان اصلي براي نظري ساختن مسئوليت اخلاقي جانبداري کرده اند . برخي ازطرفداران نظريه ي « سازگار با جبرگرايي » هم متقاعد نشده اند که استراوسون در استدلال بي ربط بودن ملاحظات نظري در مسئوليت اخلاقي موفق بوده است اما قابل توجه آن که برخي آنها ، احساسات و رفتارهاي انفعالي را به عنوان اصلي محوري در مباحثاتشان درباره ي ادراک مفهوم مسئوليت اخلاقي به کارگرفته اند که نتيجه ي آن ارائه ي تفاسيرجديدي از « شايسته مداري سازگار با جبرگرايي » است .اين تفاسيراحتمالاً به خاطر نوشته هاي استراوسون و ديگراني است که درصدد تشريح و تبيين شخصيت اخلاقي بوده اند و نوشته هاي آنان طرح مساله بوده است که فرض مي شده درکي مشترک و پيوند دهنده از مفهوم مسئوليت اخلاقي است . اخيراً ،شماري از نويسندگان عنوان نموده اند که مخالفت هايي که در راه ايجاد کامل ترين نظريه راجع به مفهوم مسئوليت اخلاقي صورت مي گيرد ، ناشي از عدم موفقيت در تميزدادن جنبه هاي متفاوت مفهوم مسئوليت است . اگربخواهيم به شکل گسترده درباره ي درک مفاهيم اخلاقي سخن بگوييم ،بايد نخست تمايزي بين مسئوليت ،«اسنادي » و مسئوليت «محاسبه اي » (3) قايل شويم . ايده ي اصلي درقضاوت « اسنادي » اين است که آيا عمل شخص چيزي از شخصيت او را آشکار مي سازد يا نه ؟ (4) علاوه براين ،برخي عقيده دارند که قضاوت اين چنيني شامل ارزيابي شخصيتي فرد در مقابل بعضي معيارهاست [ اگر چه اين معيارها ضرورتاً اخلاقي نيست ] ؛ به اين معنا که نظرما به عمل به خاطر آشکار نمودن شخصيت فرد است . اين نگرش که بر شکل «اسنادي » تاکيد مي ورزد ، اصطلاحاً نگرش « تراز » ناميده مي شود . بر طبق آن ،عادت مسئوليت اخلاقي اسنادي بر پايه ي ترازي استعاره اي استوار است که با شخصيت هرکس پيوند دارد . در مسئوليت اسنادي براي اينکه کسي را سزاوار سرزنش يا ستايش بدانيم ،بايد بپذيريم که شايستگي و يا عدم شايستگي فرد به شخصيت او بستگي دارد . در نگرش «محاسباتي »[و يا طبق نظر بعضي با توجه به ترمينولوژي زباني «قابل ارزيابي »مفهوم «اسنادي » از پيش فرض گرفته شده است ،اما در مرحله ي بعد ، رفتاري که به شخص نسبت داده مي شود و با معياري اصولي و درون شخصيتي کنترل مي شود ،مي تواند توقعات بين اعضاي يک جامعه ي مشترک را برآورده نمايد چه اين که اين معيارها توقعات دروني او را برآورده بسازد يا نسازد ،به اين طريق ، مفهوم مسئوليت اخلاقي محاسبه اي ،ذاتاً مفهومي اجتماعي است .براي مسئول دانستن فرد بايد او را به عنوان عضوي از يک جامعه ي اخلاقي در نظربگيريم . (5) استراوسون با تاکيد براينکه احساسات انفعالي با توقعات بيروني ازشخص پيوند خورده است ،نظرها را به جنبه ي اجتماعي مسئوليت جلب کرد . تلاش هاي اخير براي تشريح و درک بهتر از مسئوليت (محاسبه اي ) بازتابي از کار متسمراوست .درمفهوم «محاسبه اي » شخص زماني قابل ستايش يا سرزنش است که وظيفه ي وي درانجام مسئوليت تصديق و يا توجيه شود .دريک نگاه کلي ،مسئول بودن با درنظرگرفتن عمل خود شخص تفسير و تبيين مي شود .پاداش و جزا بر حسب شايستگي فرد در مقابل احساسات انفعالي به شخص تعلق مي گيرد . (6) ازمنظري ديگر،شخص زماني مورد قضاوت قرار مي گيرد که بتواند توضيحي تبرئه کننده ازآنچه انجام داده ارائه دهد و شخص مسئول کسي است که توضيحي از کاري که انجام داده درچنته داشته باشد . بنابراين احساسات و رفتارهاي انفعالي بيشتر بر مبناي اين توقع اساسي ارزيابي مي شوند ؛ (7) چون اين احساسات انفعالي پيامدهايي را در پي دارد [ به ويژه زماني که پيامدي سرزنش آميز داشته باشد ] واقع شدن درمعرض اين پيامدها فقط زماني توجيه پذير است که شايستگي فرد محرز شود . (8) بازشناسي اين دگرگوني ها در درون مفهوم يا مفاهيم مسئوليت اخلاقي تفکر جديدي را به وجود آورده است که سعي دارد به شرايطي که مسئوليت اخلاقي بر مبناي آنها معنا مي يابد ،پي ببرد . عده اي هنوز براين باورند که ممکن است نظري پيوند دهنده بتواند براين تصورات و ادراکات گوناگون فايق آيد .عده ي ديگري به اين نتيجه رسيده اند که دست کم برخي شرايط با تصور جمعي از مسئوليت مغايرت دارد .به عنوان مثال :بعضي ادعا کرده اند ، همان گونه که در مفهوم « مسئوليت اخلاقي اسنادي و سازگار با جبرگرايي» اختيار و آزادي امر ضروري است ، در نگرش «محاسبه اي » هم شخص بايد قادربه بکارگيري آزادي فردي باشد . با يان وجود ،ديگران ادعا مي کنند که درک جمعي از«مفهوم محاسبه اي » بر مبناي شايستگي است و تصور مطلوب از شايستگي ،خود ،موجب بروزاشکالات و ايرادات ديگري مي شود که البته هميشه چنين بوده است .به عنوان مثال جبرگرايان متعصب مي گويند :شرايطي که مسئوليت اخلاقي براساس آنها پايه ريزي شده است کاملاً شناخته نمي شود و بنابراين هيچ کس مسئوليت اخلاقي ندارد . رويکرد جديدي که در ميان هردو گروه ، يعني جبرگرايان متعصب و کساني که شرايط را براي درک جمعي از مسئوليت اخلاقي مطلوب نمي دانند ،قابل توجه است ، اين است که اين دو گروه به گونه اي رهسپار تجديد نظر در مفهوم مسئوليت اخلاقي اند و نه طرد و نفي آن . تجددگرايي درمفهوم مسئوليت اخلاقي موضوعي قابل تامل است .بيشتر تجديدگرايان درصدد حفظ عمده اي از تصورو ادراک جمعي ازمفهوم مسئوليت اخلاقي اند . در حالي که ديگران نوسازي و نيزبازسازي بنيادين درک و تصور ازاين مفهوم را مطرح مي سازند . جهت گيري آينده بحث بر مسئوليت اخلاقي مشخص نيست . از يک طرف ،درسال هاي اخير ،بازخيزي مجددي ازعلاقه و دلبستگي به رفتارها و عادات ماوراء طبيعي در رابطه با آزادي و اختيار درمفهوم مسئوليت اخلاقي مشاهده مي شود ؛اين همان جنبه اي است که بسياري ازفلاسفه به خاطرانتقاد اساسي استراوسون به تامل درآن ترغيب نشده اند . از طرف ديگر،بحث ازجايگاه رفتارهاي انفعالي در زندگي بشر ،به طورمستمر ، نقش محوري دردرک مفهوم مسئوليت اخلاقي دارد .آنچه آشکاراست اين است که دغدغه ي طولاني نسبت به فهم مسئوليت اخلاقي و کاربرد آن هيچ نشانه اي از سکون و توقف دراين روند را نشان نمي دهد . پي نوشتها : 1 ـ fscher and ravizza 1993:18 ekstrom:148-149 2- nagel:125 kane:84-89 galen strawson 1986 :88 honderich 1988,2 جواب 1 بخش جلد watson 1987 :279 - 289 , 1996 :24 mckenna19983 -attributability4 - accountability5 - stern,watson 1987 - mckenna6 - zimmerman,75-76 watson 1996 - 235 , fisher , ravizza 1998 :6 -7 R.J.Wallace7 - oshana:76 - 7 , scanlon 1998:268-2718- zimmerman:5 و بخش wallace 106-7 , watson 1996 :238 - 9 magill 1997 :42 - 53 منبع:نشريه پايگاه نور ،شماره 8/ن
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2709]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن