واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دلایل عقلی اثبات امامت؛ قاعده لطف
در مقالات گذشته به مسئله امامت از دیدگاه شیعه پرداختیم. گفتیم از دیدگاه ما شیعیان، همانطور که خداوند برای هدایت انسان ها پیامبرانی فرستاده است، بعد از پیامبران، امامانی را نیز منصوب کرده است تا شریعت الهی از تحریف و تغییر مصون بماند. مقام امامت یک استعداد و شایستگی عینی ویژه ای است که محصول عطا و عنایت الهی است و لذا اکتساب شخص، یا انتخاب و انتصاب مردم در تحقق آن نقشی ندارد علمای امامیه برای این مطلب، علاوه بر دلایل نقلی، دلایل عقلی هم ذکر کرده اند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.یکی از دلایل عقلی که علمای امامیه برای اثبات اصل امامت ذکر کرده اند بر مبنای قاعده لطف است. اگر بخواهیم یک تعریف کلی از قاعده لطف بگوییم می توانیم به تعریفی اشاره کنیم که در بیشتر کتب کلامی با اندکی تغییر به آن اشاره شده است؛ «لطف، آن است که مکلّف، با آن، به فرمان برداری نزدیک تر و از انجام گناه دورتر شود.»شیخ مفید نیز در تعریف قاعده لطف می گوید: لطف، عبارت است از آن چه که مکّلف، با آن، به فرمانبری نزدیک و از گناه دور می شود و در اصل توان مکلّف بر انجام تکلیف، مؤثّر نبوده و به حدّ اجبار نرسیده باشد:«اللطف هو ما یقرب المکلف معه الی الطاعة و یبعد عن المعصیه و لاحظ له فی التمکین و لم یبلغ الالجاء» (شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص 35) شیخ طوسی نیز مشابه همین تعریف را برای قاعده لطف ذکر می کند؛ لطف، عبارت است از آن چه که انسان را به انجام دادن واجب فرا می خواند و از فعل قبیح باز می دارد:«هو ما یقرب العبد من الطاعة و یبعده عن المعصیه » (خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، بیروت، دار الاضواء، ص 342) 1مطابق این تعریف ها، لطف چیزی است که از سویی بنده را به اطاعت از مولی نزدیک تر کند و از سویی این عمل به حد اجبار و اکراه نیانجامد. ممکن است گفته شود، مطابق اصل تکلیف (بقره/ 286: لا یکلّفُ اللهُ نفسا إلاّ وسعها» و طلاق/ 7: «لا یکلّف الله نفسا إلاّ ما آتاها)، خداوند بندگان را به اندازه وسع خود مکلف می کند. اوامر و نواهی لازم را بیان کرده است و به این ترتیب حجت بر بندگان تمام است. کسانی که به اوامر عمل کنند و از نواهی دوری کنند به درگاه الهی تقرب می جویند. در این صورت دیگر چه ضرورتی در اعتقاد به قاعده لطف وجود دارد؟ مرحوم شبّر در پاسخ به این سوال می گوید؛ قاعده لطف غیر ازاصل تکلیف است. و مراد از لطف واجب، آن باشد که تکلیف بدون آن تمام نیست، مثل فرستادن رسولان و انبیا و نصب امامان و اوصیا علیه السلام در هر زمان» (شبّر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ص 150). بنابراین پاسخ، قاعده لطف متمم و مکمّل قاعده تکلیف، در برخی از تکالیف خاص (مانند اعتقاد به نبوت، امامت و ...) است. غرض از دستورات و فرامین الهی رسیدن انسان به سعادت اخروی است. بنابراین اگر این غرض بدون نصب امامان علیهم السلام ممکن نباشد، نصب ائمه بر خداوند لازم است چرا که تحصیل غرض، بر خداوند حکیم، لازم است. ابو علی سینا، در مورد ثبات نبوت از طریق قاعده لطف می گوید: «جایز نیست که عنایت نخستین خداوند، یعنی علم خداوند به نظام خیر، منافعی همانند وجود مو بر پلکهای چشم و ابروها و فرو رفتن کف پاها و غیره را اقتضا کند ولی نبوت را که اساس و سرامد منافع بشری است را، اقتضا نکند» علامه حلّی در شرح تجرید می گوید: «دلیل بر وجوب لطف، آن است که لطف، غرضِ مکلِّف (خداوند) را حاصل می گرداند. بنابراین، واجب است. و اگر نباشد، نقض غرض لازم می آید» (شرح تجرید الاعتقاد، ص 324- 325)
شیخ مفید نیز پیش از علامه حلی همین دلیل را دلیل وجوب قاعده لطف می دانند؛ «الدلیل علی وجوبه توقف غرض المکلف علیه فیکون واجبا فی الحکمة و هو المطلوب» (شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص 35)در بحث از نبوت اشاره کردیم که یکی از مصادیق قاعده لطف، اثبات نبوت عامه است. ابو علی سینا، در مورد ثبات نبوت از طریق قاعده لطف می گوید: «جایز نیست که عنایت نخستین خداوند، یعنی علم خداوند به نظام خیر، منافعی همانند وجود مو بر پلکهای چشم و ابروها و فرو رفتن کف پاها و غیره را اقتضا کند ولی نبوت را که اساس و سرامد منافع بشری است را، اقتضا نکند» (ابوعلی سینا، الهیات کتاب شفا، ص 441 و 556)اکنون می گوییم؛ یکی دیگر از مصادیق لطف، وجود امام است. مرحوم حاج ملا مهدی نراقی (متوفای 1203 ق) می گوید؛ هرچه دلالت میکند بر این که نبوت از اصول دین است و اعتقاد به آن جزء ایمان است همان دلیل به عینه دلالت میکند بر آن که امامت نیز از اصول دین می باشد (نراقی، شهاب ثاقب: ص 4). بنابراین، انتصاب امام مانند بعثت پیامبران لطف است و لطف بر خدای حکیم لازم و و اجب است؛ زیرا معنای لطف انجام کاری است که مردم را به سعادت نزدیک و از شقاوت ابدی دور می دارد. این کار از طرف خدا حاصل شد و در واقعه غدیر امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای آخرین بار و تجدید این امر سابقه دار به امامت منصوب شد و امام هم آن را پذیرفت و آمادگی خود را در رهبری امت را اعلام کرد. نقش نبوت، ارائه طریق و نشان دادن راه است و نقش امامت، دستگیری و رساندن به مقصود است. نبوت، برای راهنمائی وامامت، برای رهبری است. به همین جهت است که بعثت، تعطیل پذیر، ولی نصب امام و امامت، تعطیل ناپذیر است. تا زمانی که تشریع احکام و ارائه قوانین الهی به مرحله کمال نهائی نرسیده، بعثت انبیاء ادامه می یابد. اما همین که به کمال نهائی رسید، نیازی به بعثت جدید نخواهد بود. پس از پیامبر رهبری امت و تبیین وحی بر عهده امامان معصوم است. این نقش امامت تا قیام قیامت استمرار دارد. در اثبات عقلی امامت، شیخ مفید می گوید: «الدلیل علی ذلک انها لطف و اللطف واجب فی الحکمة علی الله تعالی فالامامه واجبة فی الحکمة.» (شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص 39)بنابراین، قاعده لطف همانطور که می تواند دلیلی عقلی برای اثبات نبوت به حساب آید، به عنوان دلیل عقلی اثبات امامت نیز قابل استفاده است. نوشته علیزاده - بخش اعتقادات تبیانمنابع: 1. شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، در مجموعه مصنفات شیخ مفید، ج 10، قم، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید،1413 ه.ق2. خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، بیروت، دار الاضواء.3. سید عبدالله شبّر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، انتشارات انوارالهدی، 1386. 4. مهدی نراقی، شهاب ثاقب: در اثبات امامت حضرت علی (ع) و پاسخ به شبهات، كنگره مولی مهدی نراقی، چاپ اول. 5. الهیات از کتاب شفا، حسین بن عبدالله ابن سینا، ابراهیم دادجو (مترجم)، انتشارات امیرکبیر، 1388. 6. کشف المراد: شرح تجرید الاعتقاد، محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، ابوالحسن شعرانی (مترجم)، حسن بن یوسف علامه حلی (شارح)، انتشارات هرمس، 1388. 1- تعاریفی مشابه تعاریف ذکر شده، در این منابع نیز ذکر شده است: - علامه حلّی، نهج المستر شدین، ص 55.- فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص 166.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]