واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - در سیره آیتالله بهجت، عرفان، حاصل جمع عقل و نقل است. سجاد نوروزی: بحث و فحص در باب عرفان و عقل همواره فصل مشبعی را از منابع فلسفی و عرفانی جهان اسلام و حکیمان مسلمان را به خود اختصاص داده است. در این وجیزه مختصر، با ملاک سیره عملی حضرت آیتاللهالعظمی بهجت(ره) ایدههایی در باب عقل و عرفان ارائه میشود تا این امر به صورتی مشخصتر و عیانتر در عرصه علوم عقلی نمود یابد.اگر با ملاک سنت اسلامی و نص دینی - که سنت فلسفی مسلمانان هم آن را تأیید میکند - به مقوله عرفان بنگریم، میتوان عرفان را جزو حکمت عملی بهشمار آورد. در حکمت عملی، سه مؤلفه بنیادین وجود دارد؛ «تهذیب نفس و اخلاق، تدبیر منزل (خانواده) و سیاست مُدن.» با این وصف پرسش این است که آیا عرفان را میتوان از تهذیب نفس و اخلاق جدا انگاشت؟ پاسخ به این سؤال یقیناً منفی است. اگر عرفان را «معرفت» بدانیم و هدف آن را «قرب الیالله»، بخش مهمی از این مسیر با تهذیب نفس و التزام به اخلاق ممکن است؛ چه، با تهذیب نفس است که میتوان «عبادالرحمن» شد و عارف به معرفت اصیل و قدسی. عرفان، شناخت را به ارمغان میآورد و شناخت جز با اخلاقمداری و تهذیب نفس و پالایش آن از انانیت حاصل نمیآید. بنابراین در اینجا «عرفان» نه «قدرت» که «معرفت» محسوب میشود و این امر همان نکته بنیادی در انفکاک عرفان دینی و پوشالهای نخنمای شبه عرفانی غرب و شرق است.حال که ملاک ما «حکمت عملی» است سؤال این است که «عقل» چگونه در این میان نقشآفرینی میکند؟ «حکمت عملی» را نه صرفاً جزو علوم نقلی که جزو علوم عقلی عالم اسلامی مطرح است و «عقل» نیز در کنار «نقل» منبعی هم برای معرفت دینی است و جزو امهات و ذاتیات معرفت دینی محسوب میشود. با این وصف، «عرفان» نیز با آن عقلی که منبع معرفت دینی محسوب میشود، دارای قرابت است.سیره عارف بزرگ روزگار ما حضرت آیتاللهالعظمی بهجت (قدسالله نفسالزکیه) نیز چنین امری را به ما باز مینمایاند. حضرتش، عرفان را معرفت میدانست و پند اخلاقی به مؤمنین حوالت میداد، نه صرفاً کرامات، که کرامات نزد معظمله، امری پیامد کسب معرفت معنا مییافت، نه آنکه هدف تحصیل صرف آنها باشد. در سیره بهجت عارفان باید «گناه» ترک میشد، تا «عبادالرحمن» شد و «معرفت» کسب کرد تا «عارف» شد. بنابراین دریده شدن پرده حجاب مادی «ضرع» بود و اصل کسب «معرفت». یعنی کسب معرفت وجهه عارف میشود و آنگاه «کرامت» پیامدی است برای «معرفت» پیامدی که خود بیاذن میآید و سالک در پیاش نیست، بلکه او در پی سالک است. اینجاست که گوهر «عقل» گرامی شمرده میشود و عقلانیت فطریای که حکم به کسب معرفت و عبادالرحمن شدن میدهد، آنگاه که با پیامد این سلوک مواجه میشود، در برابر این «حجیت فراعقلی» سرتعظیم فرود میآورد. اما آن کرنش نیز حکم فطری عقل است که میگوید در برابر وجهی عظیمتر از خود که توان واکنش میسور نیست، «خشیت» پیشه کند. بنابراین سالک در مسیر سلوک خود «عقل» را پس نمیزند، چرا که با عقل است که باید نقل را درک کند و با نقل است که کار عقل راست میآید و اگر عامل به وجوه نقلی باشد، گناه را پس میزند و درهای بهجت افزای «معرفت و شناخت» را به روی خود گشوده مییابد. حضرت آیتاللهالعظمی بهجت نیز، اگرچه سرآمد عارفان بود اما از یاد نبریم، از اعاظم فقه و علوم نقلی نیز بود. فقهی که یکی از ملاکهایش در کنار سنت و کتاب و حدیث، «عقل» و «اجماع» است. بارها و بارها در پندهای اخلاقی معظمله، نیز ترجیحبند تکرار میشد؛ «ترک گناه». حتی اگر کسی هم میخواست وارد طریقت سلوک شود، از حضرتش پند میشنید که «ترک گناه کن» پس «ترک گناه» جز با التزام به «نقل» میسور نیست و درک نقل هم به عهده عقل است. اینجاست که باز هم پای عقل به میدان میآید. گفتیم که عقل در کنار نقل منبع معرفت دینی است، پس سؤال این است آیا «عقل» به ما حکم نمیکند که از گناه دوری کنیم تا به تحصیل معرفت نائل آییم؟ چگونه میتوان عقل را جدای از عرفان انگاشت و به بهانه عرفان، عقل را زیر پا گذاشت و حتی به بهانه عقلگرایی، از عرفان دوری جست؟ عرفان، کمال عقل است. عقل اگر حکم نقل را درک کند و خود را تهذیب کند و انانیت را معدوم کند، «معرفت» به کف میآورد و در زمره عارفان قرار میگیرد.در روزگاری که ما زیست میکنیم، چندی است شبهعرفانهایی رخ عیان کردهاند که هدف عرفان را در «قدرت» میجویند نه «معرفت». در نگاه اینان، عرفان، قدرت فعلهای محیرالعقول را به دست میدهد، نه معرفت به خدا و قرب الیالله اینجاست که طنزی رخ عیان میکند؛ دایره مباح و حرام درنوردیده میشود و جملگی عرضیات خوانده میشود تا «سالک نادان» به قدرت کفبینی... نائل آید. این انحطاط را مقایسه کنید با مسلکی که در آن، التزام به دایره «مباح و حرام» و ترک حرام و دوری از مباح معرفتی را به ارمغان میآورد که خشیت میآورد نه تجری نسبت به احکام دین. سیره آیتاللهالعظمی بهجت که هم مرجع تقلید بود و هم عارف عارفان، امروز نیاز ماست. جمع «عقل و نقل» که «عرفان و معرفت» از آن تحصیل میشود، مانند سکندر در برابر هجوم عنیف این مادیاندیشان عارف! جلوه میکند، جلوهگریای که جانهای خسته را آب حیات میدهد و ممات انانیت را درهم میشکند و نعمت شناخت را جایگزین نقمت نفسانیت میکند. اینجاست که خرافه میمیرد و شکوفههای معرفت دینی اصیل رخ مینمایاند و این هم در سیره بهجت عارفان به حد اکمل موجود است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]