تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838133235




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شعر شهادت مولا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شعر شهادت مولا
شعر شهادت مولا خبر نويسنده:حاج علي انساني کنار من، صدف ديده پر گهر نکنيد به پيش چشم يتيمان، پدر پدر نکنيد توان ديدن اشک يتيم در من نيست نثار خرمن جان علي، شرر نکنيد اگر چه قاتل من کرده سخت بي مهري به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنيد اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زير پر نکنيد از آن خرابه که شب ها گذر گه من بود بدون سفره خرما و نان گذر نکنيد به پيرمرد جذامي سلام من ببريدولي ز مرگ من او را شما خبر نکنيدخداحافظي نويسنده:محمد نعيمي مسجد کوفه، دگر وقت خداحافظي است که اجابت شده ذکر سحر و يا رب من دگر اي ماه تو را همدم و همرازي نيست آمد از کثرت اندوه، نفس بر لب من سينه ام تنگ شد و بغض گلويم نشکست کس نفهميد ز اسرار دل و مطلب من من مظلوم دگر بار سفر مي بندم که رسيده است به پايان همه تاب و تب من بگذاريد که با پاي خودم خانه روم تا نبيند به چنين حال مرا زينب من وه چه شب ها که غذا بردم و نفرين ديدم ناشناسانه گشودند زبان بر سب من اي حسين!اي حسن!اين است وصيت ز پدر فقرا را برسانيد سلام از لب من چشم ويرانه نشينان عرب در همه شب منتظر مانده به راه من و نان شب من نگذاريد شود حق ضعيفان پامال که حرامست به فتواي من و مذهب من زخم نويسنده:سيد محمد جواد شرافت تيغي فرود آمد و فرقت شکست، آه! فرقت شکست و موي تو درخون نشست، آه!خون قطره قطره از تب پيشاني ات گذشت چشم تو را در آن سحر تيره بست، آه!دوران تلخ ساغر عمرت به سر رسيد ديگر خمار مرگ شد آن چشم مست، آه! زخم سرت عميق شد، اما تو را نکشتآري تو را که طاقت اين درد هست، آه! زخم دل تو سر زد و جان تو را گرفتزخمي که بر نداشت دمي از تو دست، آه! حالا دوباره همدم زهراي خود شدي ديگر بس است گريه و ديگر بس است آهماتم مولا نويسنده:سيد محمد بابا ميري درون سينه کوفه چه ماتمي برپاست که اين چنين ز هياهوي ناله غوغاست؟ دوباره آتش کينه به پا شده است آري! زمانه در تب و تشويش ماتم مولاست براي وسعت اين غم، دليل لازم نيست که عمق فاجعه دربغض آسمان پيداست به بهت مأذنه پيوست، چشم زخمي صبح چقدر، دل نگران اذان فرداهاست دل خرابه نشيني، اسير دست غم است در انتظار کسي با سکوت در نجواست و حيف، مردم کوفه چه دير فهميدند هنوز، اصل درخت نفاق پا برجاست هنوز بعد هزار و چهارصد پاييز براي غربت آيينه، چشم ها درياستتنها نويسنده:امير کوفه سوي ناکجا بود و قلب شهر، خالي از وفا بود کسي مفهوم «مولا» را نفهميد علي تنها ترين مرد خدا بودعدالت ناشناس نويسنده:سودابه مهيجي شب هاي گرسنگي شان را وقتي با کوله باري از تبرک پاورچين مي گذشتي عدالت ناشناس نان و خرما پشت در خانه هايشان بي دريغ در تولد بود اما رد پايت راتاريکي بخيل با خود مي برد و هنوز نفرين هايشان سهم بلند بالايي ات... به جان گريه هاي هزار و يک شبت مولا بگو حلالشان کردي؟ آبروي زمين نويسنده:سودابه مهيجي شب است و ماه نشسته است در گلوي زمين شب است و حادثه بق کرده رو به روي زمين کنار خواب فراموش و سرد نخلستان کسي نشسته به ترويج آبروي زمين کسي که پيچ و خم کوچه ها بلد هستند عبور نيمه شبش را ز چار سوي زمين کسي که زخم به دوش گناه خلق جهان امام اين همه مردان بي وضوي زمين، هنوز دست به کار دعاي باران است... هنوز مرهم هر زخم تو به توي زمين به جان فاطمه نفرينشان نکن مولا!دوباره آمين شو رو به آرزوي زمين... منبع:نشريه اشارات، شماره 124/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن