محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830923100
خالدبن سعيد (4)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خالدبن سعيد (4) نويسنده:آیت الله سبحانى خشم گردانندگان خلافت !چنانكه درقسمت قبل اشاره شد، خالد، پيونداستوارى بابنى هاشم داشت و تا زمانى كه آنان از بيعت با ابوبكر خودارى و رزيدند، خالد نيز بيعت نكرد، و به همين جهت مورد خشم خليفه و دارو دسته وى قرار گرفت«ابن ابى الحديد» مىنويسد: خالد بن سعيد از طرف پيامبر اسلام«ص» فرماندار يمن بود، وى پس از رحلت پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)وارد مدينه شد و ديد مردم با ابوبكر بيعت كردهاند، او مدتى از بيعت خود دارى ورزيد و نزد بنى هاشم رفت و به آنان چنين گفت:برون و درون اسلام، شما هستيد، قلب اسلام و خاندان رسالت، شما هستيد، اگر شما راضى باشيد، مانيز راضى هستيم، و اگر خشمگين باشيد، ما نيز خشگين خواهيم بود. حال بگوئيد ببينم آيا با اين مرد (ابوبكر) بيعت كردهايد؟ گفتند: بلى. گفت آيا با ميل و رضاى خود؟ گفتند: بلى(40) گفت: پس من هم با رضايت شما راضى شده و بيعت مىكنم، آنگاه افزود: «اى بنى هاشم! به خدا سوگند، شما درختان بلند و برومند باغ رسالت هستيد، از شاخسار درختان اين باغ، ميوههاى پاك و پاكيزه آويزانست» و سپس با ابوبكر بيعت كرد.گفتگوى خالد با بنى هاشم، به گوش ابوبكر رسيد، ابوبكر ناراحت نشد، اما سخنان خالد، براى عمر گران آمد، از اين رو هنگامى كه ابوبكر او را به فرماندهى سپاهى كه به سوى شام اعزام مىكرد، منصوب نمود(41) به ابوبكر گفت: آيا كسى را به فرماندهى سپاه منصوب مىكنى كه از بيعت با تو خوددارى مىكرد و با بنى هاشم چنين و چنان مىگفت و پولها و غلامان و زرههاى جنگى و نيزه هائى از يمن براى خود آورده بود؟!، من صلاح نمىدانم او را به اين سمت منصوب كنى و از مخالفت او اطمينان ندارم. ابوبكر بر اثر اصرار عمر: او را بركنار كرد و «ابوعبيده بن جراح»، «يزيد بن ابى سفيان» و «شر حبيل بن حسنه» را به عنوان اعضاى شوارى فرماندهى سپاه، منصوب كرد(42) چنانكه ملاحظه مىشود، در اين جا عمر، جرم اصلى خالد را كه همان جانبدارى از امير مؤمنان(علیه السلام)بود، صاف و پوست كنده بيان كرده است، ولى براى اينكه به انتقا مجوئى خود جنبه حق به جانبى بدهد، ضمن سخنان خود، خالد را متهم به سؤ استفاده مالى كرده است، او ادعا نموده كه خالد، اموالى از يمن براى خود اورده بوده است! در صورتى كه اگر اين ادعا صحت داشت، لازم بود، به محض ورود او به مدينه، مطرح شود، نه پس از انتصاب او به فرماندهى سپاه و در رابطه با موضوع خلافت!. اين معنى نشان مىدهد كه هدف، صرفاً متهم ساختن او بوده است تا مجوزى براى بر كنارى وى فراهم شود و گرنه موضوع سؤ استفاده مالى از ريشه بى اساس بوده است. اگر خالد بن سعيد از اموال عمومى به نفع خود استفاده كرده بود، چرا ابوبكر اصرار داشت كه او به حوزه مأموريت خود بر گردد، و چرا مىگفت: كسى از فرمانداران پيامبر بهتر نيست؟!آيا اين تناقض گوئىها، ما هيت قضايا را روشن نمىسازد؟! در اين جا بد نيست گوشهاى از تصفيه حساب شخصى عمر با خالد را از زبان دختر او بشنويم: «محمد بن سعد» در كتاب خود، از قول دختر خالد بن سعيد چنين نقل مىكند: «پدرم پس از ماجراى سقيفه و خلافت ابوبكر، از يمن به مدينه بازگشت و به على(علیه السلام)گفت: چرا اجازه داديد ابوبكر برمسند خلافت تكيه بزند؟ و چون بنى هاشم با ابوبكر بيعت نكرده بودند، او نيز تا سه ماه بيعت نكرد(43) تا آنكه روزى (پس از بيعت بنى هاشم) ابوبكر او را بر در خانه وى ملاقات كرد، خالد اظهار تمايل به بيعت نمود و ابوبكر نيز از اين موضوع استقبال كرد وهنگامى كه ابوبكر بر فراز منبر بود، با او بيعت نمود. پس از اين جريان، روزى ابوبكر سپاهى را به شام اعزام مىكرد، فرماندهى سپاه را به خالد محول نمود و پرچم فرماندهى را شخصاً در منزل وى، به دست او سپرد. عمر كه مخالفت او را با خلافت ابوبكر فراموش نكرده بود، به ابوبكر اعتراض كرد كه: آيا كسى را به فرماندهى سپاه منصوب مىكنى كه چند وقت پيش در باره خلافت تو، چنين و چنان مىگفت؟! عمر به قدرى اصرار كرد كه سرانجام ابوبكر، «ابوارواى دوسى» را به منزل خالد فرستاد، وى به خالد گفت: خليفه پيامبر مىگويد: پرچم ما را پس بده!، خالد پرچم را آورد و پس داد و به ابوبكر چنين پيامبر فرستاد: «به خدا سوگند نه منصبى كه داديد، ما را خوشحال كرد و نه اكنون كه بر كنار گرديد، ناراحتمان ساخت»! دختر خالد مىگويد: ابوبكر به منزل پدرم آمده از او عذر خواهى مىكرد (كه من تقصير ندارم! و اين كار، روى اصرار عمر صورت گرفت!) و تأكيد مىنمود كه در اين زمينه چيزى به عمر نگويد!(44) ظاهر سازى ابوبكر كه خالد بن سعيد را به جرم طرفدارى از امير مؤمنان(علیه السلام)از فرماندهى سپاه بر كنار كرده بود، مىخواست با يك ظاهر سازى پوششى روى اقدام خود بكشد، و به خيال خود، از وى تجديد حيثيت نمايد! و به اين منظور به «شرحبيل» (يكى از فرماندهان جديد) توصيه كرد كه احترام خالد را حفظ كند! «محمد بن سعد» در اين زمينه چنين مىنويسد: «هنگامى كه ابوبكر، خالد را بر كنار كرد، به «شرحبيل» (يكى از فرماندهان سه گانه) توصيه كرد كه مقام و موقيعيت خالد را بشناسد و آنچنان نسبت به او احترام كند كه اگر فرمانده لشكر بود لازم بود چنان احترامى را رعايت نمايد. ابوبكر اضافه كرد: مىدانى كه او در اسلام داراى چه ارزشى است، او نماينده پيامبر اسلام در يمن بود و تا موقع رحلت پيامبر، در اين سمت باقى بود، من اگر چه اورا از مقام فرماندهى بر كنار نمودم و شايد اين كار به نفع او بود، ولى از او پرسيدم: چه كسى را شايسته تصدى اين مسؤليت مىداند، او تو را معرفى كرد و تو را بر پسر عموى خويش ترجيح داد، او سومين نفر است كه پس از «ابوعبيده بن جراح» و «معاذ بن جبل» بايد موردمشاوره قرار گيرد، اين سه نفر، خير خواه و صلاح انديشند. نبايد خود سرانه كارى انجام بدهى ونيايد اخبار و گزارشها را از آنان مخفى نگهدارى»(45)در اينجا بايد از خليفه پرسيد كه اگر راستى خالد داراى چنين ارزشى بود، پس چرا او را از اين مقام بر كنار نمود وبا وجودارجحيت او، ديگران را بر او ترجيح داد؟! و اگر داراى چنين ارزشى نبود: پس چرا احترام او را توصيه مىكرد؟ آيا جز اين است كه خالدبن سعيد قربانى طرفدارى از امير مؤمنان شده بود؟!يك تهمت بى اساس!تاريخ نويسان رسمى يا مغرض، كه تاريخ را به نفع قدرتهاى وقت، يا طبق اغراض و مقاصد انحرافى خود نوشتهاند، همواره تاريخ را تحريف كرده و چهرههاى درخشان رجال مبارز و مخالف قدرت و قت را وارونه نشان دادهاند. يكى از اين نوع مورخان، «محمدبن جرير طبرى» است. او دروغهاى فراوانى در كتاب تاريخ خود آورده است كه يكى از آنها مطلبى است كه وى از قول دروغپرداز و حديث ساز بزرگ تاريخ اسلام يعنى «سيف بن عمر» در باره خوددارى خالد از بيعت با ابوبكر، و بر كنارى وى از سمت فرماندهى سپاه نقل كرده و طى آن چهره خالد را وارونه جلوه داده است، سيف مىگويد: «خالد بن سعيد در زمان حيات پيامبر اسلام، دريمن بود، پس از يك ماه از وفات پيامبر، در حالى كه لباس ابريشمى به تن داشت، از يمن باز گشت، عمر او را ديد و فرياد كرد كه لباس او را پاره كنيد آيا او لباس حرير مىپوشد در حالى كه مردان ما، در حال صلح هرگز لباس حرير نمىپوشند (چه رسد به زمان جنگ؟!) به فرمان عمر مردم لباس خالد را پاره كردند. سپس خالد روبه على كرد و گفت: آيا شما را (در امر خلافت) مغلوب كردند؟ على گفت: آيا غلبه است يا خلافت؟ خالد گفت: گمان نمىكنم شايستهتر از شما، كسى اين منصب را به عهده گرفته باشد عمر اين جمله را شنيد و گفت: خدا دهان تو را بشكند، دروغ مىگوئى و جز خود را ضرر نمىزنى. آنگاه عمر اين گفتگو را به اطلاع ابوبكر رسانيد و ابو بكر او را از مقام فرماندهى عزل كرد»(46)(47). «سيف بن عمر» در اين داستان، براى كوچك كردن خالد، دو دروغ گفته است: يكى اين است كه گويا او لباس ابريشمى به تن داشته و خشم عمر را معلول آن معرفى كرده است، در صورتى كه بعيد است شخصيتى مانند خالد كه نماينده پيامبر بود، چنين كارى بكند و يا حكم آن را نداند. دوم: صحه گذاشتن امير مؤمنان على(ع) بر خلاف غير قانونى ابوبكر (با تعبير آيا غلبه است يا خلافت) است كه دروغ بودن آن واضح است و خطبهها و سخنان امير مؤمنان در باب خلافت، گواه آن مىباشد. شهادت سرخ خالد بن سعيد از شخصيت هائى بود كه در خانه نشستن و بى احساس تعهد، آرميدن راروا نمىدانند، خالد همواره براى پيشرفت اسلام در تلاش و فعاليت بود و در انجام دادن هر گونه خدمت مقدور، كوچكترين فرصتى را از دست نمىداد. او گرچه از دستگاه خلافت ناراضى بود و آن را نامشروع مىدانست، اما انجا كه سرنوشت اسلام و مسلمانان و محافظت از مرزهاى كشور اسلامى به ميان مىآمد، با جان و دل، گام در ميدان فداكارى و جانبازى مىنهاد، به همين جهت، در زمان خلافت «ابوبكر»، چند مأموريت نظامى انجام داد(48) و نيزدر اواخر سال 13 هجرى (در زمان خلافت عمر) كه جنگى با روميان در شام پيش آمد، به جبهه جنگ شتافت و از شهادت سرخ استقبال كرد و در محرم سال 14 هجرى در منطقه «مرجالصفر»(49) به درجه شهادت نايل آمد. در بامداد عروسى در جريان فتح «اجنادين» كه پيش از جنگ «مرجالصفر» رخ داد، «عكرمه بنى ابى جهل» كشته شد و همسرش كه همراه وى بود به شركت در اردوى اسلام ادامه داد، پس از سپرى شدن عده وى، خالد با او كه «ام حكيم» نام داشت، ازدواج كرد. «امحكيم» مايل بود كه عروس محول به پس از خاتمه جنگ شود ولى او مىگفت: به من الهام شده است كه در اين جنگ كشته خواهم شد، از اين رو در همان اردوگاه جنگى، عروسى را ترتيب دادند، فرداى شب عروسى، نيروهاى روميان آماده حمله شدند، خالد دومين نفرى بود كه از سپاه اسلام قدم به ميدان جنگ گذاشت و در اين پيكار به درجه شهادت رسيد(50) كشته شدن شوهر براى «ام حكيم» چنان تلخ و اندوهبار بود كه بى اختيار عمود خيمهاى را كه خالد شب را در آن صبح كرده بود، كشيد و به دشمن حمله كرد و هفت تن از روميان را با آن به قتل رسانيد(51)درود به روان پاك خالد و همرزمان او، درود به همه شهيدان راه خدا و جانبازان راه اسلام!پی نوشتها:40- به شهادت قرائن، اين سخن بنى هاشم از روى تقيه بوده است، زيرا كسى كه از وضع سقيفه و حوادث آن روزها آگاه است مىداند كه على(علیه السلام) چگونه بيعت كرد تا چه رسد به بقيه بنى هاشم؟!41- تاريخ اعزام اين سپاه، آغاز سال 13 هجرى بود (تاريخ طبرى ج 13 ص 279. 42- شرح نهج البلاغه ج 2 ص 58 به نقل از احمد بن عبدلغزيز جوهرى مؤلف كتاب «السقيفه» - الدرجات الرفيعه ص 393. 43- طبرى مدت خود دارى خالد از بيعت با ابوبكر را، دو ماه (تاريخ طبرى ج 13 ص 2447) و اين ابى الحديد، يك سال نوشته است (شرح نهج البلاغه ج 6 ص 41)44- الطبقات الكبرى ج 4 ص 97 - حياه الصحابه ج 2 ص 118 - 119. 45- الطبقات الكبرى ج 4 ص 98 - حياه الصحابه ج 2 ص 266. 46- تاريخ طبرى ج 4 ص 28 و 30 (ضمن حوادث سال سيزدهم هجرى). 47- اين قضيه در كتاب «كنزالعمال» (ج 8 ص 59) نيز نقل شده ولى در سند آن هم همين (سيف بن عمر» واقع شده است و بنابر اين از درجه اعتبار ساقط است. 48- الكامل فى التاريخ ج 2 ص 402 - طبرى ج 4 ص 1880. 49- بروزن حجت. 50- عمروبن سعيد يكى از برادران خالد نيز در اين جنگ به شهادت رسيد (الاستيعاب ج 1 ص 400). 51- الطبقات الكبرى ج 4 ص 99منبع: شخصيتهاى اسلامى شيعه – مهدی پيشوايى/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]
صفحات پیشنهادی
خالدبن سعيد (4)
خالدبن سعيد (4) نويسنده:آیت الله سبحانى خشم گردانندگان خلافت !چنانكه درقسمت قبل اشاره شد، خالد، پيونداستوارى بابنى هاشم داشت و تا زمانى كه آنان از بيعت با ...
خالدبن سعيد (4) نويسنده:آیت الله سبحانى خشم گردانندگان خلافت !چنانكه درقسمت قبل اشاره شد، خالد، پيونداستوارى بابنى هاشم داشت و تا زمانى كه آنان از بيعت با ...
پژوهشى درباره اصول اربعمأة (4)
پژوهشى درباره اصول اربعمأة (4)-پژوهشى درباره اصول اربعمأة (4) نويسنده:سهيلا جلالى 6 ... ج2، ص138؛ الفهرست، ص380).17 ـ اصل احمد بن الحسن بن سعيد بن عثمان القرشى. .... (الفهرست، ص121، معالم العلماء، ص46).66 ـ اصل خالد بن عبداللّه بن سدير بن ...
پژوهشى درباره اصول اربعمأة (4)-پژوهشى درباره اصول اربعمأة (4) نويسنده:سهيلا جلالى 6 ... ج2، ص138؛ الفهرست، ص380).17 ـ اصل احمد بن الحسن بن سعيد بن عثمان القرشى. .... (الفهرست، ص121، معالم العلماء، ص46).66 ـ اصل خالد بن عبداللّه بن سدير بن ...
تاریخ پیامبر اسلام (12) سریه های بعد از فتح
سريه (خالد بن سعيد بن عاص ) به عرنه رمضان سال هشتم : نوشته اند كه رسول خدا صلى الله .... شهداى غزوه حنين 1 - ايمن بن عبيد؛ 2 - يزيد بن زمعه ؛ 3 - سراقة بن حارث ؛ 4 ...
سريه (خالد بن سعيد بن عاص ) به عرنه رمضان سال هشتم : نوشته اند كه رسول خدا صلى الله .... شهداى غزوه حنين 1 - ايمن بن عبيد؛ 2 - يزيد بن زمعه ؛ 3 - سراقة بن حارث ؛ 4 ...
فلسفه سکوت امير مؤمنان عليه السلام
(4) حتي عده اي از اينها که به شهادت قرآن ايمان به قلبشان وارد نشده بود و با اکراه اسلام را ... حضرت فرمود: چرا دوازده نفر از مهاجران و انصار چون: خالد بن سعيد، سلمان فارسي، ...
(4) حتي عده اي از اينها که به شهادت قرآن ايمان به قلبشان وارد نشده بود و با اکراه اسلام را ... حضرت فرمود: چرا دوازده نفر از مهاجران و انصار چون: خالد بن سعيد، سلمان فارسي، ...
چگونگي تشيع سلمان
(4)دفاعيات و اعتراضات سلماناعتراضات سلمان به دستگاه خلافت به اشکال گوناگون و در .... در اين هنگام خالد بن سعيد از اصحاب علي عليه السلام برخاست وسخني گفت.
(4)دفاعيات و اعتراضات سلماناعتراضات سلمان به دستگاه خلافت به اشکال گوناگون و در .... در اين هنگام خالد بن سعيد از اصحاب علي عليه السلام برخاست وسخني گفت.
تاريخ و عقايد فرقه هاى خوارج (4)
تاريخ و عقايد فرقه هاى خوارج (4)-تاريخ و عقايد فرقه هاى خوارج (4) نويسنده: مهدى ... خالد بن عبدالله قسرى حاكم عراق و خراسان در سال هاى 106 تا 120 هجرى، عبدالكريم ..... شماخى، احمد بن سعيد، كتاب السير، وزارة التراث القومى و الثقافة، عمان، چاپ اول، 1407ق.
تاريخ و عقايد فرقه هاى خوارج (4)-تاريخ و عقايد فرقه هاى خوارج (4) نويسنده: مهدى ... خالد بن عبدالله قسرى حاكم عراق و خراسان در سال هاى 106 تا 120 هجرى، عبدالكريم ..... شماخى، احمد بن سعيد، كتاب السير، وزارة التراث القومى و الثقافة، عمان، چاپ اول، 1407ق.
نقش ضحّاك بن قيس فهري در تحولات سياسي ـ نظامي قرن اول هجري ...
نسب ضحّاك بن قيس فهري ضحّاك بن خالد بن وهب بن ثعلبه بن وائله بن عمرو بن ... (4) مورّخان كنيههاي ابو انيس، ابو عبدالرحمان و ابو سعيد را براي او ذكر كردهاند(5)كه از ...
نسب ضحّاك بن قيس فهري ضحّاك بن خالد بن وهب بن ثعلبه بن وائله بن عمرو بن ... (4) مورّخان كنيههاي ابو انيس، ابو عبدالرحمان و ابو سعيد را براي او ذكر كردهاند(5)كه از ...
سفياني(5)
(4) اما فلوتن مي گويد: «بعيد نيست خالد پيش گويي مربوط به سفياني را ساخته ... بخشي ديگر مربوط به شرح حال خالد بن يزيد بن معاويه است که در پي مي آيد. ... لهيعه از ابوقبيل از سعيد بن اسود از ذوقريات نقل مي کند: مردم بر چهار نفر اختلاف خواهند ...
(4) اما فلوتن مي گويد: «بعيد نيست خالد پيش گويي مربوط به سفياني را ساخته ... بخشي ديگر مربوط به شرح حال خالد بن يزيد بن معاويه است که در پي مي آيد. ... لهيعه از ابوقبيل از سعيد بن اسود از ذوقريات نقل مي کند: مردم بر چهار نفر اختلاف خواهند ...
نقش ضحّاك بن قيس فهري در تحولات سياسي ـ نظامي قرن اول هجري ...
سپس با پيشنهاد عمروبن سعيد بن عاص با مادر خالد بن يزيد (فاخته) ازدواج كرد و ... (4) شوراي جابيه بني اميّه در سايه انشعابهاي جهان اسلام، براي نجات خلافتشان كه به ...
سپس با پيشنهاد عمروبن سعيد بن عاص با مادر خالد بن يزيد (فاخته) ازدواج كرد و ... (4) شوراي جابيه بني اميّه در سايه انشعابهاي جهان اسلام، براي نجات خلافتشان كه به ...
اصول تغذيه در سيره پيامبر اعظم«ص» (2)
كوفى اهوازى، حسين بن سعيد (قرن 2 و 3)، كتاب الزهد، تحقيق غلامرضا عرفانيان، قم، علميه، 1399 ق. ... 4 «قال ابوذر حين سأله رجل عن أفضل الأعمال بعد الايمان. ... 14 عن خالد بن نجيح عن ابى عبداللَّهعليهالسلام قال: «اللبن من طعام المرسلين» (برقي، المحاسن، ...
كوفى اهوازى، حسين بن سعيد (قرن 2 و 3)، كتاب الزهد، تحقيق غلامرضا عرفانيان، قم، علميه، 1399 ق. ... 4 «قال ابوذر حين سأله رجل عن أفضل الأعمال بعد الايمان. ... 14 عن خالد بن نجيح عن ابى عبداللَّهعليهالسلام قال: «اللبن من طعام المرسلين» (برقي، المحاسن، ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها